میم و آن دیگران/ دولت آبادی

میم و آن دیگران

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1390

در میم و آن دیگران دولت‌آبادی به‌ترتیب دربارهٔ این نام‌ها نوشته شده است: محمدعلی جمال‌زاده، جلال آل‌احمد، سیمین دانشور، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، دو یادداشت دربارهٔ محمدعلی سپانلو، جواد مجابی، علی‌اشرف درویشیان، سهراب شهیدثالث، پیتر هاندکه، آرتور میلر، عبدالحسین نوشین، بهرام بیضایی، اکبر رادی، هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، ناصر تقوایی، محمدرضا لطفی، سارا دولت‌آبادی، محمدحسین ماهر، فریدون آدمیت و جیمز جویس نکته ها نقدها و یا خاطراتی را نوشته . بعضیاش برای من حوصله سر بر بود بعضی هاش واقعا جذاب و دل نشین و بعضی هاش حاوی نکات خیلی نغز و قشنگ . مثل اینکه می گه جمال زاده خیلی حق داشت به گردن ادبیات ما . سال ها بود ادبیات جدی نداشتیم ولی کسی به داد ادبیاتمون رسید که بزرگ شده غرب بود ! این که جلال آل احمد را بیشتر یک مصلح اجتماعی می دونه تا نویسنده و ....

کلا کتاب جالبیه و قشنگه برای خوندن .

بنی آدم/ دولت آبادی

بنی آدم

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1394

مولی و شازده:مردی که برای برداشتن پرچم تلاش می کند .

اسم نیست:افراد زندانی افراد فراری

یک شب دیگر:گربه اتاق خواب پری ....

امیلیانو حسن :یک هتل یک جنازه ....

چوب خشک بلوط :پیرمرد در حال احتضار ایل

اتفاقی نمی افتد :زندان خودکشی پناهندگی....

یکی دو تا کتاب دیگه حالا نه از تازه های نشر ولی نسبتا جدید از آقای دولت آبادی هست گفتم اونها را هم معرفی کنم بد نیست بنی آدم که داستان کوتاه هست کتاب سخت و عجیبیه حتی واقعا خلاصه داستان ها را هم من نمی دونستم چی بنویسم راستش خیلی مبهم پیچیده فضای رازآلود نثر همیشگی آقای دولت آبادی را هم نداره واقعا برخی قصه هاشو من نمی فهمیدم بعضیا را هم می فهمیدم نمی دونستم چه طور بنویسم اونچه را فهمیدم خلاصه که سخت و مدرنه . من باید بگم اون قدرها دوستش نداشتم و کتاب ها و نحوه نگارش قبلیشون را ترجیح می دادم .

طریق بسمل شدن/ دولت آبادی

طریق بسمل شدن

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1397

 داستان در مورد جنگ ایران و عراق هست یا شاید کلی تر بگیم جنگ ایران و اعراب . سه داستان موازی پیش می رن که البته مرتبطن ۲ سرباز همراه یک اسیر که گیر افتادن تشنگی امانشون را بریده و تنها امیدشون یک منبع آبه . یکی نویسنده ای عراقی که یکی از سرداران ارتش اونو خواسته تا داستانی از اسیران ایرانی بنویسه و چهره بد دشمن را فاش کنه و جنگ قدیمی ایران و اعراب در خراسان .

این کتاب آقای دولت آبادی هم که از تازه های نشر هست بعد از ده سال تونسته مجوز بگیره و به شدت پرفروش بوده . موضوعش واقعا عالیه این که جنگ نهایتی جز نابودی و نابودی نداره این که همه چیز یک چرخه تکراره و تاریخ دائم و دائم تکرار می شه و .. ولی قلم نوشتنش که سعی می کنه رئال نباشه و یک مقدار سمبلیک و پیچیده باشه برای من خیلی جذاب نبود . در نهایت یک کتاب متوسط بود برام و بگم چه اسم قشنگی .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

طبیعت شب آن است که برود رو به صبح . نمی تواند یک جا بماند . مجبور است بگذرد . اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظه ها کنی خودت گذر لحظه ها را سنگین و سنگین تر می کنی بگذار شب هم راه خودش را برود.

 

نباید به قلبم اجازه بدهم به جای مغزم فکر بکند .

تا سر زلف عروسان سخن / دولت آبادی

 

تا سر زلف عروسان سخن

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

در حقیقت آقای دولت آبادی اومدند و قسمت های زیبایی از کتاب های وزوین و مهم قدیم فارسی را کنار هم جمع کردند این کتاب ها عبارتند از : جوامع الحکایات و لوامع الروایات ، تاریخ طبری ، تفسیر طبری ، شاهنامه ابومنصوری ، تاریخ بلعمی ، تاریخ بخارا ، تاریخ سیستان ، تفسیر عتیق نیشابوری ، سفرنامه ی ناصر خسرو ، تاریخ بیهقی ، قابوس نامه ، نوروزنامه ، کیمیای سعادت ، سیاست نامه ، افسانه های بیدپای ، اسرارالتوحید ، تذکره الاولیا ، گلستان سعدی ، شمس تبریزی و هزار و یک شب .

من خیلی خوشم اومد یعنی من این کتاب ها را اسما می شناختم و اصولا فکر نمی کردم اصلا بشه خوندشون و طرفشون رفت اما الان دیدم نه همه اما اکثرشون خیلی هم دلچسبن و با یک ذره دقت ملموس می شن . البته این مدلی که خودم خوندم را دوست نداشتم کلا از اون کتاب هایی هست که بهتره بخرید داشته باشید و هرزگاه اروم آروم بخونیدش .

يك زندگي كوچك/ دولت آبادي

يك زندگي كوچك

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات قطره

عبدو و چند ملوان ديگر به همراه ممدو براي قاچاق جنس به دبي رفته اند اما در بازگشت مامور قانون آن ها را گرفته و درگيري هايي ايجاد شده . اكنون ممدو گريخته و از ملوانان مي خواهد منكر وجود او در قايق شوند .

بد نبود حالت فيلم نامه داره توي فضاي محلي . زبانش زيباست و فضاي بومي را هم خوب درآورده اما موضوعش چنگي به دل نمي زنه خيلي تكراريه برام . براي همين رو هم رفته مي شه گفت معموليه و متوسط.

ققنوس/ دولت آبادی

ققنوس

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

اینم یک نمایش نامه از آقای دولت آبادی در مورد مردی که ماموران ساواک توی خونش حبسش کردن شکنجه روحی بهش می دن تا رفیقش را لو بده . نمایش نامه کم شخصیت و خیلی کوتاهیه .

بد بود اصلا خوشم نیومد خیلی کلیشه ای آدم های سیاه و سفید و همون چیزایی که توی این مباحث هزار بار تکرار شده راستش اصلا از آقای دولت آبادی انتظار چنین چیز عوامانه ای را نداشتم هر چند نثرش مثل همیشه روان و گیرا بود .

نون نوشتن / دولت آبادی

نون نوشتن

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

کتاب مجموعه ای است از یادداشت های آقای دولت آبادی بین سال های 59 تا 74 . یادداشت هایی درباره شیوه های نوشتن ، در مورد تفکراتش در مورد جامعه ، ایران ، در مورد نویسندگان ، نوشتن و چاپ کتاب هایش ، سختی های راه نویسندگی و .... اشارا مختلفی به دزدیده شدن نوشته هاش داره یکیش شاید همون قضیه اتوبوس که توی همین وبلاگ هم صحبتش شد و بچه ها گفتن توی فیلم اشاره ای به آقای دولت آبادی نشده ....

قشنگ بود البته اوایل کتاب را دوست نداشتم ولی بعدش نوشته ها برام ملموس تر و زیباتر بود و بهتر و بیشتر باهاشون ارتباط برقرار می کردم صحبتش را متوجه می شدم و خوشم می یومد . بعضی جمله ها بعضی چیزها که توی ذهن نویسنده هست واقعا می تونه برای ادم جالب باشه و چه قدر به نظرم اومد که زندگی مردم سالخورده بازتابی از زندگی شخصی خود آقای دولت آبادی بوده .

خوب این کتاب هم باشه ختمی بر پرونده ایشون

من همیشه برای خودم جالب هست اسم بچه های نویسنده ها را بدونم اگه برای شما هم جالبه اسم بچه های ایشون سیاوش ، سارا و فرهاد بودند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کدام نویسنده را در جهان می شناسید که از خود نپرسیده باشد برای چه می نویسم و کدام نویسنده را می شناسید که به دنبال این سوال دست از نوشتن کشیده باشد ؟

 

هیچ چیز برای انسان مطلوب تر از این نیست که احساس کند دین خود را ادا کرده است .

 

نکند زندگی این قدرها که من بهش اهمیت می دهم ، اهمیت نداشته باشد !

 

تاریخ معاصر سرزمین ما ایران گویا بیش از یک سوء تفاهم نبوده است .

كارنامه ي سپنج ( جلد 2) / دولت آبادی

كارنامه ي سپنج ( جلد 2)

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات بزرگمهر

آوسنه ي باباسبحان : بابا سبحان دو پسر دارد طاهر و مسيب . طاهر روي زمين كار مي كند و منتظر تولد بچه اش مي باشد اما مالك زمين كه بيوه زني است مي خواهد زمين را از او گرفته به كس ديگر اجاره دهد .
گاواره بان : هر ساله براي بردن جوان ها به سربازي به ده مي ريزند و امسال قنبر به روي بام مي رود تا همه را خبر كند براي گريختن .
باشبيرو : حله از همسرش طلاق گرفته و با خدو ازدواج كرده يك مرد سياسي و شبيرو كسي است كه در كنار دريا در انتظار نامزدش ديوانه شده .
مرد : پدر و مادر دائم دعوا دارند و پسرك حس مي كند از اين به بعد او مسئول خواهر و برادر كوچكش مي باشد .
از خم چمبر : صالح با دختر خاله اش ازدواج كرده اما مارو عاشق مدير مدرسه است و با صالح نمي سازد .
عقيل ، عقيل : وقتي زلزله همه چيز يك مرد را از او مي گيرد .

قشنگ بود خيلي خوشم اومد كلا كارهاي آقاي دولت آبادي به دلم مي شينه از روستا مي گه ولي تجربه اش را داره و جوري مي گه كه تصنعي نيست آدم حسش مي كنه باورش مي كنه به دلش مي شينه . خيلي روان مي نويسه و كلا خوشاينده.

كارنامه سپنج يك مجموعه 3جلدي هست اما جلد سوم جاي خالي سلوچ هست كه قبل خوندمش و ديگه معرفيش نمي كنم . به نظرم خيلي كتاب خوبي براي كتاب خونه شخصي آدم مي تونه باشه اين 3 جلد . مجموعه جامعي از نوشته هاي زيباي آقاي دولت آبادي .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم اگر پيش از بلا شروع به غصه خوردن كند ، بلا زودتر او را از پا مي اندازد .

 

در بعضي لحظه ها هيچ چيز به اندازه ي گفتن ، آدم را بي معني و جلف جلوه نمي دهد . مثل اين كه كلمه ها آدم را ساقط مي كنند . از درون نابودش مي كنند .

 

دامادش از همان اول به هندوانه بازي عشق داشت . اصلا هنداونه باز بود . هر آن كه بي كار مي شد ، مي توانستي او را توي دكان نجف بيابي . به يك نظر مي فهميد كه دل هندوانه چه رنگ است . قرمز ، خوني ، حنايي يا صابوني ؟ مي فهميد دانه ي دل هندوانه چه رنگ است ؟ سرخ ، سفيد يا قهوه اي . و قواره ي دانه ؟ پهن و كوتاه ، ميانه يا كشيده و ريز ، چاق است يا لاغر !همچنين مي توانست با يك ضربه ي كارد هنداونه يا خربزه را چنان به دو نيم كند كه دو طرفش بيش از چهار مثقال با هم تفاوت وزن نداشته باشد . چه بسا كه هم وزن مي بريد . بي جزيي تفاوت .

 

آسمان دل بزرگي دارد . شب هاي بسياري مي توان در آن غوطه خورد .

كارنامه سپنج ( جلد 1) / دولت آبادی

كارنامه سپنج ( جلد 1)

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات بزرگمهر

ته شب : كريم در تاريكي شب در خانه اي را مي زند و وارد مي شود و در اين خانه پيرزن و پيرمرد مريضي هستند چشم به راه پسرشان .  

ادبار : پسرك يتيم روستايي بعد از مرگ بستگانش به كوكب صاحبه شيره خانه ده داده مي شود تا در آنجا بزرگ شود .

پاي گلدسته ي امام زاده شعيب : پسرك يتيمي كه در امام زاده كار مي كند و اكنون براي خود مردي شده و زني كه نيمه شب به آنجا مي آيد .

بند : پدر و مادر اسد به شمال كوچ كرده اند اما او را براي قالي بافي در ده گذاشته اند .

هجرت سليمان : از زماني كه زن سليمان براي كمك به خانه ارباب مي رود زندگي سليمان به هم مي ريزد .

سايه ها خسته : پيرمرد در حال قدم زدن در حومه است كه مي بيند جواني خوابيده و او را بيدار مي كند تا حرف بزنند .

بياباني : مرد در سال هاي خشك روي زمين ارباب كار كرده اما ارباب طلبش را نداده و اكنون رعيت شكايت نموده .

سفر : مردي كه براي تامين معاش به كويت مي رود و زنش با مرد ديگري رفيق مي شود .

ديدار بلوچ : خاطرات سفر به زاهدان و سيستان

قشنگ بود خيلي دوستش داشتم . داستان هاي روستايي و صاف و صادق . يك زبون روان نوشته هايي كه تصنعي نيستند موضوعات جالبي كه دارند از باورها ، خرافات ، سرنوشت و تعصب ها . داستان هايي كه داستان زندگي مردم اند .

كارنامه سه پنج يك مجموعه 3 جلدي هست از داستان هاي كوتاه يا تقريبا كوتاه آقاي دولت آبادي . خيلي هم كار جالبي بوده به جاي هر بار خوندن يكي از كتاب هاي كوچيك مي تونيد يك باره در كنار هم مجموعه را بخونيد .

 

قسمت زيبايي از كتاب

شايد بتوان بلندباروترين قلعه ها را فتح كرد و تا ‍ژرف ترين درياها فرو رفت اما ورود به جهان باطن يك آدم به آن آساني ها شدني نيست .

تنگنا / دولت آبادی

تنگنا

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات قطره

خوب اينم يك نمايش نامه از آقاي دولت آبادي . داستان در مورد يك خونه توي محله هاي پايين شهر هست از اون خونه هايي كه هر اتاقش يك مستاجر داره . مستاجري كه بچه اش را سر راه مي ذاره ، پسرهاي جووني كه از ده اومدن ، مرد كوري كه ويالون مي زنه ، زن جووني كه شوهر داره اما چشمش دنبال مستاجراي جوونه ...

از اين نمونه ها زياد هست توي ادبيات داستان هايي حول و هوش اين جور خونه ها و مستاجراشون براي همين تازگي نداره اما قشنگ بود خوب نوشته شده صميمي و گرم . آدم دوست داره دنبال كنه جريان رو . با اين حال به نظرم چيز جديدي نداره .

آقاي دولت آبادي در سال 76 برنده لوح زرين بيست سال داستان نويسي شدند .

خانه ي آخر / دولت آبادی

خانه ي آخر

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات قطره

نمايش نامه اقتباسي هست بر اساس اتاق شماره 6 آنتوان چخوف . در مورد يك شهر مردم انديشمندي كه از كسالت و بيكارگي شهر به فكر مي روند و بعد آن قدر از اجتماع فاصله مي گيرند كه به عنوان ديوانه دستگير مي شوند .

جالب بود استعاره زيبايي بود و موضوعش هم به نظرم خيلي باحاله هر چند خوب ايناش به آقاي چخوف بر مي گرده . اما لحن نوشتار هم خوب و زيبا بود و چون حالت نمايش نامه داشت اسامي روس اذيت كننده نبود . خوب نوشته شده و ادم دلش مي خواد كتاب را يك سره بخونه .

آقاي دولت آبادي در نخستين دور جايزه ادبي يلدا جايزه يك عمر فعاليت فرهنگي را دريافت كرد .

 

قسمت زيبايي از كتاب

هميشه بهانه هايي براي زندگي هست .

 

در روي زمين چيز خوبي يافت نمي شود كه سرچشمه اش بدي و پليدي نباشد .

 

آرامش و خشنودي بشر بيرون از روح او نيست بلكه در درون خود اوست .

 

از رنج گريزي نيست آقا ، مي ماند راه هاي درمان رنج هاي انسان .

 

ناچيز شماري رنج و مشقات بشري به منزله ي ناچيز شماري انسان است .

 

اگر يك احمق جسور با استفاده از مقام خود در برابر مردم به شما توهين كند ، آن وقت عذاب روحي را احساس خواهيد كرد به خصوص اگر از چنان نفوذي برخوردار باشد كه شما يقين كنيد او را مجازات نخواهند كرد .

 

از همه بدتر و شرم آورتر اين است كه اين زندگي مثل صحنه هي اپرا با شكوه و جلال تمام نمي شود ، بلكه پايانش تكميل ذلت و خواري پيشين است . مردي كه عمر خود را با رنج و شكنجه گذرانده ، سرانجام جز مرگي شوم و وحشت بار انتظارش را نمي كشد .

گل آتشین / دولت آبادی

گل آتشین

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات قطره

نمایش نامه ای با اقتباس از داستان کوتاه گل قرمز اثر وسولود میخاییلویچ گارشین نویسنده روس .  پزشک تیمارستان در حال یادآوری بیمار کم آزار و زیبایی است که معتقد بود گل سرخی در باغچه می روید که با کندن آن بدی ها از بین می رود هر چند شخصی که گل را بکند نیز خواهد مرد و او حاضر بود چنین کند .

راستش خوشم نیومد خیلی زیاد حرف می زدن دیالوگاش طولانی بود و خود موضوع هم حتی اگه جالب بود جملاتش گرم و کشنده نبود آدم بی میل می رفت جلو البته شایدم چون داستان قبلی توی همین مایه ها ولی خیلی قوی تر بود این توی نظرم نیومد .

شاید براتوت جالب باشه بدونید کتاب های مورد علاقه آقای دولت آبادی بيگانه ، بوف كور ، پيرمرد و دريا و گرگ بيابان بودند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

هرگاه همه چیز در نظر من یکسان و بی تفاوت باشد ، آیا معنایش این نیست که من همه جا و همیشه وجود دارم ؟ و هنگامی که همه چیز در نظرم یکسان و بی تفاوت است ، آیا معنایش این نیست که من در هیچ کجا و هرگز وجود ندارم ؟ و چون همه جا وجود دارم و هیچ کجا وجود ندارم آیا معنایش این نیست که وجود من از معنای قید به زمان و مکان تهی شده ؟

روزگار سپري شده مردم سالخورده ( جلد سوم)/ دولت آبادی

روزگار سپري شده مردم سالخورده ( جلد سوم)

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات چشمه

جلد سوم سال ها بعد است سال هايي كه برادران و پدر و مادر سامون مرده اند و او دارد به ياد مي آورد روزهاي آخر را ، مرگ ها را ، بزرگي و ازدواج ها ، كشيده شدنش به سياست ، حرف هاي فلسفي دوستان ، كلاس هاي تئاتر .... جلد سوم اتفاقا نيست حرف است حرف است و حرف پشت سر هم يك متن به هم پيوسته مثل يكي از كتاب هاي يوسا .... حرف مي زند و مرتب از واقعه اي به واقعه اي ديگر مي رود و شايد بايد چندين صفحه بخوانيد تا يك پاراگراف تمام شود .

قشنگ بود اما عالي نبود من اين سبك نوشتن را دوست دارم دولت آبادي هم قوي نوشته ولي كتاب يوسا شاهكار بود اين نبود قشنگه اما چهارچوبش را نمي پسندم پراكنده گويي خوبه ولي بايد چهارچوبش استوار باشه و همه سطح را نهايتا پوشش بده طرحش به نظرم اصلا كامل نبود و يك كتاب 3 جلدي توي سليقه من بايد بيش از اين بين جلدها و قلم نگاشتش هم خواني باشه .

آقاي دولت آبادي كارهاي زيادي را تجربه كردند مثل بليط فروشي سينما ، كفاشي ، چوپاني ، كار روي زمين و .... خوب اينا توي اين داستان ها هم نمود زيادي داره .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

چرا خوب غذا نمي خوري ؟ چرا شب ها به موقع نمي خوابي ؟ چرا اين قدر به خودت ستم مي كني ؟ تو چه مي خواهي از اين دنيا ؟

 

من به بهانه ي رسيدن به زندگي ، هميشه زندگي را كشته ام .

 

فاجعه ي زندگي من اين است كه يك بار زندگي را مثل زهر نوشيده ام و گذشته ام ، و اكنون كه به انديشيدن بدان بازگشته ام ، احساس مي كنم همان جام زهر را بي نهايت بار از نو و از نو مي نوشم و مي نوشم .

 

اگر به اين مي انديشي كه ديگران چگونه به تو مي انديشند يا از ديگران مي ترسي يا به خودت باور نداري .

 

هرگز هيچ دوره اي در ادبيات زمانش نگنجيده است .

روزگار سپري شده مردم سالخورده ( جلد 2 ) /دولت آبادی

روزگار سپري شده مردم سالخورده ( جلد 2 )

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات چشمه

درقسمت دوم سامون بزرگ تر شده و قرار است با برادرهايش در شهر كار كند . 3 برارد ناتني كه حالا بزرگ شده اند و دشمن پدر و سامونند . قصه كار است و ده و درد پاي سامون . گذشت روزگار و اينكه عبدوس چگونه خرج خانه را مي آورد .

خوب بود اما جلد يكش را بيشتر دوست داشتم حادثه خاصي توي اين جلد رخ نمي ده در عين حال رفت و آمدهاي زمانيش زياد مي شه بدون اينكه حداقل من بتونم علتش را درك كنم و اين رفت و آمد بعضي جاها به نظرم ديگه خيلي زيادي شده و روند را ريخته به هم اما لحنش هم چنان زيبا و فريبنده است .

گفتم كه اقاي دولت آبادي اهل تئاتر بوده و توي تئاتر كار مي كرده و اينم اضافه كنم ايشون با روي آوردن به نويسندگي كلا كارنامه تئاتر را مي بندن و مي ذارنش كنار .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

نمره ي پايين تر از نمره ي صفر كه نداريم ، داريم ؟ براي من كه نمره هايم همه صفر است ديگر چه اتفاقي مي تواند بيفتد ؟

 

شر هميشه نهفته است . شر هميشه در كمين است و ساده لوح ترين ها غالبا ماشه را مي فشارند .

روزگار سپری شده مردم سالخورده ( جلد 1) / دولت آبادی

روزگار سپری شده مردم سالخورده ( جلد 1)

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

داستان در مورد خانواده ای روستایی است افراد خانواده که پیر شده اند زمان های دور را به یاد می آورند و هر کدوم تکه ای از گذشته را از دیدگاه خود بیان می کنند و می گویند از اتفاقات دیدگاه ها و ... عبدوس پسری که از بچگی مجبور می شود نان آور خانواده شود و همین ها او را سنگدل جسور و وحشی می کند نبی و رضی و اسد پسرانش از همسر دومش و سامون کسی که شاید قهرمان داستان باشد پسر اولش از همسر سوم .

داستان بیشتر توی حال و هوای روستا هست ارتباطات روستایی مناسبت های فامیلی ازدواج ها سختی های زندگی رابطه رعیت و ارباب و ....

خیلی دوست داشتم با قلم زیبایی نوشته و ادم را درگیر حال و هوای خودش می کنه اگر کلیدر را دوست داشتید گمونم از این کتاب هم خوشتون بیاد البته فعلا فقط در مورد جلد 1 دارم نظر می دم و باید اینم بگم کتاب 3 جلدیه و هر جلد هم حجیم هست و بین خوندن هر جلد فاصله می افته هر چند یک مدتی هم نبودم و در حقیقت چند ساعتی بیشتر نیست که از مسافرت برگشتم و اینم باز سبب فاصله شده .

گفتم آقای دولت آبادی توی فیلم گاو بازی کردند بهتره اینو اشاره کنم ایشون مدت چند ماه دوره های تئوری و نظری تئاتر را می گذرونند و وارد عرصه بازیگری می شوند و تئاترهای زیادی را بازی می کنند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

افسوس که آنچه بر آدم روا می شود ، هیچ احدی جز خودش از آن خبردار نمی شود .

اتوبوس / دولت آبادی

اتوبوس

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات چشمه

اين بار يك فيلم نامه از آقاي دولت ابادي . در مورد روستايي كه مردمش دو دسته هستند و با يكديگر دشمني خوني دارند و دائم در حال چشم و هم چشمي هستند . يكي از افراد ده اتوبوسي مي خرد تا مسافرين را به شهر ببرد و اين موضوع باعث اختلافي تازه مي شود ....

خوشم نيومد راستش من زياد فيلم نامه نخوندم و اينم برام جالب نبود توضيح فضاها و حركات اعصابمو به هم مي ريخت نمي تونستم دنبال كنمش . رو موضوع نمي ذاشت تمركز كنم اما خود موضوع جالب بود برام !

خوب حالا كه سراغ فيلم نامه رفتم بد نيست به اين موضوع اشاره كنم خود آقاي دولت آبادي توي فيلم معروف گاو بازي كرده !

آهوی بخت من گزل / دولت آبادی

آهوی بخت من گزل

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

این کتاب را آقای دولت آبادی برای بچه ها نوشته و مصور هم هست در مورد آهوی زیبایی به نام گزل که نوعروسی به نام گزل او را از صیادی گرفته و آزاد می کند ....

یک کتاب خیلی کوچیک بد نبود خیلی هم خوب نبود البته می شد آخرش یک ذره پر آرمان تر و جالب تر تموم شه . گزل اسم ترکی به معنای زیبا هست .

آقای دولت آبادی اهل دولت آباد سبزوار اطراف مشهد هستند .

سلوک / دولت آبادی

سلوک

 

محمود دولت آبادی

 

انتشارات چشمه

سلوک داستان مرد میان سالی به نام قیس است که با دختری 17 ساله به نام مهتاب آشنا می شود و آنها عاشق هم می شوند در زمانی بیش از ده سال . اما سن دختر به جایی می رسد که شاید به نظرش مفهوم ازدواج و داشتن خانه ای از خود بالاتر از عشق است و مرد را ترک می گوید و اکنون هزیان های مرد را داریم ...

کتاب سخت خوانی هست و جنبه های سورئالش بالاست سخت جلو می ره و کمی سخته اما به نظر من خیلی قشنگ بود نحو نوشتنش حالت عاشقانه اش و پیچیدگیش برام جذاب بود خیلی جذاب هرچند اگر رو حرف های دل مهتاب هم بیشتر تکیه می کرد بهتر می شد اما قشنگه .

یک جورایی منو یاد کتاب های اقای معروفی می انداخت به خصوص کتاب پیکر فرهاد اگه اون مدل را پسندیدید اینو هم دوست خواهید داشت .

خوب برگشتم سر کلاسیک خوانی و البته این بار ایرانی بس که باز بچه ها گفتن ایرانی ایرانی ! از آقای دولت آبادی قبلا کلیدر و جای خالی سلوچ را خوندم ولی متاسفانه خلاصه ای ندارم که توی وب اضافه کنم .  

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چرا خداوند قدرت تخیل مرا نابود نمی کند ؟ حالا چه کنم با تخیلی که افسون و مسخر انسانی شده است که تو هستی ؟

 

کاش می شد درون ذهن دیگری را واجست تا بشود دانست چه می گذرد در هزارتوی آن ؟

 

لزوما انسان زندگی نمی کند در حالی که به هر صورت می زید !

 

یک بار مردن جواب نابود شدن های لحظه لحظه ی تو را نمی دهد .

 

در همه حال از یاد نبرد که تو یک زن شرقی هست ، زنی که از اعناق شب های هزار و یک شب بیرون آمده است .

 

تو نخواهی توانست تنهایی را فهم کنی ، چون درکی از یگانگی نداری و نداشته ای هم . تو به هر دلیل و هزار دلیل با من همان کرده ای که خداوند با مسیح کرد .

 

دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش می داری آن حس و حالتی است که در واژه ی عام و عادی خوشبختی نمی گنجد .

 

کمتر زنی می توان سراغ کرد که در ذهنش نسبت به بستگان مردی که دوستش می دارد ، مرتکب جنایت نشده باشد .