زندگی عزیز/ مانرو

زندگی عزیز

 

آلیس مانرو
مژده دقیقی

 

انتشارات ماهی

سال نشر : 1394

آموندسن : دختری که معلم شده و با دکتر آسایشگاه دوست شده .
رفتن از میورلی :دختری که از خانواده مذهبیش گریخت .
گوشه امن: دختر پیش خاله و شوهر خاله اش امده و خاله اش در بست در خدمت همسرش است . 
غرور: پسری با ظاهر عجیب و دختر رییس بانک .
کری : دختر ثروت مند معلول که با مرد متاهلی دوست شده .
چشم‌انداز دریاچه‌: زن به دنبال آدرس مطب دکتر .
دالی : وقتی سر و کله عشقی قدیمی پیدا می شود .
چشم : فوت خدمتکار خانه .
شب‌ : دختر شب ها خوابش نمی برد .
صداها : مجلس رقص در همسایگی .
زندگی عزیز : یاد دوران کودکی و پیرزن پشت پنجره .

اینم یک کتاب دیگه از همون نویسنده و با همون مترجم که از مترجمای خوب کشورم هستند. این کتاب جز پرفروش ترین کتاب های خانم مانرو بوده . داستان های قشنگیه که ۴ مورد آخر در باره زندگی شخصیش هست . داستان ها خیلی کوتاه تر از کتاب قبلی ان همون حالت را دارند به صورت کلی . کتاب قشنگیه اینم .

 

قسمت زیبایی از کتاب

هیچ دروغی به اندازه ی دروغ هایی که به خودمان می گوییم تحمل ناپذیر نیست .

فرار/ مانرو

فرار

 

آلیس مانرو

مژده دقیقی

 

انتشارات نیلوفر

سال نشر : 1386

فرار: زنی که فکر می کند باید از همسرش دور شود .
اتفاق: دختر درس خوان موفق قرار است مدتی معلم شود و زندگی معمولی را تجربه کند ‌.
به زودی:یک جوراییادامه قبلیه دختر با مردی اشنا شده بچه دار شده و حالا اومده سری به پدر مادرش بزنه .
سکوت : این داستان هم ادامه دو قصه قبلیه توی برشی که دختر زن بزرگ شده و ترکش کرده .
عشق و شور:دختر به یاد دوران جوانی است زمانی که با پسری که قرار بود نامزدش شود به خانه آنها رفت و برادر پسر را دید .
خطاها: دختری که پدر و مادرش همیشه حقیقت را به او می گویند و زنی به او گفته فرزند آنها نیست .
فریب ها: دختر بعد تئاتر با مردی آشنا می شود .
نیروها:دختری که می داند در جیب های شما چه چیزی وجود دارد .

خوب شدیدا احساس می کردم که جای این نویسنده معروف توی لیستم خالیه و با کتابی شروع کردم که برنده جایزه گیلر شد . داستان کوتاه هستند اما یک جورایی خیلی بلند و رمان مانند . قشنگند جالبند موضوع دار تحلیل وار و با دید روان شناسانه . من که دوست داشتم

جعبه مقوایی/ دویل

جعبه مقوایی

 

آرتور کانن دویل

مژده دقیقی

 

انتشارات هرمس

سال نشر : 1377

 مسئله هویت: خواستگار دختر جوان گم شده است .

راز دره ی باسکامب: مرد به قتل رسیده و عده زیادی پسر جوانش را نزدیک او دیده اند.

جعبه ی مقوایی: جعبه ای با سه گوش به دست مرد رسیده است.

کارمند بورس اوراق بهادار: مرد در بورس استخدام شده ولی کارفرمایی با پیشنهاد بهتر نزد او می رود.

ملاک رایگیگ: در ملک اربابی در پی سرقت کالسکه چی کشته شده .

مرد خمیده پشت: زن و شوهر دد حال دعوا در اتاق بوده اند و بعد جسد مرد پیدا می شود .

 خوب اینم یک مجموعه داستان دیگه از هلمز بسیار دوست داشتنی با اون روش های استنتاجی بی نظیرش . بازم مجموعه های جالبی کنار هم جمع شدند و حدسیات و سیر مسیر کارآگاه واقعا شگفت انگیزه . کتاب قشنگیه و کلا داستان کوتاه های هلمز را بیشتر رمان هاش دوست داشتم .

بد نیست اشاره کنم آقای کانن دویل خودشون پزشک بودند و مدتی هم دستیار دکتر جوزف بل بوده که داستان های هلمز را به اون تقدیم کرده و می گن الهام بخش شخصیت هلمز بوده . در هر صورت کانن دویل خودش ماجراهای شرلوک هلمز را اثر ادبی پرقدرتی نمی دونسته و معتقد بوده فقط پول سازه برای رمان های بهترش.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زندگی بسیار عجیب تر از تمام چیزهایی است که ذهن انسان می تواند ابداع کند.

 

هیچ فایده ای ندارد که زنی را از کاری منع کنند چون هر کاری بخواهد می کتد .

 

هیچ چیز گمراه کننده تر از واقعیت آشکار نیست.

حلقه سرخ/ دویل

حلقه سرخ

 

آرتور کانن دویل

مژده دقیقی

 

انتشارات هرمس

سال نشر : 1388

عمارت ویستریا : مرد به خانه ای دعوت می شود و صبح متوجه می شود نه صاحب خانه نه مستخدمین هیچ کدام در خانه نیستند .
نقشه‌های بروس-پارتینگتن : دزدیده شدن مدارک زیر دریایی که موضوع ملی مهمی است .
پای شیطان : پس از رفتن مرد برادرانش دیوانه شده و خواهرش فوت کرده است .
حلقه سرخ : زنی به هلمز مراجعه می کند که به مستاجرش مشکوک است مستاجری که دائم راه می رود.
ناپدید شدن لیدی فرانسیس کارفکس : زن جوان ناپدید شده زنی از خاندانی قدیمی وارث چند قطعه جواهر .
کارآگاه محتضر :شرلوک هلمز شدیدا مریض است و از واتسون می خواهد دکتر خاصی را بر بالینش بیاورد .

خوب من قبلا فقط یک کتاب از شرلوک هلمز معرفی کرده بودم ولی چند تا رمان دیگه هم ازش خونده بودم که خلاصه شون را داشتم گفتم خوبه اونها را هم بیارم و در کنارش یکی دو تا مجموعه داستان های کوتاهش را هم معرفی کنم . 

خوب بر خلاف معمولم من داستان کوتاه شرلوک را دوست دارم چون قلم داستان منو درگیر نمی کنه ولی رمز و رازش را دوس دارم و برای همین قصه های کوچیکش هم برام مهیجه و کسلم نمی کنه در عین حال . این مجموعه هم داستان های قشنگی را پوشش می ده .

 

قسمت زیبایی از کتاب

آموزش هرگز پایان ندارد واتسون . یک مجموعه درس است که مهم ترین آنها آخرینشان است .

دره ی وحشت/ دویل

دره ی وحشت

 

آرتور کانن دویل

مژده دقیقی

 

انتشارات هرمس

سال نشر : 1378

این بار شرلوک هلمز طی نامه ای رمیزی باخبر می شه جون مردی در خطره و بلافاصله خبر قتل فرد بهش می رسه همه چیز مرموزه همسر مرد ظاهرا خونسرده پیش خدمت موضوعی را پنهان می کنه و به نظر نمی رسه کارهایی که قاتل کرده با زمانی که بقیه خبر شدند هم خونی داشته باشه اما از سوی دیگه ظاهرا مرحوم و همسرش به هم علاقه مند بودند و مقتول عضو فرقه ای بوده که روی بدنش داغ مخصوص را زدند .

هی بد نیست پیچیدگی های باحالی داره سرگرم کننده است غافل گیرکننده و زیبا ولی کلا معتقدم سریالش باحال تره . این کتاب آخرین رمان از مجموعه شرلوک هلمز هست که طرفدارانی هم داره ولی منتقدان نشانه 4  اتود در قرمز را بیشتر دوست دارند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

استحکام هر زنجیری به اندازه استحکام ضعیف ترین حلقه ی آن است .

درنده باسکرویل/ دویل

درنده باسکرویل

 

آرتور کانن دویل

مژده دقیقی

 

انتشارات هرمس

سال نشر : 1383

افسانه ای در مورد خانواده باسکرویل وجود داره که جد اولیه مردی شرور بوده دنبال دختری روستایی می کنه و سگی ماورا طبیعی ظاهر می شه و اونو می کشه الان چند نسل بعدتر هست آقای باسکرویل مرد خوب و فعالیه که مجرده ولی ظاهرا در خلنگ زار اطراف منزل به همین ترتیب کشته شده و وارثی که توی کانادا پیدا شده قرار شده جای اون بیاد هر چند نگرانند همین بلا سرش بیاد و شرلوک هلمز وارد عمل می شه .....

من خودم فیلم های شرلوک هلمز را دوست داشتم کارآگاه مورد علاقه ام بود ولی کتابش اون جذابیت فیلم را نداشت قلمش توضیحاتش اگر بخوام مقایسه کنم کارآگاه مگره خیلی جداب تره برام .نمی خوام بگم کتابش جذاب نیست شاید جذابیت فیلمه که خوندن کتاب را سخت می کنه. این کتاب سومین رمان از مجموعه شرلوک هلمز و به گفته خیلی ها بهترین اون هست . 27 فیلم از روی این داستان ساخته شده و کتابش هم فروش خوبی داشته .

 

قسمت زیبایی از کتاب

بعضی از آدم ها بی آنکه خودشان نبوغ داشته باشند ، قدرت زیادی در برانگیختن نبوغ دارند.

نشانه چهار/ دویل

نشانه چهار

 

آرتور کانن دویل

مژده دقیقی

 

انتشارات هرمس

سال نشر : 1378

این کتاب دومین رمان از مجموعه داستان های شرلوک هلمز هست . خانم مری مورستن سراغ شرلوک هلمز می یاد و می گه پدرش سال ها قبل از هند بر می گرده اما یک دفعه ناپدید می شه بعد از چند سال هر سال یک مروارید درشت به دست ایشون می رسیده تا الان که نامه ای اومده امشب به فلان جا بیا ظلم بزرگی در حقت شده .....

این کتاب جز داستان های مشهور هلمز هست بدم نیست کلا می گم فیلمش جالب تر از کتابش هست ولی به هر حال بد نیست کتابیه که از اعتیاد هلمز و عاشق شدن واتسون در کنار ماجراجویی های اونا صحبت می کنه. چندین فیلم هم از روی این کتابش ساخته شده در ضمن.

 

قسمت زیبایی از کتاب

بهترین استراحت تغییر کار است .

یک مهمانی یک رقص/ بشویس

یک مهمانی یک رقص

 

آیزاک باشویس سینگر

مژده دقیقی

 

انتشارات نیلوفر

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه هست که عشق پیری را قبلا معرفی کردم و سایر داستان ها هم به شرح زیر هستند :

دوست کافکا : مرد درون کافه که دوست کافکا بوده و خیلی افراد مشهور دیگر دارد داستانش را تعریف می کند .
یک روز در جزیره ی کانی : مرد پناهنده ای است که نه مجوز دارد نه پول اما عاشق یک زن است .
شوخی : مرد با نویسنده بزرگی وارد یک مکاتبه عشقی دروغین می شود .
یک مهمانی یک رقص : سه خواهر مجردند و خواهر سوم وقتی قرار است عروس شود آرزو مهمانی و رقص دارد .
پدر بزرگ و نوه : نوه که به نوعی کمونیست است نزد پدر بزرگ یهودی اش آمده .
وانویلد کاوا : منتقدی که مطالب زیادی ندارد و ازدواجش سبب تعجب شده .
خائن به قوم یهود : موضوع جنجالی ازدواج مرد با 4 زن به طور هم زمان است .
کافه تریا : مرد با زن در کافه تریا آشنا شده و زن می گوید روزی هیتلر را در آمریکا دیده !
گوساله ی بی تاب : مرد قرار است در مزرعه اتاقی اجاره کند . مزرعه ای که زن و دختر از زندگی در آنجا ناراضی اند .
گیمپل ابله : مردی که زود بارو است و مردم او را دست می اندازند و نهایتا مجبور به ازدواج با یک فاحشه می شود .

نسبتا خوب بود . موضوعات جالبی را در نظر گرفته روند داستان خوبه و زیبا هم تموم می شه حس عمیقی را ایجاد می کنه اما فضای یهودی توی داستان ها خیلی بالاست و این منو شدید اذیت می کرد . اسم های یهودی ، آداب و رسومشون ، اصطلاحاتشون و .... یک جوری فضای سنگین و غریبی ایجاد می کرد که زیاد به دل من نمی نشست .

آقای باشویس سینگر برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1978 هستند ( بد زدم تو کار نوبلی ها J) و در ضمن گیاه خوار بودند که این موضوع توی برخی قسمت های داستاناشون هم نمود پیدا می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

همه ی ما با سرنوشت شطرنج بازی می کنیم . او یک حرکت می کند ، ما یک حرکت می کنیم . او سعی می کند ما را در سه حرکت کیش و مات کند ، ما سعی می کنیم جلو این کار را بگیریم ، می دانیم که نمی توانیم پیروز شویم ولی ناگزیریم حسابی با او دست و پنجه نرم کنیم .

 

زندگی من یک شوخی بزرگ است ، از اول تا آخر .

 

خانه ها گاهی به آدم هایی که توی آن ها زندگی می کنند شباهت عجیبی دارند .

 

بعد صدای قدم های سنگینی را در راه پله شنید و بلافاصله فهمید که سراغ او می آیند ، و خبرهای بدی دارند . به خود لرزید ، لب هایش تکان خورد و شروع کرد به دعا کردن ، با آنکه می دانست دیگر برای دور کردن آنچه اتفاق افتاده بود دیر است .

ببر سفيد / آديگا

ببر سفيد

 

آراويند آديگا

م‍ژده دقيقي

 

انتشارات نيلوفر

ببرسفيد پسرك فقير هندي است كه در يكي از روستاهاي دورافتاده هند زندگي مي كند اما پسر باهوشي است و مي خواهد جور ديگري زندگي كند هر چند سقف آرزوهايش شوفر راننده شدن است ! ببر سفيد كه اكنون مرد ميان سالي است از كودكي  جوانيش مي گويد از فقر هند از باورها و طرز زندگي مردم از چيزهايي كه باعث مي شود مردم فقير اين كشور هميشه در جهل بمانند از فساد شهرها و ....

اينم كتابي كه دوستان خيلي پيش نهادش كردند و جايزه بوكر را هم برده . خيلي قشنگ بود و واقعا خوشم اومد . طرز نگارشش ، اون حالت جالب نامه نگاريش ، اشارات ظريف و جالبي كه به شرايط هند داره همه و همه خيلي برام جذاب بود و البته ترجمه خانم دقيقي را هم دوست داشتم .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

ببينيد مسلمان ها يك خدا دارند . . مسيحي ها سه تا خدا دارند . و ما هندوها 36000000 خدا داريم . كه در كل مي شود 36000004 خدا براي حمد و ثنا گفتن كه بايد از بين شان انتخاب كنم .

 

يكي از واقعيت هاي هند اين است كه مي توانيد هر مطلبي را كه از دهان نخست وزير درباره اين كشور مي شنويد وارونه كنيد و آن وقت حقيقت آن مطلب را مي فهميد .

 

يگانه قانون زندگي كه در ظلمت ردخور ندارد اين است كه خبرهاي خوب به خبرهاي بد تبديل مي شوند .

وقتي يتيم بوديم/ایشی گورو

وقتي يتيم بوديم

 

كازوئو ايشي گورو

م‍ژده دقيقي

 

انتشارات هرمس

كريستوفر بنكس پسر بچه اي انگليسي است كه همراه پدر و مادرش در قسمت مهاجر نشين شانگهاي زندگي مي كند . مادر او از مخالفان سرسخت تجارت ترياك در چين است و در اين زمينه تلاش زيادي مي نمايد . بعد از مدتي ، پدر و مادر او ناپديد مي شوند و كريستوفر مجبور مي شود براي زندگي نزد خاله اش در انگليس بازگردد . كريستوفر بعدها كارآگاه بزرگي مي گردد و تصميم مي گيرد به دنبال رد پدر و مادر خود باشد . او زماني به چين مي رود كه جنگ چين و ژاپن سر گرفته است .

خيلي بد بود . به نظرم شباهت زيادي به فيلم هاي هندي و كتاب هاي عامه پسند داشت . داستان آبكي ، چهارچوب هاي مسخره و حوادث كه عينا هندي بود . طرف مثلا از مشهورترين كارآگاه هاي جهان بود بعد مي فهميد 20 سال پيش يك خونه مخصوص آدم رباها بوده ، اون وقت با خودش مي گه خوب برم توي خونه حتما اين 20 سال بابا مامانم اينجان . بعد يك دفعه نگاه مي كرد ا اينم دوستم كه داشتم دنبالش مي گشتم !!!! خوب توي نقدهايي هم خوندم كه بعد از چين ماجرا را شايد نشه ديگه كارآگاهي خوند و كريستوفر به دنبال هويت خودش مي گرده اما من كه اصلا چنين برداشتي نداشتم و يا اينكه حل نشدن معما به نوعي پارادوي هست و مي خواد كنايه بزنه به سطحي بودن رمان هاي پليسي و اين كه ماجراها در دنياي واقعي به راحتي حل نمي شن . اما اگه چنين قصدي هم داشته به نظرم اون قدر خودش شيفته تم پليسي داستانش شده كه راحت چنين برداشتي را به خواننده منتقل نمي كنه . فقط تنها نكته مثبتش ديدش بود به روند اتفاقات ، اين كه هر چي تلاش كني هيچي درست نمي شه . مادر كريستوفر سعي كرد تا تجارت ترياك از بين بره اما تجارت تنها به دست كس ديگه افتاد . سارا همه تلاشش را كرد كه با مردي ازدواج كنه كه در تغييرات مثبت دنيا سهيم باشه اما آخرش زن يك قمارباز شد ....
اين كتاب نامزد جايزه بوكر بوده و در سال 2000 هم پرفروش ترين رمان مي شه . ايشي گورو مي گه بزرگ‌ترين مشكل من موقع نوشتن، انتخاب مكان و زمان داستان است.

 

 قسمت زيبايي از كتاب

حاضر نيستم قبول كنم تقديرم اين است كه زندگي ام را به پاي مرد خوب و مودبي بريزم كه به احتمال قوي بي ارزش است .

نقشه هایت را بسوزان

 نقشه هایت را بسوزان

 

 رابین جوی لف و ......

مژده دقیقی

 انتشارات نیلوفر

 این کتاب هم سومین جلد از مجموعه داستان های کوتاه برگزیده جهان به انتخاب خانم دقیقی هست . دو تای قبلی هم عبارت بودند از مشقتهای عشق و اینجا همه ادم ها اینجوری اند . و این کتاب هم مانند دو کتاب دیگه کتاب زیبا و با ارزشی و اگه داستان کوتاه دوست دارید بهتون پیش نهاد می کنم هر سه جلدش را مطالعه کنید . داستان های قشنگی را گلچین کرده

  

دریاچه بهشت از جس رو : از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2003 در مورد یک استاد دانشگاه در امریکاست که مهاجری چینی است و روزهای جوانی خود را به عنوان یک غریب به یاد می اورد . زیبا بود .

  

نقشه هایت را بسوزان از رابین جوی لف : از داستان های برگزیده جایزه ا هنری در سال 2003 . پسر کوچک امریکایی که تصمیم دارد مثی یک مغول زندگی کند و پدری که بچه را درک نمی کند و در همین راستا بحران زندگی پدر و مادر . خیلی قشنگ بود اسم داستان را هم خیلی خوب انتخاب کرده بود .

 

 خواب هاروی از استیون کینگ : زوچ پیری در حال گذران دوران کسل و ارام پیری خود با یک خواب عجیب مواجه می شوند . خوب بود

 

  بوهمی ها از جرج ساندرز : از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2005 . داستان در مورد یک محله فقیر نشین امریکایی و روابط بچه های این محله با دو زن مهاجر است . خیلی زیبا بود واقعا تحسین برانگیز

 

 شمنگوا از لوئیج اردریج : از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2003 . در مورد یک سرخپوست پیر و ویلونش . فوق العاده بود خیلی دوسش داشتم

 

 کمین از دانا تر  : از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2006 . در مورد دنیای کودکانه دو دوست در سایه جنگ هست . قشنگ بود

 

 قاضی شیما رام مورتی از ریشی ریدی : از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2005 . یک قاضی هندی که در سال های اخر عمر به امریکا نزد دخترش امده است . بد نبود

 

 دختر خاله ها از جویس کرول اوتس :  از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2005 . در مورد نامه نگاری دو دختر خاله غریب . خیلی قشنگ بود یک جوری روان بود و ادم را دنبال خودش می برد

 

 پسری در ساکیتوس از برو سمک آلیستر : از مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 2007 . داستانی از زبان یک مامور بازنشسته سازمان اطلاعات . قشنگ بود . واقعا چه ازدان چه راحت می تونن راجع به چنین موضوعاتی بنویسن

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

مگر تحمل کم محلی چه قدر سخت است ؟ولی وقتی کنارشان می نشینم ، و سرم را روی فنجان چای و مینگ پائو خم می کنم و هیچ کس لام تا کام حرف نمی زند ، احساسی دارم که نمی توانم به آسانی توصیف کنم . انگار قلبم توی قفسه سینه ام مثل بادکنک باد کرده و هر ضربان مثل تاپ تاپ خفه طبلی به دنده هایم فشار می اورد .

 

 کار شوهرها همینه ، عصبانی شدن . همه همین طورن .

اینجا همه آدم ها این جوری اند

اینجا همه آدم ها این جوری اند

 

  لوری مور و ......

مژده دقیقی

انتشارات نیلوفر

 مجموعه ای از 6 داستان کوتاه که همگی به مناسبتی برنده یک جایزه ادبی بوده اند .

کتاب خیلی خیلی قشنگی هست بهتون پیش نهاد می کنم حتما بخونیدش

 

آسمان سیاه شب از جرمی کین : از مجموعه داستان های برگزیده یان سنت جیمز در سال 1992 است . در مورد پیرمردی که دچار فراموشی شده و دخترش او را به یک اسایشگاه روانی می برد . خیلی قشنگه . یک چرخه بی نهایت یک غم و انتظار طولانی

 

مردی با کت و شلوار مشکی از استیون کینگ : برنده جایزه اول مسابقه ا هنری در سال 1996 .  در مورد پسر کوچولویی که شیطان را ملاقات می کنه . خوبه . جاهایی که پسر کوچولو از دست شیطان فرار می کنه خیلی باحال توصیف شده . اون ایمان و صداقت بچه گانه اش واقعا خواستنی هست .

 

 هلیم جان سخت  از وانگ منگ : برنده جایزه ادبی صد گل در سال 1990-1991 . در مورد یک خانوده پرجمعیت چینی که در کنار هم به صورت منظم و خوشی زندگی می کنند اما یک روز برنامه غذایی آنها تغییر می کند و سعی می کنند با انواع روش ها مثل دموکراسی ، نوگرایی و ..... به بهترین برنامه برسند . خیلی استعاره باحالی به کار برده بود

 

زندگی شهری از ماری گوردن : برنده مقام اول جایزه ا هنری سال 1997 . دختری که از خانواده شلخته  و فقیرش فرار می کند تا زندگی تمیز و پر نظم برای خود بسازد و رویارویی او با نشانه های گذشته ..... داستان قشنگی بود به خصوص خیلی خوب تموم شده بود قشنگ هم پیش می رفت خیلی قشنگ

 

 خرابکار از ها جین  : جز مجموعه بهترین داستان های کوتاه امریکایی سال 1997 . مردی که بی دلیل به زندان فرستاده می شود و جرمی که مجرم را ایجاد می نماید . واقعا سوژه جالبی داشت خوشم اومد

 

 اینجا همه آدم ها این جوری اند از لوری مور : برنده مقام اول مسابقه ادبی ا هنری در سال 1998 . در مورد پسر کوچولویی که سرطان داره . عالی بود . یکی از قشنگ ترین و مطمئناً غمگین ترین داستان های کوتاهیی که خوندم . بی نظیر بود واقعا این داستانشو دوست داشتم

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

  گاهی وقتها دختری می خواهد با مردی ازدواج کند اما پدر و مادرش موافق نیستند . توقع دارید چه کار کند ؟ نمی تواند فقط به این دلیل که پدر و مادرش مخالفند با این آدم ازدواج نکند .

 

 تمام زندگی او به اینجا ختم شده است ، به این لحظه . بعد از این دیگر زندگی نیست . چیز دیگری است ، چیزی خطا و غیر قابل زیستن ، چیزی مکانیکی ، مخصوص روبات ها ولی زندگی نیست .

اتود در قرمز لاکی

 اتود در قرمز لاکی

 

 آرتور کانن دویل

مژده دقیقی

 

انتشارات هرمس

این کتاب نخستین کتاب دکتر دویل اسکاتلندی و در حقیقت اولین کتاب از سری شرلوک هلمز می باشد .

موضوع کتاب هم که خوب معلومه دیگه یک ماجرای پلیسی و یک کارآگاه که همه چیز را از روی تجزیه و تحلیل شواهد موجود کشف می کند و بسیار باهوش است .

در یک خانه خالی جسد مردی با یک حلقه ازدواج پیدا می شود . در روی دیوار با خون نوشته شده انتقام اما مرد متوفی هیچ ضربه ای نخورده و زخمی نشده

توی این کتاب گفته می شه که شرلوک هلمز در دانشگاه به صورت گسسته درسهایی را می خونه اما خوندنش به نحوی نیست که بشه اون را دانشجوی رشته خاصی دونست . همچنین نحوه آشنایی شرلوک هلمز و دکتر واتسون و خصوصیات اخلاقی هلمز در همین کتاب شرح داده می شه .

یک چیز جالب توی کتاب استفاده خیلی قشنگش از جملات معروف یا نقل قولهایی از کتب مقدس بود خیلی به جا و زیبا و با هوشیاری از چنین مواردی استفاده شده بود . اما من سریالش را بیشتر از کتابش دوست داشتم. شرلوک هلمز کارآگاه محبوبم بود و اون موقع ها همیشه با مادرم سریالش را دنبال می کردیم . واقعا عاشق شخصیت و هوش هلمز بودم و الان که کتابش را خوندم جدا که چه آدم مناسبی را برای این نقش انتخاب کرده بودن عین توصیفات کتاب بود . الان واقعا دلم می خواد شرلوک هلمز ببینم

 این داستان اولین بار در سال 1887 در سالنامه کریسمس چاپ می شه و آقای دویل برای این داستان تنها 25 پوند پول دریافت می کنه

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 وقتی شعبده باز حقه اش را توضیح بدهد دیگر هیچ اعتباری نصیبش نمی شود .

 

 جایی که از تخیل خبری نباشد ، وحشتی هم در کار نیست .

 

 پیش پا افتاده ترین جنایات غالبا از همه مرموزترند ، چون هیچ ویژگی به خصوص یا تازه ای ندارند که بتوان بر مبنای آن استنتاج کرد .

 

 خدا سرزمین ایلیوی را درست کرده ، میسوری را هم درست کرده خیال می کنم این طرف ها را یکی دیگر درست کرده باشد . به آن خوبی از کار در نیامده . آب و درخت یادشان رفته .

مشقتهای عشق

 مشقتهای عشق

 

 کلر دیویس و .......

مژده دقیقی

 

انتشارات نیلوفر

 کتاب مجموعه ای از 9 داستان کوتاه است که هر یک به نوعی از سال 1999 تا 2001 به عنوان داستان برگزیده انتخاب شده اند . خیلی خیلی هم کتاب قشنگیه و پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش . و کار قشنگ دیگه اش هم اینه که قبل از هر داستان یک شرح مختصر از نویسنده اش می ده

 1-     وزنه از وایدمن : وایدمن تنها نویسنده ای هست که دو بار جایزه پن/فاکنر را در زمینه داستان به دست آورده و داستان وزنه او نیز در سال 2000 برنده اول جایزه ا هنری شده . در مورد یک مادر و پسر هستش . ایده خیلی قشنگی داره . دلیل ناراحتی مادره خیلی خوب توصیف شده

2-     پدر توی دفتر کارش است از گرگانوس : این داستان جز مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی 2001 بوده است و در مورد مرد پر کاریست که بازنشسته شده . خیلی داستان معرکه ای بود

3-     مشقتهای عشق از دیویس : این داستان هم جز مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی 2001 بوده است و در مورد مرد چاقی است که در میان سالی برای اولین بار عاشق می شود . اینم معرکه بود . خیلی خیلی دوستش داشتم . جایی که مرد توی وجود خودش به دلیل اینکه چرا مردها زن را رها کرده بودند پی می برد یا زن از سختی عشق حرف می زد خیلی زیبا بود

4-     داستان یک پرستار از بیدا : این داستان مقام اول جایزه ا هنری در سال 1999 را به دست آورده و در مورد پرستاری است که اکنون خودش مریض شده . خوب بود

5-     قطار از هارار : این داستان جز مجموعه بهترین داستان های آمریکایی 1999 بوده و در مورد دو  غریبه ای است که همیشه در ایستگاه قطار یکدیگر را می بینند . این موضوع جالبی داشت خوب هم نوشته شده بود خوب بود

6-     خانم داتا نامه می نویسد از دیوا کارونی : این داستان هم جز مجموعه بهترین داستان های آمریکایی 1999 بوده و در مورد یک خانم پیر هندی است که قرار است در آمریکا نزد عروس و پسرش زندگی کند . اول داستان اصلا خوشم نیومد گفتم دوباره از همون روندهای تکراری مهاجران خارجی شرقی و مشکلاتشون اما آخرش واقعا فوق العاده بود خیلی از داستان از خوشم اومد جایی که پیرزن از پسرش می پرسید دوست داره براش غذا درست کنه و مضطرب جواب بود واقعا احساس کردم دارم یک داستان فوق العاده را می خونم

7-     کلید از سینگر : سینگر برنده جایزه نوبل سال 1978 است و آپدایک داستان کلید را بهترین داستان کوتاه سال 1970 عنوان نموده است . در مورد یک پیرزن مشکوک به همه ی دنیا . خوبه

8-     پل معلق از مونرو : داستان برنده مقاوم سوم جایزه ا هنری در سال 2001 شده . یک قسمتی از زندگی یک زن و شوهر را داریم می بینم . مرد روان شناس و زن مریض احوالش . خوب بود

9-     باغچه مادرم از شانک : این داستان جز مجموعه بهترین داستان های کوتاه آمریکایی 2001 بوده و در مورد یک مادر و دختر و مادربزرگ هست . داستان قشنگیه

 در کل که خیلی کتاب خوبیه و اگر داستان کوتاه دوست دارید حتما بخونیدش .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

  مردم حقیقت را نمی خواهند . نه- نه – نه . مردم داستانی می خواهند که به بهترین شکل روایت شود .

 

 بهترین آدمهای روی زمین زن های خوبند و بدترین آدمها مردهای بد .

 

 "خیال می کنی می دانی قساوت یعنی چه . می دانم این طور فکر می کنی ." هندوانه را می برد . " ولی قساوت غریبه ها یا دوستان که چیزی نیست " – انگشتش را توی صورت پینکی تکان می دهد- " در مقایسه با بلایی که عشق می تواند سرت بیاورد "

 

 "شوهر آخرم فرق داشت . بقیه قد بلند بودند ولی او کوتاه بود . اهل مطالعه و شوخ طبع بود . نمی توانست روغن ماشین را عوض کند ولی عاشق اپرا بود . خیال می کردم با بقیه فرق دارد ، همان قدر که روز با شب فرق دارد . " سرش را تکان می دهد . " ولی عاقبت معلوم شد که او فقط یک جور شب دیگر است ."

 

 این تقدیر مادرهاست که چیزهایی را به خاطر بیاورند که برای هیچ کس دیگری اهمیت ندارد .

  

 چه فایده ای داشت ؟ هر چه بیشتر خم شدیم بیشتر سوارمان شدند تا آنکه یک روز دیگر راست ایستادن را فراموش کردیم .