خشک سالی / بالارد

 

خشک سالی

 

جیمز گراهام بالارد

علی اصغر بهرامی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1396

داستان در زمانی جریان داره که آب آشامیدنی داره توی زمین تمام می شه و مردم سعی می کنند به جاهایی که آب هست مهاجرت کنند این مشکل کم کم جدی تر می شه حتی اب شور دیگه داره کم یاب می شه و وقتی رقابت این قدر شدید می شه خیلی از پیشرفت های اجتماعی و شخصیتی نابود می شوند .

این بار داستان بالارد حالت تخیلی داستانش را توی پیش بینی آینده وحشتناک زمین بنا کرده . خشک سالی که در اثر مصرف نادرست ما و تغییراتی که انسان در شرایط زیستی می ده به وجود می آید و انگار زمین به تنگ آمده و می خواهد مقابله کند. موضوع جدا ترسناکی هست خصوصا که تهدیدیه که این روزا مرتب در مورد ایران می شنویم . یک کتاب توی این مایه ها هم یوستین گاردر داشت اگر اشتباه نکنم . به هر حال کتاب خوب و تلنگر زننده ای هست . باید بگم این یک تریلوژی هست که برج بلور و خشک سالی توی ایران ترجمه شده اند و البته باید بگم این کتاب اول به صورت مختصرتر با عنوان جهان در حال افروزش نام داشت و بعد بسط داده شد و عنوانشم به خشک سالی تغییر کرد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

همیشه فکر کرده ام کل زندگی به نوعی یک منطقه ی مصیبت زده است ، یک فاجعه ی تمام ناشدنی .

 

چیزی که تک تک ما از همین حالا باید با آن کنار بیاییم آینده است .

 

امروزه اکثر ارزش هایی که می شناختم آن چنان زیر سوال رفته اند که به خودم می گویم از کجا که ارزش های نهانی چیز بهتری باشند.

افسونگران تایتان/ ونه گات

افسونگران تایتان

 

کورت ونه گوت جونیر

علی اصغر بهرامی

 

انتشارات نیلوفر

یکی از ترجمه های جدید ازآثار ونه گات با همون محورها جوری که تعریفش کمی سخت باشه با یک محوریت علمی . مردی که با سفینه اش وارد جاله های فضایی شده و الان خارج از زمان هست و توی زمان مسافرت می کنه . اون فهمیده زنش و یکی از هنرپیشه های هالیوود توسط مریخی ها دزدیده می شوند و با هم صاحب بچه می شوند و ....

خوب بود کتاب خاصی هست با همون ایده ها و طرز بیان خاصی ونه گاتی اگر می پسندید سبک نوشته هاش را و با نوشته های این مدلی ارتباط برقرار می کنید شاید براتون تجربه جالبی باشه . ونه گات لیسانس بیوشیمی داره .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدمی تا وقتی که بخت یار اوست نه به فکر چیزی می افتد و نه متوجه چیزی می شود .

 

چیزهای مهم زندگی همین دو نکته بود : تنها نبودن و در هراس نبودن .

کابوس چهار بعدی /بالارد

کابوس چهار بعدی

 

جی . جی . بالارد

علی اصغر بهرامی

 

انتشارات چشمه

صداهای زمان : مرد درون آزمایشگاه دوستش بررسی می کند و صدای معکوس زمان به گوش می رسد .
صداروب : مردم دیگر به آوازها و اپرا گوش نمی دهند تکنولوژی تغییر کرده و ...
مردی که سنگین بار بود :  مرد می توان به حالتی فرو رود که همه چیز و همه اشکال از ذهنش پاک شوند .
سیزده مسافر القنطروس : مردمی که نسل در نسل داخل سفینه ای هستند که مثلا از زمین دور شده تا به سیاره دیگری بورد .
باغ زمان : باغ زمان غنچه هایی دارد و زن و مرد آخرین غنچه ها را با هم می چینند .
قفس شن : طوفان شنی درگرفته و زمین را به زیر شن برده دستور برای تخلیه ان قسمت آمده و ...
برج های مراقبت : برج هایی در آسمان معلقند که نظاره گر رفتار مردم و تاثیر گذار بر آن ها هستند .
کرونوپولیس : مردم از زمان از ساعت به تنگ می آیند و یک زندگی بدون زمان را شروع می کنند و تمام ساعت ها به دور ریخته می شود .

قشنگ بود . من از داستان های علمی تخیلی بدم می یاد با همین دید بد هم کتاب را شروع کردم و حتی با ذوق هم نمی خوندمش ولی یک چیزی هست اینکه با همه این پیش زمینه های بد وقتی کتاب را می خونید نمی تونید با خودتون نگید واقعا برای تصور آینده چه موضوعات زیبا و خلاقانه ای را انتخاب کرده . موضوعات و مباحثش از اون آبکی های همیشگی برای پیش بینی آینده نیست یک جور خط فکری خاص خودشو داره و واسه همین قشنگه . نمی گم کتاب خیلی به دلم بود اما از این لحاظ خوب بود دیگه یعنی به نسبت خیلی از این کتاب های این ژانر کتاب قابل درک و زیبایی بود .

این کتاب هم از تازه های نشر کتاب هست .

رهنمودهایی برای نزول در دوزخ /لسینگ

رهنمودهایی برای نزول در دوزخ

 

دوریس می لسینگ

علی اصغربهرامی

 

انتشارات ماهی

چارلز واتیکنز پروفسور ادبیات کلاسیک است که حافظه خود را از دست داده و سخنان نامربوطی می گوید .در بیمارستانی بستری است و دو دکتر معالج او نظرات و شیوه های درمانی مختلفی دارند و در این بین با آشنایان مختلف او تماس گرفته و در مورد روحیات و سبک زندگی او اطلاعاتی به دست می آورند .

اصلا دوست نداشتم شبیه بقیه داستان های خانم لسینگ نبود . پراکنده گویی ها و هذیان های اولیه چارلز اصلا برای من جالب نبود و قسمت دوم کتاب و زمان آشکارشدن موضوع جذابیت بیشتری برام داشت . البته بهتره اعتراف کنم هنوز کامپیوترم خرابه و همین هم دل و دماغم برای تایپ بهتر و بیشتر و خوندن نقدهای مفید در مورد کتاب را از بین می بره و کسل می نویسم امیدوارم کامی زودتر برگرده .

پ . ن : ننوشتم این چند روز چون مسافرت بودم ببخشید

ساحل پایانی /بالارد

ساحل پایانی

 

جی . جی . بالارد

علی اصغر بهرامی

 

انتشارات چشمه

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه بالارد هست که این هم جزء ترجمه های جدیدی می باشد که توی یک سال گذشته به بازار اومده و باز هم از طرف نشر چشمه بوده .

مشکل ورود مجدد : کپسولی حاوی مسافر ماه که در جنگل سقوط کرده است .
غولی که غرق شد : غولی در دریا غرق شده و به ساحال آمده و مردم مشتاق دیدنش هستند .
آخر بازی: مردی که با جلادش در یک خانه زندانی است .
مرد نورانی : در مورد یک پدیده علمی و تلاش دانشمندان برای کشفش .
جایگاه مخصوص خزندگان : مردمانی که کنار ساحل دراز کشیده اند و ماهواره هایی که در آب پدیدار می شوند .
دلتا به هنگام غروب : مرد متوجه شده که هنگام غروب مارها از خانه شان بیرون امده و در دلتا راه می افتند .
ساحل پایانی : مرد به جزیره ای ساخته دست بشر رفته جزیره ای که با انفجارات هسته ای نابود شده .
در اعماق : وقتی تمام مردم زمین در حال انتقال به سیارات دیگر هستند به جز پیرها .
رقص آتش فشان : آتش فشانی که قرار است فعال شود و مردی که به دیدن آن می رود .
بیلونیوم : زمانی که آن قدر جمعیت زمین زیاد شده که با ترافیک مردمی رو به رو هستیم .
ژوکند در گرگ و میش : مردی که چشمانش را عمل کرده و در حال کشف دنیای نابینایان است .
لئوناردوی گم شده : در مورد گم شدن یکی از تابلوهای لئوناردو از موزه لوور و مردی که از زمان عیسی تا کنون زنده است .

بد نبود متوسط بود راستش با سلیقه من جور نبود و برام کششی نداشت ولی نمی تونم بگم بد هم بود ممکنه خیلی ها دوسش داشته باشند . نمی دونم چی باید راجع بهش گفت یک جورایی علمی تخیلی هست ولی نه با اون تعریف کلاسیک ما از این ژانر . می گم ذدر سنجش با بقیه تخیلی ها خیلی خیلی بهتر هست و در حقیقت یک جورایی ادبیات و پست مدرنیسم را با مایه های علمی تخیلی ترکیب کرده و خیلی خیلی هم موفق بوده هم تو این کتاب هم کتاب برج . هر چند به نظر من برج خیلی بهتر بود ولی خوب اونقدرها برای من جالب نبود که البته شاید از دلایلش پیش فرضم در مورد این ژانر و همچنین نزدیکی و شلوغی عید باشه . تو این جور مواقع آدم بی دقت کتاب می خونه مگر اینکه واقعا اون داستان را دوست داشته باشه . به هر حال زمان مناسبی واسه خوندنش نبود .

بالارد را جز ادبیات پاد‌آرمان‌شهری دسته بندی می کنند .

برج /بالارد

برج

 

جی . جی . بالارد

علی اصغر بهرامی

 

انتشارات چشمه

برج یک ساختما بزرگ 40 طبقه است که با تکنولوژی جدید ساخته شده و 2000 ساکن دارد . طراحی برج به گونه ای است که ساکنان را از سایر موارد خارجی بی نیاز می کند و خود مانند یک شهر است . بعد از مدتی در این برج نا بسمانی هایی به وقوع می پیوندد و ساکنان درگیر جنگ و نزاع می شوند . در حقیقت یک جوری واکنش انسان ها را توی شرایط اضطراری محک می زنه . برج هم که همون جماعه مدرن ماست که به صورت طبقاتی بالا رفته . استعاره های زیادی تو دل کار هست .

خوشم نیومد . البته متن به نسبت کتاب های تخیلی خوب بود اگه بخوام توی اون رده تقسیم بندیش کنم باید بگم کتاب خوشایندی بود نسبتا ولی در مجموع نه . به نظرم چهارچوبش قوی نبود آخه چی می شد که یک دفعه آشوب می شد ؟ بر مبنای چه منطقی ساکنان برج را ترک نمی کردند ؟ و خیلی سوال های بی جواب دیگه ... ولی خوب خیلی روان نوشته شده و اون مسخره بازی های اکثر کتاب های ژانر تخیلی را هم نداره .

از بالارد قبلا دو تا کتاب دیگه معرفی کردم و برج هم کتاب دیگه شون هست که سال قبل توسط نشر چشمه روانه بازار شد .

امپراتوری خورشید

 

 

امپراتوری خورشید

 

 

جی . جی . بالارد

علی اصغر بهرامی

 

انتشارات چشمه

کتاب شرح چند سال از زندگی بالارد در زمان کودکی و نوجوانی است که در زمان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های ژاپنی ها در چین گذشته است . جیم فرزند یکی از خانوده های ثروتمند انگلیسی بوده که در چین در ناز و نعمت زندگی می کرده است .... در زمان جنگ جهانی دوم در مراحل به اوج رسیدن جنگ  روزی جیم به همراه پدر و مادرش در شهر است که ناگهان به آنها حمله شده و از هم دور می افتند  به این ترتیب او در ۱۱ سالگی به تنهایی در دوران سخت جنگ در اردوگاه های جنگی زندگی می کند .....

واقعا وحشتناکه اصلا همه تن ادم یخ می کنه . جنگ جدا چیز وحشتناکیه ... اصلا وقتی از بدبختیهاشون اونقدر عادی حرف می زنه ..... وقتی به خاطر گرسنگی پوست سیب زمینی می خورن توی چه کثافت هایی زندگی می کنن .... واقعا فقر و درماندگی و سیاهی پشت سر جنگ را خیلی قشنگ نشون می ده ... تصویرگریش عالیه و نگاهش به حواشیه جنگه نه خود توپ و تانک جنگ ..... واقعا توی شرایط سخت ادم برای بقا به چه کارهایی که دست نمی زنه .... تکان دهنده بود .... شدیدا خوشمان امد...... نکته جالب دیگه اش بعد از جنگ بود وقتی جنگ تموم می شد و باز مردم می دیدند هنوز بدبختن می دیدند به جز اردوگاه هایی که اونقدر درش زجر کشیدن جایی را ندارن برن و همه جا ناامنی دنبالشونه .... وقتی که جیم داره می پرسه جنگ جهانی سوم بلافاصله شروع می شه یا چند روز طول می کشه تا برن سراغ اون جنگ .....

از بالارد قبلا منطقه مصیبت زده شهر رو خونده بودم که زیاد خوشم نیومده بود  . جالبه بدونید بالارد پزشک بوده و در سن  ٧٩ سالگي به خاطر سرطان  می میره . مارتین آمیس درباره او گفته : «بالارد شبیه هیچ‌کسی نیست؛ در واقع به نظر می‌رسد او بخش متفاوت و دست‌نخورده‌ای از مغز خوانندگان را مدنظر قرار می‌دهد.»

همچنین خوبه ذکر کنیم که استیون اسپیلبرگ در سال 1987 بر اساس خاطرات این رمان فیلمی با بازی کریستین بیل ساخت که بسیار هم پرفروش شد .

 

قسمت زیبایی از کتاب

- به نظرت خلبانای ژاپنی خیلی خوبن ؟

- شجاعن....

- شجاعت مهمه ؟

- اگر بخواهین تو جنگ پیروز بشین مهمه .

منطقه مصیبت زده شهر

منطقه مصیبت زده شهر


جی . جی . بالارد
علی اصغربهرامی

 

انتشارات رشد

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه و اکثراً تخیلی در مورد جهان آینده و پیشرفت های قابل کسب می باشد . کتاب بدی نبود اما خوب من کلا چون داستان کوتاه و تخیلی دوست ندارم و این کتاب هم هر دو را کنار هم داشت اون قدر برام جالب نبود اما تصویر سازی و خلاقیتش به نظرم خیلی خوب بود .
واقعا تونسته بودم ترس از پیشرفت تکنولوژی را به ادم منتقل کنه . خیلی وحشتناک بود .

 

مجمع الجزاير گالاپاگوس

 

مجمع الجزاير گالاپاگوس


كرت ونه گات
علي اصغر بهرامي

 

انتشارات مروارید

داستاني در مورد انقراض نسل فعلي انسان و به وجود امدن نسل جديد و مسخره كردن مغر و فكر انسان و نظريه و داروين و .......
خيلي بدم اومد مسخره بود و بي مزه اصلا با اون دو تا كتاب ونه گات كه قبلا خونده بودم قابل مقايسه نبود
بد بود ديگه در كل به نظرم بد

سلاخ خانه شماره 5

سلاخ خانه شماره 5

 



کرت ونه گات جونیر
ع . ا. بهرامی


انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

کتاب در مورد جنگ جهانی دوم هست و قهرمان داستان بیلی فردیست که در طول زمان سفر می کند .
بیلی انسان ساده و مضحکی است که تا اخرین روزهای جنگ با وجود سرباز بودن دستش به اسلحه نمی رسد . بیلی به علت سفر رد زمان از تمامی سرنوشت خود و روند ان خبر دارد ولی به علت جهان بینی خاصی که دارد هیچ تغییری در آن نمی دهد .

سبک نوشتن کتاب فوق العاده است خیلی روان جالب و کوتاه به طوری که هر 2 یا 3 پاراگراف یک مبحث جداست . کتاب اصلا و اصلا شباهتی به سایر اثار مربوط به جنگ نداره
کتاب فوق العاده قشنگیه حتما توصیه می کنم بخونیدش . خبرگزاری مهر گفته بود این کتاب 14امین کتاب برتر قرن بیست بوده .

در حین داستان هرگاه کسی می میره یا فاجعه بدی رخ می ده نوشته شده "بله، رسم روزگار چنین است " و این برگرفته از همون دیدگاه ساده بیلی هست هراتفاقی اگعه حادث می شه به دلیل اینه که باید حادث می شده و مرگ هم وابسته به همون لحظه ای هست که توش اتفاق افتاده و اگه به لحظه های دیگه نگاه کنیم فرد مرده هنوز زنده هست .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

از مشخصه‌های پایان جنگ یكی همین بود، بی بروبرگرد هر كس می‌خواست صاحب اسلحه شود امكان آن را داشت

 

 

 

از میان چیزهایی که بیلی قدرت تغییر آن را نداشت ، گذشته ، حال و آبنده بود .

 

 

 

من یک زمینی هستم و مجبورم به ساعت و تقویم ایمان داشته باشم.

گهواره گربه

گهواره گربه


كرت ونه گوت
علی اصغر بهرامی

انتشارات افق

كتاب در مورد دانشمندي است كه ماده اي اختراع كرده كه قادر به نابودي جهان است .
اين كتاب هم يك جورايي سلاخ خانه شماره 5 را ياد ادم مي اورد يك نوع جبر .
كتاب جالبيه يعني به نظرم اصلا موضوع كتاب مهم نيست اين قدر سبك نوشتن جالبه كه اصلا بقيه موارد به چشم ادم نمي ياد درست مثل همون سلاخ خانه شماره 5 .
به نظرم اين پست مدرن سبك جالبيه .

حتما از كتاب هاي ونه گوت بخونيد . حس جالبيه كه بدون توجه به هيچ چيز خاصي حتي زيبايي جمله حتي موضوع يا پيام داستان يا هر چيز ادبي ديگه فقط از سبك نوشتن بشه لذت برد .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

مشكل دنيا همين جاست : كساني در راس هرم قدرت ايستاده اند كه مثل سنگ سخت و خشك و بي عاطفه اند .

 

 

 

زن از آدم هايي كه زياد فكر مي كردند بيزار بود . در آن لحظه ناگهان از خاطرم گذشت كه اين زن تجسم شايسته ي همه بشريت است ، تقريباً همه بشريت .