اسفندیار /قاسم زاده

اسفندیار

 

محمدقاسم زاده

 

انتشارات قطره

سال نشر : 1390

قصه اسفندیار هست پسر گشتاسب شاه که پهلوان دلاوریه اما پدر از سرکشی او می ترسه و در بندش می کنه ولی دشمنان به ایران حمله می کنند رستم با دربار قهره و کسی جلودارشون نیست شاه قول می ده اگر اسفندیار دشمن را بیرون کنه تاج و تخت را بهش بده هفت خوان اسفندیار را داریم ولی باز شاه کوتاه نمی یاد و ازش می خواد به جنگ رستم بره و نهایت کشته شدن اسفندیار به دست رستم را شاهد هستیم .

دو تا کتاب هم از نویسنده های ایرانی دیدم با اشاراتی به شخصیت های اساطیریمون از اونجایی که نویسنده هایی هستند که قبلا هم معرفیشون کردم دیدم بد نیست تا تازه های نشر به دستم برسه این دو تا کتاب را هم معرفی کنم .

خوب داستانش که خیلی معروفه و بلدیم اینم خیلی خوبه قصه های شاهنامه به نثر نوشته بشن تا آشنایی باهاشون بیشتر بشه اما کتاب آسونی نیست یعنی کسی که سراغش بره کسی هست که این قصه را قبلا هم بلد بوده و اهل ادبیاته و خوب اون منظور دعوت عام را برآورده نمی کنه بنابرین من نمی فهمم چه فایده ای داره این کتاب و خیلی هم بهم نچسبید.

 

قسمت زیبایی از کتاب

چنین زیستم در زمانه ای که قرار و آسودگی در آن آرزوی محال بود.

چیدن باد ( جلد 2 )/ قاسم زاده

چیدن باد ( جلد 2 )

 

محمد قاسم زاده

 

انتشارات قطره

سال نشر : 1392

 این قسمت در ارتباط با دو شاه پهلوی هست با همون سبک و سیاق روزهای روی کار اومدنشون روحیات و شرایط اون برهه زمانی افکارشون و شرایطشون توی روزهای پایانی حکومتشون . 

خود آقای قاسم زاده گفته سعی کردم به این مسئله بپردازم که ما 4 شاه پشت سر هم را از سلطنت خلع کردیم و حتی از کشور اخراج کردیم پس چرا هنوز خودمون با خودمون درگیریم .

جلد دومش هم مثل جلد اولش خیلی زیباس و یک سری اطلاعات اجتماعی تاریخی جالبی را توی داستان به شما می ده که علاقه مند می شین هم از متظر تاریخی بهتر بدونین هم باز هم به اسن اتفاقات و دلایلش فکر کنید . داستان موازی شاهان هم یک خانواده سیاسی فقیره که بارها برای بهبود خودشو درگیر براندازی هر کدوم از این پادشاهان می کنه ولی حتی توی نظام بعدی هم چیزی گیرش نمی یاد و می بینه ا همون افراد قبلی باز بالا اومدن .

خلاصع که کتاب قشنگیه .

چیدن باد ( جلد 1 )/ قاسم زاده

چیدن باد ( جلد 1 )

 

محمد قاسم زاده

 

انتشارات قطره

سال نشر : 1392

 

داستان زمان دو پادشاه آخر قاجار است . اتفاقاتی که برای این پادشاهان می افتد شرایطی که مملکت داشته اطرافیانشون کی بوده خلق و خوشون چی بوده توی مملکت چی می گذشته چه طور کودتا می شه چه طور تبعیدشون می کنن و از اون طرف توی مملکت چه خبر بوده چه طور مردم علیه شاه قیام می کردند چی تو سرشون بوده چی پیش می یاد

واقعا خوشم اومد یعنی یه برهه را خیلی برام ملموس تر کرد شاید خیلی خوندیم ها ولی این آوردنش توی داستان پر رنگ ترش می کنه که چه طور خرافات همراه قاجاریه بوده اصلا شاه و شاهزاده ها توی چه فضایی بودند چه طور پول خارج می کنند سرنوشتشون چی می شه یعنی برای خود من به قدری جذاب شد که اقعا رفتم ببینم بعد نوادگان قجر چی شده سرنوشتشون و اینم برام اتفاقا باحال بود .

خوب این کتاب مسلما جدید نیست ولی خوب من آقای قاسم زاده را قبلا معرفی کردم نویسنده مورد علاقه ام نیست ولی برخی نوشته هاشو دوست دارم خصوصا اگر در مورد تاریخ باشه و چون دیدم این کتاب همدر زمینه تاریخ هست دیدم بد نیست همین حالا یک گریزی بهش بزنم .

توراکینا/ قاسم زاده

توراکینا

 

محمد قاسم زاده

 

انتشارات کاروان

 توراکینا خاتون دختر سلطان انکیانو مغول هست . کتاب هم در مورد اون و سرنوشتشه . در حقیقت مصدق دانشجوی ادبیاتی هست که تز پایان نامه اش در مورد توراکیناست و یک شب توراکینا نزد او می یاد تا بردش به ایران زمان مغول . براش از خانواده اش جنگهاشون اتفاقات درون شهر شورش ها نحوه زندگی مردم اطرافیانش صحبت می کنه از کاخ های سفید و سیاه و سبز و زرد اینکه هر بار چطور عروس میشه کی شوهرشو انتخاب می کنه چه اتفاقاتی می افته و ......

قشنگ بود خیلی دوسش داشتم هم از یک لحاظ برام جاذبه داشت که واقعا هیچ اطلاعای از اوضاع ایران در زمان حکومت مغول نداشتم هم لحن روایتش خیلی قشنگ بود و آدمو با خودش همراه می کرد دیگه اینکه یعنی هنوز باورم نمی شه ایران چنین روزگاری داشته مردم تا این حد وحشی بودند یک دوره ای چه قدر راحت سر می زدن آدم می کشتن مثلا برای اینکه برادش نفهمه مادرش با یک نفر در خلوت سر و سر داره قاصد را که می کشن هیچی رئیس قصر اون شهر و کل خانواده و نزدیکانشو گردن می زنن !!  فقط نمی دونم تا چد حد درست هست نوشته های این کتاب یا کلا چارچوب درسته بقیه اش تخیل ؟

در هر صورت توراکینا خاتون واقعی یک بانوی مفول بوده که بعدها خدمات خیلی زیادی هم به ایرانی ها می کنه.  

در مورد خود اقای قاسم زاده هم بهتره بگیم رشته تحصیلیش هم در سطح لیسانس و هم فوق لیسانس ادبیات بوده توی دانشگاه تهران 

قسمت های زیبایی از کتاب

قصه ها را فراموش کن . زندگی واقعی همیشه با قصه فرق دارد هم شیرینی اش هم تلخی اش .

 

تو یک مرد پیدا کن که زن باره نباشد تا من فدایش بشوم فقط فرقشان در این است که یکی میلش را پنهان می کند و یکی دیگر نه . 

ولی دختر شده بود . خودم چه قدر خوشبخت بودم که دخترم باشد .

شهر هشتم/ قاسم زاده

شهر هشتم

 

محمد قاسم زاده

 

انتشارات کاروان

 

اینم آخرین کتابی که از آقای قاسم زاده تصمیم دارم معرفی کنم . خوب داستان سی مرغ عطار را بلدیم مرغهایی که به سرپرستی هدهد راهی می شوند تا به دیدن سیمرغ بروند داستان معروفیه اما توی این کتاب به یک شکل دیگه ای می یاد می بینه داستان را از یک منظر دیگه با اتفاقات جدید تغییر مسیر و .... دیگه قرار نیست همه چیز خوب پیش بره پرنده ها دسیسه می چینند ، چیزای خوب به اون خوبی که فکر می کنیم نیستند و ...

این یک کتاب را نه اصلا دوست نداشتم به نظر من که داستان به اون بزرگی خیلی سطحی دستکاری شده بود یعنی آدم انتظار داره دستکاری چنین داستان هایی وقتی انجام بشه که لااقل در حد خودشون باشه اما این به نظر من خیلی سطحی ساده بدون لایه بدون ظرافت خاصی بود اصلا دوست نداشتم .

آقای قاسم زاده مدتی دبیر ادبیات بوده و مدتی هم به چین می ره و با دانشگاه صداوسیمای پکن و بخش فارسی رادیو پکن همکاری می کنه . 

قسمت زیبایی از کتاب

امتحان سخته ولی کسی که ازش گذشت جون سخته .

رقص مرغ سقا/ قاسم زاده

رقص مرغ سقا

محمد قاسم زاده

انتشارات همشهری

داستان جنایی هست راجع به چند نفر که تصمیم می گیردن آقای پازوکی را گروگان بگیرند و با دریافت پول از خانواده اش آزادش کنند . الان در شروع داستان ما شاهد هستیم احمد یکی از این افراد در راه بازداشتگاه هست و به مرور خاطرات دزدیدن و سایر برنامه ها را به یاد می یاره .

اینم داستان خوبی بود ساده بود اما خوب نوشته شده بود خوب درش آورده بود حالا نه که بگیم آن چنانی بود اما در مجموع به خوندش می ارزید مطمئنا آزار دهنده نبود . اما این دو داستان و سبک نوشتاریشون اصلا تو مایه های کتاب اولی که از ایشون خوندم نیست .

آقای قاسم زاده از نویسنده های نهاوندی کشور هستند .

خاطرات محرمانه ی خانوادگی / قاسم زاده

خاطرات محرمانه خانوادگی

 

محمد قاسم زاده

 

انتشارات صنوبر 

پدر خانواده فوت کرده مادر دو برادر خواهر و شوهر خواهر با هم زندگی می کنند و روزی مادر و خواهر اطلاع می دهند که دو حزب سیاسی استقلال و ثبات در جامعه وجود دارد و بهتر است که آنها هم عضو حزب شوند اما در لج و لجبازی خواهر و مادر عضو حذب ثبات و برارد عاقل و شوهر خواهر عضو حذب استقلال می شوند و درگیر بازی های سیاسی .

کتاب قشنگی بود خیلی کتاب جدی نوشته نشده یک جورایی لحن طنز و کنایه ای داره توی یک داستان ظاهرا ساده و مسخره و فکاهی به عبارتی اومده منظورش را رسونده . به نظر من که خوبک دراورده بود نسبتا و سبک نوشتاریش خیلی هم جلوتر از سال انتشارش بوده .

از اقای قاسم زاده یا هیوا مسیح من از دنیای بی کودک می ترسم را خونده بودم که دوسشم داشتم فرصتش دست نداده بود تا حالا اما الان تصمیم گرفتم یک چند تا کار دیگه از ایشونم بخونم .