آنالنا / دلددا

آنالنا

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

آنالنا بیوه و مادر 5 پسر است آنها تصمیم می گیرند مزرعه کوچک خود را فروخته و همراه با دایی پیر عروس و دو نوه خانواده ملک بزرگی را از ارباب اجاره کرده و آن را آباد کنند . کتاب یک تعمقی در حالا روحی و احساسی افراد هست زن و مردهایی که به نحوی از زندگیشون راضی نیستند دنبال عشق ممنوعه ای می روند چرا ادامه اش می دهند چرا و با چه تفکری بی خیالش می شوند و ....

خوب دلددا نویسنده محبوبمه مرحوم فرزانه مترجم محبوبم و در نتیجه معلومه کتاب را دوست دارم نمی دونم شاید یکی از دلایل علایقم اینه که موضوعات معمول هستند اتفاقات روزمره حتی صحبت از عشق و عاشقیه اما اصلا به دام کتاب های بازاری نمی افته حادثه محور نیست فقط می خواد حالات روحیشونو بررسی کنه که چرا چطور و .... اینا برام جالبه

 

پ. ن : مرخصی شش ماهم تمام شده دو روزم اضافه تر به خاطر واکسن دخترک می مونم و از 28 ام راهی اداره هستم . بغض دارم دلم فشرده است میشه برام دعا کنید برای من و رها که خدا خودش کارها را برامون آسون کنه ممنونتونم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در زندگی نمی توان صاحب همه چیز بود . بعضی ها بچه دارند ، بعضی ها ثروت مندند . خیلی ها نیرومندند و خیلی ها هم شکیبایند .

 

عشق ، عشق است . دام بزرگی است . از بیرون تماما طلایی و بیرون آن مرگ است و بس .

پاسکا دختر اهل نوئورو /دلددا

پاسکا دختر اهل نوئورو

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

پاسکا نامزد پسرعموی چوپان خود هست و همه ان دو را زن و شوهر می دانند ولی پاسکا که متوجه زیبایی و طنازی خود شده ناگهان انصراف خود را اعلام می کند . ملکیوره از این موضوع ضربه سختی می خورد و قادر به تحمل شرایط نیست از سویی ناراحت است و از سویی دیگر دختر را دوست دارد ....

تقریبا خوب بود خوب من عاشق دلددا هستم و هر کتابی که تونستم ازش گیر بیارم را خوندم مثل بقیه کتاباش سعی داشت اتفاقات معمول زندگی را با پس زمینه های روان شناسیشون به تصویر بکشه من از این کارش خوشم می یاد بیشتر روی ذهن شخصیت های داستان و عکس العملاشون کار می کنه این بار هم همین طور بود ولی خوب شاید من انتظار عکس العملای دیگه ای را داشتم و چیزی که بیشتر مجذوبم بکنه رو .

ترجمه آقای فرزانه مثل همیشه رودست نداشت .

كوزيما يا تقريبا گراتزيا /دلددا

كوزيما يا تقريبا گراتزيا

 

گراتزيا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

كتاب شرحي از دوران كودكي و نوجواني دلدا به قلم خودش هست . از خودش مي گه كه چطور توي يك خانواده مرفه روستايي پرجمعيت به دنيا مي ياد . از پدرش مادرش خواهر برادراش .... از محيط ده از اين كه چطور از اون دهكده دور توي جزيره اولين داستانش را پست مي كنه و مورد تمسخر و لعن دهاتي ها قرار مي گيره از آرزوهاش ....

كوتاه و زيبا بود به دلم نشست . يعني كلا عاشق دلدا هستم و اين كتاب هم برام جالب بود . توي نوشته هاي دلدا نكات روان شناسي با دقت خاصي مد نظر قرار گرفتن . برام جالبه كه كسي بدون تحصيلات خاص اين قدر موشكافانه به قضايا نگاه كرده باشه بدون خوندن روان شناسي توي كتابهاش اونها را بيان كنه ...

  

قسمت هاي زيبايي از كتاب

خيلي از زن ها در افكار خود عشقي افسانه اي مي سازند . عشق واقعي براي آنها امري است اسرارآميز و غيرقابل دسترسي درست مثل مسائل الهي.

 

مردي كه مي خواست سر كشيش كلاه بگذارد . به او اعتراف كرده بود كه يك قطعه طناب دزديده است و در مقابل اصرار كشيش عاقبت اعتراف كرد ه بود سر آن طناب به يك گاوميش بسته شده بود .  

کبوترها و بازها /دلددا

کبوترها و بازها

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

اینم یکی دیگه از رمان های خانم دلددا نویسنده محبوب من هست که بیشتر آثار ترجمه شده از ایشون را تا به حال معرفی کردم .

داستان در مورد پسرکی به نام یورجی است که با دختری به نام کولومبا نامزد می باشد . همه در دهکده می دانند که پدربزرگ کولومبا کوزه ای پر از طلا دارد ، روزی این کوزه گم می شود و پدربزرگ می گوید که شاید یورجی آن را دزدیده است . این موضوع سبب کدورت بین دو نامزد شده و بین آنها جدایی می افکند . غرور هیچ یک به آنها اجازه پیش قدم شدن نمی دهد و پسرک به بستر بیماری می افتد ...

مانند بیشتر داستان های دلددا همان فضای غمگین و ساده روستایی و داستان هایی با زمینه روان شناسی رفتار افراد . خوشم اومد . خوب بود . رفتارها را مثل همیشه خیلی خوب دراورده بود ، پایانی زیبا و رئال داشت و کلا روان بود دیگه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هیچ کس نمی تواند بگوید در عمرش مرتکب گناهی نشده است ! این را بر زبان آوردن ، خودش گناه محسوب می شود . انگار به خداوند عصیان کرده باشی .

 

عشق و محبت را فقط می تاون از طریق عشق و محبت به دست اورد .

 

زمان ، از هر قاضی ای بهتر قضاوت می کند . صبر و تحمل و شجاعت تنها شاهدانی هستند که رشوه نمی گیرند .

 

یک مرده ممکن است رستاخیز کند ، اما عشقی که با نفرت خاموش شده است ، دیگر زنده نمی شود . 

گنج /دلددا

گنج

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

روزی نامه ای به دست سالواتوره می رسد که در آن حرفی از گنجی مدفون در دهکده زده شده است . سالواتوره اهمیتی به نامه نمی دهد ولی آگادا همسرش نامه را به النا و کوزیمو که از خویشاوندانشان هستند نشان می دهد و کمک می طلبد . تا وقتی قضیه گنج مشخص شود شاهد روال زندگی و اتفاقات خاص آن در زندگی این دو خانواده هستیم ...

با این که عاشق دلددا هستم از این کتاابش خوشم نیومد اصلا معلوم نبود موضوعش چیه و چی می خواد بگه . همه اش منتظر بودم آخر کتاب اتفاقا خاصی بیفته و همه چیز رو بهم ارتباط بده که نشد :دی با این حال مثل همیشه روی عکس العمل های روان شناسانه افراد بسیار خوب کار کرده . جلد کتاب هم به دلم می شینه .

زمانی که دلددا جایزه نوبل می گیره ، موسولینی بهش تبریک می گه و ازش می خواد درخواستی کنه که دلددا هم درخواست می کنه یکی از دوست های ضد فاشیستش که سال ها بوده زندان بوده ، آزاد بشه :دی

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چرا مردها این گونه ساخته شده بودند ؟ خوب بودند یا بد ؟ هم خوب بودند و هم بد .

 

اطمینان یافتن به جریانی ناگوار خیلی بهتر از شک و تردید نسبت به آن بود .

غربت /دلددا

غربت

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

رجینا دختر باشخصیت و باکلاس روستایی است که با آنتونیو جوان زیبا و اهل طبقه متوسط رم ازدواج می کند . رجینا بسیار مشتاق دیدن رم است اما در رم با توجه به خانواده معمولی و عامی آنتونیو و همچنین درآمد متوسط وی بسیار سرخورده و ناراحت می شود و احساس می کند زندگی مانند قفسی او را در برگرفته پس تصمیم می گیرد آنتونیو را ترک کند و ...

یک کتاب بسیار زیبای دیگه از نویسنده محبوبم دلددا . مثل بقیه کارهای دلددا باز هم موضوعی ساده که بسیار زیبا و رئال و با توجه به لایه های روان شناختی پرورانده شده . نقطه قوت بالای داستان روند بسیار طبیعی ماجراها و تجزیه و تحلیل حالات روحی قهرمان های کتاب است . البته بر خلاف اکثر داستان های دلددا این بار داستان در فضای شهری جریان داره . به هر حال هم این کتاب هم بقیه کتاب های دلددا را به همه توصیه می کنم . توی داستان خیلی زیبا لحظاتی که آدم شک داره و دائم نتیجه گیری می کنه ، جایی که می بینه واقعیت چیه اما سعی می کنه خودش را گول بزنه و .... را نشون داده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

باید زندگی را آن طور که هست قبول کرد و تسلیم شد . باید تنها زیست . نمی فهمم چرا همه می خواهند به هر نحوی شده با کسان دیگر زندگی کنند ؟

 

با فرهنگ ثروت هم به دست می آید . آن وقت اگر هم موفق نشدند ثروتی به دست آورند ، آن را ناچیز می شمارند !

 

زنی که بر دیگران برتری دارد هرگز ازدواج نمی کند . اگر هم در دوران بی خیالی ازدواج کند ، چیزی نمی گذرد که پشیمان می شود .

 

عشق هم ، هرچند عظیم و باشکوه ، کافی نیست .

 

تا آخر عمر آن روز را فراموش نکرد . انگار تمام چیزهای زشت و حقیر همه با هم بر سرش فرو ریخته اند .

 

واقعیت را باید با واقعیت جستجو کرد .

 

همیشه مطابق میل او رفتار کرده بود . مرد ضعیفی بود . اشتباهش درست در همین بود . بلد نبود از خود دفاع کند .

 

تو بیش از حد استدلال می کنی و همین مرا می ترساند ....

 

اگر واقعا مرا گناهکار محسوب می کردی ، آن وقت این طور مثل این لحظه با من صحبت نمی کردی . این طور حرف می زنی چون باور نمی کنی . این ماجرای دردناک ما پایانش آن طور که تو می خواهی منطقی باشد ، نیست .

در لب پرتگاه /دلددا

در لب پرتگاه

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

گاوينا سوليس دختر يكي از ثرتمندترين باغداران دهي كوچك وفقير است . او با ايمان مذهبي بسيار زيادي پرورش يافته است . كارهاي مذهبي را با دقت و وسواس زياد انجام مي دهد ، مطيع حرف كشيش است و ... . پريامو نيز پسر نوجواني از شاگردان كشيش است كه عاشق گاويناست و مي خواهد به خاطر او كليسا را ترك كند . گاوينا نيز عاشق اوست اما فكر مي كند به خاطر اين عشق بايد با خدا رقابت كند و پسر را از چنگ او در آورد پس پسر را طرد مي كند ....... فرانچسكو نيز پزشك جوان و فقيري است كه از صميم قلب و عاقلانه و عاشقانه گاوينا را دوست دارد و به خاطر او هر نوع فداكاري اي مي كند .....

داستان به ضعف هاي شخصيتي اشاره دارد افرادي كه بدون فكر و اراده بدون توجه به عقل و احساس خود تابع خرافات مذهب مي شوند . افرادي كه مدام خود را آزار مي دهند و با وسواس شديد در هر قضيه اي خود را مقصر مي دانند . افرادي كه تنها به فكر خوشبختي ذهني خود هستند و خوشبختي واقعي و فعلي خود را درك نمي كنند .... بسيار دوستش داشتم . كلا عاشق كارهاي خانم دلددا هستم چون در كتابهاش به مقدار بسيار زيادي به مسائل روان شناسي مي پردازه . وقتي 2سال پيش خبرش چاپ شد كه آقاي فرزانه اعلام كرده يك كتاب ديگه هم از ايشون ترجمه مي كنه بسيار بسيار شاد شدم . دست آقاي فرزانه درد نكنه .

راستي توي ماه مهر 87 توي آرشيو ليست كتاب هاي معرفي شده را به تفكيك نويسنده گذاشتم .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

ایمان مذهبی اش عمیق تر شده بود ، ثابت تر و منطقی تر . با تجزیه و تحلیل آن می دید که چیزی است عظیم و الهی . صرفا به زندگی ادامه می داد تا مرتکب گناه نشود . درست همان طور که برای یک مرد خسیس زندگی "خرج نکردن " معنی می دهد .

 

 تو داری حتی خودت را هم فریب می دهی . خودت را گول زده ای . با گذشت زمان این را درک خواهی کرد ... خواهی دید ... آن وقت کلمات مرا به خاطر بیاور . زمان به تو حالی خواهد کرد که تمام وجودت تظاهر است و بس . دروغ است . درست همان طور که چیزهایی که تو به آن ها ایمان داری ، دروغ هستند : خداوند ... بهشت ، جهنم .....

 

بشر نمی تواند در اسارت زندگی کند . باید آزاد باشد یا لااقل به آزادی امید داشته باشد .

حریق در باغ زیتون

حریق در باغ زیتون



گراتزیا دلددا
بهمن فرزانه

انتشارات ققنوس

فضای داستان مثل بقیه داستان های دلددا بود . سرد و دور در یک محیط دهاتی با موضوعی جالب
اناروزا که عاشق جوئله می باشد با استفانو نامزد می کند و بعد متوجه می شود استفانو عاشق نامادری او نینا بوده است .........

 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

باد فرو خواهد نشست . آن جنگل خسته ارام خواهد گرفت . بار دیگر همه چیز ارام و بعد باز طوفان خواهد شد و بعد باز ارامش . تنها چاره ادم این است که ثابت بر جای بماند مثل ریشه کوه .نباید به انچه پیرامونش رخ می دهد چندان اهمیتی بدهد . اری باید ثابت ماند . ارام و همه چیز را برای خود درک و توجیه کرد .

 

 

 

باید هر کسی را آزاد گذاشت تا به نحوه خود زندگی کند . چون به هر حال نتیجه یکسان است . یعنی اینکه هرکس عاقبت هرکاری را که دلش می خواهد انجام می دهد.

الیاس پورتولو

 الیاس پورتولو

 


گراتزیا دلدا
بهمن فرزانه

انتشارات بدیهه
خانواده پورتولو بسیار خوشحال است چون تا چند روز دیگه پسر بزرگ اونها ازدواج می کنه و پسر کوچکشون الیاس هم قراره از زندان برگرده و زندگی درستی را در پیش بگیره اما الیاس پس از بازگشت از زندان عاشق نامزد برادر خود می گردد و ......
وسوسه ها و دغدغه های فکری الیاس را خیلی خوب به تصویر کشیده . فضا هم مثل بقیه داستان های دلدا روستایی و سرد است پایان داستان خیلی غیر منتظره نیست اما واقعا عالیه بخونیدش حتما

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

ازدواج با عشق ازدواجی است که موجب رضایت پروردگار است . ازدواج از روی مصلحت موجب رضایت ابلیس است و بس .

 

 

 به کنار ساحل برو و شروع کن به شمردن دانه های ماسه، وقتی تمام آنها را شمردی متوجه خواهی شد که تمام دانه های ماسه در مقايسه با سال های ابدیت هیچ است .

راه خطا

 راه خطا


گراتزیا دلددا
بهمن فرزانه

انتشارات ققنوس
کتاب در مورد نوکریه که عاشق دختر اربابش می شه و خیانتی که دختر به اون می کنه و ..... راه های خطایی که این وسط هر دو طی می کنند.
به نظر من خیلی کتاب قشنگی بود خیلی خوشم اومد واقعا شخصیت پردازی قوی ای داشت انتهای داستان هم قشنگ بود کلا خیلی خوشم اومد متفاوت بود
این 4امین کتابیه که از این نویسنده می خونم : چشمهای سیمونه و پس از طلاق را قبلا خوندم و اخیرا راز مرد گوشه گیر و راه خطا را خوندم فضای چشمهای سیمونه را زیاد یادم نمی یاد اما 3 کتاب دیگه فضاهای مشابهی دارند روستایی و سرد و پایان های غیر قابل انتظار
دلددا دومین زن نویسنده و تنها زن ایتالیایی است که برنده جایزه نوبل ادبیات شد

 

اقای فرزانه در مورد این کتاب گفتند که یکی از بهترین اثار دلدا است . و "  اولين رمان واقعي دلددا همين «راه خطا»ست كه آن را در سال 1898 نوشت و نام آن را «نوكر» گذاشت بعد از يكي، دو سال نام آن را به «رام نشدني» تغيير داد و بعد از مدتي نام آن را «راه خطا» گذاشت و براي اولين بار آن را در 1916 چاپ كرد و من هم از روي همين نسخه آن را ترجمه كرده ام."

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

فرقی نمی کرد به کدام راه پا بگذارند ، به هر حال تمام راه ها به قصاص منتهی می شد .

 

 

 

دختر هم چنان به پیترو فکر می کرد . به ان چشم های زیبا و روشن فکر می کرد ، به نگاهی که نگاه هیچ مرد دیگری به پایش نمی رسید و سر خود را می گرداند و با چشمان مشکی و براق فرانچسکو رو به رو می شد که با اشتیاق و غم خیره اش شده بود . اریاکنون رویا به اخر رسیده بود و واقعیت اغاز می گردید .

 

 

 

به راه ادامه می داد .راه می رفت ، اری در زندگی نیز باید چنین راه پیمود . بدون اینکه با خبر باشی در جاده عمر به چه کسی برخورد خواهی کرد .

راز مرد گوشه گیر

 راز مرد گوشه گیر



گراتزیا دلددا
 بهمن فرزانه

انتشارات ققنوس

داستان در مورد مردیست که از جامعه گریخته تا به تنهایی زندگی کند و زنی که از جامعه به همراه شوهرش گریخته تا تنها باشد و همسایه مرد می شود .......

به نظر داستان فوق العاده قشنگی بود خیلی خوش اومد هرچند اخر داستان غافلگیر شدم واقعا غافلگیر
اینکه مرد عاشق زن شده بود اما در عین سعادت به همه چیز شک می کرد و حتی ارزو می کرد زن او را رها کند خیلی واقعی و قشنگ تصویر شده بود چون به نظر من اکثرا همین طوره در عین سعادت پر از شک هستیم و گاهی ارزو می کنیم همه چیز از بین بره سردرگمیم البته شک این اقا دیگه خیلی ادامه پیدا می کرد
ولی کلا به نظرم از نظر مباحث روان شناسی خیلی قوی روی داستان کار شده بود

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

همه ما یک چیز می گوییم و خیال می کنیم از سایرین بیشتر رنج کشیده ایم ولی غم برای همه یکسان است ، یکنواخت مثل داستان های عشقی.

 

 

 

حالا اینجا در کنار دریا به هم رسیده ایم ، در مرز حقیقت و رویا . نمی توانیم پا فراتر بگذاریم ، از شدت سعادت خواهیم مرد .

وسوسه

وسوسه


گراتزیا دلددا
بهمن فرزانه

انتشارات خورشید


نام اصلی این رمان "مادر" می باشد و در حقیقت رنج و عذاب مادر کشیشی است که عاشق دختری شده است . از یک سو مادر عاشق شدن یک کشیش را گناه می داند و از سوی دیگر عاشق شدن را حق طبیعی فرزند خود ..... کشیش و دختر وسوسه می شوند وارد رابطه ای نا متعارف می شوند و بهای آن را نیز خواهند پرداخت ...... مثل همه اثار دلددا پایانی شگفت انگیز و غمناک ......رمانی قشنگ و کوتاه


این کتاب برای اولین بار در سال 1919 به صورت پاورقی در روزنامه ایل تمپو به چاپ می رسید و سپس در سال 1920 ناشر بسیار معتبر تروس آن را به صورت کتاب ، چاپ و منتشر کرد .

جالبه بدونید خانم دلدا بسیار کم حرف بوده و حتی سخنرانی اون هنگام دریافت جایزه نوبل یکی از کوتاه ترین سخنرانی ها تا این زمان بوده . اهل سفر هم نبوده و تنها سفر خارج از کشورش یک سفر به سوئد بوده است .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

خداوند اگر وجود داشته باشد ، نمی باید ما را با هم آشنا می ساخت . اگر این عشق فقط یک خوشگذرانی موقتی بود ، نمی بایست چنین اجازه ای می داد .

مریم منزوی

مریم منزوی



گراتزیا دلدا
بهمن فرزانه

انتشارات شهر کتاب

ماریا شخصیت اصلی رمان دختریست که دارای سرطان سینه است . آرولدو نیز جوانیست که خواستگار او می باشد و ماریا بعد از فهمیدن بیماری خود سعی می کند بدون گفتن دلیل واقعی او را از خود دور کند و سلسله حوادثی در رمان را ایجاد می نماید .... داره می گه هر چه قدر خیرخواهانه برای جدا شدن باید دلیل اصلی را گفت وگرنه چه برداشت هایی که ایجاد می شه و ...... قشنگ بود
این کتاب کمی قبل از مرگ دلدا منتشر شد . دلدا خود نیز همانند شخصیت اصلی این کتاب سرطان سینه داشت و بعد از مرگ طرفدارانش با الهام از این کتاب کلیسایی به نام مریم منزوی در بالای آرامگاه او نصب شده است .
چهارچوب اصلی رمان های دلدا به نظر خیلی ساده و عامیانه می یاد اما به نظر من نقطه قوتش اینه که خیلی خیلی عمیق به بعد روان شناسی می پردازه و اینکه پایان های غیر معمولی را در نظر می گیره .

 

نی ها در باد

نی ها در باد


گراتزیا دلدا
هما رامشک

انتشارات سفارت ایتالیا

افیکس خدمتکار یک خانواده روستایی قدیمی می باشد . این خانواده در حقیقت تنها از 3 دختر خانه تشکیل شده و پدر و مادر و خواهر کوچک تر فوت کرده اند . افیکس گناهی در ارتباط با این خانواده مرتکب شده که سعی در جبران آن دارد تا از عذاب وجدان رهایی یابد . بعد از مدتی خواهر زاده این خواهرها به پیش انها می اید و علاقه ای بین خاله و خواهر زاده ایجاد می شود و ........
متوسط بود . خیلی واضح نبود به عقیده من که می خواهد محوریت داستان روی کدام موضوع باشه.....
موضوع اصلی کتاب های دلدا اصولا احساس ندامت و عذاب وجدان و دوگانگی هست

از همه اثار ترجمه شده دلدا به جز پیچک حرف زدم تو این تاپیک . قشنگ ترینش هم به نظرم کتاب راز مرد گوشه گیر بود . اما خوشبختانه اخر شهریور یک خبری خوندم که نوشته بود دو اثر جدید دیگه ازش اقای فرزانه ترجمه کرده و به دست انتشارات داده

 

خاكستر

خاكستر


گراتزيا دلدا
بهمن فرزانه


اولي دختركيست فقير كه با پسري اسيابان دوست مي شود و هرچند بعد متوجه مي شود كه وي داراي همسر است اما گول حرفهاي او را مي خورد و صاحب فرزندي مي گردد ... اولي اشتباه مي كند و پا به راه خطا مي گذارد اما عقوبت اصلي گناه او را فرزندش تحمل خواهد كرد ..... فرزندي كه در جامع نامشروع خوانده مي شود بين محبت مادري و شرمساري از وجود چنين مادري گرفتار است ......

خوب بود اما به نظرم به اندازه بقيه داستان هاي دلدا قوي نبود اما باز هم ساختار داستان هاي او رو داشت . خطا و تاوان خطا. عذاب وجدان و پايان هاي بديع و غير قابل باور . همينهاست كه من به خاطرش دلدا را دوست دارم

يك نكته جالب توي كتاب شرايطي بود كه مي دونيم داريم دروغ مي شنويم اما خودمون دلمون مي خواد باور كنيم

بهمن فرزانه راجع به دلدا مي گه كه به نظرش اون گابريل گراسيا ماركز نويسندگان زن است. حالا هي من بگم بهتون خيلي خوبه دلدا و هي از اين تعريف ها بكنم اگه يك كتاب خوندين ازش

یک چیز دیگه را در مورد این کتاب فراموش کردم بگم . این کتاب تنها رمان خانم دلدا است که به فیلم تبدیل شده است . فیلم توسط Febo Mari تهیه شده و هنر پیشه معروف تاتر ایتالیا Eleonora Duse نیز در این فیلم بازی کرده و این بازی اولین بازی و فکر کنم آخرین بازی او در سینما بوده است

رقص گردن بند

 

رقص گردن بند


گراتزيا دلدا
بهمن فرزانه

انتشارات مهناز
كتاب در مورد مرديست كه چندين سال پيش مادرش گردن بند مرواريد گران بهاي خود را پيش مردي گرو گذاشته و مرد مي خواهد با دوز و كلك گردنبند را از دختر ان مرد بگيرد . اما اشتباها با برادر زاده او اشنا شده و عاشقش مي شود و .......
كتاب كوتاه اما زيباييه مثل بقيه اثار دلدا .... خيلي دقيق به روان شناسي افراد پرداخته و از چنين داستان ساده اي خيلي قشنگ به اعماق روان شناسي و بعد كار رسيده ....

جالبه بدونيد دلدا تا سوم دبستان بيشتر تحصيلات رسمي نداشته و تنها زن ايتاليايي برنده جايزه نوبل هست

تو رو خدا بريد كتابشو بخونيد من اين همه هي مي يام كتاباشو معرفي مي كنم فقط 2 تاي ديگش مونده انصافه يكيشم نخونيد اخه!!!!!!!!
البته تا حالا كسي را نديدم ازش كتاب بخونه فقط چند نفر رو تو نت ديدم كه همه هم ازش بدشون مي يومده
به اين نتيجه رسيدم فقط بهمن فرزانه دوست داره اثارشو ترجمه كنه منم دوست دارم بخونم تنها طرفداراش تو ايران :دي

اما واقعا دوسش دارم

 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

عاشق شدن از طريق فرزند بسيار مهم تر از عاشق شدن به يك مرد است .

 

 

 

سعي كن اين مرد را بهتر بشناسي ، قبل از آنكه عاشقش بشوي بيشتر با او آشنا شو . اگر از همين حالا عاشق او شده اي ، هرگز او را نخواهي شناخت

 

 

 

واقعيت اين است كه زندگي بسيار يكنواخت است . مردم همه مثل هم هستند ، يكسان هستند ، هر كس به فكر خويش است ، به خصوص در مورد امور مادي . در نتيجه كاري باقي نمي ماند جز اينكه در خود فرو روي و غرق در روياي خود به زندگي ادامه دهي .

 

سرزمین باد

سرزمین باد

گراتزیا دلددا
بهمن فرزانه

انتشارات آگاه
کتاب در مورد دختری است که در ماه عسل خود با مردی که در دوران نوجوانی عاشقش بوده است برخورد می کند و .....
مثل بقیه کتاب های دلددا فضای داستان روستایی است ولی برعکس بقیه چندان به خود موضوع پرداخته نشده و توجه بیشتری به ارائه نظریات و جمله ها در قالب یک داستان ساده داشته است
به نظرم به خوبی بقیه داستان های دلدا نبود

 

جلد کتاب خیلی نچسبه . خود جناب اقای فرزانه هم انتقاداتی از جلد داشتند

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

سعادت چیزی است که از هیچ به وجود می آید و ما در آفریدن آن کوچک ترین سهمی نداریم .

 

 

چنان با او حرف می زنم که انگار تصویرش در مردمک چشمانم باقی مانده باشد ولی او بیش از مردمک چشم من پایین رفته است . به ته قلبم پایین رفته و رسوب کرده است .