
متن خود یک کویر است
مجید دانش آراسته
انتشارات قطره
نوه ها: پیرمرد برای نوه هایش شیر قرار است بخرد
به طرف مزار: به دنبال گنج
باغچه های لگد خورده: خاطرات جنگ
شهرک نو بنیاد: سیگار و کبریت
من و بارون پاپان : نویسنده فقیر
اطلاع رسانی: چند تکه
پلنگ : قماربازهای حرفه ای
چرتکه: صاحبکار مخالف چرتکه است
چاه و زنجیر: چاهی که طلا درونش است
در ردیف فروش: فروش ماشین
هوای صبحگاهی : در زندان
جای خودت را نشان بده: دوست های قدیم
اسم خیالی: طلاق زن
خواب در بیداری: مرد تنها و خواب هایش
ناتمام: مرد قهوه چی و زنش
تازه آباد: گدایی در فبرستان
کاه گل: پسر خلف قهوه چی
رویای بازسازی شده: رویای انتقام
خوب ظاهر نشدی: تجربه ها
کودکستان: پسری که با پدربزرگ مادربزرگش زندگی می کند
عنوان ها: چند تکه
این یکی و آن یکی : قرص دیازپام
دنیا دیده: دو پاسبان
آقاهه: مرد کتابخوان و نوه قهوه چی
بغل نویس خیابان لاهیجان: نویسنده پارجه
متن خود یک کویر است: فیلم نامه نویس
باد هوا: زن ذلیل
خوب شد ساک را دیدم: پس از سالها دیدن همکار
چشم ناظر: سانسور
کنار مرغ پاکوتاه: پیرزن و پیرمرد
حضور دیروقت: ایراد به ادبیات
موضوع روباز: نویسنده ای در قهوه خانه
در مایه ی رستگاری: چند تکه
نوروز و نوسال: مردی که قرار بود خواننده شود
نگین: در مراسم ختم هنرپیشه
آقای شانس: برنده بلیت بخت آزمایی
قاب عکس مرده ها: جمع آوری الومینیوم در جبهه
مفت باز: برد و باخت قمار
ببین یک حرف تو: مرد در هنگام سربازی قرار است مراقب بچه مافوقش باشد
روایت روباز: اعلامیه چال شده
استکان: صحبت در قهوه خانه
مورد: فیلم نامه
ثبت لحظه های من درآوردی: نسل ها
یا مرگ یا تریاک: ترک
اتاق پزشکان: دعوا با دکتر و اخراج
اینم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از آقای دانش آراسته چیز خاصی هم نبود واقعا متوسط عین همون قبلی داستان های کوتاه و البته موضوعات به نظرم تکرار می شه حالت ها آدم ها همشون یک حال و هوان خیلی نقش قهوه خانه و فقر مشهوده نویسنده ها و مخالفان و موافقان رژیم قبل و بحث هاشون حال و هوای داستان هاش زیادی توی یک مایه است راستش من یک کم از موندگاری ایشون توی دنیا ادبیات تعجب کردم کتابهاشون نه که بد باشه اما چیز خاصی هم نیست چطور توی این بازار راکد این قدر دووم آوردن و چندین اثر راهی بازار کردن
قسمت زیبایی از کتاب
بعضی ها چه زن چه مرد همه را می بینند جز آنکه دارند با او زندگی می کنند .