شیش پالاس/شافاک

شیش پالاس

 

الیف شافاک

تهمینه زاردشت

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1396

داستان یک ساختمان و  ساکنانش هست چه طور حومه شهر به استانبول اضافه می شه قبرستان قدیمی را چه می شه که خرابش می کنن مقبره درویش بعد ساختن آپارتمان  و نهایتا ماجرای زندگی و شخصیتی هر کدوم از خانواده هایی که توی این مجتمع ساکن هستند .

 شیش پالاس که خوبم توی ایران فروش رفت و در مورد موضوع کتاب خود شافاک گفته که: می دانید چه شد نوشتن این رمان را آغاز کردم؟ روزی از روزها که نزدیکی میدان تاکسیم قدم می زدم، نوشته‌ای به رنگ سفید دیدم که کنار چشمه ای تاریخی  حک شده بود: در این مکان درویشی آرمیده است، آشغال نریزید وگرنه به زمین گرم می خورید. شاید ده بیست دقیقه همانجا ایستادم. به این فکر افتادم چطور شده این را نوشته اند، خیال بافتم و رمان در ذهنم آغاز شد. باید بگم به این موضوع هم اشاره داره ولی خوب بیشتر داستان به بررسی روابط و زندگی یه سری خانواده استانبولی می گذره قشرهای مختلف . من خودم اصلا کتاب را دوست نداشتم و خیلی هم سخت برام پیش رفت و کلا توی ذهنم بود واقعا این ایده تکراریه یک سری خانواده توی یک آپارتمان  و قصه هاشون بارها شنیدیمش اینم هیچ مانور جدیدی نداشت بگین یک اتفاق جدیدتر نثر خاص یا ..... خیلی تکراری بود.

 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حاملگی یعنی قایقی که سوارش می شوی و به ساحل آن طرف رودخانه می روی ، بچه ای را که هم نشین فرشتگان بوده برمی داری و در مسیر بازگشت درون خودت حملش می کنی .

 

برای فرار از مرگی که سراغتان آمده بود مملکت خودتان را ترک کردید و حالا در مملکت دیگران به انتظار مرگ نشسته اید .

فکر نکن تنهایی/شافاک

فکر نکن تنهایی

 

الیف شافاک

صابر حسینی

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1398

کتاب مجموعه‌ای از یادداشت‌های این نویسنده درباره موضوعات مختلف اعم از ادبیات، هویت زن، مسائل اجتماعی و زندگی شخصی را در بر می‌گیرد.در حقیقت یه جورایی شبیه همون کتاب شمس پاره هست موضوعات مختلف کوچک جذاب  با نثر جذاب و روان شافاک . جملات زیبایی هم داره که البته من یادداشت برنداشتم . من خودم دوسش دارم یعنی جدای موافقت و مخالفت با افکارش خوندن مقالات کوچیک کوچیک مختلف روان برام جالبه اگه شمس پاره را دوست داشتین از این کتابم خوشتون می یاد اگرم نه پس این یکی را هم دوست نخواهید داشت.

10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب/شافاک

10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب

 

الیف شفق

علی سلامی

 

انتشارات مهراندیش

سال نشر : 1398

لیلا فاحشه ای است که کشته شده جسدش در جای متروکه ای انداخته شده ولی مغز همچنان بعد از مرگ کمی در این دنیا حضور دارد ده دقیقه و 38 ثانیه ای که در هر دقیقه لیلا یکی از خاطرات مهم زندگی اش را به یاد می آورد و به این ترتیب ما با لیلا زندگی اش و آنچه او را به این ورطه کشانده آشنا می شویم .

قصه قشنگیه هم موضوعش جدیده هم شیوه آشنایی با لیلا نقاط مهم زندگیش روحش ذهنش شخصیتش همه و همه جالب هستند نثرش روانه و موضوع اجتماعی جالبی داره . پدر وحشتناک سنتی اجبارهای زیاد سخت گیری

گفتم که از اول امسال هی داخل برنامه ام دو کتاب جدید از تازه های نشر بوده که معرفی کنم و متاسفانه نشده یکیش کتاب دختر حوا شافاک بود که تا این لحظه هم نشد بنابرین تا کتاب دیگه ای ازش دیدم گفتم فعلا بیام این را معرفی کنم تا نوبت به اون کتاب هم برسه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

پدر همیشه می گفت این کشور روزی متمدن وآگاه خواهد شد مثل کشورهای اروپایی . می گفت انسان نمی تواند جغرافیایش را عوض کند اما می تواند سرنوشت را بفریبد.

 

دوران کودکی موجی بزرگ و آبی رنگ است که تو را بلند می کند به جلو پیش می برد و درست وقتی که فکر می کنی تا ابد دوام خواهد داشت از دیده پنهان می شود . نه می توانی دنبال آن بدوی و نه می توانی آن را برگردانی .

 

پیرزن فکر کرد بهتر بود این بچه با همان سرعت خودش وارد این دنیا شود اغلب نوزادها بلافاصله و در همان بدو ورود با محیط پیرامون خود منطبق می شوند اما عده ای مقاومت می کنند گویی تردید دارند که به جمع انسان ها ملحق بشوند یا نشوند – و چه کسی می توانست آنها را سرزنش کند ؟

 

در دوره ی بارداری خیلی مراقب بود . حتی دست به یک هلو هم نزده بود تا بدن بچه پر از پرز نشود  در پختن غذا از ادویه یا هیچ نوع گیاهی استفاده نکرده بود تا بچه خال قرمز مادرزادی پیدا نکند حتی یک بار هم مویش را کوتاه نکرده بود که مبادا بختشان کوتاه شود .

 

شمس پاره/ شفق

شمس پاره

 

الیف شفق

پگاه ایفایی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1397

 کتاب از همون اول بگم داستان نیست مجموعه مقالات و نوشته های الیف شافاک هست در ارتباط با موضوعات مختلف آدم ها ، خلق و خوشون ، حقوق زنان ، تفاوت غرب و شرق ، غربت ، نویسنده های مختلف و ..... خلاصه اومده عقایدش را گفته همشونم شاید جالب یا حتی درست نباشن ولی خوب خوندن مطالبه سه چهار صفحه ای با یک قلم روان و موضوعات مختلف فکر نکنم برای اکثریت حوصله سر بر باشه و حتی می تونه جالب باشه من خودم دوستش داشتم کتاب را و نکات جالبی برام به همراه داشت و خوبه بدونید یکی از نوشته هاشم در ارتباط با فروغ فرخزاده و این که اگر زنی توی اون دوران و خفقان و مرد سالاری باعث شده دنیا صداشو بشنوه چرا ما نتونیم .

الیف شفق هم که معرف حضورتون هست خیلی توی ایران معروف شده منم کتابای زیادی ازش معرفی کردم خوب نمی شه گفت خیلی پایینه خیلی بالاس . بعضی آثارش سرگرم کننده است بعضی خوبه بعضی هم توی ذوقتون می زنه . کتاب جدیدم که کلا داستان نیست و دیدم بد نیست معرفیش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

غربت کلمه ی عجیبی است به محض به زبان آوردن طعم گس آن را در دهانمان حس می کنیم . انگار سنگ نمکی را روی زبانت گذاشته ای که به این راحتی ها آب نمی شود .

 

بعضی از عشق ها این طور شروع می شوند با این که هر دو می دانند سرانجامی نخواهند داشت وارد رابطه می شوند . عشق هایی که مانند استخوان در گلو گیررمی کند .

 

کاش این سخن را بتوانیم صادقانه به زبان بیاوریم تو را دوست دارم ولی حالا نه . تو را می خواهم ببینم ولی اکنون نه .

 

این تضمین ها چه قدر خام و بی پایه است : تا ابد دوستت خواهم داشت . ما فقط مسئول زمان حال هستیم و از آن باخبریم . هر تعهد بلند مدت نوعی اجبار محسوب می شود .

 

اگر مسیری باعث خوشحالی ما نمی شود به جای ماندن در آن و غلبه ی نفس بر ما باید آن را رها کنیم . کتاب های ننوشته، فیلم های ندیده و پروژه هایی را که ارتقا نداده ایم باید رها کنیم . همین طور شغل هایی که در آن موفق نشدیم و همین طور معشوق هایی که ما را رها کردند ... دل بریدن بعضی اوقات بهترین و زیباترین راه است .

شیر تلخ/ شفق

شیر تلخ

 

الیف شفق

شالیز فدایی نیا

 

انتشارات میلکان

سال نشر : 1396

 الیف شفق از زنان مستقلی بوده که همیشه مخالف ازدواج و بچه دار شدن بوده و می گفته به زندگی اجتماعی و کاری زن لطمه می زنه تمام وقتش را می گیره ولی نهایتا عاشق می شه ازدواج می کنه بچه دار می شه و تمام این مشغله ها و خصوصا افسردگی پس از زایمان را تجربه می کنه توی این کتاب می یاد از تمام گفت و گوهای درونیش توی این برهه تعارضات و ... حرف می زنه زنان معروف ادیب و زندگی متاهلیشون را مورد بررسی قرار می ده که چه تور تاب آوردند چه سختی هایی داشتند چه شکست هایی رو به روشون بود و .....

مبحث کتاب برای من بسیار جالبه و خوشم اومد اما از اینکه یک مقدرا فانتزیش کرده و یک سری شخصیت نمکی درونی ساخته خوشم نیومد اگر کاملا جدی می نوشت برای من خوشایندتر بود اما مسلما موضوع جون دار و قابل توجهی هست اینکه جدا زنی که نخواد قالب سنتی را بپذیره توی جماعه فعال باشه چه بهایی داره اینکه بچه دار شدن چه بهای جسمی و کاری برای زن به همراه داره .......

اگر زن باشید از نوعی که اون قالب پذیرفته شده نرم اهل خانه داری و بچه داری نیستین شاید تماو این دقایق را قبلا تجربه کرده باشین..

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عشق یک روز میلاد است . روزی که تقویم ها اعداد خود را به صفر تغییر می دهند لحظه ای که ساعت ها دوباره تنظیم می شوند. قبل از عشق هر چیزی که اتفاق افتاده است حکایتی بیش نبوده است انگار پیر نشده است . انگار بعدا به قسمتی از حافظه اضافه شده است . و هر آنچه بعد از عشق اتفاق افتاده است زمان حال است بدون گذشته و آینده.

 

 رود حاملگی آنقدر پر از جوش و خروش بود که هر قدر می خواستم خلاف جریان آب شنا کنم در دهانم آب رفته و غرق می شدم . مجبور بودم در جریان این رود خود را رها کنم . با اطاعت کردن از این رود که هر روز مرخروش تر نی شد به گردش برگ های تقویم و با تسلیم شدن در برابر نظم اتفاقاتی که دور و برم اتفاق می افتاد خودم را در این جریان رها کردم ....

محرم/ شفق

 

محرم

 

الیف شفق

صابر حسینی

 

انتشارات نیماژ

سال نشر : 1395

داستان های آدم های مختلفی در سال ها و مکان های مختلفی را روایت می کنه که هر کدوم ماجرای عجیبی در زندگی دارند که دلشون می خواهد از بقیه پوشیده باشه و تنها افراد اندکی محرم اسرارشون هستند و این زندگی ها یه جورایی با هم مرتبطند ولی چهارچوب اصلی داستان روی یک زن و مرد می گرده . زن بسیار چاقی که نمی تونه رژیم بگیره و با مرد لاغر و کوتوله ای زندگی می کنه مردی که به صورت خاصی متولد شده و انگار چشمهایش هیچ احساسی ندارند .

اینم یکی دیگه از تازه های نشر از خانم شفق که به خاطرش  جایزه اتحادیه نویسندگان ترکیه را هم برد . کتاب ایده جالبی داره البته توصیفات ساده زیادی داره موضوع فانتزی های خاصی داره که خوب اگر یک رئالیسم جادویی نویسه باحال بود می شد خیلی زیبا درش بیاره اما این طور نیست داستان ها هم با حالت پیچش و درخشش خاصی به هم وصل نمی شوند . توصیفات هم گاهی زیاده ولی اگر به عنوان یک رمان سر راست و مستقیم در نظرش بگیرد هم موضوع جالبی داره هم نثر دل نشین در مجموع کتاب بدی نیست حتی نسبت خوب .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گاهی کسی رو به رویت سبز می شودمی فهمی که در مقابل او ضعیف هستی . مثب یک تکه خمیر هستی . می تواند تو را در دست بگیرد و تا می تواند تو را ورز دهد .

 

گاهی ... همین طوری اتفاقی زخمی می شویم اما هر زخمی خوب می شود . سرانجام بهبود پیدا می کند . روی زخم پوشیده می شود . از چشم ها پنهان می شود . چون هیچ زخمی دوست ندارد دیده شود .

من و استادم/ شافاک

من و استادم

 

الیف شافاک

صابر حسینی

 

انتشارات نیماژ

سال نشر : 1394

جهان پسرکی است که همرا چوتا فیل سفید اهدایی از سوی پادشاه هندوستان وارد دربار عثمانی می شود . جهان تلاش می کند تا گلیم خود را از آب بکشد در این زمان مهرماه دختر سلطان سلیمان را دیده و عاشق وی می شود از سوی دیگر سینان معمار دربار متوجه هوش او شده وی را در پناه گرفته و به عنوان یکی از 4 شاگرد برگزیده خود قرار می دهد تا علم معماری را بیاموزد .

اینم کتاب دیگه از خانم شااک که جز تازه های نشر بود . نشون دادن شرایط زندگی در استامبول و دربار عثمانی برای یک غریبه . خرافات و اعتقادات اون زمان و برخوردشون با علم ، دسیسه های دربارو ..... من دوستش نداشتم خسته کننده بود واقعا موضوعی نداشت نثر و تحلیل های خانم شافاک مدلی نیست آدم را با خودش همراه کنه بیشتر موضوعاتش تاثیرگذاره مه خوب این کتابم موضوعی نداشت همین روزهای یک پسر غریب .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در این دنیا سه چیز بود که به گمان او خیر و منفعتی نداشتند : آدمی که روحش را به ابلیس فروخته است ، زنی که به زیباییش مغرور شده و خبری که منتظر طلوع خورشید نمی ماند .

 

ظالمانی مثل او قدرتشان را نه از توان ذاتی خود بلکه از ضعف های دیگران می گیرند .

 

مگر عشق چنین چیزی نیست ؟ حد و حدود خود را ندانستن ، گذشتن از مرزها!

 

علم مثل درشکه ای است که اسب های زیادی آن را می کشند . اگر یکی از اسب ها تک تازی کند ، دیگر اسب ها هم سعی خواهند کرد بر سرعتشان بیافزایند . سیاحانی که درون درشکه هستند یعنی اهل علم و حکمت از این مسئله سود خواهند برد . پس پیشرفت در زمینه یک موضوع ، پیشرفت در زمینه های دیگرا را تشویق می کرد .

اسکندر/ شافاک

اسکندر

 

الیف شافاک

صابر حسینی

 

انتشارات نیماژ

سال نشر : 1396

پنبه دختری کرد اهل ترکیه است که با آدم ازدواج کرده خانواده و خواهر دو قلویش جمیله را پشت سر گذاشته و به لندن مهاجرت کرده . 3 فرزند دارد اسکندر ، اسما و یونس . اسکندر پسر ارشد سلطان اوست . در ابتدای داستان می دانیم اسکندر مادرش را کشته و اسما نمی تواند او را ببخشد و قصه را شروع می کنیم .

کتاب قشنگیه گیراس روون پیش می ره خود ترکها انتقاد زیادی بهش دارند که اومده ترک ها را در برابر کردها تحقیر کرده که من اصلا متوجه اش نشدم و دیگه اینکه بازاری می نویسه که این قبوله واقعا یک مقداری عامه و بازاری نویسه کتابش ولی هیجان داره و من موضوعی که روش دست گذاشته را دوست دارم . این که واقعا همیشه یک طرفه قضاوت نکنیم واقعا زن متاهل و بچه داری که با مردی رابطه داره گناه کرده تا تمام ماجرا را ندونیم قضاوت نکنیم راحت تر و مهربون تر باشیم تو قضاوت ها دنیا ارزششو نداره . دیگه اینکه واقعا گول هوچیگری اطرافیان را نخوریم .

شافاک را جدیدا معرفی کردم اینم تازه های نشر ازش که خوب کلا مورد پسند ایرانی ها واقع شده و با سرعت خوبی داره ازش ترجمه می شه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چینی ها نه مثل ایتالیایی ها هوای هم را نگه می داشتند نه مثل ایرانی ها غیرقابل پیش بینی بودند . اما یک اخلاق خاصی هم داشتند : مثل آب و هوا ناپایدار بودند .

 

همیشه کسانی که از آن ها متنفریم همان هایی هستند که دوست شان داریم .

 

کاش راهی برای برگرداندن زمان وجود داشت .کاش لااقل راهی برای بازگشت به زمان هایی خاص وجود داشت .

 

زن ساده و بی غل و غش وجود نداره . زن ها دو قسمت می شن . اون هایی که به شکل بارزی پیچیده ان و اون هایی که با یک نگاه نمی شه متوجه پیچیده بودن شون شد .

 

چیزی به اسم داستان مفصل وجود نداره . بعضی داستان ها هستن که می خواهیم تعریف کنیم، بعضی ها هم هست که نمی خواهیم به کسی شرح دهیم .

آینه های شهر/ شافاک

 

آینه های شهر

 

الیف شافاک

تهمینه زاردشت

 

انتشارات نیلوفر

سال نشر : 1394

داستان یک شهر و ساکنان آن است . مردمی با ادیان مختلف که در کنار هم زندگی می کنند ، مسلمان ها ، یهودی ها و مسیحی . داستان هایی که به صورت کامل به دنبال هم نیست تکه های پراکنده ای که در کنار هم قرار می گیرند و قصه اصلی را می سازند . اما محور اصلی ماجرا بر پایه خانواده ای مسیحی است که در اصل یهودی بوده اند . مرد پزشکی معروف و اهل فلسفه است پسری دارد که امید دارد جانشین او در علم پزشکی شود همسری که از او دور است و برادری که افسارگسیخته است و ....

یه جور داستانی که انگار یک مهی اونو در برگرفته تا رمز آلودش کنه من چیز خاصی توش نمی دیدم و به نظرم این مه هم نتونسته بود جذابش کنه خیلی با ملت عشق تفاوت داشت البته خوب شایدم ترجمه نقش مهمی داشته باشه اما در هر صورت کنار هم زندگی کردن ادیان را زیبا به تصویر کشیده بود ولی با این حال من خوشم نیومد .

خانم شافاک هم روزنامه نگارن هم نویسنده و هم استاد دانشگاه و در زمینه حقوق زنان هم شدیدا فعالند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مگر دیه گوی کوچک فقط و فقط پسر او نبود؟ مگر از خون خودش نبود که چنین پا می گرفت و هر روز زیباتر می شد؟ آیا روشن ترین دلیل این واقعیت نبود که دست های مشت کرده ،نرم و سفید هر کودکی بیش از پدر به مادرش تعلق دارد؟

 

برای اینکه کودک راحت به دنیا بیاید لازم است مادرش از ترس هایش آزاد شود . در غیر این صورت کودک محکم به رحم می چسبد و با تمام قوا از بیرون آمدن خودداری می کند . بعضی از کودکانی که تا حد مرک از بیرون رحم می ترسند و ظلمت را امن تر از روشنایی می دانند ، ترجیح می دهند بند ناف را به گردن پیچیده ، همان جا جان بدهند اما تسلیم نشوند . به همین خاطر زائو باید پاره ای از خون ، خمیر مایه زندگی و جانش را به فرزندش بدهد نه ترس هایش را .

 

احتمال اینکه هر اتفاقی بیفتد وحشتناک تر است  از اتفاقی که در همان لحظه واقع می شود .

 

همان قدر که می ترسی می توانی شهامت داشته باشی . هر چه قدر که به اعماق سقوط کنی می توانی به همان اندازه عروج کنی .

ملت عشق/ شافاک

 

ملت عشق

 

الیف شافاک

ارسلان فصیحی

 

انتشارات ققنوس

سال نشر : 1394

اللا زنی خانه دار آمریکایی و مرفه که همیشه طبق برنامه ریزی و حساب کتاب زندگی اش را پیش برده تصمیم به کار در یک انتشارات می گیرد و کتابی که برای بررسی به او می دهند در مورد رابطه معنوی شمس و مولانا است . این که مولوی در چه جایگاهی بوده شمس چه طور آدمی بوده چه جوری وارد زندگی مولوی می شه و چه طور اون را پخته می کنه و هم زمان با خوندن این کتاب اللا تصمیم می گیره روند یک نواخت زندگیشو بذاره کنار و توی لحظه زندگی کنه .

خیلی خوب نوشته شده کتاب قشنگیه جملات و مفاهیم زیبایی داره خوب خیلی هم پرفروش بود توی ایرانم مدت ها تو صدر پرفروش ها قرار داشت . من دوسش داشتم ولی راستش ادم می مونه واقعیت چیه پس توی این کتاب شمس عالیه کیمیا عاشقش می شه اما توی کتاب کیمیا خاتون ماجرا اصلا جر دیگه نشون داده شده .

خانم الیف شافاک نویسنده ترک متولد فرانسه هستند و دکترای علوم سیاسی دارند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جوان بودن ، عاشق شدن ، یشنهاد ازدواج گرفتن ، این ها چیزهای خیلی قشنگی اند ، مگر خودم نمی دانم ....من هم زمان خودش این طور چیزها را از سر گذرانده ام . اما حرف ازدواج که پیش می اید باید کله ات را به کار بیندازی !ازدواج کردن با کسی که خیلی با تو فرق دارد ، رسما یعنی قمار کردن .

 

راستش را بخواهید برای همه ، بدون استثنا ، لحظه ای می رسد که می توانند یکی را بکشند ، اما این را اکثر آدم ها نمی دانند . نمی خواهند بپذیرند . تا وقتی حادثه ای غیرمنتظره باعث شود خون جلو چشمشان را بگیرد . چه قدر هم مطمئنند که دستشان هیچ وقت به خون آلوده نمی شودو جان کسی را نمی گیرند . حال آنکه همه چیز به تصادفی بند است .

 

آدم چون خوبی اطرافیانش را می خواهد در کارهایشان مداخله می کند اما راستش فایده ای هم ندارد . من خودم از وقتی از دخالت کردن در کار دیگران را رها کردم و توکل کردم ، راحت شده ام .

 

به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده ، تسلیم شو . بگذار زندگی با تو جریان یابد نه بی تو . نگران این نباش که زندگی ات زیر و رو شود . از کجا معلوم زیر زندگی ات بهتر از رویش نباشد .

 

در آن هنگام از کجا می دانستم بزرگترین اشتباه را مرتکب شده ام ؟ اشتباهی که زن ها از روز ازل مرتکب می شوند ؟ نگو این که گمان می کنی مردی را که عاشقش هستی به واسطه عشقعوض کنی جهالتی قدیم و خاص ما زنان است .

 

هر جا عشق باشد دیر یا زود ، جدایی هم هست .

 

اگر پس از عشق همان انسانی باشیم که پیش از عشق بودیم ، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته ایم .

 

در این دنیا امکان دارد با مردی زیر یک سقف زندگی کنی و یک رختخواب را با او قسمت کنی اما باز در حسترش بمانی . پس آدم دلش فقط برای کسانی که دورند تنگ نمی شود ممکن است دلت برای نزدیک ترین آدم هم تنگ شود .