کمین/ شجاعی

کمین

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات نیستان

کمین: معلمی که برای بچه ها کتاب داستان میبره

قاصد: توی جنگ قراره به آخرین برادر زنده خانواده فیاضی خبر بدن برگرده عقب

بولدزرچی: جنگ ایران و عراق و رزمنده شجاع

ضریح: توی جنگ رزمنده ها می خوان ضریح امامزاده را نجات بدن

خیلی بدم اومد واقعا ساده نوشته بود کمین که عین دیروز بارانی بود یک سال دو تا فیلم نامه عین هم خیلیه دیگه حالا قاصد بد نبود اما بلدزرچی که بازم فوق العاده شعاری شایدم بهتر بود کلا داستان کوتاه بود قالبشون

 

قسمت زیبایی از کتاب

همه چی رو هم که از آدم بگیرن توکل به خدا رو که نمی تونن بگیرن

دیروز بارانی / شجاعی

دیروز بارانی 

 

سید مهدی شجاعی _ مجید مجیدی

 

انتشارات نیستان

دیروز بارانی : فیلم نامه در مورد پسر فقیری به نام هاشم که مادرش مریض شده و نی خواهد پول جمع کند و با پسر کاغذ جمع کنی به نام هلی ماشاا... آشنا نی شود ،

آخرین آبادی : فیلم نامه ای در مورد مردی که برای بچه های روستایی کتاب داستلن می برد ،

گفتم که اقای شجاعی توی این یکی دو ساله خیلی فعال بودند توی تازه های نشر چندتا کتاب ازشون معرفی کردم اما همش اونا نبود و یکی دو تا کتاب دیگه هم بود که موند برای اینور سال . اصلا هم خوشم نیومد خیلی ساده و نخ نما بود به نظرن

کرشمه خسروانی/ شجاعی

کرشمه خسروانی

سید مهدی شجاعی

انتشارات نیستان

یک نمایش نامه دیگه از آقای شجاعی . خوب راستش جز تازه های نشر نیست اما چشمم بهش خورد و دیدم این کتاب ایشون را هم نخوندم .

داستان در زمان خلافت معاویه است . یزید فرزند معاویه عاشق زینب همسر عبدا... می شود و اکنون پدر به دنبال حیله ای است تا زن و شوهر را از هم جدا کرده و دست زینب را در دست یزید بگذارد و ...

قشنگ بود خوشم اومد حاشیه که نداشت و روان خود داستان پیش می رفت موضوعش هم برام تازه بود و خوب جالب و هیجان دار.

قسمت های زیبایی از کتاب

انجام بسیاری از امور توسط حکومت یا قدرت نه صلاح است و نه شدنی . ولی انجام همان امور توسط حاکم زادگان یا منسوبین به قدرت سهل ترین کار ممکن است .

گوهرشناس نیاز ندارد که گوهر را در دست بچرخاند یا با دندان بیازماید . اصل بودن گوهر را از فرسنگ ها فاصله به یک نگاه تشخیص می دهد . این افراد تازه کار و بی تجربه اند که باید گوهر را با هزاران محک بیازمایند و در نهایت هم مطمئن نباشند که به تشخیص درست دست یافته اند .

قول اصولا برای دادن است نه انجام دادن .

من مضمون حرف های نگفته را بهتر از حرف های گفته می فهمم .

خدا اگر بهشتش را به دست ما نسپارد در اختیار که می خواهد بگذارد ؟

زندگی با مردی که بی دلیل می رود و با دلیل باز می گردد برای من به قدر ارزنی نمی ارزد . 

 عذرخواهی و بخشش طلبی وظیف ی من است اگرچه نبخشیدن حق تو باشد .

تیر چراغ برق / شجاعی

تیر چراغ برق

 

مهدی شجاعی، مجید مجیدی ، بهزاد بهزادپور

 

انتشارات نیستان 

داستان در مورد کارمند اداره ای هست که بالای تیر چراغ برق رفته و اعلام می کنه اگر رئیس به خواسته هاش عمل نکنه خودشو می اندازه پایین اینم البته مثل دو تا کار قبلی فیلم نامه است خیلی کوتاه .

فوق العاده مسخره بود یعنی به نظر من یک بچه دبستانی هم قلم دسش می گرفت اینو می نوشت دیگه همکاری سه نفره کجاش بود مرده رفته بالای تیر می گه خودمو می اندازم پایین بعد یک سری صحنه های نخ نما شده و تکراری مثلا خانم همکار داره زنگ می زنه می گه اره خودکشی کرد و بیچاره زنش بیچاره بچه اش یک خانم زیر ماسک صورت توی آرایشگاه می گه وای اگه خطر داره برا من برم ! از این لوس بازیای تو ذوق زن بعد می یاد پایین رئیسص اخراجش می کنه تمام !

چشم خفاش/ شجاعی

چشم خفاش

مهدی شجاعی – بهزاد بهزادپور

انتشارات نیستان

این کتاب هم فیلم نامه است با موضوعیت دفاع مقدس . توی خط مقدم هستیم و عراقی ها دکلی دارن که خیلی بلنده دید خیلی خوبی بهشون می ده و از همین راه تلافات زیادی به ایران تحمیل می کنند . سه نفر از رزمنده ها داوطلب می شن که برن وسط خط دشمن و این دکلو منفجر کنند .

بد نبود . بد ننوشته یک تیکه هاییش که می یاد سراغ حاجی می زنه جاد خاکی و اون تعارفات نخ نما شده اما جاهایی که سر عملیات رزمنده هاست خوبه طراحی نقشه اش برنامه اش اما زیاد برام دلچسب نبود به دلیل فیلم نامه بودنش . خوب خیلی خیلی موضوع ماجرا محوری می شه هیجانی اونقدر با متن و نوشته شاید سر کار نداره برای همین خوب یک مقادیری حوصله آدم سر می ره موقع خوندنش . اما خوبیش اینه به جای مقدس نمایی به خود داستانش تمرکز کرده و پیش رفته در بیشتر مواقع .

قسمت زیبایی از کتاب

کشته شدن زمانی شهادته که تو بتونی بهره ای بیشتر از زنده موندن ببری .

مرد رویاها/ شجاعی

مرد رویاها

سید مهدی شجاعی

انتشارات نیستان

کتاب در مورد دکتر چمران هست . از ازدواجشون توی امریکا با دختر خوانده یک خانواده پولدار آمریکایی آغاز میشه و به بررسی فعالیت هاش توی مصر و لبنان و عقایدش می پردازه . کتاب فیلم نامه هم هست نه رمان . بنابرین خیلی حالا نمی یاد هی بگه این عقیده را داشت اون عقیده را داشت بیشتر توی قالب اتفاقات و صحبت ها نظرات دکتر را می گه .

اقای شجاعی سال قبل پر کار بودند و این فیلم نامه و یکی دو تا کار مشترک دیگه را به بازار عرضه کردند که تصمیم گرفتم توی این روزای پایانی سال سراغشون برم . این که کتاب در مورد دکتر چمران هست واقعا برام وسوسه انگیز بود من فقط می دونستم که شخصیت علمی ملی و مذهبی بزرگی بودند و فوق العاده مشتاق دونستن زندگی نامه ایشون بودم اما این کتاب را اصلا دوست نداشتم اولش که خوب برای من جالب بود در مورد بچگیش دانشگاه رفتنش و یک همچین پیشینه ای بیشتر بدونم که این کتاب مهیاش نمی کرد یعنی در حقیقت یک برهه را فقط می خواست نشون بده تمرکزش روی اون عقاید بود نه چمران . دوم اینکه به نظر من فراز و فرودهای شخصیتیشو اصلا بازگو نمی کرد یعنی من بازم عین اولم هستم اصلا نمی تونم بگم طرز فکر چمران چی بوده البته وقایعی از زندگیش را برام بازگو کرد که شدیدا قابل تقدیر بود مثلا کارای هوشمندانه ای که بر ضد رژیم پهلوی کرد به عنوان یک مخالف خیلی جالب بود اما از مجموع افکارش حرف نمی زد بچه اول و دومش روشن و کورش بودند و سومی و چهارمی جمال و یک اسم دیگه تو این مایه ها که یادم رفته رحیمی کریمی چیزی واقعا نمی دونم اما این تفاوت انتخاب اسم شاید یک نشونه ای از تفاوت اندیشه ای چیزی باشه هیچی بازگو نشد دیگه اینکه کلا این شیوه ای بود که مثلا استاد چمران یهش می گه مگه مشکلات مملکتتون چی بود ؟ می گه دستتو بده به من تا نشونت بدم بعد دست استادو می گیره یک هو می رن توی فضای ایران و توضیح میده به نظرم خیلی این شیوه بی مزه ای هست عین برنامه کودک .

طراحی جلدش اما خیلی قشنگه .

قسمت های زیبایی از کتاب

تو چه خودتو بکشی چه در نهایت آرامش باشی ، در اصل واقعیت هیچ تغییری حاصل نمیشه .

قبلا اگر فکر می کردم که تو بهترین انتخابی برای ازدواج حالا به این نتیجه رسیده ام که تو تنها انتخابی برای ازدواج .

من با این اقدام جانم را با آبرویم تاخت زده ام و هیچ قماری از برد و باخت خالی نیست .

عضویت در انجمن اسلامی ، پخش اعلامیه در دانشگاه ، حضور در درگیری 16 آذر ، جراحت در درگیری 16 آذر ، رفاقت نزدیک با بزرگ نیا ، قندچی و شریعت رضوی ، حضور فعال در مسجد دانشگاه ، پای ثابت مسجد هدایت و درس طالقانی ... باز هم بگم ؟ اون وقت این آدم از دانشگاه بورس گرفته رفته آمریکا !

ضریح چشم های تو /شجاعی

ضریح چشم های تو

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات سوره

همین چند وقت پیش در مورد آقای شجاعی صحبت کردم الان برخوردم به این کتابشون که مجموعه 5 تا داستان کوتاه هست که همه را هم قبلا معرفی کردم ضریح چشم های تو ، مرا به نام تو می خوانند ، تویی که نمی شناختمت ، دیدار معشوق و عشق چه رنگی است . خوب خوندن نداشت دیگه فقط گفتم بنویسم که اطلاعاتش باشه اگر کسی خواست حداقل بدونه شامل چه داستان هایی هست البته قصه های خوبی را جدا کرده بد نیست برای آشنایی با ایشون سراغ این مجموعه برید .

كشتي پهلو گرفته/ شجاعی

كشتي پهلو گرفته

 

سيد مهدي شجاعي

 

انتشارات مدرسه

كتاب در مورد حضرت فاطمه هست . حالت داستان نداره اما داستان گونه هم هست . راز و نيازها و سخنان اطرافيان حضرت فاطمه و بدين نحو بسياري از داستان هاي زندگيشون هم آشكار مي شه . از تولدش مي گن از بزرگ شدن ارج و قربش نزد پيامبر ازدواجش آنچه بعد از پيامبر به سرش اومد مهربانيش استواريش و ...

بد نبود خوب راستش برام جذابيتي نداشت چون داستاني بود كه مي دونستم چيز تازه اي نمي گفت اما نحو بيانش خوب بود  يك خلاقيت هاي ادبي داشت . همين عوض شدن هاي راوي از يك نواختي درش مي آورد و حس بهتري ايجاد مي كرد . جملاتشم خوب بود .

خوب راستش اين كتاب جز برنامه ام نبود اما وقتي بچه ها تعريف كردن گفتم اين كتابم بخونم و بعد پرونده آقاي شجاعي را ببندم .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

روزگار غريب است دخترم . دنيا از آن غريب تر . آنجا جاي تو نيست . دنيا هرگز جاي تو نبوده است .

 

اكنون اول خلاصي من است ، ابتداي راحتي من است اما آغاز مصيبت توست  .

طوفان ديگري در راه است/ شجاعی

طوفان ديگري در راه است

 

سيد مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

كمال پسر يك خانواده پولدار و وابسته به دربار است كه خانواده اش معتقدند ديوانه است و او را از ديگران مخفي مي كنند . او شبي مخفيانه خودش را به عروسي كه والدينش رفته اند مي رساند و در آنجا شيفته خواننده مي شود . زينت كه خواننده اي مشهور است ناگهان تصميم مي گيرد پشت پا به دنيا و كار خلاف زده و زندگي كمال را به سر و سامان برساند .

خيلي بدم اومد . يعني ته اين داستان آبكي ها . طرف آخر خلاف و برنامه هاي ناجور يك دفعه مي شه مومن مقرب درگاه الهي . پسرك ديوانه يك دفعه مي شه پزشك متخصص . يعني نهايت داستان شخصيتامون ا اينان كه عالي 20 هيچ عيبي نداره كارشون معصومين درگاه الهي . من خوشم نمي ياد اين مدلي آدم ياد اين فيلم ايراني قديمي ها مي افته . از روس اسامي هم قشنگ متوجه مي شيد طرف قراره آدم خوبي باشه يا بد .

در مورد آقاي شجاعي بد نيست اينو بگم كه عضو هيئت مديره كانون پروش فكري كودك و نوجوان هستند.

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

كارهاي خوب و بد ، يا صواب و گناه ، در فكر و فرهنگ ما اندازه هاي واقعي شان را از دست داده اند و شده اند اندازه لباس هايي كه ما برايشان قواره كرده ايم .

 

در اين مملكت هيچ وقت بين زن و شوهر ، همراهي و اعتدال نبوده است . اگر نخواهي سواري بدهي ، بايد سواره باشي .

 

اگر براي كسي بكني كه قبلا مهري از او ديده اي كه هنري نكرده اي ! معامله كرده اي . اگر در ازاي قهر و جفا ، مهر و وفا كني هنر كرده اي ....

گزیده ادبیات معاصر ( مجموعه نمایش نامه )/ شجاعی

گزیده ادبیات معاصر ( مجموعه نمایش نامه )

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات نیستان

کتاب مجموعه 3 نمایش نامه است که همه هم کوتاه و تک پرده ای هستن . اولی ساحل است در مورد جوانی که از دریا می یاد پیرمرد نابینایی کمکش می کنه بیاد بیرون و شولایی از انتظار بهش می ده تا گرم بشه و ... دومی مجلس گل هست در مورد چند نفر رزمنده ایرانی که اسیر عراقی ها شدند و می خوان فرار کنند اما تا حد امکان از کشت و کشتار هم گریزانند و آخری رسم بر این است در مورد محاکمه 3 غریق نجاتی است که 3 غریق را بر خلاف میلشان نجات داده اند .

از اینم خوشم نیومد یک جوری اولی و آخری زیادی سمبلیک بود خسته کننده هم بود دومی هم بد آبکی بود . انگار که هیچ جوره سلیقه ام با سبک نوشتن ایشون در یک خط قرار نمی گیره .

گزیده ادبیات معاصر ( مجموعه داستان )/ شجاعی

گزیده ادبیات معاصر ( مجموعه داستان )

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات نیستان

کتاب شامل داستان های ماه جبین ، ضریح چشم های تو ، آبی اما به رنگ غروب ، کسی که آدمنی ست ، شازده ، آخرین دفاع ، قابیل ، راه خانه کجاست ؟ ، تو گریه می کردی ، شکیبا و دزد ناشی هست که همه اش را قبلا معرفی کردم .

در حقیقت از روی فهرست کتاب متوجه شدم تکراریه و دیگه نخوندمش چیزی نداشت جدید که بخونم اما این جا گذاشتمش برای این که گفتم اگر کسی یک زمانی خواس بخونه یک مرجعی داشته باشه که شامل چه داستان هایی هست این کتاب .

راستی در مورد آقای شجاعی گفتم که تحصیلاتشون در زمینه ادبیات دراماتیک بوده باید اینم اضافه کنم که ایشون دلنشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهرانم بودن اما تحصیلاتشون را در اون زمینه نصفه کاره رها می کنند.

سقای آب و ادب/شجاعی

سقای آب و ادب

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات نیستان

خوب گمونم از اسمشم بشه راحت متوجه شد که موضوع این کتاب هم در ارتباط با عاشوراست . تمرکز اصلیشم روی حضرت عباس هست . کتاب به صورت فصل فصله مثلا یک فصل هست عباس علی که می یاد رابطه حضرت علی و عباس را شرح می ده یکی عباس سکینه که رابطه عباس و سکینه و تکفراتشون راجع به همه و به همین منوال ادامه پیدا می کنه . خهوب من اولش خوشم اومد به نظرم ایده جالبی بود و جدا داشتم لذت می بردم تا جایی که رسید به نیمه های کتاب و اصلا رفت تو یک فاز دیگه اونجا که می شه عباس فرشته ها و می یان می گن برای شناخت عباس اول باید امام حسین را شناخت و دیگه یک جور متن می شه در مدح این موارد اصلا دیگه ربطی به داستان و ادبیات داستان نویسی نداره به نظر من و اصلا و ابدا خوشم نیومد .

در زمینه این که می بینید اکثر انتشارات هم نیستان هست باید بگم این انتشارات مال خود آقای شجاعیه !

غير قابل چاپ/ شجاعی

غير قابل چاپ

 

سيد مهدي شجاعي

 

انتشارات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي

باز هم يك مجموعه داستان كوتاه ديگه :

شبيه يك هنر پيشه خارجي : مرد به زن مي گويد كه شبيه شارون استون نيست .
آناهيتاي شرقي : زن دست نگه مي دارد تا مردها سوارش كنند و بعد پول مي گيرد .
من به يك ليلي محتاجم : فواد مجنون شده و به دنبال يك ليلي است .
چشم در برابر چشم : مرد عاشق زني مي شود كه بعد از ازدواج مي فهمد همسر استادش بوده .
لباس خواب صورتي : مرد عاشق اين است كه روزي زنش به طرف كارهاي زنانه برود .
راه چهارم ، تلخ تر از زهر : مردي كه زنش و برادرش با هم رابطه دارند .
هميشه پاي يك زن در ميان است : نويسنده كارش به دادگاه كشيده و پدرش مي گويد پاي يك زن در ميان است.
خبر مرگ : پسر بعد از 20 سال به ديدن پدرش مي آيد اما پدر فوت كرده .
غير قابل چاپ : از همه طرف به ناشر براي چاپ نمايش نامه اي خاص فشار مي آورند .

معمولي بود . راستش موضوعات خوبي را انتخاب مي كنه براي نوشتن اما اون قدر سر راست و مستقيم مي گه كه ديگه هنر ادبي توش نيست نه كنايه اي نه سبك هاص نوشتني . نمي دونم به نظر شخصي من خيلي ابتدايي هست . مثلا همون داستان غير قابل چاپ خيلي ساده خيلي واضح يكي يكي مقامات مختلف زنگ مي زنند و با وعده وعيد يا تهديد مي گن چاپش كن . به نظر من حداقل مي تونست يك طنز زيركانه واردش كنه يا نمي دونم يك جوري كه اين قدر ديگه مستقيم نباشه .

در مورد آقاي شجاعي بايد بگم ايشون ديپلم رياضي داشتن اما تحصيلات دانشگاهيشون در زمينه ادبيات دراماتيك هست .

پدر ، عشق و پسر / شجاعی

پدر ، عشق و پسر

 

سيد مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

داستان در مورد عاشوراست و از زبان يك اسب حكايت مي شه . اسبي كه زماني كه پيامبر 5 ساله اش بوده به ايشون هديه داده مي شه و چون پيامبر پا د ركابش مي كنن عمر اسب بسيار طولاني مي شود و نهايتا به علي اكبر مي رسد كسي كه مي گويند چهره اش بسيار شبيه به حضر محمد است . داستان در مورد عشق امام حسين و علي اكبر و دل كندنشون از هم در روز نبرد هست .

هي بد نبود بهتر از چيزايي بود كه قبل ازش خونده بودم هم يك تنوعي داشت گوينده داستان هم ديگه محو جمله پردازي شده بود و از سياه سفيد كردن هاي رو اعصابش كناره گيري نموده بود .

رزيتا خاتون و متن دفاعيه دادگاه مطبوعات/ شجاعی

رزيتا خاتون و متن دفاعيه دادگاه مطبوعات

 

سيد مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

سيد مهدي شجاعي علاوه بر نويسندگي به كار روزنامه نگاري هم مي پردازه و اصلا مدير مسئول ماهنامه نيستان بوده . توي اين روزنامه مطالب طنزي مي نوشته از زبان زني غرب زده به نام رزيتا خاتون كه طي بيانيه هايي مي ياد و مي گه زنان در جامعه چه انتظاري دارند ، چه كارهايي مي خواهند بكنند و ....

در مورد يكي از اين مطالب از ايشون شكايت مي شه و كارشون به دادگاه مي كشه كه آقاي شجاعي تبرئه مي شه ولي ديگه ماهنامه را تعطيل مي كنه . در پايان متن مصاحبه ها و دفاعيه هاش را هم گذاشته كه من نخوندم و برام جذابيتي نداشت .

خيلي افتضاح بود اين قدر بدم اومد به نظر من كه عقايدش در حد طالبان بود مسخره مي كرد مثلا زناني را كه خوشحال بودند حق دوچرخه سواري به زنها مي دهند كه يعني حالا مشكل ما اينه يا شديد تو كار خانم هايي بود كه شلوار لي مي پوشيدند در اين حد !!!! انگاري هم ته حرفاش اين بود كه زن بابا مهم ترين وظيفه اش پرورش فرزند صالح و گرم نگاه داشتن اجاق خانواده است :دي اه حالم بد شد .

 

 قسمت زيبايي از كتاب

در سال هاي پيش حتي گوشت و مرغ مورد نيازمان از كشورهاي بيگانه تامين مي شد ولي اكنون ما گوشت و مرغمان را خودمان از كشورهاي دوست و برادر خريداري مي كنيم .

ضیافت/ شجاعی

ضیافت

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی

یک مجموعه داستان کوتاه هست که داستان های چوب کاری ، تو گریه می کردی ، خالد ، شکار شکارچی ، ناخلف و بیست و یک سال تجربه را قبلا معرفی کردم و فقط می مونه یک داستان به اسم ضیافت . این داستان در مورد رزمنده ای هست که خواتب می بینه در نبرد تفنگش خرابه و همون شبانه تفنگ را امتحان می کنه و متوجه می شه واقعا خرابه !

خوب چی باید بگم اگر فقط در مورد داستان ضیافت بخوام بگم خیلی کلیشه ای بود اما بدم نبود . در مورد آقای شجاعی هم باید اشاره کنم ایشون از نویسنده های تهرانی کشورمون هستند .

آفتاب در حجاب/ شجاعی

آفتاب در حجاب

 

سيد مهدي شجاعي

 

انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان

كتاب در مورد واقعه عاشورا هست و در حقيقت بيشترين تمركزش هم بر روي حضرت زينب روحيات و خطبه هاش هست . توضيح بيشتري نمي دم چون همه مي دونيم اين داستان چيه .

من اصلا خوشم نيومد مي دونيد شايد يكي خوندن داستاني بود كه نهايتش را مي دوني و ديگه اينكه مثل يك اثر ادبي نو يك داستان نبود بيشتر شبيه انشا نويسي بود يك انشا بلند كه سعي كني با عبارات ادبي زيباش كني . من اين سبك را نمي پسندم خوب اونم در حالتي كه اين قدر تاكيد روش باشه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

مرگ ، سرنوشت محتوم اهل زمين است . حتي آسمانيان هم مي ميرند .

 

اكنون عزاي يك قبيله بر دوش من است . مصيبت تمام اين سال ها بر من سنگيني مي كند .

 

و تو با خودت فكر مي كني آيا روزي سخت از امروز در عالم هست ؟

کمی دیرتر/ شجاعی

کمی دیرتر

 

سید مهدی شجاعی

 

انتشارات نیستان

کتاب در مورد منتظران امام دوازدهم هست . آقای نویسنده در نیمه شعبان در مجلسی حضور داره که پسری سینه می زنه و می گه آقا نیا و باعث تعجب و اعتراض حضار می شه . نویسنده بعدا با این پسر که اسد نام داره قرار می ذاره تا دلیل کار را بدونه و اسد می گه من حرف دل اونا را زدم درسته در ظاهر منتظر ظهورن اما در عمل نه و دونه دونه این موضوع را ثابت می کنه .

خوش نیومد درسته موضوع قشنگی داره واقعا به یک آفت مذهبی اجتماعی می پردازه اما به نظرم خیلی سر راست و ساده است یک جورایی شبیه ادبیات نوجوان هست هیچ هنر ظریف کاری و استعاره ای توش دیده نمی شه خامه انگار .

خوب دیدم انگار به نویسنده های خارجی خیلی پرداختم تصمیم گرفتم بیام سراغ یک نویسنده ایرانی و از اونجایی که دز کتاب های دینیم هم پایینه یک نویسنده تو این مایه ها می خواستم . سراغ آقای شجاعی رفتم که تالیفات خیلی زیادی دارند و من قبلا کتاب های الکترونیکی از ایشون خوندم که خلاصه اونها را دارم اتفاقا هر چند مال الان نیست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

پاسخ شوخی دادن به سوال جدی کمال بی ادبی است .

 

تو دنیای بی رحم امروز ، هزاران عامل هست که آدمو زمین گیر می کنه و از کمترین و کوچک ترین تحرکی باز می داره . کاش آدم بتونه از اول زیر بار تعلقات نره که سر بزنگاه کم نیاره .

 

مصیبت اصلی اینه که ما اساسا طالب امام نیستیم . طالب حل مشکلاتمون توسط امام هستیم . برای امام شانی در حد وسیله یا کارپرداز قائلیم .

از ديار حبيب/ شجاعی

از ديار حبيب

 

مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

كتاب در مورد حبيب بن مظاهر هست . از زماني كه كوفيان با امام حسين بيعت مي كنند و بعد خيانت . از حبيب كه به جبهه امام حسين مي ره ، ريش هايش را رنگ مي كنه تا دشمن حس كند او جوان است ، به سراغ قبيله اش مي رود و 90 مرد براي كمك به امام را با خود راهي مي كند اما كسي خيانت كرده به يزيد خبر مي دهد و در بين راه به آنها حمله كرده و به شهادت مي رسانندشان .

دوست نداشتم بعضي جاهاش برام جديد بود ولي كلا از اين كه به جاي داستان ، انشا مي نويسه خوشم نمي ياد.

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

خوشا به حال تو ف خوشا به حال چشم هاي تو . كاش خدا جاي تو را با من عوض مي كرد . كاش خدا مرا به جاي تو مي آفريد .

 

از آن كه هيچ پروا ندارد بايد ترسيد . چه بسا همراه ترين رفيقش را هم از پشت خنجر بزند .

سري كه درد مي كند/ شجاعی

سري كه درد مي كند

 

مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

لوطي گري : مردي كه به زيارت امام رضا مي ره و ازش عرق مي خواد .
حلقه مفقوده : مرد معتقد است كه ازدواج عامل از بين رفتن عشق است .
نيازمند آبرومند : مرد نذر كره 150 هزار تومان به فرد نيازمندي بدهد .
سري كه درد ... مي كند : رئيس جديد تمام هم ولايتي هايش را از ده آورده تا در سازمان كار كنند .
جام جهان بين : پسري كه به سرك كشيدن به زندگي ديگران عادت كرده است .
قصه وقش : چراغ هاي شهرك ناپديد مي شوند و اهالي در پي يافتن دزد هستند .
دست كج ، زبان راست : مرد در مورد مزاياي دزدي صحبت مي كند .
آخر مرام : مرد با دوستانش دختري را گرفته اند تا اذيت كنند اما نام فاطمه زهرا مانع از عمل مي شود.

اون داستان اولش كه خيلي نخ نما و سطح پايين بود داستاني كه بارها نقلش را شنيديم همون اول كتاب مي خورد تو ذوق آدم . داستان دومم هم ايده اي داشت پشتش ولي خيلي سطحي نوشته شده . داستان سوم دوباره همون حالت اغراق اميز مسخره كه توجيه عقلي نداره يعني يك تلفن نبوده طرف از فاميلاش پول بگيره. چهارمي كه بدتر اونم يك موضوع نخ نما با يك لحن فوق العاده اغراق آميز و بچه گانه  . پنجمي حالا معموليه بد نيست ولي ششمي باز خيلي تصنعي و اغراق آميز شده تو ذوق مي زنه . داستان هفتم حالت داستاني نداره زياد اما خوب معموليه در مجموع . اخري هم ديگه ته هندي بازي :دي

اصلا خوشم نيومد در مجموع اغراق آميز ، هندي بازي كامل !!!!

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

زن و شوهر به خاطر يكديگر مجبور مي شن به تحمل آدمائي كه مطلوبشون نيست . اين خودش بين زن و شوهر فاصله مي اندازه و آن ها را از هم دور مي كنه ...

 

داغ به تدريج سرد مي شود و مرور زمان از شدت و التهاب مصيبت مي كاهد .

آئينه زار/ شجاعی

آئينه زار

 

مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

كتاب يك نمايش نامه است كه هر صحنه اش انتقادي بر يكي از مضامين اجتماعي مثل تحصيل ، سياست ، پزشكي و ... است . يك جورايي مايه هاي طنز هم داره و همه پرده ها كوتاه و مختصره .

چندان خوشم نيومد . نكات خوبي را در نظر گرفته بود و نقد كرده بود اما استعاره هاش زيادي واضح بود ذوقي نشون نداده بود و از واضح بودن به بچگي مي زد . يك مقاديري بايد اديبانه تر مي بود .

 

قسمت زيبايي از كتاب

مشورت به معناي درست ، دقيق و عميق يعني اين كه نظرات آن مقام منيع را به فراست و كياست دريابيد ، و پيش از ان كه بر زبان او جاري شود ، با ادله و براهين محكم بيان كنيد . 

سانتا ماريا/ شجاعی

سانتا ماريا

 

مهدي شجاعي

 

انتشارات نيستان

ماه جبين : ماه جبين دختري است كه هر روز براي معلم روستا يك كاسه شير مي آورد .
شيرين من ! بمان ! : همسر شهيدي كه تصميم به خودكشي گرفته .
براي زندگي : مردي كه 2500 متر زمين به او ارث رسيده است .
پارك دانشجو : دانشجويي كه براي خرج دانشگاهش روش جالبي ندارد .
ويروس : زماني كه خوك ها وارد شهر شده اند تا مردم را منحرف كنند.
دزد ناشي : مرد متوجه مي شود كه دزدي در حال كلنجار رفتن با ماشن اوست .
كار ناتمام : پاسدار در شب عروسي خواهرش متوجه مي شود كه امشب بايد مراقب باشد تا عروسي جور ديگري برگزار شود .
شازده : يك جورايي مسخر كردن آقازاده ها !
قابيل : برادري كه هر را كه رفيق خلافش نباشد قرباني مي كند .
طوقي از تاول : زن براي دوري زنان از شوهرش پيش فالگير مي رود .
زير دوش ديدم ! : مردي كه اقدام به ازدواج مجدد نموده است .
افسانه : مرد بستري است و مي گويد با زن جديدي در تماس است .
شكيبا : شكيبا مخلوق ادبي مرد.
سانتا ماريا : زني كه آسماني است و نويسنده سانتا ماريا مي نامدش .
آخرين دفاع : مردي كه با چاقو زنش را كشته است .
امروز ، بشريت : مردي كه زنش ديشب مرده و قصد تجديد فراش دارد .
آب در لانه : پسري كه در مغازه پدرش با زني آشنا شده و ازدواج كرده است .
يكي بيايد مرا تحويل بگيرد : شاعري كه مي خواهد خودكشي كند .
با يه جنگ چطوري ؟: مرد با پشتوانه قوي بدون دانش در فكر راه انداختن مجله ادبي است .
حساب پس انداز : مرد به دنبال اجاره خانه براي نوعروسش است .
راه خانه كجاست ؟ : مرد ورزشكار كه براي سفر به خارج رفته و مي خوان قانعش كنن عليه ايران حرف بزنه .
كسي كه آمدني است : سرباز نوجوان منتظر است تا فسرد عراقي به او رسيده و تير خلاص بزند .
دو كبوتر ، دو پنجره ، يك پرواز : دو برادر دوقلو كه با هم به جبهه مي روند .
آبي اما به رنگ غروب : دختر بچه اي كه پدرش را شهيد كرده اند .
راز دو آينه : زن بالاخره شوهر مفقودالاثرش را پيدا كرده .
آن شب عزيز : پسر از خاطرات فرمانده اش مي گويد .
آرامش قهوه اي : پسركي كه مي خواهد مادر و خواهر بيمارش را از جنگ فراري دهد .
بغض آينه : مرد به شهر جنگ زده آمده تا انها را به مقاومت بخواند .
امضا : به دختر گفته اند بايد كارنامه اش را پدرش امضا كند اما پدر او شهيد شده .
ضريح چشم هاي تو : پدر به دنبال جنازه پسرش آمده .
مرا به نام تو مي خوانند : مادر به فرنزد شهيدش درد دل مي كند .
توئي كه نمي شناختمت : پسرك زخمي كه 5 اسير مي گيرد .
ديدار معشوق : زن كه عمري بد كرده اكنون بر سر جنازه شوهر مونش نشسته .
عشق چه رنگي است ؟ : بله ديگه افكار يك مرد به دنبال حق و حقيقت .
خالد : پيرمردي كه بچه ها از خانه بيرونش كرده اند .
بيست و يك سال تجربه : معلم معتقد است بايد با بچه ها خشن بود .
ناخلف : پسر مامور ساواك انقلابي شده .
شكار شكارچي : مرد حاضر نيست زير بار ظلم برود .
چوب كاري : معلم ديني كه با اخلاقش بچه ها را تحت تاثير قرار داده .
تو گريه مي كردي : مردي كه از نداري بچه اش را سر راه گذاشته .

كتاب يك مجموعه داستان كوتاه دو جلدي از آقاي شجاعي هست . به نظر شخصي من افتضاحه . يك جورايي هندي بازي آدما سفيد سفيد يا سياه سياه . همون سمبل هاي هميشگي براي خوب و بد بودنحتي از اسم شخصيت داستان مي شه بفهميد قرار آدم خوبه باشه يا نه . عقايدش كه شديد با من فرق داره رو مخم بود خفن .