شیش پالاس/شافاک

شیش پالاس

 

الیف شافاک

تهمینه زاردشت

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1396

داستان یک ساختمان و  ساکنانش هست چه طور حومه شهر به استانبول اضافه می شه قبرستان قدیمی را چه می شه که خرابش می کنن مقبره درویش بعد ساختن آپارتمان  و نهایتا ماجرای زندگی و شخصیتی هر کدوم از خانواده هایی که توی این مجتمع ساکن هستند .

 شیش پالاس که خوبم توی ایران فروش رفت و در مورد موضوع کتاب خود شافاک گفته که: می دانید چه شد نوشتن این رمان را آغاز کردم؟ روزی از روزها که نزدیکی میدان تاکسیم قدم می زدم، نوشته‌ای به رنگ سفید دیدم که کنار چشمه ای تاریخی  حک شده بود: در این مکان درویشی آرمیده است، آشغال نریزید وگرنه به زمین گرم می خورید. شاید ده بیست دقیقه همانجا ایستادم. به این فکر افتادم چطور شده این را نوشته اند، خیال بافتم و رمان در ذهنم آغاز شد. باید بگم به این موضوع هم اشاره داره ولی خوب بیشتر داستان به بررسی روابط و زندگی یه سری خانواده استانبولی می گذره قشرهای مختلف . من خودم اصلا کتاب را دوست نداشتم و خیلی هم سخت برام پیش رفت و کلا توی ذهنم بود واقعا این ایده تکراریه یک سری خانواده توی یک آپارتمان  و قصه هاشون بارها شنیدیمش اینم هیچ مانور جدیدی نداشت بگین یک اتفاق جدیدتر نثر خاص یا ..... خیلی تکراری بود.

 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حاملگی یعنی قایقی که سوارش می شوی و به ساحل آن طرف رودخانه می روی ، بچه ای را که هم نشین فرشتگان بوده برمی داری و در مسیر بازگشت درون خودت حملش می کنی .

 

برای فرار از مرگی که سراغتان آمده بود مملکت خودتان را ترک کردید و حالا در مملکت دیگران به انتظار مرگ نشسته اید .

فکر نکن تنهایی/شافاک

فکر نکن تنهایی

 

الیف شافاک

صابر حسینی

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1398

کتاب مجموعه‌ای از یادداشت‌های این نویسنده درباره موضوعات مختلف اعم از ادبیات، هویت زن، مسائل اجتماعی و زندگی شخصی را در بر می‌گیرد.در حقیقت یه جورایی شبیه همون کتاب شمس پاره هست موضوعات مختلف کوچک جذاب  با نثر جذاب و روان شافاک . جملات زیبایی هم داره که البته من یادداشت برنداشتم . من خودم دوسش دارم یعنی جدای موافقت و مخالفت با افکارش خوندن مقالات کوچیک کوچیک مختلف روان برام جالبه اگه شمس پاره را دوست داشتین از این کتابم خوشتون می یاد اگرم نه پس این یکی را هم دوست نخواهید داشت.

داستان های نیویورکر

داستان های نیویورکر

 

مجموعه نویسندگان

بهار اکبریان

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1394

ازدواج غیابی از میل ملوی: پسر عاشق دختر است و هیچ وقت به او نمی گوید آنها در  زمان جنگ به نیابت از سربازها ازدواج غیابی انجام می دهند.

ممنون از بابت آتیش از فیتز جرالد: فروشنده ای که برای سیگار کشیدن به کلیسا می رود .

مراسم تشخیص هویت از پیتر هسلر: پسرک برای همراهی با متهم و تشخیص توسط شاهد داوطلب شده .

شیدایی از لوری مور: زن به همراه معشوقه اش به دیدن پسر بیمارش در آسایشگاه روانی رفته .

نشانه ها و کنایه های نهان از ولادیمیر ناباکوف: این هم داستان اصلی هست که شیدایی از روی اون و به ستایش از اون نوشته شده .

پوچی ناب از بن لرنر: نویسنده ای که قرار است دندانش را عمل کند .

جمهوری هم بستگی از سم لیپسایت : آدم های مختلف کنار هم و سرنوشت شان

ناهار از توماس فرانسیس مک گوئن : رفتن به مزرعه والدین زن .

بده بستان از ریوکا گالکن: دعوای دختر و مادرش بر سر پول ساختمان .

هزارتو از روبرتو بولانو: یک عکس و افراد عکس

خاطره دخترکان_ سیمپلیکا از جورج ساندرز: خانواده طبقه متوسط و سعی در خوشحال کردن بچه هو

کتاب مجموعه ای از داستان هایی هست که در روزنامه نیویورک تایم چاپ شدند و به نظر داستان های ارزنده ای می یومدند و توسط مترجم انتخاب شدند و کنار هم قرار گرفتند . اولین کتاب هم نیست و در حقیقت داستان های منتخب مجله نیویورک تایم طی 3 جلد تا به حال توسط نشر مروارید چاپ شده .

خیلی مجموعه باحالیه اکثر انتخاب ها قشنگن و اگه طرفداد داستان کوتاه هستید جذبتون می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدمی که به جنگ رفته هرگز به کسی برای کشیدن سیگار اعتراض نمی کنه .  

 

اگر آدم می توانست کمی عمیق تر به موضوع نگاه کند شاید آنچه درگیرش بود واقعا کوچک به نظر می آمد.

 

بالاخره زندگی همین بود از دست دادن دلخوشی ها یکی بعد از دیگری.

 

شاید حداکثر تا دوازده دقیقه بتوان لذت انکارناپذیر مراقبت از کودک نوپایی را تحمل کرد یا حداقل با آن کنار آمد . مسئله آن چهارده پانزده ساعت دیگر است که اعصاب برای آدم نمی گذارد یعنی در واقع هیچ چیز برای آدم نمی گذارد.

دروغ سوم/کریستوف

دروغ سوم

 

آگوتا کریستف

اصغر نوری

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1397

کریستف سه گانه معروفی به اسم  دوقلوها داره که جلد اول دفتر بزرگ راجع به کودکی دو برادر را معرفی کردم که بسیار زیبا بود جلد دوم مدرک راجع به زندگی یکی از برادرهاست که من نخوندم و جلد سوم همین کتاب دروغ سوم هست . زمانی که هر دو برادر بزرگ شدند و از هم دور افتادند برادری که مدتی در آسایشگاه بوده از مرز خارج شده و حالا به دنبال خانواده برگشته و دیگری که نزد معشوقه پدر مانده و بعدها به سراغ مادرش می رود و ....

کتاب جایزه بین المللی انتر را برای نویسنده به همراه داشته . قشنگم هست حالا نه اندازه اولی ولی بازم زیباست روان جالب ولی یه جوری شخصیتاش منو یاد بکت می انداخت متاسفانه .

سال های شکسته/شریفیان

سال های شکسته

 

روح انگیز شریفیان

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1397

آیینه دختری است با پدری ایرانی و مادری انگلیسی پدر و مادری که جدا از مذهب و ملیت عاشق هم شده اند می جنگد به هم می رسند اما قادر به ادامه دادن نیستند و مادر به همراه بچه ها به انگلیس برمی گردد . در ابتدای داستان ایینه را داریم که برای مرگ پدرش به ایران آمده و فلش بکی به عقب هم داریم اتفاقات زندگی وی ولی بیشتر بحث آیینه و داور عشق دوران جوانی حول محور خدا و دین است و تفاوت جوامع .

کتاب های جدید خانم شریفیان را خیلی دوست داشتم بر خلاف کتاب های قدیمی ترشون که اصلا به دلم نمی نشست . این کتاب هم لحن روایت گر و ملایم و زیبایی داره از منطقش خیلی خوشم می یاد اتفاقات مکالمات و حوادث واقعی هستند نه هندی بازی ایناش خیلی خوبه بحث ها دور و بر خدا و دین هم قویه قشنگه ولی یک مقدار زیاده یعنی اصلا انگار داستان کلش می شه این دیگه در صورتی که مثلا توی ذهن من یه انتظار رمنس تر بود ولی قشنگه . 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آیینه می دانست پس از آن لحظه دیگر دیدن صورت او برایش امکان نخواهد داشت . هر قدر هم که آرزو کند بیهوده خواهد بود . می دانست که وقتی می روند به راستی می روند بدون بازگشت . و آن تلخب ماندگار در ته ذهنس مانند رنگی که پاک نشود خواهد ماند .

 

فراموش نکن که ما یکدیگر را دوست داشتبم اما اما فقط همین را داشتیم و یک روز آن عشق هم دیگر کافی نبود .

 

هیچ چیز خسته کننده تر از این نیست که سعی کنی همیشه دیگران را بفهمی . دلیل رفتارشان را تجزیه تحلیل کنی . گاهی لازم است آدم پایش را دراز کند و بی خیال شود .

شب نشینی با شیطان

شب نشینی با شیطان

 

مجموعه ای از نویسندگان

محمدعلی مهمان نوازان

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1386

 

یک مجموعه داستان ترکیبی که داستان های شانس و در آرایشگاه از مارک تواین تصویر بیضی شکل از آلن پو و پاسبان سرود کلیسا از ا هنری را قبلا معرفی کردم بقیه داستان ها عبارتند از :

بیکر و ماجرای زاغ از مارک تواین : زاغ که می خواست با بلوط حفره ای را پر کند .
شب نشینی با شیطان از توماس هاردی : اعضا ارکستر که آهنگی اشتباه را اجرا می کنند .
مورچه و ملخ از سامرست موام : برادر خوش گذران و برادر سخت کوش.
جنایت در کال دلا پرسکوئیدا از پالاسیو والدس : مردی که اشتباها فکر می کند قاتل است .
رنگ پریده از آلدوس هاکسلی : بانوی خانه قصد سفر دارد .
عاقبت زیبایی از جروم وایدمن :خواهر تنبل و سخت کوش .
دوا فروش از جان کالین : داروی عشق . 
پدر از یورن استرن یورنسون : پدری که پسری بی نظیر داشت .
سر سفره آلمانی ها از کاترین منسفیلد : خدمتکار انگلیسی نزد آلمان ها .
پسرک شرور از آنتوان چخوف : برادر کوچک دختر او و عاشقش را در حال بوسه ای دیده .
ققنوس از سیلویا تاون سندوارنر : مردی که پرنده های کمیاب را جمع می کرد.
صورتی رو به آسمان از استیفن کربن : کشته شدن دوستی در میدان جنگ.
همسر نازنین از ویلیام مارش : تلگرافی در مورد همسر .
مار از جان اشتاین بک : زنی که از دکتر مار نر زنگی می خواست .
سه قدیس از لئو تولستوی : سه قدیسی که روی اب راه می رفتند .
خارجی از فرانسیس استیگ مولر : مشکل مرد با راننده تاکسی .
فرشته نگهبان از آندره موریس : زن مرد حتی بعد از مرگ هم به یادش هست.
عفت مرد و زن از ریچارد ماتسون : پسرک زنجیر در زیرزمین .
زمان استراحت از ای بی وایت : مرد و دستگاهش در کافه .
معما از والتر دلامیر : بچه ها به خانه مادربزرگ رفته اند و نباید سراغ صندوقچه بروند .
درد مشترک از ا هنری : دزد به خانه مردی رفته که رماتیسم دارد .
یک آدم واقعا خطرناک از دامون رانیون : مردی که مردم شهر معتقدند خطرناک است .
دختر چوپان از ویلیام سارویان : پادشاهی که حصیر بافی یاد گرفت .
رجینالد از گروه سرود مراقبت می کند از اچ اچ مونرو : مرد بیکاررالکلی .
همسر از واشنگتن اروینگ : قدرت یک همسر خوب در زمان فقر .
پنجره تخته کوب شده از امبروس بیرس: مرگ همسر در کلبه ای دور .
مردی که در ریساکا کشته شد از امبروس بیرس : شرط بندی کشته شدن .
سرباز از کار افتاده  از الیور گلد اسمیت :بیچارگی مرد فقیر .
فداکاری دکتر از ویلیه دولیزل آدام : کشتن مریض برای کشف های آینده.
تلاشی در راه بهبود از اوگوست استریندبرگ : دختری که می خواست مستقل باشد .

چون زیادی توی حس داستان کوتاه رفته بودم گفتم بد نیست کتاب بعدی هم یک مجموعه داستان کوتاه باشه ولی سراغ یک کتاب ترکیبی رفتم که اسم باحالی هم داشت .

داستان های سر راست ساده و موضوع دار اگر اون داستات اخر نبود که کلا باهاش سرسخت مخالفم بدم نمی یومد از کتاب . داستان های بدی نداره اکر پیش اومد بخونیدش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

می توان مردی را خوب یا بد دانست و اگر چند بار در مورد او حرف بزنی عاقبت بقیه هم همان عقیده را پیدا خواهند کرد .

 

انسان بزرگ کسی است که بتواند در نهایت گم نامی بی هیچ یار و یاور آشنا یا دلسوزی و یا حتی بی هیچ امیدی برای تشکین بدبختی هایش شجاعانه با بدبیاری هایش رو به رو شود .

زخمه بر ساز زمان/ یوشیج

زخمه بر ساز زمان

 

نیما یوشیج

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1395

توی این کتاب تلاش شده تا تمام مطالب نوشته شده توسط نیما توی نامه ها ، مقالات و سایر مطالبش جمع آوری بشه بر اساس موضوع طبقه بندی بشه و تکه تکه اورده بشه . مثلا مادیات می یاد می بینه توی تمام مطالبش چه چیزی در مورد مادیات گفته پشت سر هم می یاره یا شعر یا .... به ترتیب حروف الفبا هم آورده .

حالا نمی دونم چنین کاری کلا جالبه یا نه این که حرف های آدم را قسمت قسمت کنن موضوع بندی بدون قبل و بعدش بدون شرایطش و ... شخصا فکر نمی کنم ایده جالبی باشه به صورت کلی ولی این کتاب مجموعا جالب از آب دراومده یعنی من کلا خوشم اومد و حس خوبی در مورد نیما گرفتم . به هر حال چیز بدی نیست و خوشحالم که پرونده را با این کتاب بستم.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حس به جایی می رسد که وسیله برای بیان آن نیست ، اگر باشد فرصت عمر برای آن نیست .

 

زمان و مکان اخلاق مردم را تغییر می دهد .

 

آدم همین که کسی شد و به جستجوی آدمیت رفت ، دوست را ترجیح می دهد بر خویش و قوم و با انتخاب و ذوق و سلیقه ی خود معاشرت می کند .

 

همه ی کارها آسان است ، به زودی خواهی دید که تلخی برخوردهای نامساعد در تو مانده و بعدها آن ها هم از بین می رود و تلخی های دیگر جانشین آن خواهد شد !

 

می گویند چرا اشخاص بدبین می شوند ؟ مساله این است که بدبینی را وضع زندگانی به مردم می آموزد .

 

احمق تر از همه خود من و شما هستیم هنگامی که توقع داشته باشیم در روز با حرکات و اعمال و حرف های احمقانه مردم رو به رو نشویم .

 

راجع به بچه ام می گفتم گفتم اگر نادان در بیاید بهتر است شاید وزیری بشود ! گفتم دانایی جلوی خیلی ترقیات را می گیرد.

 

عکس و آینه و طفل ساعت عمر انسان هستند که هر سه نزدیک شدن مرگ را خبر می دهند .

 

عادت قانون حیات است . اگر نبود زندگانی صورتی بسیار عبوس و تلخ داشت .

 

محال از طرز فکر کردن ما به وجود می آید .

یادداشت های روزانه نیما یوشیج/ یوشیج

یادداشت های روزانه نیما یوشیج

 

نیما یوشیج

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1377

این کتاب شامل یادداشت های گاه پشت سر هم و گاه پراکنده نیما هست یک جاهایی چهارچوب داره و شبیه خاطره می شه یه جاهایی تک موضوعات و جملاتی هست که به ذهنش اومده گاهی یه طرحه و گاهی حرف ها و نکاتی در زمینه شعر و ادبیات که به ذهنش خطور کرده . یادداشت های جالبی هم هستند دل پری از خیلی از اهل ادب داشته و به نظرش خیلی از آدمهایی در این عرصه که برای ما هم نام آشنا هستند آدم های چاپلوس یا فریبکاری بودند و نوشته های تند و تیزی در اشاره به اونها داره . خوب دیگه با این اوصاف یک جور کنجکاوی ایجاد می کنه و روند کتاب جالب می شه هر چند جدا نمی دونم چرا این قدر از جمع دور بوده نیما .

نیمای داستان/ یوشیج

نیمای داستان

 

نیما یوشیج

 

انتشارات مروارید 

سال نشر: ۱۳۹۰

مرقد آقا: ظاهرا داستانی بوده در باب خرافات .

در طول راه: عشق پسر فقیر .

غول: بچه هایی که برای غول کار می کردند .

نقاش: نقاشی که شیر می کشید .

ریزه خوانی: شکار عقاب

فاخته چه گفت: فاخته ها و شکارچی .

بدنعل: برادری که عاشق مادیان و الاغ بود .

دیدار: نظر خان در مورد ثروت 

آهوها و پرنده ها: کوچ در خشکسالی به رهبری غاز ‌

توکایی در قفس: پرنده اسیر در قفس

نفت خواره: مرد طماع

غول و زنش و ارابه اش: غول و زنش به پشت باغ آمده اند .

کفش حضرت غلمان: نصف شب و لگد کردن پا

زندگی نامه ی خودنوشت: یک توضیح کوتاه از خودش

در خانه ی پدری: خاطره کوتاه

عقاب شب گرد:شبی با عالیه در کوچه ها

مثل همه ی مردم:دیدار با هدایت

رضا شاه در بار فروش: بازدید شاه از مردم

یک شب سرگردانی: گردشی با عالیه

صفات یک پیرزن: پیرزنی که در خانه نیما کار می کند

عذاب: پیرمرد صاحبخانه و محصول

مجموعه ای از داستان ها گزارشات سفرنامه ها و نمایش های نیما . چه قدرم جالب من جدا نمی دونستم نیما نثر نویسم بوده اتفاقا داستان ها ساده زیبا و تاثرگذار هم هستند به نظر من بخونید و با وجه داستان نویسی نیما هم آشنا بشید شاید وقتی بخونید به نظرتون معمولی بیاد نه خوب ولی همین آشنا شدن به نثر نیما و توجه به اینکه واقا برای زمان خودش خوب بوده قصه ها حسش قشنگه .

یک نکته جالب بگم این که می گیم نیما پدر شعر نو فارسی هست این اصطلاح شعر نو را خود نیما روی اشعارش گذاشته.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ممکن است زنی هنرپیشه ی فقیری را بخواهد اما این خواستن دلیل بر این نیست که بتواند با او زندگی کند .

 

آدم تا عوض نشود سلیقه و کارش هم عوض نمی شود.

 

هیچ جانداری اگر می تواند یا نمی تواند به جاندار دیگری کمک نمی کند اگر خیلی کار کنند به حال آنهایی که گرفتارند دلسوزی می کنند .

شهر موسیقی دان های سفید/ علی

شهر موسیقی دان های سفید

 

بختیار علی

رضا کریم مجاور

 

انتشارات مروارید

سال نشر : ۱۳۸۹

 جلادت کفتر پسری کرد است که عاشق موسیقی است او استادی پیدا می کند و به روح موسیقی نزدیک می شود ولی در حال عبور سربازان عراقی او را دستگیر می کنند و وقتی به هوش می آید درون شهری افسانه ای و عجیب در وسط بیابان پر از روسپیان می باشد و در می یابد برای زنده ماندن باید موسیقی اصیل را فراموش کند.

یک داستان پر رمز و راز  و کنایه خیلی جادویی و زیبا البته به نظرم حجمش یک نثدار زیاده و برای همین گاهی به بیراهه می زنه اخرشم لازم نیست نتیجه گیری های اخلاقی کنه اما جادوی لحظاتش خیلی زیباست خیلی.

این بار سراغ معرفی بختیار علی اومدم تا یک تعداد نوشته هاشو مرور کنیم و بیشتر باهاش آشنا بشیم . نویسنده کرد عراقی که شاید بشه گفت معروف ترین نویسنده اون خطه است و یکی از دلایل اصلی شهرتش همین کتابه.

قسمت های زیبایی از کتاب

هر کی بخوادموسیقی دان بشه باید زبان دنیا را بفهمه...موسیقی فهمیدنه...اما نه فقط فهمیدن چیزهایی که حرف می زنن و و آواز می خونن و فریاد می کشن بلکه شنیدن چیرهایی یه که هیچ صدایی ندارن و خاموش هستن ... موسیقی یک سفر جادویی یه از طرف اون صداها... سفری که از درون سکوت می گذره.

کمک کردن یک آدم به یک آدم دیگه در واقع پیدا کردن خود آدمه ... پشیمونی آدم از گناه خودشه.....

 

برای اینکه بتونی دختری را شیفته ی خودت بکنی باید دو ویژگی داشته باشی یکی این که بتونی عصبانیش بکنی دوم این که بتونی بخندونی ش.

 

وضعیت موسیقی هم مثل شعر و ادبیاته اون هایی که ازش سر در نمی یارن بیشتر از همه وانمود می کنن که در این زمینه استاد و منتقد و صاحب نظرن ....

یادداشت های عراق/ یوسا

یادداشت های عراق

 

ماریو بارگاس یوسا

فریبا گورگین

 

انتشارات مروارید

سال نشر:۱۳۹۳

آزادی وحشیانه: راجع به اینکه توی عراق هیچ قانونی نیست و یه جورایی میشه بهش گفت آزادترین کشور دنیا

مردم بغداد: در مورد مردم خاطرات و تجربیات دوران صدام و زمان غارت ها

مومنان: اینکه جایگاه ایمان مذهبی چه جور و در چه سطحیه و دیدار با آیت ا... محمدباقر حکیم

غارتگران و کتاب ها: بازدید از دانشگاه و کتاب هایی که سوزانده شدن

لوبیاهای سفید: مردی که بعد از شکنجه بی دلیل تا ابد از لوبیا متنفر شده

بر عکس کلمه ی اتللو: برپایی نمایشی در عراق

کردها: اینم که واضحه از عراق و سلیمانیه

وزیرمختار: دیدار با سفیر آمریکا در عراق 

یوسا همراه مورگانا دخترش سفری ۱۲ روزه به عراق داره اون می بینه یادداشت و تحلیل می کنه و دخترش عکس می گیره . یوسا با حمله و دخالت آمریکا توی عراق مخالف بوده ولی با مشاهداتش به این نتیجه می رسه خوب شد آمریکا حمله کرد تا مردم را حداقل از اسارت صدام خلاص کنه و این مردم برای بنیان گذاشتن دموکراسی به کمک سایرین نیاز دارند و نظرش تا حدودی عوض می شه .

خوب دیدم کتاب جدیدی که می خواستم معرفی کنم تکراری بود یه جورایی دیگه گفتم این کتاب را حداقل معرفی کنم که نسبتا جدیده هر چند داستان نیست . کتاب ساده شفاف و صمیمی نوشته شده و از این لحاظ خوبه که تا یه حدودی فضای عراق را تصویر می کنه به نظر من کتاب نسبتا خوبیه.

صومعه کوچک/پژو

صومعه کوچک

 

پیر پژو

راحله فاضلی

 

انتشارات مروارید

سال نشر:۱۳۹۵

داستان دو کاراکتر اصلی داره مردی تنها که تمام وقتش صرف خوندن کتاب ها می شه اون یه کتاب فروشی داره و حافظه بسیار خوبی در حفظ مطالب . داستان ها خط به خط توی ذهنش می مونند و توی شرایط مناسب اونها را بازگو می کنه و مادری که نمی خواد درگیر دختر کوچولوش باشه بیشتر فکر رهانیدن خودش هست و صداهای درونی ذهنش روزی مرد کتاب فروش با دخترک زن تصادف می کنه و تقابل این دو شخصیت را داریم .

کنکاش های ذهنی جالبی داره خوب و عمقی می یاد بررسیشون می کنه یک مقداری خشک هست داستان و البته من اصلا شخصیت های داستان را نمی فهمم ولی کلیشه ای تمومش نکرده بسیار غمگین اما زیبا و خوب . این که مرد مطالب را این قدر خوب توی ذهنش داره برام جالب بود . کتاب نسبتا خوبیه .

پیر پژو نویسنده فرانسوی برای این کتاب جایزه لیور آنتر را از ان خود کرده و باید بگم از روی کتاب فیلمی هم ساخته شده.

 

قسمت زیبایی از کتاب

آن هایی که واقعا بچه دارند معجزه ی پیش پا افتاده نوسازی دنیا را درک می کنند؟ نیروی بله ی معمولی شگفت زده و خوشحالی که اجازه می ده  چیزی به سرانجام برسد را حس می کنند؟

ساعت ویرانی/ آرام روانشاد

ساعت ویرانی

 

آرام روانشاد

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1393

کتاب دو قسمته بخش اول از زبان اشکان و بخش دوم از زبان مرجان . در بخش اول متوجه می شیم اشکان پدر معلولی داره و به صورت پنهانی با مرجان ازدواج کرده . مرجان زیبا که توی این شهر غریبه و به صورت هولناکی اعتراف می کنه دلیل ترک خانواده اش کور شدن تصادفی برادرش توسط پدرش بوده . اشکان می خواد اونو به سمت خونه برگردونه آشفته است و ....

داستان قشنگیه هر چند اولش توی ذوق می زنه حالا این واقعه اصلا هم اون چنان نیست که بخواد چنین فاجعه ای بشه به اینجا بکشه و ... بعد مرجان چه قدر توی ذهن خاص و سمبولیک به نظر می یاد شک اشکان احمقانه و .. تا وقتی می رسید به قسمت دوم حرفای مرجان و بعد اصل قضیه را متوجه می شید و واقعا یک تلنگر دوباره که آدمها همیشه اون نیستن که نشون می دن حتی از نظر سرسختی و پیچیدگی ... چیزی را سخت و بزرگ جلوه ندهید .

من کتابشو دوست داشتم تا نصفه به نظرم به شدت بی مزه بود ولی بعدش تلنگرشو خوب وارد کرده بود و کتاب روان شناسانه نسبتا خوبی از آب دراومده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تنها چیزی که توی این دنیا نمی شود روی آن حساب کردآدم ها هستند . کافی ست بفهمند با رفتن شان یک چیزی توی زندگی تو کم می شود . مطئن باش لحظه ای صبر نمی کنند و می روند. آنهایی هم که بیشتر می گویند می مانند و می خواهند تو را به بودنشان مطمئن کنند ، کمتر می شود روی شان حساب کرذ و زودتر از همه می روند .

 

از من بشنو دوستت داشته باشند خیلی بهتر است تا دوست داشته باشی . کسی که دوستت دارد هیچ وقت ولت نمی کند .

 

یک زن فقط یک زن را توی زندگیت برای همه ی عمر می خواهی و فکر می کنم همان لحظه ی اول دیدنش می فهمی که کدام زن را برای همه ی عمرت می خواهی .

 

رازها بعد از بر ملا شدن همه چیز را به هم می ریزند . آن که رازش را می گوید و آن که می شوند دیگر نمی تواند مثل قبل زندگی کند .

 

چه قدر سخت است درونت طوفانی به پا باشد و تو ناگزیر باشی ظاهرت را آرام نشان دهی .

 

کاش یک وقت هایی فکر نمی کردیم با گفتن همه چیز درست می شود . برعکس گاهی کلمات می توانند همه چیز را خراب کنند .

روزی که هزار بار عاشق شدم / شریفیان

روزی که هزار بار عاشق شدم

 

روح انگیز شریفیان

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1392

دوستان خداحافظ : مرد موقع خداحافظی در مهمانی حالش بد شده

تابلو برای فروش نبود : یک مهندس شیمی که نقاشی می کند .

کافه تابستانی : موندن در ایران یا رفتن .

آنجا کسی غریبه نبود: ایرانی نوازنده در غربت .

مروارید غلطان: زن گردن بند مروارید را داده تا پیرمرد برایش نخ کند.

پسرهایم: پسر سر چهار راه شبیه پسر زن است .

سال های از دست رفته: تبریک روز تولدی که مادر یادش رفته .

بشنو از نی: زن تنها با دو فرزندش سوار اتوبوس شده .

دلهره: شناختن مسافر بعد از مدت ها .

هوای بیرون: گفت گوی زن و مرد.

نگرانی های کوچک ما: تدارک جشن کریسمس .

همسفر: مرد زن نما .

دیرمانیان: زنی که همیشه دیر می کرد .

یارا: عشق .

در گذر زمان: دیدن زن از پشت پنجره .

غذای پرنده ها یادت نرود: دیدن آشنای کودکی که عاشق سینماست .

داستان سه مرد: سرنوشت و محل تولد .

روزی که هزار بار عاشق شدم: گشتن در شهر و دیدن مشکلات .

پنجره: زندگی .

من روح انگیز شریفیان را مجموعا دوست دارم قشنگ و رمنس می نویسه بنابرین مشتاق هم بودم این کتاب را که چاپ کرده و من نخوندم حتما مطالعه اش کنم . خیلی قوی نیست اما بدم نیست متوسطه من خودم سال های از دست رفته خیلی تحت تاثیرم قرار داد . مجموعه بدی نیست خوب و روان نوشته شده ولی خیلی هم غافلگیر کننده نیست . خیلی هم روی فضای مهاجرت می گرده شاید داشتن اون تجربه هم برای دل نشین تر شدن کتاب بهتون کمک کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مادر بودن مثل جاده یک طرفه است یک طرفه و بی انتها .

شجاعت همه این نیست که آدمها را همان طور که هستند ببینی ، شجاعت واقعی انست که آنها را ببینی و اهمیت ندهی و راه خودت را بروی .

آدمهای تنها برای این کنار پنجره می نشینند که راحت تر می توانند از تنهایی خود فرار کنند . آدم می تواند خودش را به تماشای بیرون مشغول کند و وانمود کند کوچکترین دغدغه ای از تنهایی اش ندارد.

دیروز/ کریستف

 

دیروز

 

آگوتا کریستف

اصغر نوری

 

انتشارات مروارید

مرد کارگر کارخانه است و افکارش را می نویسد قرار است روزی کتابی چاپ کند . مردی که زمان بچگی مادرش فاحشه بوده و متوجه می شود معلم روستا پدر اوست و بعد فرار می کند و به عنوان جنگ زده به کشور جدیدی می آید . به ان روزها و به لین فکر می کند زن آرمانی اش .

از کریستف قبلا فقط یک کتاب معرفی کردم که دوستش هم داشتم اینم یک کتاب دیگه که باز هم کتاب قشنگیه خصوصا آخرش . من سادگی نوشتارش کوتاهی و ضربتی بودن فصل ها به هم خوردن زندگی لین و بعد اون طور بی تفاوت موفق شدن زندگی پسرک را دوست داشتم . واقعی بود انگار .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

لین ، دوستت دارم . واقعا دوستت دارم ، لین ، ولی وقت ندارم به این موضوع فکر کنم .

 

می دانم که تحقیرم می کنی ولی من آن قدر دوستت دارم که می توانم تحملش کنم .

حالا حالاها وقت هست / دکتروف

 

حالا حالاها وقت هست

 

ای ال دکتروف

وحید روزبهانی

 

انتشارات مروارید

یک مجموعه داستان کوتاه که قبلا داستان های والتر جان هارمن ، خانه ای در دست و داستان زندگی جولین را معرفی کردم .

ویکفیلد : مردی که کاملا اتفاقی همسر و دخترانش را ترک می کند و پنهانی در اتاق زیر شیروانی زندگی می کند .

بلوار اجمونت : مرد پیری با ماشینش روبه روی خانه ی مرد پارک کرده و می گوید اینجا منزل قدیمی اوست .

پذیرش : پیشخدمت آمریکایی که قبول می کند به خاطر گرین کارت با دختری ازدواج کند .

نویسنده ی خانواده : مادربزرگ حال خوشی ندارد و مرگ پسرش را از او پنهان می کند و قرار می شود نوه گاهی برایش نامه ای از جانب پسرش بدهد .

ویلی : پسر بچه متوجه رابطه مادرش با معلم سرخانه شان شده .

شکارچی : معلم دهکده دانش اموزانش سرویس مدرسه و ...

حالا حالاها وقت هست : مردی که انتخاب شده برای زنده ماندن .

این دومین مجموعه داستانی هست که از دکتروف معرفی می کنم و هر چی بیشتر می خونم بیشترم دوسش دارم و البته ترجمه های روانی هم جدیدا از کتاباش شده . به نظر من مجموعه قشنگی هست موضوعات جالبی را مد نظر گرفته و از اون داستان هایی هست که پایان داره شما را به یه جایی می رسونه شاید حالتش بشه گفت کلاسیکه اما اصولا یک مفهوم و معنای خاصی را هم با حالت کوبشی مفهومی و قشنگ بهتون معرفی می کنه که مدرن تره . در هر صورت به نظر من یکی از مجموعه داستان هاش را بخونید .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در نسل او بزرگترین سفر ، رفتن از طبقه کارگر بود به طبقه ی متسوط . از عهده ی آن هم برنیامده بود .

 

مجبور نیستی کاری را فقط به خاطر این که کسی ازت خواسته انجام بدهی .

 

در هر لحظه می شود عقیده ی خاص و منحصر به آن لحظه داشت .

کوپه ی اختصاصی / کریم مسیحی

 

کوپه ی اختصاصی

 

یوریک کریم مسیحی

 

انتشارات مروارید

امضا : دختر می خواهد از هنرمند معروف انتقام بگیرد .

کوپه اختصاصی : مرد عادت دارد در واگن کوپه اختصاصی بگیرد اما یان بار کسی کنار اوست

فردا را به یاد آر! : زنی وارد خانه شده و ادعا دارد مرد فراموشی گرفته .

سایه ی خیال : مرد پس از سال ها به نزد زن بازگشته .

4 تا داستان کوتاه که همشون به صورت کاملا دیالوگ و مکالمه هستند . به نظر من خیلی جالب نبود آخرین داستان را چرا دوست داشتم اما اونای دیگه را چندان موضوعاتشو نمی پسندیدم . موضوعاتش به سیامک گلشیری می خورد ماجراجویی و حادثه ای و اینا ... اتین جور موضوعات پروروندن بیشتری می خواد ....

آقای کریم مسیحی هم خیلی فعال بوده پاراسل دو تا از تازه های نشر را معرفی کردم و امسالم دو تا کتاب دیگه از تازه های نشرشون .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

دلم می خواد با تو باشم ، یه جای خلوت ، یه جای دور ، جایی که کسی نباشه .

 

عشق خطر کردن داره ، شکست خوردن داره ، ویران شدن داره، رسوا شدن داره،نرسیدن داره،نرسیدنی که تو نداشتی!

 

تو خواهان یک عشق واقعی و زمینی نیستی . تو یه عشق خیالی می خوای که باهاش رویا ببافی .

شهرت/ کلمان

   

شهرت

 

دانیل کلمان

مهشید میرمعزی

 

انتشارات مروارید

شهرت چندین داستان کوتاه در هم تنیده و جدا از هم هست . مردی که جدیدا موبایل خریده اما شماره ظاهرا متعلق به شخص دیگری بوده است هنرپیشه ای که بدلش جای او را گرفته پیرزنی که قرار است بمیرد اما از نویسنده داستان درخواست تغییر موضوع را دارد زنی که دکتر بدون مرز است و با دوست نویسنده اش سفر کرده و فکر پیش گروگان گیری همکارانش است کارمند نالایقی که به جای مدیرش به یک کنفرانس امده مرد متاهلی که با زنی دیگر دوست شده زن نویسنده ای که به جای نویسنده دیگر به یک سفر رفته و نویسنده عرفان نویسی که در حال بررسی نامه های رسیده است .

خیلی ایده جالبی داره داستانش و فرم خاص و نویی را برای چهارچوب ارائه کرده لحنش هم آروم و قشنگه کلا من کتاب های قبلی کلمان را هم موضوعاتش را دوست داشتم خیلی خلاقانه است اما نثرش برام خشک بود که این کتاب اون مشکلم نداره ولی دلیل اسمشو را نمی فهمم به نظرم نقطه اشتراک داستان ها اشتباه بوده نه شهرت .

این کتاب در سال 2010 جایزه ادبی سونس فرانسه را برده و 2011 هم فیلمی از روش ساختن و کتاب خیلی پرفروشی بوده . باید بگم خود آقای کلمان توی یک خانواده کاملا هنری بزرگ شده پدرش کارگردان و مادرش هنرپیشه بوده

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کسی که چیزی تجربه نکرده با کمال میل تعریف می کند ولی آدمی که چیزهای زیادی دیده باشد ناگهان دیگر چیزی برای گفتن ندارد .

 

هر کسی که هنوز به این مرحله نرسیده است فکر می کند خودش طور دیگری خواهد بود . همان طور که ما فکر می کردیم طور دیگری هستیم .

غبار / رهنما

 

غبار

 

بهاره رهنما

 

انتشارات مروارید

راحیل کبوتر و سارا سه دختری هستند که در زمان جنگ در خیاط خانه ای در خرمشهر پیش آقا قادر کار می کنند قدر مردی نیمه عرب و نیمه ایرانی که بسیار هوای دخترها را دارد هر چند انها به طور عجیبی مجبور به ترک شهر می شوند و ...

خوب این یکی خیلی متفاوت بود از سه تا نمایش نامه قبلی این نمایشم روی صحنه رفته و خانم رهنما کارگردانش بوده بد نبود زیاد به من نچسبید اما بدم نبود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جنگ یه خاصیتی داره که آدم رو تو موقعیتایی می ذاره که دیگه حتی شک می کنی خودتو درست می شناسی

 

خدا را شکر آرامش دارم ما زنا دیر می فهمیم که این مهم تر از عشقه .

تو دهنتو می بندی یا من/ رهنما

 

تو دهنتو می بندی یا من

 

بهاره رهنما

 

انتشارات مروارید

ساا و شیوا دو دوست هستند شیوا عاشق ساراست و پیش او درد دل می کنه از اینکه مطمئنه همسرش با زن دیگه ای رابطه داره و از اینکه شک داره دیوونه اش می کنه .

در حقیقت همون داستان تو خفه می شی یا من بود که یک جورایی بازنویسیش کرده بود و حالت تئاتر درش اورده بود . بد نبود روون درش اورده . این تئاترم با بازی خودش و خانم کمند امیرسلیمانی توی شهرهای مختلف به روی صحنه رفته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدم انگار ترس هاش را صدا می کنه تا بیان تو زندگیش .

 

یه وقتایی جز رفتن واسه هر کاری دیره.

چشم هایی که مال توست / رهنما

 

چشم هایی که مال توست

 

بهاره رهنما

 

انتشارات مروارید

یک نمایش نامه از خانم رهنما که کلا یک بازیگر داره . زنی که عاشق شوهرش بوده اما شوهرش روزی اونو ول می کنه طلاق می ده و کلا از ایران می ره و با یک خانم فرانسوی ازدواج می کنه اما زن تمام لحظه های زندگیش به یاد اونه و باهاش صحبت می کنه .... هم چنان منتظره ....

خوب توی تازه های نشر کلی نمایش های کوتاه هم از خانم رهنما هست البته این نمایش قبلا با بازی خودش روی صحنه رفت الان چند تا از این نمایش ها توسط نشر مراورید به صورت کتاب بیرون اومده ... خیلی هم قشنگ و احساسی بود و البته ناراحت کننده نمی دونم چرا بعضیا تا اخر عمر چشم به راه می مونن خیلی سخته اما آدم باید خودشو از غرقاب بیرون بکشه بالاخره ....

 

قسمت های زیبایی از کتاب

یکیشون گفت اصلا به بچه فحش ندین . هر چی بگین عقده ایش می کنه . نذارین این نسل عقده ای بشه . بعد من گفتم خب وقتی بچه ات به این جات می رسونه یه کلمه ای ابداع کنین که ما عقده ای نشیم اونو بگیم .

 

نبودن بعضی آدم ها نبودن نیست هستن لعنتی ها

با من بستنی می خوری/ رهنما

 

با من بستنی می خوری

 

بهاره رهنما

 

انتشارات مروارید

دو تا زن توی نمایشنامه نداریم شیرین دختری که زمانی عاشق وحید بوده اما وحید ترکش کرده و حالا بعد سال ها شیرین بهش کمک کرده تا از دست ساواک فرار کنه و نگین همسر وحید که از زندگیش با اون راضی نیست ....

یک جور اخر و عاقبت عشق و عاشق زن ها و مرداست حس هایی که داریم بی وفایی ها این منتظر موندن زن ها سخت دل کندنشون و .... خوب بود تقریبا البته به نظرم موضوعش خیلی شبیه قبلی بود ... این تئاتر هم با بازی خودشون روی صحنه رفته

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گاهی تو زندگیت یه جایی فقط کشیده می شی که دچار حادثه بشی و عشق به نظر من یه حادثه ست ، یه اتفاقه ....

 

چشماش ... چشماش ... همون جشمایی بودن که وحیدو از من گرفتن . بعد با خودم فکر کردم وحید هیچ وقت مال من نبوده ... یعنی هر کس دیگه ای هم می تونست اونو از من بگیره .

 

یه تصمیمایی عین پریدن از بلندی می مونه ...اگه به موقع نپری دیگه هیچ وقت جرات پریدن پیدا نمی کنی .

سبزه زارهای بهشت/ جان اشتاین بک

 

سبزه زارهای بهشت

 

جان اشتاین بک

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

دهکده سبزه زارهای بهشت دهکده بسیار زیبا و سرسبزی است که آدمو یاد بهشت می اندازه دهکده اهالی زیادی داره که هر کدوم زندگی خودشون و روحیه خاص خودشونو دارند این کتاب مجموعه 12 داستان کوتاه مربوط به هم هست در حقیقت هر داستان در ارتباط با یکی از افراد دهکده یک داستان جالب زیبا .

بعد مدت ها یکی از تازه های نشر از اشتاین بک خیلی هم قشنگ و دل نشینه دل نشین و روان . حال و هوای قدیمی .

زمستان / اشتاین بک

 زمستان

 

جان اشتاین بک

شهرزاد لولاچی

 

انتشارات مروارید

داستان توی یک شهر کوچک می گذره . مردی از یک خانواده اصیل قدیمی و پولدار که به مرور ورشکسته شدند و الان توی یک خواربارفروشی کار می کنه طبع طنز داره و آدم صاف و ساده و بسیار صادقی هست که به همین جایی که هست راضیه و دنبال ریسک و بهبود اوضاع اقتصادیش هم نیست و البته که چیزایی سر راهش قرار می گیره تا اونو از راه منحرف کنه و همسرش مری فال گرفته و اون قراره پولدار بشه و ...

خوب اینم یک کتاب جدید از اشتاین بک که خیلی وقته چیزی ازش معرفی نکردم معمولا یا کتاباشو دوست دارم یا به نظرم خیلی معمولی اند و زمستان هم از اون کتابایی بود که دوستش داشتم البته وقایع را کلیت و روح ماجرا را نمی پسندیدم دلم نمی خواست این طور بشه اما در حقیقت همین روند ماجرا زیبایی داستان بود و البته قلم اشتاین بک و ترجمه اش هم خیلی خوب بود .  

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گاهی اگر به چیزی فکر نکنی خودش به طرفت می آید .

 

خیلی ها قبل از اینکه دیگران به آنها خیانت کنند خودشان به خود خیانت کرده اند .

پایان ها / منیف

 پایان ها

 

عبدالرحمن منیف

یدا... ملایری

 

انتشارات مروارید

طیبه دهکده ای است که مردمش عاشق سرزمین خود هستند زمینی که در سال های بی بارانی خشک می شود قحطی وارد ده می شود و این دهکده هنوز سدی ندارد . عساف یکی از اهالی روستاست که اهل شکار است بیابان را خوب می شناسد و در زمان قحطی برای همه شکار می کند . عده ای از شهر آمده اند و عساف آنها را برای شکار می برد و ...

خیلی حال و هوای متفاوتی با کتاب قبلی داشت . راستش این یکی را اصلا دوست نداشتم یک جورایی کسل کننده بود حوصله آدم سر می رفت و اون قسمت اخرش که هی اهالی داستان می گفتن به نظرم بی مزه بود مثل کسی که کلی داستان مونده رو دستش چهارچوب نداره می یاد این مدلی نقلشون می کنه . نمی خوام بگم کتاب بدیه اما از نظر شخصی من مسلما کتاب خوبی هم نبود .

آقای ملایری مترجم کتاب قبلی ایشونم بودند و در حقیقت تز پایان نامه ارشد و دکترای آقای ملایری ظاهرا در مورد آقای منیف بوده و برای همینم پیگیر ترجمه کاراشون هستند و روشون شناخت دارند .

باید بگم رمان های آقای منیف اصولا زمان و مکان خاصی نداره و وقتی ازش پرسیدند آیا دلیل این امر سانسوره ؟ گفته نه دلیلش مشترک بودن دردهاست یک جوری اشاره به این امر که هر اتفاقی توی یک کشور عرب بیفته به سرعت توی بقیه عرب نشین ها هم حادث می شه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مردم خوش دارند هرزاگاهی روزهای دلاویز گذشته را به یاد اورند ولی روزهای سخت هم زیبایی خود را دارند .

 

آدم ها اگر دست به دست هم با گرفتاری ها درافتند دشواری ها کمتر خودنمایی می کند و می شود بر آنها چیره شد .

دفتر بزرگ/ کریستف

دفتر بزرگ

 

آگوتا کریستف

اصغر نوری

 

انتشارات مروارید

راوی داستان دو پسر بچه دوقلو هستند که در زمان جنگ مادرشان آنها را نزد مادربزرگشان می گذارد چون در شهر مواد خوراکی یافت نمی شود . مادربزرگ آنها زن پیر و خسیسی است که به جادوگر معروف است . دوقلوها در جنگ بزرگ می شوند و بنابر طبیعت زندگی در جنگ بی رحم !!!

خیلی قشنگ بود یه جور خاصی ساده ساده روایت میشه یک زبان بی تکلف و بچه گانه . روندش اتفاقاتش و پایانش جدا شوک آور و ترسناکه . موضوع جالب و بی رحمانه ای را انتخاب کرده و با خونسردی جلو برده قصه را .

آگوتا کریستف نویسنده سوئیسی مجاری الاصل هست که کتاب دفتر بزرگ یکی از مشهورترین آثار اونه که به 40 زبان زنده دنیا ترجمه شده و برنده جایزه کتاب ادبی اروپا هم بوده . البته یکی از دلایل کنجکاوی مکن برای آشنایی باهاش اسمش بود که چه قدر شبیه آگاتا کریستیه :دی

 

قسمت زیبایی از کتاب

کار سخت است ، ولی سخت تر از آن این است که کار کردن یک نفر را تماشا کنی و دست به سیاه و سفید نزنی .

ولاد / فوئنتس

ولاد  

 

کارلوس فوئنتس

محمدعلی مهمان نوازان  

 

انتشارات مروارید

مردی در مکزیک در دفتر وکالتی کار می کند و همسرش آژانس املاک دارد روزی رئیسش نزد او آمده و از وی می خواهد برای یکی از دوستانش خانه ای پیدا کند اما این دوست شرایط عجیبی دارد پنجره های خانه باید مسدود شود تونل داشته باشد و .... همه چیز تا حدودی عجیب غریب است .

از فوئنتسم امسال یک کتاب جدید دیگه معرفی کرده بودم اینم یک مورد دیگه که جز تازه های نشر هست . کتاب بدی نبود سرگرم کننده و خوشخوانه حجمش کمه توضیحاتش روانه اما راستش خود موضوع چندان برای من جالب نیست و جلبم نمی کنه آخر داستانم درست حسابی سر در نیوردم .

قسمت های زیبایی از کتاب

فایده ی طولانی زندگی کردن این است که فرصت پیدا می کنی از آنچه صرف شرایط آدم اجازه می دهد بیشتر یاد بگیری .

بهتر است آدم خودش مسئول زوال و سقوطش باشد تا اینکه خودش زا قزبانی نیروهایی ببیند که خارج از کنترلش هستند .

موضوع مشترک بین ما این است که در این دنیا همه ی ما از یکدگیر استفاده می کنیم . بعضی هامان برنده می شویم ، بعضی دیگر بازنده . این را بپذیر .

طلای اندام ها/ گراهام

طلای اندام ها 

چارلز گراهام

علی اصغر بهرام بیگی

انتشارات مروارید

داستان زندگی نامه پل گوگن هستش . گوگن نقاش نوآوری که در زمان خودش مورد قبول واقع نمی شد همه هم چنان عاشق سبک های کلاسیک بودند و خیلی تلاش کرد تا خودشو ثابت کنه . گوگن در حقیقت توی بورس کار می کرده درآمد خوبی داشته و عاشق همسرش و 5 فرزندش بوده اما یک زمانی به این نتیجه می رسه که استعداد عجیب غریبی در نقاشی داره و باید بره دنبال این کار . برای همین کارشو رها می کنه خیلی فقیر می شه همسرش و بچه هاش به دلیل بی مسئولیتیش ترکش می کنند کسی در محافل هنری این سبک جدید نقاشی را نمی پسندیده و گوگن با اعتماد به نفس بسیار زیادی به کار ادامه می داده به شهرهای دور افتاده ای می ره و خیلی زحمت می کشه تا نبوغش را آشکار کنه .

کتاب قشنگی بود جذابیتش واقعا بالا بود نمی شد زمینش گذاشت آدم واقعا همراه قصه بود تا ببینه به کجا می ره البته علاقه شدید من به نقاشی هم این وسط بی تاثیر نبود . در مجموع باید بگم ولی اصلا شخصیت گوگن را نپسندیدم یعنی به نظرم اوج خودخواهی هست که این طور زن و بچه ات را به خاطر آرزوهات به زحمت بندازی ! اصلا در خودم این توانایی را نمی بینم که هیچ وقت می تونستم شریک زندگی یک هنرمند بشم . روحیات خاصی را می طلبه .  

اینم نمونه نقاشی گوگن 

قسمت های زیبایی از کتاب

بی دردسرترین کار همین است که شخص خیلی خوش بین نباشد .

اوریب گفت : به کارگرهایی که کانال حفر می کنند ماهی ششصد فرانک می دهند . البته به کارگرهای سفیدپوست . سیاه پوست ها و چینی ها نصف این دستمزد را می گیرند .
گوگن گفت : به عنوان یک نقاش به این موضوع که زیاد شدن رنگ موجب کم شدن قیمت بشود اعتراض می کنم .

ته دره / مولر

ته دره

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

کتاب مجموعه داستان کوتاه هست که البته چون عموما از زبان یک بچه کوچک ساکن دهکده در مورد اوضاع و احوال و موارد مختلف اونجا عنوان می شه به نظر یک داستان بلند سر هم می یاد . کتاب حس و حال زندگی روستایی توی اون دوران پرتنش پر از بازرسی و محدودیت و بیچارگی و فقر و خرافات مردم را نشون می ده .

اینم یکی از تازه های نشر از خانم مولر که در حقیقت جز اولین کارهای ایشون هست که شهرت و جوایز زیادی هم براش داشته . من کلا نثر خانم مولر را دوست دارم پس این کتابم به نظرم خوب بود اما خوب حالا موضوعش هم مدلی نیست که بخوام بگم برام خیلی فوق العاده بود . یک جاهایی یک شکست هایی هم داشت به نظر من راوی اما در مجموع کتاب خوبیه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

لباس که به تن داشته باشید انشانید ، بدون لباس این طور نیستید . امان از آن همه وسعت پوست .

 

هوای بیرون کاملا روشن شد ، که توی دهکده به آن می گویند مثل روز روشن ، صدای زن ها می آید ، که توی دهکده به آنها می گویند کدبانو ، که از این ور و آن ور پرچین و باغچه با یکدیگر حرف می زنند ، که توی دهکده به این کار می گویند گپ زدن ، و صدای قدقد و هیس هیس ها را محو می کند .

دوره گردها/ هاردینگ

 دوره گردها

 

پل هاردینگ

مجتبی ویسی

 

انتشارات مروارید

جرج در حال احتضار است خانواده اش دور او جمع هستند و او به صورت پراکنده چیزهایی از کودکی خود تفکرات خود و تنهایی هایش به یاد می آورد قسمت هایی در مورد سرگشتگی های پدر دوره گرد تنها و صرعی او و قسمت هایی در مودر پدربزرگ کشیش و مجنون اوست سرنوشت سه مرد از یک خانواده سه مرد تنها و ......داستان شرح همین تنهایی های افراد و زندگکی هاشون هست یک جور بر شاعرانه بودن نثر و نوع نوشتنش تاکید داره یک سری نوشته های نرم و خیالی و روان !

دوسش داشتم قشنگ بود  به خصوص نثرش خیلی به دل می چسبید . این کتاب اولین کتاب اقای هاردینگ هست که برنده جایزه پولیتزر هم شد .

ممنون از دوستان خوبی که این کتاب را بهم هدیه دادند واقعا چسبید ممنون .

پ . ن : من و همسر و رها خوبیم مرسی از همه . دخترکم به لطف خدا داره 3 ماهه می شه یک دختر سالم و خوشگل . برگشتم به کتاب خونی البته با سرعتی به مراتب کمتر از قبل . امیدوارم همه چیز خوب پیش بره

 

قسمت های زیبایی از کتاب

درد در سینه ات و تلاطم در روحت نشانه ی آن است که هنوز زنده ای ، هنوز انسان ، و هنوز گشاده در برابر زیبایی جهان حتی اگر به فراخور این حال عملی انجام نداده باشی .

 

چه باک از اندوه و سختی و رنجشی که از رفتن تو به جا می ماند ، شاید از همه بیشتر برای من – فقط کاش از مدار این دایره ی تنگ و سرد پا فراتر می گذاشتی ، تا وقتی ، یک میلیون سال بعد ، اگر باستان شناسان گرد و خاک از لایه ی این دوره از جهان ما برمی گرفتند ، حد و حدود اتاق های خانه ی ما را معین می کردند ، علامت می زدند و هر بشقاب و پایه ی میز و استخوان ساق پا را می شمردند ، تو آنجا نمی بودی ، بقایای اندام تو آنجا نمی بود تا پیدایشان کنند و برچسب نوجوان مذکر بر آن بزنند ، جز اسرار می بودی ،موجودی که هیچ گاه از وجودش حتی آگاه نمی شدند تا از رازش سر درآورند