آدلف

 

 

بنژامن کنستان

مینو مشیری

 

انتشارات ثالث 

آدلف پسری از خانواده اشرافی است که اکنون در شهری دور از خانواده است . النور معشوقه یکی از اشراف ان منطقه است که آدلف برای ماجراجویی سعی می کند با او رابطه برقرار کند و احساس می کند عاشق او شده و النوز صمیمانه خواستار آدلف است . این عشق و عاشقی پیامدهای زیادی دارد بدنامی النور ، جدا شدنش از فرزندانش و ... آدلف نیز کم کم احساس می کند شاید عاشق نیست و ...

اینم جز کتابایی بود که حتما دلم می خواست بخونمش یک دوست خوب معرفیش کرده بود و یکی از شاهکارهای رمانتیک قرن 18 محسوب می شه . نویسنده کتاب هم فرانوسی هست . کتاب قشنگی بود . بعد روان شناسیش واقعا قوی کار کرده احساساتشون را خوب موشکافی کرده که چطور هر برهه چه احساسی دارن این روابط چطور پیش می رن جایگاه زن و مرد تفاوتاشون کلا موضوع و برسیش به نظرم عالی بود اما خوب از نظر ادبی و سبک نوشتنی سطحش پایین تر از سطح مفهومیش بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نمی توانستیم آنچه را گفته شده بود فراموش کنیم . حرف هایی هست که مدت ها به زبان نمی آوریم ، اما چون به زبان آمد ، دیگر مکرر در مکرر آن ها را تکرار می کنیم .

 

در انسان وحدت یک پارچه یافت نمی شود ، آدمیهرگز نه کاملا صادق است و نه کاملا دروغگو .

 

هرگونه احساس دیگری نیاز به خاطرات گذشته دارد اما عشق با سحر و جادو گذشته ای به وجود می آورد که ما را احاطه می کند . به عبارت دیگر کاری می کند احساس کنیم با فردی که همین اندکی پیش پاک برایمان بیگانه بود ، سال ها زیسته ایم .

 

زمانی که زنی به ندای قلب خود گوش می کند ، حال و روزی تاثرانگیز و مقدس پیدا می کند .

 

احساسات راستین این قدرت را دارد که وقتی بیان شود تفسیرهای غلط و معیارهای ساختگی را خاموش کند و از میان بردارد .

 

خشم ، بیانصافی' حتی شیطنت قتبا گذشتند اما پنهان کاری عنصری بیگانه وارد عشق می کند ماهیت آن را تغییر می دهد و پلاسیده اش می کند. 

 

عشق خودخواهانه ترین احساس است و در نتیجه تز تمام عواطف خودپسندانه تر .

 

از میان این زنان عاشق که همه جا می رویند حتی یکی نیست که نگفته باشد اگر ترکش کنند از غصه خواهد مرد و حتی یکی از آنها پیدا نمی شود که زنده نمانده باشد و تسلا پیدا نکرده باشد.