فاصله/کارور

فاصله

 

ریموند کارور

مصطفی مستور

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1380

آن ها شوهر تو نیستند، یک چیز دیگر و سومین چیزی که پدرم را کشت قبلا معرفی کردم بقیه داستان ها عبارتند از : 

دوچرخه ها بازوها سیگارها: مرد سیگار را ترک کرده و پسرش سر دوچرخه دعوا کرده است .

همسر دانشجو: موقع خواب و زنی که خوابش نمی آید.

چاق: مشتری چاق رستوران .

عمارت تابستانی : زن و مرد در متلی کار می کنند و مرد به همسرش خیانت کرده.

چیزهای کوچک : لحظه جدایی زن و مرد.

فاصله :  همان قصه همه چیز به او چسبیده .

کسی که روی این تخت می خوابیده: نصف شب تلفن زنگ می زند و زن و شوهر مشغول صحبت در مورد مرگ می شوند .

صمیمیت : سر زدن به خانه همسر سابق.

فیل : مردی که باید خرج دختر و پسر و مادر و همسر سابقش را بدهد .

خیلی زیبا تاثیرگذار.

زندگی مطابق خواسته تو پیش می رود/خورشیدفر

زندگی مطابق خواسته تو پیش می رود

 

امیرحسین خورشیدفر

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1385

رنگ های گرم : پسر و مادر تنها و روزمرگی هایشان .

فراموشی : فراموشی مادر مریضی اش بازگشت خواهر از کانادا

روح : مرگ برادر اظهار روح و حرف های گلرخ با او

همسایه :جا ماندن کلید و سر زدن به همسایه

خارق العاده :معلم تنها و کارهای روزمره زندگی

یک تکه ابر واقعی : حرف های خواهر و برادر

زندگی مطابق خواسته تو پیش می رود : دختر نوجوان نزد عمویش آمده .

دوقلوها : دو برادر نزد مادر در منزل جدیدش .

علفزارهای آسمانی : بارداری و مهمانی 

عشق آقا جنود : رفتن شکوفه به کتاب فروشی و عشق .

یک مجموعه داستان کوتاه قشنگ هستن امروزی خانوادگی اما یک مقدار فضاهاشون شبیه همه خواهر ها برادرها زن های در حال سیگار کشیدن تنهایی ها تصورات تنهایی مرگ ها ..... من نحوه نوشتن و قلمش را دوست داشتم اما یک مقداری تکراری می شه در مجموع بد نیست من تقریبا خوشم اومد . در ضمن داستان همسایه به عنوان داستان برگزیده جایزه ادبی هدایت انتخاب شده .

خوب اینم کتاب معروفی که سال ها قبل چاپ شد بارها تجدید چاپ شد و تونست جوایز گلشیری ،روزی روزگاری ، مهرگان و گام اول را مال خودش بکنه  .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

همیشه کنجکاوی به آدم جرات می دهد .

 

دخترها وقتی ساکتند از وقتی گریه می کنند بیشتر ناراحتند .

تقسیم / کیارا

تقسیم

 

پیرو کیارا

مهدی سحابی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1384

بازم یک کتاب ایتالیایی دیگه با یک مترجم مطرح و خوب .بازم همون فضاها و داستان خا .. خیلی شبیه به هم هستند و البته من خوشم می یاد چون موشکافی های روان شناسی دارند و خیلی می یان دغدغه های افراد را مورد بررسی قرار می دهند و این که چی شد اصلا کار به اینجا کشید .

داستان این کتاب در مورد سه خواهر زشتی هست که هر کدام تنها یک قسمت زیبا توی بدنشون دارند مجردن و تنها و یکی از این خواهرها به شدت وسوسه شده هر جور شده با مردی ارتباط داشته باشه و تمام تلاش خودش را می کنه برای اولین گام از کلیسا شروع می کنه و نگاه خیره اش را به یک مرد مجرد می دوزه و .....

جالب بود این احساس نیاز و کشش به رابطه درک بعدش که حالا چیز خاصی نبود و جسارتی که به وجود می یاد و روحیه ای که عوض می شه .... به نظرم خوب نوشته شده و خوب بررسی شده .موضوعش خیلی جسورانه است .

 

قسمت زیبایی از کتاب

ایجاد یک چیز زشت واقعا کار راحتی نیست و به اندازه ی رسیدن به چیز زیبا زحمت می برد .

تراژدی در هارلم/ اوهنری

تراژدی در هارلم

 

اوهنری

محمدرضا بهاری

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1396

از اوهنری قبلا چند مجموعه داستان معرفی کردم که داستان های جهان وطن در کافه ، ماجرای عشق یک کارگزار پرمشغله ، نیمرخ سحرآمیز ، دو آقای محترم شکرگزار ، تراژدی در هارلم، پلیس و سرود کلیسا، آونگ ، دورویی های هارگریوزو آخرین برگ را که از داستان های این کتاب هم هستند قبلا توی اون کتاب ها بهشون معرفی کردم . داستان های دیگه این کتاب عبارتند از :

هدیه مغان : زن و شوهر فقیری که برای کریسمس یکدیگر کادو خریده اند.
جناب خوشباش : نوع خاصی از افراد که مرد به دنبال آن است .
یک قصه ناتمام :دختران فروشنده .
جاده های سرنوشت : پسری که می خواست شاعر شود و از دهکده رفت .
راه راست : دزد گاوصندوق که عاشق شده و دنبال زندگی جدید می رود.
کفش ها : سفیر آمریکا به یک نامه شوخی شوخی جواب می دهد .
کشتی ها : ادامه داستان قبلی برای رونق فروش کفشه .
اربابان هنر : اینم یه جور ادامه دو داستان قبلیه و نقشه برای یک پرتره گران. 
سر بهای رئیس سرخ پوست ها :دزدیدن پسربچه شر .
رصد: دو دختر در پی اینده و شوهر یکی مغازه دار یکی اتوکش.
رویای شهسوار نیمه تابستان : مردی که می گوید در تابستان دوست دارد در شهر بماند .
کنت و مهمان عروسی : دختری که در عزای نامزدش لباس مشکی پوشیده.

اینم آخرین معرفی از مجموعه تازه های نشر از نویسنده های قبلا معرفی شده . اهنری جایگاه خوبی توی ادبیات داره و خوب به این نسبت شخصا ازش کتاب نخوندم خیلی خوشحالم که همچنان ازش ترجمه می شه و فرصت خوندن بقیه داستان هاشم پیش می یاد.داستان های انتخابی هم داستان های قشنگی اند و ترجمه خوبی هم دارند.

سفر کسرا/ مدرس صادقی

سفر کسرا

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1396

آقای صادقی هم از نویسنده های مورد علاقه من نیستند چند تا از کتابای جدیدشون را هم قبل از عید معرفی کردم ولی دیدم بد نیست این کتابشون را هم جدیدا تجدید چاپ شده معرفی کنم. ایشون سه گانه ای دارند که کله اسب را قبلا معرفی کردم و این کتاب هم یکی دیگه از قسمت های اون سه گانه است . 

کسرا پولی که ذخیره کرده را می ذاره توی جیبش بدون خداحافظی خونه و همسرش را ترک می کنه و تصمیم می گیره تا روزی که این پول هست اطراف ایران بگرده و بعد هم خودشو بکشه ..‌‌

داستان با یک قلم روان و ساده پیش می ره هرچند مفاهیم مورد نظرش را استعاری بیان می کنه  و کتابی هست که فکر می کنم خیلی ها دوستش داشته باشند چون کل ایده خیلی جالبه این قدر بری تا فاصله بگیری از هر چی قبلا بودی بدوی تا برسی به آخر . ولی برای شخص من کتاب معمولی بود دلیل زدن این استارت بود نمی دونم نپرداختن به روحیه کسرا یا هر چیز دیگه اون قدرها برام جذابش نمی کرد.

نسترن های صورتی/ جولایی

نسترن های صورتی

 

رضا جولایی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1377

 شاهزاده آبی: شاهزاده بعد از اعدام فرزندان مرد ...

تقاص: مرد جا مانده از هنگ

مونس و مردخای: زن و شوهر یهودی که پول دار شدند.

مزدور: دو سرباز و دوستی ظاهری

دره ی پریان: دایی خلبان و نترس 

بی بی هور: داستان عاشقی دختر خان ایل .

سرود تاریکی : غول درون غار و بچه های روستا .

کشیک شبانه: نگهبان بچه های عقب افتاده .

نسترن های صورتی: پزشک در انتظار مرگ .

سرود ارمیا: امکان بروز حادثه در سه روز آینده .

 

شبیه اکثر کتاب هایی که از آقای جولایی خوندم بیشتر داستان های این کتاب هم حال و هوای دوران قاجاریه را داره و در ارتباط با روابط مردم با یکدیگر بود . در مورد آقای جولایی هیچ چیز نمی دونم جز این که تهرانی هستند اگر کسی چیزی می دونی خوبه توی کامنت های همین پستها بنویسه تا بقیه هم استفاده کنند.

باید بگم کتاب خوبیه قوی نوشته شده احساسی یا دارای جملات ان چنانی نیست ولی واقعا استخون بحدیش قویه . به نظرم کلا اقای جولایی دستشون قوی هست و شهرتشون کمتر از تواناییشون هست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حالا می فهمم چرا بعضی ها چند کرور می دهند و یک فرش و یا یک پرده ی نقاشی می خرند و می کوبند روی دیوار اتاق خودشان . چشم ها گاه از تمام اندام های دیگر بدن بیشتر از ما طلبکارند .

 

این مردم که سنگشونو به سینه می زنی یک مشت چرتی هستند که دایم توی رویای شکم و زیر شکمشون سیر می کنن و فکر عافیت خودشون هستن . این حکومتا از سرشون هم زباده برای اینکه خودشون ظلم پرورن. برتی اینکه فقط منافع خودشونو می خوان . پس مستحقن و دلسوزی براشون یا تظاهره یا حماقت .

 

فکر کرد نسل او تداوم خواهد یافت اما این کافی نبود . می خواست خود زنده بماند . وقتی که اندیشید زندگی بدون او ادامه خواهد یافت دلتنگ شد.

تاریخ عشق/ کراوس

تاریخ عشق

 

نیکول کراوس

ترانه علیدوستی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1395

 دو تا داستان موازی داریم پیرمردی یهودی که سال ها قبل عشقش به آمریکا مهاجرت کرده از وی باردار بوده و با مرد دیگری ازدواج می کند و او از دور و در تنهایی شاهد موفقیت های پسر نویسنده اش می باشد و دختری که والدینش نام او را از روی کتابی به نام تاریخ عشق انتخاب کرده اند و به دنبال آلمای واقعی است . این دو داستان به مرور به هم نزدیک شده و پیوند می خورند .

کتاب خوبیه ولی سنگینه از اون چیزایی نیست که سریع پیش بره حوصله و دقت می خواد و بنابرین همه خوان نیست در نتیجه به نظر من پذیرش عمومیش توی بازار ایران به خاطر اسم مترجم بوده . ولی اگر حوصله دارید کتاب قشنگیه گره ها دونه دونه و اروم باز می شوند و قصه ها و عشق ها سمت هم می روند.

این کتاب توی ایران خیلی موفق بوده و چاپ های متعددی ازش شد در سطح جهانی هم معتبر بوده نامزد جایزه اورنج بوده و جایزه ادبی ویلیام سارویان را هم از آن خودش کرده .  در مورد خانم نیکول کراوس هم باید اشاره کنم از نویسندگان آمریکایی و یهودی هستند . در زمینه شعر و شاعری هم فعالند و جوایز مختلفی را بردند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بعد فکر کردم شاید پدر بودن همین است_ این که به بچه ات یاد بدهی بدون تو زندگی کند .

 

در این عالم که فرصت کمی برای زندگی دارم از حس کردن باد و قطره های باران روی صورتم شکرگزار بودم .

 

و وقتی جایی از پایم می خارید می گفت این جایت می خارد؟ بیا بغلم و وقتی می گفتم دارم می روم بالا له اتاقم صدا می زد برایت چه کار می توانم بکنم منی که این قدر دوستت دارم و من همیشه دلم می خواست این را بگویم و هیچ وقت نگفتم کمتر دوستم داشته باش.

افسانه های ایتالیایی/ کالوینو

افسانه های ایتالیایی

 

ایتالو کالوینو

محسن ابراهیم

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1392

 اینم یک مجموعه دیگه از کالوینوی محبوبم . یک کتاب نسبتا حجیم که توش اومده افسانه های مختلف ایتالیایی را گردآوری کرده . داستان هایی با حال و هوای قصه های قدیمی خودمون شاهزاده ها و پرنسس هایی که طلسم شدند و عشاقی که با شجاعت و فداکاری طلسم ها را باطل می کنند و محبوبشون را آزاد می کنند و به وصال می رسند . جنگ با اژدها و جادوگر و ......دقیقا همچین فضایی

من خودم افسانه ها را دوست دارم و کتاب را پسندیدم اما اگه از طرفدارای این مدل داستان نیستین بدونین که حجمش زیاده و یک دفعه خوندنش اذیتتون می کنه .

خیابان مارگوتا شماره 110/ سحابی

خیابان مارگوتا شماره 110

 

مهدی سحابی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1382

 سهراب آقای سپهری: دیدار دو هم دانشگاهی بعد از سال ها .

نصفه ی پل: صحبت بر سر پل و زیبایی هایش.

بازی بازی: پسر برای خواستگاری به تهران آمده.

نه چرخ مامان سوخته: مرد خبرنگار همسایه بد دل و دعوا بر سر شومینه.

پایین میکده آن طرف بولوار: روزهای انقلاب و حذب و دانشگاه.

گل سرخ عالی بود: دنبال نقش گل سرخ برای میز زمانی که گل سرخ معنی خاصی گرفته.

خیابان مارگوتا شماره ۱۱۰: نقاشب

بدخوابی گربه: گربه اهلی شده و زت .

دو زن بودند و گرسنه بودم: باران شدید همسایه گرسنه مدل نقاشی...

میان چابهار و ناپل و کشمیر : دوستانی با ملیت های مختلف در تهران.

این بار یک مجموعه داستان کوتاه از آقای سحابی که باید بگم با اینم ارتباط برقرار نکردم همون قلمی که برای من کسل کننده است علی رغم مفاهیم جالب و البته بگم توی داستان کوتاه هم سلیقه شخصی من روی موضوعات مشخص تر هست تا این حالت های برش زده از لحظات . 

خوب اینم سال جدید و اولین نویسنده جدید.

در مورد آقای سحابی بگم ایشون از نویسنده های قزوینی کشور هستند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

خیلی چیزها هست که آدم در جمع در شرایطی کاملا بیرون از اراده خودش ماشین وار انجام می دهد و بعدا که بخواهد حرکت خودش را توجیه کند یا محرکش را خوب بسنجد دوباره گیج می شود.

پیچک باغ کاغذی/ سحابی

پیچک باغ کاغذی

 

مهدی سحابی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1382

قرار است نسخه ای بسیار قدیمی از کتاب های ابن سینا در لندن فروخته شود راوی که روزنامه نگار است درگیر این ماجرا شده و سعی در راضی کردن مقامات برای خرید این نسخه دارد که از وجود نسخه ای قدیمی در باب عشق و مصور به خط خود ابن سینا در یکی از شهرهای ایران باخبر می شه عده ای در پی دزدیدن این کتابن که هفت نقاشی خاص داره.

خوشم نیومد واقعا برام کسل کننده بود اصلش روی کتاب دوم و نقاشی ها بود اما قسمت اول و حاشیه به قدری کسلت می کرد که دیگه اشتیاقی برای قسمت اصلی باقی نمی ذاشت . یه جورایی منو یاد پرگویی های الیف شفق می انداخت.

آقای سحابی از نویسندگان مترجمان نقاشان و مجسمه سازان خیلی خوب ایرانی اند که البته اصولا با ترجمه هاشون شناخته شده اند که واقعا حرف نداره و من خودمم ترجمه های زیادی ازشون معرفی کردم گفتم بد نیست یک نگاهی هم به نوشته های خودشون بکنم . روحشون شاد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کارهایی هست که همه اش حرف است ، کاش حرف هایی هم بود که همه اش کار بود.

 

هنوز نفهمیده ای که در همچو مواردی چند مرجع چند راه حل نیست، چند مشکل است؟

پرچینی از اقاقیا/ ریاحی

پرچینی از اقاقیا

 

مرجان ریاحی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1387

یک کتاب خیلی کوتاه . بهشید که خبرنگاره از تهران به شهر خودشون اومده دوستی که عاشق هم بودند دورش زده و ازدواج کرده از نظر جسمی خیلی بیماره مدیر جدید باهاش رابطه خوبی نداره و دوست دوران کودکیش را می بینه که سرطان داره . کتاب مکالمات بهشید با افراد مختلف هست .

من خوشم نیومد خیلی شعاری بود یک آدم منطقی و متفاوت و باحال . زندگی خیلی خوبه ارزش داره استفاده کن متوقع نباش . به من که نچسبید . خانم ریاحی اصفهانی هستند تحصیلات لیسانسشون مدیریت بازرگانی بوده ولی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی خوندند و چندتا فیلم کوتاه ساختند و کارگردان چندین نمایش نامه هم بودند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ازدواج تو انتخاب تو بود ، تو اونی رو که می خواستی انتخاب کردی حالا برو دنبال انتخابت .

 

عوضش عشقو تجربه کردم ، هر تجربه ای یه قیمتی داره .

رفیق دن کامیلو/ گوارسکی

رفیق دن کامیلو

 

جووانی گوارسکی

مرجان رضایی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1396

خوب دن کامیلو و پپونه را اگر بشناسید حال و هوای داستان هم براتون آشناست . بر خلاف کتاب های قبلی این یکی به صورت داستان های مجزا نیست و حالت رمان داره . در اثر یک سری اتفاقات دن کامیلو تصمیم می گیره لباس مبدل بپوشه و با پپونه و گروهش بره شوروی و سعی کنه خباثت کمونیسم و شوروی را براشون روشن کنه .

خوب من عاشق دن کامیلو هستم و تکه هایی که می اندازه و به نظرم این مجموعه جز بهترین مدلای طنز هست کتاب جدید هم خوبه ولی شخصا جلدهای قبلی که به صورت داستان بود را خیلی بیشتر دوست داشتم . این انگار خیلی دیگه جهت داده شده بود می خواست عقیده القا کنه و ....

 

قسمت های زیبایی از کتاب

برایم هم اصلا مهم نیست جهنم وجود دارد یا نه ، اما اگر جایی باشد همان جایی است که تو خواهی رفت .

 

زن ها همه جای دنیا مثل هم هستند ، اگر شانس این را داشته باشند که خودشان را زیباتر کنند ، حاضرند از گرسنگی بمیرند اما این کار را بکنند .

سرزمین عجایب/ مدرس صادقی

سرزمین عجایب

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1396

 زنی که از شوهرش جدا شده به ایران امده ولی پیش مادرش راحت نیست دخترش که از دو سالگی پیش مادرش بوده او را نمی خواهد زن هم چندان به فکر او نیست با دوستان قدیم به مهمانی می رود دوست هایی عجیب غریب فضای متوهم و این وسط جیم محقق خارجی هم به ایران اومده جیم می گه ایران کلا سرزمین عجایبه و چون عادت کردید متوجه نمی شین .... 

خوب من گاهی اقای صادقی را خیلی دوست دارم گاهی اصلا نمی فهممش فضای کتاب جالبه و کلا خوب دراورده هر چند به نظرم موضوعش به یه نویسنده جوون تر می خوره همه چیز جالبه ولی شاید می شد بهترم باشه البته شخصا کتابو دوست نداشتم اونم فقط من باب این که این شخصیتها را دوس ندارم وگرنه فضا را خوب کار کرده .

قسمت های زیبایی از کتاب

اصفهان یکی از بهترین جاهایی است که همه آرزو دارند ببینند .

 

زندگی کوتاهه و هیچ فرصتی نیست که بشه هم درس بخونی و هم هر کاری که دلت می خواد بکنی و این دو تا با هم سازگار نیست و آدم باید یکی از این دو تا را انتخاب کنه .

ناکجا آباد/ مدرس صادقی

ناکجا آباد

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1396

 

پسر روزی برای گرفتن طلبشان به شهر دیگری رفته که در راه بازگشت از یک جاده خاکی ماشین خراب می شود و او در حال قدم زدن در بیابان به یک قصر قدیمی می رسد با پیرمردی به نام دارا و دختری به نام آسیه که آهو چران است و از حمله سکاها حرف می زنند و .... بعد آسیه تعریف می کند که چه طور به اینجا اومده ماجرای قصر چیست و ......

همون حال و هوای داستان های قدیمی آقای مدرس صادقی همه چیز فانتزی وهم آلود غیرواقعی عجیب البته منظورم این نیست گنگ یا سخت خوان می نویسه اتفاقا روون هست قلمشون سیر ماجراها و منطق داستان را می گم . به نظر من نسبتا خوبه متفاوته حس خوندنش حالا خیلی جالب و درگیر کننده نیست ولی در مجموع تنوع ایجاد می کنه .

پاره یادداشت ها/ یونسکو

پاره یادداشت ها

 

اوژن یونسکو

مژگان حسینی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1389

کتاب مجموعه ای از یادداشت ها ، تفکرات و خاطرات یونسکو است . اولش به صورت پراکنده می یاد و خاطرات مختلفی را که یادش می یاد عنوان می کنه . بعد یک سری تفکراتش نقدهاش چالش هاش خوصا تاکید بر روی مرگ آمادگی برای از دنیا رفتن و همین طور ملال روزمرگی و یه جوری پوچی ...

من زیاد دوستش نداشتم ولی کتاب بدی نیست یعنی خوب نوشته و سنگینم نیست قابل فهم و دسترسیه ولی خوب خیلی پراکنده است در حقیقت برای همین طور مطالعه فکر نکنم فاز بده خوب به ما چه یونسکو چی فکر می کنه ولی اگر آثار یونسکو را خوندین با طرز فکرش آشنایی دارین این یه جور تفسیر و شفاف سازیه که می تونه براتون ملموس و قابل هضم باشه . به هر حال گفتم بد نیست حالا که بابش باز شد این کتابم بخونم .

بعد از پایان/ وفی

بعد از پایان

 

فریبا وفی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1392

رویا میزبان منظر است . در حقیقت خواهرزاده ساکن سوئدش آیسان از وی خواسته منظر را در سفر به تبریز همراهی کند . منظر آدم راحتی است با کسی رودربایستی ندارد کارهایی که دوست دارد را انجام می دهد نمی گذارد حرفی توی دلش بماند نمی گذارد راز اتفاقی کشف نشده باقی بماند . از بقیه هم می خواهد شجاع باشند و به دنبال ماجراهای زندگی شان بروند . او خودش عاشق مردی به نام اسد است و برای ایجاد ارتباط دوباره بین اسد و خانواده اش به این سفر آمده و رویا مشکلاتش  با دوست قدیمش  نسرین را حل می کند و می بینیم گاه باید زاویه دید بقیه را هم مد نظر قرار داد .

کتاب قشنگی بود . داستان ها و پیچ و خم هایی که آروم آروم باز می شوند چیزهای پیچیده ای که راحت حل می شوند رابطه هایی که به بازسازی نیاز دارند خیلی لطیف و آروم و شاید تا حدودی زنونه است . کتاب هدیه دوست عزیزم بود از تازه های نشر نیست . خیلی قبل تر هم خوندمش نمی دونم چرا فراموش کردم خلاصه اش را بذارم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در زندگی هر کس چند نفری هستند که برای رد شدن از مرز ذهن ویزا لازم ندارند و خواسته و نخواسته همه جا با او هستند .

 

خیلی کیف دارد پیدا کردن دوباره ی دوست . به دوباره خواندن یک کتاب محبوب می ماند .

 

جسارت قد آدم را بلندتر می کند و نفس کشیدن را آسان تر .

 

رشد کردن درد دارد . خیلی هم درد دارد . آسان که نیست .

 

آدم ها گاهی بدترین ایرادها را از خودشان می گیرند ولی تحمل شنیدن نصف آن را از زبان دیگران ندارند .

 

دوستی عمیق هم تاریخ مصرف دارد و آخر سر تنها خواهی ماند و تا حد دق کردن غصه خواهی خورد و باید قال قضیه را برای همیشه بکنی .

 

کسی که حدس می زند بیشتر از کسی که می داند عذاب می کشد .

 

وقتی آدم یک رابطه ی درست و حسابی را تجربه می کند بدل بودن بقیه را زود تشخیص می دهد . دیگر کلاه سرش نمی رود . یعنی زندگی نمی تواند گولش بزند .

دوباره از همان خیابان ها/ نجدی

دوباره از همان خیابان ها

 

بیژن نجدی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1380

یک سرخ پوست در آستارا : مرتضی از سرخ پوستی می گوید که ماجرایی از جنگ مردمش را تعریف کرده .

آرنا یرمان و دشنه و کلمات در بازوی من : مرد می خواهد خالکوبی اش را پاک کند و یاد آن روزها ناگهان به او حجوم می آورد.

بیگناهان : مرتضی به دیدن یک فیلم جنایی رفته .

نگاه یک مرغابی : روزی که آقا مرتضی 19 ساله شده .

دوباره از همان خیابان ها : پیرزن یکی از داستان ها به دم خانه نویسنده آمده .

بیمارستان نه قطار : مردی را از قطار به بیرون پرت کرده اند و اکنون می خواهند باز او را به قطار برسانند . این داستان به فیلم هم تبدیل شده .

تن آبی ، تنابی :نقاشی که عاشق نوشابه شده .

تاقچه های پر از دندان : مرد دندان های مصنوعی که صاحبش نیامده را روی تاقچه گذاشته .

یک حادثه ی کوچک : می خواهند کلاه شاپوی مرد را درست کنند.

مرثیه یی برای چمن : یاد دوران قدیم .

من چی را می خوام پیدا کنم ؟ : به عروسی دوست دوران زندان رفته .

مانیکور : ملیحه مرده و انگشتاتش لاک دارد.

زمان نه در ساعت : درست چاپ نشده.

بی فصل و نادرخت : مرتضی قرار است پنجره را به مقصد ببرد .

روان رها شده ی اشیا : عالیه به اون روزها و زندان فکر می کند.

آن سال ها هر سال دو بار پاییز می آمد : حیوانهایی که طلایی می شدند.

خال : مرد امده تا پنجره خال کوبی را پاک کند.

هتل نادری : مرد حذب و دستورات.

می دانست که دارد می میرد : سربازها به مرد شلیک کروه اند.

به چی می گن گرگ به چی می گن : مردها فراری هستند و مادر به استالین فحش می دهد.

تنها رمان چاپ شده از آقای نجدی در زمان زندگیشون را معرفی کرده بودم . بعد مجموعه داستان های ناتمام ایشون را توی نت دیدم شروع کردم به خوندنش و گفتم حالا که دارم از نویسنده های قبلا معرفی شده کتاب جدید معرفی می کنم یک گریزی هم به ایشون بزنم و دو تا کتابی که از ایشون هست و بعد از فوتشون به همت خانمشون چاپ شده را معرفی کنم . اسم خانمشون پروانه است و اولین داستان کتاب به ایشون تقدیم شده .

مجموعه نسبتا قشنگیه همون طور شاعرانه  رئال نیست ولی جوری نیست که سخت خوان باشه و ادامه قصه را گم کنید مفهوم داره و با کمی دقت به اکثرش می رسید .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عجیب این که ماهی بلد نیستند جیغ بکشند . روزهای بارانی آنها دیر می میرند . در آخرین لحظه وقتی که رمق ندارند دمشان را تکان دهند و از گرم شدن پولکهایشان چیزی نمی فهمند چند قطره باران مرگ را دو سه قدم از ماهی ها دور می کند ، می شود این طور هم گفت که مرگ سیگاری روشن می کند و آن قدر همان طرف ها قدم می زند تا باران بند بیاید .

 

آنها چیزی بودند بین زمین و عشق . بین آسفالت و آسمان .

داستان های ناتمام/ نجدی

داستان های ناتمام

 

بیژن نجدی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1380

تعدادی دست نوشته و طرح داستان داشتند که آقای نجدی که البته بهشون سر و سامان نداده بودند و تنظیم نشده بوده اما بعد از مرگشون خانمشون زحمت کشیدند و اینا را به صورت یک مجموعه چاپ کردند . یک مقدارش خاطرات جبهه است یک مقدارش طرح های داستانی در مورد پسری که پدرش مرده و با مادرش و فامیل ها توی اپیزودهای مختلفی قرار می گیرند دنباله دار و شفاف نیست البته ولی کلا به صورت بخار آلود و عجیبی نوشته شده روابط غیرمعمول توی ادبیات ما اشاره های ان چنانی و .....یک تعدادشم طرح های دیگه است کلا

برای من خیلی قابل درک نبود و چندان به دلم ننشست .

 

قسمت زیبایی از کتاب

ارزش هر مرگ ، به نوع مردن بستگی دارد .

بچه های امروزی معرکه اند/ نسین

بچه های امروزی معرکه اند

 

عزیز نسین

داوود وفایی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1395

زینب و احمد دو هم کلاس در استانبول هستند اما زینب به خاطر شغل پدرش به انکارا می رود ولی نامه نگاری بین آنها وجود دارد. کتاب نامه های احمد و زینب به یکدیگر است از شرح وقایع خانه و مدرسه . یک جورای طنز و ظریفی انتقاد به سیستم تربیتی و آموزش و پرورش .

از عزیز نسین امسال خیلی معرفی کردم این یکی جا مونده بود البته چاپ اولش 94 هست . کتاب قشنگیه یه جورایی لوسی اکثر این مدل کتابا را داره بچه هایی که مثلا بچه ان و نمی فهمن بعد ولی خیلی می فهمن خیلی گنده گنده حرف می زنن واقعی نیست دو تا بچه هیچ وقت این نامه نگاری را ندارند اما روان و جالب می نویسه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

فراموش کردن چیزهایی که آدم قبلا یاد گرفته است اصلا کار ساده ای نیست .

 

فرق نمی کند زن باشیم یا مرد کافی است که خودمان را قبول داشته باشیم . خوش شانسی همین است .

نخودی و آنتون/ کاستنر

نخودی و آنتون

 

اریش کاستنر

کتایون سلطانی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1394

نخودی دختر یک خانواده پولداره که مادرش زیاد بهش اهمیت نمی ده و پرستارش شبا اونا برای گدایی بیرون می بره . آنتون دوست فقیر اما باعرضه نخودی هست که به موقع به نجاتش می آید .

آقای کاستنر برای کودکان و نوجوانان می نویسه اصولا و این کتاب هم برای همون رده سنی هست . کتاب خوبی هم هست خصوصا که بعد هر فصل یک صفحه نتیجه گیری داره که می تونه جالب باشه .

 

قسمت زیبایی از کتاب

آدمی که خرابی به بار می آورد باید به خودش فشار بیاورد و جوابگوی کار اشتباهش باشد .

بوی خوش تاریکی/ شکری

بوی خوش تاریکی

 

قاسم شکری

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1386

داستان یک خانواده و یک محله هست افرادی قدیمی عجیب غریب که انگار همشون به جن و خرافات عقیده دارند خونه ای که توش اجنه مختلف با شکل ها و عملکردهای متفاوتی زندگی می کنن داستان رفت و برگشت زمانی و یاداوری خاطرات بین اتفاقات حال است مادر خانواده سال ها پیش گم شده پدر بعدها با آیلار ازدواج کرده که برادر آیلا یعنی اسد قصاب اکنون همسر شهرزاد دختر خانواده است . شهرزاد برادری هم دارد که چندان متعادل نیست گاهی نامش کهزاد است گاه پسر همسایه است گاه خود جن می شود

من دوست نداشتم موضوعش البته خیلی جدیده خیلی جالبه و مسحور کننده اما نحوه پیش رفتنش و اینا زیاد به نظرم گیرا و جذب کننده نیست حداقل منو اون قدر نمی گرفت همون اولش برام هیجان انگیز بود و خوب ولی بعدش چون سراغ موضوع خاصی نمی رفت و لحن کتابم برام خیلی تاثیرگذار نبود دیگه بی خیال شدم. راستش گیج کنندگیش هم برای من جالب نبود . این کتاب برنده کتاب های متفاوت جایزه واو شده .

آقای شکری از نویسنده های شیرازی کشور هستند .

بهشت و دوزخ/ صادقی

 

بهشت و دوزخ

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

این کتاب شرحی هست بر دوره ای که جناب دکتر مصدق سال هاست از سیاست کناره گیری کرده اما با برکنار شدن دامادش از نخست وزیری بازداشتش می کنن و به بیرجند تبعیدش می کنند کتاب اوضاع احوال وی در طول این دوران و همچنین بازگشت دوباره وی و مواجه شدنش با دختر کوچکش خدیجه است . دختری که بعد از دیدن صحنه دستگیری پدر دیوانه می شه .

من خیلی بدم اومد خیلی زیاد اصلا نمی تونم دلیلی عنوان کنم فقط اینکه دلم نمی خواست این چیزا را بخونم . همین.

قسمت دیگران/ مدرس صادقی

 

قسمت دیگران

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

قسمت دیگران : برادر پولداری که خودکشی کرده .

همان طور که بود : پسر بچه هایی که به کوه می روند .

یک جفت کفش مشکی واکس خورده : برادرانی که بر سر مزار پدرشان رفته اند .

ساز : راننده تاکسی از بچگیش می گوید .

روزی که رفتم بلیط بخرم : مرد می خواهد بلیط قطار بخرد و اتفاقات عجیبی می افتد.

اشتباه از من بود : پسری که تازه گارسون شده .

داستان ناتمام : مرد سوار تاکسی شده و می گوید باید زود به خانه برود .

این مجموعه داستان آقای صادقی جدید نیست اما از اونجایی که سر وقتشون اومدم و تا حالا هم فقط یک مجموعه داستان کوتاه از ایشون معرفی کردم گفتم بهتره سراغ این کارم برم و بدین ترتیب پرونده تازه های نشر را ببندم و به معرفی نویسنده های جدید مشغول شم . البته هر دو سه نویسنده یه سری می زنم به قبلی ها و مرتب سازی لیست نامرتبی که جلو روم هست .

این کتابم متوسط بود شاید کمی هم بهتر از متوسط نکته منفی ای نداشت بخوام دست روش بذارم اما خیلی هم چیز خاص و موندگاری نداشت برای من جالبیش اشاره به اصفهان قدیم بود.

کافه ای کنار آب/ مدرس صادقی

 

کافه ای کنار آب

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

کتاب ظاهرا با همون شخصیت های رمان توپ شبانه نوشته شده اما مهمم نیست اون کتاب را خونده باشین . نوشین کتابش بعد از 2 سال مجوز چاپ گرفته اما متوجه می شود نسخه نهایی هیچ شباهتی به نوشته او ندارد و جیمز کاملا ان را تغییر داده پس به مراسم رونمایی از کتاب تازه جیمز می رود تا با او صحبت کند و در این بین باز همایون را می بیند دوست قدیمی که می خواهد به ادم های مشهور بچسبد کارگردانی که به دنبال کافه ای برای ساخت فیلم همایون است و مهشید دوستی که شعر می گوید....

قشنگ بود آروم روان از اون کتابایی که زیادم حادثه نداره توصیفه یک جوری که دوست داری لم بدی یک نسکافه ای چیزی دستت باشه و بدون هیجان بخونیش می دونین کتاب اروم قشنگ اما نه کتاب درگیر کننده یا کتابی که بخواهد توی ذهنتون خیلی پر رنگ بمونه

خوب دیگه تصمیم داشتم از اول مهر تازه های نشر را بذارم کنار اخرین موردی هم که معرفی می کنم همین کتابای آقای صادقی هست هم سال 94 کتاب داشتند و هم سال 95 . راستش هنوز مونده از لیست تازه های نشرم و بدتر از اون یک لیست از نویسنده های قبلا معرفی شده درهم برهم دارم که دلم می خواست بهشون نظم بدم اما راستش بهتر دیدم برم سراغ نویسنده های جدید و هر سه تایی که معرفی کردم برگردم به اون لیست نامرتب و یک سر و سامونی بهش بدم تازه های نشرم که مثل هر سال برای دو ماه آخر می مونه . این هفته هم یک مقداری درگیرم .

اتوبوس پیر/ براتیگان

 

اتوبوس پیر

 

ریچارد براتیگان

علیرضا طاهری

 

انتشارات مرکز

یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از براتیگان البته جز چاپ های جدید نیست اما خوب همین طوری چون رفتم سراغش گفتم این کتاب را هم معرفی کنم . باز هم تعداد داستان ها زیاده و نمی تونم اسم ببرم اما خوب مثلا این کتاب با سلیقه شخصی من جورتره و دوستش داشتم . چون داستان هاش بلندتر و موضوع دار هستند و من از سبک نوشتنش در کنار بودن موضوع می تونم لذت ببرم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی آدم کسی را که خیلی دوست دارد از دست می دهد و اخلاقش گه مرغی می شود، واقعا هیچ چیزی نیست که بشود به او گفت و خوشحالش کرد .

 

بعضی وقت ها همه ی زندگی آدم فقط به قهوه بند است و همه ی صمیمیتی که با یک فنجان قهوه به دست می آید .

ترلان/ وفی

 

ترلان

 

فریبا وفی

 

انتشارات مرکز

ترلان دختری است که همراه با دوستش رعنا برای پاسبان شدن ثبت نام کرده اند و بعد از قبولی برای دوره اولیه راهی تهران شده اند . ترلان دختری کتاب خوان و نویسنده است کسی که در پس اتفاقات دنبال توصیف و نوشتن وقایع می باشد زیاد اهل مناسبات و کارهای دخترانه نیست ساکت است و چندان قاطی جمع نمی شود و در عوض دوستش رعنا اهل عتراض و شلوغ کاری و ....

خوب این کتاب نه جدید بود نه چیز دیگه ای چرا خوندمش ؟ چون یک دوستی قویا بهم گفت شخصیت ترلان به شدت منو یاد تو می انداخت و اون دوست را قبول داشتم و بسی کنجکاو برای خوندن این رمان . خوب راستش اره یک چیزاییش را شبیه می بینم جدا اما چون محیط خانوادگیش شدید با من متفاوته ارتباط برقرار کردن باهاش برام سخت بود اما یک شباهت هایی را هم واقعا حس می کردم . کتاب خوبیه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

رعنا وفادار است . فراموشش می کنی ولی از دستش نمی دهی . می دانی گار برود یک روز برمی گردد و اگر تو بروی و سال ها بعد برگردی پیشش در آغوشت می گیرد .

 

نمی شود از کنار تو هم ساده رد شد . آدم بی اراده بر می گردد و به تو نگاه می کند .
چرا؟
چون تو به آدم نگاه می کنی .

 

دشمن مشترک می تواند آدم ها را با هم آشنا کند ولی فقط دوست مشترک آن ها را به هم نزدیک می کند .

 

وقتی زیاد به رفتن فکر کنی ، سفر را آغاز کرده ای .

 

به همین سادگی کلمات محکم و آشنای زندگی اش بی مصرف شده بودند .

 

زندگی چیز فوق العاده و عجیب غریبی نیست . همین است که می بینی . مهم این است که دوربین را کجا بگذاری.

ماه کامل می شود/ وفی

 

ماه کامل می شود

 

فریبا وفی

 

انتشارات مرکز

بهاره همراه با برادرش بهنام دو نفری در تهران زندگی می کنند . بهاره دختر آرام و توداری است که ایجاد رابطه برایش سخت می باشد اما دوست های خیلی شلوغ و سرحالی داره اونها به این نتجیه می رسند بهاره به عشق و سفر احتیاج داره . فرزانه پسری را بهش معرفی می کنه و اونها برای ملاقات با هم توی ترکیه قرار می ذارند ....

نسبتا خوب بود خیلی روان و آرام نوشته بود خیلی واقعی طبیعی شخصیت های قابل تصور ایده خوبی هم داشت این سردرگمی این نیاز به راحت گرفتن به وجود آمدن عشق اما راستش آخرش برام واضح نبود نفهمیدم به کجا رسید بهاره چی فکر کرد ...

خوب خوندن کتاب خانم وفی هم زمان شد با مهمانی خونه دوستم که توی قفسه کتابش این کتاب را دیدم و گفتم بذار این را هم معرفی کنم.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

لذت بردن از زندگی هنر بود و من توی این یکی بدجوری خنگ بودم .

 

متوجه شده بودم که برای هر کس تعریف کنی شکل ماجرا عوض می شود . یکی با بی علاقگی اش داستان را بی مزه می کند . یکی با پیش داوری اش ماجرا را اخته می کند. یکی هم ا اعتمادش داستان را پر از جزئیات شیرین می کند .

 

هیچ کاری بی معنی تر از این نیست که بخوای برای کسی که برایش مهم نیستی از خودت بگویی .

 

کاری را که شروع می کردم تا ته می رفتم . کتابی هم که دست می گرفتم تا آخرش می خواندم حتی اگر خواندنش عذاب می شد.

 

حتی اگر چیزی نداشته باشی رو کنی باید وانمود کنی داری .

اولین برف/ موپاسان

 

اولین برف

 

گی دو موپاسان

مهدی سحابی

 

انتشارات مرکز

داستان در مزرعه و گردن بند تکراری بودند .

پیرو : ارباب خسیس سگی را برای جلوگیری از ورود دزدان به خانه آورده .

بابای سیمون : پسر بچه ای که پدر ندارد بسیار مورد تمسخر بچه ها قرار می گیرد .

اولین برف : زن به نورماندی رفته و برف و سرما را دوست ندارد .

در خانواده : مادر مرد کارمند فوت کرده و اکنون به فکر مراسم و ارث هستند .

رز : دو زن ثروت مند از خدمتکارها و عشق شان حرف می زنند .

کنار مرده : مرد از شبی می گوید که کنار جسد شوپنهاور بوده .

خروس جنگلی : بارونی که هر سال دوستانش را برای شکار دعوت می کرد .

کوکولی : اسب پیری که پسرک دوست ندارد به او غذا بدهد .

ماجرای والتر شنافس : مردی که اصلا دوست نداشت بجنگد .

بهار : هشدار در مورد خطرات عاشق شدن

یک مجموعه داستان دیگه از موپاسان این جز تازه های نشر نبود اما وقتی رفتم سر موپاسان و دیدم ا یک کتابم با ترجمه آقای سحابی حیفه نخونمش واقعا هم مجموعه خوب و معقولی را کنار هم جمع کرده که حتما ارزش خوندن داره از دستش ندین.

 

قسمت زیبایی از کتاب

من ثروت مند نیستم ، توی خانه ی من همه چیز ساده است ، اما تجمل خانه ام تمیزی است و به اندازه ی هر تجمل دیگری هم ارزش دارد .

 

به کاراوان توصیه می کرد قوی باشد ، شهامت داشته باشد و به تقدیر رضا بدهد، یعنی همه چیزهایی که برعکس ، در مصیبت ناگهانی از دست آدم برنمی آید .

 

زندگی بدون عشق را نمی شود تحمل کرد . من احتیاج دارم که کسی دوستم داشته باشد حتی شده یک سگ .

راز فال ورق/ گوردر

 

راز فال ورق

 

یوستین گوردر

عباس مخبر

 

انتشارات مرکز

پسر و پدر راهی یونان هستند . مادر خانواده سال ها پیش آنها را ترک کرده تا خودش را پیدا کند و اکنون آنها عکس او را در یک مجله مد یونانی یافته اند . پدر مردی فلسفی است که عاشق جمع کردن ژوکر است و در این سفر ماجراهای جالبی برای آنها اتفاق می افتد داستانی قدیمی و افسانه ای در مورد مردی که در یک جزیره دور افتاده ورق های بازی اش جان می گیرند و تفکرات فلسفی در مورد وجود و دلیل و ...

از تازه های نشر نیست اما خوب چون کتاب جدید گوردر را معرفی کردم و بعد دیدم راز فال ورق هم که از کتاب های مهمش هست توی لیستم جاش خالیه گفتم بذار سراغ اونم برم . کتاب قشنگ و سرگرم کننده ای هم هست ایده جالبی برای داستانش پیدا کرده به نظر من از گوردر خوندن راز فال ورق ، دنیای سوفی و زندگی کوتاه است کافیه و بقیه اش به خوبی این سه تا نیست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هر چه زن خوشگل تر باشد در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری رو به رو خواهد شد .

 

متاسفانه همیشه نمی توانید کسی را که عاشقش می شوید انتخاب کنید .

 

سوال کردن همیشه آسان تر از پاسخ دادن است .

 

پدر پرسید : در مدرسه به شما چی یاد می دهند هانس توماس ؟
جواب دادم : ساکت نشستن . و این کار آن قدر مشکل است که برای یاد گرفتن آن سال ها وقت صرف می کنیم .

آفتاب مهتاب/ ارسطویی

 

آفتاب مهتاب

 

شیوا ارسطویی

 

انتشارات مرکز

یک شب قبل از امتحانات : دختر در مورد طلاقش با دایی درد دل می کند .

پرانتز باز ، خنده ، پرانتز بسته : زنی که پوستش خشک است .

برای پیرزن های خودم : دخترک رفته به خانه سالمندان سر بزند .

تقسیم : دختر در دانشگاه همکلاسی دبستانش را دیده .

تورگی : دخترک امدادگر به سراغ دوست آن سال ها رفته و به یاد جنگ می افتند .

غذای چینی : خانم منتقد از مراسم اختتامیه می آید و دلش هوس غذای چینی کرده و ...

شازده خانم : مادر برای دخترش از نمایش سیندرلا می گوید .

گدای انگلیسی : دخترک دانشجوی انگلیسی است و دارد برای امتحان آماده می شود .

آفتاب مهتاب :دخترک از روزهای گذشته و عشق ها و حال هوای بچه های فامیل می گوید

هنوز نه اما بعد... :زنی دلدزده از زندگی اش

یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از خانم ارسطویی . حال و هواش مشابه همون کتاب قبله همون سبک نوشتن همون پایان بندی ها و حتی شخصیت ها همونا هستند دخترکی به نام شهرزاد که لابد برادرش شهاب نام دارد . این کتابم به نظرم خوب بود نسبتا . کتابای خیلی جذابی برام نیستند اما خوبند مشکلی هم ندارند به نظرم .

کتاب آفتاب مهتاب برنده جایزه گلشیری و همین طور جایزه ادبی یلدا بود . و این نکته را هم بگم توی داستاناشون می بینم شهرازد رشته دانشگاهیش زبان بوده جالبه بدونید خود خانم ارسطویی هم مترجمی زبان انگلیسی خونده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

توی پیری همه مثل هم هستن . چه قرقاول چه ورباه ، عین هم پیر می شن .

 

همیشه وقتی دروغ می گفت ، خودش زودتر از طرف ، دروغش را باور می کرد .

 

عاشقی حق همه آدم هاست .