گرسنگی و ابریشم/مولر

گرسنگی و ابریشم

 

هرتا مولر

رباب محب

 

انتشارات بوتیمار

سال نشر : 1393

قسمت یک شامل :
قلب های ما هنوز در هراسند :در مورد مهاجرین کشورهای دیکتاتوری
مرگ موش خوشمزه است : زندگی یک مهاجر
ده انگشت آرمان شهری نمی شود : فلسفه اعتقادات 

قسمت دو شامل :
گرسنگی و ابریشم زن و مرد در زندگی روزمره:عدم اجازه کنترل جمعیت در حکومت دیکتاتوری
تیک تک معیار : طبیعی بودن و تعریف آن در دوران کمونیست
یک ماموریت دولتی قدم به حریم خانواده می گذارد روز زن در دوران دیکتاتوری : تعریف روز زن و نقش زن ها در آن حکومت .

قسمت سه شامل :
پاهای دروغ کوتاه است حقیقت اصلا پا ندارد مشارکت حقیقی در جعل و تقلب : نقش پر رنگ پزشک قانونی در پنهان کردن جنایت ها .
سربازها به هوا شلیک کردند هوا توی ریه ها بود : نقش پلیس مصادره های به ظاهر قانونی 
تیمیچورا بعد از انقلاب : در مورد حال و هوای کشور بعد انقلاب و ظاهری بودن همه چیز .
ایشان فقر مردم را به سمت قبر چائوشسکو می کشاند: مرده ها گل ها خرافات در حکومت رمانی
گرد و غبار کور است خورشید عاجز و زمین گیر است از موقعیت کولی های رومانی : شرح میزان زیاد فقر

 

قسمت چهار شامل :
روزها می آیند و همچنان می روند : واکنش غرب به اخبار رمانی
خاک آوار می شود بر سر فکر : بدی جنگ ادامه آن و ....

 

مولر کمی سخت خوان هست نویسنده مورد علاقه من نیست ولی خوب بدمم نمی یاد ازش بیشتر ازش رمان خونده بودم و خوندن  مقاله تجربه جدیدتری بود. مبحث اصلی بحث روی زندگی توی حکومت کمونیست دیکتاتوری مابانه رومانی و بعد رفتن به آلمان هست تجربه های سخت مردم توی چنین دولت هایی و خیلی خوب و روان نوشته قشنگ دردی که داشتند را حس می کنی شفاف واضح و ناراحت کننده .

ته دره / مولر

ته دره

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

کتاب مجموعه داستان کوتاه هست که البته چون عموما از زبان یک بچه کوچک ساکن دهکده در مورد اوضاع و احوال و موارد مختلف اونجا عنوان می شه به نظر یک داستان بلند سر هم می یاد . کتاب حس و حال زندگی روستایی توی اون دوران پرتنش پر از بازرسی و محدودیت و بیچارگی و فقر و خرافات مردم را نشون می ده .

اینم یکی از تازه های نشر از خانم مولر که در حقیقت جز اولین کارهای ایشون هست که شهرت و جوایز زیادی هم براش داشته . من کلا نثر خانم مولر را دوست دارم پس این کتابم به نظرم خوب بود اما خوب حالا موضوعش هم مدلی نیست که بخوام بگم برام خیلی فوق العاده بود . یک جاهایی یک شکست هایی هم داشت به نظر من راوی اما در مجموع کتاب خوبیه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

لباس که به تن داشته باشید انشانید ، بدون لباس این طور نیستید . امان از آن همه وسعت پوست .

 

هوای بیرون کاملا روشن شد ، که توی دهکده به آن می گویند مثل روز روشن ، صدای زن ها می آید ، که توی دهکده به آنها می گویند کدبانو ، که از این ور و آن ور پرچین و باغچه با یکدیگر حرف می زنند ، که توی دهکده به این کار می گویند گپ زدن ، و صدای قدقد و هیس هیس ها را محو می کند .

گذرنامه/ مولر

گذرنامه

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقي

 

انتشارات مرواريد

داستان در مورد مرد آسياباني به نام وينديش و خانواده اش هست كه ساكن روماني اند و از آلماني زبان هاي اونجا هستند . يك جورايي داره فشارهايي را نشون مي ده كه به اونها وارد مي كنن و همين باعث مي شه كه در آرزوي دريافت گذرنامه آلمان باشند و در راه اون از خيلي چيزها بگذرند ....

دوست نداشتم موضوعش كه تكراري بود انگار چيز جديد نداره براي خوندن و با وجود حجم كم براي من سخت خوان بود و روان پيش نمي رفت از توي سه كتابي كه از مولر خوندم اين را كمتر از بقيه دوست داشتم . خانم مولر در دو رشته زبان و ادبيات رومانيايي و آلماني تحصيل كرده ه استادي دانشگاه اشتغال داشته و عضو آكادمي زبان آلمان هم بودند .

همين جا هم پرونده داستان خواني از ايشون را مي بندم .

نفس بريده /مولر

نفس بريده

 

هرتا مولر

مهوش خرمي پور

 

انتشارات تنديس

داستان در مورد اردوگاه هاي كار اجباري شوروي هست . پسر جوان رومانيايي به يكي از اين اردوگاه ها تبعيد مي شود و كتاب شرح اوضاع و احوال آنجاست . نحوه كار كردن ، سختي ها ، گرسنگي ، سنگ دل شدن آدم ها و ... و نهايتا برگشتشون و اين كه چي به سر احساساتشون مي ياد .

بد نبود . به نظر من در مجموع مولر قلمش زيباست يعني من حداقل اين جور نوشتن را مي پسندم يك جورايي حول و هوش موضوع بودن را اما موضوعش جدا تكراري يعني هر سه تا كتاب توي يك مايه هستند واقعا خسته كننده مي شه .

خوب البته ايشون تجربه هاي زيادي هم در زمينه چنين زندگاني اي داشته پدر بزرگش آدم ثروت مندي بوده كه دولت شوروي تمام ثروتش را مصادره مي كنه . پدرش در دوران كمونيسم مجبور مي شه راننده كاميون بشه و مادرش به همين اردوگاه هاي اجباري كار فرستاده مي شه . خودشم معلم بوده و چون حاضر نمي شه با پليس مخفي همكاري كنه اخراجش مي كنن و اون به عنوان يك مترجم به كار ادامه مي ده .

قرار ملاقات/ مولر

قرار ملاقات

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

داستان در مورد زنی هست که برای بازپرسی او را به اداره پلیس احضار کرده اند که البته بار اول نیست . دختر در حال رفتن به سوی پلیس درون ماشین است و خاطرات گذشته ، ازدواج اول ، ازدواج دوم ، نحوه لو رفتن نزد پلیس و .... را با خودش مرور می کنه که خیلی هم پراکنده است و حالت خطی نداره .

بد نبود من قلم خانم مولر را دوست دارم به نظرم خیلی قوی هست و توی سبکی که انتخاب کرده خیلی خوب پیش می ره اما موضوعش خیلی شبیه قبلی بود باز همون چهارچوب سیاسی نقد یک جامعه کمونیستی گرایش های ناآگاهانه مردم . که خبو این شبیه بودن زیاد موضوع کمی اذیتم می کنه در کنار این که خود این مباحث زیاد مورد علاقه من نیست .

خانم مولر در سال 2009 برنده جایزه نوبل ادبیات شدند . ایشون همچنین جوایز مختلف دیگری را از ان خودشون کردند که می شه به جايزه فرانتس كافكا ، كنراد ، جوايز ادبي برلين ، جايزه ادبي اروپا و جايزه والترهاسن كلور اشاره کرد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زندگی چیزی است که با آن کنار نیامده ام – در ضمن اصلا هم منظورم این نیست که با این وضع کنار نمی آیم ، حتما کنار می آیم ، اما کی معلوم نیست .

 

به جای این فکرها که مدام در حال سنگین و سبک کردن شان هستیم بهتر است چیزهای واقعی توی سر داشت ، این طوری می توان دست را دراز و آنها را احساس کرد .

 

فراموش کردن تدریجی دعوا راحت تر از این است که آسیب هایی را که وارد کرده ایم در سکوت بشماریم .

سرزمين گوجه هاي سبز / مولر

سرزمين گوجه هاي سبز

 

هرتا مولر

غلام حسين ميرزا صالح

 

انتشارات مازيار

داستان در مورد تعدادي دانشجو هست كه به شهر آمده اند تا درس بخوانند و درگير مسائل سياسي مي شوند. فضاي داستان فضاي ارتباط اين بچه ها با يكديگر ، افكار و مخفي كاري هايشان و درگيري و جست و جوهاي پليس در مورد انهاست . فضاها هم اصلا حالت خطي و كلاسيك نداره . يك جور تفكرات سيال و پيچ در پيچ افكاري كه مثل يك نسمي در حال وزشه پر از سمبل سخت نيست البته اما اگر اين نوع سبك را نپسنديد مي تونه حوصله تون را سر ببره و براتون سخت خوان بشه .

به نظر من كتاب نسبتا خوبي بود خوب اين كه زياد توي موضوع دقيق نمي شد شرح وقايع و احساسات را نمي داد و يك جوري نمي شكافت كه بعضي چيزها به چي ختم مي شه براي من خوشايند نبود دلم مي خواست از شخصيت ها افكار و تاثيراتشون بيشتر بدونم يا حداقل به صورت مشخص تري صحبت كنه اما قلمش را دوست داشتم قشنگ بود .

هرتا مولر هم نويسنده ديگه اي بود كه شديد احساس مي كردم جاش توي ليستم خاليه و حتما بايد باهاش آشنايي پيدا كنم . ايشون از نويسنده هاي بزرگ آلماني روماني تبار هستند . هرتا مولر توي روماني متولد مي شه و البته جزء آلماني زبان هاي اون كشور بوده ولي بعدها به دليل عدم همكاريش با پليس مخفي از اون كشور اخراج شده و به آلمان مي ره .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

رسيدن به آرزوها آسان نيست ، هدف ها سهل الوصول ترند .

 

هيچ شهري در سايه ي ديكتاتور رشد نمي كند ، چون هر چيزي كه زير نظر گرفته شود ، حقير و كوچك مي ماند .