بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن

 

کورت توخولسکی

محمد حسین عضدانلو

 

انتشارات افراز

سال نشر : 1387

یک تعداد نوشته های کوتاه با موضوعات مختلف در باب بررسی مشکلات اقتصادی فرهنگی و سیاسی جامعه آلمانی و جامعه انسانی . همه نوشته ها کوتاهن و حالت طنزی دارند به نکات بامزه ای اشاره می کنه و این موضوع که چه قدر خوبه ارزش زندگی واقعی و صلح را بدونیم . شخصا کتابش را خیلی دوست دارم کوتاه روان بامزه با معنی .

توخولسکی نویسنده آلمانی هست که تحصیلات دانشگاهیش در رشته حقوق بوده و از همون زمان دانشجویی نویسندگی را آغاز کرده من قبلا همین کتاب را ازش خونده بودم که گفتم خلاصه اش را بذارم و بهونه ای بشه برای خوندن دو تا دیگه از آثار ایشون.

 به هر حال بعد از اون همه از جنگ گفتن جدا نوبت یک نویسنده ضد جنگ بود.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تو زندگیم فقط یک آرزوی کوچولو دارم و اون اینه که یه بار چشمامو وا کنم ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاهاشون با هم عوض شده .

 

جنگ در نهایت یعنی آدم کشی مجاز. وقتی آدمایی که راس کارن ، گیر می کنن و دیگه نمی دونن چه سیاستی رو پیاده کنن و مشکلات اقتصادی رو چه جوری حل کنن ، از پشت پستو عروسک میهن پرستی رو در می آرن . کفش و کلاهشم می کنن تا مترسکشون جور جور شه : آخه مترسک میهن پرستی یه پاپوش به اسم دشمن خونی و یه سرپوش به اسم میهن پرستی لازم داره . معلومم هست که بعدش همه شون می گن راه شون راه حقه و پای خداهاشونو می کشن وسط . آخر سر هم این پدرا و مادرا و بچه های از دنیا بی خبرن که باید تاوان جنگ رو بدن.

 

آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد : یکی برای وقتی که حالش رو به راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه . اسم این دومی را گذاشته دین .

 

تو این پنجاه سال عمر کسی حالم رو هم نمی پرسه . هیچ کس . خودم باید گلیمم را از آب بکشم بیرون. اون وقت نه ماه تموم خودشونو می کشن ، اگه کسی بخواد منو بکشه ....

 

اگه آدم بعد از پنج روز آشنایی با یه نفر بهش بگه : آقا شما از چنین و چنان خصلتی برخوردارین در نتیجه احتمالا دچار چنین و چنان سرنوشتی می شین . طرف حرفتونو باور نمی کنه . اما اگه آدم بیاد برای یارو کف بینی کنه و همه ی این حرفا رو بهش بگه ، باورش می شه .