دلخوشی های کوچک/ فرهنگی

دلخوشی های کوچک
حسن فرهنگی
انتشارات گمان
سال نشر : 1392
مردی که در جوانی عاشق شده ازدواج کرده و دختر کوچکی دارد حس دل بستگی اش را به زندگی مشترک از دست داده به لندن مهاجرت می کند و حتی در مهد تمدن هم راحت نیست چون متوجه می شود ادم در کنار افرادی که با آنها خاطره دارد خوشبخت است ادم باید از داشته هایش مراقبت کند و .....
اصلا خود قصه مهم نیست اومده مفاهیمی مثل اینکه بعد یک مدت برای هم عادی می شیم قدر همو نمی دونیم یادمون نمی یاد چی بودیم برای هم دلخوشی های کوچیک را فراموش می کنیم را درس داده دقیقا درس داده و برای همین با اینکه مفاهیم بسیار درست و جذابی ان اما کتاب رو اعصاب و خیلی بدیه . و البته با اینم مشگل دارم هی بگه اولین عشق بهترینه! و اصلا مسخره با راه رفتن دختره عاشقش شد و انتخابشم درست بود بعد دختر بعدی کلی باهاش حرف زد اخرم اشتباه بود. نمی دونم والا اینم پرونده اقای فرهنگی.
قسمت های زیبایی از کتاب
برای رسیدن به خوشبختی باید دلخوشی های کوچک خودمان را کشف کنیم و بعد راه نگه داشتن و حفظ کردنشان را بشناسیم.
حتی ناتوان ترین آدم ها هم می توانند مانع حرکت قوی ترین آدم ها باشند یا حداقل حرکت آنها را به تاخیر بیندازند .
رابطه ها شکل می گیرد اما هیچ کدام جای نخستین عشق را نمی گیرد چون تو دیگر بلد راه می شوی .
آدم خوشبخت کسی است که بداند آدم خوشبخت وجود ندارد.

توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه