پیتزای برشته/ عباسی

پیتزای برشته
شهریار عباسی
انتشارات افراز
سال نشر : 1387
یک شب قبل از عمل: زن فردا عمل دارد و ترسیده که دیگر به هوش نیاید.
پیتزای برشته: وقتی متوجه شوی بهانه های کوچک برای زندگی کافی است .
ترافیک تصادف کار دوم و دید زن: زن و بچه مرد به مسافرت رفته اند .
دیوانه را بگیرید: مرد همیشه رویای چشم های زیبایی را دارد.
عشق خانم نویسنده: پسر بعد از سال ها بالاخره عاشق می شود .
مهدیه: لیلا بعد از قبولی در دانشگاه به شدت وابسته دوستش مهدیه می شود .
نیروی مازاد: اخراج مرد از اداره.
نوشته های یک بیمار: قفسه سینه مرد درد می کند اما دکترها معتقدند سالم است.
یک روز صبح: دختر زیبا مرد را به اداره می رساند.
سرباز و پارو: جمع کردن پول در سربازی.
لبو:میوه فروشی که لبو هم داشت و پیرزنی که مشتری اش بود.
در کنار هم : دعوای داماد و پدر زن .
اینم یک کتاب دیگه از آقای عباسی نویسنده خرم آبادی کشور . این بار داستان کوتاه بود . کلا ساده می نویسه روانه و نوشتنش اصلا جوری نیست توی ذوق بزنه ولی موضوعاتش زیادم برام جالب نیست مثلا لبو و یک دفعه برگشتن همسر زن ولی از اون طرف مبحث دعوای داماد پدر زن باحاله یا پیتزای برشته و مفهوم اینکه گاهی واقعا زندگی دلخوشی های خیلی کوچیکه . در مجموع معمولی و متوسطه . ظاهرا هم این داستان ها را ایشون توی نوجوانی نوشتند ولی بعدها چاپ شده .
قسمت زیبایی از کتاب
من نباید به هیچ چیز این زندگی دلخوش باشم . دلخوشی مال آدم های احمقه!
 
 توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه
	  توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه