چه کسي پالومينو مولرو را کشت ؟/ یوسا

چه کسي پالومينو مولرو را کشت ؟

 

ماریو بارگاس یوسا

احمد گلشیری

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1383

پالومینو مولرو یک جوان بومی هست که توی نیروی هوایی سرباز بوده و جسدش را پیدا می کنند که به صورت خیلی ناجوری شکنجه شده . پلیس سعی داره قاتل اونو پیدا کنه ولی رئیس نیروی هوایی ظاهرا تلاش می کنه که اونها نتونند تحقیقات را ادامه بدهند و جلوی بازجویی ها را می گیره ولی پلیس شک کرده که پالومینو با همسر یا دخترفردی مهمی از اون پادگان در ارتباط بوده.

داستان نه اینکه ماجراجویانه باشه بیشتر مایه روان شناسی داره روشن سازی فضای آمریکای لاتین اون خفقان پایگاه هوایی و اتفاقی که برای کسایی می افته که دنبال حقیقتن . خیلی سیاه خیلی جهان سومی آشنا .... مثل همه ی کارهای یوسا زیبا و دوست داشتنیه .

البته کتاب جدیدی نبود ولی خوب گفتم حیفه بحث یوسا بیاد وسط و داستان ازش معرفی نشه .

یادداشت های عراق/ یوسا

یادداشت های عراق

 

ماریو بارگاس یوسا

فریبا گورگین

 

انتشارات مروارید

سال نشر:۱۳۹۳

آزادی وحشیانه: راجع به اینکه توی عراق هیچ قانونی نیست و یه جورایی میشه بهش گفت آزادترین کشور دنیا

مردم بغداد: در مورد مردم خاطرات و تجربیات دوران صدام و زمان غارت ها

مومنان: اینکه جایگاه ایمان مذهبی چه جور و در چه سطحیه و دیدار با آیت ا... محمدباقر حکیم

غارتگران و کتاب ها: بازدید از دانشگاه و کتاب هایی که سوزانده شدن

لوبیاهای سفید: مردی که بعد از شکنجه بی دلیل تا ابد از لوبیا متنفر شده

بر عکس کلمه ی اتللو: برپایی نمایشی در عراق

کردها: اینم که واضحه از عراق و سلیمانیه

وزیرمختار: دیدار با سفیر آمریکا در عراق 

یوسا همراه مورگانا دخترش سفری ۱۲ روزه به عراق داره اون می بینه یادداشت و تحلیل می کنه و دخترش عکس می گیره . یوسا با حمله و دخالت آمریکا توی عراق مخالف بوده ولی با مشاهداتش به این نتیجه می رسه خوب شد آمریکا حمله کرد تا مردم را حداقل از اسارت صدام خلاص کنه و این مردم برای بنیان گذاشتن دموکراسی به کمک سایرین نیاز دارند و نظرش تا حدودی عوض می شه .

خوب دیدم کتاب جدیدی که می خواستم معرفی کنم تکراری بود یه جورایی دیگه گفتم این کتاب را حداقل معرفی کنم که نسبتا جدیده هر چند داستان نیست . کتاب ساده شفاف و صمیمی نوشته شده و از این لحاظ خوبه که تا یه حدودی فضای عراق را تصویر می کنه به نظر من کتاب نسبتا خوبیه.

دوئل/ یوسا

دوئل

 

ماریو بارگاس یوسا

زهرا رهبانی

 

انتشارات گل آذین

سال نشر : 1395

داستان دوئل دعوای بین دو نفر هست یک دوئل . در حقیقت کتاب مجموعه داستان کوتاه هست که که همه ی داستان هاش هم قبلا معرفی شده پدربزرگ ، روز یکشنبه ، رئیس ها ، برادر کوچکتر و دیدارگر . این داستان ها همه قبلا توی کتاب سردسته ها با ترجمه آرش سرکوهی از طرف انتشارات چشمه بود که خیلی هم ترجمه بهتر و روان تری داشت و توصیه می کنم همون کتاب را بخونید .

ماهی در آب/ یوسا

 

ماهی در آب

 

ماریو بارگاس یوسا

خجسته کیهان

 

انتشارات ثالث

ماهی در آب یک جورایی زندگی نامکه یوسا به قلم خودشه کامل نیست اما یک برهه هایی از زندگیشو می گه . این که مادرش از یک خانواده اصیل و خوب بوده و عاشق مردی از خانواده های سطح پایین تر می شه مردی شکاک و بد اخلاق اما زیبا که بعد تولد یوسا مادرشو رها می کنه و اونا 11 سال تنها با خانواده مادرش زندگی می کردند از اون خانواده هایی که همیشه هوای همو دارند . تعریف می کنه چطور با چنین پدری بعد از اینکه دوباره هم خونه می شوند کنار اومده مدرسه رفته و راه خودشو پیدا کرده . از سیاست و جهت گیری هاش هم صحبت می کنه .

کتاب خوبیه البته زندگی نامه های خیلی بهتر از اینم هست کامل نیست می شد خیلی چیزای دیگه رو هم بگه اما در همین حدم خوبه و واقعا آدم می بینه ببین از کجا خودشو به کجا رسونده چه طور آرزوهاشو دنبال کرده چه طور برنامه ریزی کرده و دنبال رویاهاش رفته .

راهی به سوی بهشت / یوسا

 

راهی به سوی بهشت

 

ماریو وارگاس یوسا

حمید یزدان پناه

 

انتشارات علم

کتاب دو تا زندگی نامه هست که به موازات هم و فصل به فصل حکایت می شه یکی زندگی نامه پل گوگن هست نقاش معروف فرانسوی کسی که سال ها انسان سر به راهی بوده توی بورس کار می کرده زن و فرزندانی داشته و بعد یک دفعه به سمت نقاشی و زندگی آزاد و وحشی می ره . و دیگری فلورا تریستان مادربزرگ مادریش که فعال جنبش های سوسیالیستی بوده و تلاش بسیار زیادی برای انجمن های کارگری و حقوق زنان می کنه .

کتاب قشنگیه البته سامرست موام هم کتابی در مورد پل گوگن داره که خط مستقیم داره و واضح تر براتون توضیح میده زندگی و عقایدش را اما نثر یوسا خیال انگیز و زیباتره شاید اول اون و بعد این مکمل و بهتر باشه . فلورا تریستان را هم که کلا نمی شناختم و برام شدیدا جالب بود که اون موقع ها چه قدر شرایط جامعه شون باحال بود که زنی با این شجاعت دنبال چنین حقوقی می رفته و از خودش مایه می ذاشته .

این کتاب جز تازه های نشر نیست اما چون کتاب دیگه ای که توی لیستم بود از یوسا و شروع کردم به خوندنش زندگی نامه بود دیدم بد نیست سراغ اینم برم و دو تا کتاب را کنار هم معرفی کنم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدم که نمی تونه در تمام طول عمرش ثابت قدم و اخلاق گرا باشد ، مگر این که بخواهد راهش به مردن ختم بشه .

 

هیچ چیزی در زندگی آن قدرها موفق نمی شود که در رویای انسان سامان می گیرد .

رویای سلت/ یوسا

 

رویای سلت

 

ماریو بارگاس یوسا

کاوه میرعباسی

 

انتشارات صبح صادق

راجر کیسمنت یک فرد ایرلندی هست شخصی که به عنوان سفیر انگلیس به کنگو می ره و اونجا شاهد بدرفتاری اروپایی ها با آفریقایی هاست و هر چند اوایل با این طرز تفکر راهی این قاره می شه که اروپا می خواد تمدن را برای افریقا ببره اما بعد می فهمه چیزی جز حرص و آز سبب این موضوع نبوده و شکنجه هایی را می بینه که مو بر تن آدم سیخ می کنند راجر تلاش می کنه و سعی می کنه حقیقت را به گوش جهانیان برسونه بعد از اون سفیر انگلیس در برزیل می شه و برای همین یک ماموریتی فرستاده می شه به آمازون پرو که بیند با سرخ پوست ها چه رفتاری می شه و بدین ترتیب هست که اونجا تازه می بینه باز هم به رفتاری که با سیاه پوست ها می شد رفتارها بسیار وحشیانه است مثلا اگر سرخپوستی نتونه جیره لازم از کائوچو را جمع کنه بچه هاش را توی رودخونه غرق می کنند و ..... نهایت بعد از این رسواگری یک جورایی به فکر می افته در حقیقت ایرلند هم همین شرایط را داره و باید از زیر استعمار انگلیس در بیاد و وارد این حیطه می شه . البته ایشون یک مقادیری انحرافات اخلاقی داشته که خوب نقاط سیاه کارنامش هستند .

قشنگ بود این ماجرا واقعی هست هر چند احتمالا چاشنی داستان و تخیل هم بهش اضافه شده خوب این یک ذره تو ذوقم می زنه نثر کتاب عالیه با این که طولانیه پرکشش هست و آدم را خسته نمی کنه و نکته جالبش این هست حالا نمی یاد اون قدرم روی موضوعات جذب کننده ای مثل ریز زندگی آفریقایی ها و شکنجه ها زوم بکنه و جذابیت بیافرینه بلکه بیشتر روی خود افکار و اقدامات راجر تکیه داره اما خوب حالا بهترین کتاب یوسا هم نبود بالاخره جنبه های تاریخی داشت بعضی جاها خسته کننده بود بعضی جاها واقعا بیشتر از رمان بودن شبیه یک متن تاریخی می شد بعضی جاها البته اما در کل خوب بود مثل همیشه .

پ.ن : خوب من عادت داشتم هر بار برم سراغ یک نویسنده جدید اما فعلا بعد این برگشت طولانی ترجیح می دم اروم اروم از همون نویسنده هایی که قبلا می شناختم اگر چیز جدیدی هست بخونم تا ببینم چی پیش می یاد و با یوسای عزیزم هم شروع نمودم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چرا از مصیبت هایی آگاه شود که هیچ جور نمی تواند چاره شان کند و فقط باعث تلخکامی بیشتر می شوند؟

 

کنگو به او هم انسانیت بخشیده بود ، اگر انسان بودن به این معنی باشد که دریابی حرص ، طمع ، پیش داوری ها ، شقاوت به چه نهایت هایی می توانند برسند .

 

عرصه ی شقاوت انسانی حد و مرز نمی شناسد و همواره می توان فراتر رفت و برای عذاب رساندن به هم نوعان شیوه های جدید ابداع کرد .

 

مردمی که زیاد سنگ حقیقت یا عدالت را به سینه می زنند اغلب از چیزی که می خواهند علاجش کنند بیشتر آسیب می رسونند .

 

حماقت های کوچک ممکن است با امور مهم گره بخورندو آن ها را به هم بریزند .

 

هر قدر هم آدم درواندیش باشد و با نهایت روشن بینی نقشه بکشد ، باز زندگی که از هر محاسبه ای پیچیده تر است ، طرح ها و برنامه ها را به هم می ریزد و موقعیت هایی نامطمئن و متناقض را جایگزینشان می کند .

 

در مورد خدا باید ایمان آورد نه این که استدلال کرد .

مردي كه حرف مي زند /یوسا

مردي كه حرف مي زند

 

ماريو وارگاس يوسا

قاسم صنعوي

 

انتشارات توس

يعني واقعا اوج لذته ادم كتابي از يوسا را ببينه كه هنوز نخونده . اون قدر كه دفعه پيش علي اقا از يكي از كتباي يوسا حرف زد كه نخونده بودم دلم خواست كه خدا زود اين يكي را جلوم گذاشت :دي

كتابش رمان نيست و اصلا هم به سبك نوشته هاي يوسا شايد نباشه ولي قشنگه . در مورد آموزون ، قبيله هاي سرخ پوستي اطرافش و به خصوص قبيله اي به نام ماچيگنگا مي باشد . يوسا با حالت قصه تعريف مي كنه از راه و رسوم اين قبيله ها اعتقاداتشون از دوستي كه عاشق اونا بوده از تجربيات خودش و همين طور موارد مختلف در كنار هم . هم اطلاعاتش قشنگ و جالبه و هم لحن قصه گوي يوسا اونا از يك كتاب اطلاع رساني يا يك جورايي مستند خاص جدا كرده و با لطافت ادبيات همراهش كرده .

مردي كه حرف مي زند به مردي در اين قبايل عنوان مي شود كه دائما از اين جمع به آن جمع از اين قبيله به آن قيله مي رود و هر انچه شنيده مي داند و .... براي ديگران نقل مي كند البته به مدت طولاني در حد 6 ساعت و گاهي بيشتر اين مرد پشت سر هم حرف مي زند و بقيه گوش مي دهند .

دوشيزه خانم تاكنا/یوسا

دوشيزه خانم تاكنا

 

 

ماريو بارگاس يوسا

آزاده آل محمد

 

انتشارات ويدا

كتاب نمايشنامه اي از يوسا هست و گمونم تنها نمايش نامه ترجمه شده از ايشونم باشه كه سال 76 چاپ شد و ديگه هم تجديد چاپ نشد . تا حالا نخونده بودمش چون اهل نمايشنامه خوندن نبودم اما حالا كه تصميم گرفتم انسان فهميم و نمايش نامه خواني بشم سراغ اين كتاب هم رفتم .

بليزاريو نوه خانداني اشرافي است كه اكنون به زوال رسيده اند . خانواده دوست دارد او وكيل شود و شوكت از دست رفته را به آن ها بازگرداند اما او دارد داستان مي نويسد . داستان مامائه پير دختر فاميل كه با آنها زندگي مي كند . نمايش نامه نيز همين است ، بليزاريو با مامائه صحبت مي كند تا از جوانيش ، عشقش و از تاكنا بگويد .

زياد خوشم نيومد حالا يا واقعا قوي نيست كار يا چون من اول راه نمايش نامه خواني هستم نتونستم خوب باهاش ارتباط برقرار كنم .

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

عشق يعني اين ، مي فهمي ؟ براي نگه داري مردي كه دوست مي دارم ، پيه همه چيز را به تن مي مالم .

 

غرور مهم ترين سرمايه آدمي است . به او مصونيت مي بخشد . مرد يا زني كه غرورش را از دست بدهد ، به پاره كهنه اي در مي آيد كه هر كس و ناكسي مي تواند لگد مالش كند .

 

تولد غريب داستان ها هميشه مايه ي حيرت است . وقتي كه تصور مي كني حوادث را به فراموشي سپرده اي ، حافظه آن ها را باز مي خرد و نگاه مي دارد ، با افسانه مي اميزد تا بعد قوه ي تخيل به آن ها خيانت كند .

دختری از پرو / یوسا

دختری از پرو

 

ماریو بارگاس یوسا

خجسته کیهان

 

انتشارات پارسه

داستان در مورد 4 دهه از زندگی مردی به نام ریکاردو و عشق عجیب او به یک دختر اهل پرو می باشد . ریکاردو در دوران کودکی با دختری زیبا و شاد به نام لیلی آشنا می شود . لیلی دختری شیطان است که خود را شیلیایی معرفی می کند و هرگز سایر بچه ها را به خانه دعوت نمی نماید . ریکاردو عاشق لیلی است ولی بعد از مدتی معلوم می شود حرف های دختر بچه دروغ بوده و لیلی از آن محل می رود . ریکاردو به تحصیلاتش ادامه می دهد و سرانجام مترجم یونسکو در پاریس می گردد . او در دوره های مختلف زندگی اش ، دوباره با لیلی برخورد دارد و هم چنان عاشق اوست . دختر اهل پرو دختری زیباست که اولویت اول زندگیش خودش می باشد ، او عاشق پول و تجملات است و برای رسیدن به آن ها هر کاری می کند . دخترک به دنبال مردهای پولدار و زندگی پرماجراست و خیلی راحت با پیدا کردن سوژه ثروت مندتر ، سوژه قبلی را در اوج نامردی رها می کند ... کتاب کشمکش های ریکاردو و دختر بد و روند عشق آنهاست .
دقیقا همون جور که به ذهنتون می یاد کتاب یک مادام بوواری جدید خلق می کنه ، یک مادام بوواری متناسب با دنیای مدرن . اتفاقا در خلقش خیلی هم موفق بوده و شخصیت دختر را خوب و ملموس در آورده . شاید اصلا به خاط مدرن بودنش خیلی هم راحت تر از مادام بوواری باهاش ارتباط  برقرار کنید . به قوت خیلی از کارای یوسا مثلا گفت و گو در کاتدرال یا مرگ در آند نیست اما کتاب زیباییه . هر چند اون فصل که ریکاردو به پرو بر می گرده و در مورد خانواده دختر کسب اطلاع می کنه بی مزه و زاید بود ، چه احتیاجی داریم بدونیم دختر کی بوده ، بهتره  بچگیش و گذشتش تو هاله ی راز باشه و اصلا این قدر پر رنگ نشه اونم با یک حادثه عجیب غریب ! همچنین کتاب تصویری از شرایط اروپا در دهه 60 هم می ده مثلا اطلاعات زیادی در مورد هیپی ها و اعتقاداتشون و ... بد نیست اشاره کنیم که جنبش هیپی گری از امریکا شروع می شه و به اروپا می رسه . علاقه به روان گردان ها و مواد مخدر ، موهای بلند و ستایش عشق و آزادی از خصوصیات آنهاست . یک جورایی این عقاید گیاه خواری و روابط آزادش به عقاید پیروان مزدک می خوره !


کتاب آخرین اثر ترجمه شده ماریو بارگاس یوسا نویسنده بسیار بسیار محبوب من می باشد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

با تمام وجود می خواهمت . در این چهار سال به جز رویا بافی درباره ی تو و دوست داشتنت هیچ کار نکردم و همین طور لعنت کردنت هر روز و هر شب .

 

دلم نمی خواهد هیچ بلایی به سرت بیاید ، می خواهم مثل همیشه همه ی بلاها را تو به سر من بیاوری . می توانم کمکت کنم ؟ هر کاری بگویی انجام می دهم . چون با همه ی وجود دوستت دارم ، دختر بد .

 

تصمیم گرفته بود در آینده هرگز عاشق نشود . حالا به عشق های سطحی اکتفا می کرد ، چون قبلا همه ی احساساتش را به پای آن دختر ریخته بود .

 

آن قدر دوستت دارم که وقتی با هم باشیم حاضرم برای نگه داشتنت هر کاری بکنم .

 

بد شانسی های احساسی ام بیشتر ناشی از خودم بود تا او ، زیرا او را طوری دوست داشتم که او هرگز قادر نبود همان طور دوستم بدارد ، اگر چه در فرصت های نادری کوشیده بود .

سردسته ها/یوسا

سردسته ها

 

ماریو بارگاس یوسا

آرش سرکوهی

 

انتشارات چشمه

کتاب مجموعه 6 داستان کوتاه از یوسا می باشد و اولین کتاب این نویسنده نیز محسوب می گردد .

سردسته ها : اعتصاب بچه های یک دبستان و چند نفر از بچه های کلاس پنجم که سردسته افراد می شوند و آنچه در انتظار همه سردسته هاست .

کرجی : دعوای شبانه با چاقو . این داستان را قبلا توی مجموعه داستان های کوتاه آمریکای لاتین گردآوری شده توسط آقای کوثری هم خونده بودم .

برادر کوچک : دو برادر که به دنبال سرخپوستی هستند که به خواهرشان صدمه زده .

یکشنبه : پسری که عاشق دختری به نام فلوراست و برای آنکه مانع از ملاقات فلورا و دوستش روبن شود در روزهای سرد زمستان با روبن مسابقه شنا می گذارد .

ملاقاتی : مردی که حاضر شده برای آزادی از زندان مقدمات دستگیری مرد دیگری را مهیا کند .

پدربزرگ : پیرمردی که جمجمه ای یافته و ....

خیلی خیلی قشنگ بود . دوستش داشتم . البته در ایران ما ابتدا آثار پخته تر آقای یوسا مثل مرگ در آند ، سور بز ، جنگ آخرالزمان ، گفت و گو در کاتدرال و عصر قهرمان و ... را خوانده ایم و خوب این کتاب که آغاز راه نویسندگی یوسا بوده تازه در دسترسمون قرار گرفته شاید نباید توقع همان آثار درخشان را داشت هر چند به نظر من این کتاب هم فوق العاده بود . بارگاس یوسا یکی از نویسنده های محبوب من هست و شدیدا خوشحال شدم وقتی فهمیدم نشر چشمه تصمیم داره یک کتاب دیگه از ایشون را راهی بازار کنه . ترجمه کتاب هم بسیار خوب بود و روان .

بارگاس یوسا زمانی که 18 ساله بوده تصمیم می گیره ادبیات بخونه که با مخالفت خانواده روبه رو می شه . همچنین تصمیم به ازدواج داشته که در این موضوع نیز با مخالف شدید خانواده  رو به رو می شه و مجبور می شه در دوران تحصیل به کار هم بپردازه تا خرج زندگی خود و همسرش را تامین کنه . ازدواج آنها 11 سال به طول می انجامد . یوسا دکترای فلسفه و ادبیات داره و به خاطر کتاب سردسته موفق با اخذ جايزه لئوپولدو  آرياس می شه و قابل ذکر هست که این کتاب را در 23 سالگی نوشته . شاید براتون جالب باشه بدونید یوسا یک بار هم کاندیدای ریاست جمهوری می شه اما خوب رای لازم را نمی آره .  

عصر قهرمان

عصر قهرمان

 

 ماریو وارگاس یوسا

هوشنگ اسدی

 

انتشارات مهناز

عصر قهرمان دومین اثر یوسا و اولین رمان او محسوب می شود . داستان در مورد مدرسه نظامی لئونسيو پرادو می باشد . این مدرسه یک محیط نظامی و در حقیقت یک سربازخانه است .  داستان زندگی پسرها در اموزشگاه نظامی و تحت قوانین سخت گیرانه ارتش موضوع اصلی کتاب است و یوسا نظامیان و زندگی نظامی گری را به سخره گرفته است . در مورد زندگی پسرها در کنار هم ، آزار و اذیت سال بالایی ها و مقررات بی چون و چرای ارتش و سخت گیری زیاد بر روی پسران سرباز سخن گفته شده است .

خود یوسا مدتی دانشجوی این مدرسه بوده و بعد از انتشار داستان نسخه های زیادی از این کتاب را در حیاط این سرباز خانه اتش زدند .

 

قشنگ بود خیلی خوشم اومد . البته احساس کردم یک مقداری دیگه زیاده روی کرده بود گمون نکنم اوضاع اونقدر فجیع بوده باشه . من از برادرم که پرسیدم می گفت اذیتمون می کردن دوران اموزشی حق اعتراض هم نداری همون اولش می گن بهت ارتش چرا نداره هر چی مافوق بگه باید انجام بدی بدون چرا.

به جز توصیف خیلی قشنگش از اوضاع مدرسه نظامی ، سرنوشت افراد و عکس العملهاشونم خیلی جالب بود.  به خصوص جاگوار وقتی اخرش روبرتو رو لو نمی داد می گفت خبرچینی بدترین عیب یک مرده اما اینکار رو واسه دوستش کرد مرام گذاشت قضیه انتقام بوده نه ترس این خیلی موضوع را عوض می کنه . یا وقتی می گه کاری که می کنند ، عقیده ای که راجع به من دارند برام مهم نیست چیزی که اذیتم می کنه اینه که قدرناشناسن . یک لحظه فکر نمی کنن چرا اون خشونت ها را کردم .......

اخ یک پسری هم بود ملقب به برده واقعا سرنوشتش اشک ادمو در می اورد یک پسر ، تک فرزند ، احساساتی و وابسته به مادرش که پدرش به همین خاطر دائم اذیتش می کرد و می خواست ازش یک مرد بسازه . تو اموزشگاه هم همه اذیتش می کردن فقط چون اهل تقلب و دعوا نبود روحیه اش مثل بقیه پسرها خشن نبود . بعد یک روز با یک عالمه بدبختی مرخصی می گرفت که بره دختری که دوست داشت رو ببینه اما پدرش می گفت بعد این همه وقت که اومدی مرخصی باید بمونی خونه پیش خانوده ات ......

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

من مثل تو نیستم . اصلا اراده ندارم . می خوام اونو فراموش کنم ، اما تنها کاری که می تونم بکنم اینه که درباره اش فکر کنم .

 

 

بدترین چیز در دنیا ترسو بودن است .

 

  

تو باید مغزت معیوب باشه که یه نفر وقتی به حد اعلا مجازات شده ، رنجش هم بدی .

 

  

وقتی دشمن دستش را بالا می آرود و تسلیم می شود ، سربازی که حس مسئولیت داشته باشد به او شلیک نمی کند . نه فقط بابت دلایل اخلاقی ، بلکه به خاطر دلایل نظامی ، به خاطر اقتصاد . حتی در جنگ هم نباید کسی را بیهوده کشت .  

گفتگو در کاتدرال

 

گفتگو در کاتدرال

  

ماریو بارگاس یوسا

عبدا..... کوثری

 

انتشارات لوح فکر

گفتگو در کاتدرال سومین رمان یوساست که در محیط شهر لیما شکل می گیرد .

داستان با دیدار دو تن از شخصیت های اصلی کتاب به نام های سانتیاگو زاوالا و آمبرسیو پرادو در کافه ای به نام کاتدرال شروع می شود و به نوعی تا پایان کتاب ادامه دارد .  تعدادی داستان و گفت گو داریم که به صورت متناوب در قصه ظاهر می شوند و اصلا هم به ترتیب نمی باشند . به خصوص فصل اول که از نظر مکالمه شگفت انگیزه . تماما با مکالمه پیش می ره و مثلا توی یک صفحه شما در عین حال دارید 4 تا مکالمه را پیگیری می کنید درون هم . یعنی خیلی تمرکز می خواد چون مثلا خط دوم حتما جواب خط اول نیست و صفحه دوم حتما بعد از صفحه اول اتفاق نیفتاده .

سانتیاگو فرزند دن فرمین یکی از سرمایه داران بزرگ وابسته به دولت است که از همان بدو ورود به دانشگاه

سعی می کند از خانواده جدا شود . ابتدا درگیر فضای کمونیسم می شود و بعد نیز دانشگاه را رها کرده و وارد حرفه روزنامه نگاری می گردد . آمبرسیو نیز راننده وفادار دن فرمین است . آنها سال ها پس از مرگ دن فرمین به صور اتفاقی با هم ملاقات می کنند و طی گفت گو ها و فلش بک های مختلف ما شاهد دوران دیکتاتوری ژنرال اودریا ، فضای شدید امنیتی ان دوران ، کودتاها و دسیسه چینی ها و .... هستیم . توی قصه خیلی زیبا فضای روسپی خانه ها ، فضاهای سیاسی دانشگاه ، فساد طبقه بالای جامعه و .. تصویر شده اند . شخصیت ها هم خیلی قوی هستند مثلا دن فرمین مردی پولدار موقر  مهربان خانواده دوست و بعد چگونگی نقشش در موضوع قتل الهه معشوقه سابق رئیس امنیت ملی یا خود رئیس امنیت ملی کسی که بدون سواد اما با ذکاوت است و با برقراری اختناق و شبکه جاسوسی قوی به مقام های بالا می رسد .

 

 کتابش فوق العاده است . سبک نوشتنش و گفت و گوهاش عالیه و یک چیز دیگه که خیلی خوشم می یاد توی داستان های یوسا اینه که ضرب تند قصه را یک جورایی می گیره یعنی همه اش ملتهب این فکر نیستید که قراره بعد چی بشه و تا بیاد اتفاق بیفته لذت خوندن اون قسمت را کامل درک نکنید . خود یوسا راجع به این کتاب گفته که ان قدر توان افرینش و مهارت در روایتگری خود را صرف این کتاب نموده ام که گمان نکنم دیگر بتوانم در این زمینه از مرز این کتاب فراتر روم .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

اینجا آدم ها عوض می شوند نه اوضاع .

  

 

به یک جور چیزها اهمیت می دادیم ، از یک جور چیزها بدمان می آمد ، سر هیچ مساله ای هم توافق نداشتیم . این هم برای خودش خیلی خوب بود .

 

 

به دوستت حسادت می کردی حسادت هم بدترین زهرهاست .

 

 

من بدبین نیستم ، اما ما همه اش حرف می زنیم و حرف می زنیم و همانجایی که بودیم هستیم .

 

  

توی زندگی اش بیشتر از هر چیز نگران همین بود ، این که بفهمد چرا دیگر دوستش نداشتی .

 

  

بهترین چیز برای آدم همین است ، آمبرسیو ، اعتقاد داشتن به حرفی که می زند و دوست داشتن کاری که می کند .

 

 

 

برای اینکه عمل کنی باید به چیزی اعتقاد داشته باشی و اعتقاد به خدا هیچ چیز را تغییر نداده 

مرگ در آند

مرگ در آند

 

 ماریو بارگاسیوسا
عبدا.. کوثری

 

انتشارات آگاه

سال نشر : 1381


گروهبان لیتوما و معاونش در پاسگاه یک روستای کوهستانی مشغول خدمت هستند . در این روستا 3 نفر ناپدید شده اند و گروهبان پلیس و معاونش در تلاش برای یافتن علت امر هستند . آنها در پی این جست و جو با واقعیت وحشتناکی مواجه می شوند . خرافات و رسوم و سنن دیرینه ای که در دنیای متمدن امروز دوباره آغاز شده است ....
در این داستان شاهد این هستیم که گروهی از مردم به صورت گروه های چریکی بر علیه رژیم خودفروخته و ظالم قیام می کنند اما همین گروه برخواسته از مردم به خود مردم حمله کرده و در راه آزادی کرامت انسانی ، انسانها را بی دلیل موجه به فجیع ترین وضع به قتل می رسانند . به طرز قشنگی افسار گسیختگی انقلاب را هم نشون می ده و انسان هایی که به نام شرع و خدمت به مردم و با همین باور آنها را بدبخت می کنند . مدعیان آزدی که تمام آزادی و امنیت را سلب می نمایند شاید یکی از محورهای اصلی این داستان شمرده شود. و جالبه البته بدونید خود یوسا از طرف مادری جز خانواده های نیمه اشراف بوده .
یک قسمت های رمانتیک هم داره داستان . معاون کلانتر عاشق دختری می شود و برای او همه کار می کند اما دختر وی را ترک می کند . معاون هنوز و بی هیچ چشمداشتی دختر رو دوست داره . اون قدر که به خاطش حاضره از شغلش ، وقتش ، دوستاش ، آرزوهاش ، کشورش و ..... بگذره ( البته یک مقادیری تخیلیه . این جور پسرها هنوز آفریده نشدند )

کتاب فوق العاده قشنگیه . واقعا قلم بارگاس معرکه است . خیلی روون و قشنگ می نویسه . اصلا نمی شه کتاب را زمین گذاشت . کتاب خیلی عالی ای هست
بارگاس به خاطر این کتاب برنده جوایز " پلانتا" ، " خوآن دِ سان كلمنته دِ سانتياگو دِ كومپوستلا" و جايزه ادبي بين المللي چيانتي روفينو آنتيكو فاتوره شده است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 توی مردهایی که دیده م فقط او آدم درست و حسابی بود . مطمئن اید که بر می گردد؟

 

شاید بهتر بود همین جور می شد که شد . یعنی زیاد طول نکشید . چون اگر ازدواج می کردیم و می ماندیم پیش هم ، همان چیزهایی که زندگی همه زن و شوهرها را تلخ می کند ، برای ما هم پیش می آمد . اما حالا هر خاطره ای که ازش دارم خوب است .

  

سرنوشت وجود دارد ، هر چند مردم دعا می کنند که وجود نداشته باشد .

  

فقط آدم های احمق دلشان می خواهد قبل از رسیدن اجل بمیرند . این زندگی چیزهای جالبی دارد ، بگذریم که این دور و ورها خبری از این چیزها نیست .

جشن بز نر

 

 جشن بز نر


ماریو بارگاس یوسا
جاهدجهانشاهی

 

انتشارات قطره

سال نشر : 1381


کتاب در مورد زندگی دیکتاتوری به نام تروخیللو در دومینیکن است . این کتاب واقعا منو یاد پاییز پدر سالار می انداخت حکومت یک دیکتاتور در آمریکای لاتین ..... در پاییز پدرسالار خیلی موشکفانه تر به تنهایی و حالات روحی دیکتاتور پرداخته بود اما این کتاب جذاب تر و روون تر بود به نظرم ....
کتاب از 3 زاویه بیان می شه در بعضی فصل ها از نگاه تروخیللو داستان جلو می ره روند جنایاتش و طرز تفکرش .... در بعضی فصل ها از جانب کسانیکه روزی از نزدیکان وی بوده و امروز توطئه گران ترور وی هستند .. در بعضی فصل ها از زبان اورانیا دختی که پدرش از نزدیکان تروخیللو بوده و بعد مورد غضب واقع می شود .... جلد کتاب رو نخونید داستان لو می ره ....
به نظر محشر بود .. فوق العاده بود کتاب ..... خیلی روون و جذاب نوشته بود و دیکتاتوری را توصیف کرده بود من واقعا خوشم اومد

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 می دانی چرا هرگز نتوانستم تو رو ببخشم ؟ برای اینکه واقعا هیچ وقت ابراز تاسف نکردی .

 

اگر نامه نمی نوشتم . اغلب به یادتان بودم . خصوصا به یاد تو ))
این دورغ بود . تو فقدان کسی را حس نکردی و حتی فقدان دختر عمه و هم کلاسی لوسیندا ، دختر قابل اعتماد و دوست دوران کودکی را . می خواستی او را هم مانند مانولیتا ، عمه اده لینا و پدرت ، این شهر و کشور فراموش کنی .

 

اورانیا تو هیچ وقت به آینده ات فکر نکردی ، چنان در پیچ و خم گذشته ها گیر کرده بودی که به فکرت نمی رسید به چیزی که پیش رو داری بیندیشی.

جنگ آخر زمان

 
 
جنگ آخر زمان


ماریو بارگاس یوسا
عبدا... کوثری
 
انتشارات آگاه
سال نشر :1377


چندی پس از نابودی حکومت سلطنتی در برزیل و بر پایی حکومت جمهوری مرشد پیری در شهرهای فقیر این کشور پیدا می شود . او پیاده به سفر می پردازد و به مردم می گوید که جهان تا سال 1900 بیشتر وجود نخواهد داشت و آخر دنیا نزدیک شده است . مردم را به دینداری و تقوا می خواند و عقیده دارد حکومت جمهوری ضد مسیح می باشد . این مرشد صلابت کلام و روحانیت خاصی دارد به طوریکه خیلی زود پیروان زیادی پیدا می کند و این افراد در قسمتی از کشور مستقر می شوند . به تعداد افراد جامعه دائم اضافه می شود و نهایتا چیزی در حدود 25 تا 30 هزار نفر می گردند . بسیاری از این افراد جانیان و راهزنان پیشین هستند که مرشد اینک از آنها قدیسانی مومن ساخته است . دولت به مقابله با این جامعه بر می خیزد و 4 بار لشکریانی را به سوی آنها اعزام می کند که 3 لشکر اول شکست می خورند و لشکر چهارم قادر به براندازی انها می گردد .
این ماجرایی که گفته شد یک ماجرای تاریخی حقیقی است که شرح حقیقی و تاریخی آن را مهندسی برزیلی به نام داکونیا نوشته است و یوسا با الهام از کتاب وی رمان جنگ آخر زمان را نوشته است و به خاطر همین رمان جوایز پابلو ايگلسياس و ريتز پاريس همينگوي را نیز برده است .
رمان یوسا رمانی بلند حدود 1000 صفحه است که شامل زندگی و سرنوشت تعدادی از مریدان مرشد و چگونگی پیوستنشان به این گروه ، چگونگی ایجاد جامعه مذکور و توصیف دقیق 4 حمله و درگیری بین دولت و آنها می باشد .

در اینجا بحثی بر روی انسان های متعصب هست . مرشد فردی متعصب است و به قوانین دین و عقاید خود آنچنان متعصبانه می نگرد که مثلا جمهوری را نوعی ضد مسیحیت می داند . افراد مومن را نیز متعصبانی جاهل نشان می دهد که مثلا وقتی مرشد می گوید مرگ با گلوله شما را به بهشت و مرگ با کارد به جهنم می برد قبول می کنند یا به قدری حماقت تقدس آنها را گرفته که در اواخر زندگی مرشد ادرار دفع شده او را می خورند و معتقدند از مرد خدا فقط پاکیزگی دفع می شود . از سوی دیگر سرهنگ و تعدادی از جمهوری خواهان نیز متعصبند به طوری که با همه شواهد حاضر نیستند و نمی توانند قبول کنند که این حمله فقط از سوی تعدادی افراد فقیر است و معتقدند دولت انگلیس پشت این ماجرا قرار دارد .

یک اثر کلاسیک بسیار ساده ولی در عین حال عالی . من واقعا عاشق کتابش شدم . چطور می تونه این همه واقعه را مدیریت کنه به نظرم واقعا یوسا نابغه است . و خود یوسا هم توی یکی از مصاحبه هاش گفته توی کتابهایی که تا به حال نوشتم ( نمی دونم البته تا اون موقع چه کتابهایی را نوشته بوده ) جنگ آخر زمان را به همه ترجیح می دهم .
 
 
 
قسمت های زیبایی از داستان
 
 
معجزه هیچ وقت تکرار نمی شود .
 
 
به فکر ژورما افتاد . آیا او موجودی اهل فکر بود؟ یا حیوانی خانگی . گوش به فرمان ، قادر به قبول این که مجسمه آنتونی قدیس از کلیسا فرار کرده و به غاری رفته که همان جا تراشیده بودندش ، مثل بقیه زنان خدمتکار بارون جوری تربیت شده بود که مراقب جوجه ها و گوسفندها باشد ،غذای شوهرش را حاضر کند ، لباس هایش را بشوید و فقط به او راه دهد . فکر کرد " شاید حالا از آن رخوت و سستی بیرون بیاید و بی عدالتی را احساس کند ". فکر کرد " من بی عدالتی توام ". فکر کرد " شاید خدمتی در حقش کرده باشی" .

(پس از این که گال به ژورما تجاوز می کند )
 
 
 
همه روشنفکر ها خطرناکند . ضعیف ، احساساتی و قادر به اینکه بدترین کارهایشان را با بهترین فکرها توجیه کنند .
 
 
 
تصور مرگ یک نفر آسان تر است تا مرگ صد نفر یا هزار نفر . مصیبت وقتی تکثیر شود انتزاعی می شود . آدم از چیزهای انتزاعی کمتر ناراحت می شود .