آدم های اشتباهی/ مقانلو

آدم های اشتباهی

 

شیوا مقانلو

 

انتشارات نیماژ

سال نشر:۱۳۹۶

این کتاب داستان های کتاب هول از نشر چشمه است که عبارتند از:

سیگارکشان: مردی که مرده.

کتیبه:در مورد گیلگمش و زندگی جاوید.

عطش:زنی که ملحفه ها را آتش می زد .

زنده باد کلئوپاترا: داستان کلئوپاترا و سزار

مرد عنکبوت: مردی که می نوشت در مورد مرگ .

همسایه: جنازه هوی پشت در.

اباطیل: دعوت به سرزمینی ناشناخته.

مرگ و دوشیزه: قتل همسر و دوست وی .

مزاحمان: مردی که شاید اشتباه تماس گرفته .

قسمت دوم داستان های کتاب دود مقدسه که قبلا معرفی کردم و قسمت سوم داستان های جدیدشون به شرح زیر:

یک عکس  واقعی: نیلوفر عکسی شبیه خودش در اینستا می بیند.

آسمان پر:پرواز ناگهانی گنجشک ها .

سبز مثل آب: مرد نقاشی که همسرش مرده بود.

پلاک ۲۳: همسایه ها

جاده در دست آدم است:پدر مادر برای دیدن پسرشان به ترکیه آمده اند.

خانم مقانلو هم از نویسنده هایی هستند که من تازه امسال معرفیشون کردم و الان دیدم داخل تازه های نشر هم کتابی ازشون هست که البته نصف بیشترش همون داستان های قبلشون هست . کتاب بدی نیست . من خودم خیلی باهاشون ارتباط برقرار نکردم که خیلی دوست داشته باشم ولی واقعا مجموعه بدی هم نیست خوبیش اینه تکراری نمی نویسه هی .

فسمت های زیبایی از کتاب

چرا آخرین آرزوی قبل از مرگ همه ی محکومان به مرگ کشیدن سیگار اسا؟ اولین هوسی است که یادت می آید یا آخرین تسکینی که می ماند؟

 

مرد آدم کسی است که همیشه بدانی کجاست .

 

شاید برای تو بهتر باشد که دیگر هیچ وقت همدیگر را نبینیم .

هیچ وقت؟ حساب اینجایش را نکرده بودم . فکر کردم چه قدر ترسناک است با یک نفر قرار بگذاری که زمانش هیچ وقت باشد.

دود مقدس/ مقانلو

دود مقدس

 

شیوا مقانلو

 

انتشارات ققنوس

سال نشر: 1385

یک دوستی سه نفره : سه دوست یکی در حال طلاق یکی در حال ازدواج و دوست سوم شنونده درد و دل ها .  

ماه و پلنگ : دخترک راهی کشور جنگ زده است .

پالتو : رفیق هایی که یکدیگر را لو نمی دهند .

شب شیطان : شیطان در شبی در خیابان راه افتاده که به زنی می رسد .  

یک دوستی زنانه : همون دوستی سه نفره را اومده شفافش کرده .

ولگرد پرلاشز : ولگردی در کوچه ها .

آخرین مرد مقاوم : مردی بازمانده از سالیان دور .

یک مجموعه داستان کوتاه که سبک واحدی هم ندارند یکیش مثل داستان اول احساسی اجتماعیه یکیش مثل شب شیطان اصلا ربطی به رئال بودن نداره یکیش مثل داستان اخر خیلی سورئاله خلاصه سبک ها و موضوعات مختلف کنار هم . برای من خیلی معمولی بود این بدون تناسب بودن داستان ها نسبت به هم و جمع شدنشون توی یک مجموعه را دوست ندارم خیلی هم با چیزی که می خواد بگه و منظورش هست ارتباط برقرار نمی کنم اما بدم نمی نویسه که تو ذوق بزنه .

کتاب نامزد جایزه بهترین مجموعه از طرف جایزه پروین اعتصامی و همچنین برنده تک داستان از جایزه گلشیری بوده .

خانم مقانلو را بیشتر به عنوان مترجم می شناسیم و کارهای ترجمه زیادی دارند که بعضی هاش را هم معرفی کردم اما خوب ایشون خودشونم هم دست به قلم هستند و چند تا کتاب هم چاپ کردند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نمی فهمید یک کارگردان جذاب و معروف و ثروتمند یا اصلا هر مرد جذاب و معروف و ثروتمند دیگری با مهری بر پیشانی به دنیا آمده که بر هیچ کار غیر اخلاقی اش حرجی نیست .

 

زن ها هر چه بیشتر جلوی کسی گریه و زاری کنند بعد بیشتر دوست دارنمد موفقیت هاشان را به رخش بکشند .

آن ها کم از ماهی نداشتند/ مقانلو

آن ها کم از ماهی نداشتند

 

شیوا مقانلو

 

انتشارات ثالث

سال نشر :1391

 

پری ماهی : زن تنهایی به خورا آمده و بقیه زن ها برای جذب شوهرانشان از او کمک می گیرند .  

گوش کهن دژ : مغول حمله کرده و مدرسه زنانه نیز قرار است نابود شود .  

اولیسه : زن های منتظر شوهرانشان کسانی که می خواهند منتظر بمانند و کسانی که نمی خواهند .

متل بلور : عده ای استاد و دانشجوی باستان شناسی به روستایی آمده اند .

سر پیچ بعدی : زن و شوهری که دلشان دیگر با هم نیست .

کتاب یک داستان دیگه به اسم شب هزار و دوم هم داره که البته توی این کتابی که من خوندم ویراستاریش مشکل داشت و نبود.

خوب این یکی مجموعه برای من جذابیت بیشتری داشت سبک نوشتن ها شبیه تر به هم بود و می تونستم به عنوان یک مجموعه قبولش کنم موضوعات هم برام جالب تر هست . قلم روان و خوبی هم داره در کل می شه گفت کتاب نسبتا خوبیه ولی چیز خیلی خاصی هم توش نیست که شگفت زدتون بکنه یا کتاب را توی ذهنتون موندگار کنه .

کتاب نامزد جایزه بهترین مجموعه داستان از جایزه هفت اقلیم و برنده لوح تقدیر از جایزه ادبی مهرگان ادب بوده . در مورد خود خانم مقانلو هم باید بگم کارشناسی و کارشناسی ارشد را توی رشته های سینمایی گرفتن و دانشجوی دکترای فلسفه هنر بودند که البته انصراف می دهند . ایشون به تدریس هم مشغول هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عطر و بوی چای در قاموس دل مردم این سرزمین یعنی بوی آشنایی و امنیت .

 

این روزگار تا هر چند هم که ادامه داشته حتما عاقبت مثل هر روزگار دیگری به سر آمده است . چیزی هم که سر آمد دیگر چه طور و چرایش مهم نیست .

نور شعله ور/ شوالیه

 

نور شعله ور

 

تریسی شوالیه

شیوا مقانلو

 

انتشارات تندیس

داستان در مورد خانواده ای روستایی هست که بعد مرگ پسرشون به پیشنهاد مدیر سیرک تصمیم می یرند به لندن بیان تا محیط زندیگیشون عوض بشه . داستان یک سال زندگی اونها توی لندن خو گرفتنشون به زندگی شهری و مواجه با همسایه ها و مدیر سیرک هست . مشکلات زندگی شهری ، تغییرات و ....

خوب راستش جز تازه های نشر که نیست اما وقتی کتاب قبلی را دستم گرفتم و دیدم کتاب دیگه ای هم از تریسی شوالیه هست گفتم بذار با هم بخونمشون اما این یکی را اصلا دوست نداشتم خیلی ساده نسبت به موضوعات مشابه خودش سطحی و واقعا خسته کننده بود . برای من کلا چیز جالبی نداشت .

زن تسخير شده /بارتلمی

زن تسخير شده

 

دونالد بارتلمي

شيوا مقانلو

 

انتشارات مركز

بعضي از دوستان مان كلبي را تهديد كرده بودند ، سلطان جاز ، ظهور سرمايه داري ، جدايي ها و رگبار طلا تكراري هستند .

آغوش معركه : آقاي بادكنك و خانم سوزن قرار است در آغوش هم بروند .  
زامبي ها : زامبي ها به دهكده آمده اند تا زن بگيرند .
شهر كليساها : دختر مسئول كرايه اتوموبيل به شهري مي رود كه همه در كليسا زندگي مي كنند .
نامه اي نوشتم : به رئيس جمهور ماه نامه اي نوشته مي شود تا از شرايط زندگي در ماه سوال شود .
نوازنده ي پيانو : گفت و گوي زن و شوهر و مرد كه از پيانوي همسرش مي ترسد .
مرد شني : نامه مرد به روانكاو دوست دخترش .
اولين كار بدي كه بچه كرد : قرار بود به ازاي پاره كردن هر صفحه كتاب بچه 4 ساعت جريمه شود .
زن تسخير شده : مرد زني را تسخير كرده تا با او زندگي كند و بعد رفته رفته قوانين تغيير مي كند .
هيات اعزامي : اينم يك جور داستان تصويريه .

خوب و بازم يك مجموعه ديگه از آقاي بارتلمي . حال و هواش همون بود ولي توي اين سه تا كتاب اينو بيشتر از همه دوست داشتم . نمي دونم چي بگم برخي از داستان هاش مثل اولين كار بدي كه بچه كرد يا زن تسخير شده برام خيلي جالبن اما بعضي هاش مثل ظهور سرمايه داري هم برام جالب نيست اما در كل اين كتابش خوب بود و خوشم اومد .

قسمت های زيبايي از كتاب

شايد آن ازدواج كردن و زندگي شاد هميشگي ، بدترين سرنوشت ممكن باشد .

 

جهان واقها رضايت بخش نيست و فقط يك احمق مي تواند با اين نظر مخالفت كند .

روي پله هاي كنسرواتوار /بارتلمی

روي پله هاي كنسرواتوار

 

دونالد بارتلمي

شيوا مقانلو

 

انتشارات افق

گزارش : قرار است با دانشمندان ارتشي در مورد جلوگيري از جنگ مصاحبه اي بشود .
گروهبان : مرد معتقد است قبلا سربازي ر فته اما اطلاعات او پاك شده .
تايلند : در مورد جنگ و زماني كه كنار گروهان تايلندي ها بودند صحبت مي كند .
قهرمان ها : نحوه انتخابات و مسائل پيرامونش .
رئيس جمهور : در مورد رئيس جمهور و عجيب بودنش .
روي پله هاي كنسرواتوار : زني كه مي خواهد هر طور شده وارد كنسرواتوار شود .
خداحافظي : وقتي بعد از ورود به كنسرواتوار زن مي فهمد جاي بهتري هم وجود دارد .
حاشيه ها : مكالمه يك سفيد پوست و سياه پوست .
امپراتور : امپراطوري كه چندين قصر داشت و هر شب در يك قصر مي خوابيد .
بالون : مردي كهبالن را متوقف مي كند و از آن به بعد مكان بالن جاي خاصي در شهر به شمار مي رود .
مدرسه : وقتي بچه مدرسه اي ها به درختكاري مي روند .
آريا: موضوع خاصي نيست يك سري تك گويي از شرايط .

بارتلمي را تا به حال تجربه نكرده بودم سبك خاص خودشو داره خيلي قصه گو نيست و داستان هاي هم اتفاق محور نيستنيه چيزي مثل براتيگان يا ونه گات اونا هم روي موضوع حساس نيستن بلكهبيشتر با كلمات و مفاهيمشون كار مي كنند . براي من كتاب متوسطي بود داستان هاي اولشو دوست داشتم و آخري ها زياد جالب نبود ولي اگر اين سبك نوشته ها را مي پسنديد از دستش نديد .

بارتلمي آمريكايي هست و بعضي ها به خاطر طنز گزنده اش بهش ساموئل بكت آمريكاي مي گويند.

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

هر كسي توي زندگيش در جاي درست قرار گرفته ، حرفمو باور كن . البته گاهي اوضاع كاملا اين طور به نظر نمي رسه ، اما از من قبول كن ، از من قبول كن . همه چيز بخشي از نقشه الهيي است .

 

بايد بزرگ تر از زندگي باشي .