آن ها کم از ماهی نداشتند/ مقانلو

آن ها کم از ماهی نداشتند

 

شیوا مقانلو

 

انتشارات ثالث

سال نشر :1391

 

پری ماهی : زن تنهایی به خورا آمده و بقیه زن ها برای جذب شوهرانشان از او کمک می گیرند .  

گوش کهن دژ : مغول حمله کرده و مدرسه زنانه نیز قرار است نابود شود .  

اولیسه : زن های منتظر شوهرانشان کسانی که می خواهند منتظر بمانند و کسانی که نمی خواهند .

متل بلور : عده ای استاد و دانشجوی باستان شناسی به روستایی آمده اند .

سر پیچ بعدی : زن و شوهری که دلشان دیگر با هم نیست .

کتاب یک داستان دیگه به اسم شب هزار و دوم هم داره که البته توی این کتابی که من خوندم ویراستاریش مشکل داشت و نبود.

خوب این یکی مجموعه برای من جذابیت بیشتری داشت سبک نوشتن ها شبیه تر به هم بود و می تونستم به عنوان یک مجموعه قبولش کنم موضوعات هم برام جالب تر هست . قلم روان و خوبی هم داره در کل می شه گفت کتاب نسبتا خوبیه ولی چیز خیلی خاصی هم توش نیست که شگفت زدتون بکنه یا کتاب را توی ذهنتون موندگار کنه .

کتاب نامزد جایزه بهترین مجموعه داستان از جایزه هفت اقلیم و برنده لوح تقدیر از جایزه ادبی مهرگان ادب بوده . در مورد خود خانم مقانلو هم باید بگم کارشناسی و کارشناسی ارشد را توی رشته های سینمایی گرفتن و دانشجوی دکترای فلسفه هنر بودند که البته انصراف می دهند . ایشون به تدریس هم مشغول هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عطر و بوی چای در قاموس دل مردم این سرزمین یعنی بوی آشنایی و امنیت .

 

این روزگار تا هر چند هم که ادامه داشته حتما عاقبت مثل هر روزگار دیگری به سر آمده است . چیزی هم که سر آمد دیگر چه طور و چرایش مهم نیست .

هزارتوی خواب و هراس/ رحیمی

هزارتوی خواب و هراس

 

عتیق رحیمی

مهدی غبرائی

 

انتشارات ثالث

 فرهاد پسر دانشجوی افغان که شبی مست کرده اسم شب را فراموش می کند و سربازها او را می گیرند بسیار کتک می زنند و وقتی در کوچه افتاده زنی به او کمک می کند اما سربازها همچنان به دنبالش هستند و فرهاد  گیج است انگار همه چیز را در حاله ای از رویا و غبار می بیند کجاس چه شده این زن کیست ....

خوب نوشته شده فضا را استعاره ها خوب درآورده اما خوب وقتی از فضای برهه مورد بحث در مورد افغانستان خبر نداشته باشید با خیلی چیزا خوب ارتباط برقرار نمی کنید کتاب متوسطی هست برای من اما خوب نوشته شده یعنی کسی که به اوضاع افغانستان تسلط بیشتری داشته باشه لذت بیشتری می بره

عتیق رحیمی نویسنده افغانی هست که تعدادی کتاب به زبان فارسی دری داره و البته به زبان فرانسه هم کتاب نوشته و جایزه ادبی گنکور را هم برده الان هم به فعالیت های سینمایی مشغوله . کتاب مذکور را به زبان فارسی دری نوشته و بعد به انگلیسی ترجمه شده و اقای غبرائی اونا به فارسی روان امروزی ما برگردوندند از روی متن انگلیسی که اقای عتیق رحیمی خیلی اعتراض کرده و گفته این بی حرمتی به زبان فارسی هست و یعنی چی کتاب فارسی دوباره به فارسی ترجمه شه اقای غبرایی هم ظاهرا گفتن اون فارسی زیاد برای مردم ملموس نیست .  

 

قسمت زیبایی از کتاب

"باید از دو چیز زن ها بر حذر باشی . موهایش و اشک هایش . "

خدا می داند چرا پدربزرگم این حرف را به پدرم زد . 

هم چنان که سه دانه ی تسبحی نگرانی را می انداخت زیر لب دعا می خواند بعد ادامه داد :

" موهایش به زنجیرت می کشد و اشک هایش غرقت می کند ! "

چشم های سگ آبی رنگ / مارکز

 

چشم های سگ آبی رنگ

 

گابریل گارسیا مارکز

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

داستان های آوا درون گربه خود ، اندوه سه خوابگرد ، چشم های سگ آبی رنگ ، تسلیم سوم و  روی دیگر مرگ قبلا معرفی شده اند .

گفت و گویی در آینه :  گفت و گوی اول صبح مردی در آینه با خودش .

کنار نیا مینا/حسینی

 

کنار نیا مینا

 

محمد حسینی

 

انتشارات ثالث

از روی پله ی دوم : آمده تا دختر را در فر وشگاه ببیند بعد از نامه نگاری ها .

شهر آزاد : جنگ و آزادسازی شهر .

مجاز : یاد گذشته ها و روابط قبلی

آن که همان نیست ! : استادی که عاشق شد هر چند تغییر کرد .

اطراف رودخانه : مرد فهمیده همسرش رابطه ای داشته .

چند سال بعد از نسرین : یکی از فصل های همون رمانش هست .

کابوس یا من سفید ، آن ناسور هم سفید ؟ : خیالات و توهمات مرد

گریه نکن : دو دوست و بیدار ماندن

مختصری ها یا پایان به اختصار یا آدم های این متن را کجا می بری شما ؟ : اینو دیگه نمی دونم چی بگم

این یکی را دوست نداشتم چندان البته بعضی هاش قشنگ بود آن که همان نیست را به خصوص دوست  داشتم ولی باید بگم در مجموع سبک نوشتنشون من را اون قدرها جذب نمی کنه .  

چرا نمی تونم اسم طراح جلد رو پیدا کنم ؟

 

قسمت های زیبایی از کتاب

از این که دیده باشی و وانمود کرده باشی ندیه ای گرم می شوم . قواعد این بازی ، قرن ها هم که بگذرد ، همان است که بود .

 

بعد از رفتنت هیچ چیز مثل قبل نیست .

آنها که ما نیستیم /حسینی

 

آنها که ما نیستیم

 

محمد حسینی

 

انتشارات ثالث

آقای حسینی هم دو تا کتاب توی تازه های نشر داشتند و به عبارتی پر کار بودند یک رمان و یک مجموعه داستان کوتاه . رمانش که اصلا هم کلاسیک نیست از این حالت های پراکنده گویی و رفت و آمدی داره دختری روجا که شهر کوچیکش را ترک کرده و عاشق مهدیه . نادر و اسکندر که هر دو روجا را می خواهند و روجایی که به نادر اجازه ندیک شدن می دهد ...

خاص نوشته شده و درگیر ادراکات و احساسات شخصیت ها هستیم یک قسمت هایی را اصلا نفهمیدم چرا توی کتابه ولی کلیت کتاب قابل درکه و صحنه قشنگی از زندگی امروزی و گستن افراد از خانواده و نحوه نزدیک شدناشون به هم را هم انتخاب کرده اتفاقا و البته نویسنده من نیست کتابش به نظر من بهتر از متوسط بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

" من صلاح تو را می دانم " خبیث ترین سنتی است که تا مرگ دست از گریبان بر نمی دارد .

 

رابطه ی خوب رابطه ای است که به موقع تمام شود .

 

آن قدر اینجا و آنجا نقش بازی کردهخ ایم که خودمان هم دیگر نمی دانیم کدام یکی هستیم و چه می خواهیم و چه کار داریم می کنیم و برای چه .

 

هیچ ببخشیدی هم پذیرزفته نمی شود . هر بخشش خواستنی خرج کردن از کیسه ی محبتی است که بین آدم هاست . این کیسه بی پایان نیست و با برداشت مداوم ته می کشد .

 

خواسته شدن که لیاقت نمی خواهد پسر ، بی اطلاعی می خواهد .

ماهی در آب/ یوسا

 

ماهی در آب

 

ماریو بارگاس یوسا

خجسته کیهان

 

انتشارات ثالث

ماهی در آب یک جورایی زندگی نامکه یوسا به قلم خودشه کامل نیست اما یک برهه هایی از زندگیشو می گه . این که مادرش از یک خانواده اصیل و خوب بوده و عاشق مردی از خانواده های سطح پایین تر می شه مردی شکاک و بد اخلاق اما زیبا که بعد تولد یوسا مادرشو رها می کنه و اونا 11 سال تنها با خانواده مادرش زندگی می کردند از اون خانواده هایی که همیشه هوای همو دارند . تعریف می کنه چطور با چنین پدری بعد از اینکه دوباره هم خونه می شوند کنار اومده مدرسه رفته و راه خودشو پیدا کرده . از سیاست و جهت گیری هاش هم صحبت می کنه .

کتاب خوبیه البته زندگی نامه های خیلی بهتر از اینم هست کامل نیست می شد خیلی چیزای دیگه رو هم بگه اما در همین حدم خوبه و واقعا آدم می بینه ببین از کجا خودشو به کجا رسونده چه طور آرزوهاشو دنبال کرده چه طور برنامه ریزی کرده و دنبال رویاهاش رفته .

نمی توانم به تو فکر نکنم سیما/ حسینی

 

نمی توانم به تو فکر نکنم سیما

 

محمد حسینی

 

انتشارات ثالث

نمی توانم به تو فکر نکنم سیما : سیما دختر شهیدی که پناهنده سایسی شده .

ترس از دگردیسی : مینا همسر مرد است و او اکنون در فکر بیتاست .

رنگ تنها رنگ : پسرک دست فروش

جمعه عصرهای مبتذل : دعوت از مرد نویسنده

شرح بر آن نقاش : در مورد جنگ

برای بعد : چند جوان به دیدن مرد شاعر می روند

و باز به همین سادگی است : ماجرای یک دختر و سه پسر

اون بالا من یک آینه دارم : دو خانه در یک اپارتمان

یک مجموعه داستان کوتاه با نثر ساده البته کلاسیک نه موضوعات و چارچوب مدرنه منظور اینه روان می نویسه من هیچ مشکلی توی داستان ها نمی بینم اما از اون طرف چیز خارق العاده ای هم ندارن خیلی عادی و معمولی برای من خیلی کتاب متوسطی بود .

پ .ن : راستش از اون لیست تازه های نشرم خیلی هاش مونده بود اما راستش چون طولانی شده بود خسته شدم اول و اخر سالم را خواستم یه چیز دیگه بخونم ولی بعد حتما لیستمو کامل می کنم . دلیل این انتخاب هم شاید مسخره اما بود دیگه تاریخ تولد دو اسفندی بودن :دی

 

قسمت زیبایی از کتاب

نباید به هر بهانه ای همه چیز را به هم ریخت . هیچ چیز بهتر از آرامش نیست .

حاصل عمر/ موام

  

حاصل عمر

 

سامرست موام

عبدا... آزادیان

 

انتشارات ثالث

کتاب جدیدی نیست اما در راستای موام خوانی سراغ اینم رفتم . نمی دونم چی می شه بهش گفت شاید یه جور زندگی نامه اما در حالت معمول تمرکز بر روی نویسندگی ایشون هست . در حقیقت اومده از نحوه شکل گیری عقاید ادبیش رفتنش به سمت نویسندگی فراز و نشیب هایی که پشت سر گذاشته عقایدش در مورد نوشتن و همین طور عاداتش در خوندن سخن گفته .

کتاب متوسطیه کشش نداره به نظر من اصلا یه جور حالت سخنرانی تک  حلقه ای و یک جانبه است اما خوب از این نظر که در مورد عادت نوشتن و کتاب خونی و این چیزاس می تونه جالبم باشه برای آدم مرورش . پیدا کردن شباهت ها تفاوت ها موارد این چنینی ... یعنی به نظر من کتاب را توی نوبت خوندن نمی خواد گذاشتش اما اگه جایی دم دستتون بود خوندنشم ضرر نداره .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در یک جامعه دموکراسی رسیدن به حکومت ممکن نیست مگر ان که شخص بتواند مستمعینی برای خود پیدا کند .

 

من هرگز حوصله چندانی برای تحمل ان دسته از نویسندگانی که از خوانندگان می خواهند تا برای درک مقصود آنان تلاش کنند نداشته ام .

 

در نظر اول عجیب است که گناهان خود ما خیلی کمتر شریرانه به نظر می آید تا گناهان دیگران . تصور می کنم دلیلش این است که ما تمام شرایطی را که سبب وقوع گناهان ما گشته است می دانیم و بنابرین موفق می شویم که همان گناهی را که می توانیم بر سایرین ببخشاییم بر خود ببخشیم .

 

هر چه خواندنش برای انسان لذت بخش نباشد به زحمت خواندن نمی ارزد .

یزله در غبار/ صالحی

 

یزله در غبار

 

علی صالحی

 

انتشارات ثالث

داستان در جنوب کشور و بعد از اتمام جنگ تحمیلی است . در مورد افرادی که بعد از جنگ با غم و دردشون تنها موندند . عاشق و معشوق هایی که جدا افتادند از هم ، زن ها و مردهایی که تمام خانواده شون را از دست دادند و خودشون تنها بازمانده اند ، دکترا پرستارا و پلیس هایی که اون قدر چیزای عجیب غریب توی این شهر دیدند که دیگه طاقت ندارند و ....

اقای صالحی از اون نویسنده هایی هست که من بعضی وقتها خوشم می یاد بعضی وقت ها نه این کتابشون هم زیاد مطابق میلم نبود البته کتاب بدی هم نیست تاثیر گذارم هست واقعا دل آدم را به درد می یاره واقعا یه تلنگری هست اما به نظرم یه حالت دو تکه داره کتاب قسمت اولش به نظرم حالت رئال داره و یه سری اتفاق و خاطره قسمت دوم حالت انتزاعی و یه جورایی شبه رئال جادویی میشه و از این شکستگی اصلا خوشم نمی یاد .

برای اینکه در محله گم نشوی/ مودیانو

 

برای اینکه در محله گم نشوی

 

پاتریک مودیانو

لیلا سبحانی

 

انتشارات ثالث

با مرد تماس گرفته می شود تا دفترچه تلفن گم شده اش را به او بازگردانند و یابنده از او می خواهد درباره یکی از اسامی توضیح دهد و به او می گوید این فرد یکی از شخصیت های کتاب وی بوده . مد بین خاطرات حال و گذشته و یاد و فراموشی در حال رفت و آمد است چیزهایی به یاد می اورد هر چند نه کامل واضح و ....

اینم یکی از تازه های نشر امسال که یکی از دوستای عزیز هم توصیه اش کرد ... من اصولا با مودیانو رابطه خوبی برقرار نمی کنم اما کتاب جدیدشو دوست داشتم جحالت کیج و وهم الودش قشنک و دوست داشتنی بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جزئیاتی از زندگی مان که آزارمان می دهند یا خیلی غم انگیزند ، با فراموش کردن تمام می شوند .

 

گاهی آدم متوجه می شود که دیگر حرف زدن درباره یک اپیزود از زندگی تان که یک خویش آن را از شما پنهان کرده ، برایتان خیلی دیر است .

انسان شادکام/ بوبن

 انسان شادکام

 

کریستین بوبن

فرزانه مهری

 

انتشارات ثالث

این کتاب هم شباهت داشت به بخش گم شده چند قسمت و هر قسمت صحبت معنوی در مورد یک موضوع یک اتفاق : انسان شادکام در مورد انسان و شادی های زندگی ، ماریاست یک دختر کولی ، سولاژ نقاشی که فقط با رنگ سیاه نقاشی می کرد ،مقاومت ناپذیر موسیقی دانی که از جمعیت دور می شود ،شاهزاده در مورد عزیزان ، دفترچه یادداشت آبی نوشته برای عزیز از دست رفته ، گل خرزهره ،دهان شیر در مورد تجربه خواندن کتاب ، چشمان نورانی در مورد دیدن اتفاقات با نگاه عمیق ، زندگی نو اشاره به کتاب زندگی نو داره ، دستان زندگی اشاراتی به پدرش داره ، گنج های زنده در مورد آدمای خوب ، دقایق متوقف شده در مورد زیبایی ، بهتر از یک فرشته اشاراتی به مسیح ، گربه سیاه کوچک ، بازگرداندن و دسته کلید اشاراتی به فلسفه کلیدی که دری نداره و ...

اینو دوست نداشتم به جذابیت قبلی نبود و باهاش ارتباطی برقرار نمی کردم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

من لبخندم را به بهای گرانی به دست می اورم .

 

مرا زیادی دوست دارید ،آن قدر که دلتان می خواهد اسیرم کنید .

 

زندگی حدود صدهزار بار زیباتر از چیزی است که تصور یا زندگی می کنیم .

 

خوردن کاری جدی است . جدی و در عین حال رویایی.

 

حس ما خیلی مهم تر از چیزی است که علم به ما می گوید .

بخش گم شده/ بوبن

 

بخش گم شده

 

کریستیان بوبن

فرزانه مهری

 

انتشارات ثالث

این کتاب حالت چند قسمتی داره هر قسمت عنوانی داره و موضوعی جدا . بخش گم شده در مورد مادران ، نهنگی با چشمان سبز در مورد کتاب خوندن ، گل ملکوتی در مورد کودکی ، تیرکش در مورد کتاب ممنوع یک زن ،کسی که هرگز نمی خوابد در مورد زندگی صنعتی امروز ، خرده نشانه های وجود خداوند در مورد درست دیدن و درک کردن ، ذهن سرگردان در مورد عشق ، صدا و برف در مورد صدا و موسیقی ، کلام چرکین هم در مورد بعضی زندگی ها پدر مادرها ، نامه عذرخواهی در مورد بزرگ شدن از کودکی گذشتن و نویسنده در مورد نویسنده است دیگه !

اینو بیشتر دوست داشتم قشنگتر بود شاید چون موضوع بندی داشت بهتر به دلم نشست و خوشم اومد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی مردان منتظرند منتظر چیز به خصوصی هستند . وقتی چیزی را از دست می دهند فقط همان چیز را از دست می دهند .زنان آرزومند همه چیزند و چون دستیابی به همه چیز امکان پذیر نیست به ناگاه همه چیز را از دست می دهند .

 

با آمدن فرزند تنهایی زن های جوان شروع می شود . فقط آنها می دانند چگونه او را میان بازوان رازآلود خود بگیرند . فکرشان مدام و بی وقفه متوجه کودک است . مراقب سلامت جسم و کلام او هستند . همانگونه از جسم او مراقبت می کنندکه طبیعت از خداوند مراقبت می کند ، همان گونه که سکوت برف را احاطه می کند . غذا ، مدرسه ف بوستان سر خیابان ، خرید ، پختن سبزیجات . هیچ کس از تمام کارهایی که می کنند قدردانی نمی کند . مادران جوان با چیزهای غیرقابل رویت سروکار دارند و به خاطر سر و کار داشتن با چیزهای غیرقابل رست خود نیز ناپیدا و نامرئی می شوند . همه کاره و هیچ کاره می شوند.

 

کتاب خواندن یعنی زندگی بدون تضاد ، زندگی معاف از مشکلات .

 

کودکی مانند جریان عمیقی است که در رودخانه روزگار جاری است اغلب به آن باز می گردید .

 

روشنایی را فقط در سیاهی می توانیم ببینیم . 

قاتلی به پاکی برف/ بوبن

 

قاتلی به پاکی برف

 

کریستیان بوبن

فرزانه مهری

 

انتشارات ثالث

جز تازه های نشر سه تا کتاب از بوبن بود که قصد معرفی اونا را دارم هر چند کلا با بون کنار بیا نیستم . این کتابم موضوع خاصی نداشت یک سری حرفای عرفانی معنوی جمله های قشنگ و چیز بیشتری در مورد نمی شه گفت همین . که خوب طبق معمولم دوسش نداشتم دیگه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ما با گذر از بدترین ها ، به سوی چیزهای بسیار باطراوت و لطیف می رویم ، چیزهایی که با راز وجودیمان همسازند.

 

مرگ موسیقی را خاموش نمی کند ، گل های سرخ را خاموش نمی کند ، کتاب ها را خاموش نمی کند . مرگ هیچ چیز را خاموش نمی کند.

 

آن چیزی که در نزدیکیمان است نجاتمان می دهد نه چیزهای بزرگی که در رویا می بینیم .

 

روزهایی که برای زندگی به ما داده اند آنقدر زیادند که در عجبم چه طور قدیس نمی شویم .

گاماسیاب ماهی ندارد

 

گاماسیاب ماهی ندارد

 

 

حامد اسماعیلیون

 

انتشارات ثالث

 

کتاب در مورد سال های اول انقلاب و جنگ تحمیلی 8 ساله هستش یعنی از سال 58 شروع میشه و سال 67 تمام می شه . با سه تا محور هم جلو می ره . جعفر جوانی در یکی از دهات گرگان که می خواهد هر طور شده عازم جبهه شود و در تمام این سال ها مشغول جنگ است . سوسن دختری که به مجاهدین پیوسته و دائم در حال فرار و مبارزه است . پوران خواهر سوسن که ساکن کرمانشاه و درگیر جنگ است .

اینم یکی دیگه از کتاب هایی بود که حتما دلم می خواست بخونم بس که بچه ها تعریفش را کرده بودند واقعا هم کتاب قشنگی بود خیلی دوسش داشتم . خیلی قشنگ بی طرفانه اومده بود سال های جنگ را به تصویر کشیده بود زندگی مردم مشغولیاتشون تفکراتشون تغییر کردنشون توی این 8 سال . لحن روایتش همه چیزش عالی بود راستش من فقط کشته شدن حسین را در آخر داستان خوشم نیومد اول اولش چون غمگینم کرد دومش اینکه به نظرم یکی از نقطه قوت های داستان این بود که بدون شخصی کردن ماجراها یک جورایی کلیت را نشون داده بود مثلا توی سرنوشت سوسن ، جعفر همچین نقطه های خاصی نبود که تو را از کل ماجرا غافل کنه اما کشته شدن حسین یک حالت شخصی می کردش به نظرم بهتر بود مثل سوسن مثل جعفر این طرفم اتفاقی نمی افتاد .

آقای سماعیلیون از نویسنده های کرمانشاهی کشور هستند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

وقتی یک مشت جنازه روی دست کسی ماند دیگر بخشیدن سخت می شود .

آدلف/کنستان

 

آدلف

 

 

بنژامن کنستان

مینو مشیری

 

انتشارات ثالث 

آدلف پسری از خانواده اشرافی است که اکنون در شهری دور از خانواده است . النور معشوقه یکی از اشراف ان منطقه است که آدلف برای ماجراجویی سعی می کند با او رابطه برقرار کند و احساس می کند عاشق او شده و النوز صمیمانه خواستار آدلف است . این عشق و عاشقی پیامدهای زیادی دارد بدنامی النور ، جدا شدنش از فرزندانش و ... آدلف نیز کم کم احساس می کند شاید عاشق نیست و ...

اینم جز کتابایی بود که حتما دلم می خواست بخونمش یک دوست خوب معرفیش کرده بود و یکی از شاهکارهای رمانتیک قرن 18 محسوب می شه . نویسنده کتاب هم فرانوسی هست . کتاب قشنگی بود . بعد روان شناسیش واقعا قوی کار کرده احساساتشون را خوب موشکافی کرده که چطور هر برهه چه احساسی دارن این روابط چطور پیش می رن جایگاه زن و مرد تفاوتاشون کلا موضوع و برسیش به نظرم عالی بود اما خوب از نظر ادبی و سبک نوشتنی سطحش پایین تر از سطح مفهومیش بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نمی توانستیم آنچه را گفته شده بود فراموش کنیم . حرف هایی هست که مدت ها به زبان نمی آوریم ، اما چون به زبان آمد ، دیگر مکرر در مکرر آن ها را تکرار می کنیم .

 

در انسان وحدت یک پارچه یافت نمی شود ، آدمیهرگز نه کاملا صادق است و نه کاملا دروغگو .

 

هرگونه احساس دیگری نیاز به خاطرات گذشته دارد اما عشق با سحر و جادو گذشته ای به وجود می آورد که ما را احاطه می کند . به عبارت دیگر کاری می کند احساس کنیم با فردی که همین اندکی پیش پاک برایمان بیگانه بود ، سال ها زیسته ایم .

 

زمانی که زنی به ندای قلب خود گوش می کند ، حال و روزی تاثرانگیز و مقدس پیدا می کند .

 

احساسات راستین این قدرت را دارد که وقتی بیان شود تفسیرهای غلط و معیارهای ساختگی را خاموش کند و از میان بردارد .

 

خشم ، بیانصافی' حتی شیطنت قتبا گذشتند اما پنهان کاری عنصری بیگانه وارد عشق می کند ماهیت آن را تغییر می دهد و پلاسیده اش می کند. 

 

عشق خودخواهانه ترین احساس است و در نتیجه تز تمام عواطف خودپسندانه تر .

 

از میان این زنان عاشق که همه جا می رویند حتی یکی نیست که نگفته باشد اگر ترکش کنند از غصه خواهد مرد و حتی یکی از آنها پیدا نمی شود که زنده نمانده باشد و تسلا پیدا نکرده باشد.

نام ناپذیر/بکت

نام ناپذیر

 

 

سامویل بکت

سهیل سمی

 

انتشارات ثالث

اینم سومین کتاب این مجموعه سه گانه . این دیگه واقعا سخت بود یک راوی گیج شاید به پچی زسیده که شخصیت های دو کتاب قبلی را هم می شناخت و پریشان در مورد خودش و اونا حرف می زد . راسش بیشتر نفهمیدم که بخوام بگم در نتیجه دوسشم نداشتم اصلا سبک من نیست این کتابا . 

 

قسمت زیبایی از کتاب

من ، موجودی که درباره اش هیچ چیز نمی دانم ، می دانم که چشمانم بازند ، چون اشکهایشان بی وقفه سرازیرند .

مالوی / بکت

مالوي 

 

 

ساموئل بكت

سهيل سمي 

 

 

انتشارات ثالث

مالوي در اتاقي است كه مادرش روزهاي اخر عمرش را گذرانده و اكنون او نيز گيج ، مبهم و پريشان از خودش از روزهايي كه طي كرده مي نويسد از تجربياتش . در قسمت دوم هم شرح سفر كارآگاهي است كه قرار است مالوي را پيدا كند .

بكت يك سه گانه داره مالوي ، مالون مي ميرد و نام ناپذير كه مالون مي ميرد را قبلا معرفي كردم و اين دو تاي ديگه هم جز تازه هاي نشر هستند كه الان رفتم سراغشون . راستش من چندان كتاب را دوست نداشتم . البته قلم نويسنده خيلي روان و خوبه يعني توي همين گيجي و هذيان گويي ها بازم از خوندنش لذت مي بريد ترجمه اش هم واقعا حرف نداره و بيسته . اگر بخواهيد عميق و مفهمومي بخونيد خوب يك مقداري مجموعه سنگيني هست و كنكاش زياد مي خواد كه خوب راسش من اصلا مد نظرم نبود ( شايد برگرده به شرايط الانم و مشكلي كه هنوز حل نشده ) و اذيتم مي كرد و اصلي تر اينكه كلا اين موضوع با سليقه شخصي من سازگاري نداره .  

 

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

در برابر حركت خيرخواهانه هيچ دفاعي وجود ندارد ، دست كم ، من هيچ شيوه ي دفاعي اي در برابرش نمي شناسم .

 

دليل اين كه احساس كردم ذله شده ام اين بود كه عاقبت به مقصد رسيده بودم ، اگر يك مايل ديگر تا مقصد فاصله بود ، يك ساعت بعد ذله مي شدم .

 

مسئله ي مهم همان گام نخست است . گام دوم به اندازه ي گام اول اهميت ندارد .

آنالنا / دلددا

آنالنا

 

گراتزیا دلددا

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

آنالنا بیوه و مادر 5 پسر است آنها تصمیم می گیرند مزرعه کوچک خود را فروخته و همراه با دایی پیر عروس و دو نوه خانواده ملک بزرگی را از ارباب اجاره کرده و آن را آباد کنند . کتاب یک تعمقی در حالا روحی و احساسی افراد هست زن و مردهایی که به نحوی از زندگیشون راضی نیستند دنبال عشق ممنوعه ای می روند چرا ادامه اش می دهند چرا و با چه تفکری بی خیالش می شوند و ....

خوب دلددا نویسنده محبوبمه مرحوم فرزانه مترجم محبوبم و در نتیجه معلومه کتاب را دوست دارم نمی دونم شاید یکی از دلایل علایقم اینه که موضوعات معمول هستند اتفاقات روزمره حتی صحبت از عشق و عاشقیه اما اصلا به دام کتاب های بازاری نمی افته حادثه محور نیست فقط می خواد حالات روحیشونو بررسی کنه که چرا چطور و .... اینا برام جالبه

 

پ. ن : مرخصی شش ماهم تمام شده دو روزم اضافه تر به خاطر واکسن دخترک می مونم و از 28 ام راهی اداره هستم . بغض دارم دلم فشرده است میشه برام دعا کنید برای من و رها که خدا خودش کارها را برامون آسون کنه ممنونتونم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در زندگی نمی توان صاحب همه چیز بود . بعضی ها بچه دارند ، بعضی ها ثروت مندند . خیلی ها نیرومندند و خیلی ها هم شکیبایند .

 

عشق ، عشق است . دام بزرگی است . از بیرون تماما طلایی و بیرون آن مرگ است و بس .

مسئله زن ها بودند/ صالحی

مسئله زن ها بودند

 

علی صالحی

 

انتشارات ثالث

داستان در مورد دکتر دندان پزشکی در مناطق جنوبی است که اهل نویسندگی است . زن های بدبخت و یا زحمت کش جنوب توجه او را جلب می کنند و او در مورد آنها دستان می نویسد و نهایتا شخصیت داستانی را به نام حلیمه از تلفیق آنها خلق می کند .

خوشم نیومد . خوب باید بگم موضوع جالب هست بدم ننوشته اصلا اما به دل من ننشت چیز خاصی هم نداره که آدمو جلب کنه شاید یه چیزای قابل پیش بینی شاید خیلی خوب به هم چسب زده نشدن موضوعات شاید یه نوع حس که انگار نویسنده اگر بیشتر وقت می ذاشت منسجم تر می شد یک چیزی تو این مایه ها .

اقای صالحی پایه گذار جریان موج ناب و شعر گفتار در شعر معاصر ایرانی هستند .

پ. ن : چند روزی نیستم دارم می رم سفر .

پاس عطش/ صالحی

پاس عطش

 

علی صالحی

 

انتشارات ثالث

پاس عطش : مرد در سربازی است و هوا خیلی گرم است

پیغام : مرد از او خواسته به نرگس بگوید دوستش دارد

ناله ی بلند : مرد می خواهد قاتل پدرش را قصاص کند

بهار سرد : پسر دایی که عاشقش بود امده تا سری به فامیل بزند

جعبه ی جادو : یکی از اهالی ده تلویزیون خریده

ابرهای دور : مردم آبادی شدیدا چشم به راه باران هستند

زخم : زخمی ارثی بر بدن پسر است

قربانی : پسرک قرار است شفا یابد

در نیم روز : حمله به محتویات سبد زن

حباب های سرخ : مرد از ده به شهر آمده و به عنوان ابدارچی در اداره کار می کند

جان نخل : مرد می خواهد نخل زار خودش را داشته باشد حتی در زمین نامرغوب

خون نخل : پسر مرد کسی را کشته و خون بها نخلستانش را می خواهند

دل نخل : نخلی که دیوانه شده

خوب من دارم از نویسنده هایی می خونم که قبلال کتاباشونو معرفی کردم بعد نمی دونم چرا مطمئن بودم از اقای صالحی هم قبلا خوندم و رفتم سراغ ایشون و بله در حقیقت این مدلی بود که یک دفعه این وسط این باب باز شد .وگرنه هنوز کتاب تو نوبت از نویسنده های قبل داشتم و اصلا قصد رفتن سراغ نویسنده جدید را نداشتم .

در هر صورت کتاب قشنگیه یک جور بومی نویسی داستان ها مربوط به جنوب و مردمش هست و بومی نویسی جالبی هم داره اون قدر زیاد نیست توی ذوق بزنه یا مخاطب نتونه ارتباط برقرار کنه فقط لحن و فضای شیرینش را همراه اورده . البته داستان نیم روز و قربانی کلا یک فاز دیگه است سبک نوشتشنون .

 

قسمت زیبایی از کتاب

بدی ته تغاری بودن این است که تا بیایی پدر و مادرت را ببینی و بشناسی یا مثل پدر می میرد یا مثل مادر آن قدر پیر و ضعیف می شود که همیشه ی خدا از درد می نالد .

آذر ، شهدخت ، پرویز و دیگران / شیرمحمدی

آذر ، شهدخت ، پرویز و دیگران

 

مرجان شیرمحمدی

 

انتشارات ثالث

پرویز دیوان بیگی هنرپیشه معروفیست که شهدخت همسرش در فیلم آخر هم بازی او شده و حالا معروف شده و می خواهد بازیگر شود این موضوع سبب بگو مگوی انهاست تا اینکه دختر کوچکشان آذر از لند می آید او غمگین است و از همسرش جدا شده و برای دل او کل خانواده چند روزی دور هم جمع می شوند .

خوب بود بد نبود خوب از فضای داستان خوشم می یومد صمیمی بود تو را با خودش می برد این اتفاقای ساده صمیمیت ها به دل می نشست خوش خوان بود اما راستش یک جوری شخصیت ها را دوست نداشتم نمی دونم شاید خیلی برام مصنوعی بود یک خانواده هنرمند پولدار همه هم خوب و مهربون و ... انگارذ خیلی بی عیب و نقص بود منظره یک جوری دلمو می زد . اسمک کتاب هم خیلی شبیه اون کتاب رویا خاطره شادی و دیگران بود !

خوب از خانم شیرمحمدی هم قبلا کتاب معرفی کردم و می خواستم کتاب جدیدشون را هم بخونم صحبتش که با یکی از خواننده های وبلاگ شد و این که دیدم الان روی پرده بود فیلمش نوبتشو جلو انداخت .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

شکمو بودن یعنی شور زندگی داشتن . شما اگر غذا برات مهم نیست ، افسردگی ای چیزی داری . خودتو به دکتر نشون بده !

 

چیزی را که آدم تو بچگی یاد بگیره به این زودی یادش نمی ره  .

 

مردی که پنچری های کوچیک نداره شاید یه پنچری بزرگ داشته باشه .

ملکان عذاب/ خسروی

ملکان عذاب

 

ابوتراب خسروی

 

انتشارات ثالث

شمس با حوریه دوست دوران نوجوانی تماس گرفته تا وصیت پدر را انجام داده و مدارکی را به دست حوریه برساند . حالا داستان کتاب بیشتر بر می گرده به داستان زندگی زکریا که پدر شمس هست . مردی که توی طایفه های فارس به دنیا می یاد و مادرش از طریق ازدواج با خان های مختلف خیلی پولدار شده بوده هر چند پدر اصلی وی سردسته تعدادی صوفی در خانقاهی بوده که روشی خاص داشتند و زکریا را هم درگیر این مسئله می کنند .

کتاب نسبتا خوبیه خوب یک جاهاییش اون قدر برام جذابیت نداشت بیشتر اوایلش که توی طایفه های فارس می گذشت را دوست داشتم اما در مجموع خوب بود بقیه اش را هم می ذارم پای بی حوصلگی این روزها . حتی حس جمله انتخاب کردن هم ندارم . البته بهترم اما هنوز نه اونقدر که بخوام عین قبل با ذوق و شوق سراغ کتاب برم . در هر صورت شاید زیاد کتاب را دوست نداشته باشید اما فکر نکنم بدتون هم بیاد .

انجيل سفيد/ وولف

انجيل سفيد

 

توبياس وولف

اسدا.. امرايي

 

انتشارات ثالث

برمزار به خون خفتگان آمريكاي شمالي : زن براي مصاحبه استخدامي به دانشگاه دعوت شده است .
يك گلوله در مغز : مرد در صف بانك است كه سارقان مي رسند .
ستون درگذشتگان : ظاهرا آگهي ترحيم اشتباهي در مجله چاپ شده است .
منتظر خدمت : خواهر مرد به دنبالش آمده اما او به عراق اعزام شده است .
انجيل سفيد : پدر يكي از شاگردها از معلم مي خواهد گزارش تقلب پسرش را ندهد .
شب مورد بحث : برارد براي خواهرش داستان مردي را مي گويد كه بين جان فرزندش و مسافران در دوراهي بود .
برنامه هاي آينده سينما : دخترك در سينما كار مي كند و منتظر است تا رئيس برگردد .
شكارچي ها در برف : 3 دوست در روزي برفي براي شكار گوزن راهي مي شوند .
بيدار : پسر در كنار آنا بيدار است و دارد فكر مي كند .
تفسير به نفع متهم : مرد به كسي كه به فكر جيب بري است ضربه مي زند .
همسايه : همسايه ها دعواي بدي دارند و زن و شوهر از خواب بيدار شده اند .
گيرپاچ وسط بيابان 1968 : زن و شوهر همراه با فرزند كوچكشان راهي هستند كه ماشين خراب مي شود.
خواهر : مرد صبح زود براي نرمش به پارك مي رود و آشناهايي را مي بيند و ...

توبياس وولف نويسنده آمريكايي هست كه دليل اصلي شهرتش داستان هاي كوتاهش هستند . منم سراغ يكي از اين مجموعه ها رفتم قشنگ بود خيلي دوست داشتم . موضوعاتش خيلي خاص نيست گاهي هم شيوه اش از اون مدل هايي هست كه در حقيقت چندان اتفاق محور نيست حادثه اي رخ نمي دهد و بيشتر تفكرات و تصورات افراد اتمام ماجراست . ترجمه اش هم خيلي خوبه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آرزو پدر عمل است . نيت مهم است .

 

آدم هايي كه اسمشان بزرگ است الزاما بزرگ نيستند .

دکتر بهاروخواستگار مرده/ سیف الدینی

دکتر بهاروخواستگار مرده

 

علیرضا سیف الدینی

 

انتشارات ثالث

 

ترس : مردی که عمری است به دنبال همسرش می گردد .
خانه دور خانه نزدیک :موضوع نمی شه براش گفت یک سری گفت و گوی ذهنی
آقای تاریوردی و رادیوی بغداد :مرد همیشه منتظر اعلام اسم اسراست
خائن :کابوس های مرد در مورد شکنجه
ساکن آخر زمان : مرد را دارند برای عقوبت کارش به جایی ناشناس می برند
راجو :پسرک که مادرش را دیوانه جا زده اند
خیال فرشته :همسر مرد عاشق بچه هاست
دکتر بهاروخواستگار مرده یا عاشقی در دهان مور :دکتر بهارترجیح می داده به جای ادامه تحصیل ازدواج کند.

 

خوب گفتم داستان کوتاه های این نویسنده تبریزی را هم امتحان کنم خوشم نیومد یک مقدار کهشبیه به هست نوشته هاش عناصر تکراری زیاد داره و کلا هم از چیزایی که من دوست دارم نمی نویسه گرم نیست داستان هاش

 

صخره برایتون/ گرین

صخره برایتون

 

گراهام گرین

مریم مشرف

 

انتشارات ثالث

پینکی پسر جوان 17 ساله ای است که سردسته گروه شرور و زورگیری در بندر برایتون شده . او موجودی نفرین شده است که عشق و دوستی در او هیچ جایی ندارد و قتل برایش کاری بی اهیمت است . در طی انجام یک قتل او متوجه می شود که رز دختر 16 ساله ساده ای شاهد ماجراست و تصمیم به ازدواج با این موجود پاک می گیرد .

خوب بود یعنی اثر ادبی خاصی نیست یک جورایی شاید خیلی به داستان سایه گریزان هم شباهت داشته باشه اما در مجموع آدم هیجان داره دنبالش کنه . گرین نویسنده مورد علاقه من نیست و سبکش هم همین طور اما گاهی هم کیف می ده خوندن داستان های پرهیجان .

گراهام گرین از نویسنده هایی هست که کتاب های زیادی داره اما خوب من گمونم یک کتاب بیشتر ازشمعرفی نکردم برای همین تصمیم گرفتم سری به چند تا دیگه از داستانهاش بزنم و البته بعضی کتاب هاش را هم قبلا خوندم و خلاصه اش را دارم که قبل از این کتاب نوشتم . چند تای دیگه هم هست به محض یافتن خواهم نوشت .

 

قسمت زیبایی از کتاب

وقت توبه و بخشایش حالاست نه در لحظات پیش از مرگ که فرصت زیادی باقی نمانده و نمی توان به آن سرعت ترک عادت کرد .

داستاني مرموز/  مارکز

داستاني مرموز

 

گابريل گارسيا ماركز

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

يكي ديگه از تازه هاي نشر كه البته اين كتاب هم چاپ چندم هست و نمي دونم اولين بار كي وارد بازار ايران شده . ماركز يكي زماني شروع مي كنه داستان دنباله داري در مورد خانم ماركيز توي روزنامه مي نويسه يك داستان سورئال زني كه 4شنبه ها از طرف شوهرش هديه اي دريافت مي كرده مثل فيل آوازه خوان ، صندلي الكتريكي ، قاتل حرفه اي و .... البته به اتمام نمي رسونه و خيلي زود منصرف مي شه حالا اون داستان در قالب يك كتاب خيلي كوچيك جمع آوري شده . براي من هيجان انگيز و دوست داشتني بود يه جورايي با حال با فانتزي اعجاب برانگيز البته من شديد ياد نوشته هاي كس ديگه مي انداخت نمي دونم كي شايد ونه گات شايد براتيگان .....

برای سخنرانی نیامده ام/ مارکز

برای سخنرانی نیامده ام

 

گابریل گارسیا مارکز

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

این کتاب مجموعه ای از سخنرانی های مارکز توی شرایط و مناسبت های مختلف هست که قبل از هر سخنرانی توضیح خیلی مختصری اومده و گفته این امر کجا و کی و به چه مناسبتی روی داده . اکثر سخنرانی ها کوتاهن و در حقیقت مارکز علاقه ای به سخنرانی نداشته اسم کتاب هم جمله ای هست که توی یکی از همین سخنرانی ها گفته .

اینم یکی دیگه از تازه های نشر باز از مارکز باز از بهمن فرزانه و باز از نشر ثالث ! از این یکی خوشم نیومد راستش من سر همه سخنرانی ها خوابم می ره حس گوش دادن بهشون را ندارم اینجا زیاد طولانی و خسته کننده نبودند البته اما اشتیاق چندانی هم درون من ایجاد نمی کردند .

نوشته های کرانه ای/ مارکز

نوشته های کرانه ای

 

گابریل گارسیا مارکز

بهمن فرزانه

 

انتشارات ثالث

کتاب مجموعه ای از نوشته ها ، مقالات و داستان کوتاه های مارکز هست که توی دوران جوانیش نوشته و توی خیلی از اونها می تونید رد پای داستان ها و رمان های بعدیش را پیدا کنید . تعدادش خیلی زیاده برای همین نمی تونم یکی یکی نام ببرم و خلاصه ای ازش بگم . موضوعات متنوع هست و البته همه اونها را وقتی توی شهرهای ساحلی کلمبیا اقامت داشته نوشته و برای همین عنوان نوشته های کرانه ای براش انتخاب شده .

مجموعه فوق العاده زیباییه سبک روان کوتاه با مایه های سورئال موضوعات متفاوت و جذاب نه خیلی پرشور اما همراه با احساسات گاهی طنز ... برای من خیلی پرشور بود خیلی روان و خیلی دوست داشتنی اینم یکی دیگه از تازه های نشر این یکی دو ساله البته کتاب چاپ دوم هست نمی دونم چاپ اولش کی بوده .

یک جمله هم برای خالی موندن عریضه هر چند قصد نوشتن جملات زیبا برای این کتاب را نداشتم .

 

قسمت زیبایی از کتاب

شاید هم پاهای بزرگی چیزی است که زن ها را جالب تر نشان می دهد . پاهای کوچک آن طور که در قیدم الهام بخش شعرا و خیاط ها بوده دیگر از مد افتاده است .

نوت بوك /ساراماگو

نوت بوك

 

ژوزه ساراماگو

مينو مشيري

 

انتشارات ثالث

كتاب مجموعه اي از نوشته هاي ساراماگو توي وبلاگ شخصيش هست . توي بازه تقريبا يك ساله اي به نسبت مرتب هم مي يومده و هر بار توي وبلاگش از موضوع خاصي صحت مي كرده . وقتي هم بخونيد به نظر من اون حالت وبلاگي را كامل داره هرچند بعضي ها نقدش كردن و ظاهرا مي گفتن خصوصيات وبلاگ نويس را نداره . موضوعات هم خيلي متنوعن ولي زياد در مورد مظلوميت فلسيطيني ها ، در مورد سياست هاي آمريكا و اوباما و يا از نويسنده هاي مختلف گفته .

من دوسش داشتم . كتاب قشنگي بود و با اشتياق مي خوندمش . فكر نمي كنم با همه سليقه اي جور در بياد اما من خودم آدمي هستم كه زياد وبلاگ مي خونم و لذت مي برم از چنين وبلاگ هايي كه كوتاه در مورد چيزهايي مي نويسن ، ترجمه خوب و رواني هم داره و براي همين به مذاق من سازگار بود .

اين كتاب هيچ وقت توي برنامه ام نبود چون نه رمان بود نه داستان كوتاه اما وقتي اومدم سر تازه هاي چاپ و از ساراماگو خرده خاطرات را خوندم و يكي دو تا كتاب ديگه ازش به دستم رسيد گفتم بذار سراغ اين كتاب هم برم و خوشحالم الان .

مالون مي ميرد/بکت

مالون مي ميرد

 

ساموئل بكت

سهيل سمي

 

انتشارات ثالث

مالون پيرمردي در حال مرگ است پيرمردي كه نمي داند در تيمارستان يا بيمارستان است . او در حال هذيان گويي و يادآوري اتفاقات زندگي خود به صورت پراكنده و همچنين داستان هايي است كه شايد همان حقيقت زندگي وي باشند .

كتاب تقريبا خوبي بود . از اون موضوع هايي هست كه براي من جذابه به نظرم با حال مي آيد كل كتاب هذيان گويي هاي يك آدم نيمه ديوانه باشه ايده اش را خيلي دوست دارم و اون حالت ماليخوليايي اش به دلم مي شينه اما خوب شايد سبك نوشتن ، جملات و يا چيز ديگه اي بود كه اون قدرها هم كتاب را برام جالب نمي كرد كششي بهش نداشتم و علت خيلي چيزا را درست متوجه نمي شدم براي همين كتاب برام خيلي بينابين بود .

ساموئل بكت نويسنده و شاعر معروف ايرلندي هست يكي از كلاسيك هاي مهمي كه نخونده بودمش و برنده جايزه نوبل هم مي باشد .

 

قسمت زيبايي از كتاب

لحظه اي مي رسد كه آدم از همه چيز دست مي كشد چون عاقلانه ترين كار همين است .