من خدمتکار شاه انگلیس بودم/ هرابال

من خدمتکار شاه انگلیس بودم

 

بوهومیل هرابال

بهاره هاشمیان

 

انتشارات هاشمی

سال نشر : 1394

کتاب در مورد پسر فقیر و یتیمی هست که زمانی با مادربزرگش زندگی می کرده و الان اومده تا توی یک هتل پیشخدمت باشه اون سعی می کنه به اطراف و حوادث نگاه کنه و البته زندگی خودشم با حوادث زیادی همراهه عوض کردن هتل ها حمایت از یک زن آلمانی و بعد جنگ جهانی و هیتلر و مهاجرت و .....

داستان یک حالت طنزی داره و از اون تیپ هایی نیست که بخواد ماجرا وار چیزی را تعریف کنه اتفاقاتی می افته اما بستر اصلی مفهوم پشت هر واقعه هست حرف ها مهمن ذهنیات .  

اینم اخرین مورد از تازه های چاپ که قصد معرفیشو داشتم کتاب نسبتا قشنگیه خوبه ولی اون حالت ناب تنهایی پرهیاهو را نداره البته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

فهمیدم که حس پیروز بودن آدم را برنده می سازد و این که هر زمان مایوس بشوی یا به خودت اجاه دلسرد شدن بدهی احساس بازنده بودن تا آخر عمر با شما خواهد ماند و هیچ گاه دوباره روی پایتان بلند نخواهید شد .

در هیچ شرایطی لبخندت را فراموش نکن و زیر ماسک لبخند پنهان باش .

وقتی سقوط یک قهرمان شروع میشه  درست مثل بقیه نزول می کنه حتی خیلی سریع تر .

حکایت آن اژدها/ ابراهیمی

 

 حکایت آن اژدها

 

نادر ابراهیمی

 

انتشارات هاشمی

تذکره ی چاه : خانه اجدادی همیشه علف دارد و همه سعی دارند از علف پاکش کنند .

بسته-باز : مرد تاجر برای محافظت از خانه ای یک سگ می خرد .

مچ : مردی که در جبهه پاهایش را از دست داده اما مچ پایش درد می کند .

چیزی هست که هرگز پیر نمی شود : دختری که می رقصد .

لال از آن وقت که واژه آغاز کرد : وقتی ذهن از کلمات خالی است .

بر دمیدن یاس از پشت جبال بیداری : انتقام گرفتن از عراقی ها به خاطر شهادت برادر.

وهم شب اول : جبهه جنگ و جمع کردن چادرها

حکایت آن اژدها : مرد روزی در دمپایی اش یک اژدها پیدا می کند .

تابوتم را بر سر دست می برند : مرد نویسنده وقتی مرده است .

تنها در قلب : سفر به جنوب .

معمولی بود من راستش اون حالات استعاره آقای ابراهیمی و شعارهاش به دلم نمی شینه چندان و ارتباط خوبی باهاش برقرار نمی کنم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

باور علف ، پایان جنگ انسان با هرزگی خاک است و این شدنی نیست .

 

آنچه هست را باور کن و نخواه که ان را تغییر بدهی .

 

تکرار یک مفهوم آن مفهوم را می ساید و کهنه می کند .

تراژدی آمریکایی (جلد 1)/ درایزر

 

تراژدی آمریکایی (جلد 1)

 

تئودور درایزر

سعید باستانی

 

انتشارات هاشمی

شخصیت اصلی داستان کلاید هست پسری که توی یک خانواده مذهبی به دنیا اومده ، در حقیقت پدر و مادرش مبلغین مذهبین و از نظر اقتصادی شرایط خوبی ندارن . کلاید از شرایط اقتصادی و اجتماعی خودش بیزاره و از کار والدینش خجالت می کشه و سعی داره هر طور شده خودش را از این ورطه بیرون بکشه . وارد بازار کار میشه و بعد از اون سعی می کنه با خانواده عموی ثروت مندش مراوده برقرار کنه .

اینم یکی از کتابایی بود که قصد داشتم حتما بخونمش چون شنیده بودم یکی از ده رمان بزرگ قرن بیستم معرفی شده . فیلمی با نام مکانی در آفتاب از روش ساخته شده که الیزابت تیلور توش بازی کرده و کاندید اسکارهای زیادی هم شده اما جلد یکش را که دوست نداشتم . موضوعش چنگی به دلم نمی زد البته خیلی حقیقی پیش رفته بود واقعا وسوسه ها و حالات روحی را درست و روان شناسانه در نظر گرفته بود اما بیش از حد الکی کشش می داد که با سلیقه من هیچ جوره مطابق نیست . البته آخراش بهتر شده بود .

تراژدی آمریکایی (جلد 2)/ درایزر

 

تراژدی آمریکایی (جلد 2)

 

تئودور درایزر

سعید باستانی

 

انتشارات هاشمی

توی قسمت دوم کلاید کلا پیش عموی ثروتمندش رفته هر چند خانواده عمو چندان تحویلش نمی گیرن اما اون امیدواره بتونه یک جوری بین جامعه اشراف خودشو جا بده . در این بین با یکی از دخترای کارخونه به اسم ربرتا دوست می شه و ربرتا شدید عاشق کلاید می شه اما بعد از مدتی کلاید متوجه می شه این عاشقی مانع از نفوذش بین خانواده های ثروتمند و ایجاد آشنایی با دختران اونا خواهد شد .

قشنگ بود بر خلاف جلد اول جلد دوم را دوست داشتم البته که زیاده گویی ها و کش دادن ها هم چنان ادامه داشت اما خود موضوع و کشمکش های روان شناسانه اش ان قدر مهیج شده بود که اونو پوشش می داد و بذام واقعا جالب بود . عجیب تر از همه برام این بود که می تونستم با کلاید همدردی کنم و گناهشو ببخشم خیلی عجیب بود با اینکه کلا برخلاف مقررات سخت اخلاقیه منه !!!! حالا بخشش نه اما تکاپوهای ذهنیشو درک می کردم

ینگه دنیا (2) / پاسوس

ینگه دنیا ( ۱۹۱۹) 

 

جان دوس پاسوس

سعید باستانی

 

انتشارات هاشمی 

اینم جلد دوم کتاب ینگه دنیا . تصورم این بود جلدهای این کتاب نباید ربطی به هم داشته باشه اما ظاهرا که داره . ادامه زندگی بعضی شخصیت های کتاب اول را داریم و برخی شخصیت ها هم اضافه می شوند . روند داستان همونه تکه هایی از اخبار تکه هایی مربوط به معرفی شخصیت ها و تکه هایی هم داستان زندگی آمریکایی ها در زمان جنگ جهانی . شخصیت هایی با خانواده ها و خصوصیات رفتاری متفاوت ...

از اون کتاب هایی هست که باید بگم من چندان دوسش ندارم متوسطه برام اما کتاب خوبیه ارزش خوندن داره اولا که سبک جدیدی هست دوما اطلاعات و چشم انداز قشنگی از زندگی دوران جنگ و اتفاقات اون موقع می ده اما خوب راستش از اون تیپ نوشته هایی هست که برای من تمرکز روش سخته و دیگه اینکه می یاد روی یک شخصیت تمرکز می کنه تا یه جایی سرونوشتش را می ره بعد شخصیت بعدی سومی چارمی برمی گردیم سر ادامه زندگی شخصیت اول اون وقت من دیگه ارتباطم را با اون شخصیت از دست دادم و اینم اذیتم می کنه .  

قسمت زیبایی از کتاب 

وقتی تاریخ داره از جلوی چشممون رژه می ره دیگه وقت احساساتی شدن نیست .

ینگه دنیا (1) / پاسوس

ینگه دنیا ( مدار 42)

جان دوس پاسوس

سعید باستانی

انتشارات هاشمی

ینگه دنیا رمانیست با یک ساختار متفاوت در مورد آمریکا . در حقیقت رمان چندین بخش داره یک قسمتش حالت معمول و داستانی داره در مورد شخصیت های داستانی که زندگیشون را دارن توی اون برهه زمانی نزدیک به جنگ جهانی توی این کشور پیش می برند یک قسمت در مورد تیترهای خبری است یک قسمت در مورد شخصیت های بزرگ اون زمان و ... هدف اصلیشم تشریح نظام زندگی توی آمریکا و اتفاقاتش در اون برهه زمانی خاص هست بنابرین قسمت داستانیشم موضوعیت خاصی نداره جز روند زندگی شخصیت های اصلی

ینگه دنیا یک کتاب سه بخشی هست جز رمان های مشهور و مهم دنیا از همون چیزایی که بدجور توی ذهنم مونده بود بخونم اما راستیاتش چندانم خوشم نیومد معمولی بود سبکش برای من جالب نبود و جوری نبود که جذبم کنه قسمت داستانیشم چندان سر و ته نداشت آخه .

قسمت زیبایی از کتاب

مرد باید غیر از زن و بچه ش واسه یه چیز دیگه هم زحمت بکشه والا زندگیش به مفت نمیرزه .

پرواز بر فراز آشيانه فاخته

پرواز بر فراز آشيانه فاخته

 

 كن كيسي

سعيد باستاني

 

انتشارات هاشمی

  مك مورفي مردي با شخصيت قوي ، آزاد و سركش است كه براي فرار از زير كار و به دليل خشونت هاي مكرر به يك بيمارستان رواني فرستاده مي شود . او بلافاصله بعد از ورود به بيمارستان متوجه فضاي مرده و سنگين آنجا مي شود . سرپرستاري كه خود بيماري رواني محسوب مي شود ، با استفاده از ضعف هاي باوري و عاطفي بيماران مانند عروسك هايي بر آنها حكم مي راند و شخصيتشان را تحت فشارهاي شديد رواني قرار مي دهد ... اما مك مورفي مرديست كه در برابر قوانين به راحتي سر خم نمي كند....

 

بيمارستان استعاره از جامعه اي خودكامه است كه با ظاهر دموكرات و باطن ديكتاتوري روح و روان افراد را تحت فشار قرار مي دهد و به حدي بر روي باورها و ترس هاي آنها كار مي كند كه آنها را به نوعي فلج مي كند به گونه اي كه با همه خوداگاهي جرعت انجام كاري را ندارند .

اين استعاره اش خيلي قشنگ بود يك جوري هم خيلي راحت متوجه مي شديد كه منظور دنياي بزرگتري است و از يك سو در همان بعد كوچك بيمارستان نيز بسيار جذاب بيان شده بود .

واقعا قشنگ بود خيلي راحت مي تونستيد خودتون را توي اون فضا تصور كنيد واقعا شخصيت مك مورفي از بعضي جهات قابل تحسين بود كسي كه به دنبال فرديت و ازادي از دست رفته انسان ها بود .  ادم عصبي مي شد از اينكه مي ديد بقيه مي ترسند پا پيش نمي گذارند و مك مورفي فدا مي شه و از يك طرف فكر مي كرد خودش توي جامعه ايا واقعا فرقي با بقيه هم  بخشي هاي مك مورفي داشته يا خير

 

 فوق العاده قشنگ بود همه چيزش مفهومش ، روندش ، نحوه نشون دادن فشار بيمارستان و نحوه رفتار ، شخصيت سازي و عكس العمل هاي مك و سايرين . اونجايي كه مك مورفي با وجود اينكه مي دونه امكان نداره بتونه دستگاه را بلند كنه باز هم شرط كلان مي بنده و نهايت وقتي موفق نمي شه مي گه مهم اينه كه همه تلاشمو كردم خيلي باحال بود و نشون مي داد اونقدر كه تلاش براي ازادي مهمه نتيجه مهم نيست مهم نيست نهايت بازي روي پاتون بيفتيد يا ايستاده باشيد مهم اينه كه از اول با ترس نشسته شروع نكنيد پاشيد حتي اگه به قيمت خيلي سختي ها باشه ... يا وقتي سرخپوستي به نام رئيس ياد پدرش مي افته و مي گه سفيدپوست ها پدرم را نكشتند بلكه خردش كردند .... خلاصه فوق العاده است حتما بخونيدش

 

 از روي اين رمان فيلمي نيز به كارگرداني میلوش فورمن و بازي جك نيكلسون در سال 1975 ساخته شده . كه جز فيلم هاي بسيار مهم دهه 70 دنيا محسوب مي گردد و جز اقتباس هاي موفق سينمايي محسوب مي گردد . و جوايز زير را برده است :

جایزه اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۷۵
  اسکار بهترین هنرپیشه مرد

اسکار بهترین هنرپیشه دوم زن..... لوسیه فلتچر

اسکار بهترین کارگردانی

اسکار بهترین فیلمنامه

اسکار بهترین عکس

جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام در سال ۱۹۷۶
  جایزه بهترین فیلم جشنواره بفتا در سال ۱۹۷۶

جالبه بدونيد كن كيسي هيچ وقت به ديدن اين فيلم نرفته چون می‌گویند وکیل حقوقی فیلم، وقتی با مخالفت کن کیسی در واگذاری حق امتیاز رمان برای ساخت فیلم مواجه شد به او گفت: «وقتی این فیلم در بیاید، تو اولین نفری هستی که در صف تماشاگران می‌ایستی.» اما کیسی قسم خورد که هرگز به دیدن این فیلم نخواهد رفت.

 

يك موضوع جالب ديگه اينكه "اد رابينسون"، نقاش آمريكايي با الهام از رمان مشهور "پرواز بر فراز آشيانه فاخته" براي نخستين بار نقاشيهايي را بر اساس آن خلق كرده و در گالري وودز هانتينگتون آمريكا به نمايش گذاشته است

 

 نام كتاب نيز از يك شعر كودكانه امريكايي گرفته شده است :


Wire, briar, limber-lock
Three geese in a flock
One flew east, one flew west
And one flew over the cuckoo's nest.

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

 آن وقت ها كه هيزم شكن بودم اگر هر روز هم دعوا مي كردم عيبي نداشت ، چون مي گفتند آدم زحمتكشي است و عقده هايش را بايد يك جوري خالي كند ولي اگر آدم قمار باز باشد و بدانند كه معمولاً برنده هم هست فقط كافي است تفش را كجكي بيندازد تا بگند يارو آدم كش است .

 

  براي يك قمار باز اين شعار خوبي است : قبل از آنكه وارد بازي شوي لختي به بازي بنگر

 

 

 در اين دنيا براي كفري كردن آدمهاي رذلي كه مي خواهند همه چيز را از آنچه هست برايت سخت تر كنند راهي بهتر از اين نيست كه وانمود كني از هيچ چيز دلخور نيستي .

بلم سنگی

بلم سنگی


ژوزه ساراماگو
مهدی غبرائی

 انتشارات هاشمی

کتاب داستانی تخیلی در مورد جدا شدن شبه جزیره ایبری ( شامل اسپانیا و پرتغال) از اروپاست . ساراماگو به بررسی واکنش مردم و دولت ها تحت چنین شرایط غیر عادی می پردازد . 5 نفر قهرمانان رمان او هستند . افرادی که در حین جدا شدن شبه جزیره عملی غیر عادی انجام می دهند و بعد از آن با یکدیگر هم سفر می شوند .... نگاه انسان ها به زندگی در شرایط عدم اطمینان بحث اصلی کتاب هست .
کتاب پر از جملات زیباست و در کل می تونم بگم کتاب خوبی بود .

 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

مردها هم گریه می کنند ، جای شرمندگی نیست ، چون به حالشان مفید است .

 

 

عشق واقعی یعنی راز را بر دلدار فاش کردن ،مصیبت بعدها که ماجرای عاشقانه به سر رسید آغاز می شود و دلداده که راز خود را بر ملا کرده است بر آن افسوس می خورد ، زیرا دلدار به اعتماد او خیانت کرده است .

 

 

 

سفر وقتی معنا دارد که تمامش کنی

 

 

لحظات خاص بی آنکه خبر کنند از راه می رسند

 

 

 

انسان بی شک موجودی هوشمند است اما نه به آن هوشمندی که آدم دلش می خواهد

 

 

حسود بودن در برابر چیزی که به نظر می رسد وجود دارد اتلاف نیروست