درخت پرتقال / فوئنتس

درخت پرتقال
کارلوس فوئنتس
علی اکبر فلاحی
انتشارات ققنوس
سال نشر : 1393
دو کرانه : اران کورتس یک اسپانیایی فقیر هست که برای تغییر سرونشتش وارد سپاهی می شه که راهی کشف جزایر هند غربی بوده و بعد توی ساپه لیاقت خودشو نشون می ده پیشرفت می کنه و به عنوان سرکرده همراه با سربازان اسپانیایی وارد شبه جزیره یوکاتان در شرق مکزیک می شه و زمینه فتح این سرزمین را فراهم می کنه . داستان اول شرح این پیروی و نحوه اقتدار یافتن اسپانیایی ها بر آزتک ها و نحوه برخورد دو فرهنگ و تمدن با یکدیگر است .
فرزندان فاتح : کورتس فرزندان زیادی با نام های تکراری داره . دو نفر از آنها مارتین نام دارند یکی فرزند ماریا دولامینچه مکزیمی و دیگری فرزند همسر اسپانیایی وی . سرنوشت این دو فرزند بسیار با هم متفاوت است و این داستان شرحی است بر سرنوشت و احساسات این دو فرزند . سرنوشت فاتحان مغلوبین دورگه ها....
دونومانسیا : در مورد محاصره شهر نومانسیا توسط رومی ها . تفکرات رومی ها در مورد اسپانیایی ها حمله آنها به این کشور و غالب شدنشان .
دو آمریکا : روایت کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمپ یک یهوید اسپانیایی آواره و بعد مورد هجوم صنعت قرار گرفتن این قاره تازه کشف شده .
داستان هایی در مورد فتح سرزمین و مردمی توسط مردم دیگر . مردمی که می بینم خود زمانی دیگر توسط عده ای دیگر مورد هجوم و وحشیگری قرار گرفته بودند و چرخه ای که تکرار می شود هجوم وحشت غارت شکنجه مغلوبینی که بعد در مقام فاتح تجربه های خود را بازآفرینی می کنند . نحوه اختلاط نژادها و فرهنگ ها در رویایی با هم تاثیراتی که بر هم می گذارند و ...
کتاب ظاهرا داستان دیگه ای با نام آپولون و فاحشه ها هم داشته که قابل چاپ نبوده و شامل سانسور زیادی می شده .
به نظر من خیلی کتاب قشنگیه چه موضوع و ترکیب جالبی چه نثر شاعرانه و زیبایی چه اطلاعات بدیعی چه تلنگری به آدم زده می شه ولی نمی دونم چرا کتاب اون قدر گل نکرد نه چندان نقدی ازش خوندم نه چیزی شنیدم ولی به نظر من که خیلی خوبه . چه قدرم این اروپایی ها وحشی بودندها انگار توقع داشتم همه یان جور شکنجه ها فقط مال مغولا و اعراب و .. باشه .
ولی نمی دونم چرا پرتقال را نماد گیاهی دورگه ای و پیوندی معرفی می کنه
اینم یکی دیگه از اون لیست درهمم که قراره بینمعرفی کتاب های جدید آروم آروم سرو سامونش بدم .
قسمت های زیبایی از کتاب
دنیا را دو ایزد آفریدند . یکی به نام قلب آسمان و دیگری قلب زمین . وقتی به هم رسیدند با پیوندشان بر هر چیزی نامی گذاشتند و این گونه همه چیز را بارور کردند . خاک را نام گذای کردند و خاک خلق شد .
این راز تمام ادارات اسپانیا و تمام دنیاست : کش دادن امور تا همه ی مردم آن ها را از یاد ببرند .
نامیرایی همیشه ثمره ی شهرت است و شهرت همیشه با بی انصافی تقسیم می شود .
هیچ چیز موفقیت حتمی را برای کسی تضمین نمی کند زیرا قاعده بر ناکامی است .






توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه