بر امواج/اتوود

بر امواج

 

مارگارت اتوود

نسترن ظهیری

 

انتشارات ققنوس

سال نشر : 1397

 

دختری سال ها پیش خانواده اش را رها کرده ازدواج نموده بچه دار شده آنها را رها کرده و اکنون با دوستان جدیدی است که متوجه می شود پدرش ناپدید شده احساسی قوی پیدا می کند که شخصا باید به سمت گذشته و خانه پدری برود و خودش اتفاقات را مرور کند و با دوستانش راهی می شود .

خانم اتوود هم که از مورد علاقه های من هستند . اما باید بگم کتاب جدید حوصله سربر بود . نه توضیحی که شما دلیل تفکرات و هیجانات روحی شخصیت ها را بهتر بفهمید نه هیجانی و اتفاقی خیلی کسل کننده یکنواخت و بدون لایه 

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گفت دوستم دارد همان واژه ی سحرآمیز که قرار یود دنیایمان را درخشان کند دیگر هیچ وقت به این واژه اعتماد نمی کنم .

 

طلاق عین قطع عضو است آدم جان سالم به در می برد اما چیزی از وجودش کم شده .

داماد یخ زده/ اتوود

داماد یخ زده

 

مارگارت اتوود

شیرین احد زاده

 

انتشارات کوله پشتی

سال نشر : 1396

الفین لند: نویسنده داستان های فانتزی در دوران پیری

شبح: دوست پسر همون نویسنده در پیری که البته شاعر معروفی بوده

بانوی سیاه: دختری که رابطه شخصیت داستان اول و دوم را بهم زده 

عجیب الخلقه: دختری که ناگهان تغییر قیافه می دهد .

داماد یخ زده: وسایل عجیب درون انباری

رویای زنیای دندان قرمز: سه دوست مسن و سگ نگهبان

دست بریده دوستت دارد: پسر نویسنده قرار است درآمدش را با دوستان قسمت کند 

بستر سنگی: انتقام از پسری که سال ها قبل زندگی اش را نابود کرده

به آتش کشیدن فسیل ها: حمله به خانه سالمندان .

اتوود که از مورد علاقه های من هست و از دیدن هر ترجمه جدیدی ازش خوشحال می شم و با ذوق سراغ این کتابم رفتم .خوب اولشم خوندم مجموعه ۹ تا افسانه ولی وقتی دیدم سه تای اول مرتبط با هم هستند یه جور همش مناظر بودم بقیه هم به هم گره بخورند و همین جذابیت را برام کم کرد. کتاب خوبیه ولی نه در سطح بقیه داستان های اتوود .

سرپناه کاغذی/ اتوود

 

سرپناه کاغذی

 

مارگارت اتوود

گلاره جمشیدی

 

انتشارات نون

کتاب جدید خانم اتوود متفاوت از کتاب های قبلیشون هست یک کتاب کوچیک شامل یک عالمه داستان مینیمال که اصلا نمی تونم تعریفشون کنم یعنی در حقیقت اصلا نمی دونم چی میشه گفت راجع بهش . تعریف کردن این جور مجموعه ها سخته .

باید بگم اروم و روان خوشخوان نوشته چیزای ملموس و جالب ولی خیلی موضوع گرا نیست و در مقایسه با کتاب های این تیپی خیلی هم سطح بالایی نداره هر چند کتاب خوبیه من در کل رمان های قبلی ایشون را خیلی بیشتر دوست داشتم و این کتاب را متوسط ارزیابی می کنم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حرف من این است که اگر چیزی که درون یک بسته است بخواهی دست کم باید بلد باشی بندهایش را باز کنی .

 

شما پدر و مادر واقعی من نیستید . هر بچه ای به این قضیه فکر کرده .

پنلوپیاد / اتوود

 

پنلوپیاد

 

مارگارت اتوود

طهورا آیتی

 

انتشارات نی

داستان همون داستان پنلوپه معروف هست .  پنلوپه همسر اودوسئوس و دختر عموی هلن زیباروی افسانه ای است . اودوسئوس عازم جنگ تراوا برای باز پس گرفتن هلن میشه و پنلوپه باهوش و مظهر فداکاری منتظر اون می مونه بیست سال و با خواستگارا به صورت زیرکانه ای برخورد می کنه و البته داستان های زیادی از شوهرش می شنوه اما همچنان منتظر می مونه تا اون برگرده . در حالی که پسرکی داشته و 12 ندیمه نزدیک

اتوود افسانه قدیمی را دوباره نوشته اما این بار با یه دید دیگه از زبان پنلوپه با دیدگاه زنونه اش این که چی کار می کرده و چرا چه حسی داشته کی حسادت می کرده کی حس عشق داشته و ... و البته همسرایی 12 ندیمه ای که بی گناه دار زده شدند .

اینم یکی از کتابهای چاپ شده در سال 94 از اتوو عزیز هست که کلا دوستش دارم و کتاباش به دلم می شینه اینم کتاب جالبی بود دیدگاه قشنگی داشت البته خوب دونستن ماجرا از هیجانش می زنه اما عوضش اون قسمت کالبدشکافی روانی ماجرا را داره که می تونه جذذبتون کنه .

اتوود عضو انجمن سلطنتی کانادا، برنده نشان نروژی شایستگی ادب و نشان هنر و ادب شوالیه فرانسوی و عضو خارجی دپارتمان ادبیات آکادمی هنر و علوم آمریکاست و اکنون در تورنتو زندگی می‌کند.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی بدگویی های پشت سر یک زن دنیا را بر می دارد ، از دست او چه کاری بر می آید ؟ اگر از خودش دفاع کند گناهکار به نظر می رسد .

 

چرا کسانی که واقعا زیبایند فکر می کنند بقیه ی آدم های دنیا فقط محض سرگرمی آنها آفریده شده اند ؟

 

قلب هم کلید بود هم قفل و کسی که می توانست قلب انسان ها را رام کند و رازهایشان را بفهمد ، در رام کردن سرنوشت و به دست گرفتن رشته ی تقدیر خویش نیز موفق می شد .

بانوی پیشگو/ اتوود

بانوی پیشگو

 

مارگارت اتوود

سهیل سمی

 

انتشارات ققنوس

جون دخترک تپل و موقرمزی هست که مادر دیکتاتوری داره که روابطشون اصلا با هم خوب نیست مادرش دائم چاقی بیش از حد جون را مسخره می کنه و این چاق بودن برای دخترک به یک کابوس تبدیل می شه تا زمانی که عمه محبوبش می میره و با کمک وصیت عمه جون از همه این حصارها فرار می کنه و به سوی زندگی جدیدی می ره هر چند در زندگی جدید هم هم چنان دو شخصیت دارد زنی متاهل و آرام و نویسنده داستان های عامیانه !

قشنگ بود . قبلا هم از خانم اتوود داستان هایی که خوندم را دوست داشتم خیلی زنونه هستند کاملا می شه متوجه شد نویسنده زنه . چیز خاصی نداره اما اون سبک قصه گو بودنش ماجرا داشتنش پیچ در پیچ بودن ماجراها و تبلور احساسات زنانه اش آدم را می گیره . باید بگم این جز اولین رمان های ایشون بوده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگر قرار است مضحک به نظر برسی و این مشکل هیچ چاره ای هم ندارد پس باید وانمود کنی که از اول همین قصد را داشته ای .

 

من همینم که هستم اگر دیگرون نمی تونن با این قضیه کنار بیان مشکل خودشونه .

 

به نظر من اکثر زن ها یک اشتباه اساسی می کردن : آن ها توقع داشتند شوهرانشان آن ها را درک کنند . آن ها وقت ارزشمند زیادی را صرف توضیح دادن احساساتشان و اقناع احساسات و بروز واکنش هایشان می کردند ، عشقشان و خشمشان و حساسیت هایشان ، خواسته ها و کم و کاستیهایشان ، انگار همین بازگو کردن این مسائل آن ها را به نتیجه می رساند .

چشم گربه/ اتوود

چشم گربه

 

مارگارت اتوود

سهیل سمی

 

انتشارات مروارید

الین نقاش بزرگ و مشهوری است که به شهر زادگاهش آمده تا یک نمایشگاه برپا کند . او در شهر قدیمی اش نفس می کشد و هم زمان خاطرات دوران کودکی اش را به یاد می آورد آن گاه که دختر بچه ای ساده بود و دوستانش بر او تسلط داشتند و به خیلی از کارها مجبورش می کردند .

خیلی قشنگ بود البته من کلا با کارهای خانم اتوود خوب ارتباط برقرار می کنم و سبک نوشتنش را دوست دارم . این کتاب هم برام روایتگر و زیبا بود . آروم و منطقی پیش می رفت شخصیت ها و اتفاقات را خوب دراورده بود ولی من با اسم کتاب مشکل داشتم به نظرم عنوان های بهتر هم می شد . رو.ابط دختربچه ها یک جوری آدم را یاد خرابکاری عاشقانه می انداخت .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نفرت آسان تر بود . اگر از آن ها متنفر بودم ، می دانستم چی کار کنم . نفرت روشن و واضح است ، فلزگونه ، یک سویه ، بی تزلزل ، برعکس عشق .

 

تو کاری کردی که من باورم شد هیچ چیز و هیچ کس نیستم .

 

زیاد دانستن در مورد آدم ها باعث می شود تحت تسلط آنها دربیایید ، در موردتان مدعی می شوند ، مجبورید دلایل آنها را برای انجام کارهایشان درک کنید و همین آدم را ضعیف می کند .

 

بخشیدن مردها خیلی ساده تر از بخشیدن زن هاست .

چهره پنهان يا گريس ديگر

چهره پنهان يا گريس ديگر

 

مارگارت اتوود

جلال بايرام

 

انتشارات نیلوفر

رمان برگرفته از يك محاكمه واقعي و بسيار مشهور در سال 1843 در كانادا مي باشد . گريس دختري 16 ساله ، زيبا و فقير است كه به عنوان خدمتكار در منزل اقاي كينر مشغول به کار مي باشد . اقاي كينر و خدمتكار ديگر او نانسی به طرز فجيعي به قتل مي رسند و گريس همراه با مرد خدمتكار به نام جيمز مك در موت فرار مي كنند . در هنگام محاكمه جيمز اعتراف مي كند كه قتل ها را به همراهي گريس انجام داده و در حقيقت گريس عاشق اقاي كينر بوده و چون نانسي و اقاي كينر روابط عاشقانه اي داشته اند به انهاحسودي مي كرده و به مك مورت قول مي دهد اگر نانسي را بكشد معشوقه اش خواهد شد . اما گريس تمام اين ها را انكار مي كند و مي گويد دخالتي در قتل نداشته و از ترس با مك مورت فرار كرده است . مك مورت اعدام مي شود و گريس به حبس ابد محكوم مي گردد . در همان اول كتاب ماجراي محاكمه طبق شعري بيان مي شود و ما در زماني قرار داريم كه 20 سال از حبس گريس سپري شده ، عده اي معتقدند او بي گناه است و به حد كافي عذاب كشيده . انها روان شناسي را استخدام مي كنند تا نزد گريس برود و واقعيت را دريابد و داستان از اين مرحله با يادآوري خاطرات گريس و صحبت هاي او و روان پزشك اغاز مي شود .

كتاب برنده جايزه Giller Prize  و از فايناليست هاي جايزه بوكر بوده است .

اونجور كه شايد به نظر بياد روي مباحث روان شناسي تكيه نمي كنه و به نظر من اگه روي اين جنبه بيشتر سرمايه گذاري مي كرد قشنگ تر مي شد . اما فضاي كاناداي اون دهه را خيلي قشنگ توصيف مي كنه . نه اين كه بگم خيلي خاص بود كتابش اما من خوشم اومد ازش . به دلم نشست . گرم و صميمي بود و تصور خوبي از اون دوره مي داد . هم مبحث روانيش يكي از بيماري هاي رواني مورد علاقه من بود كه نمي گم چون داستان را لو مي ده .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

شايسته جلوه كردن آن هم بدون لباس هاي مناسب خيلي سخت است .

 

 

مردها ذاتاً دروغ گو هستند و براي رسيدن به آن چيزي كه از تو مي خواهند حاضرند هر حرفي بزنند .

 

  

 

هيچ مردي بهتر از هيچ مردي نيست ، در جزء به جزء وجودشان به هم شبيه اند و نسبت به هم امتيازي ندارند.

  

 

آنهايي كه خودشان دچار گرفتاري بوده اند در تشخيص آن در وجود ديگران تيزبين هستند .

 

 

از نگاه سرگشته اي كه در چشمهايش بود خوشم نمي امد ، يا از لحن سقوط صدايش و انديشيدم كه آينده آبستن مشكلاتي خواهد بود و تا بوده وضع به همين منوال بوده ، يعني زماني كه يك طرف عشق مي ورزد اما طرف ديگر نه .

  

 

چيزي در خصوص روز تولد وجود دارد كه روح آدم را افسرده مي كند ، خصوصاً در تنهايي .

 

  

چيزي را كه نمي تواني درمان كني ، تحمل كن .

 

  

اگر قرار بود كه همه ما بر مبناي افكارمان محاكمه شويم ، همه مان حلق آويز مي شديم .

 

  

 

به محض اينكه مردي چند سكه پول پيدا كند ، حالا بگذريم كه آنها ار چطوري يافته ، فوري فكر مي كند استحقاق آن را دارد و همين طور هم استحقاق هر چيزي كه با آن بتواند بخرد .

 

 

مردم وقتي تصميمشان را بگيرند كه مثلا جنايتي مرتكب شده ايد ، آن وقت هر كاري هم كه بكنيد مدركي دال بر آن گرفته مي شود .

 

 

هيچ چيز از اين مايوس كننده تر نيست كه اميدهايي به وجود بيايد و بعد باز از بين برود .

 

 

ازدواج كردن با مردي كه عاشقش نيستيد كار خوبي نيست اما خيلي ها اين كار را مي كنند و با گذشت زمان به ان خو مي گيرند . چنانكه مي گويند ديگراني هم هستند كه از روي علاقه ازدواج مي كنند و بعد پشيمان مي شوند .

 

اوریکس و کریک

اوریکس و کریک

 

 مارگارت اتوود

سهیل سمی

 

انتشارات ققنوس

رمان در زمانی آغاز می شود که نسل انسان بر اثر شیوع بیماری از بین رفته است و تنها یک نفر از بازماندگان آنها در کنار نسل جدیدی از انسان های تولید شده در آزمایشگاه  به زندگی می پردازد . با فلش بک و یادآوری خاطرات توسط این فرد که جیمی نام دارد از چگونگی ماجرا آگاهی پیدا می کنیم .

نویسنده فضای پیشرفت بشر را این گونه ترسیم می نماید . متخصصین و مغزها در شهرک هایی در کنار هم جمع می شوند و به اختراعات و اکتشافات می پردازند و این اختراعات و اکتشافات را به سایر مردم می فروشند . توصیفش از این قسمت ها خیلی جالب وحقیقی تر از کتاب های این سبکی هست شاید هم علتش این باشه که در زمانی نوشته شده که اوضاع قابل پیش بینی تره . مثل همین الان آکادمی ها و لابراتوراهای معروف ، باهوش ترین ها را سوا می کنند و عرضه محصول دارند . کم کم هم اطراف خودشون شهر درست می کنند تا وقت هدر نشه و ....... تولیدات و اکتشافات آنها قابل تصوره . مرغهایی که به جای 2 پا و یک سینه دارای 10 پا و 10 سینه هستند مثلا تا بهره وری بیشتر بشه و مسائلی از این قبیل .....کریک یکی از این نوابغ هست که معتقده مشکلات انسان ها ناشی از تعداد زیادشون و مواردی مانند خشم و حسد و کینه ورزی در آنهاست او در حال تولید انسان هایی فاقد این خصوصیات است و از جیمی دوست خود می خواهد در صورت نابود شدنش این نسل جدید را هدایت کند ........

کتاب البته یک جورایی پر از عدم قطعیت هست ..... خیلی حدس ها می شه زد اما کتاب جواب قطعی را نمی ده ..... آیا کریک می خواست نسل انسان ها را بردارد و نسل جدید جایگزین کند که از جنگ و مذهب و .... اطلاعی ندارند ؟ نهایتا نشون می ده این نسل جدید چگونه تمایلات جدیدی ممکنه پیدا کنند .... خرافات چگونه بینشون پدید می یاد و چه خطراتی تهدیدشون می کنه ...... یک جورایی ترسناکه ...... من واقعا یک لحظه با خودم فکر کردم شاید ما هم همین طور پدید اومدیم ..... روند شروعش را دوست نداشتم اما در مجموع داستان قشنگی بود . خوب جمعش کرده بود . اخرش را به نتیجه جالبی رسونده بود

 

 در مورد اوریکس و کریک هم بگم که نام مستعار دو تن از شخصیت های داستان هستند . اوریکس نوعی آهوی آفریقایی و کرِیک پرنده‌ای است که در فارسی به آن یلوهٔ حنایی گفته می‌شود

 

 این کتاب در همان سالی که چاپ شده جز فهرست نهایی کتاب های کاندید جایزه بوکر شده و از مجموعه ادبیات پادآرمانی محسوب می شه . در داستان‌های علمی ـتخیلی ، جوامع پادآرمانی جوامعی تخیلی هستند که در آنها ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آنها دلخواه هیچ انسانی نیست. از معروف ترین رمان های این دسته می شه به 1984 ، دنیای قشنگ نو و هرگز رهایم نکن اشاره نمود . یک جامعه پاد-آرمانی نقطه مقابل و وارونه یک جامعه آرمانی (آرمان شهر) است. آرمانشهرها جوامعی تخیلی هستند که در آنها همه‌چیز مثبت و ایده‌آل است.

مارگارت اتوود در مورد این کتاب گفته که این کتاب برای من تقریبا کتاب کاملی است که تا به حال نیاز داشتم خلق کنم

  

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

 خیلی خوب است که آدم کسی را برای حرف زدن داشته باشد .

 

 

جامعه بشری هرگز چیزی نمی آموزد و هر بار مرتکب همان اشتباهات ابلهانه پیشین می شود .

 

عروس فریبکار

 

 عروس فریبکار


مارگارت اتوود
شهین آسایش

 

انتشارات ققنوس


زینیا زنیست بسیار جذاب و باهوش . زنی که وارد زندگی زوج های دیگر می شود مردها را جذب خود می کند زندگی زنها را از هم می پاشد و بعد مردها را مثل یک تفاله دور می اندازد . زینیا فقط دروغ می گوید کسی درباره اصلیت او چیزی نمی داند . کتاب در هیچ فصلی اشاه مستقیمی به خود زینیا ندارد بلکه با بررسی زندگی قربانیان او و اینکه چه چیزی باعث می شد شوهرانشان انها را ترک کنند و به سوی زن دیگری بروند ما را با زینیا اشنا می کند .
خیلی خوشم اومد یک جور پرکشش و در عین حال با معنایی بود .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

نابغه ها قدرت بی انتهایی برای ایجاد رنج دارند .

 

 

 

زینیاهای این دنیا سوارکارند و جیب مردان را خالی می کنند و در خدمت هوس های آنها هستند . امیال آنها را هوس های مردانه هدایت می کنند . اگر شما را بالا ببرند یا وادارتان کنند زانو بزنید همه به خاطر هوس های مردانه است . همه اینها بستگی به این دارد که چه قدر ضعیف باشید که کاری از دستتان برنیاید . حتی تظاهر کردن به اینکه در خدمت امیال مردانه نیستید نوعی هوس مردانه است .

 

 

 

"عزیز دلم من ارزش تو رو ندارم . روزی مرا خواهی بخشید . تا اخر عمر دوستت خواهم داشت . زینیای تو که دوستت دارد . " . تونی که خود چنین نامه ای را دریافت کرده بود می داند این ادعاها چه قدر ارزش دارند : در واقع بی ارزشند .

 

 

آدمکش کور

 آدمکش کور


مارگارت اتوود
شهین آسایش

 

انتشارات ققنوس


آدمکش کور یک داستان سور رئاليستي است که برنده جایزه بوکر سال 2000 شد . داستان از دو روایت مجزا تشکیل شده است . در یکی از روایت ها دختر و پسر عاشقی را دنبال می کنیم که پسر در حین قرارهای عاشقانه برای دختر یک داستان تخیلی تعریف می کند و در داستان دیگر پیرزنی به اسم ایریس در حال نوشتم شرح زندگی خود و خواهرش لورا می باشد . نهایتا دو داستان به یکدیگر پیوند می خورند .
لورا خواهر کوچک تر دختری عجیب و حساس است و ایریس خواهر بزرگ تر دختری با حس مسئولیت نسبت به خانواده و خواهرش . ایریس برای نجات خانواده باج داده فداکاری کرده و زن مردی ثروتمند و هوس باز می شود ..... اما تنها در پایان داستان است که متوجه می شود باج اصلی چه بوده و چگونه پرداخته شده است ...
داستان قشنگی هست . شاید در ظاهر ساده به نظر بیاد اما داستان قابل بحثی دارد و پایانش مهیجه خوب تونسته داستان را جمع کنه . شخصیت لورا حیرت آور هست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

سابقه فامیلی و این چیزها چه معنایی دارد ؟ مردم از ان استفاده می کنند که بتوانند خودخواهیشان را ارضا کنند یا این که شکست هایشان را توجیه کنند .

 

 

بچه ها فکر می کنند هر اتفاق بدی که می افتد تقصیر آنهاست ، من هم از این قاعده مستثنی نبودم ، همچنین بچه ها با وجود همه شواهد بدی که وجود دارد معتقدند که همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود ، در این مورد هم با آنها فرقی نداشتم .

 

 

از لطف کردن متنفرم . از مردمی هم که به لطف کردن افتخار می کنند متنفرم . ادم های از خود متشکری که با بخشیدن چند سنت ادعای مهربانی می کنند . آنها نفرت انگیزند .

 

 

به آدمی که روز و شب اروزی رسیدن به کسی را دارد که روز و شب جلو چشمش است چه احساسی دست می دهد؟
نمی دانم !!!!!

 

 

دیکتاتوری روی دیگر فداکاری است .

 

 

خداحافظی ها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئنا بازگشت ها بدترند .حضور عینی انسان نمی تواند با سایه درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند .

 

 

آدم دو نفری احساس امنیت بیشتری می کند ، اما تو شخصیت لغزنده ای است ، همه توهایی که می شناختم یک جوری گم شدند . آن ها یا جیم شدند یا خیانت کردند یا مثل پشه از پا درامدند .