راسته کنسرو سازان/ اشتاین بک

 

راسته کنسرو سازان

 

جان اشتاین بک

سیروس طاهباز

 

انتشارات ایرانمهر

داستان در شهر ساحلی مونتری جریان داره توی محله ای به اسم راسته کنسورسازان که قشر پایین جامعه و کارگرا توش زندکی می کنن یه سوپری چینی که نسیه هم می ده داک مردی که آزمایشگاه داره و کلاس بالای محله است خونه دخترای خیابونی مک و دوستاش که فقط وقتی نیاز دارن کار می کنن و ... بررسی یک زندگی دسته جمعی توی یک محله سطح پایین

کتاب قشنگیه و حال و حواش را به نظر من خیلی خوب تونسته در بیاره یک جورایی صمیمی و روان ادمو یاد مهمان مامان می اندازه . خوب این کتاب جز تازه های نشر نیست اما چون سراغ اشتاین بک رفته بودم و اسم این کتاب وسوسه آمیز بود برام اینم خوندم . یک مقداری شبیه کتاب تورتیا فلت بود .

در شهر مونتری خیابنی ساحلی است که به اسکله شهر منتهی می شه و به خاطر معروفیت این کتاب واقعا اسمش را راسته کنسروسازان گذاشتند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

من به اون اهمیت نمی دم که یه آدمی یه دروغ موچیکی سر هم کنه که یه گفت گویی را گرم کنه ، اما من از اون آدمی متنفرم که به خودش دروغ می گه .

 

دو عکس العمل ممکن در محرومیت اجتماعی وجود دارد یا آدم مصمم به بهتر شدن ، پاک شدن و مهربان تر شدن ، می شود یا بدتر می شود، با دنیا می ستیزد و کارهای بدتری می کند .

سبزه زارهای بهشت/ جان اشتاین بک

 

سبزه زارهای بهشت

 

جان اشتاین بک

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

دهکده سبزه زارهای بهشت دهکده بسیار زیبا و سرسبزی است که آدمو یاد بهشت می اندازه دهکده اهالی زیادی داره که هر کدوم زندگی خودشون و روحیه خاص خودشونو دارند این کتاب مجموعه 12 داستان کوتاه مربوط به هم هست در حقیقت هر داستان در ارتباط با یکی از افراد دهکده یک داستان جالب زیبا .

بعد مدت ها یکی از تازه های نشر از اشتاین بک خیلی هم قشنگ و دل نشینه دل نشین و روان . حال و هوای قدیمی .

تورتیا فلت/ اشتاین بک

 

تورتیا فلت

 

جان اشتاین بک

صفدر محمدتقی زاده – محمد علی صفریان

 

انتشارات علمی فرهنگی

تورتیا فلت اسم منطقه ای هست که داستان توش اتفاق می افته . دانی پسرک ولگرد که پدربزرگش فوت کرده و خونه اش به دانی ارث رسیده و دانی هم رفقای ولگرد دیگه اش را می یاره کنارش و خیلی بی خیال و شاد و سرحال روزگار را می گذرونند. موضوع خاصی را دنبال نمی کنن هر فصل یک ماجرای تازه ای هست که دانی و دوستاش درگیرش می شن .

این کتاب از تازه های نشر نیست اما راستش چون تازه یکی از تازه های نشر از اشتاین بک را معرفی کردم و دیدم که خوب کتابی که طبق منابع اونو به شهرت و ثروت رسونده تورتیا فلت هست و جاش توی معرفی های من خالیه یه گریزی بهش زدم . کتاب با قلم طنز و متفاوتی هم نوشته شده . من خوشم اومد و جدا به دلم نشست . اون حالت بی خیالیش و طنزش را خیلی جذاب دراورده بود . مثلا اگر روحیه تون با کتابای دن کامیلو جوره فکر کنم از این کتابم استقبال کنید .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

پیون متوجه شد که نگرانی ثروت در چهره دانی ظاهر می شود . در همه ی عمر ، این چهره دیگر از این نگرانی خلاصی نخواهد یافت . دانی دیگر هیچ پنجره ای را نمی شکست چون خودش هم صاحب پنجره شده بود .

 

اگر شاهراه زندگی فقط دو راه اصلی داشته باشد و باید فقط یکی از آنها را انتخاب کنی چه کسی می تواند ادعا کند که کدام یک بهتر است ؟

 

همون طور که فروشنده یک لیوان نوشابه اهمیت نمی ده که تو پولوشو از کجا پیدا کردی ، فاتحه هم از هر جا که باشه پیش خدا فرقی نداره . همان طور که تو اون نوشابه را دوس داری ، اونم فاتحه را قبول می کنه .

 

در تابستان وقتی عقربه های ساعت عدد هفت را نشان می دهد ، وقت مناسب بیدار شدن است . اما همان وقت در زمستان ارزش چندانی ندارد . خورشید چه قدر بهتر است ! وقتی از نوک درختان کاج رد می شود و به ایوان خانه می پیوندد ، تابستان باشد یا زمستان ، وقت مناسب بیدار شدن است .

زمستان / اشتاین بک

 زمستان

 

جان اشتاین بک

شهرزاد لولاچی

 

انتشارات مروارید

داستان توی یک شهر کوچک می گذره . مردی از یک خانواده اصیل قدیمی و پولدار که به مرور ورشکسته شدند و الان توی یک خواربارفروشی کار می کنه طبع طنز داره و آدم صاف و ساده و بسیار صادقی هست که به همین جایی که هست راضیه و دنبال ریسک و بهبود اوضاع اقتصادیش هم نیست و البته که چیزایی سر راهش قرار می گیره تا اونو از راه منحرف کنه و همسرش مری فال گرفته و اون قراره پولدار بشه و ...

خوب اینم یک کتاب جدید از اشتاین بک که خیلی وقته چیزی ازش معرفی نکردم معمولا یا کتاباشو دوست دارم یا به نظرم خیلی معمولی اند و زمستان هم از اون کتابایی بود که دوستش داشتم البته وقایع را کلیت و روح ماجرا را نمی پسندیدم دلم نمی خواست این طور بشه اما در حقیقت همین روند ماجرا زیبایی داستان بود و البته قلم اشتاین بک و ترجمه اش هم خیلی خوب بود .  

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گاهی اگر به چیزی فکر نکنی خودش به طرفت می آید .

 

خیلی ها قبل از اینکه دیگران به آنها خیانت کنند خودشان به خود خیانت کرده اند .

به خدای ناشناخته /اشتاین بک

به خدای ناشناخته

 

جان اشتاین بک

نازیلا داوری دولت آبادی

 

انتشارات بیست

جوزف همراه پدر و برادرانش در مزرعه ای زندگی می کند اما به نظر می رسد مزرعه چندان بزرگ نیست و در غرب قیمت زمین ارزان است جوزف می خواهد مزرعه را ترک کند و به غرب برود و پدر دعای خیر را بدرقه او می کند . جوزف آدم عجیبی است جوری ناشناخته و خداوار آدمی که با زمین پیوند دارد و زمین را درک می کند با زمین حرف می زند و روح آب و زمین و پدرش را متوجه می شود . جوزف در سرزمین جدید پا می گیرد و حس می کند و وظیفه او حفاظت از روح زمین است ...

خیلی قشنگ بود واقعا دوستش داشتم اون مایه های فرازمینی و معنوی ای که داره در کنار یک خط سیر داستان رئال ترکیب خیلی زیبایی را به وجود آورده . خیلی هم زیبا نوشته شده و زیاده گویی های خسته کننده اصلا نداره برای من تجربه جالبی بود .

قبل از دیکنز سراغ اشتاین بک رفتم ولی این کتاب را که جز برنامم هم بود اون موقع نتونستم معرفی کنم که گفتم بذارم برای الان و خوشحالم از خوندنش . حس قشنگی بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

خدایا با من مهربان باش . حداقل تا وقتی بفهمم چه هستم .

 

زن بودن تلخ است . می ترسم زن باشم .

شرق بهشت /اشتاين بك

شرق بهشت

 

جان اشتاين بك

پرويز شهدي

 

انتشارات مجيد

شرق بهشت يك رمان طولاني از داستان دو نسل از خانواده هاست . يك داستان اجتماعي كه محوريتش هم دو خانواده اصلي هستند . يكي مردي نيك منش و مخترع كه زميني خشك و بي و آب علف دارد با تعداد زيادي فرزند كه هر كدام سرنوشتي دارند و ديگري كه در حقيقت موضوع اصلي كتاب نيز هست در مورد مردي است كه دو پسر دارد پسر اول خشن و مرموز و پسر دوم بسيار پاك سرشت است و دختري هيولا وار به زندگي آنها وارد مي شود .

داستان بررسي اين رابطه ها و سرانجامشون هست . من خيلي كتاب رو دوست داشتم . يك كتاب رئال خيلي صاف و ساده و مستقيم كه يك داستان پر كاراكتر داره . شايد زا اون موضوعات و نوشنه هاي قديمي كه الان زياد هم با مذاقمون خوش نياد ولي اگر دلتون هواي اين داستان ها را كرده و حوصله كتاب طولاني داريد انتخاب خيلي خوبي مي تونه باشه چون روابط را زيبا توصيف كرده و جذابيت متن هم بالاست .

شرق بهشت از كتاب هاي خيلي معروف و فوق العاده پرفروش اشتاين بك هست كه البته توي ايران زياد معروف نشده . به هر حال فكر مي كردم توي معرفي اشتاين بك حتما بايد به اين كتاب كه از آثار مهمش هست پرداخت .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم مي تواند به هر چيزي ، اگر تنها چيزي است كه دارد ، افتخار كند . هر قدر تهيدست تر باشد ، بيشتر لازم مي شود به آنچه دارد ببالد .

 

طي سال هاي خشك مردم سال هاي پربار و مساعد را از ياد مي بردند و در سال هاي بعد ، وقتي باران به فراواني مي باريد ، خشك سالي را . هميشه اين طور بوده است .

 

وقتي كودكي براي اولين بار بزرگ تر ها را به همان شكلي كه هستند مي بيند ، وقتي براي اولين بار به ذهنش خطور مي كند كه بزرگ ترها از ذكاوت خارق العاده اي برخوردار نيستند ، قضاوت هاشان و جمله هاشان هميشه صحيح نيست ، دنياي كودكانه اش فرو مي ريزد و هرج و مرجي وحشتناك جاي آن را مي گيرد . بت ها در هم مي شكنند و امنيت از بين مي رود و موقعي كه بتي فرو مي افتد ، نيمه شكسته نيم ماند ، تماما خرد مي شود و در بستري از كثافت فرو مي رود .

 

حتي اگر آدم هرچه را كه دراد دور بريزد ، باز گناه هاي كوچكي براي عذاب دادن خود نگه مي دارد . اين ها اخرين چيزهايي است كه ما رها مي كنيم .

 

هيچ كس به آن نياز ندارد . نصيحت يك هديه است .

 

دوست داشته شدن خيلي خوب است ، حتي اگر دير شده باشد .

زنده باد زاپاتا /اشتاین بک

زنده باد زاپاتا

 

جان استين بك

همايون نوراحمر

 

انتشارات ني

كتاب هاي مختلفي از اشتاين بك نويسنده بزرگ و معروف آمريكايي معرفي كردم . براي حسن ختام هم گفتم سري به يك فيلم نامه بزنيم . اين فيلم نامه نوشته اشتاين بك هست كه البته از روي رمان ديگه اي به نام زاپاتاي شكست ناپذير نوشته اجكامپ پينچون نوشته شده .

زاپاتا شورشي مكزيكي هست كه بر عليه رژيم ستمگر بلند مي شه با اونها مبارزه مي كنه و حتي قدرت را كنار مي ذاره كه مبادا به اهداف و ايده آل هاي زندگيش خيانت كنه . توي اين مبارزه سختي هاي زيادي مي كشه و نهايتا هم با نامردي مي كشنش و بعد از اون جنبشي توي مكزيك به وجود مي ياد كه به احترام اون ساپاتيستا نام گذاري مي شه .

خيلي قشنگ بود من واقعا خوشم اومد و خيلي هم دلم مي خواد فيلمشو ببينم . موضوع داستان و شخصيت زاپاتا تاثيرگذار بود و خيلي هم روان و با درايت نوشته شده بود . از دستش نديد .

از روي اين فيلم نامه اليا كازن فيلمي مي سازه كه مارلون براندو و آنتوني كويين توش نقش آفريني كردن .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

وقتي آدم يك بار با كسي حرف زد ، ديگر كشتنش خيلي مشكل تر مي شود .

 

سپر يك جنگجو ، قلب معشوقه ي اوست .

 

عشق را جز با عشق نمي شود خريد .

 

يك مرد مقتدر ، مردم ضعيفي تحويل مي دهد . مردم قوي نيازي به آدم مقتدر ندارند .  

روزگاري جنگي درگرفت /اشتاین بک

روزگاري جنگي درگرفت

 

جان استاين بك

محمدرضا پورجعفري

 

انتشارات قطره

اينم يك كتاب ديگه از اشتاين بك كه داستانم نيست اشاراتي است در مورد جنگ . تجربيات جنگ در انگليس و آفريقا و ايتاليا . قسمت قسمت هست و در هر قسمت يك نكته جالب يا قابل توجهي از جنگ را رفته مثلا خرافات سربازها يا مثلا يادگاري هاشون و .....

قشنگ بود چيز خارق العاده اي نبود ها ولي قسمت هاي جالبي را انتخاب كرده بود و با لحن صاف و ساده اي هم نوشته بود كه به دل مي نشست بعضي چيزها در مورد جنگ مثلا احساسات سربازها قبل از حمله و اينا خيلي جالب بود براي من و كلا كتاب را دوست داشتم .

 

قسمت زيبايي از كتاب

مقاله مي گه كه ما اعصابمان از فولاده ، هيچ وقت نمي ترسيم . و اينكه تو دنيا چيزي كه مي خوايم اينه كه تمام روز و شب رو پرواز كنيم و حساب آن جري رو برسيم . هيچ وقت همه چيزي راجع به شجاعتمان نشنيده بودم . سه چهار دفعه خوندمش . سعي كردم خودمو راضي كنم كه نمي ترسم .

سلطنت كوتاه پپين چهارم /اشتاین بک

سلطنت كوتاه پپين چهارم

 

جان اشتاين بك

حميد الياسي

 

انتشارات اميركبير

پپين چهارم مردي بازمانده از خانواده هاي اشرافي فرانسه است كه ندگي متوسطي دارد يك همسر يك دختر عجيب و غريب و خودش كه عاشق آسمان ، ستاره ها و تلسكوپش است . در اين ميان آشفتگي هاي سياسي در فرانسه زياد شده و آنها تصميم به احياي حكومت سلطنتي دارند و پپين از همه جا بي خبر براي سمت پادشاهي فرانسه در نظر گرفته مي شود .

خيلي با كتاب هاي ديگه اشتاين بك فرق داشت يك كتاب فانتزي كه به صورت سمبليك اتاق ها و انديشه هاي مختلف و مهم جامعه را مورد نقد قرار مي داد و طنز زيادي توش نهفته بود . يعني تغيير سبك خيلي شديد بود . به نظرم كتاب متوسطي بود و دوستش هم نداشتم در واقع . هر چند من كلا كتاب هاي فانتزي را دوست دارم به خصوص وقتي در زيرمايه هاي طنزش انتقادات اجتماعي باشه ولي كسل كننده بود طنز جذابي نبود . مثل اينكه يك آدم خشك و بدون استعداد خنده بشينه براي شما جوك هاي زيبا بگه . حداقل با سليقه شخصي من زياد جور نبود .

اشتاين بك در دانشگاه دانشجوي رشته زيست شناسي بوده كه نصفه نيمه رهاش مي كنه . جالبه !

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

مردها يا بچه هستند يا پير و برايشان حد وسطي متصور نيست .

 

شكي نيست كه هر زني به زني ديگر احتياج دارد ، همچنان كه ديگ بخار هم بايد دريچه ي اطميناني داشته باشد تا در اثر فشار منفجر نگردد .

خوشه هاي خشم /اشتاین بک

خوشه هاي خشم

 

جان اشتاين بك

شاهرخ مكسوب – عبدالرحيم احمدي

 

انتشارات اميركبير

داستاني است در مورد يك خانواده فقير آمريكايي كه در پي يافتن كار راهي ايالت كايفرنيا شده اند . خانواده اي كه با وجود پدربزرگ و مادربزرگ يك زن حامله و دو بچه كوچك احتياج زيادي به سرپناه و غذا دارند و حاضرند براي هر مزدي كار كنند تا شكمشان سير شود . آنها فكر مي كنند در كاليفرنيا كار زياد است اما متوجه مي شوند كه تعداد كارگرها چندين برابر كارهاي موجود است و كارفرمايان مرب مزدها را كم مي كنند.

داستان قشنگيه خيلي خوب نوشته شده و خيلي قصه وار و زيبا لايه هاي عميق و معنويش را آشكار مي كنه كلا جذابه هرچند يك جاهايي شما را ياد در نبردي مشكوك مي اندازه ولي در كل شرح سفر خانواده لذت بخش و زيباست .

از روي اين كتاب فيلمي هم ساخته شده و مدتي در آمريكا ممنوع بود و حتي كارفرمايان با فريب كارگران آنها را واداشتند تا نسخه هاي اين كتاب را آتش بزنند . اشتاين بك به خاطر اين كتاب برنده جايزه پوليتزر شده .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

نحوه ي فكر كردن هم بعد از مدتي عادت مي شه و ديگه عوض كردنش سخته .

 

يه چيزي تو زندون ياد گرفتم كه مي خوام بهت بگم ، آدم هيچ وقت نبايد به اون روزي كه آزاد مي شه فكر كنه . اينه كه آدمو ديوونه مي كنه . بايد به فكر امروز بود و بعد به فردا.

 

آزادي تو بستگي به پولي داره كه براي خريدش مي دي .

مرواريد و تاتوي سرخ /اشتاين بك

مرواريد و تاتوي سرخ

 

جان اشتاين بك

سيروس طاهباز

 

انتشارات نگاه

تاتوي سرخ كه همون اسب سرخ هست و مرواريد داستان صيادان مرواريدي است كه بسيار فقير هستند در آلونك هايي زندگي مي كنند و هيچ امكاناتي براي زندگي راحت ندارند اما روزي كينو يك مرواريد درشت به دست مي آورد كه همه مي خواهند به نوعي آن را صاحب شوند ...

خوب من فيلم مرواريد را ديده بودم و واسه همين كتابش ديگه برام جذابيتي نداشت چون تكه تكه داستان را مي دونستم ولي وقتي فيلمش را ديدم دوست داشتم و موضوع جالبي بود برام .

گفتم اين چند تا اثر معروف اشتاين بك را هم معرفي كنم اجالتا كه معرفيش كامل باشه .

ماه پنهان است /اشتاین بک

ماه پنهان است

 

جان اشتاين بك

پرويز داريوش

 

انتشارات اساطير

كتاب راجع به روستايي است كه در زمان جنگ به اشغال نيروهاي آلماني درامده . دهكده خيلي راحت اشغال مي شود و آلمان ها معتقدند چه جاي خوب و آرامي است چه مردم افتاده اي دارد و بهتر است بعد از جنگ هم ساكن همين منطقه باشند اما سربازان باتجربه تر مي دانند كه جنگ اين گونه نمي ماند و كسي كه اسير شده قادر به تحمل نگهبان خود نيست و دير يا زود به فكر آزادي مي افتد .

قشنگ بود اين كتابشو بيشتر از قبلي دوست داشتم لفت دادن الكي نداشت و تغيير حالت هم سپاهيان هم مردم را خوب نشون داده بود و خيلي ظريف روش كار كرده بود از اين نكته اش خوشم اومد .

اشتاين بك براي ادامه تحصيلات وارد دانشگاه شده ولي اونو نيمه كاره رها كرده و به كارهاي مختلف ديگه اي روي آورده !

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

جنگ خيانت و نفرت و خرابكاري امراي ارتش و بيماري و خستگي است تا وقتي كه خود جنگ به پايان برسد و آن وقت هيچ تغييري رخ نداده است جز فرسودگي هاي تازه و نفرت هاي جديد كه جاي كهنه ها را بگيرد .

 

شكست يك موضوع آني است . شكست پايدار نمي ماند .

 

آن وقت كه كشتيدش بيش از آنكه وحشتناك باشد براي من عجيب بود . آن وقت كاملا باورم نمي شد .
توندر گفت : شوهرت ؟
مولي گفت : آره و حالا در اين خانه بي سر و صدا باور مي كنم . حالا كه برف روي بام سنگيني مي كند باور مي كنم . و در تنهايي و بي كسي پيش از طلوع آفتاب ، توي رخت خواب نيمه گرم ملتفت مي شوم .

در نبردي مشكوك / اشتاين بك

در نبردي مشكوك

 

جان اشتاين بك

محمد قاضي

 

انتشارات آگاه

در نبردي مشكوك داستان افرادي است كه عليه ظلم طبقه بالاي جامعه ايستاده اند و مبارزه مي كنند . جيم از گذشته از زندگي اش خسته شده و به انجمن مي پيوندد و در گوشه اي از كشور حقوق سيب چينان كم شده . جيم و مك به آنجا مي روند تا اعتصاب را رهبري كنند .

متوسط بود خوب نوشته شده ولي چيز خاصي هم نيست موضوعش هم زياد براي من جالب نيست در عين خوب نوشته شدن و خوب پرداختن موضوع چيز اعجاب انگيزي هم نداره كه خيلي جلبتون كنه . منو ياد كتاب هاي امیل زولا مي انداخت .

اشتاين بك از اون نويسنده هايي هست كه معتقدند دو دوره توي نويسندگيش داشته زماني كه به فكر توده مردم بوده بر عليه ظلم حرف مي زده و نوشته هاي خوبي هم داشته و ديگري وقتي بي خيال مردم مي شه و به قدرت و ثروت مي چسبه و جذابيت آثارش هم كم مي شه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

من گرسنه و تشنه ي آن اميد و آرامشي بودم كه هرگز با آن آشنا نشدم .

 

از كاري كه با زور و تعدي پيش رفته باشد نتيجه اي به جز زور و تعدي گرفته نخواهد شد .

 

انسان خودش را در نبردي كوركورانه و وحشتناك درگير كرده است تا از گذشته اي كه چيزي از آن به يادش نمانده است ببرد و به سمت آينده اي پيش برود كه خود قادر به درك و پيش بيني آن نيست .

 

در جنگ فرمانده خوب مي داند كه سرانجام عده اي را از دست خواهد داد .

اسب سرخ /اشتاین بک

اسب سرخ

 

جان اشتاين بك

مهدي افشار

 

انتشارات اكباتان

جودي پسرك آرام و كم رويي است كه در يك مزرعه زندگي مي كند . روزي پدر او اسب سرخي را همراه مي آورد تا مال جودي باشد جودي قرار است از او مراقبت كند و بسيار به اسب دل بسته مي شود . كتاب شرح مراقبت ها و احساس هاي جودي به اسب سرخ است . هرچند در ادامه داستان اسب سرخ مي ميرد و قرار است نلي اسب ماده مزرعه باردار شده و كره او به جودي برسد و اينجا شاهد مراقبت هاي جودي از يك اسب باردار نيز هستيم .

كتاب متوسطي بود راستش من توضيحاتش را راجع به اسب ها و نحوه تيمار و پرستاريشون را خيلي دوست داشتم شبيه كسي بود كه عاشق اسب باشه و بخواد با اين كتاب اداي ديني بكنه ولي از نظر موضوعي اصلا انسجامي نداشت معلوم نبود چي مي خواد بگه چرا اين طور مي شه چرا اين اتفاقات و موضوعات گرد هم اومدند !!!!

جان اشتاين بك هم كه از نويسنده هاي بزرگ و معروف دنيا و برنده جايزه نوبل هست .

موش ها و آدم ها /اشتاین بک

موش ها و آدم ها

 

جان اشتاین بک

پرویز داریوش

 

انتشارات اساطیر

ژرژ . لنی دو کارگر روزمزد هستند که با یکدیگر سفر می کنند . لنی مردی بسیار تنومند و بزرگ ولی با عقلی ناقص و کودک مانند است که عاشق ناز کردن موشها ، خرگوش ها و کلا چیزهای نرم و قشنگ است ولی چون عقلش نمی رسد آن ها را فشار می دهد و می کشد .ژرژ مراقب اوست و سعی می کند مانع از خرابکاری های او شود . آنها می خواهند پول هایشان را جمع کنند تا یک مزرعه برای خودشان بخرند ...

فوق العاده قشنگ بود موضوعش که خیلی زیبا و تفکر انگیز بود نحوه بیانش و دراوردن شخصیت لنی هم عالی بود و واقعا اشک تو چشم آدم حلقه می زد . این کتاب معروف ترین اثر جان اشتاین بک هست که نمایش نامه ها و فیلم هایی هم از روش ساخته شده .  

نام کتاب هم از شعر رابرت برن گرفته شده .