نیمای داستان/ یوشیج
نیمای داستان
نیما یوشیج
انتشارات مروارید
سال نشر: ۱۳۹۰
مرقد آقا: ظاهرا داستانی بوده در باب خرافات .
در طول راه: عشق پسر فقیر .
غول: بچه هایی که برای غول کار می کردند .
نقاش: نقاشی که شیر می کشید .
ریزه خوانی: شکار عقاب
فاخته چه گفت: فاخته ها و شکارچی .
بدنعل: برادری که عاشق مادیان و الاغ بود .
دیدار: نظر خان در مورد ثروت
آهوها و پرنده ها: کوچ در خشکسالی به رهبری غاز
توکایی در قفس: پرنده اسیر در قفس
نفت خواره: مرد طماع
غول و زنش و ارابه اش: غول و زنش به پشت باغ آمده اند .
کفش حضرت غلمان: نصف شب و لگد کردن پا
زندگی نامه ی خودنوشت: یک توضیح کوتاه از خودش
در خانه ی پدری: خاطره کوتاه
عقاب شب گرد:شبی با عالیه در کوچه ها
مثل همه ی مردم:دیدار با هدایت
رضا شاه در بار فروش: بازدید شاه از مردم
یک شب سرگردانی: گردشی با عالیه
صفات یک پیرزن: پیرزنی که در خانه نیما کار می کند
عذاب: پیرمرد صاحبخانه و محصول
مجموعه ای از داستان ها گزارشات سفرنامه ها و نمایش های نیما . چه قدرم جالب من جدا نمی دونستم نیما نثر نویسم بوده اتفاقا داستان ها ساده زیبا و تاثرگذار هم هستند به نظر من بخونید و با وجه داستان نویسی نیما هم آشنا بشید شاید وقتی بخونید به نظرتون معمولی بیاد نه خوب ولی همین آشنا شدن به نثر نیما و توجه به اینکه واقا برای زمان خودش خوب بوده قصه ها حسش قشنگه .
یک نکته جالب بگم این که می گیم نیما پدر شعر نو فارسی هست این اصطلاح شعر نو را خود نیما روی اشعارش گذاشته.
قسمت های زیبایی از کتاب
ممکن است زنی هنرپیشه ی فقیری را بخواهد اما این خواستن دلیل بر این نیست که بتواند با او زندگی کند .
آدم تا عوض نشود سلیقه و کارش هم عوض نمی شود.
هیچ جانداری اگر می تواند یا نمی تواند به جاندار دیگری کمک نمی کند اگر خیلی کار کنند به حال آنهایی که گرفتارند دلسوزی می کنند .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه