ملکه مصلوب/ سینوئه

ملکه مصلوب

 

ژیلبر سینوئه

عبدالرضا هوشنگ مهدوی

 

انتشارات پیکان

سال نشر : 1388

دم پدرو ولیعهد پرتقاله که همون روز ازدواج عاشق ندیمه همسرش اینس دو کاسترو می شه . این عشق و دوستی مسائل زیادی را سبب می شه که کتاب شرح اونهاست .وقتی از اینس انتظار خیانت دارند ، وقتی پادشاه و مردم کشور علیه اینس هستند وقتی پادشاه منتظر فرزند مشروعش هست و .... اونها تا دم آخر برای عشقشون مبارزه می کنند . راستش تمام کتاب هایی که از سینوئه معرفی کردم توی آسیا بود و دیدم بد نیست قبل از بستن پرونده کتابی از اروپا هم ازش معرفی کنم . خوب کتاب ها توی یک سبکه ولی من ابوعلی سینا و جمال عبدالناصر را بیشتر پسندیدم حالا یا به خاطر آشنایی بیشتر من با فضاشون و شخصیتاشون بود یا سبک نوشتنش هنوز برام تا این حد تکراری نبوده . ولی ماجرای عشق اینس و دم پدرو هم جالبه این که کسی را تا این حد بخوای و براش مبارزه کنی قابل تقدیره جدا .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مبارزه برای نگه داشتن موجودی در کنار خود سودی ندارد مگر این که انگیزه آن قابل ستایش باشد .

 

پدرو به او چیزی نگفته بود که تا کنون نمی دانست . با این همه این اعتراف اثر خنجری را داشت که به قلبش فرو کرده باشند اکنون با خودش می گت هزار بار ترجیح می داد در وضع سابق به سر می برد و روابط پدرو با اینس را به روی خود نمی آورد . اطلاع از این موضوع که شوهرش به او خیانت می کند دردناک و گاهی قابل تحمل بود ولی شنیدن آن از زبان کسی که به او خیانت می کرد تحمل ناپذیر بود.

همسر زیبای سفیر/ سینوئه

همسر زیبای سفیر

 

ژیلبر سینوئه

عبدالرضا هوشنگ مهدوی

 

انتشارات پیکان

سال نشر : 1386

لیدی همیلتون دختر بی چیز فقیر اما زیبایی است که در نوجوانی به فاحشگی روی می یاره اما معشوق های پولداری پیدا می کنه که اونها براش پول خرج می کنند و آداب اجتماعی را یادش می دهند اون به مدد جاذبه ای که داره بالاخره موفق می شه با وجود تمام گذشته اش با سفیر انگلیس ازدواج کنه به دربار راه پیدا کنه البته معشوقه نلسون از بزرگان نیروی دریایی هم می شه و خدمات زیادی برای کشورش انجام بده.

 اینم یک کتاب دیگه از آقای سینوئه که قبلا خونده بودم و سعی کردم جمع و جورش کنم . خیلی دوستش نداشتم چون شخصیتش برام اون قدر شناخته شده نبود که واقعیتش را بخوام متوجه شم و زیادم از این مناسبات دربارهای اروپا سر در نمی یارم. دیگه اینکه از شخصیت بی بند و بارش و اینکه به نظرم مادر درست و درمونی هم نبود خوشم نمی یومد. اما خوب از این نظر هم ارزشمنده که آدم سیر تحولات یک دختر فقیر اما زیبا را ببینه .

 

قسمت زیبایی از کتاب

هرگز با زنی روبه رو نشده ام که توانسته باشد مردی را که از او سیر شده است ، مدت مدیدی حفظ نماید.

راه اصفهان/ سینوئه

راه اصفهان

 

ژیلبر سینوئه

عبدالرضا هوشنگ مهدوی

 

انتشارات پیکان

سال نشر: 1385

ابوعلی سینا پزشک بزرگ ایرانی شاگردی داشته (ابوعبید جوزجانی) که از زمانی که باهاش بوده شروع به خاطره نویسی می کنه و آقای سینوئه هم بیشتر مطالب کتاب را با استناد به همین خاطرات نوشته . از جایی کتاب شروع می شه که ابوعلی سینا جوانه و قدرت ذهنی و گستردگی دانشش به همه ثابت شده . ولی سیر اتفاقات وقایع سیاسی و رئیس ها و فرمانرواها باعث آوارگی همیشگیش می شن. نشون می ده چه قدر علوم مختلف را دوست داشته چند تا درمان خیلی خاصشو ذکر می کنه و این که در دوران وزارتش چه به سرش می یاد . اون با دختری به نام یاسمین که همسر فراری خلیفه بغداد بوده ازدواج می کنه عاشقش می شه و نهایتا خلیفه اون را می بینه و از ابن سینا جداش می کنن و توی سفر بعدی ابن سینا فوت می کنه .

جالبه خیلی اهل شراب و مراوده با خانم ها بوده و پدرش را وقتی بیمار بوده نمی تونه نجات بده . کتاب ارزشمندیه نمی شه گفت کامل موثق ولی به هر حال تلنگری خوردن و آشنا شدن با دانشندای بزرگ کشور کار مهمیه که این کتاب می کنه . و دیدم واقعا حالا که بحثش شد واقعا حیفه کتاب آقای سینوئه را که راجع به ایران هست معرفی نکنم . این کتاب دومین رمان ایشون هست.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

خواهی دید که شاهزادگان و گدایان همانند یکدیگر رنج می برند و متقاعد خواهی شد که همه ی ما در برابر آلام و مصایب یکسانیم .

 

عشق برادر فقط عشق ، من این کار را تنها به خاطر چشمان زیبای تنها دخترم شروع کردم...

 

اصفهان ، شهر زیبا ، گل شکفته ، اصفهان که معمولا آن را سر پیکری می نامند که فارس و کرمان دو دست و آذربایجان و ری دو پای آن هستند . اصفهان که هزار دهکده ، چراگاه ، مزارع جو و ارزن و تنباکو و روناس و زعفران پیرامون آن را فرا گرفته است.شبکه ی آب هایی چون زرین رود و زاینده رود از میان آن می گذرد و تا مرداب گاوخونی جاری است .

 

قول یک مرد در نظر من مثل موج دریاست ،به همان سرعتی که اوج می گیرد ناپدید می شود.

 

گاهی دانشمند بودن یک نفر به قیاس از بیسوادی دیگران است .

 

جز آنچه طبیعت انسان را قادر به تحمل ساخته کاری از دست کسی ساخته نیست .

سرهنگ و پادشاه هوس باز/ سینوئه

سرهنگ و پادشاه هوس باز

 

ژیلبر سینوئه

عبدالرضا مهدوی

 

انتشارات علم

سال نشر : 1388

کتاب داستان جمال عبدالناصر و فاروق هست. فاروق پادشاه مصر که بسیار هوس باز و سر به هواست و جمال عبدالناصر که در خانواده سطح پایینی به دنیا می یاد از مشکلات کشورش ناراحته و سعی می کنه آروم آروم رشد کنه و نهایتا از جمله افسرانی هست که پایه گذار کنارگذاری سلطنت و برقراری دموکراسی می شه و خودش هم دومین رئیس جمهور می شه . خیلی هم بین اعراب معروف و محبوب شد . کتاب به آرامی سیر همین وقایع را با لحن داستانی عنوان می کنه . اتفاقات مهمی هم هستند و قطعا جالبه کودتاها ، ساختن سد ، ملی اعلام کردن کانال ، درگیر شدن با انگلیس ، متحد کردن اعراب و ...

باز هم یک کتاب دیگه از ایشون در مورد اوضاع مصر . کتاب ها شاید مرجع ادبی خوبی نباشند ولی برای آشنایی تاریخی جدا مناسبند . آقای سینوئه مصری هست که توی فرانسه زندگی می کنند و کتاباش خیلی وقتها جز پرفروش ها بوده و تونسته جوایز خوبی را هم ببره .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

طاس ها را با سر و صدا روی صفحه ی تخته نرد می ریزند و فریاد شش و یک ، پنج و یک ،شش و بش بلند می شود . شگفت آنکه مصریانی که تخته نرد بازی می کنند اعداد را به زبان فارسی بیان می کنند .

 

چند روز قبل از ورود رئیس جمهور مصر به لندن ، ایدن در یک برنامه ی تلویزیونی هجونامه ای واقعی می خواند و ضمن تکان دادن یک ورقه کاغذ سیاه در برابر دوربین تلویزیون می گیرد : این پیشینه سیاسی سرهنگ ناصر است!
ناصر وقتی در جریان این برنامه تلویزیونی قرار می گیرد شانه هایش را بالا می افکند و می گوید ایدن از نخست وزیر تبدیل به هنرپیشه شده است  و بی درسفرش را به لندن لغو می کند .

یک شاخه گل سرخ برای شوشان/ سینوئه

یک شاخه گل سرخ برای شوشان

 

ژیلبر سینوئه

عبدالرضا هوشنگ مهدوی

 

انتشارات علم

سال نشر : 1394

داستان در مورد ارامنه و ظلمی هست که دولت عثمانی به اونها می کنه . مسیحی ها شهروندهای دسته دوم حساب می شوند حتی عبور مرورشون بین شهرها باید مجوز داشته باشه اذیتشون می کنند چند بار کشتار دسته جمعی علیه اونها راه انداختند و الان باز به واسطه شروع جنگ و ترسیدن از خیانتشون دولت می خواد اذیتشون کنه . داستان یک خانوداه را داریم که درگیر این قضیه هستند خود داستان همینه و با درگیر کردن خواننده توی یک زندگی خانوادگی داستان غمناک ارامنه را تعریف می کنه .

از آقای سینوئه کتاب های شهرزاد و دختر نیل که در ادامه هم بودند را معرفی کرده بودم ایشون رمان های این تیپی زیاد دارند داستانی را می یان در یک برهه تاریخی تعریف می کنند تا از این طریق واقعیت های اون زمان را یادآوری کنند . از نظر ادبی خیلی خاص نیستند ولی برای آشنایی تاریخی گزینه های خوبی اند . چه قدر ولی بعد خوندن کتاب آدم از انسان بودنش خجالت می کشه چرا این قدر نگاه ها باید نژادپرستانه باشه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زور می تواند همه چیز را خرد و نابود کند ولی تنها یک چیز وجود دارد که در برابرش ناتوان است و آن اندیشه است .

برای غربی ها ترکیه ی اصلاح شده تقویت شده و قادر به خودکفایی به منزله مردن مرغ تخم طلایی است . پایان امتیازات نان و آب دار و معاملات پرسود است . درست مانند معلمی که منافع فراوانی از شاگردش به جیب می زند و نه آرزوی مرگ او را دارد و نه بلوغ او را . تنها چیزی که می خواهد این است که شاگرد هر چه بیشتر کودک بماند.

 

انسان ها کم حافظه اند و فراموش می کنند ولی زمین فراموش نمی کند و ردپای اجدادمان را در قلب خود حفظ می کند ، رد پای ارمنستانی که به آن تعلق داریم .

هزار و یک شب /محفوظ

هزار و یک شب

 

نجیب محفوظ

عبدالرضا هوشنگ مهدوی

 

انتشارات مروارید

داستان هزار و یک شب را که گمونم بیشترمون شنیدیم شهریاری که دختران را به کام مرگ می فرسته و شهرزاد دختری که با افسون قصه گویی او را در بند عشق فرو می برد و در پایان هزار و یکمین شب همسر سلطان می شود . این کتاب به نوعی دنباله همون داستان هست بعد از ازدواج شهریار و شهرزاد . اتفاقات عجیبی در شهر می افتد و اجنه و پری ها به شهر می آیند تا قتل هایی انجام دهند ، افسون هایی بکننند و ...

به نظر من کتاب ضعیفی بود و خوشم نیومد البته دلیل اصلیش این بود که من کلا بدم می یاد کسی در ادامه یا جواب کتاب کس دیگه بیاد کتاب بنویسه به نظرم تقلید هست و از همون اول ذهنم را از داستان منحرف می کنه . بعد هم کتاب در برابر هزار و یک شب و غنای اون اثر چیزی برای ارائه کردن نداشت . نمی دونم شاید اگه همین داستان را بدون اشاره به اون شخصیت ها می نوشت شاید بهتر بود . در ضمن راوی کتاب هم مثل بیشتر کارای آقای محفوظ همون دانای کل هست .

اسم شخصیت اصلی داستان های هزار و یک شب شهرزاد هست شاید هیچ وقت دقت زیادی نکرده باشید ولی معنی این اسم می شه شهری:دی کسی که توی شهر به دنیا اومده و اسم پسر معادلش هم هست شهرداد .

جالبه بدونید آقای محفوظ از نظر عقیدتی آدم جالبی هست . یک بار هم کتابی می نویسه که شدیدا عقاید غیر مذهبیش را توی اون بروز می ده و به همین جهت مذهبیون متعصب شب بهش حمله می کنند و مورد اصابت چاقو قرار می گیره .

 

قسمت زیبایی از کتاب

آنچه در زندگی شگفت آورتر از هر چیز است ، خود زندگی است .

دختر نیل

 دختر نیل


ژیلبر سینوئه
هوشنگمهدوی

انتشارات ذهن آویز

این کتاب در ادامه کتاب شهرزاد دختری از مصر ( برنده جایزه ادبی کارتیه لاتن ) نوشته شده است .
شهرزاد دختری از اشراف مصر است که در انتهای کتاب قبل شوهرش در جنگ ناپدید شده و او و 2 فرزندش تنها هستند .... این کتاب در عین پرداختن به اوضاع مصر در برهه زمانی خاص و جنگ ها و مذاکراتش با قدرت های مختلف دنیا ، سرنوشت شهرزاد و فرزندانش راپیگیری می کند......
کتاب بدی نبود اگه حواستون فقط به شهرزاد نباشه اطلاعات خوبی از اوضاع مصر توی اون زمان ارائه می کنه .....

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 لحظه هایی وجود دارد که اگر انسان از حرف کسی اطاعت کند زندگی را می بازد .

 

 محبت هر قدر عمیق باشد نمی تواند کمبود عشق را جبران کند .

 

 فراموش کردن موجوداتی که دوستشان داریم مانند مردن برای دومین بار است .

شهرزاد دختری از مصر

 شهرزاد دختری از مصر


ژیلبرسینوئه
هوشنگ مهدوی

انتشارات پیکان


کتاب در واقع اتفاقات رخ داده در مصر در زمان حمله فرانسویان را نشان می دهد . اتفاقات تاریخی ، جنگ ها ، توطئه ها و انچه به سر زندگی مردم در این میان امد .
شهرزاد یک دختر ثروتمند و مسیحی مصری است که عاشق پسر باغبانشان ، کریم است . کریم پسری مسلمان و دلباخته دریاست . کریم در همان ابتدا شهرزاد را ترک می کند و به او می گوید که لایقش نیست و شهرزاد با پسر دیگری ازدواج می کند ولی همیشه عاشق کریم است . در حین جنگ مصریان و فرانسویان و ترک ها و انگلیسی ها ، داستان زندگی این دو نفر ، عشق های اینده شان و برخوردهایشان با یکدیگر به تصویر کشیده می شود .
در کل بد نبود .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 انسان همیشه تحت تاثیر گذشته عشق کسی است که دوستش دارد .

 

 وقتی که خداوند در می یابد که خوشبختی بسیاری نصیب انسان کرده است ، از کرده خود پشیمان می شود و از آن پس به جز بدبختی بر سرش نازل نمی کند .

 

 در عشق فراموشی وجود ندارد .

 

 عشق مرده می تواند درمان شود ولی عشق سیراب نشده به وسوسه بدل می گردد .