داستان های ماقبل تاریخ/ موراویا

داستان های ماقبل تاریخ

 

آلبرتو موراویا

مرضیه خانی - اعظم نساجیان

 

انتشارات نیلوفر

سال نشر: ۱۳۹۵

تم ساح، مرغ پادراز و ماهی های رقصنده: تمساحی که بعد از مرگ مادرش گرسنه ماند.

وقتی نه هنگ خیلی کوچک بود: نهنگ کوچکی که دلش می خواست بزرگ شود.

یک مورچه ی خوب شایسته ی امپراتور شدن است : مورچه خواری که امپراطور مورچه ها شد.

وقتی افکار در هوا یخ می زنند: ساکنان قطب فکر نمی کردند چون فکرشون را همه می فهمیدند.

پن گوئن بیچاره ای که به یخ ایمان دارد: پن گوئن معتقد بود یخ از بین نمی رود.

زر رافه به دنبال خودش می گردد: زرافه تا حالا زرافه ندیده بود و از شکل خودش خبر نداشت.

دوست داشتن یک لک لک کوچولو فایده ندارد: جغدی که از یک لک لک کوچولو نگه داری مب کند.

یک ازدواج خوب از دماغ شروع می شود: شغالی که عاشق زرافه شده.

توفان ، پایان دنیا و غیره: وقتی خدا زمین را نابود کرد و دوباره ساخت .

بدون شلوار ، بدون معاشرت: کانگورویی که عاشق شلوار بود.

رویاهای مامان دیو می سازد: مام طبیعت خوک و گراز را ساخت و بعد انسان را.

آتش نشان های خوب خواب آلود: حیوانات جنگل قرار است آتش هتل را خاموش کنند.

همراه با جریان رودخانه زئیر: گوریلی که پدرش به او وصیت کرد به دنبال جریان برود.

ماهی خاردار و گر آز، عشاق دروغگو: عشق ناممکن گراز و ماهی .

چگونه آفتاب پرست سبز،بتفش،آبی..‌.شد: آفتاب پرست عاشق جوجه تیغی شد و خارهایش را کند .

تک شاخ و کر گدن: کرگدن اول لاک پشت کوچکی بود که گول مار را خورد .

پرش دای ناسوز: بحث دایناسور و کک بر سر پریدن .

شاخ های شو تور: گوزن شاخ های شتر را قرض می گیرد .

ازت متنفرم، ترازو:اسب آبی برای ازدواج با زرافه رژیم دارد .

و تاج یخی ناپدید شد: شیر آبی تصمیم می گیرد پادشاه قطب شود .

مام طبیعت تصمیم می گیرد دنیا را تغییر دهد: دنیای پر خزنده قرار است پر پرنده شود.

دیو و دلبر: دختار زیبایی که عاشق یک خرس می شود.

داستان هایی در مورد حیوانات به صورت فانتزی افسانه ای قشنگ حیواناتی که حرف می زنند عاشق می شوند روابط جالبی دارند . گاهی سر و کله انسان هم این وسط پیدا می شه . چیز فانتزی و قشنگیه هم مدل نوشتن هم موضوعات هم چهارچوب هم تصاویر کلا همه چیز با همدیگه هم خوانی داره و کتاب خیلی قشنگیه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

چون تو توی این دریاچه کوچک به دنیا اومدی و بزرگ شدی این قدر کوچولویی. هر چی دریاچه کوچیک تر باشه ماهی اونم کوچیک تره .

 

آنچه زیباست زیبا نیست بلکه اون چیزی که خوشمون بیاد زیباست.

 

یک میلیارد سال پیش در یک صبح زیبا یک اسب آبی که به خاطر چاقی اش موجود معروفی است مطابق معمول روی ترازو رفت تا وزن خود را کنترل کند . باید بدانید که در آن زمان ها اشیا و وسایل حرف می زدند و پس از مدت زمان زیادی که گذشت سالکت و خاموش شدند شاید به خاطر اینکه انسان شروع به حرف زدن کرد و بعد هم دیگر از حرف زدن دست نکشید .

قشنگ تر از تو/ موراویا

 

قشنگ تر از تو

 

آلبرتو موراویا

هاله ناظمی

 

انتشارات نیلا

کتاب جیبی کوچیک با یک جلد خیلی خوشگل مجموعه چند تا داستان کوتاه که چیزهایی که رشد می کنند را قبلا معرفی کردم.

قشنگ تر از تو : زنی زیبا که با مرد زشت ثروت مند ازدواج کرده .

زن نامرئی : انگار شوهر دیگر همسرش را دوست ندارد .

ماتم نگیریم : همسر مرد مرده

وقت نداریم : خواهران دوقلوی متفاوت

خانه ی جنایت : مرد قرار است خانه موروثی دختر را دیده و در مورد خرید ان تصمیم بگیرد .

یک کتاب کم حجم سریع و زیبا . من کلا داستان کوتاه هاش را دوست دارم کوتاه سر راست یک جورایی احساسی درگیر با روان انسان و کلا برای من قشنگ و ملموسه . اگر یک مسافر ادیب دارین کادوی خیلی خوبی برای مطالعه توی سالن انتظار و ... است .

 

قسمت زیبایی از کتاب

متاسفانه در تمدنی زندگی می کنیم که ویژگی اصلی اش ایجاد زیباترین اشیا برای اشخاصی است که مالکشان اند و از آنها استفاده می کنند .

انزجار / موراویا

انزجار

 

آلبرتو موراویا

پرویز شهدی

 

انتشارات مجید

داستان در مورد مردی هست که زندگی پرتفاهم و خوبی با همسرش داره و به قول خودش متوجه این نعمت نیست تا زمانی که به خاطر عشق به همسرش یک خونه می خره و به همین دلیل وارد کار فیلم نامه نویسی می شه که اصلا مورد علاقه اش نیست تا بتونه قسط های خونه را تامین کنه . اما حس می کنه رابطه اش با خونمش سرد شده امیلی دیگه دوسش نداره به دنبال چرای این ماجراست و گریزونه از قبول واقعیت .

قشنگ بود نمی گم خیلی آن چنانی خیلی خاص اما خوب واقعا یک جاهاییشم خوب کار کرده بود خود موضوع قابل تامل بود واکنش های روان شناختیشون بعضی جاها خیلی قوی روش کار شده بود در مجموع کتاب نسبتا خوبی بود . اما من کلا از ابن جور شخصیت ها و برخورداشون با مسایل خیلی بدم می یلد و همین توی ذوقم می زنه اینکه مشکلی داری با طرفت و مرموز برخورد می کنی

پ . ن : اینم اخرین کتاب معرفی شده سال 93 . معمولا اخر سال برنامه سال جدید را می چیدم که قراره چه ماهی چه کتابی بخونم اما امسال نه چند تا از تازه های نشر که اسفند شروع به خوندشون کردم مونده می خوام اونا را تموم کنم یک تعداد کتاب که شدید توی فکرش بودم امسال بخونم و هر بار به دلایلی خونده نشد و بعد از اون اگر فرصتی شد تازه فکر می کنم برنامه ام چی هست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

درباره ی هم داوری نمی کردیم به جای آن همدیگر را دوست داشتیم .

 

آدم هر قدر خوشبخت تر باشد کم تر به سعادتش توجه می کند .

 

آدم می تواند گاهی به طور مطلق به کسی وفادار باشد بی آنکه دوستش بدارد .

دگردیسی در ضیافت/ موراویا

دگردیسی در ضیافت

 

آلربرتو موراویا

هاله ناظمی ، اعظم رسولی ، مژگان مهرگان

 

انتشارات کتاب خورشید

دگردیسی در ضیافت : مرد در مهمانی متوجه می شود که سر همه مهمانان به سر یک حیوان تبدیل شده .
سرزمین بدون مرگ : سرزمینی که مردمش بعد از پیری دوباره نوزاد می شوند .
توفان غریب الوقوع : مرد به تنهایی در کنار ساحل در حال قدم زدن است .
فالگیر : مرد فالگیر هیچ اعتقادی به فال گیری ندارد .
نوشته ی روی دیوار : زندگی مرد خیلی عوض شده و موفقیت دائم به سویش می آید .
جنون آئوستاکیو : زن جوان که عاشق ثروت است روزی گم می شود و شوهرش افکار پریشانی دارد .
بازدید از شرق : دیدار ازر مسجدی قدیمی .

مد بهاره : زن عاشق مد و لباس های مختلف است .
پنجره باز : دو خواهر سر باز و بسته بودن پنجره توافق نمی کنند .
بیگانه : وقتی بابا نوئل به خانه می آید .
شیطان در ییلاق : شهری که دو یک شنبه دارد .

به حماقت نائورومو : مردی افسانه ای که حماقتش در کشور زبان زد است .
هتلل مجلل : قرار است عروسی زوج جوان در هتل قدیمی و لوکس شهر برگزار شود .
درخت در خانه : روزی زن و شوهر متوجه می شوند که درختی در اتاق پذیرایی رشد کرده .
گل رز : سوسک طلایی به جای گل رز به کلم علاقه مند است .
جزیره : مردمی که در دهانه آتش فشان زندگی می کنند .

کتاب قشنگی بود نسبتا . داستاناشو دوست داشتم البته کلا تیپ داستانی نیست که شدید منو جذب خودش کنه اما قشنگه به نظرم . داستان ها مایه های سورئالیستی  زیاد دارن . خوب اینم یکی دیگه از تازه های نشر بود که توسط 3 مترجم انجام شده . کار خوبی هم هست اگه قصدتون آشنایی با موراویاست .

 

قسمت زیبایی از کتاب

در بعضی سفرها انگار همه چیز بر وفق مراد است و همین مسئله موجب می شود تا سفر حال و هوای جادویی پیدا کند .

همه کاره و هیچ کاره/ موراویا

همه کاره و هیچ کاره

 

آلبرتو موراویا

زهره بهرامی

 

انتشارات چشمه

سیلوانو و رومیلدو : رومیلدو پسر بدجنس و اهل سوء استفاده کردن است اما سیلوانو با این وجود او را دوست دارد .
همه کاره و هیچ کاره : مرد هیچ تخصصی ندارد و دائم شغل عوض می کند .
چه قدر قیمتیه : دوست واقعی کسی است که وقتی وضعت خوب می شه بهت حسودی نکنه .
کرم : پسر با نازدش و خواهر نامزدش به پیک نیک می رود و نمی داند حرف کدام را باور کند .
عملیات پاسکوالینو : چند پسر بچه که در اثر تحریک پیرمرد دست به دزدی می زنند .
خوش شانسی : دو مردی که بدشانسی می آورند .
جبران : پسر که فکر می کند دوست دخترش حامله است برای خواستگاری می رود .
ختم روزگار : مرد سعی می کند آویزان عابرها شده و با دادن آشنایی پولی بگیرد .
رازگویی : راننده کامیون کسی را زیر گرفته و فرار کرده و می خواهد رازش را برای کسی بگوید .
زندگی آسوده : مدر از زنش پول می گیرد تا برای کار به میلان برود اما چنین نمی کند .
دست از سرم بردار : دختر نامزدش را دوست ندارد اما بعدها عاشق مردی متاهل می شود و برای مشورت پیش نامزدش بر می گردد .
طبیعیه : دخترک برای گرفتن اجاره اتاق سر مرد را کلاه می گذارد .
حرف زدن بلد نیستند : مرد کلبه ای می سازد تا با اجاره دادن وضعش بهتر شود اما این روش او نیست !
نه یکی پنج تا : مرد برای کرایه ماشین آمده چون فردا مراسم ختم برادرش است .
بهار : دخترک سراغ سه بنا می رود تا اشتیاق و حسادتشان را تحریک کند .
قشنگ ترین چیز : دختر با مردی ازدواج کرده که دوستش ندارد هرچند زن لایق بیش از اینهاست .
میزی از درخت گلابی : زن و مردهای جوانی که در عین دعوای زیاد عاشق همند .
نفهم ها : دختر با پسر پولدار که از خانواده بریده هم خانه می شود .
خوش شانسی ایره نه : دخترک با مردها رابطه دارد تا شیک بگردد .

نسبتا قشنگ بود . داستان ها استدانه نوشته شدن زیاده گویی ندارند لحنشون روانه و موضوعات جالبی هم انتخاب شدند اما چیزی که اذیتم می کنه تعداد داستان هاست . کتاب های قبلی موراویا هم همین طور بود . حدود 20 تا داستان کوچیک کوچیک کنار هم خسته کننده است یک جورایی حداقل برای من .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

همه چیز در زندگی قدم گذاشتن بر پله ی اول است .

 

تو این دنیا هر کی استثمار نکنه کارش به اینجا می کشه که استثمار بشه .

دو زن /موراویا

دو زن

 

آلبرتو موراویا

یوا رویگریان

 

انتشارات میلاد بهاران

چزیرا دختری روستایی است که زن دکان دار رمی نسبتا پولداری می شود که بسیار مسن تر از اوست . چزیرا به این مسائل اهمیتی نمی دهد همواره وفادار و پاک دامن است و برایش مهم خانه و مغازه شوهرش است . پس از چندی شوهرش فوت می کند و زن همه تلاشش را متوجه دختر یکی یکدانه و عزیز رزیتا  می کند . رزیتا دختری جوان و شدیدا معصوم ونجیب است . آنها روزگار خوشی دارند تا زمانی که جنگ شدت می گیرد خطر حمله آلمان ها قوت بیشتری گرفته و مادر و دختر رهسپار روستای مادر می شوند ... کتاب شرح سفر دو زن تنها در بحبوحه جنگ ، قحطی ، فحشا ، تنگ نظری مردم و ... است .

کتاب قشنگی بود دوسش داشتم مبحث جالبی را انتخاب کرده بود خیلی خوب پرورندوه بودش و خوب هم حالات روحی افراد و عکس العمل هاشون توی جنگ را بررسی و تحلیل می کرد . فرو افتادن مرزهای انسانی را خوب تصویر کرده بود ولی به نظرم رزیتا با اینکه از شخصیت های کلیدی کتاب بود خیلی خوب و طبیعی شخصیتش را دنیورده بود خیلی مصنوعی پاک و بی الایش بود و اصلا مشخصه خاصی نداشت خواننده باهاش ارتباط برقر نمی کرد و عکس العمل بعدیش هم واقعا شدید و غیر قابل باور بود .

موراویا کلا به بررسی حالات روان شناسانه داستان ها علاقه زیادی داره و در این بین به زن ها و روحیاتشون هم علاقه خاصی  داره و می گن بعد از تولستوی هیچ کس به خوبی موراویا زن ها را توصیف نمی کنه . در مورد موراویا خوبه بدونید عاشق کتاب بوف کور هست و خیلی دلش می خواسته فارسی بلد بوده تا بتونه این کتاب را به زبان اصلی بخونه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

گفت که حالا دیگر پایان جنگ به ساعت ها بستگی دارد و من به او گفتم ولی کشته شدن تنها به ثانیه ها بند است .

 

وقتی غمی واقعی به دلیلی واقعی رخ می نماید ، کلمات نمی توانند تسکین و تخفیفی بدهند ، تنها باید علتش را از میان برد .

دیوار و شمعدانی / موراویا

دیوار و شمعدانی

 

آلبرتو موراویا

اعظم رسولی

 

انتشارات خورشید

در مجموعه قبلی ( یک یز به هر حال یک چیز است " گفتم که اصل کتاب 44 داستان هست 20 داستان توی اون کتاب بود و 21 داستان دیگه اش هم توی این کتاب ترجمه شده است .

محاسبات سرانگشتی : مردی که دائما در پی تخمین درآمد دکترهاست .
انریکا بایله : ز اون نامه هایی که می گه یک نفر به این نامه توجه نکرد چه بلاهایی سرش اومد .
کی اینو گفته ؟ : مرد خواب می بیند که مرده و از زنش پرس و جو می کند .
دیوار و شمعدانی : زنی که به شوهرش مشکوک است  .
مکانیسم های خدمتگزار : مرد بسیار کار دارد و می خواهد همسرش را قانع به همکاری کند .
ابهامات : اشیایی که پیام می فرستند و مردی که در تفسیر پیام مردد است .
کلمات گوسفندند : مرد می داند دوستش و نامزدش به او خیانت می کنند ولی کلمات در اختیارش نیستند .
داستان های مصور : خانواده ای بسیار زیبا مثل داستان های مصور .
قمارباز : پسری که همه ذکرش قمار است و مادرش از او می خواهد یک روز به تماشای زندگی برود .
رونوشت : پسرک تصمیم می گیرد خانه دیگری نیز اجاره کند .
وجدان وظیفه شناس : مردی که هیچ چیر را به خاطر نمی سپارد .
چیزهایی که رشد می کنند : مرد ناگهان متوجه می شود در اثر مرور زمان خانواده اش چه قدر عوض شده اند .
هیولا : مرد احساس می کند گناهی کرده که آن را به خاطر ندارد .
قانون قانون ها : مرد تنها در صورتی کاری را انجام می دهد که قانون او را مجبور نماید .
آشتی : زن و مرد یک سال است جدا از هم زندگی می کنند و اکنون مرد به نزد همسرش آمده .

بی معنا : اختلافات زن و مرد بعد از رفتن از شهرستان .
الکن : مرد هنگام صحبت با زنش لکنت زبان دارد .

مرد قدرت : تشریح تفاوت وظیفه و قدرت .
پروتو : پسرک به دنبال مراد خود است و عاقبت او را می یابد .

ساکن سیاره ی ونوس : مردی که می گوید با دیدن اتفاقات نباید نتیجه گیری کرد .

بوها و استخوان : سگی که مشکوک به هاری است . اینجا راوی خود سگ هست .

این کتاب هم قشنگ بود . موضوعات جالب و قلم روان و زیاب و تاثیرگذار . خیلی خیلی دوباره به اشیا و رابطه ما با اطرافمون اشاره داره . چیز بیشتری نمی تونم بگم .

موراویا در بچگی سل استخوان می گیره و همین موضع باعث می شه مدرسه نره و زیر نظر معلم خصوصی درس بخونه و فقط بتونه دیپلم بگیره ولی با این وجود در آینده خیلی موفق می شه هم نویسنده موفقی می شه ، هم عضو پارلمان اروپا بوده . یکی از دلایل معروفیتش البته اینه که فیلم های زیادی از روی داستان هاش ساخته شده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حرف هایی که زده می شوند تنها چیزهایی هستند که ملاک قرار می گیرند و قضاوت می شوند .

 

- تو خونه ی خودم هر کاری که دلم بخواد می کنم .
- نه خیر ، هیچ کس هر کاری که دلش بخواد نمی کنه . همه باید به هم احترام بذارن .

 

کار اصلی کلا توسط کارمندهای بسیار رده پایین انجام می شه . هر چی رده ها بالاترن ، کار بیشتر به یه بهانه و یه فرصت برای اعمال قدرت تبدیل می شه و سرانجام در رده های خیلی بالاتر ، کار بخار می شه ، ناپدید می شه : و دیگه چیزی به جز قدرت باقی نمی مونه و قدرت به خودش ختم می شه .

 

هر چیزی که وجود داره ، نقشش در همین وجود داشتنش خلاصه می شه . این ما هستیم که به دلخواه خودمون و خودخواهانه هر چیزی را تعبیر و تفسیر می کنیم . اما باید عادت کنیم که قضاوت نکنیم ، تعبیر و تفسیر هم نکنیم . باید اجازه بدیم هر چیزی به همان صورت بی معناش باقی بمونه .

یک چیز به هر حال یک چیز است /موراویا

یک چیز به هر حال یک چیز است

 

آلبرتو موراویا

اعظم رسولی

 

انتشارات خورشید

این کتاب هم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از آلبرتو موراویاست .

امر کن ، اطاعت می کنم : مرد که از کار اخراج شده عادت دارد کسی به او دستور دهد که چه کاری بکند .
چلستینا : زن و مرد یک ربات ساخته و او را به عنوان دخترشان دوست دارند .
یک آدم معمولی : مرد شیفته دختر گلفروش شده و او را به خانه اش دعوت می کند .
به دام افتاده : مرد می خواهد خودکشی کند اما زندگی دائما به او حمله می کند .
ارتباط : رمدی که بلد نیست ارتباط برقرار کند و توجه می کند که دوستانش چگونه با هم صحبت می کنند .
همه چیز بین : مردی که در یک لحظه همه چیز را با هم می بیند .
جرونتزیو : مرد برای مشاوره مالی پیش متخصص خانوادگیشان می رود اما ظاهرا مشکلات عصبی همه جا هستند .
بیدار شو : مردی که به 20 سالگی اش فکر می کند زمانی که عاشق دختر صاحب خانه می شود .
درسته : تکیه کلام شوهر درسته است و بحث های منطقی را قبول دارد .
خلوت : مرد حتی به زنش اجازه نمی دهد به خلوتش وارد شود و فکرهای عجیب غریب دارد .
برگشت : آدمی که در همه چیز در همه اشیا و آدم ها نقص و ناکاملی می بیند .
نشانه ها : روزی که همه چیز تسلسل خاصی دارد و آستین مرد خونی است .
میلانی : دخترک قصد ازدواج ندارد و چون بسیار زیباست پدرش فکر می کند او همیشه بر پسرها پیروز است .
رنگ ها و شکل ها : مردی که از رنگ ها متنفر است .
درخت ارغوان : پسری که از هر کاری حتی خوابیدن خسته می شود .
احتمالا : دیوانه ای که سعی دارد فرق دیوانه و شهروند خوب را توضیح دهد .
شلوغش نکنیم : همسر مرد فوت کرده و او می خواهد همه چیز را به شکل سابق برگرداند .
بی خانمان : مرد دیوانه ای که به معنی چیزها فکر می کند .
جعبه ی چینی : رئیس خود را به جای کارمندش قرار داده و خیال بافی می کند .
یک چیز به هر حال یک چیز است : مردی که به همه چیز حتی همسرش به یک دید نگاه می کند و همسر خود را نیز شی می داند .

کتاب قشنگی بود . داستان ها با مهارت نوشته شدند  هر چند به اندازه کتاب قبلی خلاقیت و تنوع موضوع توش نیست و موضوعات مشابه را هم بینشون می بینیم ولی خوب در مجموع کتاب خوبیه و دل نشین . خیلی زیاد به ارتباط آدم با اشیا ، رنگ ها و دنیای اطرافش با یک تغییر دید و یک زوایه دیگه اشاره داره . کتاب اصلی در حقیقت 44 داستان داره که در این کتاب 20تاش ترجمه شده .

بد نیست ذکر کنیم السا مورانته رمان نویس معروف همسر آقای موراویا بوده و خوب البته ایشون سه بار ازدواج می کنند که بیسیار بیسار نکته بدی هستش :دی ولی خوب خصوصیات خوبم داشته مثل اینکه عادت داشته اول کتاب های یک نویسنده را تمام کنه بعد بره سراغ نویسنده بعدی بله حالا هی به من گیر بدهید این چه روش مطالعه است :دی

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگر همه ی آدم ها همه چیز را ببینند ، دیگر چندان کسی نمی ماند که ادعا کند می تواند درباره ی دنیا به قضاوت بنشیند چرا که تعدد به بی طرفی می انجامد .

 

دنیا چرک نویسی است عظیم و بی قواره از چیزی که بعدا معلوم نیست چرا خلق نشد ، آزمونی است که به دنبال آن می بایست آزمون های دیرگ می امدند اما بدون هیچ توضیحی این اتفاق نیفتاد .

داستان های رمی نو / موراویا

داستان های رمی نو

 

آلبرتو موراویا

زهره بهرامی

 

انتشارات نی

کتاب مجموعه 20 داستان کوتاه از موراویا هست .

زنی روی سر : صاحب شرکت زنی دارد که دائما تهدید می کند که خودش را از پنجره پرت خواهد نمود .
سفارش : شوفر بیکاری به دنبال کار می گردد و هر کس با سفارش نامه ای او را نزد دیگری می فرستد .
دانشجو : دانشجویی که در فکر گول زدن دیگران و تلکه کردنشان است .
شامپانزه : پسر با دختری دوست شده و او را به باغ وحش می برد .
بانک عشق : مرد خسیسی همسایگانش را به گردش دعوت می کند .
جادو : پسر کولی به پسر می گوید می تواند با جادو یک سگ زرد برای او به وجود آورد .
دایی : دختری که عاشق دایی خود می شود .
نذر : دختر نذر می کند که اگر نامزدش خوب شود تابستان به شنا نرود .
ترس : پسر قرار است برای بهبود حالش به روستا برود ولی می ترسد .
من و او : مردی که همسرش ترکش کرده و دچار دوگانگی شخصیت شده .
همه چیز برای خانواده : مردی که عاشق خانواده اش است به خاطر دزدی دستگیر می شود .
یک آدم حقه باز : نقاش فقیری تصمیم به دزدی می گیرد .
زندگی رقص است : پسر عاشق رقص است و می خواهد با دختری باشد تا با هم برقصند .
سبقت : مرد که ماشین خریده از نامزدش غافل شده است .
کلفتی که خانم شد : کلفت زیبا به هیچ پسری محل نمی دهد و آخر با صاحب کار خود ازدواج می کند .
خنده های جوئیا : شب سال نو و سه دوستی که کرایه تاکسی ندارند .
موهای طلایی : زن دهاتی عاشق پسر ارباب با موهای طلایی است .
ریگولتا : دختری زشت که خود را زیبا می داند .
بازی دوگانه : پسرهای همسایه با هم رقابت دارند و اکنون پای دختری در میان است .
گلدان چینی : مردی که نامزدش را مجبور به دزدیدن یک گلدان چینی می کند .

خیلی قشنگ بود . خوشم اومد . بر خلاف مجموعه داستان کوتاه قبلی که اصلا به دلم ننشست . این یکی خیلی خوب بود . داستان هاش واقعا روان و همراه پیش می رفت و ریتم گرمی داشت . آدم را جذب می کرد . موضوعاتش خیلی متفاوت بود و معمولا طنز ظریفی هم توشون به کار رفته بود . بیشتر هم به قشر پایین جامعه اشاره داشت .

خود موراویا گفته این کتاب را با الهام از غزل‌هاي بللي، غزل‌سرا و طنزپرداز رمي نوشته و سعی کرده همون طور که اون توی شعراش رم و مردمش را توصیف کرده ، موراویا هم با نثر این کار را انجام بده . کلا موراویا عاشق شهر رم بوده به نوعی که اونو حتی سمبل این شهر هم می شناسند و نهایتا هم توی خونه رمی اش می میره . موراویا توی خانواده ثروت مندی به دنیا می یاد و پدرش آرشیتکت بوده است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب
چهره هایی هستند که انگار با آدم حرف می زنند و خیلی چیزها را فاش می کنند . اگر چه دهانشان بسته است .

 

پدر و مادرها همیشه آخرین کسانی هستند که می فهمند بچه هایشان عاشق شده اند .

 

وقتی آدم عاشق باشد ، نیازی به حرف نیست ، نه ؟ کافی است به ان شخص نزدیک باشی ، به او نگاه کنی ، احساس کنی که وجود دارد .

 

نقاش ها کارشان نقاشی خانه دیگران است ، اما خانه ی خودشان را نقاشی نمی کنند ، چون گران تمام می شود و کسی که با نقاشی پول در می آورد ، دیگر دلش نمی آید از دستش بدهد .

 

خوشگل ها را خوشگل نمی دانیم ، بلکه کسی را که زاغ و بور باشد و پوست سفید داشته باشد ، خوشگل می دانیم ، چون تعدادشان کم است . مطمخئنم در کشورهایی که بورها اکثریت دارند ، سبزه ها طرفدار پیدا می کنند ، دقیقا به این خاطر که عده شان اندک است .

گوساله ي دريايي /موراویا

گوساله ي دريايي

 

آلبرتو موراويا

رضا قيصريه – هاله ناظمي

 

انتشارات خورشيد

دمپايي مفرغي : در رابطه با امپدوكلس كه براي اثبات خداييش به درون آتش فشان رفت .
سكوت تيبريوس : پادشاهي كه مي داند زمان موفقيت هاي فردي به سر رسيده و به دنبال معجزه است .
حقيقت درباره ي اعمال اوليس : وقتي شنيده مي شود فردي در محدوده پادشاهي حيوانات جديد پروش مي دهد .
تمثيلات پيش رافائلي : دو هنرمند جواني كه اطراف محل زندگيشان پر از زرق و برق مي شود .
رویا در مهتابی : مرد نقاشی به سفر می رود و کلید کارگاهش را که روی سقف یک برج است به دوستش می رود تا هر زمان دلتنگ بود به شهر نگاه کند .
تمساح : زن به خانه همسر رئیس شوهرش می رود و سعی دارد نحوه زندگی آن طبقه از اجتماع را ترک کند و متوجه می شود حیوان خانگی آنها تمساح است .
دغدغه فکری خانم فازانو : خدمتکاری که یک فرشته است !
مامامل و وزیتل : دو شهر مختلف در یکی مردگان ارجحیت دارند و در یکی آیندگان .
فر ار به اسپانیا : فرار کراسوس از خانه و سکنایش در غار .
مرگ لوکانوس : لوکانوس و لحظات مرگش !
وحشت کهن : در مورد یکی از شعرای قدیمی تفکراتش و خودکشی اش !
رویای آدم تنبل : مردی که فقط در رویا به کارهای واقعی فکر می کند !
مرض خیالی : کتابداری که برای خود بیماری می تراشد !
آخرت آمریکایی : کارگری آمریکایی که به مشاهده جهنم و بهشت می رود !
ملاقات بی ثمر : دو دوست به خانه روزنامه نگار می روند تا او را از تخریب چهره دوستشان بر حذر دارند .
گوساله ی دریایی : گوساله ی دریایی گوساله ای است که زیر دریا زندگی می کند و شب ها بیرون می آید .
یک بیماری عجیب : مردم یک شهر مریض می شوند بدین گونه که حقیقت دنیا را جور دیگری می بینند ولی این طرز دید همان طرز دید فعلی ماست .
در دم مرگ : منتقدی دم مرگ به دوستش اعتراف می کند قصدش فقط نحراف استعدادها بوده و بس .
بوقلمون کریسمس : همسر مرد از او می خواهد برای کریسمس و دیدن بوقلمون زود به خانه برود ولی مرد می فهمد که بوقلمون زنده است و در حال صحبت با دخترش!

بد نبود در کل می شه گفت کتاب متوسطی بود . برخی داستانهاش و سورئال توی اون ها را خیلی دوست داشتم ولی بعضی هاشم اصلا و اصلا به دلم نمی نشست . یعنی جالبه داستان هایی که به شخصیت های خاصی اشاره داشت را اصلا نه درک نکردم چی می خواد بگه نه نحوه بیان گزارش مانندش را دوست داشتم ولی بقیه قصه ها خوب بودند . در ضمن لحن گرمی هم نداره ولی خوب واسه قضاوت هنوز روشن نیستم چون با برخی آثارش ارتباط برقرار می کنم با برخی نه باید باز هم بخونم ازش !

موراویا توی خانواده کتاب دوستی بزرگ شده و در حقیقت توی خونه شون یک کتاب خونه غنی از آثار کلاسیک وجود داشته !

دلتنگي /موراویا

دلتنگي

 

آلبرتو موراويا

فرامرز ويسي

 

انتشارات افراز

دینو نقاش جوانی است که بیشتر اوقات دچار دلتنگی است و نمی داند چگونه از این دلتنگی بگریزد . وی برای این گریز و به طور اتفاقی با معشوقه نقاش دیگری دوست می شود . دخترک نوجوان است و نام سسیلیاست . دینو ابتدا متوجه ماهیت رابطه خود و سسیلیا نیست اول او را تحقیر می کند بعد به او عادت می کند بعد متوجه می شود سسیلیا با دیگران نیز رابطه دارد و ... دینو می خواهد علاوه بر جسم ، روح دخترک را نیز تساحب کند .

قشنگ بود موضوع جالبی داشت کیفیت رابطه این دختر و پسر و روند روان شناسی پیچ و خم های چنین رابطه ای ! ایده خیلی جالبی بود هر چند به دلیل محوریت زیادی که روی رابطه ج دینو و سسیلیا داشت احتمالا سانسور زیادی را هم تحمل کرده ولی نثر نوشتنش را اصلا دوست نداشتم به هیچ عنوان گرم یا جذب کننده نبود .

تصمیم دارم به معرغی موراویا نویسنده بزرگ ایتالیایی بپردازم . نویسنده ای که خیلی ها معتقدند بزرگ ترین نویسنده قرن بیستم ایتالیاست . موراویا برای کتاب دلتنگی برنده جایزهٔ ادبی ویارجوی ایتالیا شده .

 

 قسمت زيبايي از كتاب

چه سعادتي است كه كسي پيدا شود كه دوستش بداري و او هم تو را دوست بدارد ، آن هم در محلي زيبا و آرام .