پرواز بر فراز آشيانه فاخته
كن كيسي
سعيد باستاني
انتشارات هاشمی
مك مورفي مردي با شخصيت قوي ، آزاد و سركش است كه براي فرار از زير كار و به دليل خشونت هاي مكرر به يك بيمارستان رواني فرستاده مي شود . او بلافاصله بعد از ورود به بيمارستان متوجه فضاي مرده و سنگين آنجا مي شود . سرپرستاري كه خود بيماري رواني محسوب مي شود ، با استفاده از ضعف هاي باوري و عاطفي بيماران مانند عروسك هايي بر آنها حكم مي راند و شخصيتشان را تحت فشارهاي شديد رواني قرار مي دهد ... اما مك مورفي مرديست كه در برابر قوانين به راحتي سر خم نمي كند....
بيمارستان استعاره از جامعه اي خودكامه است كه با ظاهر دموكرات و باطن ديكتاتوري روح و روان افراد را تحت فشار قرار مي دهد و به حدي بر روي باورها و ترس هاي آنها كار مي كند كه آنها را به نوعي فلج مي كند به گونه اي كه با همه خوداگاهي جرعت انجام كاري را ندارند .
اين استعاره اش خيلي قشنگ بود يك جوري هم خيلي راحت متوجه مي شديد كه منظور دنياي بزرگتري است و از يك سو در همان بعد كوچك بيمارستان نيز بسيار جذاب بيان شده بود .
واقعا قشنگ بود خيلي راحت مي تونستيد خودتون را توي اون فضا تصور كنيد واقعا شخصيت مك مورفي از بعضي جهات قابل تحسين بود كسي كه به دنبال فرديت و ازادي از دست رفته انسان ها بود . ادم عصبي مي شد از اينكه مي ديد بقيه مي ترسند پا پيش نمي گذارند و مك مورفي فدا مي شه و از يك طرف فكر مي كرد خودش توي جامعه ايا واقعا فرقي با بقيه هم بخشي هاي مك مورفي داشته يا خير
فوق العاده قشنگ بود همه چيزش مفهومش ، روندش ، نحوه نشون دادن فشار بيمارستان و نحوه رفتار ، شخصيت سازي و عكس العمل هاي مك و سايرين . اونجايي كه مك مورفي با وجود اينكه مي دونه امكان نداره بتونه دستگاه را بلند كنه باز هم شرط كلان مي بنده و نهايت وقتي موفق نمي شه مي گه مهم اينه كه همه تلاشمو كردم خيلي باحال بود و نشون مي داد اونقدر كه تلاش براي ازادي مهمه نتيجه مهم نيست مهم نيست نهايت بازي روي پاتون بيفتيد يا ايستاده باشيد مهم اينه كه از اول با ترس نشسته شروع نكنيد پاشيد حتي اگه به قيمت خيلي سختي ها باشه ... يا وقتي سرخپوستي به نام رئيس ياد پدرش مي افته و مي گه سفيدپوست ها پدرم را نكشتند بلكه خردش كردند .... خلاصه فوق العاده است حتما بخونيدش
از روي اين رمان فيلمي نيز به كارگرداني میلوش فورمن و بازي جك نيكلسون در سال 1975 ساخته شده . كه جز فيلم هاي بسيار مهم دهه 70 دنيا محسوب مي گردد و جز اقتباس هاي موفق سينمايي محسوب مي گردد . و جوايز زير را برده است :
جایزه اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۷۵
اسکار بهترین هنرپیشه مرد
اسکار بهترین هنرپیشه دوم زن..... لوسیه فلتچر
اسکار بهترین کارگردانی
اسکار بهترین فیلمنامه
اسکار بهترین عکس
جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام در سال ۱۹۷۶
جایزه بهترین فیلم جشنواره بفتا در سال ۱۹۷۶
جالبه بدونيد كن كيسي هيچ وقت به ديدن اين فيلم نرفته چون میگویند وکیل حقوقی فیلم، وقتی با مخالفت کن کیسی در واگذاری حق امتیاز رمان برای ساخت فیلم مواجه شد به او گفت: «وقتی این فیلم در بیاید، تو اولین نفری هستی که در صف تماشاگران میایستی.» اما کیسی قسم خورد که هرگز به دیدن این فیلم نخواهد رفت.
يك موضوع جالب ديگه اينكه "اد رابينسون"، نقاش آمريكايي با الهام از رمان مشهور "پرواز بر فراز آشيانه فاخته" براي نخستين بار نقاشيهايي را بر اساس آن خلق كرده و در گالري وودز هانتينگتون آمريكا به نمايش گذاشته است
نام كتاب نيز از يك شعر كودكانه امريكايي گرفته شده است :
Wire, briar, limber-lock
Three geese in a flock
One flew east, one flew west
And one flew over the cuckoo's nest.
قسمت های زیبایی از کتاب
آن وقت ها كه هيزم شكن بودم اگر هر روز هم دعوا مي كردم عيبي نداشت ، چون مي گفتند آدم زحمتكشي است و عقده هايش را بايد يك جوري خالي كند ولي اگر آدم قمار باز باشد و بدانند كه معمولاً برنده هم هست فقط كافي است تفش را كجكي بيندازد تا بگند يارو آدم كش است .
براي يك قمار باز اين شعار خوبي است : قبل از آنكه وارد بازي شوي لختي به بازي بنگر
در اين دنيا براي كفري كردن آدمهاي رذلي كه مي خواهند همه چيز را از آنچه هست برايت سخت تر كنند راهي بهتر از اين نيست كه وانمود كني از هيچ چيز دلخور نيستي .