دروغ سوم/کریستوف

دروغ سوم

 

آگوتا کریستف

اصغر نوری

 

انتشارات مروارید

سال نشر : 1397

کریستف سه گانه معروفی به اسم  دوقلوها داره که جلد اول دفتر بزرگ راجع به کودکی دو برادر را معرفی کردم که بسیار زیبا بود جلد دوم مدرک راجع به زندگی یکی از برادرهاست که من نخوندم و جلد سوم همین کتاب دروغ سوم هست . زمانی که هر دو برادر بزرگ شدند و از هم دور افتادند برادری که مدتی در آسایشگاه بوده از مرز خارج شده و حالا به دنبال خانواده برگشته و دیگری که نزد معشوقه پدر مانده و بعدها به سراغ مادرش می رود و ....

کتاب جایزه بین المللی انتر را برای نویسنده به همراه داشته . قشنگم هست حالا نه اندازه اولی ولی بازم زیباست روان جالب ولی یه جوری شخصیتاش منو یاد بکت می انداخت متاسفانه .

عوضی/اگلوف

عوضی

 

ژوئل اگلوف

اصغر نوری

 

انتشارات افق

سال نشر : 1397

مردی که قیافه ای معمولی دارد و مرتبا مردم او را با کس دیگری اشتباه می گیرند پستچی اصرار دارد نام او چیز دیگری است مردی وی را هم سلولی سابقش می داند و زنی وی را همسرش می داند ....

قبلا فقط کتاب منگی را ازش معرفی کردم که خیلی دوست داشتم و جدا مشتاق بودم این کتاب را هم بخونم.این کتاب هم موضوعش خیلی جدیده اونجایی که خود مرد هم نمی دونه کیه سعی می کنه موافق جریان باشه سعی می کنه جلوش بایسته و نهایت هیچی . کتاب خوبیه .

منگی/ اگلوف

 

منگی

 

ژوئل اگلوف

اصغر نوری

 

انتشارات افق

کتاب از زبون مرد جوونی روایت می شه که توی یک کشتارگاه کار می کنه و محیط زندگی خیلی بدی داره . راوی زیاد باهوش نیست و حکایت هاش هم یه جوری همراه با سرگردونیه . راوی با مادربزرگش زندگی می کنه توی جایی که از هر طرف بادی بوزه در نهایت بوی بدی با خودش می یاره خونه کثیفی که سقفش سوراخ شده و هواپیماها گاهی اطرافش سقوط می کنند ...

لحن کتاب طنز هست و البته راوی یک زندگی سرد و سیاه یه جورایی همون حال و هوای شاگرد قصاب را هم تداعی می کرد توی همون مایه ها لحن نه کامل جدی و زندگی فقیرانه یک مرد . این کتاب قبلا با نام سرگیجه ترجمه شده بود اما ترجمه جدیدتر منگی بود که بیشتر توی رسانه ها ازش حرف زده شد و توی لیست پرفروش ها معرفی می شد . کتاب قشنگیه و پیشنهادش می کنم .

آقای اگلوف نویسنده فرانسوی هستند که در رشته سینما تحصیل کردند و برای این کتاب جایزه لیورانتر را بردند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نمی شه گفت تو رویای همچین کاری بودم . ولی آدم که نمی تونه همیشه انتخاب کنه . به هر حال باید از یه راهی شکم رو سیر کرد .

 

تو خونه ی ما ، هر سال به م می گفتن بابا نوئل نمی آد چون بدجوری مریضه و شاید تا آخر زمستون زنده نمونه . تا اینکه یه روز واسه اینکه کلا خیال شون راحت شه ، به م گفتنبابا نوئل مرده و هیچ کس هم جاش رو نگرفته و همه چی حل و فصل شد .

دیروز/ کریستف

 

دیروز

 

آگوتا کریستف

اصغر نوری

 

انتشارات مروارید

مرد کارگر کارخانه است و افکارش را می نویسد قرار است روزی کتابی چاپ کند . مردی که زمان بچگی مادرش فاحشه بوده و متوجه می شود معلم روستا پدر اوست و بعد فرار می کند و به عنوان جنگ زده به کشور جدیدی می آید . به ان روزها و به لین فکر می کند زن آرمانی اش .

از کریستف قبلا فقط یک کتاب معرفی کردم که دوستش هم داشتم اینم یک کتاب دیگه که باز هم کتاب قشنگیه خصوصا آخرش . من سادگی نوشتارش کوتاهی و ضربتی بودن فصل ها به هم خوردن زندگی لین و بعد اون طور بی تفاوت موفق شدن زندگی پسرک را دوست داشتم . واقعی بود انگار .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

لین ، دوستت دارم . واقعا دوستت دارم ، لین ، ولی وقت ندارم به این موضوع فکر کنم .

 

می دانم که تحقیرم می کنی ولی من آن قدر دوستت دارم که می توانم تحملش کنم .

دفتر بزرگ/ کریستف

دفتر بزرگ

 

آگوتا کریستف

اصغر نوری

 

انتشارات مروارید

راوی داستان دو پسر بچه دوقلو هستند که در زمان جنگ مادرشان آنها را نزد مادربزرگشان می گذارد چون در شهر مواد خوراکی یافت نمی شود . مادربزرگ آنها زن پیر و خسیسی است که به جادوگر معروف است . دوقلوها در جنگ بزرگ می شوند و بنابر طبیعت زندگی در جنگ بی رحم !!!

خیلی قشنگ بود یه جور خاصی ساده ساده روایت میشه یک زبان بی تکلف و بچه گانه . روندش اتفاقاتش و پایانش جدا شوک آور و ترسناکه . موضوع جالب و بی رحمانه ای را انتخاب کرده و با خونسردی جلو برده قصه را .

آگوتا کریستف نویسنده سوئیسی مجاری الاصل هست که کتاب دفتر بزرگ یکی از مشهورترین آثار اونه که به 40 زبان زنده دنیا ترجمه شده و برنده جایزه کتاب ادبی اروپا هم بوده . البته یکی از دلایل کنجکاوی مکن برای آشنایی باهاش اسمش بود که چه قدر شبیه آگاتا کریستیه :دی

 

قسمت زیبایی از کتاب

کار سخت است ، ولی سخت تر از آن این است که کار کردن یک نفر را تماشا کنی و دست به سیاه و سفید نزنی .

گوساله و دونده استقامت/ یان

گوساله و دونده استقامت

 

مو یان

اصغر نوری

 

انتشارات نگاه

  كتاب از دو داستان بلند تشكيل شده است  

گوساله : داستان در زمان چين كمونيست جريان دارد وقتي مردم توانايي سير كردن شكم دام ها را ندارند و اگر هم انها را بكشند دچار عقوقبت مي شوند .  

دونده استقامت : در مورد يك سري مسابقات ورزشي در چين در همان زمان كمونيست و يك معلم گوژپشت هست .   

 به نظرم كتاب خيلي قشنگ بود دوسش داشتم . هم موضوعش جالب بود هم نوشتارش و هم اينكه خيلي خوب درآورده بود فضا را يعني آدم قشنگ مي تونه تصور كنه چه فضايي جريان داشته چه اتفاقاتي افتاده چي تو ذهن مردم مي گذشته براي من كه واقعا تازه بود و خيلي هم خوب باهاش ارتباط برقرار كردم .  

آقاي مويان برنده جايزه نوبل سال 2012 بودند ايشون توي يك خانواده كشاورز چيني به دنيا اومدند و البته يك سري انتقادهايي پشت سرشون هست كه مثلا شايد روش نوشتن و انتقادشون با زندگيشون يكي نيست و از اين جور بحث ها . مو يان نام مستعار ايشون به معناي سكوت كن هست .

قسمت های زیبایی از کتاب

چند دقیقه پیش چند دقیقه پیش بود . حالا حالاست . حرف ها باید با لحظه ای که توش به زبون می آن جور در بیان .

 

طبق تحربه ی من هر زنی که به آب نزدیک می شود زیبا می شود . زنان زیبا موقع نزدیک شدن به آب زیباتر می شوند و زنانی که زیبا نیستند زیبا می شوند.

 

سرنوشت ما به آسمون وابسته ست خدا تقدیرمونو از قبل مشخص کرده فایده نداره بی خود دست و پا بزنیم . 

برهوت عشق /موریاک

برهوت عشق

 

فرانسوا مورياك

اصغر نوري

 

انتشارات افراز

رمون نوجواني است كه از نظر خانواده چندان مقبول و سر به راه نيست روزي در تراموا با ماريا زن بدنام شهر رو به رو مي شود و نگاه هاي محبت آميز زن سبب بروز احساساتي در رمون مي شود هر چند ماريا افكار ديگري دارد و رمون افكار ديگري . رابطه اي ايجاد مي شود كه هدف براي هر كدام متفاوت است . در اين بين بايد توجه داشت پدر رمون نيز پزشك با اخلاقي است كه در پنهان عاشق مارياست و او و ماريا نيز رابطه اي خاص دارند .

قشنگ بود موضوع جالبي بود دقيقا احساسات مختلف اين افراد را و اون چه درونشون مي گذشت نگاهشون به عشق و تاثيرات عشق را خوب تصوير كرده بود يك بعد روان شناسي هم توي داستان بود در كنار بعد رمان بودنش . بيش از حادثه محور بودن در حقيقت مفهوم محور هست .

آقاي مورياك روزنامه نگار ، شاعر و نويسنده فرانسوي هستند كه برنده جايزه نوبل بوده و در حقيقت با همين كتاب هم به شهرت رسيده .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

نمي دانست كه عشق حتي در شلوغ ترين زندگي ها هميشه مي تواند حضورش را پر رنگ كند ، نمي دانست كه دولت مردي بيش از حد خسته ، دور و بر ساعتي كه معشوقه اش منتظر اوست ، دنيا را متوقف مي كند .

 

ستوان از آن افرادي بود كه تاييد و تحسينشان عاصي مان مي كند و باعث مي شود به حقايقي كه تا پاي جان براي شان زحمت كشيده ايم شك كنيم .

 

همه ي ما توسط كساني كه دوست مان داشته اندساخته و باز ساخته شده ايم ، ما اثر افراد اندكي هستيم كه در عشق شان به ما سماجت به خرج داده اند – اثري كه بعدها آن را باز نمي شناسند و هرگز هماني نيست كه آن ها آرزو كرده بودند .

 

كدام منطق بايد ما را از رنج تحمل ناپذير لحظه اي نجات دهد كه در آن فردي كه مي پرستيمش و نزديكي او براي زندگي و حتي تن مان حياتي است ، با قلبي بي تفاوت و شايد راضي با غيبت هميشگي ما كنار مي آيد ؟

 

ما از افراد نزديك خود بيشتر از ديگران بي خبريم ...كسي را كه هميشه در كنارمان است ديگر اصلا نمي بينيم .

 

دوست داشتن وحشتناك است و ديگر دوست نداشتن شرم آور ....

محله ي گم شده/ مودیانو

محله ي گم شده

 

پاتريك موديانو

اصغر نوري

 

انتشارات افراز

آمبرز نويسنده مشهور انگليسي است كه براي عقد يك قرار داد به پاريس آمده است . متوجه مي شويم كه او اصالتا فرانسوي است زماني نام ديگري داشته اما در اثر حادثه اي شهر و كشورش را فراموش كرده و به انگليس گريخته است . او جسته گريخته خاطراتي را به ياد مي آورد و نامه اي از وكيلي كه او را نجات داده است ....

قشنگ بود من خيلي دوسش داشتم خوب موضوع چيز چندان خاصي نبود اما مطلبي كه شديد منو جذب خودش مي كرد لحن نامطمئن و شاعرانه نويسنده بود چيزي كه دوسش دارم مثل بار ديگري شهري كه دوستش داشتم يا كتاب هاي آنا گاوالدا . من لحن شاعرانه را خيلي دوست دارم .

خوب اومد سراغ موديانو  نويسنده فرانسوي كه حس مي كنم زياد ازش مي شنوم و زياد ازش نمي دونم .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم هيچ وقت به نقطه ي حركت برنمي گردد .

 

احمقانه ست كه آدم از مكان هايي كه توشون زندگي كرده ، ديدن كنه ....

 

توريست ها روي صندلي هاي فلزي دور آن نشسته بودند . مثل آنها از اين به بعد با اين شهر بيگانه بودم . ديگر هيچ چيز من را به آن وصل نمي كرد . ديگر زندگي ام در خيابان ها و ساختمان هاي آن جا نمي گرفت . خاطراتي كه يك دفعه از يك چهار راه يا از يك شماره تلفن ظاهر مي شدند ، به زندگي ديگري تعلق داشتند .