تالار آیینه/ چهل تن

تالار آیینه

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات به نگار

سال نشر : 1369

 داستان در زمان مشروطیت است مخالفت شاه و اشراف و مشروطیت خواهی عده ای دیگر و شرعیت خواهان و زندگی مردم که چه طور در این وادی می گذرد میرزا که معتقد است مشروطه باید بیاید و تمام زندگی اش را وقف کرده شاه زمان همسر مریض و رو به موتش و دو دختری که در خانه دارد ماه رخسار که همه او را شاه زمان می بینند و مهراعظم که تلخ از این همه بی توجهی است فخری عمه ای که در پی شوهر دادن دخترهاست .

یک رمان قشنگ و رمزآلود فضاهای رئال و اجتماعی که یک هاله رمانتیکی احاطه شون کرده داستان فضاهای قدیم با جذابیت اون روزگاران ولی هم چنان خیلی از شخصیت ها رفتار و تصوراتشون برای من دوره و لمسشون نمی کنم . کتاب نسبتا خوبیه واقعا یک درد بزرگ به سینه آدم می آره مردم مملکت هر برهه ای درگیر یک قضیه بودند اوضاع آشفته و چه خون هایی رفته تا عادی ترین حقوق ها به دست بیاد و هی تکرار مکررات .

آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند/ لوگان

آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند

 

آنیس مارتن لوگان

ابوالفضل الله دادی

 

انتشارات به نگار

سال نشر :  1395

 داستان در مورد زنی فرانسوی است که شوهر و دخترش توی تصادف کشته می شوند اون به شدت افسرده و ناراحته و قید زندگی را زده ولی به خاطر اصرار اطرافیان تصمیم می گیره مدتی به یه کشور دیگه بره و تنها زندگی کنه و ....

لوگان اهل فرانسه است و تحصیلاتش در زمینه روان شناسی است . کتابش را هم اولین بار با هزینه شخصی خودش چاپ می کنه ولی بعد که فروش خوبی می کنه انتشاراتی ها هم سراغش می یان .

خوب اینجا هم فروش کتاب خیلی خوب بود و من با خوشحالی سراغش رفتم ولی یه چیز عامیانه سطح پایینه به نظرم اولش احساسی و زیباس ولی بعد می بینید اوف نه لحنش که دیگه عادیه داستانم نور علی نور یه زن که قید زندگی را زده همسایه مرد مجرد جذابی می شه که اونم قید زندگی را زده دیگه واضحه بقیه اش ولی اخرش را سعی کرده متفاوت تمام کنه که از نظر من جذابم نبود.

 

قسمت زیبایی از کتاب

او زن های مو طلایی را دوست نداشت و همیشه از خودش می پرسید پس چطور مرا انتخاب کرده است .

برای این لحظه متشکرم/ تریرویلر

 

 

برای این لحظه متشکرم

 

والری تریرویلر

ابوالفضل ا... دادی

 

انتشارات به نگار

سال نشر : 1394

فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه و رسوایی که رابطه اش با گیه بازیگر به وجود آورد در حقیقت زمینه ساز اصلی نوشتن این کتاب هستند . فرانسوا مردی سیاسی بود که با سگولن رویال که اونم فرد سیاسی مهمی بود سال ها بود زندگی می کردند و 4 تا بچه داشتند . والری هم خودش ازدواج کرده بود سه تا بچه داشت و خبرنگار سیاسی بود و با فرانسوا در مراوده که کم کم کارشون به عشق کشید هر دو زندگی قبلی را رها کردند و با همدیگه هم خونه شدند فرانسوا توی انتخابات شرکت کرد رئیس جمهور فرانسه شد و والری بانوی اول فرانسه البته بدون ازدواج رسمی ! چیزی که سبب آزارش بود . بعد از مدتی عکس های فرانسوا با گیه توی روزنامه ها چاپ می شه و والری اونو ترک می کنه . توی کتاب از شرح وقایع بین خودشون می گه ظاهرا محبوب نبوده اونو آدم سرد دور از مردم و سلطه گر می دونند و در مورد فرانسوا می گه چه قدر همیشه دروغ می گفته دورو بازی می کرده و قدرت تغییرش داده ....

چیز ادبی خاصی نیست ولی جالبه واقعااین که این جریانات برای آدم های مهم چه قدر سخت تره وقتی تعریف می کنه در شبی که فهمید و داشت گریه می کرد توی کاخ الیزه جلسه بوده و تصمیم گرفتند اون باید الیزه و فرانسوا را ترک کنه .... و این تکه اش چه قدر آشنا گه باور کنی دروغ های کسی را که می خوای .....نسبت به خود والری اصلا حس خوبی پیدا نکردم ولی خوندن کتاب خوب بود .

تایپه/ ملویل

تایپه

 

هرمان ملویل

پرویز داریوش

 

انتشارات به نگار

سال نشر : 1370

هرمان ملویل توی یک خانواده ثروت مند متولد می شه اما بعدها پدرش ورشکسته می شه و اون مجبور می شه از 12 سالگی سر کار بره در سن 18 سالگی هم وارد کار دیانوردی می شه و به عنوان ملوان سوار کشتی می شه . این کتاب شرح اون سفره که چه طور از روی دریا بودن و کاپیتان خودخواه خسته می شه و وقتی به جزیره ای می رسند علی رغم آگاهی از آدم خوار بودن افراد جزیره با یک ملوان دیگه تصمیم می گیرن از کشتی فرار کنن و توی جزیره مخفی بشن . اونا با سختی های زیادی به یک قبیله می رسن که خیلی هم 2 جوان سفیدپوست را تحویل می گیرن و ادعا دارن آدم خوارم نیستن و ....

کتاب نسبتا جالبیه خاطرات منحصر به فردیه یه حسی داشتم مثل همون زمانی که سفرنامه برادران امیدوار را می خوندم اگر اونها زندگی کردن پس به زندگی ما چی می شه گفت این همه تجربه های بکر این همه ماجراجویی . در ارتباط با نحوه زندگی این قبایل در ارتباط با سفرنامه به نظر من نمونه های بهترم هست اما اینم کتاب بدی نیست و ارزش خوندن را حتما داره .

راز مزرعه چهار آبگیر/ وبستر

 راز مزرعه چهار آبگیر

 

جین وبستر

لیدا صدرالعلمایی

 

انتشارات به نگار

راوی داستان که یک وکیله برای استراحت به مزرعه شوهر عمه اش کلنل می ره که با پسر جوونش رادنور به تنهایی زندگی می کنه . همسر و دختر کلنل فوت کردند و پسر بزرگشم یه جورایی یاغی هست و طی اختلافاتی با پدر قهر کرده و رفته . این مزرعه توی جنوب قرار داره جاهایی که به مزرعه داری و برده های سیاه عادت دارن . رادنور عاشق دختری به اسم پلی هست پسر خوبیه و البته اختلافاتی هم با پدرش داره . در این بین کلنل کشته می شه و تری پتن خبرنگار دوست راوی برای حل معما و کمک به اونها راهی مزرعه می شه .

بد نبود یک داستان جنایی از وبستر که کلا به مدل دیگه ای از قصه هاش عادت داشتم . خیلی معمای جالبی مطرح نشده بود باز شدن معما هم اون چنان هیجان انگیز نبود ولی نمی خوام بگم خیلی هم بد بود ولی خیلی برام مسخره بود حالا روزنامه نگار یه روزنامه زرد را بیاد حل کننده بکنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

این گذشته آدم هاست که آیندشون رو تعیین می کنه .

 

خدا را شکر که زن ها زیاد جرمی مرتکب نمی شوند ! هیچ وقت با اطمینان نمی شه حدس زد چی تو فکرشون بوده . فکر و عملشون زمین تا آسمون با هم فرق داره .

ضحاک/ ساعدی

ضحاک

 

غلامحسین ساعدی

 

انتشارات به نگار

باز هم یک نمایشنامه دیگه که یه جورایی بر پایه داستان ضحاک نوشته شده . ضحاک جمشید را زندانی کرده و الان اشپزی داره که توی مغز اون دو تا مار به وجود اورده و بهش می گه نجیب زاده ها را یکی یکی بکشه .

خوب واقعا بدم اومد من کلا با این داستان هایی که بر پایه یک داستان دیگه ساخته می شه و یک شکل دیگه است مشکل دارم اصلا فلسفه اش را نمی فهمم .

 

قسمت زیبایی از کتاب

وقتی بین مارها زندگی می کنی ، نمی تونی مار نباشی .

مردی که هالدبرگ را به تباهی کشاند/ تواین

مردی که هالدبرگ را به تباهی کشاند

 

مارک تواین

فریده ایزدی

 

انتشارات به نگار

 

هالدبرگ شهری است که مردمش به صداقت و درستگاری در آمریکا شهره هستند روزی رفتار نامناسبی با یک مسافر دارند و او تصمیم می گیرد با وسوسه پول انتقامش را از کل اهالی شهر گرفته و شهرت انها را زیر و رو کند .

خوشم نیومد خیلی دیگه تمثیلی بود البته راستش ایده قشنگی بود که اگه آدم بچه کوچیک تر داشته باشه این داستان را براشون تعریف کنه ها . راستش وقتی خوندم تازه متوجه می شدم داستان برام اشناست قبلا خوندمش هی تو ذوقم می زد خوب .

مار در معبد/ساعدی

مار در معبد

 

غلامحسین ساعدی

 

انتشارات به نگار

نمایش نامه ای 4 پرده ای . ماجرا در مورد مردم جامعه ای است که فقیر و جاهلند و به همین دلیل فریب وعده های سوداگری را خورده و اموالشان به باد می رود . آنها برای دادخواهی به سوی حاکم می روند و حاکم متوجه هوش سوداگر می شود ...

می بینیم که این جامعه یک جامعه احساساتی هست ، مردم خیلی راحت فریب می خورند ، حاکم در برابر تمام بدبختیشون وعده هایی بهشون می ده و آنها سریع باور می کنند و افراد زرنگ تر جامعه طریقه تسلط بر این جامعه را کشف کرده و قدرت جدید آرام آرام در کنار قدرت قبلی رشد کرده و بعد قدرت قبلی را کنار می زند ...

فوق العاده زیبا بود  . خیلی روان شناسانه به یک جامعه رشد نیافته نگاه کرده بود ، این که چه راحت فریب می خورند چه راحت بهشون ظلم می شه و از چه راهی می شه توی این جامعه به کجاها رسید و این که چطور توی این جامعه اخلاقیات و ارزش ها آرام آرام از بین می ره و اوضاع بد و بدتر می شه ... بسیار بسیار دوستش داشتم

خوب راستش می خواستم با یک رمان دیگه پرونده آقای ساعدی را ببندم ولی چون اون رمان به دستم نرسید فعلا با این نمایش نامه ماجرا را ختم می کنم تا زمانی که کتاب به دستم برسه و بتونم اون رمان را هم معرفی کنم .

تاتار خندان /ساعدی

تاتار خندان

 

غلام حسين ساعدي

 

انتشارات به نگار

رضا دكتري است كه از طرف معشوقش زخم خورده براي همين تصميم مي گيرد قيد همه چيز را بزند و راهي دهي دور دست به نام تاتار شود . رضا بعد از رسيدن به ده متوجه مي شود كه تاتار دو دهكده است تاتار خندان و تاتار گريان و محل زندگي رضا ده تاتار خندان است . داستان زندگي رضا با دهاتي ها ، اخت شدنش با روستا ، مرام و مسلك مردم آبادي و .... آشنايي رضا با مدير مدرسه و دختر او پري است .

كتاب متوسطي بود . اولا خيلي خيلي محيط روستا را خوب دراورده بود . يك حس آشناي خوبي ايجاد مي كرد حالا هر چند ديگه خيلي خوش بينانه و معصومانه به ده نگاه مي كرد ولي خوب بود در مجموع . پايان شاد كتاب هم توي ذوق نمي زد و يك جور اشاره به تقدير بود ولي چيزي كه از جذابيت كتاب كم مي كنه حجم زياد كتاب در مقايسه با موضوعش هست يعني حدود 300 صفحه بدون اتفاق خاصي سپري مي شه .  اين موضوع براي من جالب نبود .

خوب آقاي ساعدي هم كه از معروف ترين نويسندگان كشورمون هستند ولي من تا به حال چيزي ازشون نخونده بودم ولي تصميم دارم يك سري از معروف ترين كارهاشونو بخونم . ايشون از نويسنده هاي تبريزي كشورمون مي باشند . اين كتاب را هم توي زندان نوشتند .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

خيال مي كني كه تنها تو دلت مي گيره ، تو اين دهيا هر كس براي خودش كلي غم و غصه داره ، من هم كلافه مي شم ، دلم مي گيره ، چه كار بكنم ؟ بايد تحمل بكنم ديگه .

 

اگر دو نفر در يك چيز شبيه به هم باشند ، حتما شباهت هاي ديگري هم دارند .

 

آدم بايد دلش پيش كسي گرفتار باشه كه اون هم بهش دل ببنده ، خاطر خواهي يك طرفه كه فايده نداره .