آنالنا / دلددا
آنالنا
گراتزیا دلددا
بهمن فرزانه
انتشارات ثالث
آنالنا بیوه و مادر 5 پسر است آنها تصمیم می گیرند مزرعه کوچک خود را فروخته و همراه با دایی پیر عروس و دو نوه خانواده ملک بزرگی را از ارباب اجاره کرده و آن را آباد کنند . کتاب یک تعمقی در حالا روحی و احساسی افراد هست زن و مردهایی که به نحوی از زندگیشون راضی نیستند دنبال عشق ممنوعه ای می روند چرا ادامه اش می دهند چرا و با چه تفکری بی خیالش می شوند و ....
خوب دلددا نویسنده محبوبمه مرحوم فرزانه مترجم محبوبم و در نتیجه معلومه کتاب را دوست دارم نمی دونم شاید یکی از دلایل علایقم اینه که موضوعات معمول هستند اتفاقات روزمره حتی صحبت از عشق و عاشقیه اما اصلا به دام کتاب های بازاری نمی افته حادثه محور نیست فقط می خواد حالات روحیشونو بررسی کنه که چرا چطور و .... اینا برام جالبه
پ. ن : مرخصی شش ماهم تمام شده دو روزم اضافه تر به خاطر واکسن دخترک می مونم و از 28 ام راهی اداره هستم . بغض دارم دلم فشرده است میشه برام دعا کنید برای من و رها که خدا خودش کارها را برامون آسون کنه ممنونتونم .
قسمت های زیبایی از کتاب
در زندگی نمی توان صاحب همه چیز بود . بعضی ها بچه دارند ، بعضی ها ثروت مندند . خیلی ها نیرومندند و خیلی ها هم شکیبایند .
عشق ، عشق است . دام بزرگی است . از بیرون تماما طلایی و بیرون آن مرگ است و بس .






توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه