زنان شعبده باز

زنان شعبده باز

 

پیر بوالوو- توماس نارسژاک

عباس آگاهی

 

انتشارات جهان کتاب

سال نشر : 1396

 پی یر کل زندگی اش را در مدارس شبانه روزی گذرانده . پدر و مادر وی در سیرک کار می کنند و پرفسور آلبرتو پدرش گاهی با هدایای مختلف به دیدنش می آید اما زمانی که پدرش فوت می کند و او برای مراسم می رود در سیرک ماندگار می شود و سعی می کند تردستی یاد گرفته و به همراه هیلدا و گرتا دوقلوهای آلمانی برنامه هایی اجرا کند . پی یر عاشق آنها می شود اما قادر نیست این دو را تفکیک کرده و تنها یکی را دوست بدارد و این موضوع او را گیج می کند تا .....

این بارم باز یک گریزی به سیرک داره و باز یک جوری بیشتر از هیجان و معما محور بودن توجهش به روابط هست یک چیزای جالبی داره بد نیست اما اون قدرم کشش و استرس نداره یک مقدار پیش پا افتاده بود .

قرارداد

قرارداد

 

پیر بوالوو- توماس نارسژاک

عباس آگاهی

 

انتشارات جهان کتاب

سال نشر : 1394

 

آقای ژ یک آدمکش حرفه ای است که قبلا در سیرک کار می کرده . در این ماموریت او از پنجره به پیرمردی شلیک می کند اما سگ پیرمرد نیز زخمی می شود آقای ژ بر خلاف دستور رئیسش لویی نمی تواند سگ را رها کند پس سگ و اسناد مورد نظر رئیس را برداشته و فرار می کند این حیوان هر لحظه ممکن است او را لو دهد یا اینکه آقای لویی آدمکش دیگری را برای کشتن او اجیر کند ولی حس عاطفی و وابستگی بین ژ و سگ ارزشمندترین احساس زندگی اوست .

نه اصلا خوشم نیومد دنبال یک چیز پرکشش بودم اما نه هیجانی داشت نه دلهره ای نه نکته خاص آخرش خیلی خاص و برانگیزاننده بود خیلی روی رابطه سگ و مرد کار کرده بود ولی خوب  من ببشتر دنبال هیجانش بودم.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هرگز نباید کنار خودت جای خالی بذاری تا کسی فکر کند اجازه دارد آن را اشغال کند .

 

سعادتمندی از نظر او سپردن خویش به دست ساعاتی بود که بی خاطره و بی تاسف و بی آرزو سپری می شوند . شاید نوعی احساس سعادتمندی بی ادعا می کرد سعادتمندی گربه ای که با یک چشم چرت می زند .

چهره های تاریکی

چهره های تاریکی

 

پیر بوالوو- توماس نارسژاک

عباس آگاهی

 

انتشارات جهان کتاب

سال نشر : 1391

 هرمانتیه مرد باهوش و پر جنب و جوشی هست که سهام دار چند کارخانه است با کوشش زیاد لامپ جدیدی اختراع کرده و می خواهد  پیشرفت زیادی بکند اما در همین حین بر اثر انفجار مین در ویلای شخصی اش بینایی اش را از دست می دهد همسر و شریکش او را برای استراحت به ویلا می برند اما اتفاقات اطراف او مشکوک است نمی داند رقم چک هایی که امضا می کند درست است یا خیر نمی داند چرا بعضی مستخدم ها اخراج می شوند یا ناگهان سکوت می کنند و .....

 این کتاب دومین کتاب این زوج نویسنده هست و با اقتباس از اون فیلمی هم ساخته شده . کتاب بدی نیست هیجان داره اما آخرش هیچی به هیچی اتفاق خاصی نمی افته از اول یک شکی هست و همش منتظرین یا یه جوری مجرمها مجازات شن یا چرخش ناگهانی پیش بیاد که چیزی نمی شه من به اندازه سایر کتاب هاش دوستش نداشتم .

ماده گرگ ها

ماده گرگ ها

 

پیر بوالوو- توماس نارسژاک

عباس آگاهی

 

انتشارات جهان کتاب

سال نشر : 1389

 ژروه و برنار دو دوست اسیر در دست آلمان ها هستند برنار با زنی به نام هلن به صورت مکاتبه ای آشنا شده و نهایتا تصمیم به فرار می گیرند تا نزد هلن بروند ولی برنارد در اثر تصادفی کشته می شه و دوستش خودش را جای اون جا می زنه و نزد هلن می ره . هلن خواهری داره که ادعای غیب گویی می کنه و ..‌‌

باز هم یک قصه پرکشش و پرهیجان و جالب یک جاهاییش شبیه قصه قبلیه اما در مجموع هنوز خوب و مهیجه .

یکی دیگه از دلایل معروفیت این زوج ادبی این هست که تعداد زیادی از نوشته هاشون به فیلم تبدیل شده که بعضا فیلم های خوب و قابل توجهی هم بودند .

مردان بدون زنان

مردان بدون زنان

 

پیر بوالوو- توماس نارسژاک

عباس آگاهی

 

انتشارات جهان کتاب

سال نشر : 1392

 سرژ میرکین نویسنده جوانی هست که کتاب جدیدش را به صورت ناشناس برای مسابقه فرستاده اون دوبلره و شرایط مالیش خوب نیست همسر زیبای اون ماتیلد تقریبا کار مدلینگ می کنه و سرژ به شدت بهش مشکوکه و معتقده یک معشوق داره پس کارآگاهی را استخدام می کنه و تپانچه ای می خره

از کتاباشون خوشم اومده پر از هیجان و کشش این کتاب هم همین طور همش نگرانی و بعد یک اتفاق خاص البته روی حالات روحی و روانی حسادت هم مانور زیادی داده اما خوب کلا جذابه 

باید بگم که این دو نویسنده فرانسوی هستند و کتاب هاشون تونسته توجهات خوبی را جلب کنه و جوایزی را هم ببرند توی این زمینه .

چشم زخم

چشم زخم

 

پیر بوالوو- توماس نارسژاک

عباس آگاهی

 

انتشارات جهان کتاب

سال نشر : 1389

 فرانسوا دامپزشکی است که همراه با همسرش در منطقه ای ساحلی زندگی می کنه روزی زنی در شبه جزیره برای مداوای یوزپلنگش از او کمک می خواهد این زن از آفریقا آمده زیبا و مرموز است خدمتکاری سیاه دارد و شایعات زیادی در مورد مرگ همسرش وجود دارد . فرانسوا عاشق میریام می شود و بعد وقایع عجیب می شود میریام او را برای خودش می خواهد و فرانسوا به جادوهای آفریقایی شک می کند و ....

 کتاب جالب و پر دلهره ای است همین طور جلو می رین یه چیزهایی کشف می کنین یک حدس هایی می زنین یه جاهایی ورق برمی گرده پر ترس و دلهره و پرکشش کتاب قشنگیه .باید بگم از روی این کتاب فیلمی هم ساخته شده .

زیاد جنایی خون نیستم چیزی که بیشتر همه از کارآگاهی خوندم کارآگاه مگره بود که مترجم بیشتر اون آثار هم آقای عباس آگاهی بودند . حالا که باز تصمیم گرفتم یک سری به یک مجموعه کارآگاهی بزنم از روی مترجم انتخاب کردم دیگه یک مجموعه ای که اکثر ترجمه هاش دست ایشون بوده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

با جسم او قادر مطلق بودم ولی هرگز روحش را تسخیر نمی کردم . هرگز نمی توانستم او را از خاطراتش نجات دهم و آن وقت خودم رنج می کشیدم.

 

من از عشق چشم پوشیده بودم . نمی توانستم از آن چه که درخشش وحشی گونه و باشکوه آن بود نیز چشم پوشی کنم .

همیشه ارباب/ کوپر

همیشه ارباب

 

لوئیز کوپر

شهره شاهین فر

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1390

 کتاب از نوع علمی تخیلی هست در ابتدای کتاب شاهد جامعه ای از انسان ها هستیم که قدرت های جادویی و عظیم زیادی دارند  کریدیل رئیس حلقه به حساب می یاد و تارود  یکی از اعضای قدرتمند اما غیرمحبوب حلقه است که ططی اتفاقاتی متوجه می شیم جز افراد شیطانی و سیاه بوده که به صورت یک انسان دراومده اما خودش می گه تصمیم داره گذشته اش را فراموش کنه و به انسان ها وفادار باشه یاران حلقه قبول نمی کنند و حکم به اعدامش می دهند و ....

کوپر یک نویسنده انگلیسیه که سه گانه ارباب مهم ترین کار اوست و در حقیقت  این کتاب اولین کتاب از اون سه گانه حساب می شه . خوبه بدونید که این سه‌گانه پرفروش‌ترین کتاب‌های ژانر ادبیات فانتزی در دهه‌ ۷۰ نام گرفتند . واقعا هم جذابه شخصا شدیدا از این مدل کتاب ها بدم می یومد تا هری پاتر را خوندم و دیدم ا فانتزی ها هم می تونن جذاب نوشته شوند این کتاب هم جذابیت های خاص خودشو داره و دلم می خواد دو جلد دیگه را هم بتونم بخونم چون پایانشو دوست نداشتم. طرفدارای ارباب حلقه ها و هری پاتر از دستش ندهند .

تاریخ علم مردم/ کانر

تاریخ علم مردم

 

کلیفورد کانر

حسن افشار

 

انتشارات ماهی

سال نشر : 1390

 تاریخ علم مردم می یاد از مردم عادی و نقششون توی پیشرفت علم می گه این که واقعا اکثر استارت های علمی و کشفیات توسط بومی ها مردم عادی و بدوی زده شده که چون مهم نبودند یا سواد نداشتند نتونستند ثبت تاریخی هم بکنن و زیربنای شروع کار خیلی از دانشمندای مهم همین دستاوردای مردم معمول بوده و می یاد توضیح می ده که واقعا برای نمونه چه کارهایی که کرده نشده توسط این افراد . از اون طرف می گه خیلی از کسایی که به عنوان دانشمندان و کاشفان بزرگ شناختیم واقعا این طور نبوده مثلا افلاطون دستاوردای فلسفی داشت ولی جدا جلوی علم را می گرفت یا جلوی همه گیر شدنش را . خیلی از افرادی که اسمشون ثبت شده قدرت داشتند و در حقیقت اجازه دریانوردی و کشف را به اونای دیگه نمی دادن و خیلی چیزا را به اسم خودشون ثبت می کردند . یا اشارات جالب دیگه ای که مثلا می گه طریقه نوشتن اعداد با ده کاراکتر و مکان داشتنشون براتون خیلی طبیعیه ولی باید بدونید از اول به این شکل نبوده و به حدی پیچیده بوده که یک عملیات ریاضی ساده زمان فوق العاده ای می برده و همه نمی تونستن یاد بگیرند ولی با اختراع این طرز نوشتن بود که ریاضی عمومی شد .

خلاصه مبحث قابل فکر جالب و جسورانه ای هست . آدم را به فکر می بره و می بینید آدمها حکومت ها هیچ چیزی انگار خیلی مهم نیست سرنوشت بشری به یک سمتی باید بره و می ره این دانشمند نباشه یکی دیگه یک مدت بعدتر کشفش می کنه قدرتی جلوی کاری را بگیره وقتی روند طبیعیه آخر طبیعت و اجتماع بهش غلبه می کنه و ..... به نظر من کتابی هست که ارزش خوندن داره .البته طولانی هست و باید یک وقت که فرصت کافی دارید و باحوصله اید شروعش کنید .

اینا بگم که نویسنده آقای کانر آمریکایی هست و در ابتدا در کار طراحی هواپیما بود ولی بعد از پیدا کردن مشکل با کارفرماهاش ادامه تحصیل داد و به کار تاریخ نگری پرداخت .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در طول چهارصد سالی که از ورود مهاجران اروپایی به آمریکای شمالی می گذرد ، آن ها حتی یک گیاه آمریکایی مناسب برای اهلی کردن پیدا نکرده اند که سرخ پوست ها قبلا آن را کشت نکرده باشند .

 

در حالی که پژوهشگران عصر جدید گذار به مرحله کشاورزی را واقعه ای رهایی بخش قلمداد می کنند ، گردآورنده ها خودشان شاید آن را چیزی مثل اخراج از بهشت دیده باشند . انسانی که تا کنون خوراک خودش را نرم نرمک در طول روز گردآوری کرده بود ، برای کشاورزی حالا باید صبح زود از خواب بیدار می شد و تا غروب آفتاب جان می کند . فشار رشد جمعیت چاره ای جز این تغییر باقی نگذاشته بود .

در جنگل های سیبری/ تسون

در جنگل های سیبری

 

سیلون تسون

پریزاد تجلی

 

انتشارات تارا

سال نشر : 1392

 

نویسنده تصمیم می گیره حتما قبل از 40 ساله شدن مدتی را در خلوت و دور از هیاهوی زندگی مردن بگذره . بالاخره موفق می شه و با اینکه فرانسوی هست به مدت شش ماه کلبه ای را در جنگل های سیبری در اختیار می گیره و راهی اونجا می شه و خاطرات روزانه اش را می نویسه سرمای این جنگل ها تهیه آب و غذا عادات مردم روس حیوانات جنگلی این که تنهایی چه ارمغانی برای تو داره آدم با خودش چیا فکر می کنه و چه طور زیبایی طبیعت را درک می کنی .

مبحث کتاب چیز جالبیه و خوب وقتی رفتی سراغ غیر داستان اونم توی این سرما وسوسه می شی بری سراغ همین کتاب ولی باید بگم خودش به اندازه موضوعش جالب نیست یعنی عملا چیزی از زندگی بکر نمی گه بیشتر از تفکرات تنهاییش حرف می زنه که اونم اون قدر جذاب بیان نشده کتاب بدی نیست ولی منتظر یک چیز فوق العاده هم نباشین .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

رویاهای ما تحقق می یابند اما مانند حباب های صابون هستند که ترکیدن شان اجتناب نا پذیرند .

 

ایده ی به هم ساییدن دو تکه چوب کوچک برای روشن کردن آتش از در آغوش گرفتن همدیگر نشات گرفته .

شاهنشاه/ کاپوشینسکی

شاهنشاه

 

ریشارد کاپوشینسکی

ولی ا... ابراهیمی

 

انتشارات  نیک پندار

سال نشر :  1378

کتاب این بار در مورد انقلاب ایران هست این که شخصیت شاه برخوردش رفتارش طرز فکرش ایده اش از پیشرفت دلیل جهت گیری مردم اتفاقاتی که توی یک کشور دیکتاتوری بعد انقلاب می افته و ..... من اصلا نمی خوام بگم کتاب تاریخی جامعه شناسانه بی طرف و بی نقصیه ولی خیلی نکات جالب هم توش داره چیزایی که واقعا به فکر می بره شما را مثلا می گه شاه پولدار شد و گفت ده سال دیگه ایران را از نظر رفاه می کنم اروپا و آمریکای دوم خوب این تفکر اصلا اشتباهه کشوری که اون قدر پایینه که مردمش به زور کفش دارند ایا منطقیه بگی ده سال بعد عالی می شم نه این عالی شدن باید پایه ای فرهنگی آموزشی باشه و بدونی سال ها تلاش می بره و خیلی نکات ریز دیگه . من شخصا خیلی کتابشو دوست داشتم . نمی خوام توضیح بیشتری بدهم قسمتی هم ازش یادداشت نکردم بهتره خوندش .

بعد از تجربه موفق قبلی با این نویسنده خوب خیلی خوشحال شدم که دیدم در مورد انقلاب خودمون هم کتابی داره و دیدم واقعا فرصت خوبی هست برای خوندنش . در مورد آقای کاپوشینسکی باید بگم که در 24 سالگی خبرنگار شدند  و مدت 25 سال در خاورمیانه ، آمریکای لاتین آ آفریقا و آسیا خبرها را دنبال می کردند و شاهد جنگ ها و انقلاب های زیادی بودند .

امپراطور/ کاپوشینسکی

امپراطور

 

ریشارد کاپوشینسکی

حسن کامشاد

 

انتشارات ماهی

سال نشر : 1393

کاپوشینسکی نویسنده و عکاس معروف لهستانی هست که توی این کتاب می یاد از وضعیت و شرایط اتیوپی و حبشه صحبت می کنه . اوضاع مملکت بزرگان و حوادثی که به سمت انقلاب می ره . یک جورایی شبیه طنز هست باورتون نمی شه اینها اظهارات افراد نزدیک به پادشاست . کسی که شغلش تعظیم کردن است کسی که شغلش اینه بالشت زیرپای امپراطور قد کوتاه بذاره کاخی که ساخته می شه تا امپراطور یک روز توش باشه . کارگرانی که حقوقشون داده نمی شه و گفته می شه امپراطور از بالکن اون سمتی بهشون پول می ده و تا می رن اون سمت امپراطور از این سمت فرار می کنه . و البته گفته می شه خیلی کارهای روشن فکرانه کرده این حاکم جدید مثلا قبلا اگر دزدی می شده یک ماده مخدر می دادن به یک بچه گیج می شده و می رفته می رفته به هر کس دست می زده اون دزد بوده و دست و پاشو قطع می کردن و کلی موارد این چنینی . اولین نشانه ها با کودتای دو برادر آغاز می شه یکی از اونها که فرماندار شهری هست می یاد و با باجی که می گیره مدرسه می سازه باج گرفتن مسئله نیست اما نباید صرف مدرسه سازی بشه بعدم زمین های خشم و لم یزرع را بین مردم پخش می کنه و مورد غضب قرار می گیره به همراه برادرش کودتای ناموفقی می کنه .

اعتراضات ناعدالتی ها و شورش های جزئی ادامه دارند تا زمانی که خبرنگاران خارجی فیلم هایی از قحطی ها و گرسنگی های شدید پخش می کنند در همین زمان چاه آب سربازها خشک می شود و افسران به آنها آب نمی دهند دعوایی در ارتش رخ می دهد و چندی بعد بنزین گران می شود که ضربه نهایی است و همه را به خیابان می کشد .

خیلی کتاب قشنگیه این قدر صمیمی آروم و روان نوشته شده و این قدر شگفت انگیزه که چه طور می تونند انسان ها تا این حد پست و خودخواه باشند و در جهل غوطه ور که لحظه ای زمین نمی ذاریدش . حتما بخونید و لذت ببرید . به هر حال تصمیم گرفتم چند تا کتاب غیر رمان بخونم و بعد دوباره برگردم سراغ دنیای داستان .

چند واقعیت باور نکردنی/ چهل تن

چند واقعیت باور نکردنی

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1393

 پیشنهاد منطقی : خودکشی به دلیل خیانت به وطن .

اسطوره رمانتیک : مردی کشته شده در جریان انقلاب و نامه های به جا مانده.

ارواح دلواپس : خودکشی هدایت .

یادداشت گم شده :خودکشی یکی از نزدیکان رضا خان

باغ ایرانی : مارها عاشق الماسند .

باغ دزاشیپ : پسر خاله ای که به ستاره سفر کرد .

خوب اینم جدیدترین کار آقای چهل تن و بستن پرونده معرفیشون . نویسنده ارزنده ای هستند و امیدوارم بخونید و لذت ببرید . توی این کتاب شخصیت های حقیقی مد نظرشدن هستند و داستانی از زندگی اونها با دید خودشون روایت می کنند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 در ایران عمر تاریخ کوتاه است .هجوم اتفاقات تازه گذشته را پشت غبار فراموشی محو می کند .

 

آغوش تو هنوز هم برای من امن ترین نقطه دنیاست .

 

بدشانسی بزرگ اک فقط و فقط این بود که خوش شانس نبود .

ساعت پنج برای مردن دیر است / چهل تن

ساعت پنج برای مردن دیر است

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1381

 ساعت پنج برای مردن دیر است:پسر هنرمند درگیر زندگی دنیا مردن متوسط بودن و ....

تصادف محض:زنی که عاشق می شود .

زنی چای درست می کرد:مریم به همراه زن بیوه همسایه پسر او را بزرگ کرده اند .

زنی به ماه عسل می رود: زن و مرد برای ماه عسل به آبادان آمده اند و زن جور عجیبی است .

زنی در نور ویترین ایستاده بود: پاسبان های گشت شب و زن تنها .

زنی روی چمن ها نشسته است:زن مهاجری که تنهاست و هر روز با چمدان از خانه بیرون می آید تا در تنهایی نمیرد .

نویسنده در پاگرد آخر: هذیان و خواب و ...

دارالشفا: شفا با نبابت

یک سونای داغ: استخر و چول و حاج اقا و تلفن نصف شب 

یک مجموعه داستان دیگه و مثل بقیه مجموعه هاشون زندگی مردم سطح شهر خصوصا کاوش توی خصوصیات خانم ها و روحیاتشون حالا من خیلی باهاشون موافق نیستم اما قشنگ و نرم و روان می نویسند .  در ضمن آقای چهل تن رشته تحصیلیشون مهندسی برق هست .

 

قسمت زیبایی از کتاب

آرزو یعنی همین. یعنی این که آدم دلش بخواهد چیزها جور دیگری باشد .

کات منطقه ممنوعه/ چهل تن

کات منطقه ممنوعه

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1383

 خوب ایشون ظاهرا جز داستان کوتاه و رمان ، فیلم نامه هم دارن . گروه فیلم برداری به در خانه پیرزنی رفته که می گوید استخوان های پسر شهیدش بعد چند سال هنوز تازه بوده و البته روایات بسیار است .

خوب اولا من فیلم نامه دوست ندارم دوما نمی دونم چرا این قدر مفاهیمش برام دوره و متوجه نمی شم چی می خواد بگه و در نتیجه خوشم نمی یاد.

نکته دیگه ای که در مورد آقای چهل تن باید بگم اینه که زمانی برنده بورس پارلمان بین المللی نویسندگان می شه و به مدت دو سال به ایتالیا می ره .

تالار آیینه/ چهل تن

تالار آیینه

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات به نگار

سال نشر : 1369

 داستان در زمان مشروطیت است مخالفت شاه و اشراف و مشروطیت خواهی عده ای دیگر و شرعیت خواهان و زندگی مردم که چه طور در این وادی می گذرد میرزا که معتقد است مشروطه باید بیاید و تمام زندگی اش را وقف کرده شاه زمان همسر مریض و رو به موتش و دو دختری که در خانه دارد ماه رخسار که همه او را شاه زمان می بینند و مهراعظم که تلخ از این همه بی توجهی است فخری عمه ای که در پی شوهر دادن دخترهاست .

یک رمان قشنگ و رمزآلود فضاهای رئال و اجتماعی که یک هاله رمانتیکی احاطه شون کرده داستان فضاهای قدیم با جذابیت اون روزگاران ولی هم چنان خیلی از شخصیت ها رفتار و تصوراتشون برای من دوره و لمسشون نمی کنم . کتاب نسبتا خوبیه واقعا یک درد بزرگ به سینه آدم می آره مردم مملکت هر برهه ای درگیر یک قضیه بودند اوضاع آشفته و چه خون هایی رفته تا عادی ترین حقوق ها به دست بیاد و هی تکرار مکررات .

دیگر کسی صدایم نزد/ چهل تن

دیگر کسی صدایم نزد

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1382

دفتر اول

صله رحم : غیبت در مورد زن برادر.
دیگر کسی صدایم نکرد: خدمتکار تنها در خانه مانده .
دیوار سمج شیشه ای : همسر خارجی مرد ‌
ته شب : قدسی که راه نمی رفت .
چشم هایی به رنگ دریا : پدر دستگیر شده .

دفتر دوم

دسته گلی برای مرگ : جوان های پناهنده .
اسرار مرگ میرزا ابوالحسن‌خان حکیم : مرصع زنی که شاید دیوانه بود بعد از مرگ همسر .
داستان مرگ یک انسان  : پدر بازنشسته شده و مادر قبول نمی کتد .
مرگ، دیگر چیز مهمى نیست : پیرزن غده ای در سینه دارد و میرمزدی در همسایگی .
پنجره نمى‌گذاشت به مرگ فکر کنم : مرگ جانباز در مسافرخانه .
پنجره سبز برگ‌ها :بازداشت نویسنده جوان .

 یک مجموعه داستان کوتاه دیگه بیشتر با حال و هوای مرگ و تنهایی . کوتاه هستند صمیمی و دلنشین . سبک جالبی داره داستان های کوتاهشون من حتما پیشنهاد می کنم یکی از مجموعه هاشون را بخونید .

سپیده دم ایرانی/ چهل تن

سپیده دم ایرانی

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1384

ایرج مردی هست که مایل به حذب توده است و وقتی دستگیری ها شروع می شه تصمیم می گیره از ایران خارج بشه ولی اونجا هم بهش تهمت جاسوسی می زنن و به کار اجباری به سیبری فرستاده می شه اکنون بعد از حدود سی سال به وطن بازگشته در زمان انقلاب و همسری که دیگر خواستار او نیست . پدری سرهنگ زمان شاهنشاهی که به خاطر او همه چیزش را از دست داده و ....

این کتاب نامزد دریافت جایزه کتاب سال شده و ظاهرا خود آقای چهل تن به عنوان اعتراض به عملکرد سیستم انصراف دادند .

یک چیزایی از کتاب جالبه همین که واقعا چه قدر زندگی پیچیده است یک حرکتایی یک گرایشاتی چه طور کل زندگی ما و اطرافیانمون را زیر و رو می کنه همه چیزمون را می گیره و وقتی چشم باز می کنی عمری باقی نمونده این که چه قدر فرصت ها کوتاهه چه قدر سیاست پیچیده ولی یه جورایی خوب خیلی جدیدم نیست این مباحث انگار همین چیزها را قبلا هم خونده باشی . در کل معمولیه بد نیست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی موسیو خبر خودکشی هدایت را به من داد هنوز فکر می کردم خودکشی کار شجاعانه ای است ، حالا مطمئنم در مملکت ما این زنده ماندن است که جرعت می خواهد !

 

همه ی آدم ها چیزهایی دارند که از دیگران پنهان می کنند این را فراموش نکن !

تهران شهر بی آسمان/ چهل تن

تهران شهر بی آسمان

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1380

کرامت پسرک فقیری هست که دهات و مادرش را ترک می کنه به تهران می یاد با شاگردی توی مغازه ها شروع می کنه آزار و اذیت زیادی می شه حتی بهش تجاوز می شه ولی اون سعی می کنه پا بگیره دزدی می کنه با زن های ناجور می گرده و با به دست اوردن دلشون پول هاشون را برای خودش بر می داره حسابی معروف می شه لات می شه و.... در حقیقت کسی که از فقر و نکبت سر در می یاره و این باعث می شه خودشم بد و بی رحم بشه و وقتی زورش می رسه تا جایی که بتونه ظلم کنه و از طرف دیگه هم واقعا نشون می ده چه طور چنین آدم هایی دائم خودشون را با زمونه وفق دادند و بزرگ شدند .

خیلی نکته مهمی تو خودش داره بعد روان شناسیش واقعا خوب کار شده ایده جالبی داره و واقعا موضوع مهمی را پیگیری کرده. اما تکه تکه های داستان قبلا توی داستان کوتاهاش خونده شده بود و همین جذابیتش را پایین می آورد باعث می شد خیلی معمولی باشه .

چیزی به فردا نمانده است/ چهل تن

چیزی به فردا نمانده است

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1377

زن های زمستانی : زن ها تنها دور هم و صحبت بی وفایی مردها.
مردهای تابستانی : این بار برعکس است داستان مردی که از زن های تنها استفاده می کند .
چیزی به فردا نمانده است : دختری که در خانه ماند تا خواهرها با ثمر برسند .
درد پنجم : حرف های خاله زنکی پشت سر و چاپلوسی جلوی هم !
در جستجوی آن زن : راطبه زن و مرد .
تندیس : دورهمی دوستان بعد از چند سال .
در یکی از همین تابستان ها : ترسی که در آدم ریشه می کند .
مونس مادر اسفندیار : مادر چشم به راه فرزند اسیر .
سرو گل : دختران جوان ده منتظر نامزدهایشان .
بال های کوچک من : پسری که خاله پدرش بزرگش می کند .
حکایت سید صالح : سید و طایفه جن های سم دار!
آینه و زاهد : مرد می خواهد دزد را در آینه پیدا کند .

اینم یک مجموعه داستان دیگه از آقای چهل تن که از نویسنده های تهرانی کشورمون هستند . موضوع اصلی کتاب ها باز هم فقر و جهالت و خصوصا بچه ها و زن ها هستند . اگر کتاب را بخونید جدای موضوعات حتی از نثرش هم متوجه می شید قدیمیه جدید نیست ولی من همچنان دوستش داشتم چون واقعا خرافات و جهل مشکل اساسی ماست و دیگه اینکه ساده و روانه.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مرد جماعت مثل ماست مختارالسلطنه است . نگاهش کنی ماست است بخری دوغ است بخوری آب است . نباید بهشان دل بست.

 

بارها شده است به خودم بگویم همایون کاش اوضاع و احوال جور دیگری بود تا تو هم زندگی دیگری می داشتی .

دخیل بر پنجره فولاد/ چهل تن

دخیل بر پنجره فولاد

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات رواق

سال نشر : 1357

از وقتی قاسم گم شده بود : پسر بزرگ خانه به جرم سیاسی زندانی شده است .
دخیل بر پنجره فولاد : خاله دیوانه و امید به شفا
سجاده : پسری که خاله اش بزرگش می کند.
چشمی که سلام کرد : دخترک لال و یتیم و رفیق مادرش.
درد اول : دختر از خوبی های تهران برای مادرش می گوید.
درد دوم : مرد علیل و همسر جوان .
درد سوم : در سوگ مادر بزرگ .
چراغ قرمز : مناظرات دیوانه وار از چراغ قرمز محدود کننده و گردش بی دلیل عقربه های ساعت.
انگار دیروز بود که.. : بچگی و خواهر برادر و....

آقای چهل تن داستان کوتاه هم می نویسن و اگر سراغ معرفی کردنشون بریم خوب قطعا باید سراغ این قسمت هم رفت . موضوع بچه ها زن ها و فقر هست اصولا خیلی جاهاش دیگه خیلی نخ نما و واضح و بدون سیاست تعریف می کنه ولی با این حال به نظر من با توجه به سال نوشته شدنشون و مطلبی که می خواد بگه ارزشمنده . خودم از خوندن این حجم از بدبختی و فقر خیلی دلم می گیره ولی  خوبه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

راستی که گم شدن قاسم گریه دارد . مات نگاه کردن مادر گریه دارد ، از ته دل آه کشیدن خاله اقدس گریه دارد ، کوچک بودن من گریه دارد و من از همه ی چیزهای گریه دار گریه ام می گیرد .

 

لبخند زورکی را جان توی جانش هم که بکنی زورکی است .هیچ کاریش نمی توان کرد .

 

حقیقت های بزرگ همیشه دیر پذیرفته می شوند .

مهر گیاه/ چهل تن

مهر گیاه

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

سال نشر : 1377

دو تا زن که با هم دوست و فامیل هستند و صحبت می کنند . شمسی خانم دکتر زنان و زایمان که شاهد عدم اطلاع کافی زن ها و موقعیت پایین آنها در برابر همسرانشان هست . او با وجود سن بالا از بی وفایی پدرش در برابر مادرش ترسیده و هرگز حاضر به ازدواج نشده و رفعت دوستش نیز همسری داشته که با وجود یک فرزند او را تنها گذاشته و او اکنون معشوقه ای پولدار دارد . جر و بحث آنها در برابر رابطه زن و مرد است و .....

آقای چهل تن را شنیده بودم در مورد زنان زیاد می نویسه ولی تجربه خوندن مستقیمش جالب بود که یک مرد این قدر از دیدگاه زنانه بنویسه خیلی برام جالب بود توضیحات توصیفات مقابله فکری دو زن البته دنبال یه چیز حالا خیلی روان شناسانه و خلی کندوکاوگرانه نباشید ولی خوب نوشته و روی موضوع قابل توجه و مهمی دست گذاشته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هر مردی گم شده ای دارد . این گم شده ... آه چه بگویم ، همیشه یک زن است .

 

مردها دنبال زن واقعی نیستند . آن ها به دنبال نوعی زنند که آنها را فقط می توانند توی عکس ها پیدا کنند. آن هم عکس های مجلات و روزنامه ها .

 

راه های معقول همیشه بهترین راه ها نیستند .

عشق و بانوی ناتمام/ چهل تن

عشق و بانوی ناتمام

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1381

 بانوی پیری در حال گفتن قصه زندگی خود است گذشته عجیبی که با گذشت زمان دچار نوسانات زیادی در ذهن او شده است و ترکیب و حقیقت ماجرها رنگ باخته است دختری که در بچگی والدینش را از دست می دهد عمو او را بزرگ می کند و قرار است در همان کودکی همسر پسر عمو شود پسر عمویی که به فرنگ می رود و هیچ تمایلی به او ندارد ....

یک قصه پیچیده در هم با رفت و آمد زمانی زیاد یک جاهایشش افسانه مانند و زیباست ولی یک جاهایشش که می یاد زمان حال جالب نیست و راستش خیلی جاهاش هم برایم مفهوم نبود و متوجه نمی شدم اصل چی بود.

خوب شدیدا حس می کردم جای آقای چهل تن توی لیستم خالیه و با انرژی زیاد اومدم تا با داستان هاشون آشنا بشم . داستان اول را خوبه خوب متوجه نشدم ولی یک چیزای قشنگی داشت بازی های زمانی باحال.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کتاب های لغت را مردها نوشته بودند . چیزهای بی نام همیشه جنسیتی زنانه دارند .

 

خیلی چیزها را می توان از نو ساخت ولی بعضی چیزها فقط به درد آن می خورند که دوباره ویران شوند .

دو قدم این ور خط/ پوری

دو قدم این ور خط

 

احمد پوری

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1387

 احمد مترجمی است که علاقه مند به آنا شاعر روسی است و می خواهد در مورد او و اشعارش کتابی بنویسد در کتاب فروشی با مردی آشنا می شود که ادعا می کند مسافر زمان است و به او نیز پیشنهاد می کند در زمان سفر کند ....

به نظرم خیلی باحال نوشته کتابای این مدلی تخیلی با موضوع زمان خیلی راحت می شه انتظار داشت به یه سمت عامه پیش بروند اما انصافا جامع قشنگ نوشته بدون اضافه گویی . 

احمد پوری را هم بیشتر به عنوان مترجم می شناسیم ولی خوب خودشون هم این کتاب را به نگارش دراورند . ایشون اهل تبریزند و در ابتدا معلم بودند اما برای ادامه تحصیل به اسکاتلند و انگلیس می روند و بعد از بازگشت به شغل تدریس زبان و ترجمه روی می آرند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جواب فوری پیدا کردن برای پدیده ای که منطقی و مطابق معیارهای علمی نیستند یک جوری شانه خالی کردن از مسئولیت است .

 

تو هم نبودی دیر یا زود گرفتار این چیزها می شدم . تنها حسن بودن تو داشتن یک دوست بود که می شد به او اعتماد کرد و بهش تکیه داد .

چرخ دنده ها / احمدی آریان

چرخ دنده ها

 

امیر احمدی آریان

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1388

 آقای سین و آقای صادی را داریم که ظاهرا زندگی هاشون هیچ ربطی به هم نداره اما چیزای مختلف عالم به هم ربط داره سرنوشت این دو تا هم مرتبط به هم می شه یکیشون حسابداری معمولی که همیشه خدا معمولی بوده و یکیشون مرد خانواده داری که یک دفعه زده زیر همه چیز . 

نه واقعا خوشم نیومد نه متوجه می شم منظورش چی بوده چرا اینا را کنار هم قرارداده چی می خواسته بگه چرا این طور می شه واقعا حوصله سر بر ننوشته ولی من هیچ ارتباطی هم باهاش برقرار نمی کنم .ولی شروع کتاب فوق العاده زیبا و محکم بود .

در مورد آقای آریان باید بگم که از نویسنده های اهوازی کشور هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

می دونم نفرت از مردم چیه . اما هنوز وضعت خوبه هنوز ته خط نرسیدی .ممکنه روزی برسه که از خانواده ات متنفر بشی بخوای زن و بچه ات را تیکه تیکه کنی .خدا نکنه اون روز رو ببینی . من برای بدترین دشمنم هم این آرزو را نکردم .

 

اگر می توانیم از بعضی از لحظات زندکی لذت ببریم و خوش باشیم صرفا به این دلیل است که هیولای حافظه نعمت فراموشی را نیز به ما ارزانی کرده است .

 

خصلت اصلی آینده بی رحمی و لگدمال کردن وعده های پیشینیان است .

تکه های جنایت/ احمدی آریان

تکه های جنایت

 

امیر احمدی آریان

 

انتشارات قصه

سال نشر : 1385

مردی همسرش به نام مانا را کشته و در هپروت به سر می بره و توی فصلای مختلف این کشتن دلیلش و اتفاقاتی که بعد اون براش حادث می شه را تعریف می کنه . مثل این که سینما می ره و هر جایی می شینه جسد مانا می یاد صندلی بغلی این که دعواشون واسه دوستی راوی و یک سوسک بوده این که موجود ما قبل تاریخی به شهر می یاد و مرد محافظش می شه و ....

با عرض شرمندگی به نظرم خیلی بی سر و ته بود یعنی حتی حالتای هپروتیشم اصلا کار نویی نبود من واقعا خوشم نیومد چندشم می شد از قضیه اون سوسک هر کار می کنم یادم نمی ره .

چند وقت قبل داستان های نیما یوشیج را معرفی کردم که بیشتر در زمینه شاعری می شناسیمش و قبل تر از اون داستان های آقای حسینی زاد که اصولا توی ذهنم مترجم هستند تصمیم گرفتم چند تا داستان دیگه از افرادی معرفی کنم که داستان هم می نویسند هر چند در زمینه های دیگه فعال ترند . سراغ آقای آریان اومدم که بیشتر به عنوان مترجم می شناسیمشون هر چند کلا مهندس متالورژ هستند .

ژان دوفلورت و دختر چشمه/ پانیول

ژان دوفلورت و دختر چشمه

 

مارسل پانیول

سروش حبیبی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1371

 دو مرد از خاندان بزرگی در روستایی زندگی می کنند و مرد جوانتر تصمیم به پرورش پر سود گل میخک بپردازد که البته آب زیادی نیاز دارد . در نزدیک آنها زمینی است که درونش چشمه ای است و دو مرد قصد خرید آن را دارند اما این زمین به مردی ارث رسیده که با خانواده اش آمده تا در ده ساکن شود و نقشه های بزرگی در سر دارد و ....

کتاب خیلی طولانیه ۶۰۰ صفحه و خیلی قسمتاش در حقیقت بدون اتفاقات خاصی پیش می ره یک جاهاییش هندی بازیه ولی خوب نکات خوبی هم توش نشون داده شده ذات آدمهت حریص بودنشون و .... ترجمه اش عالیه کتاب بدی نیست مجموعا

پانویل نویسنده انگلیسی هست که البته در ابتدا معلم زبان انگلیسی بوده و بعد وارد حیطه نویسندگی و فیلم سازی می شه . در راستای فیلم سازی به حدی پولدار می شه که استودیوی خودش را می زنه ولی در جنگ جهانی اونو می فروشه تا نازی ها مجبورش نکنن براشون فیلم تبلیغاتی بسازه و باید بگم از روی همین کتاب هم فیلمی ساخته شده .