چه کسي پالومينو مولرو را کشت ؟/ یوسا

چه کسي پالومينو مولرو را کشت ؟

 

ماریو بارگاس یوسا

احمد گلشیری

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1383

پالومینو مولرو یک جوان بومی هست که توی نیروی هوایی سرباز بوده و جسدش را پیدا می کنند که به صورت خیلی ناجوری شکنجه شده . پلیس سعی داره قاتل اونو پیدا کنه ولی رئیس نیروی هوایی ظاهرا تلاش می کنه که اونها نتونند تحقیقات را ادامه بدهند و جلوی بازجویی ها را می گیره ولی پلیس شک کرده که پالومینو با همسر یا دخترفردی مهمی از اون پادگان در ارتباط بوده.

داستان نه اینکه ماجراجویانه باشه بیشتر مایه روان شناسی داره روشن سازی فضای آمریکای لاتین اون خفقان پایگاه هوایی و اتفاقی که برای کسایی می افته که دنبال حقیقتن . خیلی سیاه خیلی جهان سومی آشنا .... مثل همه ی کارهای یوسا زیبا و دوست داشتنیه .

البته کتاب جدیدی نبود ولی خوب گفتم حیفه بحث یوسا بیاد وسط و داستان ازش معرفی نشه .

پرندگان مرده و پانزده داستان دیگر / مارکز

 

پرندگان مرده و پانزده داستان دیگر

 

گابریل گارسیا مارکز

احمد گلشیری

 

انتشارات نگاه

در این شهر دزد پیدا نمی شود ، بعد از ظهر باشکوه بالتاسار، تشیع جنازه مادر بزرگ ، کسی برای سرهنگ نامه نمی نویسد ، زیباترین غریق جهان ، پیرمرد فرتوت با بال های عظیم ، بلاکامان نیک جادو جنبل کار ، آخرین سفر کشتی اشباح ، تک گویی ایسابل هنگام تماشای باران ماکاندو ، نابو ، سیاه پوستی که فرشته ها را منتظر گذاشت ، طوفان برگ و پرندگان مرده را قبلا معرفی کردم . 

دسته گل کوچک : همان داستان تدفین مادربزرگ یعنی زن برای دیدن جسد پسرش که دزد بوده اومده .

اشک هایتان را پاک کنید : همان داستان در یکی از همین روزها

گل های سرخ کاغذی : حرف های مینا با مادربزرگ نا بینایش.

 

قسمت زیبایی از کتاب

اگه می خوای رنگ خوشبختی رو ببینی ، حرف دلت رو با غریبه ها در میون نذار .

سفر خوش آقای رئیس جمهور / مارکز

 

سفر خوش آقای رئیس جمهور

 

گابریل گارسیا مارکز

احمد گلشیری

 

انتشارات نگاه

داستان های زنی که ساعت شش آمد ، مرگ مدام در فراسوی عشق ، تسلیم سوم ، روی دیگر مرگ ، ایوا درون گربه خود ، اندوه سه خوابگرد ،چشمهای سگ آبی رنگ ، کسی این گلهای سرخ را به هم می ریخته ،شب تلیله ها ، سفر خوش آقای رئیس جمهور ، قدیس ، زیبای خفته و هواپیما ، رویاهایم را می فروشم ، فقط اومدم یک تلفن بکنم ، ارواح ماه اوت ،ماریا دوس پراسه رس ، هفده مرد انگلیسی مسموم ، ترامونتانا ، تابستان خوشبختی میس فورس ، نور مثل آب است ، دریای زمان گم شده و رد خون توی برف که همه را قبلا معرفی کردم .

بهترین داستان های کوتاه /همینگوی

بهترین داستان های کوتاه

 

ارنست همینگوی 

احمد گلشیری

 

انتشارات نگاه

اردوگاه سرخ پوستان : دکتر و پسرش به بالین زن سرخپوستی می روند که زایمانی غیر طبیعی و دردناک دارد . عاشق این داستانم محشره . یادم نیست قبلا توی کدوم کتاب خونده بودمش . این داستان جزء اولین داستان های همینگوی می باشد .

خانه ی سرباز : هری از سربازی به وطن بازگشته و با سکون و پوچی زندگی رو به رو شده .

دکتر و همسرش : گفت گوی دکتر و سرخ پوستان بر سر الوارها  و بعد رفتن دکتر به خانه نزد همسرش . پدر همینگوی دکتر بوده و خودشون هم مدتی در یک خانه ییلاقی زندگی می کردند و این داستان یادآور محیط و نحوه ی زندگی خود اوست .

پایان یک ماجرا : نیک به مارجوری می گوید که دیگر عشق برایش لذت بخش نیست . داستان بسیار بسیار دوست داشتنی هست . یکی از زیبایی های کار همینگوی را این می دونند که مرگ روابط عاشقانه رو توی داستان ها با اتفاقات معمولی و حتی ابراز عشق تصویر می کنه و این داستان واقعا نمونه بارزی واسه این هنر هست .
طوفان سه روزه : بیل و نیک ذر مورد اتمام ماجرای نیک و مارجور صحبت می کنند و نیک غمزده و تهی است .
گربه زیر باران : زن و مرد آمریکایی در یک هتل اقامت دارند وزن شاهد حضور گربه ای زیر باران است .
تپه هایی چون فیل سفید : دختر و پسری با هم صحبت می کنند و مرد تصمیم دارد دختر را قانع کند که کاری را انجام دهد .
ده نفر سرخپوست : نیک بعد از بازگشت از مراسم شاهد سرخپوست های مستی در راه است .  و دوست دختر نیک نیز سرخپوست است .
قناری سوقاتی : زن در قطار برای زوج آمریکایی می گوید که نگران ازدواج دخترش با یک غیر آمریکایی است .
در سرزمین دیگر : در مورد مجروحان جنگی . این داستان را همینگوی با توجه به تجربه شخصی خودش نوشته زمانی که در بیمارستان منتظر خوب شدن پای مجروحش بوده .
شکست ناخورده : شرح مفصل یک مسابقه گاوبازی . این هم یک جور ادای دین همینگوی به نمایش محبوبش گاوبازی می باشد .
آدمکش ها :  مردانی که به شهر آمده اند تا ال را بکشند و ال در اتاقش منتظر آن هاست . از روی این داستان فوق العاده فیلمیهم ساخته شده و ظاهرا همینگوی این داستان و داستان ده سرخپوست را در یک روز نوشته است .
پنجاه هزار دلار : شرح مفصل یک مسابقه بازی و بکسری که به پایان خط رسیده نمی دونم چرا یاد فیلم مرد سیندرلایی افتادم !
یک گوشه ی پاک و پر نور :  دو خدمتکار یک کافه که حس متفاوتی نسبت به کار دارند .
پیرمرد بر سر پل :  پیرمردی که در حین جنگ نگران حیواناتش است . به دلیل پیش روی دشمن مجبور به ترک خانه و کاشانه شده است .  
دگرگونی دریا : مرد و دختر با هم صحبت می کنند و دختر می خواهد برود ولی قول می دهد بازگردد !!
زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر : داستان کامل یک شکار . این داستان هم یک جور برگفته از تجربیات شخصی همینگوی در شکار هست و به نظر من فوق العاده بود پایانش و همچنین روند تغییر روحیات افراد داستان حرف نداشت .
قمارباز ، راهبه و رادیو : کنار هم بودن چند نفر در یک بیمارستان .
برف های کلیمانجارو : نویسنده ای با معشوقه اش در جنگل های آفریقا گرفتار شده و اکنون در حال یادآوری خاطرات گذشته است . از روی این داستان ظاهرا فیلمی هم ساخته شده است که گری گوری پک و سوزان هیوارد توش نقش آفرینی کردند . راستش را بگم نفهمیدم اسم داستان به مضمونش چه ربطی داشت گمونم حواسم رو خوب جمع نکردم باید بار دیگه بخونمش . شما نظری دارید ؟

از همینگوی قبلا فقط رمان وداع با اسلحه رو خونده بودم که زیبا بود و کلا فکر می کنم برای هممون همینگوی با رمان مانوس تر باشه ولی تصمیم گرفتم نگاهی به داستان های کوتاهش هم داشته باشم . داستان های ساده و زیبایی بودند به خصوص عاشق اردوگاه سرخ پوستان ، پایان یک ماجرا ، طوفان سه روزه ، آدمکش ها و زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر شدم . در حدود 100 هم اول کتاب آقای گلشیری ( اصفهانی :دی ) زحمت کشیدند و شرح مفصلی از زندگی همینگوی را آوردند که خوندنش خالی از لطف نیست . به هر حال همینگوی یکی از تاثیرگذارترین نویسنده های آمریکایی و الهام بخش بسیاری از نویسندگان بزرگ محسوب می شه و ظاهرا اعتقاد خاصی به جمله هیا سر رسات و کتاه و عدم آوردن صفات مبالغه آمیز داره .

آقای گلشیری کتاب را به همسرشون تقدیم کردن و عبارت جالبی را نوشتن : برای همسر و همراهم !! در ضمن جلد کتاب هم خیلی شیک و پیک هست و پشت جلد نوشته کالیگرافی از اکبر میخک . بد نیست بگیم کالیگرافی همان خط نقاشی می باشد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

دنبال نتیجه نبود . یعنی دیگر در هیچ کاری دنبال نتیجه نبود . دلش می خواست فارغ از نتیجه زندگی کند .

 

همیشه پشت مسائل یه چیزهایی هست که ما خبر نداریم .

 

همیشه یکی پیدا می شه که عاشقش بشی ، بعدش روز از نو روزی از نو . عاشقشون شو اما نذار پوست تو بکنن .

 

مردهای آمریکایی تنها مردهایی هستند که به درد ازدواج کردن می خورن .

 

زوج های جوان ماه زیادی دیده بود که از هم جدا شده بودند و زوج جوان تازه ای تشکیل داده بودند که دیگر به همان ماهی گذشته نبودند .

 

علت این که دروغ می گفته آن بوده که حرف راستی برای گفتن نداشته .

بهترین داستان های کوتاه  مارکز

 

بهترین داستان های کوتاه  مارکز

 

  گابریل گارسیا مارکز

احمد گلشیری

 

 انتشارات نگاه

 

 کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه مارکز هست که انتخاب های جالبی هم هستند . منظورم اینه داستان های خیلی قشنگی را گلچین کرده و پیش نهاد می کنم بخونیدش .

 1-     بعد از ظهر باشکوه بالتاسار : در مورد مردی که زیباترین قفس دنیا را ساخته

2-     تشیع جنازه مادر بزرگ : داستان در مورد روزهای آخر زندگی زنی است که رئیس قبیله ای مادر سالار است یک جورایی با حال و هوای رمان صد سال تنهایی

3-     کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد  : سرهنگی که 15 سال منتظر نامه دریافت مستعمری خود می باشد

4-     تسلیم سوم : پسری که مرده اما مادرش جسم او را زنده نگه داشته

5-     روی دیگر مرگ : پسری که به مرگ برادر دوقلویش فکر می کند

6-     اوا درون گربه خود : زنی که از زیباییش عذاب می کشد

7-     اندوه سه خوابگرد : زنی منزوی درون یک خانه که تصمیم می گیرد از جایش تکان نخورد

8-     زنی که ساعت 6 می امد : در مورد زنی که هر روز ساعت 6 به کافه ای می رود که کافه دار عاشقش است

9-     چشم های سگ آبی رنگ : دختر و پسری که هر شب به خواب هم می روند

10- کسی این گل سرخ ها را به هم ریخته : در مورد روحی که هنوز در این دنیا باقی مانده

11- شب تلیله ها : 3 نفری که تلیله ها چشمشان را در اورده اند

12- زیباترین غریق جهان : مرد غرق شده ای که اب او را به یک روستا می اورد

13- پیرمرد فرتوت با بال های عظیم : فرشته ای که به درون ادمیان امده

14- بلاکامان نیک جادو جنبل کار : 2 مرد اهل جادو

15- آخرین سفر کشتی اشباح : پسری که همیشه در ماه مارس یک کشتی سیاه بزرگ را می بیند اما کسی حرفش را قبول نمی کند

16- مرگ مدام در فراسوی عشق : مردی که چند ماه مانده به پایان زندگیش با یک دختر زیبا برخورد می کند

17- رد خون توی برف : یک زوج جوان پولدار در سفر ماه عسل

18- نور مثل آب است :  2 برادری که به جای جایزه مدرسه خواستار قایق و لوازم غواصی هستند

19- فقط اومدم یک تلفن بکنم : زنی که به یک تیمارستان می رود تا به شوهرش زنگ بزند و تاخیر خود را اعلام کند

20- سفر خوش اقای رئیس جمهور

21- ماریا دوس پراسه رس : زنی که تدارک تشییع جنازه اش را می بیند

22- رویاهایم را می فروشم : زنی که خواب واقعی می بیند

23- ارواح ماه اوت : خانه ای که گفته می شود پر از ارواح است

24- قدیس : مردی که قصد دارد ثابت کند دختر مرحومش یک قدیس است

25- ترامونات : باد مرگ زا

26- زیبای خفته در هواپیما

27- وقتی باد بدبختی بوزد : دختری که مادربزرگش به خاطر بدهی اش او را مجبور به هم خوابی با همه مردها می کند

 

همه داستان ها قشنگد و موضوعات جالبی دارند به خصوص زیباترین غریق جهان ، چشم های سگ آبی رنگ ، پیرمرد فرتوت با بال های عظیم و فقط اومدم یک تلفن بکنم .

 

 قسمت زیبایی از کتاب

 از وقتی سانسور برقرار شده روزنامه ها فقط درباره اروپا می نویسن . بهترین کار اینه که اروپایی ها بلند شن بیان این جا ، ما هم پاشیم بریم اونجا . به این ترتیب هر کس می دونه تو کشورش چی می گذره .

دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم

 دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم


جروم دیوید سالینجر
احمدگلشیری

انتشارات ققنوس

کتاب شامل 9 داستان کوتاه از سلینجر است . داستان ها به ادم های معمولی اتفاقات معمولی و احساسات تنهایی و دلتنگی های اونها می پردازه . داستان هایی با احساساتی اون قدر اشنا که کاملا براتون قابل لمسه . من زیاد داستان کوتاه دوست ندارم اما این کتاب خیلی قشنگی بود ، به خصوص داستان تقدیم به ازومه با عشق و نکبت و دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم .

داستان ها شامل 

یک روز خوش برای موز ماهی
عمو ویکیلی در کانه تی کت
پیش از جنگ با اسکیموها
مرد خندان
انعکاس آفتاب بر تخته های بار انداز
تقدیم به ازمه با عشق و نکبت
دهانم زیبا و چشمانم سبز
دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم
تدی

 

  قسمت های زیبایی از کتاب

 اگه آ دم خیال نداره راهبه ای چیزی بشه پس باید بخنده

 

 شاعر ها خیلی تو نخ هوا هستن . اونها همه احساساتشونو تو چیزهایی به کار می گیرن که احساسات ندارن

  

 اونها دلیل هاشونو برای دوست داشتم ما به اندازه خود ما دوست دارن و بیشتر وقت ها حتی بیشتر از خود ما. این کار درستی نیست .

پدرو پارامو

 

پدرو پارامو



خوان رولفو
احمد گلشیری

 

انتشارات ققنوس


کتاب در مورد پسری است که در جست و جوی پدر خویش به دهکده ای می رود و در حقیقت داستان با این جمله شروع می شود
"من به کومالا امدم چون به من گفتند که پدرم ، پدرو پارامو نامی ، اینجا زندگی می کرده"

به نظرم شروع بی نظیری داره


داستان با روند عادی جلو نمی ره و اوایلش شاید داستان خیلی سختی به نظر بیاد اما با جلو رفتن کم کم متوجه قضیه می شید
کتاب جالبی بود یعنی موضوعش بعدا که متوجه قضیه شدم جالب شد برام با روند تازه ای شما را با کل قضیه داستان اشنا می کنه حالت یک داستان گویی صرف نیست در کل کتاب خیلی خوبی بود

 

ناپدیدشدگان

 

ناپدیدشدگان



آریل دورفمان
احمد گلشیری

 

انتشارات ققنوس


داستان در مورد مردم روستایی است که در طی مخالفت با دولت مردان آنها را زندانی کرده اند . روزی در کنار رودخانه ده جسدی پیدا می شود که قابل شناسایی نیست و هر یک از زنان ادعا می کند که این مرد گم شده اوست و همه خواستار جسد می شوند .......

به نظر من واقعا کتاب قشنگی بود . شاید در حقیقت نوسنده قصدش نشان دادن حالت خفقان سیاست و مبارزات مردم بوده اما به نظر من قشنگ ترین مفهوم داستان نشون دادن تلخی چشم انتظاری بود اینکه ترجیح می دیم عزیزانمون بمیرن اما ما تو برزخ و انتظار براشون نباشیم

به نظر من انتظار بدترین چیزه بدترین اون قدر بد که حتی نمی تونم ارزو کنم کسایی که تو بعضی مواقع باعث شدن اون قدر شدید انتظار بکشم خودشون تو اون موقعیت گیر کنند

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 

آدمها هیچ وقت تنها نیستند . وقتی ادم تنها شد کافی است کسانی را که دوست دارد در نظر مجسم کند ، مجسم کند که آن آدمها در ذهن او حضور دارند ، کاری ندارد ، همین .

نفرین ابدی بر خواننده این برگ ها

 نفرین ابدی بر خواننده این برگها


مانوئل پوییگ
احمد گلشیری

انتشارات ققنوس

کتاب در حقیقت مکالمه طولانی بین پیرمردی مریض است که دچار فراموشی و افسردگی است و جوانی که وظیف به گردش بردن او با ویلچیر را بر عهده دارد . پیرمرد مدعی است که چیزی از گذشته به یاد ندارد و سعی می کند تا مفهوم خانواده و لبخند و هدیه و .... را برای خود تداعی کند و سوالاتی از پسر می کند نظیر اینکه چه چیز باعث می شود از هدیه دادن لذت برد ؟ چرا پسرها پدرها را دوست دارند ؟ و ....... مواردی از این قبیل . در حقیقت حرف از انسان هایی می زنه که از گناه های ناخواسته به فراموشی روی می آرند گمونم .
خیلی داستان گیج کننده ای بود به نظرم نتونستم کامل متوجه داستان بشم و حرفهایی که می خواست بزنه اما با همه گیجی و اینکه درک کاملش برام سخت بود اما ازش خوشم می یومد .
مانوئل پوییگ یک نویسنده ارژانتینی است که در سال 1990 درگذشت و درگذشت زودهنگام اونل یکی از خسران های بزرگ قرن بیستم می دونند .

 

 قسمت زیبایی از کتاب

 

وقتی ادم با خودش حرف می زنه یه قسمتی از ادم کار یک قسمت دیگه رو می بینه و قضاوت می کنه .

ساعت شوم

ساعت شوم



گابریل گارسیا مارکز
احمد گلشیری

 

انتشارات البرز


داستان زندگی روزمره یک شهر و شهروندانش هست با کشیش و شهرداری که هر کدوم سعی دارن مردم را به شیوه خودشون رهبری کنند . اتفاقات ساده ای که در حین حل کردنشون چه اتفاقات عظیم تری را باعث می شن و .....
کتاب بدی نبود یعنی خوب بود اما به نظرم نه خیلی خوب

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

زندگی چیزی نیست جز یک سلسله فرصت های پیاپی برای زنده ماندن

 

 

از خانه ای نیمه مخروبه کودکی بیرون دوید که فریاد می زد دریا را در یک صدف یافته . پدر انجل صدف را به گوشش گذاشت به راستی دریا آنجا بود .

 

 

حتی فاعل ترین فاعل ها روزی به مفعول های مفلوکی بدل می شوند .

از عشق و دیگر اهریمنان

از عشق و دیگر اهریمنان



گابریل گارسیامارکز

احمد گلشیری

 

انتشارات ققنوس


کتاب در مورد دختری است که بنابر بی توجهی پدر و مادرش در کنار برده ها و با اداب و رسوم افریقایی بزرگ می شود . روزی در بازار سگ هاری دختر را گاز می گیرد و در روزهای بعد در حال مداوای او این خبر به گوش کشیشی رسده و تشخیص می دهد او در تسخیر اهریمنان است و باید به صومعه ای برود و زندانی شود تا جن گیری شد . داستان در مورد سختی های دختر در صومعه ، رابطه او و جن گیرش و چرایی رسیدن خانواده او به این مرحله است .
کتاب قشنگیه خوب نوشته شده دید جالبی در مورد نااگاهی و اشتیاق به حفظ این نااگاهی در ادمها می ده البته اون قدر بلند نیست و زیاد وارد جزییات نشده .....
نمی دونم چی جوری توصیفش کنم اما در کل خوب بود

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

هیچ دارویی نمی تونه چیزی را درمان کنه که خوشبختی نتونسته

 

 

 

تن ما تاب همه سال هایی که می تونیم زندگی کنیم را نداره