دنیای همه رنگ/میرصادقی

دنیای همه رنگ

 

جمال میرصادقی

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1393

از اقای میرصادقی خیلی خوندم خوشمم نیومده بس که همه اش یا انقلاب بوده یا پسری که عاشق یک دختر پولدار می شه و باباش نمی ذاره وصلت سر بگیره با این حال گفتم بد نیست یک کتاب نسبتا جدید هم خوند ازشون . اما کلا فکر نکنید جدیده همون تکه تکه های قصه های قبلی توی یک قالب جدید به هم چسبیدن . یک نویسنده که برای عمل قلبش می ره انگلیس زمان شاهه اوضاع به هم ریخته . یعنی قشنگ هر قسمت کتابو بخونید یادتون می یاد مشباهش را توی کتاب های دیگه شون هم خوندین . خیلی بدم اومد.

حکم/کافکا

حکم

 

فرانتس کافکا

کامل روزدار

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1397

آقای روزدار مدتی هست داستان های کافکا را به صورت کتاب های کوچک همراه با نقد و تفسیر چاپ می کنند کتاب های قبلی را هم معرفی کردم و اگر به این مجموعه علاقه مند شدین توی تازه های نشر بازم ازشون کار هست حکم در مورد پسری که دوستی خارج از کشور داره و می خواهد خبر نامزدیش را به اون بده . از داستان های جالب کافکا هم هست .

رهایی/میرصادقی

رهایی

 

جمال میرصادقی

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1392

یک پسری که تو دانشگاه با دختری آشنا می شه بازم دختر چشم رنگی پولدار و باز به دختره نمی رسه و باز معلم می شه و باز با رژیم درگیره و یک سری دوستاش می رن خارج و همون قصه ها باز

من اصلا خوشم نیومد کلا با آقای صادقی انگار نمی تونم رابطه برقرار کنم.

آقای میرصادقی تالیفات زیادی در باب داستان نویسی دارند کلاس های داستان نویسی برگزار می کنند افرادی مانند منیرو روانی پور و فریبا وفی از شاگردانشون بودند و معتقده استعداد فقط 5 درصده کاره و در حقیقت داستان نویسی فنی هست که باید یاد بگیرید .

دختری با ریسمان نقره ای/میرصادقی

دختری با ریسمان نقره ای

 

جمال میرصادقی

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1386

پسری آرزو داره نقاش بشه آخرشم می شه چه قدرم مشهور بعد عاشق یک دختر پولدار هست باباش نمی ذاره مزدوج شن و پسره لج می کنه و می چسبه به نقاشی و توی کارگاهش با یک دختر دیگه آشنا می شه و .....

خیلی بد بود کپ قبلی بودها باز همون مسائل تو دانشگاه با یک دختر آشنا می شه پسره اون قدرم خیال ازدواج نداره ول پدر دخترم تیر آخرو می زنه و پسرم مشغول کار نقاشی هست همونا را توی یک قالب دیگه باز نوشته یعنی دست از سر انقلابم که برداشته همون داستان را بدون انقلاب . بعدم نمی فهمم یعنی چی مادره این قدر روشن فکره هر چی بقیه می گن نقاشی بده می گه نه عزیزم هر چی دوست داری بخون دنبال دلت باش بعد گله می کنه چرا ازدواج نمی کنی فلانی عروس اورده همش خانومی می کنه دست به سیاه سفید نمی زنه خودش . چند چنده نویسنده با خودش از کدوم برهه حرف می زنه ؟

آقای میرصادقی دو فرزند به نام های مانی و نازنین دارند که ظاهرا هیچ کدوم هم در ایران حضور ندارند.

دو چراغ آبی روشن/میرصادقی

دو چراغ آبی روشن

 

جمال میرصادقی

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1392

مهرداد در دانشگاه با باهره چشم آبی آشنا می شوند مهرداد می خواهد از ایران برود اما پدر تاجر باهره نمی گذارد تنها دخترش از آنها دور شود در این بین مهرداد با دایی باهره یعنی بهادر نیز که شدید درگیر مبارزه با رژیم شاه است مراوده دارد . روزگار باهره و مهرداد را جدا می کند و داستان عشق و انقلاب را داریم .

بد نبود تکه های احساسیش و یک سری واکنشاشون قشنگ بود اما هم زیادی دیگه موضوع داستاناشون هی انقلابه هم من درکی نداشتم چرا مثلا مهرداد باز پابند باهره بود و حالا اون نامه مثلا چه چیز خاصی بود و ....

آقای میرصادقی اعتقاد دارند نویسنده های بزرگ آینده ایران حتما از بین زنان خواهند بود . خیلی نظراتشون خوبه کلا

 

قسمت های زیبایی از کتاب

فکرها، موج پشت موج است که می آید و می رود . فکری، فکر دیگری را می شوید و می برد، باز می رود و با شدتی بیشتر می آید و ذهنش را پر می کند.

 

ابراهیم خواسته بود پسرش را برای خدایش قربانی کند ، از خود گذشته بود . اگر مردان از جان گذشته نبودند ، بشر هنوز توی غارها زندگی می کرد.

 

این مملکت تا نفت داره درست نمی شه . گفت نفت هم نداشته باشه درست نمی شه مگه افغانستان که نفت نداره کارش درسته؟

 

چه رویایی بود روزهایی که در کنار تو بودم و با تو بودن و بی تو نبودن و همیشه جدا از تو نبودن ... نه باور کن من هیچ وقت خودم را از تو جدا ندیده ام و از تو و خاطره های تو جدا نشده ام .

دایره گچی قفقازی/برشت

دایره گچی قفقازی

 

برتولت برشت

مجید امین موید

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1396

نمایشی در مورد گرجستان بعد از شکست از ایران و حمله شورشیان به پایتخت ملکه فراری می شود و ببشتر به فکر لباس های خویش است تا فرزندش اما کنیزک حاضر به ترک بچه کوچک نمی شود و به خاطر این بچه و علی رغم همه مشکلات آواره می گردد و ...

این نمایش نامه اولین بار به صورت تئاتر دانشجویی اجرا شده و خوبه بدونید توی ایرانم روی صحنه رفته . داستان تکراریه شنیدیمش قبلا ولی با این حال مجموعا بد نیست برشت توی قالب نمایش هم قشنگ تصویرش کرده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

من سالمم نان خوری ندارم و هر ماه ده پیاستر حقوق می گیرم و بابت مامور پرداخت بودنم بیست پیاستر هم درآمد دارم . و حالا از ته دل می پرسم حاضری با من ازدواج کنی؟

 

تو نگهبان  آن هایی وگرنه نمی توانستند مردان ما را به جنگ هایی که فقط مربوط به خودشان است بکشانند .

داستان های آقای کوینر/ برشت

داستان های آقای کوینر

 

برتولت برشت

کامل روزدار

 

انتشارات اشاره

سال نشر : 1394

کتاب تکه های کوچکی در مورد اعتقادات و سخنان آقای کوینر در مورد موضوعات مختلف است . کوینر مردی فلسفی و عمیق است که نگاهش به موضوعات متفاوت و واقع گرایانه است . این کتاب بعد از مرگ آقای برشت چاپ شده و خوب کلا حالت داستان نداره ولی طنزش قوی و زیباست . من خودم خیلی لذت بردم از خوندنش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چرا من در این لحظه ناسیونالیست شدم ؟ برای این که با یک ناسیونالیست رو به رو شدم . اما به همین دلیل هم که شده باید حماقت را ریشه کن ساخت ، چون هر چیز را هم که با آن رو به رو شود احمق می کند.

 

یکی از آقای کوینر پرسید که آیا خدائی وجود دارد یا نه ؟
آقای کوینر گفت : به تو توصیه می کنم فکر کنی که آیا با دانستن جواب این سوال رفتارت تغییر خواهد کرد یا نه . اگر تغییر نکند سوالت منتفی است . اگر تغییر بکند حداقل می توانم این قدر کمکت کنم که تو تصمیم خودت را گرفته ای : تو به خدائی احتیاج داری.

 

بی عدالتی اغلب به این جهت که خیلی مکرر اتفاق می افتد کاراکتر عدالت به خود می گیرد .

 

اگر نهنگ ها انسان بودند بین آنها نیز مذهب وجود می داشت . آنان یاد می دادند که ماهی کوچک ها تازه در شکم نهنگ ها زندگی واقعی را شروع می کنند . علاوه بر آن اگر نهنگ ها انسان می بودند به این موضوع پایان داده می شد که تمام ماهی کوچک ها مثل حالا با هم برابر هستند . بعضی از آنان صاحب مقام شده و به بقیه فرمان می دادند .حتی برخی از آنان که کمی بزرگتر بودند اجازه می داشتند کوچک ترها را بخورند.

 

وقتی بدون وجود او کار اداره نمی چرخد پس چگونه می تواند کارمند خوبی باشد ؟ او فرصت زیادی داشت تا اداره اش را به صورتی درآورد که خودش صرف نظر کردنی باشد .

خاطرات ارنستو چه گوارا/ چه گوارا

خاطرات ارنستو چه گوارا

 

چه گوارا

محمدعلی عمویی

 

انتشارات اشاره

سال نشر :1385

کتاب خاطرات روزانه ی چه گوارا در حمله به بولیوی است . خیلی جالب کل این مدت را اومده هر روز با جزئیات نوشته کیا بودند چی کار کردند کجا رفتند جیره غذایی هدف بندی و ... آخر هر ماه هم یک بررسی کلی از پیشرفت و ضعف و قوت ها کرده .... این نوشته ها تا روز قبل نبرد نهایی و کشته شدنش ادامه داره .

از چه گوارا قبلا فقط یک کتاب معرفی کردم اینم جز تازه های نشر نیست ولی خوب چون از نویسنده های قبلا معرفی شده بود گفتم عیب نداره همین بین معرفیش کنم . کتاب جاذبه داستانی نداره اما من باب آشنا شدن با روحیه چه گوارا و حمله چریکی چیز بدی نیست . ولی کلا از این یادداشت های دقیقش و جمع بندی کردنش خیلی خوشم امد . خود کتاب را حالا نه زیاد

بلوم فلد مجردی میان سال/ کافکا

 

بلوم فلد مجردی میان سال

 

فرانتس کافکا

کامل روزدار

 

انتشارات اشاره

بلوم فلد مرد مجردی است که گاهی با خود فکر می کند کاش تنها نبود و کسی یا چیزی را داشت که موقع برگشت به خونه در انتظارش و شاهد رفتارهاش بود و البته ارزوش به صورت عجیبی براورده میشه توسط دو تا توپ متحرک.

داستان قشنگیه هر چند ظاهرا نیمه کاره است و اونو به سرانجامی نرسونده ولی خوبیش اینه خوب اخر کتاب نقد داستانم هست و می تونه مفید باشه و با چیزای خوبی آدم را رو به رو کنه . البته توانایی ادم ها متفاوته بعضیا شاید توان بهتری داشته باشن اما برای من به شخصه خوندن همه داستان های کافکا توی یک جلد سنگین بود و به اندازه کافی روش متمرکز نمی شدم اما این مجموعه ها تک یا چند داستانی برام خیلی بهتر بودند .

در اردوگاه محکومین/ کافکا

 

در اردوگاه محکومین

 

فرانتس کافکا

کامل روزدار

 

انتشارات اشاره

در شهر دستگاه خاصی برای کشتن محکومین وجود دارد که جمله ای را بر روی بدن آنها حک می کند که نشان محکومیتشان هست و پس از 12 ساعت شکنجه آنها را می کشد و افسری که مسئول دستکاه هست عاشقانه طرز کارش را توضیح می دهد .

خوب من بیشتر کتاب های کافکا را معرفی کردم توی تازه های نشر کتابای زیادی باز ازش معرفی کردم که تک داستان بوده یا چند تا داستان دلیلشم اینه که به نظرم ایده جالبین این کتابا و باعث می شن با تمرکز بیشتری این مدل داستان های سنگین خونده بشن .

این داستان هم بسیار قوی هست و دوست داشتنی .

 

قسمت زیبایی از کتاب

بی شک همیشه خطایی وجود دارد .

گزارشی برای یک آکادمی/ کافکا

گزارشی برای یک آکادمی

 

فرانتس کافکا

کامل روزدار

 

انتشارات اشاره

داستان در مورد میمونی هست که آدم شده و الان طی سخنرانی داره این روند را و احساساتی که طی کرده تا از حیوان بودن انسان بشود را تشریح می کنه  

خوب بود خود داستان را دوس داشتم با تامل خوندم یک تفسیرم داشت اما تفسیر مسخ را هم داشت که اصلا درک نمی کردم برای چی گذاشتن مسخره بازی شده بود خوب خود داستان که نبود آخه نمی دونم 

قسمت زیبایی از کتاب

اگر کسی محبور بشود یاد می گیرد ، اگر راه گریزی را بخواهد یاد می گیرد ، یاد می گیرد، بدون ملاحظه یاد می گیرد .

کاوش های یک سگ / کافکا

کاوش های یک سگ

 

فرانتس کافکا

کامل روزدار

 

انتشارات اشاره

داستان از زبان یک سگ بیان می شه سگی که به دوران پیری رسیده و از همون بچگی پرسش های زیادی داشته که با تحقیق تلاش در فهمشون داشته . مثلا غذا از کجا می یاد ایا اگه به دنبال غذا نره و بهش فکر کنه غذا خودش جذب اون می شه و ....

خوب بود نسبتا . خوب من قبلا مجموعه داستان کوتاه های کافکا را خونده بودم اما وقتی دیدم توی تازه های نشر این کتاب هست بازم سراغش رفتم . اگر هم دوست دارید با کافکا اشنا بشید اتفاقا گزینه خوبیه هم ترجمه خوبی داره هم اینکه نقدهای مرتبط با داستان را هم در انتهاش ترجمه کرده که خوب می تونه جالب و راهگشا باشه . البته خود موضوع جز موارد مورد علاقه من نیست شخصا .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

از دست یک کودک از بابت هر چیزی خشمگین می شوند اما عاقبت نیز او را از بابت همه چیز می بخشند .

 

استقلال زودرس دشمن یادگیری منظم و اصولی است .

پير دختر/ بالزاک

پير دختر

 

اونوره دو بالزاك

محمد پوينده

 

انتشارات اشاره

دوشيزه كورمون پيردختر ثروت مندي است كه همراه عمويش زندگي مي كند. سن او بالا رفته و شديدا خواستار ازدواج و تشكيل خانواده مي باشد . 2 اشرف زاده نيز خواهان ازدواج با او هستند تا از طريق موقعيت و ثروت او به تحكيم جايگاهشان بپردازند ...

متوسط بود موضوعش و سبك رئال برام خيلي معموليه حس خاصي بهم دست نمي ده اما نثر زيبايي داره و حوصله آدم سر نمي ره . هرچند كلا اين كلمه پيردختر و اين مسائل رو اعصابمه اين كه بخوان بگن فكر و ذكر يك نفر ازدواجه و اين قدر ازدواج نكردن را فاجعه نشون بدن !

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

موفقيت ، همه چيز را توجيح مي كند .

 

تو زيادي باهوشي ، براي خوش بخت بودن اين همه هوش لازم نيست .