گفتن در عین نگفتن/مجابی

گفتن در عین نگفتن

 

جواد مجابی

 

انتشارات ققنوس

سال نشر : 1396

پسرک پدری راهزن دارد که مادرش را به قتل می رساند و بعدها اموال زیادی برای او باقی می گذارد پسر به دنبال نقاشی می رود اما زندگی اش پر از عشق بی جواب قتل حیله تفکر و ..... هست راه مستقیمی ندارد عاشق زنانی می شود که ترکش می کنند تابلوهایی می کشد که همه یک شکلند برادران ناتنی را به خاطر ارث می کشد و ..‌‌‌.

اینم آخرین معرفی از آقای مجابی و بستن پرونده ایشون . کلا قلمشون را توی کتاب های جدید خیلی بیشتر از نوشته های قدیمی می پسندم و سبکش با من همراه تر هست اما حالا این کتاب را خیلی هم دوست نداشتم موضوعش منو نمی گرفت راستش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بعضی آدم ها اگر متولد نمی شدند دنیا چه کم و کسری داشت؟

 

مهم ترین کارهایی که کرده ایم همان کارهاست که دست بهشان نزده ایم و در آستانه ی عمل همچنان تر و تازه باقی مانده اند .

مومیایی/مجابی

مومیایی

 

جواد مجابی

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1397

 

داستان سرزمینی است که شاهان ظالم و کشورگشایی داشته و بردیایی که می خواهد به مردم آزادی بدهد قدرت ابراز عقیده دوری از بت پرستی شکستن مظهرهای قدرت و آیا این امکان پذیر است ... بردیا را نابود می کنند می کشند و تابوتش را به سوی فراموشی می فرستند اما این تابوت هزاره ها را پشت هم در می نوردد و شاهد تاریخ ایران مبارزات آمدن مردان آزاده ای چون مصدق عکس المعمل مردم زمین خوردن ها و .... است

موضوعش خیلی جالبه آزادی دادن به مردم شکستن خرافات و این که آیا جامعه رشد نیافته از چنین چیزی استقبال می کنه یا یک طاغوت متحد و با حیله می تونه چیز دیگه بهشون قالب کنه آیا رفتار مهمه براشون یا شکل و تبار و .... اما نحوه نوشتن کتاب و قلمش برام معمولیه اون قدرها هم  بدیع نیست و بنابرین مجموعا کتاب خوبی هست در عین این که با این موضوع به نظرم می تونست خیلی بهترم باشه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هنوز گذشته وجود دارد . حافظه آنها در کار است ، باید کاری کنیم همه چیز از ما شروع شود ، پس شروع کنیم !

 

من و تو از دو دنیای جداییم ، دیواری که ما را از هم جدا می کند ، به تاریکی و وسعت تمام این جهان است !

 

یک عده یک نسل یک عصر شاید مجبور شدید اما این پایان هزاره ی سومین است و شما هنوز بر همان مدار نخستین می چرخید .

روایت عور/ مجابی

روایت عور

 

جواد مجابی

 

انتشارات ققنوس

سال نشر : 1396

خوب داشتم نوشته های جدید آقای مجابی را مرور می کردم اما دقت نکردم این کتاب جدید نیست بلکه تجدید چاپه . مجموعه ای از داستان های کوتاه که نمی شه خلاصه ازشون داد چون خیلی دیگه کوتاه هستند یک صفحه دو صفحه یک گریزی به زندگی امروز افکارمون اتفاقات احاطه شده فلسفه ها و .....

خوب راستش نه خوشم نیومد ارتباطی که داشت برقرار می شد انگار باز جدا شد

شبح سدوم/مجابی

شبح سدوم

 

جواد مجابی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1394

نمایشنامه در مورد مردی به نام سدوم اهل مراکش که بسیار ناراحت شرایط کشورش هست توی تبعید مطالب زیادی منتشر می کنه و نهایت به قدرت می رسه با افراد از گروه های زیادی دوست می شه خیانت می کنه استبداد ایجاد می کنه و ....

این بار یک نمایش نامه یک جورایی شبیه کتاب قبلی اما هنوزم موضوعش کسایی که می ایند تا مراکش را نجات دهند و بعد باعث رنج بیشتر می شوند استبداد مفاهیم قشنگیه .

قسمت های زیبایی از کتاب

راه امروز من از راه دیروز از راه یاران دیروزم جدا می شود. برای دشت اسب لازم است و برای جاده ی کوهستانی قاطر . من در راهی می روم که در مخیله ی آنها نمی گنجد راهی که چارپایان دیگری باید زرادخانه مرا حمل کنند باید اول از شر شرکای سابق خلاص شوم تا بتوانم شریکان تازه ای برای راه تازه ام پیدا کنم .

 

مردگان نمی ترسند که بار دیگر بمیرند .

 

او را در قفسی کرده اند که برای خواندن بسیار بزرگ است و برای آزاد بودن بسیار کوچک.

شهربندان/مجابی

شهربندان

 

جواد مجابی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1392

مرد افغانی وکیلی ثروت مند بوده که به قصد تحصیل خانه و خانواده را گذاشته و راهی سوئیس می شود دکترایش را می گیرد و به وطن بازمی گردد اما می بیند هیچ چیز مثل گذشته نیست کشور اشغال شده نام او حذف شده خانه اش اشغال است زن و بچه اش اسیر و قدرت هیچ حرکتی را ندارد . در ابتدا گیج است بعد درگیر چرایی است طغیان می کند همراه می شود گیج می شود ...

موضوعش جالبه واقعا کمتر داستانی از این برهه افغانستان خونده بودم همون اوایل درگیری ها دنیایی که نابود می شه شوک مردم نمی دونم تا چه حد بر اساس واقعیت و شرایط بوده اما اگر راست باشه واقعا ترسناکه آدم باورش نمی شه نکات جالبی هم داشت همین که واقعا مشکل فرهنگه یک بار این عده سوارن و می چاپن و نفرتی هست تا عده دیگه بیان نفرتشون را خالی کنند و یک دور باطل .... واقعا دل آدم از تمدنی که نابود شد زندگی مردم که به بازی گرفته شد به درد می آد . کتاب قشنگیه.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

من حق را به جانب آنها می دهم  چون قوی ترند ، باهوش ترند ، توانستند بر ما چیره شوند ، ما را اسیر خود کنند ، از گرده مان کار بکشند . مگر نه این که روزی ما هم با دیگران چنین رفتاری داشته ایم . خود را بر دیگران تحمیل کرده ایم چون فاتح بودیم .. حالا که وضع عوض شده چرا باید گله مند باشیم ؟

 

وقتی وضع خود را بپذیری ، زندگی ات آسان تر خواهد شد .

از قلعه تا سر حد/مجابی

از قلعه تا سر حد

 

جواد مجابی

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1391

داستان یک ایل را داریم خانی که تبعید می شود در تبعید تجدید فراش می کند باز می گردد اختلافات قبیله ها مبارزات عاشقی ها خون هایی که در برابر خون ریخته می شود یک جا نشین کردن ایلات مبارزه با مزدوران رژیم .... فرزندان خان سرنوشت شان کوری ارثی و .‌‌‌...

خوب اومدم سراغ کتاب های جدیدتر آقای مجابی توی همین دهه اخیر . خیلی متفاوت بود یک داستان مشخص رفت و آمدهای زمانی داستانی که هر فصلش از زبان و دید یک نفر بود قصه تباه شدن ایل زندگی ها ..... قشنگ بود خیلی متفاوت از کارهای قبلشون هر چند این قصه ها یادآوری ظلم به ایلات و کلا این قدر الکی از بین رفتن زندگی ها یک حفره ناجوری توی روح آدم ایجاد می کنه یک قصه قشنگ پرغصه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ذهن فریبکار گاه مسائل پیچیده را ساده جلوه می دهد ، زمانی امری بدیهی را محال و لاینحل تصور می کند .

 

تو چه بودی جز جعلی بزرگ که خود نیز از رفتار فریبکارانه ات سر در نمی آوری . مرده ها چه نیازی به وفاداری و عشق تو دارند وقتی که زنده ها را این طور در آتش بی رحمی ات کباب می کنی .

در این هوا/ مجابی

در این هوا

 

جواد مجابی

 

انتشارات ققنوس

سال نشر : 1383

الناز یک تدوین گر هست که  به صورت غریب و بیمارگونه ای در نقش شخصیت ها فرو می ره و نمی تونه کارش را انجام بده بهش پیشنهاد می دهند به سمت هنرپیشگی بره اما اونجا هم نمی تونه خودش را از شخصیت فیلم جدا کنه و.....

من زیاد خوشم نیومد موضوع خیلی خاص و بدیع نیست اصلا لحن نوشتن چیز خاصی نیست کلا همه چیز معمولی .

آقای مجابی همچنین آثاری در زمینه ادبیات کودک هم دارند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هیچی تو این بارون بهتر از گم شدن نیست .

 

دم مرگ یادت آمد که این زندگی فقط مال تو بود و تکرار شدنی نبود .

رمان جیم/ مجابی

رمان جیم

 

جواد مجابی

 

انتشارات علم

سال نشر : 1377

کتاب در مورد عبید زاکانی طنز نویس بزرگ ایرانی است  که خود آقای مجابی هم علاقه زیادی بهش دارند. عبید در قرن های مختلف سفر می کنه هر جا ماجرایی داره روایتی تعریف می کنه و داستان های خود عبید هم در این بین آورده می شه .

این یک کتابشون را نسبتادوست داشتم داستان ها روندها قلم همه برام گرم تر و دل نشین تر از قبل بود و خوب چهارچوبش هم یک جوری بود که خیالت را بابت ماجرا نداشتن راحت می کنه . بعد این پرسه زدن توی برهه های دیگه هم جالبیه خودشو داره.

ایشون در ابتدا کارمند دادگستری بودند بعد کارشناس هنری وزارت فرهنگ و هنر می شوند و در همین زمان وارد حیطه روزنامه نگاری نیز می شوند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

شاعرها از دوره فراق خوششان می آید که بنشینند و به حال خودشان دلسوزی کنند با سوز و گدازهای دروغین پروار شوند .

کتیبه و ایوب/مجابی

کتیبه و ایوب

 

جواد مجابی

 

انتشارات کاروان

سال نشر : 1384

غروب و شكوفه هاي هلو:گربه یک چشم .
گلابتون در پائيز:مرد جدیدی که به روستا آمد .
وقتي كه آلنوش دختر خوشگلي بود: دختر ارمنی زیبا .
كهنه چين كاووسيه:مرد کهنه چین و جن ها و ....
روز اول تنهايي: نویسنده پشت پنجره
اعتراف به زندگي در طبقه پنجم: نویسنده و شخصیت های داستانش.
گرسنگي پرهاي مرغان را بي رنگ مي كند: نقاشی که تلاش کرد زنده بماند و نماند...
مسافران برهنه: مسافرتی در قطار .
خطي روشن ميان دو تاريكي: پرسه زنی در نیمه شب .
ناخوانا بر سنگ سفيد:  پیدا کردن عتیقه
در آسودگي خوشه هاي طلايي سوم: غول روستا و چهارشنبه ها
خانه چوبي با طعم گلابي: پدر و محبوبه .
كارد را گذاشته بود زير گلويم: شکارچیان شهر به دنبال پیرها .
ما را سفري فتاد بي ما: در کنار عشق...
شب زده مي زده: گشت در کوچه ها و رفتن برق
عرصه شطرنج رندان: زن می خواهد شوهرش را به بیمارستان روانی بفرستد .
شمعي اگر بيافروزي در سايه ها من اينجا هستم: نتیجه قدرت و مارهای چشم
ديدن روي تو و دادن جان كار من است: استاد معمار و رابطه و...
پروازي در اسارت: ماجرای اسب وحشی

من اصلا خوشم نمی یاد از قصه هاشون . به نظرم یک حالت شاعرانه گیج و ویجی داره که انگار بخواد قصه را بپیچونه من خوشم نمی یاد  و خوب باهاش ارتباط برقرار نمی کنم. اما با این حال باید بگم توی کتاب هایی که از ایشون خوندم این را بیشتر از بقیه دوست داشتم خصوصا داستان های اول کتاب را .

خوبه بدونید آقای مجابی علاوه بر کتاب های رمان ، داستان کوتاه و شعرشون نوشته های زیادی هم در باب نقد و تحقیق دارند .

برج های خاموشی/مجابی

برج های خاموشی

 

جواد مجابی

 

انتشارات زریاب

سال نشر : 1378

ستاره و سرود: خفقان در شهر.

هبوط و هاروت: تغییر حکومت استفاده از منابع کشور ....
با طلعت حوران بهشتی: تصویر زنی که پخش شده بود .
شب اژدها:شهر جدید مصیبت مردم توزیع کالا
ماه و سگ:بحث در مورد مملکت فرهنگ مردم .
بذرافشانی در طوفان:فروش جنس و اسلحه به مردم .
مکاشفات:اخراج بی دلیل از کار
مرغان جانشکار :جمعی از آدم های بحران زده در یک مهمانی
سال خوک:خرید قبر در گورستان خانوادگی
عقل در آینه اوهام:مرد علی رغم هشدارها به خانه اش می رود
در حیاط کوچک ما:بازداشتگاه موقت
دریای نقابدار: مسافرت حجرت 
دروگران کاینات: زندان مبارزه
انگره مینیو: مبارزات دو شهر
پرواز مردگان: مردگان و مراسم دفن
زفاف: روشن شدن اختلافات دولت شایعات
سواران هوا: خفقان جامعه
با پرچم خونین پیراهن‌ها: قیام 
گلبوته های باغ خرانی: انتهای کار

 نمی تونستم تک تک بنویسم موضوع قصه ها را ولی کلیت در مورد سرزمینی هست که ژنرال تبه کاری به قدرت می رسه کشور را چپاول می کنه ثروت ملی را جمع می کنه و مردم را آزار و اذیت زیادی می ده و .... قصه ها با تمثیل زیادی همراهند .

موضوع مبحث و نکات مفیدی داره ولی راستش باید بگم آقای مجابی نویسنده من نیست اون قدر قلمش با سلیقه من فاصله داره که هی عقب می افتم هی فراموش می کنم .... و کلا اخرش دیگه ورق زدم از بی حوصلگی

آقای مجابی لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران دارند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

دیپلماسی جز این معنایی ندارد که همه چیز را به نفع خودت تغییر بدهی .

شب ملخ/مجابی

شب ملخ

 

جواد مجابی

 

انتشارات اسپرک

سال نشر : 1369

حفره ای در آسمان : بمباران در سینما
ساکنان زیر زمین : بمباران گورستان .
کنسرت اشباح :کنسرتی که اعضایش فوت کرده اند .
بازی های پنهان : زنی به دنبال همسر گم شده اش در وسط بمباران ها .
خدایان در تعطیلات : بمباران خانواده ها فکرها ...
کبوترها و گوسفندان : ساخت خرابه های جنگ یاد آن روزها
بی رابطه با : پیراهن های رقصان کنده شده
اشراق های جسم : معاینه و درمان مجروحین
موش ها و اجباری ها : سربازی سال های بعد و آنها که نماندند تا آینده را ببینند.
شاطر خدنگ : مادری به دنبال فرزندش .
باران باستانی : رفتن برق فیلم جنگ
آسیای ترس : جا به شدن جنازه های شهدا .
من- او من : کسی در گور کس دیگر
فواره ی باشکوه زنبق ها :بمب در زیر زمین
این نیز بگذرد : کاغذهای پخش شده در اثر بمباران

واقعا نمی دونم چی باید از این کتاب بگم خلاصه هم سختم بود بنویسم جور خاصیه یک کتاب از حال و هوای جنگ داستان ها نه مجزان و مستقل نه کامل و به هم پیوسته و رمان وار . قصه ها و تکه هایی مرتبط و جدا و گسسته و پیوسته برای نشون دادن شرایط جنگ و زندگی مردم توی اون برهه . ایده اش جالبه خود کتابم بد نیست من اون قدرم دوست نداشتم .

در مورد آقای مجابی باید بگم علاوه بر نویسندگی ، به شاعری ، روزنامه نگاری و نقاشی و هنرهای تجسمی هم اشتغال دارند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

این همه حرف از گذشته نمی گذارد آینده شروع شود .

آقای ذوزنقه/مجابی

آقای ذوزنقه

 

جواد مجابی

 

انتشارات پیشگام

سال نشر : 1356

روایات
روایت اول :اهمیت حسن بودن :مردی معمولی فقیر عامی
روایت دوم : به یادگار من ای عکس جاودانی باش : چاپ عکس در روزنامه
روایت سوم : می بخشید اگر مشتری ها آدم های نابابی هستند :گروه ارکست .
روایت چهارم :خطرات فن شریف جانور شناسی : مشکلات جانوران و شکایاتشان.
روایت پنجم : کندوکاوی در ردیف کاف : جراح...
روایت ششم : نوشته است پند بر دیوار: معلم نادان و نصایحش

حکایات
حکایت اول : در برزن اتفاق افتاد : رئیس عاشق نامه .
حکایت دوم : آقای فولادپی زردتر از آن است که سرخ شود :مرخصی تشویقی رئیس.
حکایت سوم :این مرد خطرناک است :آقای سلامت و ناپدید شدنش .
حکایت چهارم :در روضه رضوان پای درخت طوبی : واژه گم شده
حکایت پنجم :آقای ت ت به پریز وصل می شود : به دنبال یک پریز برق خالی .
حکایت ششم : کابوس نایب سلجوق : قرار است کسی او را بکشد .
حکایت هفتم :آقای لام برای انتقام باز میگردد :ازدواج ...
حکایت هشتم :کارمندان در آفتاب : حکم جدید می گوید کارمندان باید روزی یک ساعت زیر آفتاب بایستند .
حکایت نهم :جایی که سگ دوام نمی آورد : همسر فرانسوی سگ های مختلفی می خرد .
حکایت دهم :تحقیق درباره ی یک همشهری : زن به همسرش مشکوک شده و کارآگاهی استخدام کرده است .
حکایت یازدهم : مردی که عینکش را گم کرد : عینک گم شده


تعدادی روایت و حکایت یک مقدار قدیمی اما بد نیست خیلی به دل نمی نشینه اما بدم نیست که توی ذوق بزنه . همین کوتاه بودنشون چیز باحالیه . آقای مجابی از نویسنده های قزوینی کشورمون هستند.

از دل به کاغذ/مجابی

از دل به کاغذ

 

جواد مجابی

 

انتشارات قطره

سال نشر : 1369

مرگ در کاسه سر: حشرات و مردی که زندا نماند .

دستگاه:مرد سازنده گیوتین .

یک روز مانده به آخر دنیا:قدرت حرف زدن همه مردم نابود شده .

روز پدر شده: یادآوری جشن .

ریتون: زندانیان سیاسی و گلدان عتیقه .

اسفندیار غایب: وقتی نفر چهارم نمایش غیبش زده .

صدا ساز: همسایه پر سر و صدا در هتل .

به تماشاگه زلف: عشق سال های دور .

هدف آتش: مرد فقیری که وارد مبارزه شده .

عکس های فوری خیابان امیریه: قصابی که پیسرفت می کرد .

در خت جاز موری: کشته شدن رعنا و معلم مضنون .

زیگورات واژگون: مرور خاطرات .

شکار جرگه: عملیات دستگیری خانه تبه کاران .

نوعی حالت چهارم:صدای ساز 

درونه: زنی که فقط مردها و بچه ها دوستش داشتند .

ابلق: تلگراف .

واقعه: راوی دستگیر شده نمی داند چرا.

ضیافت کوسه ها: انتقام دنباله دار .

سنگ نشین میمند: گردوهای پوک .....

چون ابر در روز آفتابی: مرد در حال مرگ و نبود اطمینان به پسر و دختر

چیزی از یادم رفته است : پسر عاشق دختر همسایه و چرخ روزگار

دیوسار: مرد وارد شهر بچگی شده و پیرمردی او را به خانه می برد .

دیولاخ: هنرمند از شهر گریخته و به تپه ای رفته است .

دیوجان: باغ سه خواهر و راه آهن .

داستان های اعتراف به زندگی در طبقه پنجم، گرسنگی پرهای مرغان، مسافران برهنه، خطی روشن، ناخوانا بر سنگ سفید؟ در آسودگی، خانه چوبی با طعم گلابی، ما را سفری فتاده بی ما، شب زده، عزصه شطرنج رندان شمعی اگر بیفروزی ، دیدن روی تو ، آلنوش،شکوفه های هلو،کهنه چین کاووسیه و پروازی در اسارت را بعدا در کتیبه و ایوب معرفی می کنم .

یک کتاب حجیم از داستان های کوتاه با موضوعات سبک ها و سطوح بسیار متفاوت . فضای داستان ها خیلی متفاوته پس حتما بعضی ها را دوست خواهید داشت بعضی ها را نه . بعضی براتون قابل تامله بعضی سطحی . مجموعا بد نیست .

نویسنده پر کار دیگه ای که می خوام ازشون تعدادی اثر معرفی کنم آقای مجابی هستن امیدوارم اوقات دل نشینی باشه خوندن آثارشون و عده ای هم علاقه مند بشوند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

همیشه یا خیلی زود است یا خیلی دیر .