اوریکس و کریک
 
 مارگارت اتوود
سهیل سمی
 
انتشارات ققنوس
رمان در زمانی آغاز می شود که نسل انسان بر اثر شیوع بیماری از بین رفته است و تنها یک نفر از بازماندگان آنها در کنار نسل جدیدی از انسان های تولید شده در آزمایشگاه  به زندگی می پردازد . با فلش بک و یادآوری خاطرات توسط این فرد که جیمی نام دارد از چگونگی ماجرا آگاهی پیدا می کنیم .
نویسنده فضای پیشرفت بشر را این گونه ترسیم می نماید . متخصصین و مغزها در شهرک هایی در کنار هم جمع می شوند و به اختراعات و اکتشافات می پردازند و این اختراعات و اکتشافات را به سایر مردم می فروشند . توصیفش از این قسمت ها خیلی جالب وحقیقی تر از کتاب های این سبکی هست شاید هم علتش این باشه که در زمانی نوشته شده که اوضاع قابل پیش بینی تره . مثل همین الان آکادمی ها و لابراتوراهای معروف ، باهوش ترین ها را سوا می کنند و عرضه محصول دارند . کم کم هم اطراف خودشون شهر درست می کنند تا وقت هدر نشه و ....... تولیدات و اکتشافات آنها قابل تصوره . مرغهایی که به جای 2 پا و یک سینه دارای 10 پا و 10 سینه هستند مثلا تا بهره وری بیشتر بشه و مسائلی از این قبیل .....کریک یکی از این نوابغ هست که معتقده مشکلات انسان ها ناشی از تعداد زیادشون و مواردی مانند خشم و حسد و کینه ورزی در آنهاست او در حال تولید انسان هایی فاقد این خصوصیات است و از جیمی دوست خود می خواهد در صورت نابود شدنش این نسل جدید را هدایت کند ........
کتاب البته یک جورایی پر از عدم قطعیت هست ..... خیلی حدس ها می شه زد اما کتاب جواب قطعی را نمی ده ..... آیا کریک می خواست نسل انسان ها را بردارد و نسل جدید جایگزین کند که از جنگ و مذهب و .... اطلاعی ندارند ؟ نهایتا نشون می ده این نسل جدید چگونه تمایلات جدیدی ممکنه پیدا کنند .... خرافات چگونه بینشون پدید می یاد و چه خطراتی تهدیدشون می کنه ...... یک جورایی ترسناکه ...... من واقعا یک لحظه با خودم فکر کردم شاید ما هم همین طور پدید اومدیم ..... روند شروعش را دوست نداشتم اما در مجموع داستان قشنگی بود . خوب جمعش کرده بود . اخرش را به نتیجه جالبی رسونده بود
 
 در مورد اوریکس و کریک هم بگم که نام مستعار دو تن از شخصیت های داستان هستند . اوریکس نوعی آهوی آفریقایی و کرِیک پرندهای است که در فارسی به آن یلوهٔ حنایی گفته میشود
 
 این کتاب در همان سالی که چاپ شده جز فهرست نهایی کتاب های کاندید جایزه بوکر شده و از مجموعه ادبیات پادآرمانی محسوب می شه . در داستانهای علمی ـتخیلی ، جوامع پادآرمانی جوامعی تخیلی هستند که در آنها ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آنها دلخواه هیچ انسانی نیست. از معروف ترین رمان های این دسته می شه به 1984 ، دنیای قشنگ نو و هرگز رهایم نکن اشاره نمود . یک جامعه پاد-آرمانی نقطه مقابل و وارونه یک جامعه آرمانی (آرمان شهر) است. آرمانشهرها جوامعی تخیلی هستند که در آنها همهچیز مثبت و ایدهآل است.
مارگارت اتوود در مورد این کتاب گفته که این کتاب برای من تقریبا کتاب کاملی است که تا به حال نیاز داشتم خلق کنم
  
 
 قسمت های زیبایی از کتاب
 
 خیلی خوب است که آدم کسی را برای حرف زدن داشته باشد .
 
 
جامعه بشری هرگز چیزی نمی آموزد و هر بار مرتکب همان اشتباهات ابلهانه پیشین می شود .