دریاچه/اشنوز

دریاچه

 

ژان اشنوز

پویان غفاری

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1394

 

کتاب در مورد مردی هست که یک جاسوس خرده پاست حالا هم وظیفه تعقیب یکی از افراد دولتی را برعهده داره در ضمن دانشمنده و با کمک مگس جاسوسی می کنه و در همین حین عاشق زنی هم می شه که شوهرش شغل دولتی داشته و گم شده ....

خوشم نیومد سعی کرده با حالت ظریفی این جاسوس بازی رایج بین دولت ها را مسخره کنه اما خیلی از المان های ریزش شبیه کتاب قبلیه و حالت تکراری به آدم دست می ده انگار یک جراحی روی اتفاقات و شخصیت های کتاب قبلی انجام شده ولی ردش مونده هنوز .

 

قسمت زیبایی از کتاب

از این شکی که آدم به کارت های رو نشده دارد خوشم می آید همان طور که از رو کردنشان خوشم می آید .

پیانو/اشنوز

پیانو

 

ژان اشنوز

کیهان بهمنی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1388

پیانیست معروفی را داریم خیلی زیبا می نوازه ولی ترس از صحنه داره همون اول داستان هم می دونیم ماکس قراره تا چند روز دیگه بمیره هر چند خودش خبر نداره. کتاب سه بخشه و جدا نمی شه توضیح بیشتری بدهم چون چهارچوب ماجرا و لذت خوندنش از بین می ره . 

ژان اشنوز یکی از نویسندگان فرانسوی هست که جوایز مختلفی را هم برده تصمیم گرفتم چند تا از کتاب هاش را معرفی کنم و یک جورایی بیشتر باهاش آشنا بشم .

این کتاب قشنگ بود هم موضوعش جالبه هم طنز ظریف داخلش . اخر کتاب را دوست دارم اون منتظر گذاشتنش همه قشنگه نمی خوام بگم عالیه من شخصا قلم احساساتی تری را ترجیح می دم اما خوبه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هنوز نمی دانم چه باید بگویم اما مساله اصلی این است چه چیزی را باید از دست بدهم؟

 

حتی یک اتاق رختکن نسبتا کثیف همواره از یک اتاق غیررختکن بسیار کثیف، کثیف تر به نظر می رسد . دلیل این مساله هم فقط این اسا که در یک سطح سفید مثلا یک ملحفه سفید یا یک تکه یخ چیز زیادی برای کثیف کردن آن سطح لازم نیست و کمترین لکه هامی تواند کل آن را کثیف نشان بدهند .

 

ماکس امضا کرد و امضا کرد و امضا کرد . آه آدم در زندگی چه قدر باید اسم خودش را بنویسد .

گل های میخک/کارور

گل های میخک

 

ریموند کارور

اسدالله امرایی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1384

گل های میخک : پسر کنار دختر اتهام و ...‌

لطف: شی ای که گم شده 

چیزی تقدیم کنم؟ : پرو لباس 

اول از همه بگم دو داستان آخر را با کمک تس گالاکر همسرش نوشته . اینم اختتامیه بستن پرونده کارور از طرف دیگه اولین تجربه من از نمایش نامه هاش. خیلی متفاوت بود اون حالت رئال و مستقیم را دیگه نداره پر استعاره است ولی برای من اصلا دل نشین نبود اصلا نمی فهمیدم خوب که چی .

فقط بگم مثل مرد نمایش نامه اول خود کارور هم کلی نقش به عهده داشته فرزند ارشد بعد مرگ پدر مسئول خانواده همسر پدر دو بچه کارگر نویسنده و ..‌‌

 قسمت زیبایی از کتاب

دیگه هیچ وقت نمی تونیم مث اولش بشیم . فکر نمی کنم .... من و تو اگه با هم بشیم یه مای دیگه ست .

شبح سدوم/مجابی

شبح سدوم

 

جواد مجابی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1394

نمایشنامه در مورد مردی به نام سدوم اهل مراکش که بسیار ناراحت شرایط کشورش هست توی تبعید مطالب زیادی منتشر می کنه و نهایت به قدرت می رسه با افراد از گروه های زیادی دوست می شه خیانت می کنه استبداد ایجاد می کنه و ....

این بار یک نمایش نامه یک جورایی شبیه کتاب قبلی اما هنوزم موضوعش کسایی که می ایند تا مراکش را نجات دهند و بعد باعث رنج بیشتر می شوند استبداد مفاهیم قشنگیه .

قسمت های زیبایی از کتاب

راه امروز من از راه دیروز از راه یاران دیروزم جدا می شود. برای دشت اسب لازم است و برای جاده ی کوهستانی قاطر . من در راهی می روم که در مخیله ی آنها نمی گنجد راهی که چارپایان دیگری باید زرادخانه مرا حمل کنند باید اول از شر شرکای سابق خلاص شوم تا بتوانم شریکان تازه ای برای راه تازه ام پیدا کنم .

 

مردگان نمی ترسند که بار دیگر بمیرند .

 

او را در قفسی کرده اند که برای خواندن بسیار بزرگ است و برای آزاد بودن بسیار کوچک.

شهربندان/مجابی

شهربندان

 

جواد مجابی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1392

مرد افغانی وکیلی ثروت مند بوده که به قصد تحصیل خانه و خانواده را گذاشته و راهی سوئیس می شود دکترایش را می گیرد و به وطن بازمی گردد اما می بیند هیچ چیز مثل گذشته نیست کشور اشغال شده نام او حذف شده خانه اش اشغال است زن و بچه اش اسیر و قدرت هیچ حرکتی را ندارد . در ابتدا گیج است بعد درگیر چرایی است طغیان می کند همراه می شود گیج می شود ...

موضوعش جالبه واقعا کمتر داستانی از این برهه افغانستان خونده بودم همون اوایل درگیری ها دنیایی که نابود می شه شوک مردم نمی دونم تا چه حد بر اساس واقعیت و شرایط بوده اما اگر راست باشه واقعا ترسناکه آدم باورش نمی شه نکات جالبی هم داشت همین که واقعا مشکل فرهنگه یک بار این عده سوارن و می چاپن و نفرتی هست تا عده دیگه بیان نفرتشون را خالی کنند و یک دور باطل .... واقعا دل آدم از تمدنی که نابود شد زندگی مردم که به بازی گرفته شد به درد می آد . کتاب قشنگیه.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

من حق را به جانب آنها می دهم  چون قوی ترند ، باهوش ترند ، توانستند بر ما چیره شوند ، ما را اسیر خود کنند ، از گرده مان کار بکشند . مگر نه این که روزی ما هم با دیگران چنین رفتاری داشته ایم . خود را بر دیگران تحمیل کرده ایم چون فاتح بودیم .. حالا که وضع عوض شده چرا باید گله مند باشیم ؟

 

وقتی وضع خود را بپذیری ، زندگی ات آسان تر خواهد شد .

نوای اسرارآمیز/اشمیت

نوای اسرارآمیز

 

اریک امانوئل اشمیت

ساناز سهرابی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1395

نویسنده ای که جایزه نوبل هم برده اخیرا کتابی چاپ کرده که حاوی مکاتبات عاشقانه یک زن و مرد هست که تحسین همه منتقدان را به دنبال داشته . این نویسنده آدم جمع گریزی هست و در جزیره ای به تنهایی زندگی می کنه ولی به دلایلی خبرنگاری اونو راضی کرده تا باهاش مصاحبه ای انجام بده و این نمایش شرح دیدار این دو تن و حرف هایی هست که در مورد عشق دوست داشتن و تفاوت های آدم ها رد و بدل می شه .

خیلی زیبا بود موضوع بسیار احساسی عشق و دریچه نگاهی که داشت این نکته جالب که بعضی ها واقعیت افراد و زندگی را دوست ندارن دنبال یک رویا و سمبل برای دوست داشتن هستن انگار از مسئولیت فراری ان خیلی ایده جالب و تاثیرگذاری بود.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

فقط روی کسایی شلیک می کنم که به خونه ام نزدیک می شن ولی وقتی پاشونو تو خونه گذاشتن دیگه مهمون من هستن .

 

درباره ی خدا هم مدت ها قبل از این که واقعا صادقانه در موردش کوچک ترین سوالی از خودتون بکیند خیلی چیزها می شنوید و از اون به بعد وقتی شروع می کنید در باره اش فکر کنید قبلا تحت تاثیر حرف هایی که شنیدید قرار گرفته اید ... ابهتش شما را گرفته ... آدم به خودش می گه اگر واقعا وجود نداشت که مردم این همه قرن درباره اش حرف نمی زدن .

 

شما عشقو دوست ندارین درد عشقو دوست دارین .

 

شما به حضور هلن احتیاجی ندارید غیبتشو می خواید ... نه او هلن واقعی رو و همون طور که هست بلکه هلنی رو که دلتنگشید.

 

احتضارش سه ماه طول کشید . سه ماه واسه مردن زیاده واسه زندگی کم .

 

بهتون میگم در آدم بیماری که در شرف مرگه چی از همه دردآورتره ، اینه که کسی را که دوست دارید خیلی قبل از این که بمیره از دست می دید . می بینید که زیر ملافه هاش کوچک و کوچک تر می شه ، زیر بار دلهره ای که به زبان نمی آره خم می شه می بینید که فشار رازی دست نیافتنی دریچه های قلبشو می بنده چشم هاشو می بینید که در عالمی که حرفی ازش نمی زنه پرسه می زنه .

 

افی بریست/ فونتانه

افی بریست

 

تئودور فونتانه

ابوذر آهنگر

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1393

افی دختر جوانیست که با مردی مسن و صاحب مقام ازدواج می کند زندگی خوب منطقی نه چندان عاشقانه . ظاهرا در خانه روحی هست که افی را می ترساند و همکار همسرش که به او متمایل شده و ....

خیلی کلاسیکه اگر داستان هایی نثل مادام بوواری یا قصه های خواهران برونته را دوست دارین از اینم خوشتون می یاد هر چند خسته کننده تر ولی واقع گرایانه تره . من خودم دوستش نداشتم و کسل شدم .

فونتانه از بزرگترین رئال نویس های آلمانی هست که نویسنده و داروخانه دار بوده . جالبه بدونید یک زمانی دچار آسیب مغزی می شه و پزشک بهش توصیه می کنه برای درمان خاطرات کودکیش را بنویسه اونم این کار را انجام می ده و شفا پیدا می کنه و افی بریست را می نویسه  که کتاب معروفی هست که جایزه ای هم به این نام در آلمان هست  فیلم های زیادی از روش ساخته شده و جز لیست کتاب هایی هست که باید پیش از مرگ خواند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نباید در تقدیر به آزمون پرداخت . غرور همیشه قبل از شکست است .

 

-می ترسم گرت با این شیفتگی هنری خود دخترمان را عذاب دهد .
- هر مردی زنش را عذاب می دهد . شیفتگی هنری که چندان چیز بدی نیست .

دورنمای کاسل راک/ مانرو

دورنمای کاسل راک

 

آلیس مانرو

زهرا نی چین

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1390

داستلن های چهره، حفره های عمیق و بعد را قبلا گفتم .

دورنمای کاسل راک : خانواده ای در حال مهاجرت به کانادا 

انتخاب خو بیه ترجمه هم قابل قبوله . 

خانم مانرو قبل از این که نویسنده بشوند مدتی پیشخدمت بودند مدتی توی کتابخونه کار می کردند و حتی تجربه کار توی مزرعه را دارند که البته اون شغل کتابداری را توی خانمای داستان هاشونم زیاد می شه دید .

 

قسمت زیبایی از کتاب

ماری در آن لحظات پر اضطراب دارد به وضوح می بیند دنیایی که برایش تبدیل به موجود دهشتناکی شده هنوز برای این آدم ها مثل قبل عادی است .

قصر گریپسلهم/توخولسکی

قصر گریپسلهم

 

کورت توخولسکی

محمدرضا قلیچ خانی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1389

 دو زوج عاشق برای تعطیلات تابستونی از آلمان به سوئد می رن و در قصر گریپسهلم ساکن می شوند اونها با هم مراودات و سخنانی در مورد عقاید و ارتباطاتشون دارن و توی این تعطیلات یک بار یکی از دوستای مرد و یک بار هم یکی از دوستای زن بهشون می پیوندند . در این بین یک مدرسه نگه داری از بچه ها هم نزدیکشون هست که صاحبش خیلی بچه ها را اذیت می کنه و زوج ما تصمیم به کمک کردن به یکی از بچه ها دارند .

خوب حال و هوای کتاب خیلی با کتاب قبلی متفاوت بود یک مقدار حوصله سربر و اون فضای طنز قوی هم نبود دیگه چهارچوب جذابی نبود ولی خوب نوشته شده قلمش قوی هست . برای من متوسط بود .

در زمان قدرت گیری نازی ها در آلمان کتاب های آقای توخولسکی را در آلمان می سوزونند تابعیت آلمانیش ازش گرفته می شه و به سوئد تبعید می شه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

او همه چیز من بود: محبوب،اپرای کمدی،مادر و همراه. هیچ وقت نفهمیدم که من برای او چه هستم .

 

هیچ چیز به اندازه اسامی جغرافیایی درک واقعی آدم را منحرف نمی کند ،اسامی ای که آرزوهای دیرین آدمی را در خود دارند و فوق العاده تداعی بهش هستند . بعد وقتی آدم بالاخره به آن جا می رسد می بسند تنها سایه ای از آنچه خیال می کرده باقی است .

 

بشر همیشه هم نوعان خود را آزار و شکنجه داده است و در هر دوره ای تنها شیوه ی آن تغییر کرده است .

 

زمانه طوری شده است که حتی وقتی شانس به ما رو می کند نسبت به آن بدگمانیم .

 

چه قدر خوب است آدم همدمی داشته باشد که بتواند سکوتش را با او سهیم شود .

خرده فرمایش های جناب پتر پانتر/توخولسکی

خرده فرمایش های جناب پتر پانتر

 

کورت توخولسکی

علی عبداللهی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1388

 این کتاب هم شبیه به کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن قسمت قسمت هست و توی هر قسمت در مورد یک موضوع سیاسی اجتماعی به صورت کوتاه و با طنز نظرش را گفته . اما به نظر من اصلا در حد اون نیست نه قوت طنزها نه جذابیت کلی کتاب . یعنی خوشم نیومد از کتابش . 

خوبه اینو ذکر کنم که آقای توخولوسکی توی جنگ جهانی اول شرکت کردند و بعد از پایان جنگ وارد کار مطبوعاتی شدند و با همسر اولشون که یک پزشک بوده ازدواح می کنه و به شدت علیه جنگ مبارزه می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اما زندگی این طورها که گفته اند جدی نیست، جانم . ایگناتس عزیز مت ، باورش نکن! باورش نکن! باور نکن که هر معلولی یک علتی دار و در هر چی که دور و برت هست یک قانون علیا و هدفمندی نهفته است . پسرم قانوت علیت زمانی صادق است که آدم آن را باور کند . 

 

آدم لازم نکرده چیزی باشد_آدم باید یک چیزی بشود .

 

یک جبار ، جباران زیادی را به وجود می آورد . 

بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن/ توخولسکی

بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن

 

کورت توخولسکی

محمد حسین عضدانلو

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1387

یک تعداد نوشته های کوتاه با موضوعات مختلف در باب بررسی مشکلات اقتصادی فرهنگی و سیاسی جامعه آلمانی و جامعه انسانی . همه نوشته ها کوتاهن و حالت طنزی دارند به نکات بامزه ای اشاره می کنه و این موضوع که چه قدر خوبه ارزش زندگی واقعی و صلح را بدونیم . شخصا کتابش را خیلی دوست دارم کوتاه روان بامزه با معنی .

توخولسکی نویسنده آلمانی هست که تحصیلات دانشگاهیش در رشته حقوق بوده و از همون زمان دانشجویی نویسندگی را آغاز کرده من قبلا همین کتاب را ازش خونده بودم که گفتم خلاصه اش را بذارم و بهونه ای بشه برای خوندن دو تا دیگه از آثار ایشون.

 به هر حال بعد از اون همه از جنگ گفتن جدا نوبت یک نویسنده ضد جنگ بود.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تو زندگیم فقط یک آرزوی کوچولو دارم و اون اینه که یه بار چشمامو وا کنم ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاهاشون با هم عوض شده .

 

جنگ در نهایت یعنی آدم کشی مجاز. وقتی آدمایی که راس کارن ، گیر می کنن و دیگه نمی دونن چه سیاستی رو پیاده کنن و مشکلات اقتصادی رو چه جوری حل کنن ، از پشت پستو عروسک میهن پرستی رو در می آرن . کفش و کلاهشم می کنن تا مترسکشون جور جور شه : آخه مترسک میهن پرستی یه پاپوش به اسم دشمن خونی و یه سرپوش به اسم میهن پرستی لازم داره . معلومم هست که بعدش همه شون می گن راه شون راه حقه و پای خداهاشونو می کشن وسط . آخر سر هم این پدرا و مادرا و بچه های از دنیا بی خبرن که باید تاوان جنگ رو بدن.

 

آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد : یکی برای وقتی که حالش رو به راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه . اسم این دومی را گذاشته دین .

 

تو این پنجاه سال عمر کسی حالم رو هم نمی پرسه . هیچ کس . خودم باید گلیمم را از آب بکشم بیرون. اون وقت نه ماه تموم خودشونو می کشن ، اگه کسی بخواد منو بکشه ....

 

اگه آدم بعد از پنج روز آشنایی با یه نفر بهش بگه : آقا شما از چنین و چنان خصلتی برخوردارین در نتیجه احتمالا دچار چنین و چنان سرنوشتی می شین . طرف حرفتونو باور نمی کنه . اما اگه آدم بیاد برای یارو کف بینی کنه و همه ی این حرفا رو بهش بگه ، باورش می شه .

درویزیان بلگراد/ جابر

درویزیان بلگراد

 

ربیع جابر

فاطمه جعفری

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1395

 بعد از کشتار مسیحیان ارمنی این بار سراغ یک کشتار دیگه اومدم دروزیان مسلمان که به جرم کشتن مسیحی های همسایه تبعیدشون می کنند که البته کار اونها نبوده و توطئه دوبت عثمانی بوده . روزی که قراره تبعید بشن پیرمردی که ۵ پسرش زندانی شدند با کلی پول برای ازادیشون می ره حاکم می گه در ازای پول فقط یک پسرش ازاد می شه و اون پسر کوچکش سلیمان را انتخاب می کنه . ماموران باید کسی را جانشین سلیمان کنند . حنا یعقوب مسیحی تخم مرغ فروشی است که در حال گذر از ان خیابان است که او را دستگیر کرده و به جای سلیمان می گذراند و دوران تبعید طولانی اش شروع می شود ..... 

واقعا قصه های جنگ آوارگی دردناکنند کلا زندگی افراد و خانواده اشون جوونی و همه رویاهاشون تباه می شه موضوعش برام جدید بود من اصلا این کشتار را خبر نداشتم ولی به نسبت داستان هایی با این موضوع خیلی هم تاثیرگذار نوشته نشده . مجموعا کتاب نسبتا خوبیه . 

ربیع جابر نویسنده لبنانی هست که جایزه بوکر عربی را هم برای این کتابش برده و البته رشته تحصیلیش فیزیک هست.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

سخت است که ببری و بعد خودت را بازنده ببینی .

 

باور نمی کرد چنین چیزی ممکن است . باورش نمی شد که بهشت می تواند تا این حد به جهنم نزدیک باشد.

 

عدالت کجاست؟ چه جوری خدا این کار را با من می کنه ؟ هیلانه چی؟ دختر کوچولوم که تو این مدت ندیدمش و صداش را نشنیدم چقدر بزرگ شده؟

دور گردی/ لوکلزیو

دور گردی

 

ژان ماری گوستاو لوکلزیو

سعیده شکوری

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1396

 دورگردی: موتورسواری ۲ دختر جوان .

مولش: زن تنهای باردار .

فراری: مرد خسته در حال فرار گرسنه ...

آریان: دخترک تنها در شهرک 

ویلا ارور: روزهای دور و ویلایی که باعث ترس بچه ها بود.

بازی آن: یاد دوران کودکی خانه دشت شکار و آن...

زندگی بزرگ:  دو دختر در حال ترک شهر برای زندگی تازه .

قاچاقچی: مرد برای تامین زندگی قاچاقی سفر کرده.

ای دزد ای دزد کدام زندگی از آن توست؟:بعد از بیکار شدن ...

ارلموند: جایگاه مخفی شدن دخترک و ...

داوید: پسرک کوچک در فکر برادرش در فکر پول خوشبختی.‌‌

نویسنده مورد علاقه من نیست ولی گاهی هم داستان هاش به دلم می شینه ولی کلا فقط ازش رمان خوندم و دیدن یک مجموعه داستان کوتاه فرصت مناسبیه . تاکید این قصه ها روزی زندگی سخت مردم فقیر هست مردمی که دور و برشون زندگی های آسوده را می بینن و آرزوشون می کنن ...‌

کتاب نسبتا خوبیه موضوعات قوی خوب نوشته شده دارای چهارچوب ولی یک مقدار به نظرم خشکه یعنی شاید همین داستان همین پیام با جملات دیگه آدم را بیشتر می گرفت. البته که خوب نظر شخصیه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

صبح آفتاب رنگ پریده و روشن و کمی خاکستری است. بعد وقتی بیرون گرما اوج می گیرد زرد و وحشی می شود اذیت می کند و لیانا برای نگاه کردن چشم هایش را جمع می کند . بعد نور مورب و گرم است که در آن ذرات گرد و غبار مانند مگسک هایی در هوا موج می زنند. بعد آفتاب نارنجی هنوز نرم و آرام است . آفتاب خسته از پایان روز که کم کم به شکل پرده ی ارغوانی شفق در می آید . بعد خاکستری می شود اما نه مثل خاکستری صبح : نور خاکستری رنگی به رنگ خاکستر است که کم کم رنگ می بازد.

 

آدم های ثروت مند به آنها که در فلاکت هستند اعتنا ندارند آن ها را مسخره می کنند ثروتشان را برای خودشان نگه می دارند در خانه های خالی و در گاو صندوق هایشان حبس می کنند و تو برای این که چیزی داشته باشی خرده نانی داشته باشی باید وارد خانه هایشان بشوی و خودت آن را برداری .

شمس پاره/ شفق

شمس پاره

 

الیف شفق

پگاه ایفایی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1397

 کتاب از همون اول بگم داستان نیست مجموعه مقالات و نوشته های الیف شافاک هست در ارتباط با موضوعات مختلف آدم ها ، خلق و خوشون ، حقوق زنان ، تفاوت غرب و شرق ، غربت ، نویسنده های مختلف و ..... خلاصه اومده عقایدش را گفته همشونم شاید جالب یا حتی درست نباشن ولی خوب خوندن مطالبه سه چهار صفحه ای با یک قلم روان و موضوعات مختلف فکر نکنم برای اکثریت حوصله سر بر باشه و حتی می تونه جالب باشه من خودم دوستش داشتم کتاب را و نکات جالبی برام به همراه داشت و خوبه بدونید یکی از نوشته هاشم در ارتباط با فروغ فرخزاده و این که اگر زنی توی اون دوران و خفقان و مرد سالاری باعث شده دنیا صداشو بشنوه چرا ما نتونیم .

الیف شفق هم که معرف حضورتون هست خیلی توی ایران معروف شده منم کتابای زیادی ازش معرفی کردم خوب نمی شه گفت خیلی پایینه خیلی بالاس . بعضی آثارش سرگرم کننده است بعضی خوبه بعضی هم توی ذوقتون می زنه . کتاب جدیدم که کلا داستان نیست و دیدم بد نیست معرفیش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

غربت کلمه ی عجیبی است به محض به زبان آوردن طعم گس آن را در دهانمان حس می کنیم . انگار سنگ نمکی را روی زبانت گذاشته ای که به این راحتی ها آب نمی شود .

 

بعضی از عشق ها این طور شروع می شوند با این که هر دو می دانند سرانجامی نخواهند داشت وارد رابطه می شوند . عشق هایی که مانند استخوان در گلو گیررمی کند .

 

کاش این سخن را بتوانیم صادقانه به زبان بیاوریم تو را دوست دارم ولی حالا نه . تو را می خواهم ببینم ولی اکنون نه .

 

این تضمین ها چه قدر خام و بی پایه است : تا ابد دوستت خواهم داشت . ما فقط مسئول زمان حال هستیم و از آن باخبریم . هر تعهد بلند مدت نوعی اجبار محسوب می شود .

 

اگر مسیری باعث خوشحالی ما نمی شود به جای ماندن در آن و غلبه ی نفس بر ما باید آن را رها کنیم . کتاب های ننوشته، فیلم های ندیده و پروژه هایی را که ارتقا نداده ایم باید رها کنیم . همین طور شغل هایی که در آن موفق نشدیم و همین طور معشوق هایی که ما را رها کردند ... دل بریدن بعضی اوقات بهترین و زیباترین راه است .

زن و شوهر واقعی

زن و شوهر واقعی

 

مجموعه نویسندگان

اسدالله امرایی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۷

یکی از این روزها از  نادین گوردیمر: شوهر خواهر قرار است در حمله ای به سیاه پوست ها کمک کند .

حرف زدن از مگس ها قدغن است از محمد شکری: روزنامه نگار و مقاله ممنوع .

حادثه در مالای کمپ از پیتر آبراهامز: دکتر سیاه پوست به کمک مجرم می آید ‌.

سرپناه بچه ها از محمود دیاب: خرید زمین در روز تولد بچه ها .

تروریست از طاهر بن جلون: مرد عرب پناهنده .

زندانی عینکی از بسی هد: زندان بان جدید سخت گیر است .

بابت جنازه بچه ان از انجابولو اندبیلی: ظلم به سیاه ها و پس گرفتن جسد نوزاد .

زن و شوهر واقعی از ابیوسه دی نیکول: بعد از ۳ بچه و در بارداری چهارم زن و مرد ازدواج می کنند .

آن روز که استالین مرد از دوریس لسینگ: خبر بیماری سخت استالین.

افسانه تلخ از ای وی استون: شیر اسیر کفتارها.

قومستان از ای وی استون: کشوری که نابود شد .

در باغ سبز از اسماعیل عدلی: مدرسه خارجی ها و شهریه ان .

مشتی خرما از طیب صلحی: انچه در اخر برای صاحب باغ باقی می ماند.

چمدان گم شده از عبدالمنعم سلیم: مرد برای گزارش چمدان گم شده به نزد پلیس می رود .

عکس از نجیب محفوظ: عکس مقتول در روزنامه .

ازدواج امری خصوصی است از چینوا اچبه: پسر می خواهد با دختری از قبیله دیگر ازدواج کند .

صلح داخلی از چینوا اچبه: اتمام جنگ و تلاش برای ساختن زندگی .

جوان نازنین از لیلا الاعلمی: زن دچار فراموشی شده و نزد پسرش زندگی می کند .

فکر کنم اکثرمون به جز نویسنده های مصری آشنایی خاصی با نویسندگان آفریقایی نداریم بنابرین به نظرم این کتاب فرصت خوبی برای این آشنایی هست خصوصا که مترجم خیلی ماهری هم داره . داستان ها قشنگ و بیان کننده واقعیت آفریقا هستند و ترجمه روان و خوب هست هر چند خیلی روی ظلم به اونها و فقرشون تاکید شده و من شاید دنبال چیزهای افسانه وارتری بودم . کتاب نسبتا خوبیه.

 

قسمت زیبایی از کتاب

سرنوشت جه زود از حرف های مفتی پرده بر می دارد که وقتی از دهان در می آیند معنی ندارند و مقاصد پوچی پشت آنهاست .

تنها بیست دقیقه وقت دارم/ لامع

تنها بیست دقیقه وقت دارم

 

مهدی ابراهیمی لامع

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1389

 بوی مخصوص خانه ی همسایه: همسایه به شمال رفته و زن قرار است به گلدان هایشان آب دهد .

صدای پای کنار دیوار: دعوای دو پسر سر شیوا .

طبقه چهارم: ملاقات با همسایه در سوپر

آن سوی مه: زن نمی خواهد غاز چران باشد

سمبوسه با سس زیاد: دیوانه ای که سمبوسه و پفک دوست دارد.

همه چی تموم شد عزیزم: منتظر بازگشت همسر

تنها برای یک دقیقه: مادر مریض است .

قرمز و مشکی: مادر نگران روابط دختر .

رازی نهفته در دود قلیان: پسر با پدرش به قهوه خانه می رود .

تهران روزی از روزها: همایش بی کارها .

خانوم جان: رقص همسر . 

این جا زنی است: انسان ها و موجوداتی به نام گامبال .

زن سنگی: آمدن شیر در اب شهر .

تنها بیست دقیقه وقت دارم: دیدن دختر رئبس سابق .

یک مجموعه داستان کوتاه که بعضی قصه های واقعا واقعا نخ نما و ساده و بی کیفیت بود مثل یک دقیقه بعضی هاش بهتر بود ولی کلا به دل نمی نشست انگار خیلی دیگه سطح پایین بود . من که خوشم نیومد .

آقای ابراهیمی از نویسنده های تهرانی کشورمون هستند که رشته تحصیلیشون هم مهندسی عمران هست .

من آقام یا الاغ/ حسنی

من آقام یا الاغ

 

فرزاد حسنی

 

انتشارات افراز

سال نشر :1389

 از دو زاویه : بیماری زمین گیر کننده همسر .
سمیرا : ساختن فیلمی در مورد جدایی .
میدون سرو : تصادف در میدانی که 4راه شده .
تئاتر بلوار : تئاتر بدون تماشاچی .
بام تهران یا پارک پرواز : خودکشی مرد امیدوار .
تردید: ازدواج با یک سیاه پوست .
نویسنده و مرد تنها : نویسنده تنها و همسایه
من آقام یا الاغ ؟!! : خیانت همسر
راستی علی عابدینی کجاست ؟:
شک کازابلانکایی : کشف منتقد سینمایی .
خاطرات کودکی : مرگ در غربت .
پسر سینمایی : طرفدار هنرپیشه فیلم .
چهار راه : تصادف در حین فکر و خیال .

خیلی متوسطه قلمش خوبه روان نوشته موضوعاتشم بد نیستن یعنی اگر دم دستتون بود بخونید حتما ولی در اون حدی نیست که ادم بخواد بره گیرش بیاره و بخونه .

این کتاب هم اگه یادتون باشه کلی بحث برانگیز شد هی بعضی خبرگزاری ها نوشتن این فرزاد حسنی همون فرزاد حسنی مجریه کار به جایی کشید جفت فرزاد حسنی ها مصاحبه کردند گفتند ما با هم فرق داریم ولی بازم هی اشتباهاتی شد . فرزاد حسنی نویسنده ترک تبار هستند . این کتابشونم خیلی پرفروش شد که البته این اشتباه بی تاثیرم نبود توی فروشش .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چند ماهی است که دارم با خودم کلنجار مکی رم و هی به خودم و خدا غر می زنم که آخه چرا من ؟ اما حالا واسه ی این سوالم جوابی دارم . یه جواب قانع کننده و منصفانه : مرتیکه! چرا تو نه ؟

 

اون کسی که خطایی می کنه همیشه حالش از اونی که بهش ظلم شده خراب تره.

قصه گويان روان درمانگر/ فرهنگی

قصه گويان روان درمانگر

 

حسن فرهنگی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1390

 کتاب چند بخش هست توی هر بخش می یاد یک قصه و افسانه قدیمی را تعریف می کنه که البته محوریتش روی زن ها توی زندگی مشترکه و بعد می یاد این قصه را بررسی می کنه که مشکلات زن چیه مشکلات مرد چیه چرا کار به اینجا می کشه چه دیدی روی جنس مونث وجود داشته و ....‌

خوب من خودم قصه ها و افسانه های قدیمی را دوست دارم حالا ایده جالبی هم برای زندگی امروز نیست واکاوی روانی این افسانه ها چون روایتگر قصه حالای ما نیستند که بخواهیم به جایی برسیم ولی یه تلنگری هست برای انتخاب قصه برای بچه ها این که حواسمون باشه چه مفاهیم پنهانی را بهش الغا می کنه . بد نبود از این لحاظ.

زن دیوانه روی پل/ تونگ

زن دیوانه روی پل

 

سو تونگ

کیهان بهمنی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۸

زن دیوانه روی پل: زن دیوانه شده اما هنوز مهم ترین دغدغه زیبایی ظاهرش است.

بید گریان: توقف مرد در رستوران بین راهی .

شنبه ها: دوستی که شنبه ها به دیدن خانواده می آید.

دزدها: پسر بچه ای که دزدی می کرد .

مراسم چگونه پایان یافت: مردی که در مورد رسوم قدیمی تحقیق می کند.

شام خصوصی: بازگشت پسر به شهر بچگی برای سال نو.

قلعه الهه: سفر دختر و دوست پسر و برادر دوست پسرش.

خاطرات آگوست: پرتاب سنگ توسط نوجوان.

رقص غم انگیز: پسری که رقص را دوست داشت .

هیولای آبی: ملاقات دختر با هیولای اب .

فشار اتمسفر: پسر در بازگشت به شهر کودکی معلمش را می بیند .

بی بی دل: پسرک یکی از ورق های بازی را گم کرده است .

ماه مه در خانه: بازگشت زن به شهر کودکی .

فرزند غول پیکر: زن می خواهد پسری برای انتقام داشته باشد.

یک مجموعه داستان کوتاه از نویسنده چینی که کتاب هاش توی جین فروش خیلی خوبی داره . یک اقتباس سینمایی به نام افراشتن فانوس قرمز از یکی از آثارش کاندید جایزه اسکار شد و همین باعث شهرت اون شد . داستان ها حال و هوای چین پس از انقلاب و سختی زندگی کمونیستی را نشون می ده . سطح پایین زندگی تنزل اخلاقیات و .... کتاب قشنگی هم هست و داستان های عمیقی داره.

 

قسمت زیبایی از کتاب

هیچ کدام از آدم های تحصیل کرده ای را که می شناسم نیز توانایی ندارند و کسی هم که بتواند لامپ را عوض کند هیچ وقت به دانشگاه نمی رود. این معضلی اجتماعی است .

مرگ شوخی بدی نیست/ لی

مرگ شوخی بدی نیست

 

یی یون لی

گیتا حجتی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1389

اضافی : مادربزرگ لین هیچ گاه ازدواج نکرده اکنون اخراج شده و به دنبال تامین معاش است .

بعد از عمری : زن و شوهر دختر بیماری دارند که او را از همه پنهان می کنند .

عشق در بازار : نامزد خیانت کار دختر پس از سال ها از او خواستگاری کرده . 

پسرم : پسر از آمریکا بازگشته و مادرش در مورد مذهب با او صحبت می کند .

توافق : پدر دختر اکثر اوقات در خانه نیست دوست خانوادگی به دیدنشان می آید و اکنون قضیه طلاق و ...

مرگ شوخی بدی نیست : پرستار راوی که قبل از کمونیسم سرمایه دار بوده و ...

خرمالوها : مرد برای کشته شدن تک پسرش اعتراض می کند.

هزار سال دعای خیر :مرد برای دیدن دختر مطلقه اش به آمریکا آمده.

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه چینی است که اتفاقا کتاب موفقی هم بوده و برنده جوایز مختلفی مثل کتاب گاردین ، قلم همینگوی و فرانک اوکانر شده . راستش اومدم سراغ داستان های شرق آسیا که حال و هوای خاص خودش را داره . یک جور فضای تاریک چین کمونیسم را هم نشون می ده آدم دلش می گیره و خیلی سنتاشون هم روی مخه ولی بد نوشته نشده بعضی جاهاش منو اذیت می کنه به نظرم به بیراه می ره زیادی کش می ده ولی در مجموع کتاب قشنگیه . خصوصا مفهوم داستان اخر این که می گه دیدار رابطه و آشنایی ادم ها مفهوم خاصی داره و سال ها دعا لازمه تا دوباره دو نفر توی همون مکان خاص همو ببینند.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آقایان همیشه علاقه مند به تغییر هستند و خانم ها تمایل به حفظ و نگهداری دارند .

 

محاسبات اشتباه در زندگی علت بیراهه رفتن ما انسان هاست .

بهار زندگي دوشيزه جين برودي/ اسپارک

بهار زندگي دوشيزه جين برودي

 

ميوريل اسپارک

الهام نظری

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1394

دوشیزه برودی معلم دبستانی است که به روش های معمول تدریس اعتنایی ندارد از مسافرت ها و خاطراتش برای بچه ها می گوید توجه آنها را به هنر جلب می کند و شش دختر به صورت خاص مورد توجه او هستند که برودی معتقد است بهار زندگی اش را وقف آنها کرده . با گذشت داستان با روحیات و ناهنجاری های او بیشتر آشنا می شویم و تلاش مسئولان برای برکناری اش .

خوب شاید بشه گفت این مشهورترین کتاب خانم اسپارک است که بر اساسش فیلم و سریال هم ساخته شده و توی لیست های مختلفی حز صد کتاب برتر انگلیسی شناخته شده . برای من کتاب تقریبا خوبیه اون قدر جذبم نمی کنه چون یک مقدار ایده اش به نظرم تکراریه البته نه شخصیت پردازیش ولی همین جمع دخترانه و دیگه اینکه نحوه نوشتنش هم پسم نمی زنه اما جذبم هم نمی کنه .

اینم اضافه کنم خانم اسپارک برای نوشتن این داستان تا حدودی از یکی از معلم های دوران تحصیل خودش الهام گرفته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هیچ چیز آدم را بیشتر از نداشتن بینش معنوی از کوره در نمی برد سندی به همین دلیل است که مسلمان ها بسیار خونسردند چون سرشار از بینش معنوی هستند.

 

بهار زندگی آدم لحظاتی هستند که برای آن متولد شده است .

 

کار خوبی کردید که به سوالی که از شما پرسیده شد پاسخ ندادید چه سیاه و چه سفید .

 

وقتی رویایی در کار نباشد آدم ها تلف می شوند.

آغاز فصل سرد/کاظمی

آغاز فصل سرد 

 

ضحی کاظمی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۹۱

لیلی خانمیه که لیسانس مهندسی داشته بعد فهمیده عاشق ادبیاته تغییر رشته داده برای فوق و الان دوران امتحاناتشه دختر کوچیکی به اسم هانا داره که زمان امتحانات مادرش و مادر شوهرش گاهی نگهش می دارند و خواهرش لادن هم تاره فارغ التحصیل شده و از انگلیس برگشته . کل کتاب مکالمات تلفنی روزانه لیلی با همسرش مادرش خواهرش مادر شوهر خواهر شوهر پدر و دوستاشه .

من اصلا دوست نداشتم ایده اش جالبه ولی این قدر همه چیز خوبه این قدر همه با هم منطقی و خوب حرف می زنند و عاشق همدیگه اند که ادم یک حالی می شه . همه ماه سفیده سفید! یک بار لیلی می ره ختم انعام خونه عمه اش نوه عمه لپ هانا را گاز می گیره بعد شوهرش می گه دیگه بچه رو این جور جاها نبر لیلی هم می گه بله درست می گی نمی برم بعد آیا این جور جاها یعنی چی آیا گاز گرفتن به ختم انعام ربط داره آیا بچه را قراره مهمونی نبرن کلا ؟!!!! یا یک شب خونه مادر علی هستن پرستو خواهر علی هی به لیلی تکه انداخته که بچه ات بی دست و پاست و چرا مامانمو به زحمت می اندازی و .... بعدش لیلی می گه عیب نداره علی دفاع نکرد عیب نداره من وارد دعوای خواهر شوهر زن داداش نمی شم!!

باید بگم خود خانم کاظمی هم لیسانس مهندسی مواد داشتند و بعد فوقشون را ادبیات انگلیسی می خونند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چه قدر بی تابی کرده که برگرده و من می دونم که پشیمون می شه . وقتی رفتی دیگه به هیچ جا احساس تعلق نمی کنی . 

 

همه ی زندگی ها به اندازه ی هم بیهوده اند.

موسم آشفتگی/ عباسی

موسم آشفتگی

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۶

 یک روز زلزله ۷ ریشتری تهران را می لرزاند و کل شهر به هم می ریزد. ساختمان های زیادی خراب می شوند عده ای در مترو مدفون اند اب و غذا کم شده و جنایت و بیماری همه جا را پر کرده است . راوی داستان پزشکی است که در بیمارستان حبس شده و همسرش فرانک با خانواده اش در شیراز است . دختر عمویش شیرین که عشق دوران جوانی اش هم بوده برای کمک به تهران و به بیمارستان آنها آمده .

اینم آخرین کتابی که تصمیم دارم از آقای عباسی معرفی کنم و پرونده شون را ببندم. راستش اصلا هم خوشم نیومد از اون مدلایی که کلا درگیرت نمی کنه سرسری می خونیش طنزه ولی نه چندان قوی و اتفاق خاصی هم نمی افته ولی ۳۰۰ صفحه حجمشه که تناسبی با هم ندارند.می شه حرفایی برای زدن توش پیدا کرد ولی خوب به صورت چشمگیری بیان نشده . این کتاب را شهرداری تهران به صورت صوتی هم منتشر کرده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

_کادر بیمارستان پنجاه درصدم نیستن!

دکتر کامرانی دستی به موهایش می کشد 

_همین م خیلی زیادع! من یکی که فکر نمی کردم این قدر مونده باشن تو بیمارستان!

شیخیان می گوید

_کجا برن آخه دکتر؟ ظاهرا اینجا از همه جا بهتره ! هم آب داره هم برق داره هم غذا! ساختمون هم که فعلا سرپاست. به نظرم فک و فامیلمون م بیاریم اینحا بد نیست.

 

روزی که ترکش می کردم فکر می کروم شکست بدی خورده است . اما حالا او پیروز است و من شکست خورده!

زنی پنهان در میان واژه ها/عباسی

زنی پنهان در میان واژه ها

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۷

آقای معرفت زادگان کتاب فروش معروف شهر هست که به سراغ راوی نویسنده تنها روزنامه شهر می ره و ازش می خواد ماجرای عجیبی که براش رخ داده را بنویسه. وقتی معرفت زادگان کتابی را برای اولین بار می خونه بعد اون کتاب غیب می شه و دختر توی قصه یک دفعه توی زندگی مرد با همون ماجراها ظاهر می شه . این وسط قصه زندگی راوی و قرار عروسی با دختر خاله اش رو هم داریم.

خود آقای عباسی این کتاب را برای خودشون تجربه ای جدید و سلک رئالیسم جادویی عنوان کرده بودند . من موضوع کتاب را دوست دارم ولی نوشتنشو نه اگه تمرکز روی اوت حالت فانتزیش بود برام خیلی جذاب تر بود ولی تمرکز کتاب الان روی نویسنده ای هست که پول گرفته تا در گیر و دار زندگیش این قصه رو هم در بیاره. برای همین در مجموع برام معمولی جلوه می کنه .این کتاب از سوی جایزه ادبی اصفهان شایسته تقدیر شناخته شد .

در مورد خود آقای عباسی هم بگم که تحصیلاتشون در زمینه علوم سیاسی و در دانشگاه تهران بوده .

پیتزای برشته/ عباسی

پیتزای برشته

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1387

 یک شب قبل از عمل: زن فردا عمل دارد و ترسیده که دیگر به هوش نیاید.

پیتزای برشته: وقتی متوجه شوی بهانه های کوچک برای زندگی کافی است .

ترافیک تصادف کار دوم و دید زن: زن و بچه مرد به مسافرت رفته اند .

دیوانه را بگیرید: مرد همیشه رویای چشم های زیبایی را دارد.

عشق خانم نویسنده: پسر بعد از سال ها بالاخره عاشق می شود .

مهدیه: لیلا بعد از قبولی در دانشگاه به شدت وابسته دوستش مهدیه می شود .

نیروی مازاد: اخراج مرد از اداره.

نوشته های یک بیمار: قفسه سینه مرد درد می کند اما دکترها معتقدند سالم است.

یک روز صبح: دختر زیبا مرد را به اداره می رساند.

سرباز و پارو: جمع کردن پول در سربازی.

لبو:میوه فروشی که لبو هم داشت و پیرزنی که مشتری اش بود.

در کنار هم : دعوای داماد و پدر زن .

 اینم یک کتاب دیگه از آقای عباسی نویسنده خرم آبادی کشور . این بار داستان کوتاه بود . کلا ساده می نویسه روانه و نوشتنش اصلا جوری نیست توی ذوق بزنه ولی موضوعاتش زیادم برام جالب نیست مثلا لبو و یک دفعه برگشتن همسر زن ولی از اون طرف مبحث دعوای داماد پدر زن باحاله یا پیتزای برشته و مفهوم اینکه گاهی واقعا زندگی دلخوشی های خیلی کوچیکه . در مجموع معمولی و متوسطه . ظاهرا هم این داستان ها را ایشون توی نوجوانی نوشتند ولی بعدها چاپ شده .

قسمت زیبایی از کتاب

من نباید به هیچ چیز این زندگی دلخوش باشم . دلخوشی مال آدم های احمقه!

می خواهم یک نامه کوتاه بنویسم/ عباسی

می خواهم یک نامه کوتاه بنویسم

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1386

 داستان در زمان جنگ جریان داره . علی و حمید دو دوست دبیرستانی هستند. یک جور روایتیه از شرایط زندگی مردم عادی توی اون دوران ترس ها تعطیلی مدارس بمباران دانشگاه رفتن جبهه و... انگیزه دو نفر اصلی داستان برای جبهه.

کتاب ساده و روان هستش و به نظر من خیلی جالب نه تحلیلی روی جنگ داره نه قهرمان پروری کرده نه ضد قهرمانه نه هیچ چیز دیگه خیلی ساده اومده جریان زندگی روتین توی اون دوران را نوشته و خیلی هم قشنگ برشش زده به زمان حال اومده و کشش نداده . کتاب قشنگیه و چهارچوب جالبی از اون دوران ترسیم می کنه باید بگم این کتاب نامزد کتاب سال هشتمین دوره جایزه شهید غنی پور بوده .

قسمت های زیبایی از کتاب

برای مردن همیشه وقت هست . زندگی را دریاب .

 

چه حالی می کنن اینا! اگه سرباز ارتش بودن جرات نمی کردن این جوری لم بدن!

زن های زندگی من / قدمی

زن های زندگی من

 

فرید قدمی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1392

طبق داستان های قبلی بازم یک جور فانتزی دیگه مردی که ده بار ازدواج می کنه همسران متفاوت یکیشون کوتوله ای که یک هفته در سال عادیه یکیشون بانوی سابق کاخ سفید یکی دختری که ترجیح می ده مرد عاشق پول باباش باشه تا خودش یک پری هم هست دلف مال معبد دلفی که مراقب نویسنده است و پا به پاش می ره و این وسط یک برنامه هایی برای بهتر شدن دنیا و از بین بردن کاخ سفید دارند ......

این یکی نسبتا بامزه بود حالا شایدم من دارم به سبکشون عادت می کنم نمی دونم ولی حالت فانتزیش برام باحاله یک جور شیطنت بامزه فقط یک جاهاییش به نظرم زیادیه ربطشو نمی فهمم . اینم از معرفی آقای قدمی فقط در حسن ختام بگم ایشون برنده جایزه جیمز جویس از طرف بنیاد جیمز جویس زوریخم هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کتاب ها هر چه قدر هم مهیج و فانتزی باشند همیشه آدم را با کندی و ملالی همراه می کنند که همین کندی و ملالشان آدم را وادار می کند به " به یاد آوردن " همه آن چیزهایی که شاید بد نبود اگر گاهی می توانستیم فراموش شان کنیم .

 

سن متوسط آدم کوتوله ها صد و چهل سال است ، قد متوسط شان پنج سانتی متر و وزن شان تقریبا نه تا یازده کیلوگرم است. اما یک چیز که بیش از هر چیزی درباره ی آدم کوتوله ها مهم است : آن ها یک هفته به هیبت ما در می آیند یعنی می شوند هم قد و هیکل ما آدم درازها . در سال فقط چهار تا دهم بهمن ماه .

 

اصفهان هنوز زیباست نه به خاطر هر چیز که علف چشم چرانی توریست ها باشد ، نه به خاطر خانه های قدیمی و جبه خانه هایش ، که به خاطر گلشیری ، به خاطر جبه خانه ی گلشیری ، به خاطر همه ی ان پیرها و جوان هایی که اگر توی نقش جهان قدم بزنند ، پر از طنین کاشی های آبی شعر فروغ می شوند ، پر از قصه های گلشیری .

دومینانت/ قدمی

دومینانت

 

فرید قدمی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1391

مرد پیانیست همسر زیبایش مینا را در بزرگراه پیاده کرده یک سمفونی 3 دقیقه و 18 ثانیه ای را روشن کرده و می گوید تصمیم دارد همسرش را زیر بگیرد اگر بتواند فرار کند به خانه می روند و همه چیز فراموش می شود . و مرد فکر می کند به کابوس هایش به مرگ مادرش به کافه دومینانت به انگشت اشاره بریده شده اش و چشم های سبز و مشکی همسرش....

مثل همون داستان قبلی اصلا دنبال یک چیز رئال صاف و ساده و چهارچوب دار نباشید خیلی خیلی خاص من دوسش نداشتم ولی به نظرم بهتره قبلی نوشته و این سبک نوشتن خاصسش چسبیده به داستان شبیه یک چیز استعاری نیست دیگه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زن و شوهر یا سگ و گربه می شوند یا خواهر و برادر .کاش همان سگ و گربه بودند لااقل . این یکنواختی این عادی بودن بیش از حد کلافه اش می کرد .

 

فقط به خاطر لحظه های خوب آشتی بود که می خواست قهر کند .

ابن الوقت/ انصاری

ابن الوقت

 

یوسف انصاری

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۹۲

 مرد تبریزی سال ها قبل با خانواده دعوا کرده بعد از مرگ برادر عقب مانده اش بابک بعد از مخالفت های شدید پدر با هنر مادر خواهرش مهشید و آرش پسر محبوب و مطیع پدر را ترک کرده و به تهران آمده . حالا پس از سال ها و شکل گیری زندگی اش می خواهد با همسرش آهو از ایران برود ولی فکر می کند باید برای آخرین بار به تبریز برود و تکلیفش با خاطرات را یک سره کند .

کتاب بدی نیست موضوعش جالبه قلم آقای انصاری هم بسیار قوی ولی راستش تکه های اضافه خیلی داره یه جورایی انگار مثلا حذفشم کنی هیچی نمی شه و بعد خیلی منو یاد سمفونی مردگان می انداخت انگار می خواست اون حال و هوا را یک جور دیگه در بیاره چهارچوب خانواده همون بوده . برای همین چندان هم خوشم نیومد این کتابم از نامزدهای جایزه مهرگان بوده . در ضمن آقای انصاری خودشونم تبریزی هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

به هر برگشتنی نمی شد گفت برگشتن . برای برگشتن باید حتم رفته باشی از جایی و هر رفتنی نمی توانست رفتن باشد .

 

 سنگینی گذشته و ترس از آینده نامعلوم هر دو سال هاست معنای زمان حال را دگرگون کرده اند .

امروز شنبه/ انصاری

امروز شنبه

 

یوسف انصاری

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۹۰

برف: برف سنگین و گرگ های اطراف روستا.

احساسی که فقط یک آرایشگر می تواند تجربه کند: پسر عمرش صرف سر و سامان دادن خواهرهایش شده و الان برای خودش شوقی ندارد.

عروسی: مستخدم مجرد مدرسه .

امروز شنبه فهمیدم ناصر مردی که فکر می کردم نیست: ژیلا دچار طلسم شده.

کله ی گنجشک:  پسری که هنوز زبانش باز نشده .

دیوار به دیوار:  فرار از زندان .

سگسار: مهندس و دعوای سگ ها در کارخانه .

اسماعیل: بازگشت به وطن و سر زدن به برادر .

 یک مجموعه داستان خیلی هم زیبا . هم موضوعاتش جدیدن و قدیمی و واکس خورده نیست . هم قلمش خیلی زیبا و وزین هست . کتاب نامزد نهایی جایزه مهرگان هم بوده . کلا قلم نویسنده جونداره نمی دونم چرا این قدر فعالیتش کم بوده پس . ایشون از کارمندان انتشارات افراز هم بودند گویا .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اغلب آدم هایی که مدتی طولانی از یک جا کوچ کرده باشند وقتی دوباره بر می گردند اولین جایی که می خواهند ببینند خانه و محله ی دوران کودکی شان است.

 

مرگ یعنی شروع زندگی جدید . پس نباید غصه خورد . حال آدم از این حرف ها به هم می خورد .