سه روايت از مردي که خدا دوست داشت او را کشته ببيند / غفارزادگان

سه روايت از مردي که خدا دوست داشت او را کشته ببيند

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات نیستان

سال نشر : 1396

 کتاب سه قسمت و سه روایت از واقعه عاشوراست که قسمت وسط همون کتاب مقتل هست . قسمت اول خیلی شاعرانه حرف زده و قسمت سوم حالت داستانی داره توجه زیادی هم به حر داره که اول مقابل امام هست و بعد به کمکش می ره .

من دوست نداشتم خیلی خیلی تکراری حرف می زنه یعنی یه جمله یه نقل قول را این قدر می گه حفظ می شه آدم . 

اینم پرونده اقای غفار زادگان که من شخصا ادبیات کودکشون را به ادبیات بزرگسالشون ترجیح دادم و مشکل عمده شون به نظر من تکراره .

مقتل / غفارزادگان

مقتل

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات برهان

سال نشر : 1385

این کتاب هم مخصوص رده سنی کودک و نوجوان هست و چون کتاب تازه چاپ ایشون می دونستم در باب امام حسین هست گفتم بد نیست قبلش مقتل را هم بخونم. خوب کتاب شرح کمی قبل کمی بعد و بیشتر خود حادثه کربلا به یه زبان ساده است همون چیزایی که بارها شتیدیم و خوندیم خوب واقعا چیز جدیدی نداشت و من خوشم نیومد .

آواز نیمه شب / غفارزادگان

آواز نیمه شب

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات سریر

سال نشر : 1376

 داستان روزهای جنگ هست . خانواده ای که پدر راننده کامیون هست کامیونی که مال یک بیوه و تعداد زیادی بچه یتیمه . پسر بزرگ رفته جبهه مادر بارداره مادربزرگ با اونها زندگی می کنه و دختر کوچک سعی می کنه نویسنده بشه ....

خوب از اقای غفارزادگان ادبیات کودک و داستان کوتاه معرفی کرده بودم گفتم سراغ رمان هم برم ولی خوب اینم باز ادبیات کودک بود خیلی هم بد وصله پینه قصه های قبلیشون داستان هایی که قبلا هم گفتن هیچ نوآوری هم نداشت .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کار خدا چه قدر عجیب است . یک دفعه آدم هزارتا مشکل پیدا می کند . بعد یکهو همه چی انگار خود به خود درست می شوند.

 

 نه خوشی زیاد می ماند نه غم و غصه . می آیند و می روند باید یاد بگیری با هردوشان بسازی . وقتی غصه آند زیاد غصه دار نشوی . وقتی خوشی رو کرد زبادی ذوق نکنی بزنی زیر همه چی .

درخت جارو/غفارزادگان

درخت جارو

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات نقد افکار

سال نشر: ۱۳۹۰

این کتاب منتخبی از داستان های کوتاه آقای غفارزادگان به انتخاب خودشون هست . من قبلا همه را معرفی کردم ولی گفتم بد نیست اسامی را بگم تا شاید توی انتخاب کمک کنه : راز قتل آقا میر، قربانی، پدر گیاه شناس من، نشانه های پنهان ، ما سه نفر هستیم ، گوربان، سنگ یادبود، آفتاب پرست، گودال ، ماه نگار، بی سواد، سگ ، سگ شهروند و درخت جادو .

در مورد آقای غفارزادگان باید بگم بازنشسته آموزش پروشند .

دختران دلریز/ غفارزادگان

دختران دلریز

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات چشمه

سال نشر: ۱۳۹۱

پدر گیاه شناس من: پدر و پسر در کنار مرز مشغول مطالعه گیاهان .

دختران دلریز: دختران کنار نهر در حال شست و شوی .

بود و نبود: بچه ها چشم به راه معلم .

درخت جارو: مرد راننده و خیالات واقعی .

دیوار:پسری که از رو دیوار فوتبال می دید .

خروس: خروسی که رئیس خانه شده .

شهود: نامه دو دلداده.

هیچ پرنده مرده ای در ایوان خانه: کبوتر امده به خانه پرواز نمی کند .

عدل ظهر: قمه زدن .

فوت ناگهانی: کسی در تعقیبت .

اسم تو مثل عطر ریخته است: سیب های درخت .

گم گشته: گم شده در جبهه .

کلاه لگنی: تنهایی در عید .

آسیابان: دو معلم روستایی .

بازگشت: پدر برگشته .

سنگ و ماهی: همین دیگه سنگ و ماهی .

 خوب گفتم برگردیم دوباره سر اثار مربوط به بزرگسالان ایشون . باز هم یک مجموعه داستان کوتاه تقریبا توی همون مایه های قبلی ولی ساده تر و شفاف تر از اون ها . ارتباط باهاش بهتره هر چند من شخصا بازم دوسش نداشتم و البته عیب خاصی هم نداره .

 

قسمت زیبایی از کتاب

آدمی که دلش خسته شود حتما مسئله اش بزرگ تر از این حرف هاست .

شب های بمباران/ غفارزادگان

شبهای بمباران

 

داوود غفارزادگان_ محمدرضا بایرامی

 

انتشارات سوره مهر

سال نشر: ۱۳۸۸

این بار کتاب مدل دیگه ای از ادبیات کودک هست . تعداد خیلی زیادی از خاطرات کودکان ایرانی از جنگ ایران و عراق جمع آوری شده و توسط آقای غفارزادگان و بایرامی بازنویسی شده . بنابرین متوجهین که مسلما درخشش ادبی نداره خاطرات هم شبیه هستند اما واقعا وجود آدم را می لرزونه چه قدر چه قدر جنگ وحشتناکه چه قدر تلخه چه راحت اون روزا مردم جونشون زندگیشون اقوام و دوستانشون را از دست می دادند یک لحظه بودی و لحظه بعد تمام . یعنی وحشت را کامل درک می کنه آدم . چه طور توی اون شرایط ماها به دنیا اومدیم بزرگ شدیم .... با همه وجود آرزو می کنم جنگ از تمام کره خاکی خصوصا کشور ما به دور باشه .

ابوالفضل بیهقی/ غفارزادگان

ابوالفضل بیهقی

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات پژوهش

سال نشر : 1380

یک کتاب دیگه برای کودک و نوجوان در مورد بیهقی البته نمی یاد زندگی نامه یا حالا چیزای خیلی خاصی از بیهقی بگه فقط خیلی مختصر توضیح می ده که کار اون چی بوده چه طور تصمیم می گیره تاریخ را ماندگار کنه و چه رنجی در انتظارش بوده چه طور بارها مدارکش را آتش می زنند خیلی مختصر ولی واقعا خوبه مثل یه جرقه که طرف ذهنش برای تحقیقات بیشتر آماده بشه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زمان باید بگذرد تا چشم آدم باز شود .

 

برای درست دیدن باید جای درست ایستاد .

فراموشان/ غفارزادگان

فراموشان

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات قدیانی

سال نشر : 1376

کتاب در مورد قیام کربلا هست حالا البته نه روایت سر راست و نه خیلی مفصل و پیچیده بلکه تحت 6 تا داستان کوتاه با عناوین روایت قاصد والی مدینه  ، روایت همسر زهیر بن قین  ، روایت یکی از سربازان حر بن یزید ریاحی  ، روایت غلام عبیدالله بن زیاد  ، روایت یک کاتب گم نام و روایت قیس بن اشعث می باشد . برای سنین نوجوان نوشته شده مطلب جدیدی نداره همون روایاتی که خبر داریم اما به نظرم لطیف نوشته و کتاب نسبتا خوبیه .

گفتم که ایشون در زمینه ادبیات کودک هم فعال هستند و اضافه کنم حتی نشان طلایی جشنواره‌ برگزیدگان ادبیات کودک و نوجوان را هم دارند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

ما فرزندان همان مردانی هستیم که از پیامبر خدا فقط انتظار شنیدن قصه داشتند . اما چه فایده! فردا اگر باز فرزند دیگری از پیامبر را بخوانیم با او همان می کنیم که با حسین بن علی کردیم .

پرواز درناها/ غفارزادگان

پرواز درناها

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات آموزش و پرورش

سال نشر : 1384

داستان در مورد بچه های روستایی هست که توی ده خودشون مدرسه ندارن و بچه های ده کناری شروع به آزار و اذیتشون می کنن و می گن حق ندارین بیاین مدرسه ما . بچه ها با کمک اهالی سعی می کنن توی روستای خودشون مدرسه بسازن .

یک داستان کودکانه چون در حقیقت آقای غفارزادگان در زمینه ادبیات کودک همک فعال هستند . قصه سر راست و قشنگی هم هست از تفاوتی که زندگی ها کرده واقعا یک زمانی چه قدر تحصیل سخت بوده . چه زحمتی می کشیدن برای باسواد شدن . من خودم این قصه به دلم نشست .

بیست و یک داستان/ غفارزادگان

بیست و یک داستان

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات روزنه

سال نشر : 1384

کتاب در حقیقت مجموع 3 کتاب از آقای غفارزادگان هست  . ما سه نفر هستیم که قبلا معرفی کردم . راز قتل آقا میر به شرح زیر :

راز قتل آقا میر: مردی که حکم ماجرا بوده مرده .
سنگ یادبود: نوشته روزنامه
بات بات: بازگشت به روستا و نوشتن داستان قتل .
نقطه مقابل: ماجرای چند دوست .
آفتاب پرست: رفتن برای فهمیدن جواب داستان و انتظار .
نشانه های پنهان: عزیز و یادگاری هایش .
بی سوار: اسب به دنبال سوار گم شده .
قربانی: گوسفندی برای قربانی !
هزارپا: یاد مادر .
خط های موازی: پسرک درون سلول .

و فال خون که در مورد دو سربازی هست که روی بلندی قراره کشیک بدهند .

من داستان فال خون را دوست داشتم حالت روحی زیبایی توش بود ولی راز قتل آقا میر توی مایه های همون ما سه نفر هستیم بود یا دکل فشار قوی انگا رهمون قصه ها را داری باز یه جور دیگه می خونی و من از اون حالت گنگیش خوشم نمی یاد اذیتم می کنه این که می خواد مفهوم و ماجرا و نتیجه به عهده تو باشه با یک قلم سنگینی هست که به دل من نمی شینه . بنابرین کلا کتاب را اون قدرها دوست نداشتم .

در ضمن اینم بگم ایشون از نویسنده های اردبیلی کشور هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

با این سن و سال می دانم که هیچ چیز مهم تر از چیز دیگر نیست و زیر این آسمان ، هر حادثه ای که مهر زمان بر آن می خوردتبدیل به مضحکه می شود .

بعضی اتفاق های کوچک توجیه ناپذیر و مسخره است که آدم نمی داند در قبالشان چه کند .

 

اگر مرگ مثل افتادن برگ از درخت باشد پس آن هم دنیای خودش را دارد . از خاک برآمدن و به خاک شدن است . پس چرا باید این همه از آن ترسید .

ما سه نفر هستیم/ غفارزادگان

ما سه نفر هستیم

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات ثالث

سال نشر : 1391

ما سه نفر هستیم : معلم های روستا .

سگ : بازرش مدرسه معلم را همراه خود می برد .

آشوب : صدای شغال و شب تلخ .

گودال : لیلایی که دیگر نیست .

باد و انتظار : زن تنهای پارک .

نی مرداب : پسر ارباب و دخترها .

ماه نگار : نقاشی ....

مگس : پدر مریض در فصل امتحانات.

زخم : زن و سرایدار .

چکه : دیوانه و شعر و ....

شب شهربند : در بند شدن آزاد شدن ....

این کتاب یک مجموعه داستان کوتاه از آقای غفارزادگان هست که جایزه بیست سال ادبیات داستانی را هم از آن خودش کرده. داستان ها جوری هست که نمی شه خوب نوشت در مورد چیه چون بیشتر از اون مدلایی هست که لایه های پنهان مختلف داره و بیشتر از ماجرا محور بودن معنا محور هست . من خیلی دوست نداشتم برخی داستان هاش چرا به دلم می شینه اما اونهایی که خیلی نمادین می شه نه از سلیقه ام دوره .

ایستادن زیر دکل فشار قوی/ غفارزادگان

ایستادن زیر دکل فشار قوی

 

داوود غفارزادگان

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1389

گوربان : پدر و مردی دیگر همیشه بر سر مزار مادر
شفی جان: نامه خواهر مهاجر
ایستادن زیر دکل فشار قوی: بازگشت به قدیم
سنگ انتظار: کشته شدن غلام
کلاغ: دست کشیدن پدر از کشتی
فال : دقیقا فال
مر گابی: سه نفر منتظر مرگ
تاملات یک دوزنده: پرزهای لباس
وقتی بیدار می شویم: یک خواب
درخت من: قتل میثم تمار
دور بین خالی: تولد دختر و دوربین بدون فیلم
مو فرفری: شخصیت های داستان

یک مجموعه داستان کوتاه که اون قدرها ماجرا محور نیست اکثرا مفهومی هستند و خیلی هم سر راست نمی یاد مفاهیم را بگه قصه های سخت خوانی نیست ولی ارتباط با لایه های پنهانیشم خیلی راحت نیست . اصلا نمی تونم بگم کتاب مشکل خاصی داره ولی خوب واقعا جذابیت و گیرایی خاصی هم نداره در عین حال . یک کتاب خیلی معمولی .

آقای غفارزادگان از نویسنده های بسیار پرکار هستند و کتاب های متعددی دارند برای همینم حس کردم واقعا جاشون توی لیست معرفیم خالیه و باید حتما سری بزنم به تعدادی از کارهاشون .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

خدا همه ی قصه های اصلی را خودش گفته و چیزی که برای ما گذاشته سرهم بندی ماجراهای پیش پا افتاده است .

 

همیشه یک چیزهایی برای ترسیدن هست . مهم این است که آدم از خودش نترسد .