گل های ویرانی/مودیانو

گل های ویرانی

 

پاتریک مودیانو

محبوبه فهیم کلام

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1398

داستان در زمان جنگ جهانی دوم هست زمانی که پاریس در اشغال نازی هاست زوجی ظاهرا خودکشی کرده اند و راوی که در محله ها می گردد افراد را مرور می کند راز قتل را راز محله خاطره ها آدم ها در بلبشوب جنگ ....

یکی دیگه از تازه های نشر هم کتابی از مودیانو هست که کوتاهه و سریع هم به چاپ دوم رسید و خوب حتما باید سراغش می یومد دیگه. مجموعا بد نیست روان ساده کوتاه ولی واقعیتش چیز بدیعی هم نیست .

فراتر از فراموشی/ مودیانو

فراتر از فراموشی

 

پاتریک مودیانو

منوچهر رستمی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1396

ماجرای مردی که در پاریس با زن و مردی آشنا می شود که در هتلی زندگی می کنند و تصمیم دارند بعد از زمستان به شهر دیگری بروند . این زن زیبا وحشی تمام توجه پسر را جلب می کند و شروع به خیابان گردی با او می کند راهی لندن می شود و اتفاقات مختلفی پیش روی آنها قرار می گیرد .....

اینم کتاب جدید موریانو که ظاهرا یه جورایی برگرفته از زندگی خودشم هست کتاب خوبی هم هست هم با قلم قشنگی نوشته هم حس جالبیه این ایده دیدن اون شخص بعد سال ها .

فعلا دیگه معرفی تازه های نشر از نویسنده های قبلی را متوقف می کنم می خوام باز یه مدت برم سراغ نویسنده های حدید.

میدان اتوال/ مودیانو

میدان اتوال

 

پاتریک مودیانو

سیلویا بجانیان

 

انتشارات نیماژ

سال نشر: ۱۳۹۵

شخصیت اصلی داستان رافائل مردی یهودی در دوران بعد از جنگ هست که زندگی اش با خاطرات جنگ یهودی ها و شکنجه ها در هم آمیخته . مردی که درست متوجه شرایط او نمی شویم و داستان گیج زندگی اون با شخصیت های واقعی مثل سارتر و هیتلر گره خورده . یک زمانی در نقش یک یهودی ضد یهود و جاسوس گشتاپوس ، یک زمان دیگه شاهد ارتباطش با پدرش هستیم پدری که از آمریکا آمده تا وارث ثروت پسر باشه ، بعد وارد دانشگاه می شه تحت تاثیر یکی از اساتیدشه ، بعد مشغول به دام انداختن زن ها می شه ، بعد به اسرائیل می ره و البته بعد یک دفعه انگار همه ی اینها فقط حرفاشه تو مطب دکتر !

خوب کتاب جدید مودیانو را معرفی کرده بودم اما این یکی هم از تازه های نشر به دستم رسید و ترجمه اولین کتاب مودیانو که جوایزی هم به دست آورد و من دوستش نداشتم صادقانه چون هیچی ازش دستگیرم نشد .

دورا برودر/ مودیانو

دورا برودر

 

پاتریک مودیانو

نسرین اصغر زاده

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1393

نویسنده زمانی آگهی گم شدن دختر نوجوانی به نام دورا برودر را خوانده و چون محل سکونت او نزدیک محل زندگی خودش در سال های پیش بوده تصمیم به بازسازی و پیدا کردن سرنخ های این دخترک یهودی می شود در زمانی که هیتلر قوانین سختی علیه آنها تهیه دیده بود. از این کتاب تجلیل های زیادی شده و تحقیقات واقعی 8 سال طول کشیده اما من شخصا دوستش نداشتم . یک جوری گزارش گونه بود ادمو درگیر خودش نمی کرد . کتاب خیلی جدیدی نیست اما دیدم زیاد قدیمی نیست منم تا حالا معرفیش نکردم دیگه این بود سراغ مودیانو رفتم اینم چک کردم .

بهار سگی/ مودیانو

بهار سگی

 

پاتریک مودیانو

فاطمه جوادی

 

انتشارات شمشاد

سال نشر : 1395

مرد با دیدن عکسی قدیمی به یاد دوستش جانسون افتاده مردی که عکاس بود عکس های خوبی می گرفت و از دوستانش فراری بود و می خواست به مکزیک برود و دیگر عکس نگیرد ... دوستی که میان سال و عجیب بود و اکنون مرد در مسان سالی زاویه دید او را بهتر درک می کند.

اینم کتاب جدید آقای مودیانو . کتاب کوتاه و دوست داشتنی . من خوشم اومد . موضوعش جالبه تحلیل خوبی هم داره . اون حالت های گیج و گنگ درونی آدم اون احساس معلقی که واقعا یک زمان هایی بهمون دست میده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

به خاطر این دلیل ساده که همه بهارها شبیه هم اند .

 

چنین ارزشمند و چنین دور از دست : هنر ساکت ماندن .

 

برخی از انسان ها بارها در زندگی مان حضور پیدا می کنند درحالی که حتی متوجه شان نمی شویم .

ویلای دلگیر/ مودیانو

  

ویلای دلگیر

 

پاتریک مودیانو

حسین سلیمانی نژاد

 

انتشارات چشمه

مرد به یا دوران قدیم افتاده به زمانی که 18 ساله بود به این شهر کوچک و خلوت امده بود و در همان روزهای ابتدای ورود با دختری بزرگتر از خودش دوست شده بود دختری که هنرپیشه است و تصمیم دارد در مسابقه ای برای زیبایی و تیپ نیز شرکت کند مرد آن روزها و اتفاقات و احساساتش را مرور می کند .

کتاب متوسطیه خیلی فشرده نوشته شده کلی مطلب داره و نمی شه عیب عمده ای بهش نسبت داد اما تو همین راستا خیلی هم شاخص نیست اما اگر مودیانو را دوست دارید از دستش ندهید . امسال انگار توجه به مودیانو تو ایران زیاد بوده دو سه کتابی قبل عید معرفی کردم اما بازم توی تازه های نشر به سه تا کتاب دیگه ازش برخوردم .

مودیانو ادم بسیار مصاحبه گریزی هم هست .

علف شبانه/ مودیانو

 

علف شبانه

 

پاتریک مودیانو

شبنم درویش

 

انتشارات چشمه

مرد دارد به روزهای گذشته فکر می کند به روزی که با دختری به نام دنی آشنا شده بود دختری که ظاهرا درگیر ماجرای یک قتل اتفاقی و تعدادی دوست مراکشی خطرناک بود و تمام داستان یاداوری آن ایام خاطرات و مرور نوشته های کوتاهش در مورد ان روزهاست .

خیلی چهارچوبش عین کتاب قبلیه اینو بیشتر دوست داشتم نه که موضوعش جالب تر باشه برام اما دو تا کتاب پشت هم با همچین موضوعی شاید بیشتر بردم توی این حال و هوا و جو داستان مرور روزهای از دست رفته خاطراتی که انگار از پشت یه مه داری نگاش می کنی واکاوی خاطرات کارایی که کردی و یا کاش کرده بودی یک جور حالت گنگ و باحالی داره که خیلی به دلم می شینه جالبیش اینه اقای مودیانو می گه من نوشتنو دوست ندارم !

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عبارت هایی که وقتی از کنار دو نفر که در خیابان در حال حرف زدن هستند ، رد شوید و بشنویدشان ، شگفت زده تان می کند و شما هیچ گاه نخواهید فهمید که قضیه چیست .

 

من ترجیح می دم یهویی ببرم . خداحافظی ها رو دوست ندارم .

 

تکامل همیشه سخته . سخت و بی روح . تکامل شاد سراغ ندارم .

کمد دوران کودکی/  مودیانو

 

کمد دوران کودکی

 

پاتریک مودیانو

مهرداد ترابیان

 

انتشارات افراز

داستان در مورد مردی هست که برای یه برنامه رادیویی مطلب می نویسه مردی که نویسنده بوده و کشور خودش را ترک کرده و نمی خواد به اون دوران فکر کنه هر چند آشناییش با یک دختر جوون گاهی اونو به گذشته پرت می کنه و رابطه اش با یک خانم هنرپیشه را به یاد می اره .

کتاب جالبی بود یه ذره موضوع هاش تکراریه اما راستش کل این چهارچوب جذبم کرده ایده بامزه ای هست .

توی دو تا از کتابای آخری که معرفی کردم شخصیت های هنرپیشه داشته و جالبه بدونید خودشم بازیگری را تجربه کرده .

سیرکی که می گذرد/ مودیانو

 

سیرکی که می گذرد

 

پاتریک مودیانو

نسیم موسوی پاک

 

انتشارات چشمه

پسرک با دختری آشنا می شود که در اداره پلیس از او بازجویی شده و با هم دوست می شوند و دختر می گوید همسری داشته که در سیرک کار می کرده دوتایی پیش دوستان دختر می روند تا کاری بکنند و پولی به دست بیاورند و بعد برای زندگی راهی رم شوند تا پسر در یک کتاب فروشی مشغول کار شود و ...

یک کتاب دیگه از مودیانو معرفی کرده بودم اینم کتاب دیگه ای هست ازش که امسال راهی بازار کتاب شده . نسبت به خیلی از کتاب های دیگه اش خوش خوان تر و روان تره و یک موضوع را مستقیم پیش می بره اما حوادث و دلایل همون حالت گیج و سر به هوای سبک خودشو داره . کتاب خوبیه من ازش خوشم اومد .

مودیانو توی خانواده ای بزرگ شد که پدرش مشکلات روانی داشت و مادرش هم با اونا زندگی نمی کرد یک جورایی آدمو یاد شخصیت اصلی همین کتاب می اندازه .

برای اینکه در محله گم نشوی/ مودیانو

 

برای اینکه در محله گم نشوی

 

پاتریک مودیانو

لیلا سبحانی

 

انتشارات ثالث

با مرد تماس گرفته می شود تا دفترچه تلفن گم شده اش را به او بازگردانند و یابنده از او می خواهد درباره یکی از اسامی توضیح دهد و به او می گوید این فرد یکی از شخصیت های کتاب وی بوده . مد بین خاطرات حال و گذشته و یاد و فراموشی در حال رفت و آمد است چیزهایی به یاد می اورد هر چند نه کامل واضح و ....

اینم یکی از تازه های نشر امسال که یکی از دوستای عزیز هم توصیه اش کرد ... من اصولا با مودیانو رابطه خوبی برقرار نمی کنم اما کتاب جدیدشو دوست داشتم جحالت کیج و وهم الودش قشنک و دوست داشتنی بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جزئیاتی از زندگی مان که آزارمان می دهند یا خیلی غم انگیزند ، با فراموش کردن تمام می شوند .

 

گاهی آدم متوجه می شود که دیگر حرف زدن درباره یک اپیزود از زندگی تان که یک خویش آن را از شما پنهان کرده ، برایتان خیلی دیر است .

در كافه ي جواني گم شده / مودیانو

در كافه ي جواني گم شده

 

پاتريك موديانو

ساسان تبسمي

 

انتشارات افق

لوكي دختر جواني است كه گم شده به صورت ناگهاني شوهرش را ترك كرده و شوهرش از كارآگاهي مي خواهد كه به دنبال رد او باشد . در حقيقت داستان چند فصل هست و هر فصل از زبان يك رواي اما همه درباره لوكي تا بدين ترتيب سخنان فراد مختلف كنار هم قرار بگيره و شخصيت دختر جوان براي ما آشكارتر بشه .

قشنگ بود . اين كتابش را شايد بشه گفت بيشتر از بقيه باهاش ارتباط برقرار كردم يعني چهارچوب مشخص تري داشت و از اين ذره ذره آشكار شدن قضايا خوشم مي يومد هر چند من تيپ شخصيت اصلي هاي موديانو را نمي پسندم آدم هاي آشفته بي قرار به دنبال يك چيز ديگه اصلا با شخصيت خود من كه خيلي منطق گرا و عادي هستم نمي خوره . بيش از همه نثر موديانو را دوست دارم در مجموع .

سفر ماه عسل/ مودیانو

سفر ماه عسل

 

پاتریک مودیانو

نسرین اصغرزاده

 

انتشارات افراز

مرد که از روند زندگی خسته شده تصمیم می گیرد ناپدید شود و به کسی خبری ندهد در همین حال به مرور رویاهای جوانی اش و رویایی اش با یک زوج می پردازد . زن و مردی که در جنگ آشنا شده و تاوان زیادی پرداخته بودند .

خوب بود البته به نظرم داستان های مودیانو خیلی شبیه به هم هستند انگار هر چی می خونی چیز تازه ای نیست همون قبلی هاست و اینش را دوست ندارم اما در مجموع خوبه بد نیست چند تا از کتاباش را بخونید.

اینم از پرونده مودیانو که خیلی دلم می خواست بیشتر ازش بدونم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

از کدامین لحظه ی زندگی ام ، تابستان ها ناگهان با تابستان هایی که تا به آن زمان می شناختم تفاوت پیدا کرده بود ؟

 

مسیر یک زندگی روزی که به پایان می رسد ، خودش را از تمام چیزهای بی فایده و تزئینی پاک می کند .

 

زمانی از زندگی می رسد که دیگر هیچ دل بستگی ای وجود نخواهد داشت .

 

شرایط و موقعیت کنونی شما هر چه باشد ، روز حس خلاء و ندامت گذشته شما را فرا خواهد گرفت .

افق/ مودیانو

افق

 

پاتریک مودیانو

حسین سلیمانی نژاد

 

انتشارات چشمه

مرد داره به سال ها قبل به خاطره ها و به مارگارت فکر می کنه وقتی هر دو جوان بودند در پاریس با هم آشنا شدند و هر دو مضطرب و نگران بودند چون کسانی در پیشون بودند و مارگارت زمانی اون را ترک کرد و .... اکنون مرد از طریق اینترنت در جست و جوی اوست.

خوب بود نمی خوام بگم خیلی احساس خوبی به مودیانو دارم سبک خاص خودشو داره یک جور تعلیق نه چهارچوب خاص نه پایان خاص همه چیز انگار توی هوا معلقه مبهمه ممکنه برای بعضی ها جالب باشه برای من معمولیه و خیلی این مدل را دوست ندارم اما قلمش روانه و این به دلم می شینه .

پدر مودیانو از یهودیان ایتالیایی الاصل و مادرش بلژیکی بوده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدم دو سه مرتبه سر راه یک نفر قرار می گیرد و اگر با او سر صحبت را باز نکند باید برود و افسوس بخورد .

 

برخورد اول بین دو نفر مثل زخمی سطحی است که هر دو احساسش می کنند و چرت تنهایی شان را پاره می کند .

مرا نگين كوچولو مي ناميدند/ مودیانو

مرا نگين كوچولو مي ناميدند

 

پاتريك موديانو

ناهيد فروغان

 

انتشارات اختران

دخترك هيچ گاه پدري نداشته و مادرش نيز در بچگي او را رها كرده . روزي در ايستگاه مترو زني را مي بيند كه گمان مي برد مادري است كه در بچگي رهايش كرده و به او گفته اند مرده است . دخترك او را تعقيب مي كند و به اين ترتيب در حال و هواي دوران كودكي است . به خصوص كه پرستار بچه اي نيز شده با شرايطي مشابه بچگي خودش و اين موضوع به كند و كاوهاي ذهني او دامن مي زند .

خوشم اومد شايد لحنش بود . همه داستان هاش همين طور گيج و درهم هست گشتن دنبال خاطرات دنبال گذشته يك سري مفهوم ها اما مثلا قبلي را دوست نداشتم و اين يكي را چرا خوشم اومد . شايد چون چهارچوب داستانيش مشخص تر و معقول تر بود شايد ترجمه بهتر نمي دونم اما از نظر احساسي باهاش ارتباط برقرار كردم.

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

اغلب كسي هست كه در سراسر زندگي با ما بماند ، بدون آنكه بتوانيم او را از خودمان دلسرد كنيم .

 

باز هم درباره ي فارسي مرغزاران با من سخن گفت . گفت كه اين زبان شبيه فنلاندي است . شنيدنش گوشنواز است . مانند نسيمي است كه در علف ها بوزد و زمزمه آب را نيز در آن مي توان يافت .

 

ما به اشيايي كه هميشه با ما هستند توجهي نشان نمي دهيم و اگر اتفاقا گمشان كنيم ، در مي يابيم كه جزئياتشان را فراموش كرده ايم .

 

آخرين بار به زادگاهت بازگشتي ، به آغازگاه تا بداني كه راه ديگري را مي شد برگزيد و زندگي مي توانست جور ديگري باشد .

ناشناخته ماندگان / مودیانو

ناشناخته ماندگان

 

پاتریک مودیانو

ناهید فروغان

 

انتشارات چشمه

داستان در حقیقت 3 تا داستان کوچک کنار هم هست و موضوعیت کلیش اشتراک این داستان هاست . دخترهای جوان تنهایی که ترس ها و آرزوهای زیادی دارند و افرادی سر راهشون قرار می گیرند که ظاهرا قصد کمک به اونها را دارند و مسیری که سرنوشت این دخترها را بهش رهنمون می شه ...

خوب راستش دوست نداشتم بازم برای من خیلی غریب بود نه این دخترها را می شناسم نه ترس هاشون را نه فرضیات ذهنی نویسنده را . و البته کتاب از نوعی هست که ممکنه شدید کسی را جذب کنه .

مادر آقای مودیانو بازیگر بوده خیلی از کاراکترهاش هم به سمت مانکن بودن بازگیری یا رقاصگی کشش دارند .

پ.ن : مودیانو را باز هم می خوام بهرت بشناسمش فکر می کنم با این همه هنوز شناختی ازش ندارم اما شاید شاید یک هفته فرجه بدم به خودم بعد دوباره مودیانو .

 

قسمت زیبایی از کتاب

باید کسی را برای خودت پیدا کنی . می دانی از عشق بهتر وجود ندارد .

خيابان بوتيك هاي خاموش/ مودیانو

خيابان بوتيك هاي خاموش

 

پاتريك موديانو

ساسان تبسمي

 

انتشارات افراز

مردي كه به عنوان دستيار يك كارآگاه كار مي كند در حقيقت مردي است كه سال ها پيش حافظه خود را از دست داده و كارآگاه مدارك قلابي برايش جور نموده است . اكنون مي خواهد به دنبال گذشته اش بگردد و متوجه شود كه بوده و چرا سرنوشتش چنين شده است .

متوسط بود چندان خوشم نيومد . اين كتاب شايد يكي از مهم ترين كتاب هاي موديانو باشه جايزه گنكور را هم به خاطرش برده با اين حال شخصا كتاب قبلي را ترجيح مي دادم . يك جور داستان اجتماعي پليسي هست ردپاهايي كه دنبال مي شه و خاطراتي كه جرقه مي زنن . اما نه موضوع چندان جذبم كرد نه نحوه به دست اوردن اطلاعات قديمي .

 

قسمت زيبايي از كتاب

همه چيز بين آدم هاي دنيا اتفاق افتادني است .

تصادف شبانه/ مودیانو

تصادف شبانه

 

پاتریک مودیانو

حسین سلیمانی نژاد

 

انتشارات چشمه

شبی مرد با یک فیات سبز چمنی رنگ تصادف می کند که راننده آن زن جوانی است . آناه را به بیمارستان می برند و بعد مردی که همراه زن جوان است به مرد پولی داده و از او رضایت می گیرد اما مرد به دنبال زن جوان است . دلیل خاصی برای این کار ندارد اما انگار آن تصاف نقطه خاصی در زندگی اوست چیزی که باعث به یاد آوردن برخی اتفاقات زندگی اش و فراموشی برخی دیگر می شود ....

من خوشم نیومد روان می نویسه قلمش جدیده قبول اما موضوع برای من اولا خیلی بی سر و ته بود خوشم نمی یومد از نداشتن یک چهارچوب و به نظرم گیج می زد دوما جذاب نبود و فقط می خوندم تموم شه سوما به نظرم یک جورایی مایه های همان خیابان بوتیک های خاموش را داشت .

آقای مودیانو علاوه بر داستان به نوشتن فیلم نامه هم می پردازن .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ملاقات هایی که تقدیر جلوی راه آدم می گذارد بسیار محدودند .

 

بوها بهترین چیز برای جان دادن به گذشته هستند .

محله ي گم شده/ مودیانو

محله ي گم شده

 

پاتريك موديانو

اصغر نوري

 

انتشارات افراز

آمبرز نويسنده مشهور انگليسي است كه براي عقد يك قرار داد به پاريس آمده است . متوجه مي شويم كه او اصالتا فرانسوي است زماني نام ديگري داشته اما در اثر حادثه اي شهر و كشورش را فراموش كرده و به انگليس گريخته است . او جسته گريخته خاطراتي را به ياد مي آورد و نامه اي از وكيلي كه او را نجات داده است ....

قشنگ بود من خيلي دوسش داشتم خوب موضوع چيز چندان خاصي نبود اما مطلبي كه شديد منو جذب خودش مي كرد لحن نامطمئن و شاعرانه نويسنده بود چيزي كه دوسش دارم مثل بار ديگري شهري كه دوستش داشتم يا كتاب هاي آنا گاوالدا . من لحن شاعرانه را خيلي دوست دارم .

خوب اومد سراغ موديانو  نويسنده فرانسوي كه حس مي كنم زياد ازش مي شنوم و زياد ازش نمي دونم .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم هيچ وقت به نقطه ي حركت برنمي گردد .

 

احمقانه ست كه آدم از مكان هايي كه توشون زندگي كرده ، ديدن كنه ....

 

توريست ها روي صندلي هاي فلزي دور آن نشسته بودند . مثل آنها از اين به بعد با اين شهر بيگانه بودم . ديگر هيچ چيز من را به آن وصل نمي كرد . ديگر زندگي ام در خيابان ها و ساختمان هاي آن جا نمي گرفت . خاطراتي كه يك دفعه از يك چهار راه يا از يك شماره تلفن ظاهر مي شدند ، به زندگي ديگري تعلق داشتند .