
کتاب من و دیگری
احمد اخوت
انتشارات جهان کتاب
کتاب شامل 18 مقاله است که 8 مورد آن تالیف جناب اخوت و 10 مورد آن ترجمه می باشد . در حقیقت کتاب از سه بخش تشکیل شده است : "ساحت های من و دیگری " ، " آیا نویسنده وجود دارد ؟ " و "چه کسی شکسپیر را نوشت ؟"
در بخش اول از خودهای متفاوت نویسنده و القاب او صحبت کرده است . در مورد مواقعی که ناخواسته اسم یا چهره ما شبیه کس دیگری است ، در مورد نویسندگانی که با اسم های مستعار کتاب نوشتند و ارتباط اسم و شخصیت . در این بخش از گرترود استاین صحبت می شود که از زبان هم خانه اش آلیس بی . تکلاس کتابی نوشت ، از نام های مستعار رومن گاری ، در مورد عباس عبدی سیاست مدار و عباس عبدی نویسنده که فوق العاده هم جذداب نوشته شده و در مورد انسان و تصویرش در آینه .
در بخش دوم در مورد شخصیت های معروف داستانی و تفاوت آن ها با شخصیت های انسانی صحبت می کند و این که این شخصیت ها تا چه حد نشان دهنده نویسنده ها می باشند . در این فصل مقالاتی مانند آیا نویسنده وجود دارد از جویس کارول و افسون جزئی در دن کیشوت از بورخس ترجمه شده اند .
در بخش سوم به شکسپیر می پردازد و مکتب های مختلفی که در مورد هویت این فرد وجود دارد . این که شکسپیر واقعا که بوده و آثاری مانند هملت و مکبث را چه کسی نوشته است . ظاهرا این موضوع باعث جدال بزرگی در دنیاست . فردی که با هویت ویلیام شکسپیر وجئد دارد کاسبی خسیس است که بازیگر نیز می باشد و امضاهای به جا مانده از او بسیار خام و نپخته اند . از شکسپیر چند تصویر هست که تفاوت های زیادی با هم دارند و ... بسیاری از افراد معتقدند که شکسپیر در حقیقت نام مستعاری برای فرانسیس بیکن بوده است !!!!
خیلی خوشم اومد .و از کتاب هایی هست که بهتون پیش نهاد می کنم بخونید به خصوص مقالات تالیفی خیلی زیباتر از ترجمه ها هستند ! از همه جالب تر برای من مباحث و دعواهای مربوط به شکسپیر بود و باید اعتراف کنم در کل نمی دونستم که هویت شکسپیر هنوز برای دنیا معلوم نیست :دی
قسمت های زیبایی از کتاب
کمتر چیزی است که واقعا همان باشد که می نماید .
ما فقط یک بار زندگی می کنیم و پس از آن وانمود می کنیم که زنده ایم .
شعر کوتاهی برای چاپ در فردوسی می فرستد . به همراه عکس و کراوات و سبیل ، با این توضیح که من آقای عباس عبدی نیستم که خبر می نویسد . من عباس عبدی شاعرم و قیافه ام این است . آن ها هم عکس و توضیح عباس را چاپ کردند ...
انسان گرفتار سندرم اسم بعید است هرگز از شر این گرفتاری خلاصی یابد . در خبر مجله ی فردوسی عکس ها جا به جا چاپ شد . خبر " کتاب تازه " مربوط به داریوش عبداللهی و مطلب " اشتباه لپی " از آن عباس عبدی بود . آن که سبیل و کراوات داشت عباس عبدی بود که در نقش داریوش عبداللهی ظاهر شده بود ! دنیا را می بینید ! طرف نامه می نویسد همراه با عکس و توضیحات که من عباس عبدی شاعرم ، نه عباس عبدی گزارشگر ، عکسش که درست چاپ نمی شود هیچ ، پای داریوش عبداللی نویسنده ی تبریزی هم به میان می آید ! خنده دارتر از همه ی این ها ، دست گل سردبیر فردوسی است . در مطلب اشتباه لپی می خوانیم که عباس ( البته با عکس عبداللهی ) می گوید من عباس عبدی فقط شعر می گویم و با عباس عبدی داستان نویس فرق دارم .