راز فال ورق/ گوردر

 

راز فال ورق

 

یوستین گوردر

عباس مخبر

 

انتشارات مرکز

پسر و پدر راهی یونان هستند . مادر خانواده سال ها پیش آنها را ترک کرده تا خودش را پیدا کند و اکنون آنها عکس او را در یک مجله مد یونانی یافته اند . پدر مردی فلسفی است که عاشق جمع کردن ژوکر است و در این سفر ماجراهای جالبی برای آنها اتفاق می افتد داستانی قدیمی و افسانه ای در مورد مردی که در یک جزیره دور افتاده ورق های بازی اش جان می گیرند و تفکرات فلسفی در مورد وجود و دلیل و ...

از تازه های نشر نیست اما خوب چون کتاب جدید گوردر را معرفی کردم و بعد دیدم راز فال ورق هم که از کتاب های مهمش هست توی لیستم جاش خالیه گفتم بذار سراغ اونم برم . کتاب قشنگ و سرگرم کننده ای هم هست ایده جالبی برای داستانش پیدا کرده به نظر من از گوردر خوندن راز فال ورق ، دنیای سوفی و زندگی کوتاه است کافیه و بقیه اش به خوبی این سه تا نیست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هر چه زن خوشگل تر باشد در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری رو به رو خواهد شد .

 

متاسفانه همیشه نمی توانید کسی را که عاشقش می شوید انتخاب کنید .

 

سوال کردن همیشه آسان تر از پاسخ دادن است .

 

پدر پرسید : در مدرسه به شما چی یاد می دهند هانس توماس ؟
جواب دادم : ساکت نشستن . و این کار آن قدر مشکل است که برای یاد گرفتن آن سال ها وقت صرف می کنیم .

دنیای نورا ۲۰۸۴/ گاردر

 

دنیای نورا ۲۰۸۴ 

 

 

یوستین گاردر

مهوش خرمی پور

 

انتشارات تندیس 

نورا دخترکی است که چند روز دیگر تولد 16 سالگی خود را جشن می گیرد . او قدر یعجیب غریب است رویاهای زیادی می بیند و حس می کند این رویاها واقعیتند ... مهم ترین دغدغه او  پدیده گرمایش اقلیمیست و در پی راه اندازی یه سازمان محیط زیست برای حفظ طبیعت وخوشحال آیندگان است .

اینم یکی از تازه های نشر از اقای گوردر که به نظر تکراری نویسه . کتاب بدی نیست راستش شاید از نظر ادبی و حس نگیردتون اما از نظر مفهومی و موضوعی کامل انو هست و دست روی چیز جالبی گذاشته .  

 

قسمت زیبایی از کتاب

جهان بی اندازه اسرار آمیز است و کسی که در برابر این همه رمز و راز توصیف نا پذیر سر تعظیم فرود می آورد ، قابل احترام است .

قصري در پيرنه /گوردر

قصري در پيرنه

 


يوستين گوردر

مهرداد بازياري

 

انتشارات هرمس

زن و مردي كه زماني عاشق و هم خانه بودند به دليل اختلاف عقيده و ... از هم جدا مي شوند و اكنون پس از سال ها دوباره از طريق ايميل با هم صحبت مي كنند و از امور ماورايي ، اعتقاد به اتفاقي بودن حوادث يا ناشي شدن آنها از تله پاتي و ... صحبت مي كنند .

افتضاح بود اون قدر كه زماني كه به وسط كتاب رسيدم بي خيالش شدم و فقط سرسري نگاه كردم تا بدونم به چه سمتي مي ره . واقعا سبك گوردر خسته كننده شده همه كتاب هاش به صورت تبادل نامه هست . در ضمن براي كسي مثل من هم كه به اين موضوعات علاقه مند نيست كتاب بايد خيلي جالب باشه تا منو بگيره . نمي دونم شايد خيلي ها كتاب را بپسندند ولي براي من خيلي بد بود .

مایا /گوردر

مایا

 

یاستین گوردر

مهرداد بازیاری

 

انتشارات هرمس

فرانک و ورا بعد از مرگ دخترشون سوفیا از هم جدا شدند و اکنون فرانکه نامه ای به ورا می نویسد تا شاید با این نامه او را به بازگشت قانع نماید . او در این نامه شرح سفر خود به جزایر گرمسیری و دیدارش با زن و شوهر عجیبی به نام خوزه و آنا را عنوان می نماید  از دوزیستان و تکاملشان شروع کرده و به بحث های آفرینش فلسفی می رسد .

به نظرم در حد افتضاح بود خیلی بدم اومد اولا که واقعا آقای گوردر شورش را در آورده یعنی چی آخه تمام داستان هاش که شد نامه اونم چی یک نامه 300 صفحه ای که شرح دقیق تکمال دوزیستان و ... درونش هست . خیلی تکرای شده کپی داستان های قبلش بعد هم اصرار داره مطالب فلسفی را با داستان بگه ولی نتونسته اصلا و ابدا چهارچوب قابل قبولی برای داستان پیدا کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اینکه پاسخی در دسترس ما نباشد ، به این معنا نیست که پاسخی وجود ندارد .

 

برای من تنها یک مرد و یک زمین وجود دارد .

 

ما زنده ایم و زندگی می کنیم . چه شگفتی ای بزرگتر از این ؟

درون يك ايينه ، درون يك معما

درون يك ايينه ، درون يك معما

 

 

ياستين گوردر

مهرداد بازياري

 

انتشارات شهر کتاب

 سسيلي دختر كوچولي مريضي است كه دائم در رختخواب است . يك شب فرشته كوچكي به ملاقات او مي ايد تا به او دلداري بدهد . سسيلي و فرشته در مورد تفاوت انسان ها و فرشته ها سخن مي گويند و فرشته با تعجبش در مورد سيستم انسان ها سعي مي كنه خواننده را به فكر بيندازه كه واقعا خدا چه نعمت هايي بهش داده و چه قدر اين نعمت ها برامون عادي شدند

 

خوب بازم بايد بگم همون چرخه هميشگي گاردر ديگه واقعا حرفاش و طرز بيانش يكنواخت تكراري شده خوشم نيومد فقط اين حرفش جالب بود كه ما همه چيز را از توي يك اينه داريم مي بينيم واسه همين كدره برامون اما اگر هم اين اينه صاف و شفاف بشه تبديل به شيشه مي شه و ديگه خودمون را توش نمي تونيم ببينيم

اصلا جالبه اگه فكر كنيم ما توي يك اكواريوم هستيم و يك عده نشستن دارن كارهاي ما را تماشا مي كنن :دي

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

  لحن صحبت سسيلي به شكلي بود كه انتظار داشت جواب منفي بشنود و ان وقت دليلي براي عصباني شدن مي يافت و به هر حال عصباني شدن به مراتب بهتر از مايوس شدن بود .

 

 

 به اين دليل از ديدن چيزهاي زيبا به گريه مي افتيم چون مي دانيم چيزهاي زيبا جاوداني نيستند و عمر كوتاهي دارند .

 

  هميشه فرصتي براي شروع كردن مي توان يافت 

راز تولد

 راز تولد

 

 ياستين گوردر

مهرداد بازياري

 

 نشر كيميا

   يوكيم پسر كوچكي است كه يك تقويم مخصوص كريسمس مي خرد . اين تقويم يك عكس بزرگ است كه داراي 24 خانه است و پشت هر در قسمتي از يك داستان كريسمس نقل مي شود . فرد اين تقويم را 24 روز قبل از كريسمس مي خرد و هر روز در يك خانه را باز مي كند تا داستان را پيگيري نمايد .

داستان تقويم يوكيم مربوط به دختري است كه در روزهاي نزديك به كريسمس با فرشته اي هم سفر مي شود تا به 2000 سال قبل به لحظه تولد حضرت مسيح بازگردد و فرشته در راه براي او راز تولد عيسي و ساير آدميان را فاش مي كند .

اصلا  خوشم نيومد . ديگه واقعا اقاي گوردر به نظرم تكراري شده شايد براي يك بار اين شيوه نقل به صورت دنباله دار توي نامه جالب باشه اما نه اينكه شيوه نقل همه كتاب ها به همين صورت پيش بره واقعا حتي حس رمز و راز خاص هم كه سعي كرده بود نشون بده اصلا جاذبه خاصي نداشت .

بعد هم واقعا عيد همون عيد ايراني ها اولا واقعا دنيا نو مي شه به نظرم عيد وسط برفها زياد جالب نيست و ديگه اينكه عيد ما ريشه  سنتي داره اما عيد اونها ريشه مذهبي اين قسمت مذهبي بودن عيدشون واقعا تو ذوق مي زنه . بعد هم خيلي باحاله كه همه ما تو همه دنيا در يك ثانيه عيد را جشن مي گيريم اما اونها نه هر شهري هر وقت 12 شبش شد عيد رو هم جشن مي گيره پس يك هوراي بزرگ براي عيد آريايي و قشنگ خودمون

 يوستين گورد هم كه بد نيست اشاره كنيم نويسنده نروژي هست كه مدرس فلسفه نيز مي باشد و يكي از افراد اروپايي است كه شديدا در برابر رفتار اسرائيلي ها در برابر فلسطيني ها واكنش نشون داده  و اسرائيلي ها را محكوم كرده كه رفتار خيلي ناجوانمردانه اي در پيش گرفتند

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 حقيقت اين است كه ترك عادت هاي قديمي كاري بسيار مشكل است . شايد به همان اندازه كه عادت كردن به شرايط جديد مشكل به نظر مي رسد .

 

 با به دنيا آمدن بچه هاي جديد و تجربه كردن دنيا براي اولين بار ، انگار دنيا از نو آفريده مي شود .

قصر قورباغه ها

 قصر قورباغه ها

 

  یاستین گوردر

مهرداد بازیاری

 

انتشارات هرمس

 کریستوفر پسر کوچکی است که دلتنگ پدربزرگ فوت شده اش می باشد . شبی کوتوله ای در مقابل او ظاهر می شود و کریستوفر را به یک سرزمین رویایی می برد که یک قصر توی انجا هست و خدمتکارها مارمولکند و قورباغه های جادویی داره و .....داستان مال نوجوانان هست البته :دی اما به نظر من که اصلا چیز جالبی نبود سعی کرده یک داستان کلاس بالا در حد نوجوانان بنویسه ولی انگار خیلی سردرگم بوده یک عالمه موضوع را برای مایه دار کردن داستان با هم قاطی کرده به نظر بنده  که خیلی ضعیف بود

 

  قسمت های زیبایی از کتاب

  پادشاه با لحنی موقرانه گفت :
-         این ساعت برج قصر است . ساعت به یاد ما می آورد که زمان در حال سپری شدن است .
سپس دستش را روی سرم گذاشت و ادامه داد :
-         اما پسرم واقعیت این است که این زمان نیست که سپری می شود .
-         پس چیست ؟
-         این عمر ماست که سپری می شود . بدون ما انسان ها  ، زمان هیچ وقت عقربه ای نداشت و نخواهد داشت .
-         پس زمان چه کاری انجام می دهد ؟
-         زمان مرهم همه زخم های کهنه است و البته پدید آورنده زخم های تازه

  

 عصبانی شدن از دست کسی که واقعا دوستش داری ، هرگز نمی تواند احساس خوبی باشد .

زندگی کوتاه است ، نامه ای به قدیس آگوستین

 

 زندگی کوتاه است ، نامه ای به قدیس آگوستین

  

 یوستین گوردر

گلی امامی

انتشارات فروزان روز

آقای یوستین گوردر در حال گردش در بازار بوده که توی اجناس یک دست فروش صندوقچه ای حاوی چندین صفحه پوست می بینه که روی انها به لاتین نوشته شده بوده کنجکاو می شه و وقتی چند خط را می خونه متوجه می شه نامه از طرف زنی به نام فولریا به قدیس اگوستین است . جعبه و نامه ها را خریداری می کنه و این کتاب ترجمه اون نامه است .

 فلوریا معشوقه قدیس اگوستین معروف بوده . انها سالیان زیادی به صورت عاشقانه ای در کنار هم زندگی می کردند و حتی صاحب فرزندی هم می شوند . مادر اگوستین مونیکا مخالف این رابطه بوده و نهایتا هم باعث جدایی این زوج شده و اگوستین معشوقه اش را ترک گفته و به مذهب می گراید و سپس در کتاب اعترافات خود به گناهش از جمله رابطه اش با فلوریا اشاره می کند . فلوریا این نامه را در جواب اعترافات او نوشته است . و عشق و زندگی عادی و ریاضت و عبادت را با دید دیگری مورد نقد قرار داده است .

 نمی دونم قضیه نامه بودنش راسته یا نه اما هر چی بود عالی بود واقعا لذت بردم کتاب فوق العاده قشنگیه و با دیدگاه فوق العاده قابل ستایشی موضوعات  را نقد می کنه . خیلی قشنگ مسئله وجدان و حس مسئولیت در برابر یک رابطه ، ایمان و عشق و ....... را بررسی می کنه . فوق العاده بود به نظر من

 

   قسمت های زیبایی از کتاب

  نوشته ای خداوند بالاتر از همه چیز خواهان زندگی پارسایانه بنده است . چه سخت است باور به چنین خدایی

 

  خیانتی از این بالاتر هست که آدم معشوقه اش را به خاطر نجات روحش ترک کند؟

 

  از زمانی که از یکدیگر جدا شده ایم ، من تمام وقتم را وقف حقیقت کرده ام .

 

  ما انسانیم ، اورل . ما باید نخست زندگی کنیم پس آنگاه ، بله آنگاه می توانیم فلسفه بافی کنیم .

 

  من به خدایی که زندگی زنی را به باد می دهد تا روح مردی را رستگار کند ایمان ندارم .

 

  برای من پرندگان خاموش شدند . گلها به رنگارنگی پیش نبودند ، کسی موی مرا نبویید . و هیچ کس مرا در آغوش نگرفت . به این ترتیب ، از هر چه بگذریم من نیز در سرنوشت دیدو سهیم شدم . اما هرگز نگین کنده کاریت را که در مشت دارم از دست نمی نهم .

 

   زندگی به قدری کوتاه است که ما وقت نداریم درباره عشق داوری های محکوم کننده صادر کنیم .

سلام ، کسی اینجا نیست ؟

 

سلام ، کسی اینجا نیست ؟

   

یاستین گوردر

مهرداد بازیاری

 

انتشارات هرمس

 خوب البته این کتاب یک کتاب کوچولو همراه با عکس برای نوجوانان است . از سن من گذشته :دی اما خوندنش بامزه بود خوشم اومد خیلی حس نشاط و ایام کودکی ار منتقل می نمود .

کتاب در مورد یک پسر بچه است که منتظر به دنیا اومدن برادر کوچولوش هست و همین موقع یک ادم فضایی می یاد توی خونشون . و اونها بحث و بررسی می کنند که روند شکل گیری انسان چطوری بوده خدا چه نعمت هایی به ما داده لزوم اعطای این نعمت ها چی بوده و ...... پس حتما خدایی هم هست

 از  این جهت که یاد بچگی را زنده می کرد لذت بردم

 

  قسمت های زیبایی از کتاب

 صحبت در باره "مرغ معمولی" یا "روز معمولی" احمقانه است و شاید احمقانه تر از ان ، صحبت در مورد یک "پسر معمولی" یا یک " دختر کاملا معمولی " باشد . مردم این جور حرف ها را فقط وقتی می زنند که حال و حوصله بهتر شناختن مردم را ندارند .

 

  بیشتر وقت ها ما انسان ها این طوری هستیم . چیزهایی را باور می کنیم که دلمان می خواهد .

 

   نباید فقط پرسید از کجا می آییم ، باید از خودمان بپرسیم که به کجا می رویم .

مرد داستان فروش

 

 مرد داستان فروش

 

 

 یوستین گاردر

مهوش خرمی پور

 

انتشارات تندیس

  مرد داستان فروش در مورد مردیست که از همان کودکی استعداد خاصی برای نقل قصه دارد . از همان موقع ذهن او پر از ایده ها و طرح های مختلف برای نوشتن رمان است اما خودش تمرکز کافی برای نوشتم یک رمان را ندارد و همچنین از شهرت نیز بیزار است پس تصمیم می گیرد طرح های خود را به نویسندگان و دفاتر انتشارات بفروشد ....

خود خانم خرمی پور که گفتن : ‌ در آلمان و سایر کشور‌های اروپایی، «مرد داستان فروش»، بعد از رمان «دنیای سوفی»، مطرح‌ترین و پر فروش‌ترین اثر این نویسنده‌ نروژی محسوب می‌شود. " اما بنده به شخصه به نظرم خیلی کتاب متوسطی بود اصلا چیز خاصی نداشت . موضوع داستان فروش بودنش خیلی جذاب و جدید بود اما قصه های نقل شده توش یا سایر روند زندگی مرد خیلی تکراری و بی مزه بود یعنی کشش خاصی نداشت داستان

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 ممکن است ادم کسی را دوست داشته باشد که همیشه قادر به درکش نباشد .

 

  می دانست که پس از او دیگر نخواهم توانست هیچ کس دیگری را دوست بدارم ، از این رو ترتیبی داد که دیگر راه بازگشتی وجود نداشته باشد و سدی بزرگ بین ما گذاشت .

دختر پرتقالی

 

دختر پرتقالی

 

 

یوستاین گاردر

مهوش خرمی پور

 

 انتشارات تندیس

جرج پسر 15 ساله ایست که در 4 سالگی پدرش فوت کرده است . او 11 سال پس از مرگ پدر نامه ای از وی پیدا می کند که خطاب به او نوشته شده است . پدر که از مرگ نزدیک خود مطلع بوده طی نامه ای شرح آشنایی و عشق خود به یک دختر پرتقالی ( منظور میوه پرتقال است ) را بیان می کند . در نهایت به جرج می گه من ناراحتم که به دنیا اومدم تا وسط خوشیام از دنیا برم . جرج اگه تو موقع تشکیل جهان بهت می گفتن وقتی زمانش برسه می تونی بری دنیا را ببینی اما وقتی زمانش رسید باید بیای بیرون ازش هر وقت که می خواد باشه ایا دلت می خواست اصلا به دنیا بیای ؟

 

کل کتاب این سواله اگر حق انتخاب داشتید به دنیا می امدید ؟

 

قبلا دنیای سوفی را از این نویسنده خونده بودم از اینکه روند هر دو داستان از طریق نامه پدر به فرزند بود خوشم نیومد تکراری بود . تازه توی دنیای سوفی یک مطلبی بود که می گفت اگه کل افرینش یک روز باشه زندگی ما ثانیه هم نیست اهمیتی نداره و من واقعا بعد از خوندن سوفی موقع ناراحتی با یادآوری این مثال آروم می شدم اما باز اینجا همین رو گفته بود که خوشم نیومد از تکرارش . خیلی هم الکی داستان را کشش داده

فلسفه کتاب هم با فلسفه من فرق داشت اون می گفت چون زندگی خوبه دلتون نمی خواد برین ازش پس حالا خوبه اومدین یک ذره اش را چشیدین یا اصلا بهتر بود نمی یومدین ؟ اما من واقعا عصبانی ام عصبانی ام که واسه به دنیا اومدن حق انتخاب نداشتم اما نه واسه اینکه دل کندن از خوشیاش سخته بلکه واسه اینکه خسته ام هیچ چیز جالبی نداره انتظار چیز جالبی را هم ندارم .

اما واقعا فکر کردم خوب از نظر مامانم من بچه خوبیم زندگی خوبیم دارم به من هم افتخار می کنه  راضیه از تولدم اما اگه بدونه من این قدر ناراضیم اگه برگرده به زمان تولدم حاضره از حس مادریش بگذره و به من زندگی نبخشه ؟!!!!!! خود شما اگه با کسی که عاشقش هستین ازدواج کنید . بدونید بچه شما در آینده از نظر کاری و درسی و اجتماعی و .... توی زندگیش کاملا موفقه و شما دوسش دارین اما خودش از به دنیا اودنش پشیمونه حاضرین از خیرش بگذرین؟

 

  قسمت های زیبایی از کتاب

 این عکس را چند هفته قبل از مرگ او گرفته اند و ای کاش من آن را نداشتم اما حالا که دارم نمی توانم آن را دور بیندازم و حتی نمی توانم از نگاه کردن مکرر به آن خودداری کنم .

 

 آخرین چیزی که انسان محکم نگه می دارد اغلب دست کسی است .

 

  از دست دادن چیزی که دوستش داریم بسیار سخت تر از نداشتن آن از ابتدای امر است .

 

 زندگی بخت آزمایی عظیمی است که در آن فقط شماره های برنده را می توان دید .  

دنیای سوفی

 

 

دنیای سوفی

 

 

یوستین گاردر

حسن کامشاد

 

انتشارات نیلوفر

 

 

به صورت خیلی خیلی ساده توضیح می ده چرا فلسفه مهمه ، چی شد که فلسفه به وجود آمد ، سیر تحولش چی بود ، ...........
توی کتاب اشاره می شه که فلسفه در نتیجه شگفتی و کنجکاوی انسان پدید آمد و هدف اصلی و اولیه آن شامل این موضوع بود که برای فرآیندهای طبیعی به جای توضیحات ماوراء طبیعی ، توضیحاتی طبیعی ارائه بده .
شگفت انگیزه وقتی می خونی می بینی واقعا همین طور می شده و چیزی جز این نمی تونسته بشه ... اینکه واقعا چه قدر بعضی چیزا برامون عادی شده و اگه یک لحظه فکر کنیم چی شد که ادمها به این نتایج رسیدن دچار شگفتی عظیمی می شیم ..... اتم قبل از دانشی و بدون هیچ وسیله ای کشف شد تنها با قدرت تفکر و فلسفه ... وقتی فیلسوف فکر کرد که دنیا چیه چه طور به وجود امده چرا یک چیز انسان می شه یک چیز مرغ و ....... بینشون ارسطو و افلاطون به نظرم نابغه بودن . چون فلسفه اونها از اساس تازه و جدید بود یعنی یک دفعه چیز خیلی خیلی جدیدی را ارائه کردن که کسی تا حالا بهش اشاره هم نکرده بود واقعا باهوش و جسور بودن
فوق العاده کتاب قشنگی بود در باور هم نمی گنجید بشه این قدر زیبا فلسفه رو توضیح داد . بعد از خوندن کتاب خیلی راحت تونستم درک کنم واقعا یعنی چی که زمان برای ما و خدا یک جور نمی گذره .... اینکه واقعا بودن بهتر از نبودنه بی انصافی که از زنده بودن ناراضی باشیم و چه قدر گناه بزرگیه خودکشی .... زندگی مثل یک نمایشنامه است این یک لطفه که به ما اجازه دادند توی این نمایش باشیم اصلا نقش خوب و بد مطرح نیست که ناراضی باشیم همه اومدیم یک نمایش را با یک هدف پیش ببریم باید فقط سعی کنیم هر نقشی را بهمون دادن خوب اجرا کنیم می شد اصلا نقشی بهمون ندن ... و چه مسخره است شکایت از دردها تحمل نکردن و به اختیار خودت از صحنه خارج شدن وقتی بدونی یک قسمت چند دقیقه ای از یک نمایش چند روزه هستی چه اهمیتی داره زجر این چند روزه تحملش کن و سعی کن بهترین نقش رو ایفا کنی شغاید یک بدیهایی باشه اما مهم اینه بدونی هدفت از اومدن تو این نمایش چیه