رفیق دن کامیلو/ گوارسکی

رفیق دن کامیلو

 

جووانی گوارسکی

مرجان رضایی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1396

خوب دن کامیلو و پپونه را اگر بشناسید حال و هوای داستان هم براتون آشناست . بر خلاف کتاب های قبلی این یکی به صورت داستان های مجزا نیست و حالت رمان داره . در اثر یک سری اتفاقات دن کامیلو تصمیم می گیره لباس مبدل بپوشه و با پپونه و گروهش بره شوروی و سعی کنه خباثت کمونیسم و شوروی را براشون روشن کنه .

خوب من عاشق دن کامیلو هستم و تکه هایی که می اندازه و به نظرم این مجموعه جز بهترین مدلای طنز هست کتاب جدید هم خوبه ولی شخصا جلدهای قبلی که به صورت داستان بود را خیلی بیشتر دوست داشتم . این انگار خیلی دیگه جهت داده شده بود می خواست عقیده القا کنه و ....

 

قسمت های زیبایی از کتاب

برایم هم اصلا مهم نیست جهنم وجود دارد یا نه ، اما اگر جایی باشد همان جایی است که تو خواهی رفت .

 

زن ها همه جای دنیا مثل هم هستند ، اگر شانس این را داشته باشند که خودشان را زیباتر کنند ، حاضرند از گرسنگی بمیرند اما این کار را بکنند .

دن کامیلو بر سر دو راهی/گوارسکی

دن کامیلو بر سر دو راهی

 

جووانی گوارسکی

مرجان رضایی

 

انتشارات مرکز

این هم یک جلد دیگه از مجموعه طنز بسیار قوی و زیبای دن کامیلو .این جلد هم خیلی قشنگ بود اما بر خلاف سه جلد دیگه ، داستان ها طولانی تر بودند که از دیدگاه شخصی من نوعی نقطه ضعف حساب می شد . به هر حال خوندن دن کامیلو را از دست ندید . چون هم با یک طنز قوی آشنا می شدید ، هم واقعا حیفه چنین کتاب خوبی در دسترس باشه و آدم نخونه و از طرف دیگه می شه این کتاب توی کتاب خونه باشه و آدم هر وقت دلش برای این مجموعه تنگ شد یکی از داستانهاش رو در عرض چند دقیقه بخونه .
آقای گوراسکی اول این داستان ها را برای مجله می نوشته که با استقبال زیادی رو به رو می شه و این داستان ها به صورت کتاب چاپ می شوند که کتاب ها نیز بسیسار پرفروش می شوند . گوارسکی در مورد خودش می گه که همیشه کارها را برای آخرین لحظه می ذاره  و یکی از رموز موقیتش انداختن کار امروز به فرداست !!جالبه بدونید او در سال 1954 یک نامه ی جعلی از قول رهبر مقاومت ایتالیا د گاسپری منتشر می کنه و از متفقین می خواهد که رم را بمباران کنند تا روحیه ی هواداران آلمان تضعیف شود و به همین دلیل به زندان می افته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدما می میرن ، ولی عقایدشون می مونه !

 

وقتی که مرده ام ، مرده ام و این پایان همه ی  ماجراهاست . هر چی غیر از این دیگه مزخرفات کشیش هاست .

 

تئوری یک چیزه و عمل چیز دیگه است . آدم باید زندگی کنه .

 

خدا یک چیزه و کشیش ها چیز دیگه . و خطر از جانب خدا نیست ، از جانب کشیش هاست .

 

دن کامیلو زمزمه کرد : حالا هی بگن جهنم رو ما کشیش ها اختراع کردیم ...
پپونه اعتراض کرد : اتفاقا درست برعکسه . جهنم کشیش ها رو اختراع کرده !

 

وقتی زن ها وارد عالم سیاست می شوند ، از متعصب ترین مردها هم بدترند . مردها برای رسیدن به آرمانشان تلاش می کنند ، در حالی که زنان همه ی دسایسشان را به کار می گیرند تا به دشمن ضربه بزنند . این تفاوت مثل تفاوت کسی است که از کشورش دفاع می کند با کسی که سعی دارد تا آن جا که ممکن است ، عده ی بیشتری از دشمن را از بین ببرد .

دن کامیلو و شیطان /گوارسکی

دن کامیلو و شیطان

 

جووانی گوارسکی

مرجان رضایی

 

انتشرات مرکز

مجموعه دیگه ای از داستان های دن کامیلو کشیش کاتولیک دهکده و پپونه رقیب سرسخت و کمونیست او . مثل مجموعه های قبلی شاهد تقابلات این دو شخصیت در قالب طنز می باشیم . هر دو کاراکتر بسیار جذاب و زیرک هستند . دن کامیلو کشیشی است که قدرت بدنی زیادی دارد و همیشه نیز معصوم و درستکار نیست ، بلکه گاهی حرکات شیطانی نیز انجام می دهد و بعد برای توبه و مشورت نزد مجسمه مسیح می رود و با مجسمه بامزه مسیح صحبت می کند .
خبر چاپ دو جلد جدید از این مجموعه را که شنیدم صبح زود واسه خرید رفتم و یک عالمه هم معطل شدم تا کتاب فروشی ها باز کنند و از وقتی کتاب ها را خریدم تا امروز که یک جلدش را خوندم هر بار توی کتاب خونه نگاهشون کردم و ذوق کردم . من عاشق داستان های دن کامیلو هستم و فوق العاده از خوندن داستان های عمیق و طنز این مجموعه لذت می برم . این جلد هم به خوبی دو جلد قبل بود .
گوارسکی دانشجوی حقوق بوده و زمان زیادی به عنوان سردبیر مجله های فکاهی فعالیت می کرده . او مخالف سیاست موسولینی بود و مدتی هم به عنوان اسیر جنگی در اردوگاه های جنگ جهانی دوم به سر می برد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

دن کامیلو زیر لب گفت : مرده شور همه ی بمب ها رو ببره !
پپونه با اوقات تلخی گفت : همه ش تقصیر خداوند متعاله که آمریکایی ها و روس ها رو آفرید .

 

مردن برای یک آرمان و قول دادن برای پرداخت شصت هزار لیر دو چیز کاملا متفاوت اند . به خصوص وقتی که پول را باید همان وقت داد ، در حالی که کسی که حاضر است برای آرمانش بمیرد قرار نیست فی الفور برای آن بمیرد .

 

" خوب ، پس این طور . این باری تعالی مخصوص عزیز دردونه هاست ، نه آدم های محتاج . اگه صد نفر در حال مرگ باشن و فقط هفت تاشون ایمان داشته باشن ، اگه خدا یک قوطی غذا رو برای اون هفت نفر بفرسته ، در این صورت عادل نیست . "
" نه ، رفیق بخشدار ، خدا غذا رو برای همه شون می فرسته ، ولی فقط هفت نفر در بازکن دارن ، در حالی که بقیه نمی دونن اون اصلاً چی هست . "
پپونه بار دیگر خودداری اش را از کف داده بود و یقه ی پیراهنش از عرق خیس شده بود .
" پدر ، بیا داستان گویی را کنار بذاریم و به واقعیت نگاه کنیم . در کشور ما ، از هر صد و هفت نفر فقط هفت نفر گوشت می خورن ، چون به باری تعالی ایمان دارن و دربازکن هم دارن تا بتونن به غذا دست پیدا کنن . در حالی که در روسیه ، که هیچ کس به باری تعالی ایمان نداره ، همه در بازکن دارن . "
دن کامیلو گفت : " ولی قوطی غذا ندارن . "

دن کامیلو و پسر ناخلف

 

 دن کامیلو و پسر ناخلف


جوووانی گوارسکی
مرجان رضایی

 

انتشارات مرکز

سال نشر : 1385

کتاب در ادامه همان کتاب دنیای کوچک نوشته شده است و باز تعدادی دیگر از داستان های دن کامیلو و پپونه را در قالب طنز و به صورت برخورد دو نوع عقیده به تصویر می کشه
به نظرم این کتاب مثل کتاب قبلی فوق العاده جذاب و بامزه بود . حتما توصیه می کنم که این کتاب را بخونید
کتاب دنیای کوچک را دوستی که خیلی دوسش داشتم به من هدیه داده بود و تجربه لذت بخش خوندن اون باعث شد تا این یکی را هم امتحان کنم

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 دن کامیلو گفت : باید خدا را شکر کنی که جونت را نجات داد . تو به خاطر این خوش شانسی به اون مدیونی .
پپونه گفت : این درست ، ولی خدا جون تو رو هم نجات داد و این بدشانسی باعث می شه با خدا بی حساب بشم !

 

 وقتی به اندازه یک فرهنگ لغت ناسزا در دهان آدم باشد ، بی فایده است که آدم شروع به گفتن آنها بکند .