حکایت های محله ما/ محفوظ

حکایت های محله ما
نجیب محفوظ
حیدر شجاعی
انتشارات جامی
داستان یک جور داستان استعاره ای از زندگی آدم ها روی کره زمین اومدن و رفتن پیامبرا و ... است . جبلاوی مکردی هست که یک خونه شبیه بهشت داره اون فرزند اوچیکش ادهم را جانشین می کنه و ادریس فرزند بزرگ ناراحته و برای همین از خونه رونده می شه ادهم هم زنش و ادریس گولش می زنن و از خونه رونده می شه و همین طور نسل ها ادامه می یابه همه در آرزوی بازگشت پیش جبلاوی و خونه هستند .
قشنگ بود . اینم یکی دیگه از تازه های نشر بود که سراغش رفتم . به نظر فکر جالبی کرده بود و خوب هم درش آورده بود جوری نبود توی ذوق بزنه حالا نمی گم عالی و از این حرفها اما در مجموع کتاب خوبیه به نظرم .
قسمت های زیبایی از کتاب
همه اندوه ها در کنار تو کوچک و ناچیزند .
اشتباه و گناه من آنقدر بزرگ است که تا آخر عمر گریه خواهم کرد