سبزه زارهای بهشت/ جان اشتاین بک

 

سبزه زارهای بهشت

 

جان اشتاین بک

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

دهکده سبزه زارهای بهشت دهکده بسیار زیبا و سرسبزی است که آدمو یاد بهشت می اندازه دهکده اهالی زیادی داره که هر کدوم زندگی خودشون و روحیه خاص خودشونو دارند این کتاب مجموعه 12 داستان کوتاه مربوط به هم هست در حقیقت هر داستان در ارتباط با یکی از افراد دهکده یک داستان جالب زیبا .

بعد مدت ها یکی از تازه های نشر از اشتاین بک خیلی هم قشنگ و دل نشینه دل نشین و روان . حال و هوای قدیمی .

نخستین تماس تلفنی از بهشت/ البوم

نخستین تماس تلفنی از بهشت

 

میچ البوم

مهرداد وثوقی

 

انتشارات افراز

در شهر کلدواتر تماس هایی دیده میشود هشت نفر از ساکنین شهر تماس هایی دارند از سوی فامیل های متوفایشان که با انها از لهشت خدا و زندگی پس از مرگ می گویند این خبر باعث جبهه گیری های مختلفی در جامعه میشود . 

خوب بازم میچ البوم بازم ایمان بازم درس اخلاقی بازم خوشم نیومد موضوعاتش و نوع نثرش اصلا با سلیقه من جور در نمی یاد هر چند وایان لندی کتاب بد نبود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ادم ها به چیزی اعتقاد دارند که دوست دارند اعتقاد داشته باشند .

 

اگر توی زندگی ات فقط یک دوست واقعی پیدا کنی از همه ثروت مندتری . اگر ان دوست شوهرت باشد دیگه خوشبختی.

ته دره / مولر

ته دره

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

کتاب مجموعه داستان کوتاه هست که البته چون عموما از زبان یک بچه کوچک ساکن دهکده در مورد اوضاع و احوال و موارد مختلف اونجا عنوان می شه به نظر یک داستان بلند سر هم می یاد . کتاب حس و حال زندگی روستایی توی اون دوران پرتنش پر از بازرسی و محدودیت و بیچارگی و فقر و خرافات مردم را نشون می ده .

اینم یکی از تازه های نشر از خانم مولر که در حقیقت جز اولین کارهای ایشون هست که شهرت و جوایز زیادی هم براش داشته . من کلا نثر خانم مولر را دوست دارم پس این کتابم به نظرم خوب بود اما خوب حالا موضوعش هم مدلی نیست که بخوام بگم برام خیلی فوق العاده بود . یک جاهایی یک شکست هایی هم داشت به نظر من راوی اما در مجموع کتاب خوبیه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

لباس که به تن داشته باشید انشانید ، بدون لباس این طور نیستید . امان از آن همه وسعت پوست .

 

هوای بیرون کاملا روشن شد ، که توی دهکده به آن می گویند مثل روز روشن ، صدای زن ها می آید ، که توی دهکده به آنها می گویند کدبانو ، که از این ور و آن ور پرچین و باغچه با یکدیگر حرف می زنند ، که توی دهکده به این کار می گویند گپ زدن ، و صدای قدقد و هیس هیس ها را محو می کند .

گذرنامه/ مولر

گذرنامه

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقي

 

انتشارات مرواريد

داستان در مورد مرد آسياباني به نام وينديش و خانواده اش هست كه ساكن روماني اند و از آلماني زبان هاي اونجا هستند . يك جورايي داره فشارهايي را نشون مي ده كه به اونها وارد مي كنن و همين باعث مي شه كه در آرزوي دريافت گذرنامه آلمان باشند و در راه اون از خيلي چيزها بگذرند ....

دوست نداشتم موضوعش كه تكراري بود انگار چيز جديد نداره براي خوندن و با وجود حجم كم براي من سخت خوان بود و روان پيش نمي رفت از توي سه كتابي كه از مولر خوندم اين را كمتر از بقيه دوست داشتم . خانم مولر در دو رشته زبان و ادبيات رومانيايي و آلماني تحصيل كرده ه استادي دانشگاه اشتغال داشته و عضو آكادمي زبان آلمان هم بودند .

همين جا هم پرونده داستان خواني از ايشون را مي بندم .

قرار ملاقات/ مولر

قرار ملاقات

 

هرتا مولر

مهرداد وثوقی

 

انتشارات مروارید

داستان در مورد زنی هست که برای بازپرسی او را به اداره پلیس احضار کرده اند که البته بار اول نیست . دختر در حال رفتن به سوی پلیس درون ماشین است و خاطرات گذشته ، ازدواج اول ، ازدواج دوم ، نحوه لو رفتن نزد پلیس و .... را با خودش مرور می کنه که خیلی هم پراکنده است و حالت خطی نداره .

بد نبود من قلم خانم مولر را دوست دارم به نظرم خیلی قوی هست و توی سبکی که انتخاب کرده خیلی خوب پیش می ره اما موضوعش خیلی شبیه قبلی بود باز همون چهارچوب سیاسی نقد یک جامعه کمونیستی گرایش های ناآگاهانه مردم . که خبو این شبیه بودن زیاد موضوع کمی اذیتم می کنه در کنار این که خود این مباحث زیاد مورد علاقه من نیست .

خانم مولر در سال 2009 برنده جایزه نوبل ادبیات شدند . ایشون همچنین جوایز مختلف دیگری را از ان خودشون کردند که می شه به جايزه فرانتس كافكا ، كنراد ، جوايز ادبي برلين ، جايزه ادبي اروپا و جايزه والترهاسن كلور اشاره کرد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زندگی چیزی است که با آن کنار نیامده ام – در ضمن اصلا هم منظورم این نیست که با این وضع کنار نمی آیم ، حتما کنار می آیم ، اما کی معلوم نیست .

 

به جای این فکرها که مدام در حال سنگین و سبک کردن شان هستیم بهتر است چیزهای واقعی توی سر داشت ، این طوری می توان دست را دراز و آنها را احساس کرد .

 

فراموش کردن تدریجی دعوا راحت تر از این است که آسیب هایی را که وارد کرده ایم در سکوت بشماریم .

ذره اي ايمان داشته باش / آلبوم

ذره اي ايمان داشته باش

 

ميچ آلبوم

مهرداد وثوقي

 

انتشارات افراز

ميچ آلبوم روزي روحاني محله كودكي خود را مي بيند و روحاني از او مي خواهد كه سخنراني مراسم تدفينش را بر عهده داشته باشد . ميچ قبول مي كند و قرار مي شود براي مصاحبه و آشنايي بيشتر با ديدگاه هاي روحاني به خانه او برود كه اين ديدارها تا مرگ روحاني 8 سال طول مي كشد و كتاب شرح برخي از گفت و گوها و اعتقادات مذهبي در مورد ايمان ، بخشش و ... است .

از نظر ارزش ادبي افتضاح يعني اگه سه شنبه ها با موري را خونديد اين دقيقا همونه يعني انگار يك كتاب با دو تا ترجمه همين هيچ چيز اضافه اي هم نداره نمي دونم وقتي ايده و خلاقيتي نداشته ديگه نوشتن براي چي بوده ولي اگه به جملات تاكيدي به كتاب هاي روان شناسي سبك احتياج داريد بد نيست .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

اگر از چيزهايي كه در زندگي اهميت دارند ، نگه داري كنيم ، اگر با كساني كه دوستشان داريم درست و مطابق با ايمانمان رفتار كنيم ، زندگي مان از لرزش دردناك كارهاي ناتمام مصيبت نمي بيند .

 

او از روش متداول انسان هاي اندوهگين پيروي مي كرد و وقتي همه چيزش با شكست مواجه مي شد ، به سمت خدا مي شتافت .

 

مردي كه همسرش را دفن مي كرد سر مزارش با چشم هاي اشكبار كنار روحاني ايستاد .
زير لب مي گفت : دوستش داشتم .
روحاني سرش را تكان مي داد .
" يعني ... واقعا دوستش داشتم . "
مرد يك مرتبه زد زير گريه .
"اما ... فقط يك بار آن را به او گفتم . "