دوره گردها/ هاردینگ

پل هاردینگ
مجتبی ویسی
انتشارات مروارید
جرج در حال احتضار است خانواده اش دور او جمع هستند و او به صورت پراکنده چیزهایی از کودکی خود تفکرات خود و تنهایی هایش به یاد می آورد قسمت هایی در مورد سرگشتگی های پدر دوره گرد تنها و صرعی او و قسمت هایی در مودر پدربزرگ کشیش و مجنون اوست سرنوشت سه مرد از یک خانواده سه مرد تنها و ......داستان شرح همین تنهایی های افراد و زندگکی هاشون هست یک جور بر شاعرانه بودن نثر و نوع نوشتنش تاکید داره یک سری نوشته های نرم و خیالی و روان !
دوسش داشتم قشنگ بود به خصوص نثرش خیلی به دل می چسبید . این کتاب اولین کتاب اقای هاردینگ هست که برنده جایزه پولیتزر هم شد .
ممنون از دوستان خوبی که این کتاب را بهم هدیه دادند واقعا چسبید ممنون .
پ . ن : من و همسر و رها خوبیم مرسی از همه . دخترکم به لطف خدا داره 3 ماهه می شه یک دختر سالم و خوشگل . برگشتم به کتاب خونی البته با سرعتی به مراتب کمتر از قبل . امیدوارم همه چیز خوب پیش بره
قسمت های زیبایی از کتاب
درد در سینه ات و تلاطم در روحت نشانه ی آن است که هنوز زنده ای ، هنوز انسان ، و هنوز گشاده در برابر زیبایی جهان حتی اگر به فراخور این حال عملی انجام نداده باشی .
چه باک از اندوه و سختی و رنجشی که از رفتن تو به جا می ماند ، شاید از همه بیشتر برای من – فقط کاش از مدار این دایره ی تنگ و سرد پا فراتر می گذاشتی ، تا وقتی ، یک میلیون سال بعد ، اگر باستان شناسان گرد و خاک از لایه ی این دوره از جهان ما برمی گرفتند ، حد و حدود اتاق های خانه ی ما را معین می کردند ، علامت می زدند و هر بشقاب و پایه ی میز و استخوان ساق پا را می شمردند ، تو آنجا نمی بودی ، بقایای اندام تو آنجا نمی بود تا پیدایشان کنند و برچسب نوجوان مذکر بر آن بزنند ، جز اسرار می بودی ،موجودی که هیچ گاه از وجودش حتی آگاه نمی شدند تا از رازش سر درآورند

توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه