موز وحشی/ واسکنسلوس

موز وحشی

 

ژوزه مائوردو واسكونسلوس

قاسم صنعوی

 

انتشارات دوستان

سال نشر: ۱۳۹۴

 کتاب در مورد خشونت مردایی هست که توی آمریکای لاتین دنبال سنگ های قیمتی می گردن . به طور خاص تمرکز بر روی پسر ظریفی به نام ژوئل هست که با مرد قوی و کار کشته ای همراه هست بعد مدتی مرد را ترک می کنه تا به سرزمین موزهای وحشی بره که شنیده شرایط خیلی خوبی داره با عده ای هم سفر می شه و ....

واسکنسلوس را من جدا دوست دارم باید بگم این کتاب متفاوته و روی اون‌بعد معصومیت و بچگی دیگه کاری انجام نمی ده اما بازم ساده و روان و دلچسبه هر چند یک مقدار ترکیب دونفره ادم را یاد موش و گربه همینگوی می اندازه یک مقدار فرار ژوئل هندی بازی می شه اما بازم قشنگه . اقای واسکنسلوس برای اینکه درک بهتری از محیط و خشونت های حاصله داشته باشه مدتی توی بیابون های برزیل بوده و بعد کتاب را نوشته .

 

قسمت زیبایی از کتاب

چیزی که خسته ام می کند شن نیست تویی . این طور همیشه نگران زندگی کردن خسته ام می کند . از این که فکرم مدام به تو مشغول باشد خسته ام . از این همه دعوا و مستب و این همه قول که می دهی و به آن ها عمل نمی کنی خسته ام .

ارتش سایه ها/کسل

ارتش سایه ها

 

ژوزف کسل

قاسم صنعوی

 

انتشارات گل آذین

سال نشر : 1382

کتاب در مورد نهضت مقاومت فرانسه در زمان جنگ با هیتلر است و فرانسویانی که با این خشونت با زیر سلطه رفتن کشورشون مخالفن و سعی می کنند مبارزه کنند . گرفتاری هایی که تحمل می کنند و روابط عجیبی که کسی ازش خبر نداره.در حقیقت می یاد توصف می کنه چه طور دولت فرانسه زیر بار حرف زور رفته چه قدر شرایط اقتصادی و معیشتی توی اون دوره وحشتناکه و توی این شرایط وجدان خیلی ها راحتشون نمی ذاره . دخترها وپسرهای جوون زن ها و مردهایی که مسئول خانواده ای هستند کسایی که حتی پست های خوبی دارند .

کتاب قشنگیه موضوع سنگینی را با لحن روان و از جنبه های مختلفی بررسی می کنه و خیلی آدم را به فکر می بره که واقعا توی چنین شرایطی تا چه حد شجاع می تونه باشه . آقای کسل فرانسوی هستند و خودشونم توی جنگ حضور داشتند . از روی این رمان هم فیلمی ساخته شده که جوایز زیادی را هم برده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آگر می توانستی ایمان داشته باشی ، کمتر احساس بدبختی می کردی چون کمتر برآشفته می شدی .

 

این کارها برایش نوعی ورزش شده است . مسابقه با ساعت .

شرکت سهامی آدم های مصنوعی/ بردبری

شرکت سهامی آدم های مصنوعی

 

ری بردبری

قاسم صنعوی

 

انتشارات گل آذین

سال نشر : 1393

لازار پیش بیایید : کشف جسد یکی از دانشمندانی که سلاحی علیه مریخی ها ساخته بود .

آژیر : هیولایی که هر سال در تاریخ معینی روی آب می آید .

کابوس در حارماجدون : مرد در سیاره ای فرود آمده که ارواحی سرگردان دارد که به دنبال یک کالبد هستند .

مکافات بدون جنایت: آدم ها امکان این را دارند که عروسک فرد مورد تنفر خود را سفارش داده و آن را بکشند.

شرکت سهامی آدم های مصنوعی  : این را توی کتاب مرد مصور معرفی کرده بودم.

یک تکه چوب: مردی که می خواهد تمام اسلحه ها را نابود کند .

شیشه آبی : مرد کهکشان ها را به دنبال شیشه ای آبی می گردد که تعریفش را شنیده .

برای همیشه زمین : آیندگان تام وولف نویسنده تخیلی را یک روز قبل از مرگش به زمان آینده می برند تا باز بنویسد .

میوه های لایی خورشید : سفینه ای که راهی خورشید برای برداشتن مقداری از حرارت آن است .

یک مجموعه تخیلی دیگه از آقای بردبری خوب اینم کتاب نسبتا خوبیه ولی راستش انگار بیشتر از سه تا مجموعه داستان کوتاه  این تیپی پشت سر هم یک مقدار خسته کننده می شه ایده حالت تکراری به خودش می گیره  .

آقای بردبری جایزه های بسیار زیادی را در زمینه ادبیات علمی تخیلی بردند که یکی از اونها جایزه استاد بزرگ را از سوی انجمن نویسندگان علمی تخیلی امریکا هست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زندگی همین است . پیوسته منتظر کسی بودن . کسی که برنمی گردد. یعنی پیوسته دوست داشتن کسی که کمتر دوست دارد.

 

مرگ پایانی برای شک ها ، آزار،  یکنواختی ، محرومیت ، تنهایی و ترس . پایانی برای همه چیز.

فاتحان/ مالرو

فاتحان

 

آندره مالرو

قاسم صنعوی

 

انتشارات توس

این کتاب هم مثل قبلی ها به جنگ و زندگی دوران جنگ اشاره داره . داستان مثل سرنوشت بشر توی چین هست اما این بار چینی ها جنگی علیه انگلیسی ها دارن و سعی دارند دست انگلیس را از تجارت و سیاست خودشون کوتاه کنند .

این یکی را دیگه واقعا دوست نداشتم خسته شدم همش جنگ جنگ جنگ و  در مقایسه با اون دو تا کتاب دیگه سطحی تر بود به عمق نرفته بود و جذابیتش هم پایین بود .

در مورد آقای مالرو باید بگم با کلارا که یک دختر یهودی پولدار بوده آشنا می شه و بر خلاف خواسته خانواده دختر با او ازدواج می کنه ، با هم دیگه در زمینه بورس و سهام فعالیت می کردند و نهایت هم ورشکسته می شوند . آقای مالرو در زمان به قدرت رسیدن دوگل یک مدتی هم وزیر اطلاع رسانی و یک مدتی وزیر فرهنگ بوده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ما می خواهیم همه چیز را با کینه توجیه کنیم ! این کار چه قدر ساده است !

 

موضوع مشکل اینه که آدم بدونه چی می خواد .

 

زندگی هیچ گاه آن طور که خیال می کنیم نیست ! هیچ گاه !

 

زندگی هیچ ارزشی ندارد ، اما هیچ چیز هم ارزش زندگی را ندارد .

جشن بی معنایی/کوندرا

 

جشن بی معنایی

 

میلان کوندرا

قاسم صنعوی

 

انتشارات بوتیمار

جشن بی معنایی رمانی هست که کوندرا اون را سال ها پس از آخرین رمانش منتشر کرد زمانی که دیگه خیلی ها معتقد بودند کوندرا قرار نیست رمان نویسی بکنه . توی این رمان 4 تا دوست را داریم که دارن یک جورایی سرخوشانه زندگیشونو می گذرونند و خیلی وقت ها واقعا فانتزی وار با مسائل برخورد می کنند . یک جورایی با این فلسفه که هی دنبال معنا و مفهوم نباشید لذت ببرید خوش باشید عین بچه ها که بی خیال می خندند .

خوب از کوندرا خیلی وقته چیزی معرفی نکردم و پارسال جز تازه های نشر محسوب می شد البته الانم زیاد قدیمی نیست ولی خوب . کتاب روان نوشته شده و می تونه خوشایند خیلی ها باشه چون با مفهومش خوب بازی می کنه . اما اصولا چون زیاد شبیه روحیه من نیست و کلا سبک کوندرا سبک من نیست برای من معمولی بود اما مسلما کتابی هست که برخی ها را شیفته خودش بکنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی آدم درخشانی می کوشد زنی را اغوا کند این زن احساس می کند که در مسابقه ای شرکت کرده است . ناگزیر می شود که او هم بدرخشد . بدون مقاومت تسلیم نشود . حال ان که بی معنایی او را می رهاند . از قید احتیاط ها آزاد می کند . توقع هیچ گونه حضور ذهنی از او ندارد . او را بی هم و غم و بنابرین آسان تر قابل دسترسی می کند .

 

هنگام رفتن به سوی مرگ انسان دیگر غم چیزی را که در جاده گذاشته است ندارد .

 

از دست خودم عصبانی ام . چرا از هر موقعیتی استفاده می کنم که خودم را مقصر بیابم ؟

 

حقوقی که کسی می تواند داشته باشد فقط به چیزهای پوچی مربوط می شوند که هیچ دلیلی وجود ندارد که بر سرشان جنگید یا درباره شان اعلامیه های مشهور را نوشت .

 

بی معنایی جوهر زندگی است . همه جا و همیشه با ماست . 

پان/ هامسون

 

پان

 

کنت هامسون

قاسم صنعوی

 

انتشارات گل آذین

ماجرای عشق بین شکارچی که در کلبه ای در جنگل زندگی می کند و دختر یکی از خانواده های بزرگ منطقه . عشقی که آغاز می شود ولی نمی توان خوب پیش برود افرادی که یکدیگر را دوست دارند اما غرورشان نیز وجود دارد و اخلاق های ناسازگار و ....

قشنگ بود هر چند خیلی برای من ملموس و قابل درک نبود در مورد پان باید بگم اسم یک خدای یونانیه . دیگه اینکه بگم یک سیارک به اسم کنت هاموسن هست . همین .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زندگی درونی خودتان است که منبع اندوه یا شادی است .

 

انسان وقتی با شماست هر لحظه می تواند منتظر بدترین چیزها باشد .

چشم های آبی

چشم های آبی

 

مجموعه ای از نویسندگان

قاسم صنعوی

 

انتشارات قطره

تمثیل مبادله  از خوان خوسه آره ئولا : بازرگانی به شهر می آید تا زن های مسن را با زن های جدید و بلوند عوض کند .

خوان اول گرفتار از میگل انخل آستوریاس : مردی که نور بد را می بیند و باید کسی را بکشد .

مرگ و رستاخیز رمان نویس از میگل انخل آستوریاس : شخصیت های رمان می خواهند برای نویسنده مجلس ختم بگیرند .

نافرمانی های عیسی  از میگل انخل آستوریاس : عیسی معتقد بود باید به زنده ها رسید نه مرده ها .

کسی چراغ ها را روشن نمی کند از فلیسبرتو ارناندز : سخنرانی ها و حرف ها و داستان ها در یک مهمانی .

نبرد نهائی از انریکه بونستر : جنگ بین چین و روسیه و انتظار صلح .

چشمهای آبی از اکتاویو پاز : نامزد مرد از او چشمهای آبی خواسته .

خاطره ی پاسکوال روئیز  از فرانسیسکو په رز مارسیه ویچ : روزهای زندگی یک مرد و سختی هایش.

سقوط از ویرخیلیو پینه را : دو دوست در حال سقوط یکی چشم های دیگری را حفظ کرده و دیگری ریش های دوستش را.

زنده باد دوستان از کارلوس آرتورو تروکه : دانشجویی که با گروه مبارزان همراه شده .

علامت از خولیو رامون ریبه ئیرو : مرد علامتی نقره ای پیدا کرده و به پیراهنش می زند .

فراری از مانوئل زاپاتا اولی وی یا : مبارزه ارتش و چریک ها و عمه کلاریسا.

شرط بندی هایی که بدبختی می آورد از خوسه فرانسیسکو سوکاراس : شکار تمساح مزاحم .

باران سرد و ریز از خوان ده لا کابادا : مرد نگران است باران به خاک نفوذ نکند چون دخترش مرده است .

روبه آسمان در شب از خولویو کورتازار : رویاهای مرد مریض .

آکسولوتل از خولویو کورتازار : مرد هر روز به باغ وحش به دیدن آکسولوتل ها می رود .

تپه های مجاور آسمان از انریکه کونگرائینس مارتین : پسرک با دوستش شریک می شود تا پولش سود ده شود .

درخت پرشاخه از کارلوس گارسه ته : دو سرباز شاهد شکنجه دوستشان هستند .

مهمان از ماریو وارگاس یوسا : مرد سیاه برای به دام انداختن نوما امده .

برادر کوچکتر از ماریو وارگاس یوسا : دو برادر به دنبال سرخ پوست فراری .

رود معجزه گر از ژوزه مائورو ده واسکونسلوس : سفر روی رودخانه و دشمنی زن ها بازن بدکار

فانوس غرق شده گان از ژرژ آمادو : مردی که شعرهایش را می فروخت .

بیوه ی مونتی یل از گابریل گارسیا مارکز : شوهر زن فوت کرده و او غمگین است .

جاودانان از آدولفو بیوئی کاسارس : تغییر انسان و تبدیل های مکانیکی جهت حفظ روح .

تالپا از خوان رولفو : زیارت مرد مریض به همراه همسر و برادرش .

یک جان روشن از کارلوس فوئنتس : زن به دنبال جسد برادرش آمده است .

انتخاب بعدیم از امریکای لاتین بود یه مجموعه داستان که البته بعضی هاشم قبلا خونده بودم و مجموعه مناسبی هم هست داستان های قوی ای انتخاب کردند و خوندنش لذت بخشه .

دارم باز مختصر می نویسم شرمنده حالم جسمیم خیلی بده مورد خطرناکی نیست ویروسه و دکتر گفته سه روزه ردیفه اما خوب از اون سه روزایی که از جات تکونم نمی تونی بخوری .

کین / سارتر

 

کین

 

ژان پل سارتر

قاسم صنعوی

 

انتشارات گل آذین

کین در حقیقت یک نمایش نامه از الکساندر دوماست که سارتر بازنویسیش کرده . کین بازیگر معروف نمایش نامه های شکسپیر در لندن است که به دلیل بازی خوب و چهره زیبا زنان اشراف زیادی جذب او می شوند و او نیز بسیار زن باره است . در اینجا اون تصمیم دارد زن سفیر دانمارک النا را به دست بیاورد و آنا دختر یک تاجر ثروت مند نیز به شدت چشمش دنبال اوست .

خوب اینم یکی از تازه های نشر امسال از سارتر عزیز که اصولا نوشته هاش را دوست دارم . اینم کتاب قشنگی بود از اون حالت های عاشقانه هیجانی کلاسیک اما با قلم سارتر . یه جورایی خوشایند بود .  

 

پ .ن : راستش می خواستم اون یکی کتاب جدید بوبن را هم معرفی کنم اما نشد گیرش بیارم فعلا اما در اولین فرصت می رم سراغش

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در تئاتر هم چنان که در عشق فقط یک قانون وجود دارد : اوج بگیر یا سقوط کن .

 

کار خیلی آسانی است که انسان وارد زندگی کسی بشود ، آن را به هم بریزد ، و با یک بال زدن پرواز کند .

مگره خشمگین می شود / سیمنون

مگره خشمگین می شود

 

ژرژ سیمنون

قاسم صنعوی

 

انتشارات گل آذین

کتاب شامل دو داستان هست

مگره خشمگین می شود : وقتی مگره بازنشسته شده پیرزنی نزد او می آید و عنوان می کند مرگ نوه اش تصادفی نیست

پیپ مگره : زنی همراه با پسرش نزد مگره می ایند و معتقد است کسی وادر خانه آنها می شود اما چیزی نمی دزدد

قشنگ بود . بعد این همه وقت داستان معمایی و کارآگاهی چسبید به خصوص که از این کارآگاه مگره خوشم هم می یاد . خوب وقتی هی می گذره می بینی تصمیم داری از همون نویسنده های قبلی کارهای جدید یا جدید ترجمه شده را بخونی این قدر قبلی ها زیاد شدند تا بیای بخونی دیگه وقت به هیچ جدیدی نمی رسه . منم فعلا تو همین روندم .  

سفر شگرف نيلس هولگرسون/ لاگرلوف

سفر شگرف نيلس هولگرسون

 

سلما لاگرلوف

قاسم صنعوي

 

انتشارات سروش

نيلس هولگرسون پسرك شيطون و بدجنسي هست كه همه از دستش در عذابن يك روز يك آدم كوچولو را اذيت مي كنه و جادو مي شه به يك موجود بندانگشتي تبديل مي شه . نيلس همراه غاز نري كه توي مزرعه دارند با غازهاي وحشي همراه مي شوند . كتاب سفر نيل و غازها بر فراز كشور سوئيس هست . طي اون شاهد تغييرات روحي نيلس و كمك كردنش به حيوانات هستيم . هم چنين طي اين سفر به شرح و توصيف شهرهاي مختلف سوئيس ، آداب و رسوم و افسانه هاشونم مي پردازه .

بد نبود . خوب در حقيقت كارتونش را فكر كنم اكثرمون ديديم و براي همين جذابيت زيادي برام نداشت در عين اين كه شايد اون موقع موضوع خيلي نويي بوده اما الان ما شبيهش را زياد ديديم و چندان برامون تازه نيست اما موضوع خيلي هوشمندانه اي بوده و خيلي خوب تونسته در چهارچوب اين داستان كشورش را هم معرفي كنه .

سلما لاگرلوف نويسنده سوئدي هست كه اولين زني هم بوده كه عضو آكادمي سوئد شده . جالبه بدونيد روي اسكناس هاي 20 كروني آنها يك طرفش عكس خانم لاگرلوف بوده و يك طرفش نمايي از داستان هنيلس هولگرسون !

 

قسمت زيبايي از كتاب

انسان وقتي وظيفه اش را انجام داده باشد مردن كار دشواري نيست ، همه بايد دير يا زود بميرند و كسي      نمي تواند از مرگ بگريزد . هر كسي مي تواند انتخاب كند كه با وجدان راحت بميرد يا با وجدان معذب .

خاطرات ( جلد 4 )/ دوبووار

خاطرات ( جلد 4 )

 

سیمون دوبووار

قاسم صنعوی

 

انتشارات توس

اینم جلد پایانی خاطرات سیمون دوبووار و اتمامی بر پرونده ایشون . این کتاب اولش مروری بود بر حوادث و افراد اثر گذار توی زندگیش ، مروری بر کتاب ها ، فیلم و تئاترهایی که دیده بود و نظری که در موردشون داشت باز در مورد سفرهاش و احساساتش نسبت به سرزمین های مختلفی که دیده بود نوشته و گفته هند کشوری بوده که هیچ وقت دلش نخواسته بره در مورد انتقاداتی که بهش وارد شده سمت و سو گیری های در وقایع مختلف و .... پایانش هم به صورت مختصرتری در مورد زندگی سارتر گفته بیماری اون و دغدغه ها و  فعالیت هایی که داشته .

خوب خوشم نیومد شاید حتی نخوندمش خیلی سرسری مرورش کردم واقعا اگر کتاب چند جلدی را مد نظر قرار داشتید و نیمه های جلد اول به دلتون نبود بذارید کنار تا بعد مثل من برای ادامه ماجرا مجبور نباشید هر چند اطلاعات قشنگی هم بهم داد و چه قدر دلم می خواست منم بتونم مثل دوبووار این قدر سفر بکنم توی زندگیم . شاید یکی از بزرگ ترین آرزوهام باشه .

دوبووار بعدها در اثر ذات الریه می میره و در کنار سارتر دفنش می کنن .

خاطرات ( جلد 3)/ دوبووار

خاطرات ( جلد 3)

 

سيمون دوبووار

قاسم صنعوي

 

انتشارات توس

جلد سوم خاطرات هم 2 قسمتي بود . در اين قسمت دوران جنگ تمام شده و مواجهه خودشون با دوران پس لز جنگ ، انتخابات ، سرگشتگي ها و ... را نوشته . جنگ الجزاير ، جبهه گيري هاشون و فعاليت هاشون در اين زمينه و همچنين خيلي زياد اهل مسافرت بودند و زياد هم از اين مسافرت ها صحبت شده و مرتب صحبت كرده كه كي كجا رفتن و با چه وسيله اي .

خوب گفتم كه اين كتاب را دوست ندارم اصلا هم با حوصله و دقيق نمي خونمش فقط يك جوري هست كه چون تا يه جاييش پيش اومدم دلم مي خواد ببينم بعدش چي مي شه همين . انگيز ديگه اي در كار نيست .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

نمي دانستم كه بيش از همه تاسف چه چيز را مي خورم : يك مرد ، يك منظره ، يا خودم .

 

به تدريج كه انسان پير مي شود زمان كوتاه مي گردد .

خاطرات ( جلد 2 )/ دوبووار

خاطرات ( جلد 2 )

 

سيموون دوبووار

قاسم صنعوي

 

انتشارات توس

این کتاب دوران بعدی زندگی دوبووار را نقل می کنه زمانی که وارد زندگی اجتماعی می شه آموزگار شده و مستقل از پدر مادرش زندگی می کنه رابطه اش با سارتر وارد حیطه جدید و جدی تری می شه اونا با ازدواج و وفاداری مخالفند و این بین می بینیم که حلقه های 3نفره ای تشکیل می دن دختر دیگه ای که توی اون برهه سارتر بهش علاقه مند می شه و .... حرف از زندگیشون با دوستاشون هست جمع های ادبی سینمایی آشناییشون با نویسنده های بزرگ نوشتن داستان ها و رمان های خودشون شروع جنگ اسپانیا جنگ جهانی زندگیشون توی جنگ چطور بوده چگونه غذا به دست می یارند رفتن سارتر به ارتش مسافرت هاشون و ...

باید بگم جلد دومش خودش 2 جلد هست بخش 1 و بخش 2 . خلاصه که طولانیه و به دنبال چیزی شبیه زندگی نامه ادبی اون طوری هم نباشید بیشتر حالت گزارش نویسی داره و اون جذابیت داستان و پیگیری روند باهاش همراه نیست . من خودم خوشم نیومد و اگر دارم ادامش می دم فقط و فقط به خاطر اینه که 3 جلد ازش خوندم و می گم بذار بببینم بقیه اش چی می شه . آن چنان منو مشتاق نمی کنه به خصوص این قضیه ارتباط خاصشون که بی وفایی باهاش آمیخته است رو اعصابمه شدید .

 

قسمت زيبايي از كتاب

خوشبختي در لحظه مي تواند نابود شود .

خاطرات ( جلد 1 )/ دوبووار

خاطرات ( جلد 1 )

 

سيمون دوبووار

قاسم صنعوي

 

انتشارات توس

سيمون دوبووار را تصميم گرفتم با خوندن خاطرات چند جلديش به اتمام برسونم .

جلد اول در مورد دوران كودكي و جوانيش هست از بچگيش مي گه خوشي هاش با اقوام باهوشيش پدر و مادرش اون عقايد سخت گيرانه مذهبي خودش كه خيلي دختر ساده و چشم و گوش بسته اي بوده دبيرستانش دوست صميميش عاشق شدناشنون دانشگاه و ليسانس و فوق ليسانس و نهايتا آشناييش با سارتر . راستش خيلي جلو مي ره نمي دونم براي جلداي بعد ديگه چي مي مونه :دي

راستش چندان خوشم نيومد با ارفاق مي گم متوسط بود هر چند اواخرش بهتر مي شد . بيش از حد توضيح داده اونم نه توضيح اتفاقات زندگيش را داستان وار بلكه زياد تجزيه تحليل احساسي اخلاقي روي كارهاي خودش و اطرافيانش كرده و ايده هاش و تغيير عقايدش را توضيح داده . خوب ببينيد 5 جلد هست ( جلد دوم دو قسمتيه و اصلش 4 جلده) هر جلد حدود 400 صفحه مي شه يك چيز تو مايه هاي 2000 صفحه از حجمش يك جورايي شايد بتونيد تصور كنيد مقادير توضيحاتش رو .

بنونی /هامسون

بنونی

 

کنوت هامسون

قاسم صنعوی

 

انتشارات نیما

بنونی پست چی مردی از جامعه پایین روستایی است که دراثر یک اتفاق شایعه ارتباط او با رزا دختر کشیش پخش می شود و همین امر سبب از دست دادن شغلش می شود ولی بنونی با کمک مرد ثروت مندی به نام مک سعی می کند سر و سامانی به زندگی اش بدهد و جایگاه بالاتری در جامعه به دست آورد و حتی واقعا به رزا برسد ...

بد نبود من اصلا دوسش نداشتم یعنی ظاهرا با نوشته های هامسون ارتباط برقرار نمی کنم همه هم با قلمی قوی نوشته شدند هم روان شناسیشون و درون مایشون خوب پرداخته شده ولی به نظرم اون گرما و هیجان لازم را نداره یک جوری ادم را جذب نمی کنه

وقتی نازی ها نروژ را اشغال کردند هامسون طرف اونها را گرفت و همین امر مایه دلسردی خیلی ها شد و سبب شد تا برخی طرفداراش به چشم یک خائن بهش نگاه کنند . زمانی هم که نروژ آزاد شد اونو توی خانه سالمندان بازداشت و اموالش را مصادره کردند .

زیر ستاره پاییزی /هامسون

زیر ستاره پاییزی

 

کنوت هامسون

قاسم صنعوی

 

انتشارات نیما

کتاب در مورد مردی است که زندگی شهری را رها کرده و به عنوان کارگر روزمزد در بین راه و در روستاها به کار می پردازد او مرد دانشمند و خلاقی است و چیزهای جدیدی ابداع می کند . در این سفر یادهای زیادی او را دنبال می کند و با زنانی نیز برخورد دارد ...

قشنگ بود راستش یه جورایی مستقیم و ساده اما قوی بود سبک نوشتشن موضوعش چیز خاصی نبود اما با این حال بد نبود . چیز خاص و قابل توجهی نداشت ولی مجموعه اش روی هم کتاب خوبی را تشکیل می داد هر چند به صورت کامل برام ملموس نبود .

کونت هامسون نویسنده بزرگ نروژی و برنده جایزه نوبل ادبیات هست . البته اسم اصلی اون کنود پدرسن هست و تخلص هامسون را به دلیل شباهت به نام روستای زادگاهش انتخاب کرده .

مردي كه حرف مي زند /یوسا

مردي كه حرف مي زند

 

ماريو وارگاس يوسا

قاسم صنعوي

 

انتشارات توس

يعني واقعا اوج لذته ادم كتابي از يوسا را ببينه كه هنوز نخونده . اون قدر كه دفعه پيش علي اقا از يكي از كتباي يوسا حرف زد كه نخونده بودم دلم خواست كه خدا زود اين يكي را جلوم گذاشت :دي

كتابش رمان نيست و اصلا هم به سبك نوشته هاي يوسا شايد نباشه ولي قشنگه . در مورد آموزون ، قبيله هاي سرخ پوستي اطرافش و به خصوص قبيله اي به نام ماچيگنگا مي باشد . يوسا با حالت قصه تعريف مي كنه از راه و رسوم اين قبيله ها اعتقاداتشون از دوستي كه عاشق اونا بوده از تجربيات خودش و همين طور موارد مختلف در كنار هم . هم اطلاعاتش قشنگ و جالبه و هم لحن قصه گوي يوسا اونا از يك كتاب اطلاع رساني يا يك جورايي مستند خاص جدا كرده و با لطافت ادبيات همراهش كرده .

مردي كه حرف مي زند به مردي در اين قبايل عنوان مي شود كه دائما از اين جمع به آن جمع از اين قبيله به آن قيله مي رود و هر انچه شنيده مي داند و .... براي ديگران نقل مي كند البته به مدت طولاني در حد 6 ساعت و گاهي بيشتر اين مرد پشت سر هم حرف مي زند و بقيه گوش مي دهند .

خورشيد را بيدار كنيم/واسكونسلوس

خورشيد را بيدار كنيم

 

ژوزه مائوردو واسكونسلوس

قاسم صنعوي

 

انتشارات راه مانا

در راستای معرفی کتاب از نویسنده هایی که قبلا معرفیشون کردم این بار هم سراغ کتاب تازه واسکونسلوس رفتم . شخصیت این کتاب هم همون زه زه هستش پسر بچه داستان درخت زیبای من که شانس بهش رو اورده و یک دکتر سرپرستیش را بر عهده گرفته و حالا سال های بعدی زندگی اون را شاهد هستیم سال های نوجوانی با همون رویاها با قورباغه ای که توی قلبش داره با شبحی که می بینه و ...

خوب بود راستش من نثر کتاب و بی پیرایگی و ساده بودن واسکونسلوس را دوست دارم اما انگار دیگه ایده هاش خیلی تکراریه چیز جدیدی نیست همون را داره می گه دوباره . موضوع جدیدی توی ذهنش نبوده گفته های قبلی را توی یک قالب دیگه اورده . با این وجود خوب نوشته شده .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم وقتي مي بخشد كاملا فراموش مي كند اما وقتي كه فقط از ياد مي برد ، خيلي وقت ها باز به ياد مي آورد .

 

باور نكردني است زن ها چه قدر شبيه به هم هستند .

روزینیا ، قایق من

روزینیا ، قایق من

 

  ژوزه مائورو ده واسکونسلوس

قاسم صنعوی

 

 انتشارات راه مانا

 زه اوروکو سفیدپوستی است که زندگی شهری را رها کرده و در میان سرخ پوستان در جنگل زندگی می کند . او قایقی به نام روزینیا دارد که با او حرف می زند و درد دل می کند و همه ساکنان ان محل از این موضوع باخبرند تا گذر دکتر سفیدپوستی مهربان که در پی معالجه مجانی افراد است به ان اطراف می افتد .........

فوق العاده قشنگ بود .... حس بردین زه اوروکو از ندگی و هم نشینیش با یک قایق ..... حس دید آدمها به رویاهای دیگرون حتی اگه بی ازار باشه .... چطور می شه این قدر بی رحم بود که حتی باورهای افراد را از اونها گرفت ....... اون حس تنهایی توی جنگل دردی که با خودش حمل می کرد ...... فوق العاده قشنگ بود ... خیلی خیلی کتاب بی نظیریه حتما پیش نهاد می کنم بخونیدش ... کسایی که درخت زیبای من از این نویسنده را خوندن و دوست داشتن از این کتاب هم خوششون می یاد هر چند به نظر من به قشنگی اون نیست اما باز هم فوق العاده است

توی کتاب حکایت های زیبایی هم از جنگل و حیوانات و .... هست که خیلی قشنگ و عمیق اند

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 مردم می گفتند که ماهی های گوشتخوار برای آب لگد مال شده احترام قائلند و آب لگد مال شده این جا و آن جا وجود داشت . دکتر نگاه می کرد و نگاه می کرد ، به هر سو که نظر می افکند آب برایش یکسان بود . خوشبختانه ماهی ها به اندازه ی او نادان نبودند .

 

 

 خداوندا، پروردگارا!

ترا برای همه چیز سپاس می گزارم!

سپاس برای آنکه مرا لانید زیبایی آفریدی!

سپاس برای آنکه گذاشتی سرخ پوستان مرا کشف کنند!

سپاس برای آنکه سرخ پوستان از من قایقی زیبا ساختند!

سپاس برای تمام شب های زیبا و غروب هایی که داشتم و دیگر نخواهم دید!

سپاس برای آنکه مرا چنان آفریدی که در برابر بادهای بزرگ رود مقاومت کنم !

سپاس برای آنکه رود آراگوایا زیباترین رود جهان بوده است!

سپاس برای آنکه به من تنها دو صاحب داده ای : کوروماره که با تمام وجود به او خدمت کردم و زه اوروکو که با تمام وجود دوستش داشته ام !

سپاس برای شکیبایی و صبری که اجازه داد لحظه های بزرگ اندوه را تحمل کنم!

سپاس برای همه چیز و یک چیز دیگر : برای آنکه اجازه داده ای ان چنان که همواره دوست داشته ام در کنار کسی که پیوسته دوستش داشته ام زندگی را بدرود گویم !

سپاس خدای من زیرا زندگی با وجود همه ی غمها باز هم زیباست!

 

 

 بالاخره به قول خود عمل کرده بود ، این کار را با سوزاندن زندگی خودش انجام داده بود .

دیگر کاری برایش نمانده بود جز اینکه راه عزیمت در پیش گیرد . زیرا اکنون دیگر به هیچ چیز اطمینان نداشت .

 

 دیگه هیچ وقت بر نمی گردی؟

آدم همیشه بر می گردد . حتی آبی که جانورها می خورند برمیگردد . من چرا برنگردم؟

انجيل هاي من

 

 انجيل هاي من

 

اريك امانوئل اشميت

قاسم صنعوي

  

انتشارات ثالث

كتاب در حقيقت به قضيه پيامبري حضرت عيسي مي پردازد .

كتاب با ديدگاه و سبك خيلي قشنگ و جديدي به اين مبحث نگاه مي كنه . خيلي جالبه توي اين كتاب از يك طرف كه خود عيسي به پيامبر بدونش و معجزاتش شك داره و در قسمت بعد هم كه پيگير ماجرا از ديدگاه يكي از سرداران رومي به نام پیلاطس مي باشيم . پیلاطس دائما در مورد عيسي شك دارد و دلايل خاصي را ارائه مي كند كه شايد او پيامبر نباشد شايد بعد از مرگ زنده نشده شايد قبل از مردن بر روي صليب او را دفن كرده اند و براي شكهايش دلايلي نيز ارائه مي كند . و خيلي قشنگ مي گه كه مهم نيست به اين مطلب يقين داشته باشيد يا اصلا پر از شك باشيد مهم اينه كه بي تفاوت نباشيد جست و جو كنيد .

 اشميت خودش فلسفه خونده و در يك خانوده كاملا غيرمذهبي بزرگ شده

 به نظر من خيلي قشنگ بود خوشم اومد اصلا يك جور ديگه به كل ماجرا نگاه مي كرد لحنش زاويه ديدش همه چيزش خيلي قشنگ بود ديالوگهاش سادگيش .... پیلاطس هم خيلي آدم باحالي بود . شيوه جالبي براي بيان مطلب انتخاب شده .....و خوب خوشم اومد ديگه

  بهتره اينم بگيم كه مسيحي ها اعتقاد دارند يهودا حضرت مسيح را لو داد و فرمانروايان عيسي را مصلوب كردند و او بر روي صليب جان سپرد اما چند روز بعد دوباره زنده شد تا حجتي بر افراد باشد و بعد از مدت زماني از نظرها غايب شد در حاليكه ما مسلمان ها اعتقاد داريم يهودا بعد از اينكه عيسي را لو داد براي اينكه كسي متوجه نشه كار  او بوده نزد عيسي و ساير حواريون بازگشت وقتي ماموران به محل رسيدند عيسي از نظرها پنهان شد و به معراج رفت و يهودا به شكل عيسي درآمد و به صليب آويخته شد بعد از آن عيسي از معراج بازگشت تا حجتي براي سايرين باشد ......

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 نبايد بيش از حد مهر ورزيد وگرنه رنج بسيار خواهي برد .

 

 زنان ، درست تر و صميمانه تر سخ مي گويند : دهانشان به قلبشان نزديك است .

 

 شك كردن و اعتقاد داشتن هر دو يكي است . فقط بي قيدي كفر است .

چه کسی دورونتین را باز آورد؟

چه کسی دورونتین را باز آورد؟

 

 اسماعیل کاداره

قاسم صنعوی

 

انتشارات مرکز

  خانواده ورانا در دهکده ای در آلبانی زندگی می کنند . این خانواده 9 پسر و یک دختر به نام دورونتین دارد . دورنتین بر خلاف رسوم معمول به ازدواجی مردی از دیاران دور دست در می آید و مادر بسیار بی تاب است. برادر دورنتین به نام کنستانتن به مادر قول اکید می دهد که هر زمان دلتنگ دختر شد او را به دیدارش خواهد برد . بلافاصله بعد از رفتن دورونتین ، جنگی رخ می دهد که هر 9 برادرش کشته می شوند و دسترسی به محل سکنی دختر نیز وجود ندارد . مادر بسیار دلمرده و غمگین است و مدام بر سر قبر کنستانتن می گوید که پس قول تو چه شد ؟!!!!!! 3 سال بعد نیمه شب دورونتین در خانه را می زند و می گوید کنستانتین مرا به این جا آورد و مادر می گوید اما او 3 سال پیش مرده است .

فردی مامور بررسی این سوال می شود "چه کسی دورونتین را باز آورده است ؟" و رمان به صورت معما گونه و همراه با افسانه به پیش می رود .

  قشنگ بود خوشم اومد ... موضوعش عالی بود .... اشارات قشنگی هم به اختلافات کلیساهای مختلف داشت

  جالبه بدونید که گفته می شود که کاداره در رمانهایش مسائل گوناگونی را مطرح می کند که اگرچه در ابتدای امر ربط چندانی به هم ندارند سرانجام به هم می پیوندند و نهری سیال را به وجود می آورند . از همین رو رمانهای او را رمان سنفونیک می نامند .

  

 قسمت های زیبایی از کتاب

  این نوع برخوردها که طوفانی در پی ندارند در واقع زیان بار تر از دعواهای آشکارند که معمولاً اشتی به دنبال دارند . به عکس این گونه برخوردها روزها و روزها طول می کشند و به دنبال دلایل مناسبی می گردند تا آشکار شوند و چون بهانه آنها معمولاً بی مورد و غیرقابل توجیه است ، بغض و کینه و در نتیجه عدم تفاهم ناشی از آنها خیلی تلخ تر از دنباله های دعوایی عادی است .

   

 برخی امور که فی النفسه ساده هستند ، گویی برای ممانعت از کشف شدن سادگی شان ، دارای این قدرت هستند که در اذهان ایجاد ابهام کنند .

آوريل شكسته

آوريل شكسته

 

 اسماعيل كاداره

قاسم صنعوي

 

انتشارات مرکز

داستان در قرن بيستم در كوهستان هاي آلباني جريان دارد . جايي كه مردم همچنان در قيد و بند رسوم و سنن قديمي هستند . قوانيني كه ضامن اجرايي جز عرف ندارد اما همين عرف پشتوانه عظيم اين اجراست . قوانين بسيار وحشيانه و سنتي است .

در اين قوانين مهمان اهميت فوق العاده بالايي دارد و چيزي شبيه به نيمه خداست . روزي رهگذري در خانه برشيا را مي زند تا اندكي غذا به او دهند . خانواده برشيا نيز از او پذيرايي مي كنند و سپس مرد خانواده او را بدرقه مي كند تا راه خروجي روستا را نشانش دهد . در اين هنگام فردي از خانواده " كريه كيك" به اين رهگذر شليك مي كند و او را مي كشد . مجمع روستا اعلام مي كند كه طبق قوانين انتقام خون اين رهگذر به عهده خانوده برشياست و از خون مهمان نمي توان گذشت . در قوانين به ازاي هر خون بايد خون ديگري ريخته شود . اين ماجرا انتقام گيري كه رسمي معمول و عادي در كوهستان است ساليان سال بين دو خانواده هست و 44 نفر كشته مي شوند و داستان ما در جايي شروع مي شود كه گيورگ از خانوده برشيا بايد يك نفر از خانواه كريه كيك را بكشد . بعد از اين قتل كه در مارس صورت مي گيرد خانواه مقتول يك مهلت يك ماهه به قاتل مي دهند كه زندگي را به صورت دلخواه تجربه كند و بعد از آن كسي از خانواده مقتول سايه به سايه او را دنبال خواهد كرد تا به سوي سر يا قلب او شليك كند. مهلت گيورگ تا نيمه اوريل است . گيورگ 26 ساله امسال مانند ديگران نيست او تنها يك اوريل شكسته را براي زندگي در اختيار دارد .

 

اين قوانين واقعا وجود داشته حتي تا اواخر قرن 20 يعني چندي پيش در اصطلاح هم اون را Kanun مي خوانند در مورد همه چيز قانون داره و اين قضيه "خون" واقعا عجيبه اگر خون كسي از خانوده شما ريخته شد بايد خون فرد مقابل را بريزيد و بعد خانوده اون فرد بايد خوني از شما بريزند و همين طور نسل در نسل ادم كشي ادامه داره تا جايي كه نسل ها منشا اين ماجرا را نمي دونند ... توي كتاب راجع به بعضي قوانين اشارات جالبي داره

 

كلا قشنگ بود . موضوع داستان را واقعا دوست داشتم عالي بود اما به نظرم اگه روي حالات روحي گيورگ بيشتر كار مي كرد خيلي خيلي بهتر مي شد . در كل كتاب خوبي بود خوشم اومد . يك جوري اثر گذاري گذشته بر آينده رو نشون مي داد

 

قسمت زیبایی از کتاب

 

معمولاً تمام فكرهايي را كه به سرش راه پيدا مي كرد با "بسيان" در ميان مي گذاشت ، به همين جهت اگر گاهي كلمه ي رنجاننده اي از دهانش مي پريد "بسيان" ناراحت نمي شد ، زيرا كه آخرالامر اين غرامت صداقتش بود .