حالا حالاها وقت هست / دکتروف
حالا حالاها وقت هست
ای ال دکتروف
وحید روزبهانی
انتشارات مروارید
یک مجموعه داستان کوتاه که قبلا داستان های والتر جان هارمن ، خانه ای در دست و داستان زندگی جولین را معرفی کردم .
ویکفیلد : مردی که کاملا اتفاقی همسر و دخترانش را ترک می کند و پنهانی در اتاق زیر شیروانی زندگی می کند .
بلوار اجمونت : مرد پیری با ماشینش روبه روی خانه ی مرد پارک کرده و می گوید اینجا منزل قدیمی اوست .
پذیرش : پیشخدمت آمریکایی که قبول می کند به خاطر گرین کارت با دختری ازدواج کند .
نویسنده ی خانواده : مادربزرگ حال خوشی ندارد و مرگ پسرش را از او پنهان می کند و قرار می شود نوه گاهی برایش نامه ای از جانب پسرش بدهد .
ویلی : پسر بچه متوجه رابطه مادرش با معلم سرخانه شان شده .
شکارچی : معلم دهکده دانش اموزانش سرویس مدرسه و ...
حالا حالاها وقت هست : مردی که انتخاب شده برای زنده ماندن .
این دومین مجموعه داستانی هست که از دکتروف معرفی می کنم و هر چی بیشتر می خونم بیشترم دوسش دارم و البته ترجمه های روانی هم جدیدا از کتاباش شده . به نظر من مجموعه قشنگی هست موضوعات جالبی را مد نظر گرفته و از اون داستان هایی هست که پایان داره شما را به یه جایی می رسونه شاید حالتش بشه گفت کلاسیکه اما اصولا یک مفهوم و معنای خاصی را هم با حالت کوبشی مفهومی و قشنگ بهتون معرفی می کنه که مدرن تره . در هر صورت به نظر من یکی از مجموعه داستان هاش را بخونید .
قسمت های زیبایی از کتاب
در نسل او بزرگترین سفر ، رفتن از طبقه کارگر بود به طبقه ی متسوط . از عهده ی آن هم برنیامده بود .
مجبور نیستی کاری را فقط به خاطر این که کسی ازت خواسته انجام بدهی .
در هر لحظه می شود عقیده ی خاص و منحصر به آن لحظه داشت .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه