درد سياوش
اسماعيل فصيح
انتشارات صفی علیشاه
جلال آريان كه در كتاب عشق و مرگ صحبتش را كرديم خواهري به نام فرنگيس دارد . فرنگيس نيز دختري به نام ثريا دارد كه قرار است با پسري به نام خسرو ازدواج كند و جلال به ايران آمده و در جشن آنها شركت دارد . شب عروسي شهروز عموي ديوانه خسرو جشن را بهم مي زند و مي گويد شما بايد تقاص خون برادرم را بدهيد . به دنبال اين موضوع خسرو همه چيز را ترك كرده و به جست جوي دليل مرگ پدرش مي رود . پدر اصلي او سياوش در زماني كه خسرو يك ساله بوده فوت نموده . سايوش مردي بوده متفاوت از سايرين وارسته و زيبا .....
كتاب متوسطي بود . داستانش قشنگ و زيبا بود ولي به نحوي بود كه همون اول كل قضيه رو لو مي داد و اگر بقيه داستان را دنبال مي كرديد صرفا هدفتون پيگيري نثر نويسنده بود . گرم بود لحن داستان ولي توضيحات اضافه زياد داشت .
پ ن : اين كتاب را سال ها قبل خونده بودم ولي ازش خلاصه برداشته بودم ه همون خلاصه ها را با شكل و شمايل بقيه مطالبم در اينجا آوردم .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
بالاي گچ بري هاي بخاري ، تابلوي بسيار بزرگي هم از سياوش در قاب طلايي بود . سياوش با پراهن سفيد ساده ، نگاه دردناك و ترحم آميزي به جلو داشت . بيست و چهار سال پس از مرگش حضور او در خانه فرياد مي زد .
تكرار كردم : سياوش اون شب مرده بود ، اوسامد آقا . فردايي وجود نداشت . آب تني توي رودخانه اي وجود نداشت . غرق شدني وجود نداشت . شما اين را مي خواستي بگي ؟ اوسامد آقا چشمهاي مستش را به طرف من بلند كرد ، گفت : آخ پروردگار .
مردم زندگي عادي خود را مي گذرانند – يعني به سر و كله هم مي پرند ، قهرمانان خود را مي كشند و بچه هاي خود را به خاك مي سپارند . ايراني بودن ساده است : پسر با پدر بد ، پدر با پسر بد ، دختر با مادر بد ، مادر با دختر بد ، زن با شوهر بد ، شوهر با زن بد ، مادر با بچه بد ، بچه با مادر بد ، خواهر با خواهر بد ، برادر با برادر بد ، معشوق با عاشق بد ، عاشق با معشوق بد ، و .... جامعه ايران ساده است .
بنابراين او هم حالا خاطره است . نقشي كلي از طرح دوستت دارم تا روزي كه با تو قهر كنم اما خسرو نه ، خسرو دوست دارد و در عشق باقي است .