گل های میخک/کارور

گل های میخک

 

ریموند کارور

اسدالله امرایی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1384

گل های میخک : پسر کنار دختر اتهام و ...‌

لطف: شی ای که گم شده 

چیزی تقدیم کنم؟ : پرو لباس 

اول از همه بگم دو داستان آخر را با کمک تس گالاکر همسرش نوشته . اینم اختتامیه بستن پرونده کارور از طرف دیگه اولین تجربه من از نمایش نامه هاش. خیلی متفاوت بود اون حالت رئال و مستقیم را دیگه نداره پر استعاره است ولی برای من اصلا دل نشین نبود اصلا نمی فهمیدم خوب که چی .

فقط بگم مثل مرد نمایش نامه اول خود کارور هم کلی نقش به عهده داشته فرزند ارشد بعد مرگ پدر مسئول خانواده همسر پدر دو بچه کارگر نویسنده و ..‌‌

 قسمت زیبایی از کتاب

دیگه هیچ وقت نمی تونیم مث اولش بشیم . فکر نمی کنم .... من و تو اگه با هم بشیم یه مای دیگه ست .

هر وقت کارم داشتی تلفن کن/کارور

هر وقت کارم داشتی تلفن کن

 

ریموند کارور

اسدالله امرایی

 

انتشارات نقش و نگار

سال نشر : 1382

داستان های راه و رسم عام ، می توانستم کوچک ترین چیزها را ببینم ، دوچرخه ، عضله ، سیگار، جعبه ها، هر کی روی تخت می خوابید، زن دانشجو، فیل ، چاق، یکرنگی و هر وقت کارم داشتی تلفن کن را قبلا معرفی کردم بقیه داستان ها هم به شرح زیر هستند:

دروغ : ایا زن دروغ گفته است یا کسی که خبرچینی او را کرده!
شیفتگان : مرد قرار است آن روز قربانی شود به دست زن .
یعنی ماشین این قدر کار کرده : فروختن ماشین بعد از ورشکستگی .
پیک : همان داستان چخوف .
قرقاول : مرد و زن در حال رانندگی و تصادف با یک قرقاول.

می توانستم کوچک ترین چیزها را ببینم : زن بی خواب شده و به حیاط همسایه می رود .
بازاریاب ها : همسر مرد که خانه نیست برنده تمیز کردن مجانی خانه با جارو برقی شده.
خودت را بگذار جای من : زن و مرد به خانه ای می روند که مدتی مستاجر آن بوده اند در شب سال نو .
مو: مرد حس می کند مویی بین دندانش گیر کرده .
تراشه : مرد که همسرش او را ترک کرده به شهری می رور و برای چند روز اتاقی گریه می کتد .
رویا : زنی که خواب می بیند و همسایه مطلقه ای با دو فرزندش .

مثل همیشه خیلی زیبا . صحنه های ساده زندگی اتفاقات معمول و روحی که پشت سرشون هست .

راه های میان بر/کارور

راه های میان بر

 

ریموند کارور

اسدالله امرایی

 

انتشارات نقش و نگار

سال نشر : 1383

همسایه ها : زن و شوهر همسایه به سفر رفته اند و کلید را به آنها سپرده اند .
آن ها شوهر تو نیستند : مرد در کافه متوجه می شود در مورد اندام زنش حرف می زنند و او را مجبور به رژیم می کند .
ویتامین : همسر مرد در کار فروش ویتامین است و بازار کساد شده .
به زن بگو ما می رویم : دو دوست متاهل دنبال دو دختر .
مردم آزارها : دو خانواده دوست با یکدیگر که البته یکی از آنها از شوهر اولش جدا شده و همسری جدید دارد .
در سان فرانسیسکو چه می کنی ؟ : همسایه های جدید عجیب غریب و پستچی .
سیراب شیردان مکزیکی : مردی که از همسر قبلی اش جدا شده و از همسر فعلی نیز ممکن است جدا شود.
پرها : زن و شوهر به مهمانی همکار مرد می روند که طاووسی در خانه دارند .
پاکت شیرینی  : پستچی خاطرات پدر از خیانت و طلاق
وقتی از عشق حرف می زنیم از چه می گوییم : دو دوست و همسرانشان نشسته اند و از معنی و مفهوم عشق می گویند.
از جایی تلفن می کنم : بستری در آسایشگاه برای ترک کردن الکل و تعریف زندگی یک دودکش و همسرشس.
همه چیز به او چسبیده : زن و شوهر جوان و شبی که بچه نمی خوابد .
راستی ، چرا : پسری که همیشه به مادرش دروغ می گفت .
تب :مردی که همسرش ترکش کرده و با بچه ها تنهاست .
یک چیز دیگر : زن به خانه آمده و از مرد می خواهد از آنجا برود.
همین که گفتم : دید زدن پنجره همسایه .
چی دوست داری ببینی : خداحافظی زن و مرد از صاحب خانه و پیش به سوی تصمیم جدید .
سومین چیزی که پدرم را کشت : دامی مردی که عاشق ماهی هایش بود.
مثل آب خوردن : مردی که زنش او را ترک می کند و اسب هایی که جلوی خانه ایستاده اند .
آرامش : در آرایشگاه تعریف ها شکار گوزن
آقای آبدارچی و آقای تعمیرکار : پدرها پدر خوانده ها و ....

ریموند کارور عالیه عاشقشم دو تا مجموعه داستان کوتاه قبلا ازش معرفی کردم تصمیم گرفتم بیام به سایر مجموعه هایی که در دسترسم هست یه نگاهی بکنم و جمع و جور کنم قضیه رو . این کتاب را هم برای شروع انتخاب کردم مجموعه زیبایی هم هست و داستان های زیبایی با ترجمه ای خوب کنار هم قرار گرفتند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بدون این که بفهمی یا بخواهی اوضاع تغییر می کند .

 

آنچه از دست می رود باز به دست می آید .

زن و شوهر واقعی

زن و شوهر واقعی

 

مجموعه نویسندگان

اسدالله امرایی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۷

یکی از این روزها از  نادین گوردیمر: شوهر خواهر قرار است در حمله ای به سیاه پوست ها کمک کند .

حرف زدن از مگس ها قدغن است از محمد شکری: روزنامه نگار و مقاله ممنوع .

حادثه در مالای کمپ از پیتر آبراهامز: دکتر سیاه پوست به کمک مجرم می آید ‌.

سرپناه بچه ها از محمود دیاب: خرید زمین در روز تولد بچه ها .

تروریست از طاهر بن جلون: مرد عرب پناهنده .

زندانی عینکی از بسی هد: زندان بان جدید سخت گیر است .

بابت جنازه بچه ان از انجابولو اندبیلی: ظلم به سیاه ها و پس گرفتن جسد نوزاد .

زن و شوهر واقعی از ابیوسه دی نیکول: بعد از ۳ بچه و در بارداری چهارم زن و مرد ازدواج می کنند .

آن روز که استالین مرد از دوریس لسینگ: خبر بیماری سخت استالین.

افسانه تلخ از ای وی استون: شیر اسیر کفتارها.

قومستان از ای وی استون: کشوری که نابود شد .

در باغ سبز از اسماعیل عدلی: مدرسه خارجی ها و شهریه ان .

مشتی خرما از طیب صلحی: انچه در اخر برای صاحب باغ باقی می ماند.

چمدان گم شده از عبدالمنعم سلیم: مرد برای گزارش چمدان گم شده به نزد پلیس می رود .

عکس از نجیب محفوظ: عکس مقتول در روزنامه .

ازدواج امری خصوصی است از چینوا اچبه: پسر می خواهد با دختری از قبیله دیگر ازدواج کند .

صلح داخلی از چینوا اچبه: اتمام جنگ و تلاش برای ساختن زندگی .

جوان نازنین از لیلا الاعلمی: زن دچار فراموشی شده و نزد پسرش زندگی می کند .

فکر کنم اکثرمون به جز نویسنده های مصری آشنایی خاصی با نویسندگان آفریقایی نداریم بنابرین به نظرم این کتاب فرصت خوبی برای این آشنایی هست خصوصا که مترجم خیلی ماهری هم داره . داستان ها قشنگ و بیان کننده واقعیت آفریقا هستند و ترجمه روان و خوب هست هر چند خیلی روی ظلم به اونها و فقرشون تاکید شده و من شاید دنبال چیزهای افسانه وارتری بودم . کتاب نسبتا خوبیه.

 

قسمت زیبایی از کتاب

سرنوشت جه زود از حرف های مفتی پرده بر می دارد که وقتی از دهان در می آیند معنی ندارند و مقاصد پوچی پشت آنهاست .

عشق های زودگذر ماندگار/ مکین

عشق های زودگذر ماندگار

 

آندره سرگیویچ مکین

اسدالله امرایی

 

انتشارات چشمه

سال نشر: ۱۳۹۶

 از آندره مکین قبلا دو تا کتاب معرفی کردم بیشتر از نوشته هاش سرنوشت خودش برام جالبه ولی این کتاب آخری بهترین چیزی بود که ازش خوندم . تکه هایی از زندگی و احساسات توی جامعه کمونیستی شوروی روزای شروع روزای فروپاشی فرصت ها و عشق هایی هست که از دست می رن . صحنه ای که دختر و پسری وارد هتل می شن و بدون چک کردن نسبت بهشون اتاق می دهند جمعیت را منفجر می کنه بچه هایی که با بقایای مین بازی می کنند عشق های زودگذر و ...... نکاتش و حرفاش به نظر من عالیه و روشی که برای بیانش انتخاب کرده ولی قلمش هم چنان برای من خشک و غیرجذابه نهایتا برآوردش می شه متوسط.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اولین زنبی نبود که با قدرت صبورانه ی عشقش مرا فریفته خود می کرد . با این حال او بود که برای نخستین بار نشانم داد زنی که عشق در خانه ی دلش جا دارو دیگر به دنیای ما تعلق نداردبلکه از این جهان دنیای دیگری می آفریند که در آن زندگی می کند ، حکم می راند و زندگی پرتنش زمانه را پوچ و بیهوده می انگارد . بله زندگی فراسیاره ای .

 

اشتباه فاحش و خطرناکی که در زندگی مرتکب می شویم جست و جوی بهشتی است که دوام بیاورد.

برج بلور

 برج بلور

 

مجموعه

اسدا... امرایی

 

انتشارات تندیس

روشنفکران تنک مایه از یوسا : نویسنده ای که به نمایندگی از پرو حرف می زند .

چاه از سسپدس : خاطرات جنگ گرما کم آبی و کندن چاه برای رسیدن به آب

آرایشگر از تلس : رئیس مخالفان برای آرایشگری آمده و مرد مردد است او را بکشد یا نه

بهای زندگی از فوئنتس : فرار زندانی ها از اردوگاه

شبیخون از رومرو: حمله درگیری فرار پارتیزان و رسیدن به رفقا

کسوف از روسو : مرد اسیر در دست سرخ پوستان پیش گویی کسوف می کند

تعطیلات گلوریا از بندتی : همسر مرد ناگهان حالش بد می شود

حواس به کلی پرت از بندتی : سیاستمداری که سرگردان کشورهای مختلف را می گشت

برج بلور از آرناس : نویسنده مشهور وقتی برای نوشتن ندارد زیرا دائم در مهمانیست

مرگ مدام فراسوی عشق از مارکز : سناتور در روزهای اخر عمر زن زندگی اش را می یابد

آن کس که اسب داشت از بارگاس : مردی که به دنبال گوساله گم شده اش رفت و غرق شد

سقوط از یرا :دو دوستی که به کوهنوردی رفته اند

گوشت از یرا : قحطی گوشت آمده و مردم بدن خود را می خورند

سیب زمینی از اورتگا : مرد برای پسرش آشپزی می کند .

مرد چاق اهل لاپاس از لما : گروگان گیری مرد ثروت مند و پسری که دنبال کار پدر است

بابانوئل از مرکادو : مرد برای درآوردن پول بیشتر بابانوئل می شود

آن زن از والش : مرد از سرگذشت زنی خبر دارد که همگان بی خبرند

نامه به بانویی جوان در پاریس از کورتاسار : خرگوش هایی که از بدن یک آدم بیرون می آیند .

پنه لوپه از تریبیسان : پیرزن و پیرمرد تنها .

مارمولکی که عادت داشت زن هایش را بخورد از گالئانو : خدا به زن و شوهر ثروت مند پسری نیمی ادم نیمی مارمولک می دهد .

زیر آب از راموس : بچه ها برای بازی کنار رود می روند .

بالش پر از روگا : زنی که از بی خونی در حال مرگ است .

مدرک از روسا : پسرک قناری را کشته و از خدا می خواهد او را زنده کند .

گلابتون از گوئیرالدس : چرم سازی که مشهور شد

عنکبوت از سروتو : شکار مگس توسط عنکبوت

پیانو از ماشادو : دختر خانواده قرار است ازدواج کند و پیانو را برای خرج عروسی اش می خواهند بفروشند .

شرح احوال تادئوایسی دورو کروس از بورخس : شرح حال مردی شجاع

خانه ی امن از مویا : مرد چریک هم اکنون در یک خانه امن پنهان است .

مثل دو برادر خوب از فوئنتس : گور دسته جمعی

اعاده ی حیثیت از فوئنتس : عشق و عاشقی و غیرت

سوغات کوهستان از کاسارس : مرد با زن مورد علاقه اش به سفر می رود

ماجرای غریب عکاسی در لاپلاتا از کاسارس : عکاس غریب با تعدادی افراد غریبه ملاقات می کند

گلوله ی سرگردان از آرانگو : شخصیتی که قرار است در اثر اصابت گلوله بمیرد .

قرعه ی پوچ از باستوس : مردی که مرده دیگری را حمل می کند

دسته گل آبی از پاس : مرد درون تاریکی می خواهد یک جفت چشم ابی را از حدقه دراورد

گواتمالا 1954 : مراسم تدفین یک پرنده از  آریاس : بچه ها پرنده مرده ای را دفن می کنند

هتل آلماگرو  از پیگلیا : نامه های درون هتل

آدم فروش از اورتونیو : آدم نظامیان به دفتر روزنامه

ماجرای سینیور دولاپنیا از دیه گو : مالک جدید و عجایبش

دست سرگرد آراندا از ریس : سرگردی که دستش را در جنگ از دست می دهد

یاکوب و حریف از اونتی : غولی که هر کس در برابرش 3 دقیقه مقاومت کند 500 پسو جایزه دارد .

مهمان از آلارکن : همسر مرد در جنگ کشته می شود و اکنون او و سه بچه تنها هستند .

خرده مالک ها از آرلت : دو همسایه که حسودی هم را می کنند .

اره از مورنا : مرد قصاب و پسرش

گوشت و لوبیا از پاره دس : دخترکی که بچه ها مسخره اش می کردند

سرایدار از سلوون : مردک بومی لنگ قرار است سرایدار سفیدها باشد

قسم خورده از برا : راهنمایی که از دوران جنگ و وظیفه اش می گوید .

قفسه از روبیائو : کارمندی که از حقوقش کم می کنند .

چکاوک از گرت : دختر پادشاه قرار است ازدواج کند .

اتوبوس از پیه منتا : تنگی جا در اتوبوس

برج بلور یک مجموعه داستان هست که از نویسنده های مختلف آمریکای لاتین به انتخاب آقای امرایی در کنار هم قرار گرفتند و قبل از هر داستان هم یک معرفی کوتاه از نویسنده هست یک معرفی چند خطی . تعریف این مجموعه را بسیار زیاد شنیده بودم و خیلی ها برای خوندن پیشنهادش می کردند و الان بعد از خوندنش می گم جدا ارزششو را داشت . کتاب قشنگیه . ترجمه روون و یک دستی داره داستان های خوب و قوی ای انتخاب شدند و البته من در کل از طرفدارای ادبیات امریکای لاتینم و به دلم می شینه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نابودی حتی یک گیاه بومی ، دنیا را فقیرتر می کند .

 

واقعیت از تخیل قوی تر است .

 

آدم که توی اتاق هتل می ماند ، همیشه ردی از کسانی پیدا می کند که قبلا آنجا بوده اند .

انجيل سفيد/ وولف

انجيل سفيد

 

توبياس وولف

اسدا.. امرايي

 

انتشارات ثالث

برمزار به خون خفتگان آمريكاي شمالي : زن براي مصاحبه استخدامي به دانشگاه دعوت شده است .
يك گلوله در مغز : مرد در صف بانك است كه سارقان مي رسند .
ستون درگذشتگان : ظاهرا آگهي ترحيم اشتباهي در مجله چاپ شده است .
منتظر خدمت : خواهر مرد به دنبالش آمده اما او به عراق اعزام شده است .
انجيل سفيد : پدر يكي از شاگردها از معلم مي خواهد گزارش تقلب پسرش را ندهد .
شب مورد بحث : برارد براي خواهرش داستان مردي را مي گويد كه بين جان فرزندش و مسافران در دوراهي بود .
برنامه هاي آينده سينما : دخترك در سينما كار مي كند و منتظر است تا رئيس برگردد .
شكارچي ها در برف : 3 دوست در روزي برفي براي شكار گوزن راهي مي شوند .
بيدار : پسر در كنار آنا بيدار است و دارد فكر مي كند .
تفسير به نفع متهم : مرد به كسي كه به فكر جيب بري است ضربه مي زند .
همسايه : همسايه ها دعواي بدي دارند و زن و شوهر از خواب بيدار شده اند .
گيرپاچ وسط بيابان 1968 : زن و شوهر همراه با فرزند كوچكشان راهي هستند كه ماشين خراب مي شود.
خواهر : مرد صبح زود براي نرمش به پارك مي رود و آشناهايي را مي بيند و ...

توبياس وولف نويسنده آمريكايي هست كه دليل اصلي شهرتش داستان هاي كوتاهش هستند . منم سراغ يكي از اين مجموعه ها رفتم قشنگ بود خيلي دوست داشتم . موضوعاتش خيلي خاص نيست گاهي هم شيوه اش از اون مدل هايي هست كه در حقيقت چندان اتفاق محور نيست حادثه اي رخ نمي دهد و بيشتر تفكرات و تصورات افراد اتمام ماجراست . ترجمه اش هم خيلي خوبه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آرزو پدر عمل است . نيت مهم است .

 

آدم هايي كه اسمشان بزرگ است الزاما بزرگ نيستند .

شهر جانوران/ آلنده

شهر جانوران

 

ایزابل آلنده

اسدا... امرایی

 

انتشارات تندیس

در جنگل کوتوله ها از نادیا و الکساندر و مادربزرگ الکساندر به اسم کیت صحبت کردم . خوب کتاب شهر جانوران قبل از اون کتاب و اب همون شخصیت ها نوشته شده و در حقیقت کتابی هست که ما را برای اولین بار با این افراد آشناد می کنه . مادر الکساندر مریضه و اون پیش مادربزرگش می ره که راهی سفری به آمازون هست . گفته می شه حیوان عظیم الجسه ای در اونجا پیدا شده .

کتاب تخیلی هست دیگه بد نبود راستش یک بار و اتفاقی خوندن چنین مدل داستانی با قلم خوب و قوی خانم آلنده برام جالب و هیجان انگیز بود اما وقتی کار به تکرار می کشه حس می کنم دارم وادر علمی تخیلی و شاید موضوعات بچه گانه می شم . در مجموع خوب نوشته شده شاید یک زمان هایی فاز بده خوندنش .

آلنده قبل از نویسندگی شغل هایی مثل معلمی و مجری تلوزیون بودن را هم امتحان کرده !

خرده خاطرات/ ساراماگو

خرده خاطرات

 

ژوزه ساراماگو

اسدا.. امرايي

 

انتشارات مرواريد

خوب از اسم كتاب هم معلوم هست . كتابي كه ساراماگو توش گوشه هايي از خاطرات بچگيش را گفته . چيزايي كه يادش اومده زندگيش توي روستا ، خاله ها و دايي ها ، مادر بزرگ پدر بزرگ ، از دوران مدرسه اش گفته شیطنت هاش ف درس خوندناش و کلا مثل یک چیز دنباله دار نیست بلکه هر چیز جالبی از اون دوران به نظرش رسیده را شرح داده .

کتاب متوسطی بود به نظر من خاطراتی که انتخاب کرده جالبند و گویا و روان هم تحریرشون کرده یعنی متن اصلا خسته کننده یا کشدار نیست اما خوب به نظر من چیز خارق العاده یا خاصی هم نداره نه مثلا شبیه زندگی نامه سلین باشه به نظرم هنر اونه وگرنه در حد 100 صفحه خاطرات جالب را از دیدگاه من هرکس می تونه بنویسه اون حالت دنباله دار و در حد زندگی نامه است که هنر نویسندگی می طلبه . خلاصه برای من معمولی بود .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

همه چيز را همگان نمي دانند و شايد هم هرگز ندانند اما لحظاتي هست كه باورمان مي شود همه چيز را مي دانيم .

 

وقتي ما بچه بوديم ، زمان را ملال آور و پايان ناپذير مي دانستيم . سال ها گذشت تا فهميديم هر ساعت فقط شصت دقيقه است و بعدها ياد گرفتيم همه ي دقيقه ها بدون استثنا سر ثانيه ي شصتم تمام مي شود .

 

اغلب آنچه را فراموش مي كنيم كه دوست داريم به ياد آوريم و گاه واژگان و تصويرهاي خاصي از گذشته ، بارها و بارها ، بي هيچ محركي ، با وضوح تمام ، به يادمان مي آيد و توضيحي هم در كار نيست .

با چشمان شرمگين /بن جلون

با چشمان شرمگين

 

طاهر بن جلون

اسدا.. امرايي

 

انتشارات مرواريد

كتاب در مورد دختركي مراكشي است كه پدرش در فرانسه كارگري مي كند و در اثر قتل پسرش تصميم مي گيرد همسرش و دخترش را از ده به فرانسه ببرد . كتاب شرح زندگي دختر است دختري كه بين خاطرات كودكي و زندگي جديد فرانسوي هويت خود را گم كرده ، دختري كه شرم و سر به زيري را نمي شناسد و گستاخ است ، دختري كه قبيله اش باور دارد در كف دست راست او نقشه گنجي وجود دارد ....
نام كتاب از شعر عاشقانه اي از ساموئل كالريج است كه در آن دلداده اي در مقابل معشوق از شرم سر به زير انداخته .

كتاب تقريبا قشنگي بود ولي نه زياد براي من بالاتر از متوسط بود . يك كم كليت ماجرا و اين كه دختري مراكشي در فرانسه بزرگ بشه به خصوص سبك اول كتاب منو ياد بيابان لوكلزيو مي انداخت ولي خوب بعدش اصلا اين حس را نخواهيد داشت . دختر داستان يك جورايي رويايي و تخيل گراست و داستان چون از ديدگاه اونه هميشه خط مستقيم نداره گاهي درگير شخصيت هاي ذهني دختر مي شيد گاهي درگير خواب هاش و گاهي درگير پرش هاي زمانيش كه من اين قسمت ها را دوست نداشتم يعني به نظرم اگه قراره شخصيت هاي ذهني دختر وارد داستان بشن پس بايد اون قدر با قوت و گرما بيان كه منم باهاشون ارتباط برقرار كنم به نظر شخصي من اين گريزها كم جون بود و مبهم يعني تا مي يومدي ابهامشو رفع كني ارتباط را از دست مي دادي . البته فكر نكنيد كتاب سختيه ها روند راحت دستتون مي ياد . .ولي اسمش خيلي عاشقانه و لطيفه .

اين كتاب برنده جايزه گنكور شده . آقاي بن جلون از نويسندگان مراكشي ساكن فرانسه هستند .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

هيچ وقت سر در نياورده ام چرا خواب عده اي را راحت در مي يابد و بقيه را در انتظار تا پاسي از شب عذاب مي دهد . خودم همه جا خوبم مي برد ، راحت و هر چه قدر بخواهم مي خوابم .

 

رمان به زندگي خيانت مي كند ، زيرا هر كسي مي تواند آن را باز كند و از فصل آخر بخواند و به طرف اول برگردد .

مردان بدون زنان /همینگوی

مردان بدون زنان

 

ارنست همينگوي

اسدا... امرايي

 

انتشارات افق

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه همینگوی هست که داستان های در كشوري ديگر ، تپه هايي مثل فيل سفيد ، وطن به تو چه مي گويد ؟ ، مسابقه پنجاه هزار دلاري ، ده نفر سرخ پوست ، قناري سوغاتي ، حكايتي از آلپ ، آدمكش ها ، حالا دراز مي كشم و بازجويي ساده را قبلا توی کتاب های دیگه معرفی کرده بودم . می مونه 4 تا داستان دیگه :

كله شق : راجع به بکس بازی هست که دائم داره به همسرش فکر می کنه به اینکه هیچ وقت پیش خانواده اش نیست و داره خودش را برای مسابقه آماده می کنه . شرح دقیقی از مسابقه اونو داریم . یاد فیلم مرد سیندرلایی افتادم خیلی بکسی بود این داستان .
مسابقه ي سرعت : ويليام در مسابقه سرعت شركت كرده . مسابقاتي كه نوع خاصي از دوچرخه سواري است.
امروز آدينه است : صحبت هاي 3 سرباز مست .
قصه ي پيش پا افتاده : مرد روزنامه ها را مي خواند روزنامه هايي كه چندي ديگر خبر فوت خود او را چاپ خواهند كرد .

خوب بود ولی خوب برای من اکثرش تکراری بود فکر کنم بهترین گزینه توی داستان کوتاه های آقای همینگوی همون مجموعه انتخابی داستان هاشون باشه که پیش از این معرفی کردم .  

 

قسمت زيبايي از كتاب

- هر جا كه دلمان خواست مي رويم .
- نه ، نمي توانيم . آن دنيا ديگر مال ما نيست .
- مال ماست.
- نه ، نيست . يك بار كه آن را از آدم بگيرند ، ديگر نمي تواند آن را پس بگيرد .

لائورادیاس

لائورادیاس

 

  کارلوس فوئنتس

اسدا.... امرایی

انتشارات تندیس

  کتاب در حقیقت سرگذشت لائورادیاس زنی مکزیکی از زبان یکی از نوادگان اوست .  لائورادیاس تنها نوه خانواده است که چند سالی دور از پدر در نزد خانواده مادری زندگی می کند و بعد از ان به شهری دیگر نزد پدر می روند مردان زیادی در زندگی او در غالب های گوناگون وارد می شوند و لائورادیاس زنی بی پرواست عاشق یک انقلابی می شود با وجود 2 پسر از خانه می رود تا با معشوقه اش زندگی کند  در شصت سالگی عکاسی معروف می شود و .....او کسیست که که فرصت ها را از دست نمی دهد و بنا بر متن کتاب در آینده و گذشته اسیر نیست بلکه از حال لذت می برد ..... در این میان خواننده با تاریخ مکزیک و جنگ های اسپانیا نیز آشنایی پیدا می کنه....... کلا کتاب خوبیه اما از اونجایی که من به هیچ عنوان و به هیچ دلیلی خیانت زن به شوهرش را قبول نمی کنم و تازه کوچک شمردن مرد به خاطر بخشش این خطای اون خیلی عصبیم می کرد اصلا نمی تونستم روش تمرکز کنم . توی کتاب ،  لائورادیاس سمبل خوبیه و خوب چون من ازش متنفر بودم نشد زیاد هم با کتاب همخوان بشم شاید شما لذت بیشتری ببرید ازش

 فوئنتس کلا سر و کارش با سیاست زیاد بوده و اما توجه به سياست و بازتاباندن آن در كتاب ها و مقاله هاي متعددش براي او بي دردسر نيز نبوده است و اين امر به دليل مخالفت هاي او با سياست هاي جهاني آمريكا به ويژه در منطقه آمريكاي لاتين چنان عميق شد كه سرانجام منجر به ممنوع الورود شدن او به آمريكا در سال هاي بين 1962 تا 1990 شد

    قسمت های زیبایی از کتاب

 رفتن هم یک جور مردن است

 

 سرنوشت مردم از سرنوشت افراد مهم تر است

 

 گاهی بی وفایی هیچ ربطی به مسایل جنسی ندارد . حرف و  رابطه صمیمانه با کسی دیگر خیانت است ، وقتی این صمیمیت پنهان باشد و پنهان کاری لازمه اش دروغگویی است

 

 چه قدر دلمان می خواست قهرمان باشیم . او هم خیلی دلش می خواست قهرمان باشد اما بعد از شنیدن حرف های خورخه مائورا متوجه شد که قهرمان بازی پروژه نیست که بتوان با خواستن به آن رسید بلکه پاسخ به شرایطی پیش بینی نشده اما قابل تصور است .

اینس

 اینس

 

 

 کارلوس فوئنتس

اسدا.... امرایی

 

انتشارات مروارید

  گابریل رهبر ارکستر جوانیست که حین اجرای اپرای فاوست عاشق یکی از خواننده های اپرا به نام اینس می شود . گابریل سعی در دسترسی به اینس دارد ولی اینس مقاوت می کند و گابریل نیز به طور ناگهانی او را ترک می کند .... هفت سال بعد دوباره برای اجرای فاوست همدیگر را می یابند ........ تمام دیدارهای آنها در اپرای فاوست است و غرور یا تصورات عجیب مانع وصال انها ......

در کنار این داستان شاهد نمایش شکل گیری عشق بین یک زن و مرد از انسان های اولیه نیز هستیم ...... و مفهوم عشق را در دو ماجرا دنبال می کنیم

اخی خیلی قشنگ بود خیلی لطیف بود .....هر چند اینم سختی های خودش را داشت ها  چه قدر دلم یک کتاب اسون کلاسیک می خواد :دی

 

با توجه به موضوعی که در نظر داشت چهارچوب قشنگی را برای روایت انتخاب کرده بود ... من به شخصه از کتاب خوشم اومد .... هم عشقشون را خیلی لطیف تصویر می کرد هم غرور و تصورات بی رحمی که مانع وصالشون می شد . کلا ایده های قشنگی داشت کتاب حتی همون قسمت انسان های اولیه و حرکت از مادرسالاری به پدر سالاری .......

 

 فوئنتس خودش از خانوده های پولدار مکزیک بوده و تحصیلاتی در زمینه حقوق و اقتصاد داره

 

  قسمت های زیبایی از کتاب

 ما همگی قربانی و در عین حال جلاد حافظه کوتاه مدت خود هستیم که بیش از سی ثانیه نمی پاید و همین ادامه ی زندگی مان را ممکن می سازد بی آنکه اسیر هر اتفاقی باشیم که دور و برمان پیش می آید .

 

  آدم وقتی از کسی که دوستش دارد خبری نداشته باشد می تواند او را در هر جایی تصور کند

 

 دلش می خواست دنیای آزاد و طبیعی داشته باشیم که در ان از نیروها و قوانین سرکوب گر خبری نباشد . به او گفتم که چنین چیزی هیچ وقت وجود نداشته . آزادی که او به دنبال ان بود ، جست و جوی آزادی بود ، چیزی که هرگز به دست نمی آوریم ، اما همان مبارزه برای کسب ان ما را رها می کند .

 

  گاهی در می مانم که آیا مردها ما را دوست دارند ، آن ها فقط می خواهند با همدیگر رقابت کنند و از همه سرتر باشند ......

 

  خوشبختی دام موقتی است که مشکلات سرسخت و  پیچیده را پنهان می کند و ما را در برابر مشروعیت کور شوربختی ، آسیب پذیرتر از همیشه رها می کند .

 

 زندگی خیلی چیزها یادمان می دهد و ما مقصریم که یاد نمی گیریم و بارها و بارها در همان تله ی شیرین گرفتار می آییم .

 

 گناه کردم ، لذت بردم ، رنج کشیدم ، بخشیده شدم ، اما حاضر نیستم شکوه لذت خود را انکار کنم .......

 

زنهای نابالغ خیلی کم اند اما تا دلتان بخواهد کودکان در هیئت مرد وجود دارند .

 

 هیچ داستانی وجود ندارد که حاشیه نداشته باشد . 

دخترِ بخت

 دخترِ بخت


ایزابل آلنده
اسدا... امرایی

انتشارات تندیس

الیزا دختری سر راهی است که در شیلی او را دم در خانه رز و جرمی خواهر و برادر انگلیسی مجرد و پولداری می گذارند و رز به کودک علاقه مند شده و او را به فرزندخواندگی قبول می کند . الیزا در این خانواده سرشناس بزرگ می شود اما در نوجوانی عاشق یکی از کارمندان فقیر و بی اصل و نصب جرمی به نام خواکین می شود و از همین مرحله ماجراهای او شروع می شود .
روند داستان بد نیست آخرش را خیلی خوب تونسته جمع کنه من اول کتاب اصلا خوشم نیومد از موضوع اما اواخر کتاب خیلی خوب و دقیق پیش رفته بود . یک کتاب حدود 450 صفحه ای که می تونم بگم یک چیزی حدود 60 یا 70 صفحه اش خوب بود . البته احساس می کنم یکی از مشکلای اصلی کتاب ترجمه اش بود با اون کلمات عجیب غریب مترجم .......
ایزابل النده یک نویسنده شیلایی و از اقوام سالواتور النده است که با کتاب خانه ارواح مشهور شد

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 عشق چنان کورش کرده بود که نمی توانست ببیند طرف مقابلش با همان شدت دوستش ندارد .

 

  تنها چیز به درد بخور توی ازدواج بیوه شدن است .