موسم آشفتگی/ عباسی

موسم آشفتگی

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۶

 یک روز زلزله ۷ ریشتری تهران را می لرزاند و کل شهر به هم می ریزد. ساختمان های زیادی خراب می شوند عده ای در مترو مدفون اند اب و غذا کم شده و جنایت و بیماری همه جا را پر کرده است . راوی داستان پزشکی است که در بیمارستان حبس شده و همسرش فرانک با خانواده اش در شیراز است . دختر عمویش شیرین که عشق دوران جوانی اش هم بوده برای کمک به تهران و به بیمارستان آنها آمده .

اینم آخرین کتابی که تصمیم دارم از آقای عباسی معرفی کنم و پرونده شون را ببندم. راستش اصلا هم خوشم نیومد از اون مدلایی که کلا درگیرت نمی کنه سرسری می خونیش طنزه ولی نه چندان قوی و اتفاق خاصی هم نمی افته ولی ۳۰۰ صفحه حجمشه که تناسبی با هم ندارند.می شه حرفایی برای زدن توش پیدا کرد ولی خوب به صورت چشمگیری بیان نشده . این کتاب را شهرداری تهران به صورت صوتی هم منتشر کرده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

_کادر بیمارستان پنجاه درصدم نیستن!

دکتر کامرانی دستی به موهایش می کشد 

_همین م خیلی زیادع! من یکی که فکر نمی کردم این قدر مونده باشن تو بیمارستان!

شیخیان می گوید

_کجا برن آخه دکتر؟ ظاهرا اینجا از همه جا بهتره ! هم آب داره هم برق داره هم غذا! ساختمون هم که فعلا سرپاست. به نظرم فک و فامیلمون م بیاریم اینحا بد نیست.

 

روزی که ترکش می کردم فکر می کروم شکست بدی خورده است . اما حالا او پیروز است و من شکست خورده!

سایه های بلند/عباسی

سایه های بلند

 

شهریار عباسی

 

انتشارات روزنه

سال نشر: ۱۳۹۱

داستان نسبتا بلندی از خانواده ای که در حومه شهر زندگی می کنند . پدر مادر پیر و پدری که هم چنان رئیس خانواده است و سعی در سنتی نگه داشتن شرایط دارد. پسر بزرگ که ۳ دختر خوب و ارام و یک پسر شر دارد. پسر کوچک تر که کارمند و امروزی است و بچه دار نمی شود . دختر مرد که شوهری سر به راه دارد ۳ پسر و ۳ دختر پسرها ارام و خوب و دختر بزرگ زبان دراز. شاهد انقلاب و جنگ تغییر شرایط زندگی و جهت گیری های مختلف افراد خانواده با روحیات متفاوتشان هستیم .

کتاب قشنگیه قلمش که گرمه ادمو همراه می کنه از اون تیپ کارایی که سخته زمین گذاشتنش موضوعش را هم خوب در اورده این روند تغییرات افراد و حادثه های زندکی را قشنگ چهارچوب بندی کرده . این کتاب در جایزه شهید غنی پور نشان تقدیر گرفت و گفته می شه جز کتب دیالوگ محور یا نئورئالیسم هست .

در مورد خود آقای عباسی هم بگم ایشون هم کار روزنامه نگاری می کنند و هم سردبیر ماهنامه هم بودند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

حاضرم همه ی زندگی ام را بدهم یکی از آن روزها تکرار بشه .

زنی پنهان در میان واژه ها/عباسی

زنی پنهان در میان واژه ها

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر: ۱۳۸۷

آقای معرفت زادگان کتاب فروش معروف شهر هست که به سراغ راوی نویسنده تنها روزنامه شهر می ره و ازش می خواد ماجرای عجیبی که براش رخ داده را بنویسه. وقتی معرفت زادگان کتابی را برای اولین بار می خونه بعد اون کتاب غیب می شه و دختر توی قصه یک دفعه توی زندگی مرد با همون ماجراها ظاهر می شه . این وسط قصه زندگی راوی و قرار عروسی با دختر خاله اش رو هم داریم.

خود آقای عباسی این کتاب را برای خودشون تجربه ای جدید و سلک رئالیسم جادویی عنوان کرده بودند . من موضوع کتاب را دوست دارم ولی نوشتنشو نه اگه تمرکز روی اوت حالت فانتزیش بود برام خیلی جذاب تر بود ولی تمرکز کتاب الان روی نویسنده ای هست که پول گرفته تا در گیر و دار زندگیش این قصه رو هم در بیاره. برای همین در مجموع برام معمولی جلوه می کنه .این کتاب از سوی جایزه ادبی اصفهان شایسته تقدیر شناخته شد .

در مورد خود آقای عباسی هم بگم که تحصیلاتشون در زمینه علوم سیاسی و در دانشگاه تهران بوده .

پیتزای برشته/ عباسی

پیتزای برشته

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1387

 یک شب قبل از عمل: زن فردا عمل دارد و ترسیده که دیگر به هوش نیاید.

پیتزای برشته: وقتی متوجه شوی بهانه های کوچک برای زندگی کافی است .

ترافیک تصادف کار دوم و دید زن: زن و بچه مرد به مسافرت رفته اند .

دیوانه را بگیرید: مرد همیشه رویای چشم های زیبایی را دارد.

عشق خانم نویسنده: پسر بعد از سال ها بالاخره عاشق می شود .

مهدیه: لیلا بعد از قبولی در دانشگاه به شدت وابسته دوستش مهدیه می شود .

نیروی مازاد: اخراج مرد از اداره.

نوشته های یک بیمار: قفسه سینه مرد درد می کند اما دکترها معتقدند سالم است.

یک روز صبح: دختر زیبا مرد را به اداره می رساند.

سرباز و پارو: جمع کردن پول در سربازی.

لبو:میوه فروشی که لبو هم داشت و پیرزنی که مشتری اش بود.

در کنار هم : دعوای داماد و پدر زن .

 اینم یک کتاب دیگه از آقای عباسی نویسنده خرم آبادی کشور . این بار داستان کوتاه بود . کلا ساده می نویسه روانه و نوشتنش اصلا جوری نیست توی ذوق بزنه ولی موضوعاتش زیادم برام جالب نیست مثلا لبو و یک دفعه برگشتن همسر زن ولی از اون طرف مبحث دعوای داماد پدر زن باحاله یا پیتزای برشته و مفهوم اینکه گاهی واقعا زندگی دلخوشی های خیلی کوچیکه . در مجموع معمولی و متوسطه . ظاهرا هم این داستان ها را ایشون توی نوجوانی نوشتند ولی بعدها چاپ شده .

قسمت زیبایی از کتاب

من نباید به هیچ چیز این زندگی دلخوش باشم . دلخوشی مال آدم های احمقه!

می خواهم یک نامه کوتاه بنویسم/ عباسی

می خواهم یک نامه کوتاه بنویسم

 

شهریار عباسی

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1386

 داستان در زمان جنگ جریان داره . علی و حمید دو دوست دبیرستانی هستند. یک جور روایتیه از شرایط زندگی مردم عادی توی اون دوران ترس ها تعطیلی مدارس بمباران دانشگاه رفتن جبهه و... انگیزه دو نفر اصلی داستان برای جبهه.

کتاب ساده و روان هستش و به نظر من خیلی جالب نه تحلیلی روی جنگ داره نه قهرمان پروری کرده نه ضد قهرمانه نه هیچ چیز دیگه خیلی ساده اومده جریان زندگی روتین توی اون دوران را نوشته و خیلی هم قشنگ برشش زده به زمان حال اومده و کشش نداده . کتاب قشنگیه و چهارچوب جالبی از اون دوران ترسیم می کنه باید بگم این کتاب نامزد کتاب سال هشتمین دوره جایزه شهید غنی پور بوده .

قسمت های زیبایی از کتاب

برای مردن همیشه وقت هست . زندگی را دریاب .

 

چه حالی می کنن اینا! اگه سرباز ارتش بودن جرات نمی کردن این جوری لم بدن!