مهمان/ دوبووار

مهمان

 

سیمون دوبووار

امیر سامان خرسند

 

انتشارات جامی

سال نشر : 1382

کتاب در مورد زن و شوهری هست که توی روابط همدیگه را آزاد گذاشتند و در ضمن توی تئاتر هم کار می کنند و با دختر جوانی آشنا می شوند و سعی می کنند اون را هم وارد رابطه خودشون بکنند و یک مثلث داشته باشند. در ابتدا این رابطه بدم پیش نمی ره ولی به مرور مشخص می شه نمی شه خلاف جهت آب حرکت کرد و حسادت و مالکیت انگار یک حس همیشگیه .

کتاب جدیدی نیست از خانم دوبوار ولی بین کارام فایل الکترونیکیش را می خوندم شاید مبحث جالبی باشه و خیلی از لحاظ روان شناسی روش کار کرده باشه خصوصا کار روی این که هیچ کدوم قربانی نیستیم یه جوری همه با هم شرایط بد را پیش می یاریم ولی خوب کل موضوع برای من قابل درک نیست هیچ ارتباط روحی باش ندارم و نمی فهممش موضوع برای ازار دهنده است پس دوستش ندارم. خوبه بدونید خود خانم دوبووار گفته یه جورایی می شه این کتاب را خود زندگی نامه هم دونست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اما او چگونه می توانست عشقی را آرزو کند که در زندگی اش هرگز حقیقتی نداشته است .

 

خلوت کالایی نیست که بتوان آن را شکست و تکه های کوچکش را استفاده کرد.

سرشت زنان/ژید

سرشت زنان

 

آندره پل گیوم ژید

همایون رکنی قاجار

 

انتشارات جامی

سال نشر : 1384

دفتر خاطرات دختر جوانی را داریم که عاشق مردی شده که روابط اجتماعی زیادی دارد اعتماد به نفس بالا اطلاعات عمیق و .... دفتر جایی تمام می شود و بیست سال بعد دختر بعد از داشتن دو فرزند باز مشغول نوشتن شده دلزده از تمام تظاهرات همسرش و ....دو دفتر دیگه هم کتاب داره یکی شرح وقایع از دیدگاه مرد و آخرین مورد هم شرح زندگی از دید دختر خانواده است .

من خیلی آندره ژید را دوست ندارم افکار و موضوعاتش را چرا ولی نحوه نوشتنش خیلی جذبم نمی کنه حالا هم قرار بود کتابای نسبتا جدید معرفی کنم مثلا نمی دونم چه طور یک دفعه رفتم سراغ این کتاب!!!

شاید سعی کرده با نشون دادن دیدگاه های مختلف یک توازن بی طرفی و نکته مثبت روان شناسانه ای ایجاد کنه ولی بازم به دل من نبود حوصله ام را سر می برد توی دیدم سطحی بود حالا باید سال نوشتنم مد نظر داشت بالاخره ولی حرف نهایی این که من خوشم نیومد ولی اگر کلاسیک دوست دارین توی ذوفتون نمی زنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بچه جان کشیش ها و من یک خدا را نمی پرستیم زیاد اصرار نکن چون مرا متغیر می کنی .

 

نخستین شرط معالجه این است که مریض به شفاری خود اطمینان داشته باشد .

دهانم قشنگ و چشمهایم سبز/سالینجر

دهانم قشنگ و چشمهایم سبز

 

جروم دیوید سالینجر

منوچهر واحدی

 

انتشارات جامی

سال نشر : 1392

کتاب که جدید نیست نمی خوامم معرفیش کنم فقط اینجا آوردمش تا اگر احیانا کسی باهاش برخورد داشت بدونه در حقیقت همون کتاب دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم هست . مجموعه داستان کوتاه از سالینجر شامل درست پیش از جنگ با اسکیموها ، یک روز بی نقص برای موزماهی ، برای ازمه با عشق و بدبختی ، دهانم قشنگ و چشمهایم سبز ،دوران آبی ژان دومیر-اسمیت ، کنار قایق تفریحی و مرد خندان . دوران آبی هم در حقیقت همان داستان نقاش خیابان چهل و هشتم هستش . به هر حال من این کتابو نخوندم بخوام برای ترجمه نظری بدهم اما خود سالینجر خیلی خوبه .

کشیش دهکده/بالزاک

کشیش دهکده

 

آنوره دوبالزاک

هوشیار رزم آزما

 

انتشارات جامی

سال نشر : 1369

ورونیک دختر آهن فروش پولداری است که سراسر عمر با هسرش با خست زندگی کرده اند اما برای ورنیک همه چیز مهیاست او نمونه عفاف و حیای دخترانه منطقه است و سرانجام به صلاحدید پدر با مردی پولدار مسن و البته خسیس ازدواج می کند اما ورنیک همچنان درگیر کارهای نیک و کمک به نیازمندان است در این بین جنایتی اتفاق می افتاد که به گونه ای مرموز است بعد از آن شوهر ورنیک فوت می کند و وی در حال مصرف تمام توان و ثروت خود برای احیا و نجات روستاست تا این که سرانجام نکاتی آشکار می شود .

قبلا دو تا کتاب دیگه از بالزاک خونده بودم که گفتم حالا که بحثش پیش اومد خلاصه اونها را هم بنویسم . موضوع کلاسیکی داره نکات را نمی تونه البته خوب ربط بده مثلا حالا یک دفعه اون جنایت چی می گه این وسط همه می فهمیم ربط داره به ورنیک پس حتما و .... چی بگم بد نیست جزو آثار درخشان بالزاک حتی برای کلاسیک خوان ها هم نیست اما توی ذوقم نمی زنه .

شمال/ فردینان سلین

شمال

 

لویی فردینان سلین

محمود سلطانیه

 

انتشارات جامی

سال نشر : 1392

فردینان سلین در زمان جنگ جهانی از فرانسه فرار می کنه و به آلمان می ره حالا صحبت ها و حرف و حدیث های زیادی هم هست توی این کتابم نمی یاد شفاف توضیح بده چی شد چرا رفتم اما حوادث بعد رفتن زندگی توی دوران جنگ را شرح می ده فضایی که اون زمان داشتن ترس از لو رفتن وجود میکروفن های مخفی آدم هایی که دائم برای هم می زنن کسایی که شهید دادن و ادعای زیاد دارند نبود مواد غذایی و ...

اولین بار که این کتاب چاپ می شه آقای سلین از اسامی واقعی استفاده کرده بوده که باعث دردسرایی براش می شه و توی چاپ بعدی اسم ها را عوض می کنه شبیه خیلی از کارای دیگه اش هم یه جور بیوگرافی هست و همون روند و حالت کتاب های قبلی را داره من کاراشو دوست داشتم و این کتابم مثل همیشه به دلم نشست خیلی فضای سیاهی داره اما کاملا ملموس توضیح میده. ا

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هنگامی که گرفتار بدبختی های جنگ شوید هر ورق زندگی تان فلاکتی می شود افزون بر بدختی های دیگر!

 

همواره نخستین گام است که سرنوشت ساز می شود ...

مهتاب عشق/ گاری

 

مهتاب عشق

 

رومن گاری

محمود سلطانیه

 

انتشارات جامی

شخصیت های داستان ما زن و مردی هستند که به صورت اتفاقی با هم برخورد می کنند مرد قرار است زنی را که عاشقش بوده امشب از دست بدهد و زن قبل مرگ از او خواسته که حتما ترکش کند و حتما زن دیگری را وارد زندگی خود کند و همچنان عاشقانه زندگی نماید و زن قصه پس از تصادف رانندگی و کشته شدن دخترش و مشکلات مهم شوهرش دیگر شوهرش را دوست ندارد و قرار است این دو به هم نزدیک شوند .

از رومن گری هم توی تازه های نشر چندتایی معرفی کرده بودم اینم یک رمان کوتاه دیگه از ایشون . کتاب متوسطی بود من موضوعش را مفهومش و جملات رد و بدل شده شون را دوست داشتم اما نحوه نوشتنش واقعا به دلم ننشست یه جورایی سنگین و نچسب بود شایدم مشکل ترجمه بود که خیلی سنگین و غیرصمیمی بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی آدم مدام سفر کند دست آخر روزی فرا می رسد که دیگر هیچ کس را نشناسد ....

 

بیش از آن عشق ورزیده بودم که بتوانم بدون وابستگی و با تکیه به خودم زندگی را دنبال کنم .

 

آنچه سبب غرق شدن زوج ها می شود باز به سوی هم بازگشتن آنهاست . زوج هایی که به دنبال دشواری های پیش آمده از هم دور می شوند و باز به سوی هم می روند دیگر زوج نمی شوند . دو بدبختی می شوند که با سوزن عوض کردن سوزنبان به هم رسیده اند ...

 

بدبختی دیگران خیلی وقت ها سبب دلداری آدم می شود !

 

من خوب می دانم که ایمان می تواند کوه ها را جا به جا کند اما گاهی تنها همین کار جا به جایی کوه ها از دستش برمی آید و نه بیشتر .

 

من مردی را دوست دارم که دیگر دوستش ندارم و برای همین تلاش می کنم بیشتر دوستش داشته باشم ....

 

عشقی که بتواند پایان گیرد برای من قابل درک نیست ...

همچنان به هیچ وجه/ بکت

 همچنان به هیچ وجه

 

ساموئل بکت

وحید منوچهری واحد

 

انتشارات جامی

همنشین : راوی همواره صدایی را می شوند که می گوید : شما در تاریکی پشت سرتان هستید .

بد دیده بود، بد گفته بود : فردی که در تاریکی اتاقش به تاریکی ها عشق ها و ... فکر می کند .

بدترین بخش ، هاها ها : اینم همون مدلی باز یک سری صحبت با خودش .

توی تازه های نشر همین امسال بازم از بکت معرفی کرده بودم اینم یکی دیگه از کتاب هاش مجموعه 3 داستان کوتاه که امسال وارد بازار شده . کامل نوشته های بکته من دوست ندارم بکت دوست داشته باشید اینم دوست دارید .

حکایت های محله ما/ محفوظ

 

حکایت های محله ما

 

 

نجیب محفوظ

حیدر شجاعی

 

انتشارات جامی

داستان یک جور داستان استعاره ای از زندگی آدم ها روی کره زمین اومدن و رفتن پیامبرا و ... است . جبلاوی مکردی هست که یک خونه شبیه بهشت داره اون فرزند اوچیکش ادهم را جانشین می کنه و ادریس فرزند بزرگ ناراحته و برای همین از خونه رونده می شه ادهم هم زنش و ادریس گولش می زنن و از خونه رونده می شه و همین طور نسل ها ادامه می یابه همه در آرزوی بازگشت پیش جبلاوی و خونه هستند . 

قشنگ بود . اینم یکی دیگه از تازه های نشر بود که سراغش رفتم . به نظر فکر جالبی کرده بود و خوب هم درش آورده بود جوری نبود توی ذوق بزنه حالا نمی گم عالی و از این حرفها اما در مجموع کتاب خوبیه به نظرم .  

 

قسمت های زیبایی از کتاب

همه اندوه ها در کنار تو کوچک و ناچیزند .

 

اشتباه و گناه من آنقدر بزرگ است که تا آخر عمر گریه خواهم کرد

دیوار چین / کافکا

دیوار چین

 

فرانتس کافکا

آرمین اشرف، امیر لاهوتب

 

انتشارات جامی

یکی دیگه از  تازه های نشر بازم از مجموعه داستان های کافکا بود که فرهنگستان و کاوش های یک سگ را همین  روزا معرفی کرده بودم . بقیه داستانا به شرح زیرند :

سوار بر سطل زغال: مرد بی پول زغالی برای گرم کردن ندارد

هنرمند گرسنه: هنر مرد روزه گرفتن برای روزهای متوالی است

دیوار چین: در مورد دیپار چین ساخته شدنش و ....

لانه: حیوان از لانه اش مزایایش بدی هایش و ... می گوید

سرگرمی: حیوان عجیبی که هم نوعی ندارد

قصه ی کوچک: موشی که در حال فرار است

یک گزارش قدیمی: در مورد جنگ و حمله

پزشک دهکده: نیمه شب دکتر به بالین مریضی خوانده می شود و مهتر عجیبی به او اسب میدهد

قتل برادر: زن منتظر بازگشت همسرش به خانه است

ناخدا: مردی که ادعای ناخدایی دارد

کرکس: کرکسی به مرد حمله کرده و پاهای او را نی خورد

همسایه: دو تاجر که دفتر کارشان به هم چسبیده 

بد نبود راستش من قبلا مجموعه داستان های کافکا را پشت سر هم خونده بودم که خسته کننده و سنگین بود و امسال که داستان های تکی و تفسیری اومد باز تجربه اش کردم از اون تجربه خوشم اومد اما این بارم باز یک عالمه داستان بود برای من عدم تمرکز و توجه می اورد و خیلی مناسب نبود البته بدم نبود

مانگدیم و خورشیدچهر/ اعتمادزاده

مانگدیم و خورشیدچهر

محمود اعتماد زاده

انتشارات نیلوفر – جامی

آن سوی دیوار بلور : یک جورایی داره به راه زندگیش نگاه می کنه

مانگدیم و خورشید چهر : مانگدیم پسرکی است که دایه اش داستان خورشیدچهر زیبا را برایش تعریف می کند .

قصه پیر سفید جامه : دختری که همراه پدرش و همراهانش راهی ایران می شود .

بابابزرگ : پیرمرد عاشق همسرش امنه بوده و اکنون برای نوه هایش هر روز داستان اون را می گوید .

پوکر باز: مردی که کارش قمار بود اما آدم خوب و گره گشایی بود .

ببری بود و مردی : راجه هندی که قرار بود سوار بر ببر بشود .

گل سرخ و گزر: پدر عاشق باغچه گل سرخش بود اما بعد از مرگ کسی نبود تا به آن برسد .

آقای اعتمادزاده از نویسنده های رشتی کشورمون هستند و توی نوشته هاشونم اشارات زیادی به زبان شمالی دارند . علاقه شدید هم گمونم به اسم نوش آفرین داشته اکثر خانمای داستان ها اسمشون نوشین یا نوش آفرینه .

از این کتاب هم چندان خوشم نیومد حالا خیلی هم بد نبود البته ها . قلمش خوبه روان پیش میره اینشو دوست دارم اما به نظرم کلا چارچوب نداره نوشته هاش یعنی خوب نمی تونه داستانو جمع کنه بیشتر مواقع . یک کمی هم فضای داستان ها زیاد با هم فرق داره . اون پیر سفید جامه که روی اعصابم بود خفن این که طرف هی زن می رفته و دختر جوون زنش می شده و مرشد بوده و از این حرفا اه حالمو به هم می زد .  

قسمت های زیبایی از کتاب

هر کسی پیش از همه در برابر خود متعهد است .

خانه را صدای خنده و بازی و جیغ و گریه شان پر می کرد . آمنه به تن و جان خودش را گرفتار این بچه ها می دید . نمی توانست باور کن که ناتوانی و خامی شان چگونه همه ی نیروی مادر را می دزدید و مادر چگونه جوانی و نشاط جوشانش را به دست غارتشان می سپرد .

هنگامي كه نيچه گريست/ يالوم

 

هنگامي كه نيچه گريست

 

اروين . د . يالوم

كيومرث پارساي

 

انتشارات جامي

دكتر بروئر پزشك معروفي هست كه وارد حيطه روان شناسي نيز شده و تصميم داشته دختري به نام برتا را درمان كند كه خود وابستگي هاي عاطفي با وي پيدا كرده و زندگي خانوادگيش دچار تنش شده . لو سالومه نيز دختري است كه نيچه زماني عاشق او مي شود و از وي خيانت مي بيند سالومه طي تماس با بروئر از وي مي خواهد به نيچه براي درمان نا اميدي اش كمك نمايد .

قشنگ بود البته خيلي خيلي سنگينه خيلي دقت مي طلبه يعني كتاب مفرح و لطيفي نيست بيشتر چالشيه اما ارزش خوندو داره واقعا به خصوص كه اخرش اقاي يالوم مي ياد و خيلي شفاف توضيح مي ده چه قسمتي واقعي هست چه قمتي نيست و ......

اينم از پرونده آقاي يالوم .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

مي خواستم كتاب هاي تو را بخوانم . آه ، ارسال اين همه اطلاعات به مغز آن هم از روزنه سه ميليمتري وسط عنبيه ، چه رنج بي پاياني .

 

تنها اقتداري كه ارزش پذيرفتن دارد ، منطق است .

 

درك كردن افراد مفهومي جز بخشيدن آنها ندارد .

بلندي هاي بادگير/ برونته

بلندي هاي بادگير

 

اميلي برونته

علي اصغر بهرام بيگي

 

انتشارات جامي

داستان از زبان خدمتكاري به نام آلن دين براي مردي تعريف مي شود كه خانه اي را از شخصي به نام هيت كيليف اجاره كرده است و در حقيقت ماجراي زندگي هيت كليف است . آقاي ارنشا همراه فرزندانش هيندلي و كاترين در خانه اي به نام وادرينگ هايتز زندگي مي كند . روز آقاي ارنشا پسر بي سرپرست و بيچاره اي به نام هيت كيليف را با خود مي آورد تا با آنها زندگي نمايد پسري صبور اما موذي كه رابطه اي صميمي با كاترين ايجاد مي كند در حالي كه با هيندلي خيلي روابط خصمانه اي داره و ماجرا بدين نحو ادامه پيدا مي كنه تحقيرها عشق ها و انتقام هاي پيچيده و تو در تو .

جذاب و قشنگ هر چند يه جاهاييش واقعا توجه لازم را نداشته تا واقعي جلوه كنه .

مورونای سبزپوش / ماتیسن

مورونای سبزپوش

 

شارلوت مری ماتیسن

حسن صفوی

 

انتشارات جامی

مورونا دخترک فوق العاده زیبایی است که خانواده او روزی از سرشناسان منطقه بوده اند اما حالا در سطح دهقانان عادی هستند و از گذشته تنها ظرف و ظورف و تابلوهایی بر جا مانده . بن پسر خوش قیافه دهکده عاشق موروناست هر چند مورونا حسی نسبت به او ندارد و فکرش در جهت دیگری است ...

متوسط بود خوب کتاب های این مدلی مورد علاقه من نیستند نمی پسندمشون اما در نوع خودش و چنانچه سبک کلاسیک و داستان های سرگرم کننده را دوست دارید به نظرم چیز بدی نیست و از خیلی کتاب های این دسته سرگرم کننده تره یعنی حداقل اوایل کتاب جذابیت های خاص خودش را داره فقط بعدش هست که به مسیری می ره که کمی برای ایزن سبک سردگرم کننده و خسته کننده می شه . داستان پر را قبلا از ایشون خونده بودم که خوب خیلی اسمش را شنیده بودم و بعد هم اصلا خوشم نیومد ولی توی روند کلاسیک خوانی گفتم به این کتاب هم نگاهی بکنم که برام خوشایندتر از قبلی بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در دنیا هیچ خشمی چون صبر شدید نیست .

 

از دست دادن یک عشق بهتر از آن است که انسان تا ابد با آن نا آشنا بماند .

 

در یک لحظه پر عظمت به سوی من بر می گردی و هر فکر یا هر شخص دیگری را از یاد می بری .

راز زندگی یک زن/ دوموریه

راز زندگی یک زن

 

دافنه دوموریه

هوشنگ مستوفی-فرزانه معتمدی

 

انتشارات جامی

بی دلیل ( راز زندگی یک زن ) : زن جوان که منتظر تولد نوزادش است خودکشی می کند و شوهرش در پی کشف دلیل این موضوع است .
پرندگان : حمله پرنده ها به شهر و سرنوشت یک خانواده
مورچه ها : مورچه های آدم خوار به مزرعه حمله کرده اند .
یک لحظه از ابدیت : ظاهرا زن وقتی از خانه خارج شده تا زمانی که به خانه بر می گردد حدود بیست سال طی شده و ....
درخت سیب : همسر مرد فوت کرده و درخت سیب احساس خاصی در او ایجاد می کند .

کتاب قشنگی بود اصلا شبیه رمان های ایشون نبود با یک سبک دیگه اصلا طرز تفکر و ادبیات دیگه نوشته شده خیلی خیلی فرق داشت به نظرم با اونچه تا پیش از این ازشون معرفی کردم خیلی از بعد کلاسیک فاصله گرفته بود و به ادبیات جدید نزدیک تر شده بود . شاید اگر نویسنده اش را نمی شناختم هیچ وقت نمی تونستم حدس بزنم داستان های دافنه دوموریه است . در کل هم کتاب نسبتا خوبی بود . از روی داستان پرندگان که آلفرد هیچکاک معروف فیلمی ساخته و مطمئنم فیلمی هم در مورد حمله مورچه ها داریم اما نمی دونم به این داستان ربطی داره یا نه .

در مورد خود خانم دوموریه هم می تونم بگم با یک نظامی ازدواج می کنه که زندگی موفقی هم داشتند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تنها زمان است که ما را وادار به فراموشی می کند .

 

عکس های اولین روزهای کودکی همیشه جالب ترین عکس های دوران زندگی ماست .

سه داستان /سارتر

سه داستان

 

ژان پل سارتر

محمود سلطانيه

 

انتشارات جامي

اتاق : در مورد دختري كه با شوهر ديوانه اش زندگي مي كند و حاضر نيست از او دست بكشد .
ارسترات : مردي كه عاشق قهرمانان سياه دل است و اسلحه اي مي خرد تا با آن مردم را بكشد .
ديوار : 3 زنداني كه قرار است فردا صبح اعدام شوند .

كتاب مجموعه 3 داستان كوتاه از سارتر است كه قبلا هم كتاب هاي مختلفي ازش را مرور كردم . كتاب قشنگي هم بود ساده و روان با موضعات جالب و البته من داستان دوم را به اندازه دو تاي ديگه دوست نداشتم .

كتاب با برگه هاي كلفتي كه رنگش شبيه برگه كاهي هست چاپ شده من دوست داشتم ورق زدنش حس خوبي داشت .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم خوشبختي است كه خودش شاهد حال و روز خودش نيست .

 

نبايد دنبال ناممكن ها بود . شايد بهتر بود كه آن خانم واقعيت را مي پذيرفت و بدينسان تنها يك بار رنج مي كشيد . گذشت زمان فراموشي مي آورد . باور كن هيچ چيز بهتر از رويارو شدن با رويدادها نيست .

 

يك ساعت است كه سر و گردنم تير مي كشد. درد حقيقي نيست ، بدتر از آن است : دردهايي است كه فردا صبح  حس خواهم كرد !

به سوی آزادی / کازانتزاکیس

به سوی آزادی

 

نیکوس کازانتزاکیس

محمد دهقانی

 

انتشارات جامی

کرت سال هاست که آتن و بسیاری از کشورهای دیگر را تحت سلطه خود دارد و ظلم زیادی بر آن ها روا می دارد . تسئوس نیز پسر قهرمان و زیبای پادشاه آتن است که تصمیم دارد هر طور شده بر علیه کرت وارد جنگ شود و از همین رو روزی به کرت می آید تا بیشتر با کرت آشنا شود و آنجا با آدریانه دختر پادشاه کرت آشنا می گردد . تسئوس برای پیروی باید کارهای مختلفی بکند : کشتن مینوتور هیولای بزرگ ، عبور از هزارتو ، کشف راز آهن و ....

خیلی خیلی با بقیه داستان های کازانتزاکیس فرق داشت . این رمان حالت افسانه وار داشت . من خوشم اومد چون داستان های این مدلی را دوست دارم ولی خلاقیتی نداشت همه موراد کپی برداری از افسانه های معرف بود . هیولایی که جوانان کشور را به او می دهند تا بخورد ، شمشیری که فقط مال کسی می شود که بتواند سنگ را جا به جا کند و.... خلاقیت نداره به نظرم کازانتزاکیس کار فوق العاده و هنرمندانه ای انجام نداده ولی اگه افسانه دوست دارید با کتاب ارتباط برقرار می کنید . کتاب خوبیه

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هریس زیر لب گفت : این سرزمین چه زیباست ! چگونه می توانم آن را ترک کنم ؟
ایکاروس گفت : همه ی سرزمین ها زیبایند . جایی که تو می روی زیبایی های تازه ای خواهی یافت .

 

لازم نیست روی شانه هایمان بال داشته باشیم . ایکاروس روحمان باید بال داشته باشد .

 

همه ی فرکهای بزرگ ساده اند ... همه ی فکر های بزرگ !