موسیقی شب/مویز

موسیقی شب

 

جوجو مویز

طیبه احمدی

 

انتشارات مجید

سال نشر : 1397

همسایه پیر و مالک خانه قدیمی و زیبا فوت می کند زن و شوهری که سال هاست مراقب او بوده اند منتظرند تا خانه به آنها برسد اما خانه برای خویشاوندی دور ارث گذاشته شده . زنی که به تازگی شوهرش فوت شده و مشکلات مالی فراوانی دارد . زن به خانه نقل مکان می کند و این شروع ماجراهای او با عدم رضایت فرزندانش و همسایه ای است که چشم طمع به خانه او دارد .

خوب سبک کارای مویزه دیگه ادبی نیست فاز بالا نیست ولی تو را همراه خودش می کنه در هر صورت جزو کارای ضعیفشم نیست به نظرم عامه نویسه اون وری خیلی قوی تر عامه نویسی های داخلی اند.

انزجار / موراویا

انزجار

 

آلبرتو موراویا

پرویز شهدی

 

انتشارات مجید

داستان در مورد مردی هست که زندگی پرتفاهم و خوبی با همسرش داره و به قول خودش متوجه این نعمت نیست تا زمانی که به خاطر عشق به همسرش یک خونه می خره و به همین دلیل وارد کار فیلم نامه نویسی می شه که اصلا مورد علاقه اش نیست تا بتونه قسط های خونه را تامین کنه . اما حس می کنه رابطه اش با خونمش سرد شده امیلی دیگه دوسش نداره به دنبال چرای این ماجراست و گریزونه از قبول واقعیت .

قشنگ بود نمی گم خیلی آن چنانی خیلی خاص اما خوب واقعا یک جاهاییشم خوب کار کرده بود خود موضوع قابل تامل بود واکنش های روان شناختیشون بعضی جاها خیلی قوی روش کار شده بود در مجموع کتاب نسبتا خوبی بود . اما من کلا از ابن جور شخصیت ها و برخورداشون با مسایل خیلی بدم می یلد و همین توی ذوقم می زنه اینکه مشکلی داری با طرفت و مرموز برخورد می کنی

پ . ن : اینم اخرین کتاب معرفی شده سال 93 . معمولا اخر سال برنامه سال جدید را می چیدم که قراره چه ماهی چه کتابی بخونم اما امسال نه چند تا از تازه های نشر که اسفند شروع به خوندشون کردم مونده می خوام اونا را تموم کنم یک تعداد کتاب که شدید توی فکرش بودم امسال بخونم و هر بار به دلایلی خونده نشد و بعد از اون اگر فرصتی شد تازه فکر می کنم برنامه ام چی هست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

درباره ی هم داوری نمی کردیم به جای آن همدیگر را دوست داشتیم .

 

آدم هر قدر خوشبخت تر باشد کم تر به سعادتش توجه می کند .

 

آدم می تواند گاهی به طور مطلق به کسی وفادار باشد بی آنکه دوستش بدارد .

بل آمي/ موپاسان

بل آمي

 

گي . دو موپاسان

پرويز شهدي

 

انتشارات مجيد

‍‍ژرژ دوروا مرد جوان خوش قيافه اي است كه شغل بسيار كم اهميتي در راه آهن دارد و زندگي سختي را مي گذراند تا به صورت اتفاقي يكي از دوستان قديمش را مي بيند كه شغل مهمي در روزنامه دارد و حاضر مي شود او را به عنوان گزارشگر در همان روزنامه استخدام كند . ژرژ در اين جامعه با موارد مختلفي رو به رو مي شود اين كه زد و بندهاي مالي چطور جريان دارد ، خيانت ها چطور است ، راه پيشرفت چيست و .... براي شروع نيز با همسر جوان و زيباي يكي از افراد ثروت مند جامعه طرح عشق مي ريزد و مرحله به مرحله در اين راه فرو مي رود .

يك جور موضوع كلاسيكي هست چيزي كه توي داستان هاي قديمي خيلي بهش پرداخته شده زبانش هم خطي و كلاسيك و ساده است اما در مجموع به نظر من كتاب خوبيه يعني با همه اين احوال كتاب سطح پايين يا متوسطي نيست . شخصيت ها را خوب درآورده قشنگ روشون كار كرده و طرح ريزيشم جالب بوده و مرحله به مرحله داستان را جلو برده طوري كه توي ذوق نمي زنه .

موپاسان نويسنده معروف فرانسوي هست كه من قبلا مجموعه مادمازل في في را ازش خونده بودم ولي احساس مي كردم جاش خيلي خاليه و بيشتر از اينها بايد ازش بدونم و اميدوارم فرصت اين كار در اختيارم قرار بگيره .

شرق بهشت /اشتاين بك

شرق بهشت

 

جان اشتاين بك

پرويز شهدي

 

انتشارات مجيد

شرق بهشت يك رمان طولاني از داستان دو نسل از خانواده هاست . يك داستان اجتماعي كه محوريتش هم دو خانواده اصلي هستند . يكي مردي نيك منش و مخترع كه زميني خشك و بي و آب علف دارد با تعداد زيادي فرزند كه هر كدام سرنوشتي دارند و ديگري كه در حقيقت موضوع اصلي كتاب نيز هست در مورد مردي است كه دو پسر دارد پسر اول خشن و مرموز و پسر دوم بسيار پاك سرشت است و دختري هيولا وار به زندگي آنها وارد مي شود .

داستان بررسي اين رابطه ها و سرانجامشون هست . من خيلي كتاب رو دوست داشتم . يك كتاب رئال خيلي صاف و ساده و مستقيم كه يك داستان پر كاراكتر داره . شايد زا اون موضوعات و نوشنه هاي قديمي كه الان زياد هم با مذاقمون خوش نياد ولي اگر دلتون هواي اين داستان ها را كرده و حوصله كتاب طولاني داريد انتخاب خيلي خوبي مي تونه باشه چون روابط را زيبا توصيف كرده و جذابيت متن هم بالاست .

شرق بهشت از كتاب هاي خيلي معروف و فوق العاده پرفروش اشتاين بك هست كه البته توي ايران زياد معروف نشده . به هر حال فكر مي كردم توي معرفي اشتاين بك حتما بايد به اين كتاب كه از آثار مهمش هست پرداخت .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم مي تواند به هر چيزي ، اگر تنها چيزي است كه دارد ، افتخار كند . هر قدر تهيدست تر باشد ، بيشتر لازم مي شود به آنچه دارد ببالد .

 

طي سال هاي خشك مردم سال هاي پربار و مساعد را از ياد مي بردند و در سال هاي بعد ، وقتي باران به فراواني مي باريد ، خشك سالي را . هميشه اين طور بوده است .

 

وقتي كودكي براي اولين بار بزرگ تر ها را به همان شكلي كه هستند مي بيند ، وقتي براي اولين بار به ذهنش خطور مي كند كه بزرگ ترها از ذكاوت خارق العاده اي برخوردار نيستند ، قضاوت هاشان و جمله هاشان هميشه صحيح نيست ، دنياي كودكانه اش فرو مي ريزد و هرج و مرجي وحشتناك جاي آن را مي گيرد . بت ها در هم مي شكنند و امنيت از بين مي رود و موقعي كه بتي فرو مي افتد ، نيمه شكسته نيم ماند ، تماما خرد مي شود و در بستري از كثافت فرو مي رود .

 

حتي اگر آدم هرچه را كه دراد دور بريزد ، باز گناه هاي كوچكي براي عذاب دادن خود نگه مي دارد . اين ها اخرين چيزهايي است كه ما رها مي كنيم .

 

هيچ كس به آن نياز ندارد . نصيحت يك هديه است .

 

دوست داشته شدن خيلي خوب است ، حتي اگر دير شده باشد .

كرگدن /یونسکو

كرگدن

 

اوژن يونسكو

جلال آل احمد

 

انتشارات مجيد

مردم شهر روزي متوجه مي شوند كه كرگدني در خيابان هاي شهر در حال دويدن و له كردن موانع سر راه است . به نظر مي رسد در روزهاي بعد به تعداد اين كرگدن ها اضافه مي شود و در جايي متوجه مي شويم كه اين مردم شهر هستند كه در اثر يك بيماري به كرگدن تبديل مي شوند و پس از مدتي حتي مردم با ميل خود تصميم مي گينرد كه انسانيت را كنار گذاشته و به سوي كرگدن بودن پيش بروند ....

اين نمايش نامه در سه پرده و 4 مجلس نوشته ده است .

قشنگ بود و ايده جالبي داشت هر چند يك جورايي يادآور مسخ يا كوري يا طاعون مي تونست باشه ولي با اين وجود براي خودش شخصيت داشت و چيز جديدي بود خوب نوشته شده بود و خوب پيش مي رفت .

راستش از يونسكو زياد خونده بودم ولي معروفترين اثرش جا مونده بود و تصميم گرفتم اين بار معرفي كتاب مربوط به اين نمايش نامه باشه .