اولریکا/بورخس

اولریکا

 

خورخه لوئیس بورخس

کاوه میرعباسی

 

انتشارات ماهی

سال نشر : 1395

داستان های اولریکا ، فرقه ی سی ، اوندر ، ابلینو اردوندو و دوئل را قبلا معرفی کردم سایر داستان ها عبارتند از :

شب عطیه ها : تعریف اولین خاطره ها زنی که اسیر سرخپوستان شد و مردی که به قصه اش گوش داد .
خدعه ی جنگی : استاد دانشگاه مهاجر تعصب زبانی جنگ دو نفره و ...
جده : دختر مردی که قهرمان ملی بود .
دوئلی دیگر : دو مرد که با یکدیگر اختلاف دارند نهایتا راهی جنگ می شوند اسیر می شوند و از آنها می خواهند با گلوی بریده با یکدیگر مسابقه بدهند .

بورخس هم که داستان کوتاهاش حرف نداره دیگه بیشترش را معرفی کردم ولی خوب به هر حال دو سه تا داستان جدیدم داخلش باشه بازم خوبه خوندنش دیگه و حس خوب خودشو داره . داستان های خوبی هستند ترجمه خوبی هم داره لذتشو ببرید .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

منشا نفرت مانند علت بروز هر شوریدگی عاطفی دیگر همواره مرموز است .

 

نفرت در آن زندگی حقیر روستایی تنها دارایی ارزشمندشان بود و به همین خاطر نیز هر روز بیشتر آن را می انباشتند. بی آنکه خود متوجه باشند برده هم شده بودند .

کتاب شن/ بورخس

 

کتاب شن

 

خورخه لوئیس بورخس

مانی صالحی

 

انتشارات پارسه

داستان های آن دیگری ، کنگره ، آینه و نقاب ، کتاب شن را قبل معرفی کردم .

اولریکا : داستان ملاقات با دختری که برای بازدید موزه آمده

چیزهای دیگری در جهان هست : کنجکاوی راوی در مورد خریدار عجیب خانه عموی مرحومش

فرقه سی : در ارتباط با یک فرقه مذهبی شدید .

اوندر : قومی که عجیب بودند و مردی که به این قوم رسید و شعری سرود و ...

ناکجاآباد مردی خسته : دیدار دو مرد از دو قرن مختلف

رشوه : استادی که شیوه ای پیدا می کند تا استاد برگزیده باشد .

آوه لینوآره دوندو : مردی که تصمیم دارد رئیس جمهور را بکشد .

سکه : سکه ای که تنها یک رو دارد .

جدیدا از کتاب های آقای بورخس معرفی کردم اینم یک کتاب جدید دیگه از ایشون که سال 94 وارد بازار کتاب شده البته این کتاب قبلا هم با ترجمه های دیگه ای توی بازار بوده . کتاب هایی که قبلا هم جز تازه های نشر معرفی کردم ترجمه آقای صالحی بود ظاهرا که داره همین طور به ترتیب مجموعه داستان های بورخس را راهی بازار می کنه و اتفاقا مجموعه های کوچک  و خوبی هم هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آنچه را ما بیان می داریم ، الزاما با باطنمان شباهت ندارد .

 

آن احساسی را که همه ی ما با شنیدن خبر مرگ کسی تجربه می کنیم در دل حس کردم : تاسفی که دیگر کاملا بیهوده می نمود و اینکه هیچ خرجی برایمان نمی داشت چنانچه تلاش کرده بودیم در این عالم مهربان تر از اینها باشیم .

 

همواره تفاوتی میان پیش بینی یک واقعه و تحقق یافتن آن وجود دارد .

 

زندگی به همه کس همه چیز می دهد. اما اکثر انسان ها این حقیقت را نمی دانند .

داستان جنگجو و دوشیزه اسیر/  بورخس

 

داستان جنگجو و دوشیزه اسیر

 

خورخه لوئیس بورخس

مانی صالحی علامه

 

انتشارات پارسه

توی تازه های نشر امسال چند تا کتاب از بوخرس معرفی کردم اینم یکی دیگه اش که البته اکثر داستان هاشو قبلا بهش اشاره کردم . داستان های مرده مرده ، جنگجو و دوشیزه اسیر ، زندگی نامه تادئوایزیدورو کروز ، امازونز ، خانه آستریون ، جست و جوی ابن رشد ، نوشته ی خداوند و دو پادشاه و دو هزارتو را قبلا توی هزارتوهای بورخس معرفی کردم و بی مرگی ، علمای الهیات ، مرگ دیگر ، نماز برای آرامش روح آلمان ، ابن حکم البخاری در هزارتوی خودش به قتل رسید ، انتظار و الف هم در کتاب الف معرفی شدند . دو تا از داستان هاشم برای نمونه :

زهیر : چیزی که وقتی می بینیش دیگه به چیز دیگه نمی تونی فکر کنی .

مرد بر آستانه : قاتضی ای که در هند گم شده .

کتاب قشنگیه داستان های خوبی هم انتخاب شده بوخرس کلا شگفت انگیزه واقعا مفاهیم زیبایی را پیدا می کنه و زیبا هم بیان می کنه اما حالت داستان هاش جوری هست که به نظرم بهتره یا کتابی ازش خوند که تعداد داستانش کم باشه یا خیلی خیلی سرفرصت و آروم پیش رفت .

سه روایت از یهودا / بورخس

سه روایت از یهودا

 

خورخه لوئیس بورخس

مانی صالحی علامه

 

انتشارات پارسه

داستان های فونس ، داغ زخم شمشیر و پایان را قبل معرفی کردم .

مضمون خائن و قهرمان : بررسی مرگ با توجه به داستان های تاریخی

مرگ و قطب نما : باز هم کارآگاه بازی در مورد یک تعداد قتل

معجزه ی پنهانی :مرد محوم به اعدام

سه روایت از یهودا : مردی که هر بار در مورد داستان عیسی و یهودا نتیجه گیری جدیدی دارد .

آیین ققنوس : پیروان فرقه ای به نام ققنوس

جنوب :مرد نیمه المانی نیمه ارژانتینی که در آرژانتین زندگی می کند

با اینکه حالات متن ادبی نبود و بیشتر مایه داستانی داشت خوشم نیومد چندان موضوعات بد نبود اما متنش یک جوری بود زیاد روان نبود به نظر من فکر کنم با ترجمه های آقای علامه مشکل دارم چون وقتی با ترجمه بقیه می خونم برام دل نشین تر جلوه می کنند داستان هاش .

پایان دوئل/ بورخس

پایان دوئل

 

خورخه لوئیس بورخس

کارگاه ترجمه ی شیراز

 

انتشارات بوتیمار

یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از بورخس که داستان های انجیل به روایت مرقس ، دوست نااهل ، پایان دوئل ، دیدار ، خوان مورانیا و گوایاکوئیل را قبلا معرفی کردم .

دوئل : دو زن نقاش که با هم رقابتی خاص دارند .

قصه ی روسندو : مردی که در نوجوانی کسی را می کشد و ...

مزاحم : دو برادر که عاشق یک دختر بودند

بانوی سالخورده : دختر بازمانده از فرماندهی قدیمی

گزارش دکتر برودی : مبلغ مذهبی در یکی از قبایل سرخ پوستان

قشنگ بود دوست داشتم انتخاب هاشون از توی داستان های بورخس بود نه نوشته های کوتاهش و همین امر قضیه را برای من جذاب تر می کرد داستان های جالبی بودند البته که باز بیشتر سبک نوشتنش جذاب هست تا موضوع داستان یا روند پیگیریش .

در ستایش تاریکی / بورخس

در ستایش تاریکی

 

خورخه لوئیس بورخس

مانی صالحی علامه

 

انتشارات پارسه

از بورخس قبلا کتاب هایی را معرفی کردم این یکی دو سال هم چندتایی کتاب جدید ازش اومده بیرون که گفتم یه سری بهشون بزنم خوب چون راستش یک عالمه داستان کوتاه هست زیادم ذهنم یاری نمی ده که حتما این داستان یک صفحه ای را قبلا خوندم یا نه مثلا از این مجموعه تمثیل قصر و بورخس و من را یادم هست که قبلا خونده بودم بقیه داستان هاش به شرح زیره :

نژادشناس : مرد به قبیله سرخ پوستان می رود تا رازشان را کشف کند .

پدرو سالوادورز: مرد چندین سال در زیرزمین خانه مخفی می شود .

افسانه : هایبل و قابیل به هم می رسند .

دعا : در مورد دعا

پایان او و آغاز : یک نفر که مرده

آفریننده : وقتی داره به گذشته اش فکر می کنه

ببرهای خیال : مردی که ستایگشر ببر بوده

ناخن های اگشتان پا : رشد ناخن های پا

آینه های پوشیده : مردی که کابوس اینه داره

بحث پرنده شناسی : تعداد پرنده و خدا

اسیر : پسر بچه ای را در کودکی سرخ پوست ها می دزدند

شیاد : مراسم ختم و جمع کردن پول

دلیا الناسن مارکو : مفهوم خداحافظی

گفت و گویی میان آدم های مرده : گفت و گو بین تعدادی از مرده های جنگجو

طرح توطئه : تکررا مصائب در تاریخ

یک مسئله : تصمیم دن کیشوت

گل رز زرد : مفهوم گل

شاهد : مرد تصمیم دارد خود را بمیراند

مارتین فییرو : چیزهایی که نشان چیزهایی خواهند بود !

دگرگونی ها : تغییر نمادها

تمثیل سروانتس و کیشوت :راجع به ماندگاری دن کیشوت

پارادیسو : بهشت ذهنی ما چهره ای که تو ذهنمون هست

همه چیز و هیچ چیز : کسی که می خواست خودش باشد

رگناروک : یک رویا

دوزخ ، یکم : وحی به ببر و انسان

موزه درباره صحت و دقت در علم : فن نقشه نگاری

درباره ی جان اف کندی : گلوله ای که افرادی را کشت

بیست و پنجم آگوست 1983 : دیدار بورخس با دوران پیری اش در خواب

ببرهای کبود : مرد عاشق ببر است و شایعه وجود ببر کبود را می شنود

گل سرخ پاراسلسوس : مرد از استاد می خواهد گل سرخ را خاکستر و دوباره گل کند

حافظه ی شکسپیر : مرد موهبتی دریافت کرده حافظه شکسپیر

 بد نبود خوب به نظر من بورخس قشنگ می نوشته نوشته هاش را دوست دارم موضوعات خیلی جالبی را هم انتخاب می کنه که آدم واقعا به فکر می ره از زاویه باحالی بهشون نگاه می کنه اما شاید 10 درصدش داستان هست بقیه اش یک حالت متن ادبی را داره نوشتن چند خطی راجع به یک موضوع که مبحث مورد علاقه من نیست بنابرین اون قدرها جذبم نمی کنه . هر چند در مجموع خوب بود از ترجمه اش هم راضی بودم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اکنون می دانم که واقعا مرا بخشیده ای ، زیرا فراموش کردن ، بخشیدن است .

 

اکنون من آن خاطره را می جویم و به آن خیره می شوم و فکر می کنم که فریبی بیش نبوده و در پس آن خداحافظی معمولی ، جدایی ابدی نهفته بود .

تاریخ جهانی شرارت /بورخس

تاریخ جهانی شرارت

 

خورخه لوئیس بورخس

سهیلا ماهرنیا

 

انتشارات هفت رنگ

لازاروس مورل ، ناجی بی حرم : مورل سفیدپوستی که سیاهان را گول می زد و از آن ها سوء استفاده می کرد .
بیوه شینگ ، دزد دریایی : شینگ دزد دریایی بی رحمی است که همسرش جایگزین او می شود .
ایستمن بوزینه ، دلال مظلمه : در مورد یکی از اشرار نیویورک که در حقیقت از کتاب دار و دسته های نیویورک وام گرفته شده است .
بیل هاریگان ، قاتل بی اعتنا : پسر بچه ای که به دزدی مشهور در تگزاس تبدیل می شود .
معلم بی ادب آداب درباری ، کوتسوکه نو سوکه : در مورد هاراگیری و وفاداری در ژاپن . رئیسی که کشته می شود و افرادی که انتقام او را گرفته و سپس هاراگیر یمی کنند .
حکیم ، رنگرز نقاب دار مروی : در مورد المقنع پیامبر دروغین نقاب دار در ایران

داستان های این کتاب بین سال های 1933 تا 1934 توسط بورخس نقل شده اند . بورخس در حقیقت این داستان ها را برای چاپ در نشریه ی کریتیکا می نوشته است . فضای غالب این کتاب خشونت و دعواست ولی این فضای خشن در لحنی طنز و ظریف پیچیده شده به گونه ای که بیشتر بر حماقت چنین اعمالی طعنه می زند . شیوه ی روایت داستان ها زیاد هماهنگ با بقیه داستان هایی که از بروخس خونده بودم نبود یعنی اون پیچیدگی و خاصیت وهم آمیز توشون کمرنگ تر شده ولی همچنان داستان های شاعرانه و زیبایی هستند و کتاب را دوست داشتم .  به خصوص دو داستان آخر به دلیل تکیه بر فرهنگ شرقی و به طور خاص فرهنگ ایرانی می تونه برای ما جذابیت خاصی داشته باشه و شاید جای فکری باشه که  چه وقایع تاریخی تلخ و شیرین و چه افسانه های زیبایی در فرهنگ و تقدیر کشورمون هست که می شه بازسراییشون کرد یا ازشون در داستان های جدید استفاده نمود . من داستان های رئال را دوست دارم ولی به نظرم داستان نویسی فعلی ایران واقعا رئال صرف هست و اصلا پیدا کردن داستان های جادویی ، فانتزی و با فضاهای شاعرانه و وهمی اگر نه غیرممکن حداقل بسیار سخت هست . کاشک داستان نویس های جدیدمون به سبک های دیگه ادبی هم نظری داشتند .

جالبه بدونید بورخس بارها نامزد دریافت جایزه نوبل شده ولی هیچ وقت این جایزه را نبرده . در ضمن به دلیل بیماری ارثی ، نیمی از عمر خودش را نابینا بوده است .

هزارتوهای بورخس /بورخس

هزارتوهای بورخس

 

خورخه لوئیس بورخس

احمد میرعلائی

 

انتشارات زمان

کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه و اشعار بورخس بزرگ به انتخاب زنده یاد آقای میرعلائی کسی که بورخس را به ایرانیان شناساند می باشد . در مورد آقای میرعلائی هم خوبه ذکر کنیم که اصفهانی هستند . ( که نکته بسیار بسیار مهمی هست ). ایشون مدتی هم در دانشگاه صنعتی اصفهان تدریس می کردند و از اعضای جنگ اصفهان بودند . خدمات بسیار ارزشمندی برای دوستداران ادبیات در ایران انجام دادند و از جمله روشنفکرهایی هستند که در جریان قتل های زنجیره ای به قتل رسیدند .
برخی از داستان هاش را قبلا خونده بودم که عبارتند از  : مرگ دیگر ، مزاحم ( با نام ناخوانده ) ، ابن حقان بخاری و مرگ او در هزار توی خود ، ظاهر و الف . سایر داستان های کتاب به شرح زیر می باشند :

بورخس و من : بورخس از خودش و خود نویسنده اش می گوید
مردی از گوشه ی خیابان : فرانسیسکو رئل یکی از اشرار معروف است که شبی به سراغ روزندو و معشوقه اش می رود . روزندو نیز از چاقوکش های معروف است .
پایان دوئل : دو مردی که با هم اختلاف دارند و هنگامی که کشورشان در جنگ شکست می خورد با سر بریده مسابقه می دهند .
مواجهه : پسر کوچکی که با پسر عمویش به مهمانی می رود و در مهمانی چاقوکشی می شود .
خوان مورانیا : پیرزنی که شوهرش چاقو کش معروفی بوده و اکنون صاحب خانه قصد بیرون کردن او را دارد .
دوست نالوطی : پسر بچه یهودی که با فرراری فرد شرور محل دوست شده است  .
زخم شمشیر : مرد از زخم هلالی شکل روی صورتش در جنگ می گوید . مردی که نجات دهنده خود را لو داد .
کنگره : مردی که کنگره کشور او را راه نداده است ، کنگره ای جهانی می سازد . کنگره فضایی رویایی دارد که حتی اعضا بدون سوال باید هدف آن را کشف نمایند .
تمثیل قصر : شاعری که قصر امپراطور را وصف می کند و قصر از بین می رود .
راز وجود ادوارد فیتز جرالد : بورخس از خیام می گوید که به عقیده او قرن ها بعد در کالبد فیتز جرالد شکوفا شده است  .
دیوار چین و کتاب ها : بورخس از امپراطور چین شی هوانگ تی می گوید کسی که دیوار چین را ساخت و کتاب سوزی عظیمی به راه انداخت .
تقرب به درگاه المعتصم : این عنوان کتابی است در مورد دانشجویی مسلمان که به دنبال المعتصم مردی فرهیخته می گردد و بورخس موضوع کتاب را نقد کرده است .
جادوگر مردود : کشیشی که نزد یک ساحره می رود تا رموز سحر را از او یاد بگیرد .
ماجرای مرگ یک فقیه : ملانکتون به عالم دیگر رفته ولی به انفاق ایمانی ندارد و همین امر باعث عذاب او می شود .
آیینه ای از مرکب : ساحری که مرکبی در کف دستان پادشاه می ریزد تا هر چه را اراده می کند ببیند .
؟ : اسم نداره در مورد دژی در شهری است که هر پادشاه جدید قفلی بر آن می زند ولی آخرین پادشاه هر 24 قفل را باز می کند .
؟ : مردی که رویا می بیند و به اصفهان می رود تا پولدار شود .  این داستان و 4 داستان قبلی را بورخس شنیده و دوباره نقل کرده است .
ویرانه های مدور : مردی که تلاش می کند بخوابد تا در رویاهایش پسرش را بیافریند و به عالم زندگان بفرستد .
تام کاسترو شیاد نامتصور : مردی که خود را به جای پسر مرحوم زنی پیر جا می زند .
انجیل به رویات مرقس : دانشجوی پزشکی در مزرعه ای گیر می افتد و برای ساکنان انجیل می خواند .
جاودانگان : دکتری که دستگاه ها را به جای اندام بیمارها به کار می اندازد تا آن را جاودان کند .
مدینه ی فاضله ی مردی خسته : دیدار دو مرد از دو قرن مختلف .
فوق العاده زیبا بود . فضای وهم انگیز و خیالی داستان ها آدم را اصلا به یک دنیای دیگه می بره . واقعا کتاب زیباییست . استحاله ها و تبدیل افراد و راویان و نفوذ روح افراد و اشیا به یکدیگر واقعا زیباست . تمثیل قصر و انجیل به رویات مرقس را بسیار بسیار دوست داشتم . پایان دوئل ، آیینه ای از مرکب ، تام کاسترو شیاد نامتصور و ویرانه های مدور نیز فوق العاده بودند . کلا همه ی داستان ها قشنگ هستند . چیزی که خیلی برام جالبه وسعت فوق العاده زیاد اطلاعات بورخس هست به طوری که توی بعضی داستان ها می بینید تعداد زیادی مثال از اساطیر و افسانه های ملل مختلف را نقل می کنه .
بد نیست ذکر کنیم بورخس از خانواده مرفهی بوده و مدت زیادی را هم در اروپا زندگی می کنه . پدرش وکیل و همچنین استاد روان شناسی بوده و والدینش هر دو کتاب خوان های حرفه ای بودند و در خانه شان کتابخانه ی بزرگی وجود داشته . خود بورخس هم زمانی رئیس کتابخانه ی ملی آرژانتین بوده و مدتی هم به عنوان استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه تدریس می کرده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در میان کثافت ها و علف هرزه ها خودم هم علف هرزه ای بیش نیستم .

 

نمی توان زمان را با روزها شماره کرد ، بدان سان که پول را با دلار و سنت شماره می کنند ، زیرا دلارها همه مثل هم هستند ، حال آن که هر روز و حتی هر ساعت با روز و ساعت دیگر متفاوت است .

 

ما همه بعد از مدتی به همان نظری که دیگران نسبت به ما دارند معتقد می شویم .

 

چیزهای تازه – شاید بدان سبب که اصولا حاوی چیز تازه ای نیستند و در واقع چیزی جز نسخه های بدل محجوبانه نیستند – نه توجهم را بر می انگیزد و نه خاطرم را مشوش می کند .

 

بئاتریس نمی خواست به کشتی بیاید ، وداع ، به نظر او ، بیش از اندازه دراماتیک بود ، ضیافت بی معنایی بود برای حرمان ، و او از دراماتیک بودن تنفر داشت .

 

به عنوان یک مرد ، خیلی ترسو بزدلم . برای اجتناب از دلشوره ی انتظار نامه ها ، نشانی خود را برای او نگذاشتم .

 

وقتی پسر خاله اش دانیل از او دعوت کرد که ماه های تابستان را در لاکلورادو بگذراند ، بی درنگ قبول کرد – نه بدان علت که واقعا علاقه ای به زندگی در مزرعه داشت بلکه از روی تمایلی ذاتی به توافق و همچنین بدین علت که جواب مثبت دادن برای او سهل تر از اختراع دلایلی برای رد دعوت بود .

الف/ بورخس

الف

 

خورخه لوئیس بورخس

م . طاهر نوکنده

 

انتشارات نیلوفر

کتاب مجموعه 18 داستان کوتاه است که نامیرا ، مرده ، داستان جنگجو و اسیر ، زندگی نامه ی تادئو ایسیدرو کروتث ، اما تزونتث ، خانه ی آسته ریون ، تحقیق ابن رشد ، کلام خداوند ، دو شاه و دو هزارتو ، انتظار و مرد بر آستانه در کتاب کتابخانه ی بابل نیز وجود داشتند .

حکمای الهی : يك جورايي ديدگاه هاي مختلف الهي و كفر و ... در كنار هم .
مرگ دیگر : مردي كه دو تاريخ مرگ و دو زندگي دارد .
مرثیه ی آلمانی : مردي كه به جرم شكنجه و آدم كشي تيرباران خواهد شد از سرنوشتش مي گويد .
ظاهر : ظاهر در داستان ما سكه است و در كل شي اي است كه با ديدن آن قادر به فراموش كردنش نيستيد .
ابن خالق البخاری ، مقتول در هزار تویش : پادشاهي كه براي فرار از روح مزيرش هزارتويي مي سازد و خود را در آن حبس مي كند .
الف : الف نقطه اي در فضاي زيرزمين يك خانه است . نقطه اي از فضا كه شامل تمام نقاط فضاتس و با نگاه كردن به آن به كل عالم نگاه مي كنيد .
ناخوانده : نيلسن ها دو برادر منزوي و تنها و تا حدي شرور هستند كه با هم زندگي مي كنند و كريتسان دختري است كه وارد زندگي آن ها مي شود .

با داستان حكماي الهي و مرثيه ي آلماني زياد ارتباط برقرار نكردم ولي داستان ابن خالق خيلي زيبا بود . كلا اين هم كتاب خوبي هست و حتما ارزش خوندن رو داره هر چند من مجموعه كتاب خانه بابل را بيشتر پسنديدم . بد نيست بدونيد آقاي بورخس جزء نويسندگان پست مدرن هست و فقط به داستان كوتاه علاقه منده و شعر و هيچ گاه رمان ننوشته .
«بورخس» خود درباره «الف» می گوید:« «الف» تقلیدی نامحسوس از دانته است. دلم می خواست «آرژنتینو دانیه ری» را خیلی ساده درست مثل «ویرژیل»، که شخصیت با نمک و مضحکی دارد، خلق کنم. حتی نام «بئاتریس» را تغییر ندادم و خودم را جای دانته نشاندم … بعدش حس کردم که این کارم حسابی مسخره می شود (بورخس می خندد) و البته یک چیزی را هم باید بگویم، که مطمئنم بی شک هیچ چیز درباره اش نمی دانید. نام هایی که در داستان هایم استفاده کرده ام همه نام های اشخاص واقعی اند. اغلب، افراد خانواده ام. کلی اسم تو خانواده ما وجود دارد و من هم ازشان استفاده کردم. مادرم از این کار خوشش نمی آمد، فکر می کنم که بیشتر می ترسید از این کار. البته اسم خودش را هم استفاده کرده بودم. خیلی هم دلم می خواست از آدم هایی که می شناختم در داستان هایم کاریکاتور خلق کنم. ( البته با تغییر اسمشان). «کارلوس آرژنتینو دانیه ری» داستان «الف» هم واقعاً وجود دارد، یکی از دوستانم است. البته کمی غلو کردم و کمی مسخره تر نشانش دادم. اما در کل خودش بود. مادرم این کار را بدجنسی می دانست، اما در کل چیز خاصی نبود، آنقدر ها هم معلوم نبود و اتفاقاً خود دوستم از داستان خوشش آمد و کلی تبریک گفت.»

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مردن در راه یک مذهب آسان تر از زیستنش با تمام وجود است .

 

کسانی یافت می شوند که در به در عشق زنی را می جویند تا مگر فراموشش کنند ، تا دیگر به او نپردازند .

 

در پایان به آنچه قلبش برای آن می لرزید رسید و خیلی طول کشید تا به آن دست یابد ، و شاید سعادتی بالاتر از این نباشد .

 

راه حل معما همیشه کم بهاتر از خود معماست .

کتابخانه ی بابل و 23 داستان دیگر  /بورخس

کتابخانه ی بابل و 23 داستان دیگر

 

خورخه لوئیس بورخس

کاوه سید حسینی

 

انتشارات نیلوفر

جاودانه : مردي كه مامور شده تا به دنبال سرزمين جاودان ها بگردد .
مرد مرده : مردي ساده كه فرمانده قاچاق چي ها مي شود
داستان جنگجو و اسیر : زن هايي كه در قبيله سرخ پوست ها ماندگار شده اند
شرح حال تادئو ایسیدورو کروس : سربازي كه در حال جستجوي متهم با او هم پيمان مي شود
اما سونس : اما سعي دارد انتقام پدرش را بگيرد حتي با تحمل شرم و عذاب براي شخص خودش .
خانه ی آستریون : در مورد آستريون افسانه اي با بدن انسان و سر گاو
جستجوی ابن رشد : ابن رشد كه بدون شناختن تئاتر سعي داشت بفهمد نمايش نامه چيست . ابن رشد عالمي مسلمان بوده كه مورد نفرت علماي اسلامي بوده . ظاهرا به ابدي بودن روح اعتقاد نداشته .
نوشته ی خداوند : مردي كه پيام خدواند را بر روي بدن يوزپلنگ مي خواند
دو پادشاه و دو هزار تو : پادشاه بابل و عربستان و هزارتوهاي آن ها
انتظار : مردي كه در انتظار قتل خود مي باشد
مردی در آستانه : يك قاضي كه گم شده و پيرمردي كه از خاطرات مشابهش مي گويد
تلون ، اوکبر ، اربیس ترتیوس : توضيح سياره و مردماني كه براي هيچ شي اي نام ندارند بلكه آن ها را توصيف مي كنند
پیرمنار مولف دن کیشوت : پيرمنار كه براي بار دوم سعي مي كند دن كيشوت را بازنويسي كند
کتابخانه ی بابل : دنيا را به صورت كتابخانه بزرگي تصوير كرده است
بررسی آثار هربرت کوآین : مردي كه به شيوه جالب كتاب مي نويسد  . كتاب او 13 فصل است . و از شب آخر شروع مي شود . 3 شب كه هر كدام از 3 شب قبل منشعب مي شوند يعني رمان در حقيقت 9 رمان است در 3 فصل بلند . يك فصل نمادين يكي پليسي يكي روان شناسانه ...
فونس یا حافظه : مرد مغروري كه فلج شده و تصميم دارد با خواندن يك كتاب لاتين بياموزد
پایان : ركابارن كه مريض است و حمله اي كه به او مي شود
ماجرای روسندو خوارس : مرد از ماجراي دعوايش مي گويد و ظاهرا اشاره به داستان ديگري از بورخس به نام مردي از گوشه ي خيابان دارد .
گایاکیل : دو مردي كه قرار است در مورد نامه هاي بوليوار تحقيق كنند
دیگری : گفت و گوي بورخس جوان و پير
there are more things : وقتي به خانه عموي مرحومش پا مي گذارد و سليقه غيرمتعارف مالك جديد را مي بيند
آئینه و نقاب : پادشاه از شاعر معروف مي خواهد كه در وصف او شعري بگويد و سه بار اين خواهش را تكرار مي كند
دیسک : جدال با پسر خدايان جنگ . ديسك حلقه اي جادويي در دست اوست ، تنهاي شي جهان كه فقط يك رو دارد
کتاب شن : كتابي بي نهايت كتابي كه هيچ گاه نمي توانيد صفحه اول يا آخر آن را باز كنيد

 دوستي دارم كه دائم به من مي گفت چطور مي شه اين همه كتاب خوند و هنوز بورخس را مطالعه نكرده باشي و از بس بهم گفت تصميم گرفتم زودتر بورخس را بشناسم .
كتاب فوق العاده بود ، اولش واقعا برام سخت بود ، از داستان ها لذت مي بردم ولي نمي تونستم ارتباط كاملي باهاشون برقرار كنم ولي به آخراي كتاب كه رسيدم و به سبكش عادت كردم بسيار شديد دوستش داشتم . در هر صورت اولش ممكنه مثل من براتون سخت و سنگين باشه ولي حتي تو اون شرايط هم زيباست . فكر مي كنم بايد داستان هاي اولش رو دوباره بخونم . داستان ها از نوع داستان هاي وهمي و خيالي هستند و موضوعات بكر و هوشمندانه اي دارند . كتابخانه بابلش كه عاليه با چه هوش فوق العاده اي چنين تصويري از جهان و دنياهاي مختلف را ايجاد نموده و در مورد داستان " تلون ، اوکبر ، اربیس ترتیوس " مي گن كه به نوعي پيش بيني اينترنت هست . در حقيقت هم مثلا از كتابي صحبت مي كنه كه عده زيادي با هم مي نويسند و خواننده خودش نويسنده هم مي شه و به كتاب مطالبي رو اضافه مي كنه چيزي مثل ويكيپيديا!
فوق العاده هوشمندانه از عناصر ادبي و اسطوره اي استفاده مي كنه و گريزهاي زيادي هم به ايران ، عرفاي ايراني ، اسلام و قرآن مي زنه . كلا بورخس به ادبيات مشرق زمين و به خصوص به ايران علاقه زيادي داشته و خيام را از استادان خودش مي دونسته و مي گفته روح خیام بعد از هفت قرن در کالبد فیتس جرالد ظاهر شده است . بورخس خودش آرژانتيني بوده .
اگر از ادبيات وهم آميز و خيال پردازانه و پست مدرن خوشتون مي ياد حتما كتاب رو مطالعه كنيد . من به خصوص داستان هاي كتابخانه بابل ، كتاب شن ، جستجوی ابن رشد ، آئینه و نقاب ، دو پادشاه و دو هزار تو و ديگري را دوست داشتم . كلا همه داستان هاش خوب بود ولي خوب با بعضي هاش مثل داستان جنگجو و اسیر ،ماجرای روسندو خوارس و  پايان هم مشكل داشتم .داستان هايي مثل پيرمنار و اوكبر هم خيلي با دقت خوندم تا ارتباط كاملي باهاش برقرار نمودم .

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

جاودانه بودن بی معنی است . به غیر از انسان ، موجود دیگری نیست که جاودانه نباشد ، زیرا همه از مرگ بی خبرند .

 

رودی وجود دارد که آب آن جاودانگی می بخشد ، پس باید در جایی ، رود دیگری باشد که نوشیدن از آب آن ، جاودانگی را از میان ببرد . تعداد رودها بی نهایت نیست ، یک مسافر جاودان که جهان را بپیماید ، روزی از همه ی آن ها خواهد نوشید .

 

هر سرنوشتی ، هر چه قدر که می خواهد طولانی و پیچیده باشد ، در واقع شامل تنها یک لحظه است : لحظه ای که در آن انسان برای ابد می داند که کیست .

 

ماه بنگال با ماه یمن یکسان نیست ، ولی آن را با همان کلمات توصیف می کنند .

 

بهت توصیه می کنم برای چیزی که مردم می گویند و برای زنی که دیگر دوستت ندارد ، جنجال راه نیندازی .

 

گزارش یک ماجرا باعث می شود که آدم دیگر نه بازیگر بلکه شاهد آن باشد . کسی باشد که آن را می بیند و روایت می کند و از آن به بعد شخصیت اصلی آن نیست .

 

روز به روز کشور ما دهاتی تر می شود . دهاتی تر و پرمدعا تر ، انگار که منزوی می شود .

 

همان حالتی به من دست داد که به همه ی ما هنگام شنیدن خبر مرگ دست می دهد : تاسفی بی حاصل ، از این که اگر کمی مهربان تر بودیم چیزی از دست نمی دادیم .

 

گناهی که از این پس ما دو نفر مرتکبش شده ایم . گناه شناختن زیبایی است ، امتیازی که بر انسان ها ممنوع است . اکنون باید کفاره ی آن را بپردازیم .

 

تحمل يك رويدادهولناك كمتر مشكل است تا تصور و انتظار بي پايان آن