روزگاري جنگي درگرفت

 

جان استاين بك

محمدرضا پورجعفري

 

انتشارات قطره

اينم يك كتاب ديگه از اشتاين بك كه داستانم نيست اشاراتي است در مورد جنگ . تجربيات جنگ در انگليس و آفريقا و ايتاليا . قسمت قسمت هست و در هر قسمت يك نكته جالب يا قابل توجهي از جنگ را رفته مثلا خرافات سربازها يا مثلا يادگاري هاشون و .....

قشنگ بود چيز خارق العاده اي نبود ها ولي قسمت هاي جالبي را انتخاب كرده بود و با لحن صاف و ساده اي هم نوشته بود كه به دل مي نشست بعضي چيزها در مورد جنگ مثلا احساسات سربازها قبل از حمله و اينا خيلي جالب بود براي من و كلا كتاب را دوست داشتم .

 

قسمت زيبايي از كتاب

مقاله مي گه كه ما اعصابمان از فولاده ، هيچ وقت نمي ترسيم . و اينكه تو دنيا چيزي كه مي خوايم اينه كه تمام روز و شب رو پرواز كنيم و حساب آن جري رو برسيم . هيچ وقت همه چيزي راجع به شجاعتمان نشنيده بودم . سه چهار دفعه خوندمش . سعي كردم خودمو راضي كنم كه نمي ترسم .